وصیت تملیکی یعنی کسی عین یا منفعتی از مال خودش را برای زمان بعد از مرگش به دیگری، بهطور مجانی، واگذار کند. با این نوع وصیت، شخص میتواند تا حدودی تکلیف بخشی از اموال خود را مشخص کند. مانند اینکه وصیت کند اموالش برای ساخت بیمارستان، دانشگاه، مسجد و… صرف شود و یا اینکه به اشخاص خاصی دادهشود. البته باید به یاد داشته باشیم که شخص وصیتکننده تنها میتواند یک سوم تمام داراییهایش را وصیّت کند و بیش از این مقدار را اجازه ندارد مگر اینکه ورثه اجازهدهند. منظور، یک سومِ اموالی است که در زمان فوت وصیتکننده به او تعلق دارد؛ یعنی اگر وصیتکننده بیشتر از یک سوم اموال خود را وصیت کند، این وصیت بهشرطی صحیح است که ورثه میزان اضافه بر یک سوم را اجازه دهند.
وصیت تملیکی ارکانی دارد که عبارتنداز:
۱. موصی یا وصیتکننده: کسی است که مال یا منفعتی را بهطور مجانی به دیگری برای بعد از مرگش واگذار میکند. موصی باید عاقل باشد و به سن بلوغ رسیده باشد و با رضایت واختیار خود وصیت را انجام دهد. بنابراین اگر کسی در حال مستی یا بیهوشی یا به اجبار وصیت کند، وصیّت او باطل است چرا که این وصیت با اراده و تعقل صورتنگرفتهاست و از طرفی موصی باید بتواند در اموالش تصرف کند؛ مثل این که ورشکسته نباشد.
۲. موصیله: کسی است که به واسطهی وصیت، مالی به او داده میشود. موصی له باید هنگام وصیّت موجود باشد و بتواند مالک چیزی بشود که برای او وصیت شده است .هر چند بچهای باشد که در شکم مادر است؛ اما اگر به کلی وجود نداشته باشد، وصیّت برای او صحیح نیست.
ولی اگر زنی بچهای را حامله باشد میتوان برای او مالی را وصیّت کرد. در این صورت اگر آن بچه حتی برای لحظاتی کوتاه زنده به دنیا بیاید و سپس بمیرد صاحب آن مال میشود ولی اگر از ابتدا مرده به دنیا بیاید، آن مال به سایر ورثه میرسد.
۳. موصیبه: مورد یا موضوع وصیت است. آن مال یا منفعتی است که مورد وصیت قرار گرفته است. این مال باید قابل انتقال باشد مثل اینکه وقفی نباشد.
وصیت تملیکی یک عقد است و مانند سایر عقود نیازمند دو طرف است تا با ایجاب و قبول واقع شود.
ایجابِ وصیت تملیکی یعنی موصی با قصد و رضایت خودش اعلامکند که بعد ازمرگش مالی یا منفعتی به ملکیت موصیله دربیاید. و موصیله هم باید قبول کند تا وصیت تحقق پیدا کند. بنابراین صرف اینکه فردی (موصی) وصیت کند که بعد از مرگش عین یا منفعتی از اموالش به فرد دیگر(موصی له) دادهشود، کافی نیست. بلکه طرف وصیت، یعنی شخصی که به نفع او وصیت شده نیز، باید قبول کند. در اینجا یک استثنا وجود دارد و آن اینکه، اگر وصیت برای امور عامالمنفعه باشد مانند: وصیت به فقرا و مساکین یا قشر خاص، قبول وصیت از طرف آنها شرط نیست.
زمان قبول وصیت اهمیت دارد چرا که اگر قبول وصیت قبل از فوت موصی باشد، تأثیر ندارد و قبول یا رد وصیت پس از فوت موصی موثر است. بنابراین هر تصمیمی که موصیله در زمان حیات موصی گرفته باشد، قابل تغییر است. بنابراین اگر قبل از فوت موصی وصیت را قبول کند بعد از فوت نیازی به قبول دوباره نیست و اگر پیش از فوت موصی وصیت را رد کرده باشد، یعنی آنچه موصی، به نفعش وصیت کرده را نپذیرد، پس از فوت موصی میتواند آن را قبول کند. اما اگر بعد از فوت موصی آن را رد کرد، دیگر حق ندارد قبول کند چون با رد او، وصیت ساقط شده است و دیگر چیزی برای قبول باقینمانده است.
ردکردن وصیت تشریفات خاصی لازم ندارد. ممکن است لفظی یا کتبی باشد همینطور، صریح یا غیر مستقیم. از طرفی، موصی تا زمانیکه زنده است میتواند از وصیت خود رجوع کند. حتی اگر موصیله آن را قبول کرده باشد. در واقع انتقال مالکیت و خروج مال مورد وصیت از دارایی موصی، به نفع موصیله، با مرگ موصی اتفاق میافتد و تا پیش از آن هیچگونه انتقالی صورت نمیگیرد. در مورد پذیرش مورد وصیت شده، موصیله میتواند فقط قسمتی از وصیت را بپذیرد، و ملزم نیست که تمام آن را بپذیرد.
حالا اگر موصی چندین وصیتنامه داشته باشد، باید به کدام یک عمل کرد؟
در اینصورت باید به آخرین وصیت و ارادهی وصیتکننده عمل شود. به همین دلیل اگر وصیتکننده یک بار وصیت کند و پس از آن وصیت دیگری انجام دهد، بر اساس مادهی ۸۳۹ قانون مدنی، وصیت دومِ فرد به عنوان آخرین ارادهی او ملاک عمل خواهد بود.
طرف وصیت میتواند هر کسی باشد، ممکن است ورثه باشند یا غیر از آن ها و حتی میتوان به نفع صغیر و مجنون هم وصیت کرد. اما از آن جایی که این افراد اهلیت ندارند، قبول یا رد وصیت باید از طرف ولیِ آنها صورت بگیرد. وقتی موصی نسبت به اموال خود وصیت انجام میدهد، بعد از فوتش، ورثه حق تصرف در اموال او را ندارند تازمانیکه موصیله قبول یا رد خود را نسبت به وصیت اعلامکند. یعنی ابتدا باید حق موصی له از اموال میت دادهشود و پس از آن تقسیم سهم ورثه صورت بگیرد. حالا اگر موصیله سکوت کند این سکوت او، نه نشانهی قبول، و نه نشانهی رد است. بلکه باید نظر خود را اعلام کند و اگر تأخیر اعلام (قبول یا رد) باعث ضرر رسیدن به ورثه شود، دادستان موصیله را مجبور میکند که تصمیم خود را هرچه سریعتر اعلام کند.
در نهایت بد نیست به این نکته اشاره کنیم که:
همهی ما ممکن است مواردی را دیدهباشیم که فردی به یکی از نزدیکان خود گفته «از ارث محرومت میکنم» سوالی که پیش میآید این است که آیا از طریق وصیت کردن حق چنین کاری را دارد؟ پاسخ این است که خیر. در عالم حقوق امکان انجام چنین کاری وجود ندارد. هیچکس نمیتواند به موجب وصیت یک یا چند نفر از ورثهی خود را از ارث محروم کند. چنین وصیتی صحیح نیست. البته ممکن است فرد در زمان حیات خود، اموال و داراییهایش را به خواست و اراده خود بین وراث بعدی یا بعضی از آنها تقسیم و اموال را به آنان انتقال دهد. در اینصورت مالی به عنوان ترکه باقی نمیماند که به فردی که مورث دید مثبتی به آن نداشته و قصدش این بوده که دارایی وی به فرد مذکور نرسد، به وسیله ارث منتقل شود.