قبل از اصلاحات ارضی معمولا به کسی رعیت یا زارع صاحب نسق گفته می شدکه با داشتن یک یا چند عامل تولید، بر روی قطعه زمینی از مالک به صورت انفرادی و یا با اشتراک چند زارع دیگر به کشت و زرع می پرداخت و محصول بین او و مالک تقسیم می شد.
یکی از معانی نسق عبارت از نظم و ترتیبی است که در مورد توزیع آب و زمین بین روستاییان معمول است.
زارع صاحب نسق، مالک زمین نبود بلکه حق استفاده از آن را داشت. مالک بعد از مرگ زارع زمینی را که او در اختیار داشت به فرزند او واگذار می کرد، بنابراین نسق را حق آب و گل نیز می توان تعبیر کرد.
در جریان اصلاحات ارضی ،نسق زراعی مبنای تقسیم زمین قرار گرفت و به کسانی زمین تعلق گرفت که در ده صاحب نسق بودند.
زارع صاحب نسق کسی است که مالک زمین نبوده و با دارا بودن یک یا چند عامل زراعتی شخصاً و یا با کمک خانوار خود در اراضی معینی از موقوفه زراعت مینماید و مقداری از محصول را به صورت نقدی یا جنسی به موقوفه میدهد.
منبع:
بند ۵ ماده ۱ آییننامه قانون ابطال اسناد فروش رقبات، آب و اراضی موقوفه مصوب ۷/۹/۱۳۶۳ هیأت وزیران
در نتیجه اگر رعیت سال ها روی زمین مشخصی کار می کرد از سهم بیشتری بهره می برد و یا حق تقدم و حق ریشه و کار و برداشت با او بود و مالک زمین نیز ترجیح می داد که با رعیت با سابقه بیشتر کار کند.
در دهات ایران تقسیم زمین عمدتا طی یک سال یا چند سال بصورت بنه بندی، و گاوبندی بود و هر کس روی بنه خود کار می کرد و سهم خود را می برد و سهم مالک نیز پرداخت می شد. رعیت وخانواده او از بنه خود دفاع می کردند و دام خود را در بنه خود به چرا می بردند و در بنه خود باغ و زراعت داشتند.