قرآن کریم از مهر بالفظ (صداق) و (نحله) یاد کرده است و می فرماید: (وآتوالنساء و صدقاتهن نحله) و با به کار بردن ریشه صدق مهریه را نشانه صادق بودن مرد در برابر علاقه زن جهت تشکیل زندگی مشترک دانسته است.

مهر و مهریه (نحله)

لفظ نحله در آیه نشان از هدیه بودن مهریه است. نحله به کسر نون به معنای مذهب و دیانت و به معنای دادن مهریه زن بدون عوض و طلب است . نحله مترادف با عطیه به معنای بخشش و عطای مجانی و رایگان است.

قران کریم نحله را در کنار صدقات به کار برده و از آن به پرداخت مهر زنان با طیب خاطر و رضایت تعبیر کرده است.مهر بر وزن شهر مال معینی و (یا چیزی که قائم مقام مال باشد)است که بر سبیل متعارف زوجه به زوج در عقد نکاح می دهد و یا به تبع نکاح زوج بر ذمه و عهده خود میگیرد. مهریه به فتح میم کلمه عربی است که در زبان فارسی به آن کابین گفته می شود. صداق و صدقه مترادف آن است.

کابین به معنای طلب مهر کردن یا مهریه خواستن می باشد که لغتی است فارسی که کبین در زبان آذری از این کلمه گرفته شده است و مهر زنان را می گویند که در هنگام عقدنکاح مقرر می کنند.

صداق نیز به معنی صداقت و راستی و به منظور استواری و استحکام و دوام بیشتر پیمان و میثاق ازدواج است.مهر را از آن جهت  صداق می گویند که نشان دهنده میزان صداقت مرد نسبت به زن است. در دائره المعارف اسلام برای تعریف مهریه آمده است: مهر از کلمه عبری موهار و از ریشه مهرا گرفته شده که به معنای هدیه عروس است.

مهریه معانی متفاوتی دارد از جمله قیمت خرید مترادف با صداق به معنای محبت و دوستی و هدیه ای که به طور داوطلبانه از طرف داماد پرداخت می شود.

شیخ طوسی در تفسیر التبیان خویش می گوید: اینکه خداوند مهریه را بر مرد واجب گردانیده بدین معناست که در واقع مهریه عطیه ای است از سوی خداوند برای زنان.

مفهوم اصلاحی مهر / مهریه

با ملاحظه نظریات فقهای امامیه و علمای عامه چنین فهمیده می شود که عموما مهریه را در مقابل استمتاع قائل شده اند و استقرار آن را مشروط به استمتاع کرده اند مثلا مرحوم علامه حلی در بیان تعریف مهریه گفته است: مهر یا صداق مالی است که شوهر در مقابل تمتع باید بدهد و در شرع اسلام نکاح بی مهر وجود ندارد شیخ طوسی نیز چنین اظهار کرده است: آن چیزی که زن و مرد بر آن توافق نمایند مهر است آنچه که بر آن قیمت است کم باشد یا زیاد.

شهید ثانی نیز  در همین مجال می گوید:مهر مالی است که به واسطه و طی غیر از زن واجب می شود و نه اینکه زن کنیز باشد یا به واسطه عقد نکاح یا تفویت قهری در بعضی حالات مانند ارضاع و رجوع شهود.

علمای عامه نیز همانند علمای امامیه با مبنا قرار دادن وطی استمتاع به عنوان شرط استقرار مهر را چنین تعریف کرده اند : مهر مال تقویم شده معلومی است که بتوان آن را تسلیم کرد.

نکته قابل توجه به عنوان ایراد بر چنین بیانی از شرط استقرار مهر این است که چنین تعریفی جامع مفهوم و ظهور مقصود از اصلاح مهریه نیست زیرا زن به مجرد عقد نکاح مهر می شود و می تواند هر گونه تصرف مالکانه ای داشته باشد و چنانچه شوهر قبل از دخول که مطابق نظرات علمای امامیه و عامه شرط تام و کمال استقرار مهریه است زن خود را طلاق دهد پرداخت نصف مهریه از طرف شوهر الزامی است.

صراحت این موضوع در خصوص فوت زوجیت بدون شبهه مبرهن است.

مهر و مهریه در آیینه تاریخ

با نگاهی به ادوار ما قبل از تاریخ با دو دوره ی متضاد از همدیگر روبه رو می شویم که یکی را به نام دوره(مادر شاهی) و دیگریی را دوره (پدر شاهی) می نامند.

در دوره مادر شاهی که بخشی از زندگی ما قبل از تاریخ بشر است انسان به حال توحش می زیسته و زندگی شکل قبیله ای داشته و به عللی نامعلوم ازدواج با هم خون جایز شمرده نمی شده است.

در نتیجه جوانان خواستار ازدواج به ناچار از قبیله دیگری برای خود همسر و معشوقه انتخاب نموده و برای  همسر به میان قبایل دیگر میرفتند.در آن دوره مرد به نقش خود در تولید فرزند واقف نبود فرزندان را به عنوان فرزند همسر خود شناخته نه به عنوان فرزند خود . در این دوره نسب از طریق مادران شناخته می شد نه پدران .

دوره مادر شاهی چندان نتوانست ادامه حیات پیدا کند زیرا دیری نپایید که مرد به نقش خویش در تولید فرزند آگاه شد و خود را صاحب اصلی فرزند شناخت.

از این وقت زن را تابع خود ساخت و ریاست خانواده را بر  عهده گرفت و این دوره بر خلاف دوره مادرشاهی به دوره پدر شاهی تغییر نام یافت. در زمان پیش از اسلام و در دوره جاهلیت شاهد نوعی فروش دختر به عنوان یک کالا هستیم.

زوج در مصر باستان مبلغی را به عنوان خسارت از این جهت که با ازدواج یکی از اعضای خانواده فردی را از او می گرفت به پدر دختر می داد. در واقع پرداخت مهر بابت تسکین و کاهش دادن رنج ناشی از جدایی دختر از پدرش صورت می گرفت.

در بابل مهر به عنوان وجه المعامله و در واقع  بهی زن بود که به پدر او داده می شد هر چند به مرور زمان خرید آن به منظور ازدواج یا جایگزینی هدیه ای برای پدر زن حالت نمادین یافته بود.

در یونان باستان نیز مهریه یکی از سنن رایج در پیمان زناشویی بوده و پدر دختر بدون دریافت مبلغی پول یا هدیه از طرف داماد با انتقال حقوق خود نسبت به دختر با ازدواج آنها موافقت نمیکرد .

در حقوق رومی مردم ملزم به پرواخت مبلغی با معیار سکه مسی به اولیای زن بوده که در ادوار بعد این مبلغ به زن تعلق یافت .

در ایران باستان پدر دختر با شوهر دادن او کلیه حقوقی را که بر دختر و وظایفی را که در مقابل او داشته به شوهر وی انتقال می داد و در برابر این انتقال مهر دریافت می داشت اعم از پول یا مال غیر نقدی .

جوامع قبیله ای و بادیه نشین حجاز نیز از همین سنت پیروی می کردند و مبلغ پرداختی از سوی مرد به هر عنوانی که داده می شد به پدر دختر اختصاص داشت.

در آیین یهود نیز به شهادت تورات و تلمون، سنت مهر رایج بوده و در این دوره از زندگی یهودیان نیز همانند پیشینیان وج.د مهریه از ارکان عقد به شمار می رود لکن کاتولیکها فاقد مهریه بوده و پروتستانها هم تعیین مهریه را الزامی نمی دانند و زوجین برای داشتن یا نداشتن آن مخیر هستند.