«برابری» و «رفـع تـبعیض جنسی» مهمترین محور مطالعات فمنیسم لیبرال بوده است. لیبرالها، به مقتضای فردگرایی مـعتقدند کـه تمایزی میان زن و مرد وجود نـداشته و جـنسیت زنـان هیچگونه ارتباطی بـا بـرخورداری یا عدم برخورداری از حـقوق مـدنی ندارد. زنان از قابلیت قدرت تعقل کامل برخوردار بوده و از اینرو، استحقاق برخورداری از تمام حقوق انـسانی را دارا هـستند.
مری ولستونکرافت، جان استوارت میل و هـری تـیلور از جمله مـهمترین مـتفکران ایـن گرایش محسوب میشوند. ولسـتونکرافت در نخستین متن مهم فمنیسم، حقانیت حقوق زنان، مینویسد: «زنان حق بهرهمندی از همان حقوق و امتیازات مـردان را دارنـد. اگر زنان به تحصیلات دست یـابند و بـه نـوبه خـود، مـخلوقاتی صاحب عقل بـه شـمار آیند، موضوع "تفاوت جنسیتی" اهمیت خود را در حیات سیاسی و اجتماعی از دست خواهد داد.»
ان استوارت میل معتقد است: «جـامعه بـاید بـر طبق اصل "عقل" سازماندهی شود. جنسیت زنـانه نـاشی از تـولد، بـایستی یـک امـر نامربوط به شمار آید و لذا، زنان باید حق بهرهمندی از حقوق و آزادیهایی را داشته باشند که مردان از آن بهرهمند میباشند، به ویژه حق رأی برای زنان.»
بر این اساس، تفاوت میان دو جنس زن و مـرد ذاتی نبوده، بلکه نتیجه اجتماعی شدن و زندگی جمعی است.
به نظر این دسته از فمنیستها، تقریبا از لحظه تولد، با پسرها و دخترها به شیوه متفاوتی رفتار میشود، به گونهای که زنان از پرورش تـمامی اسـتعدادشان به عنوان انسان باز داشته میشوند. این در حالی است که مردان و زنان از لحاظ استعداد با هم برابر بوده، زنان همانند مردان انسانهایی کامل محسوب میشوند.
تفاوتهای میان مردان و زنـان نـاشی از روشها، انتظارات و قوانین تبعیضآمیز اجتماعی است که بر اساس آن، پسران و دختران تربیت میشوند.
رفع تبعیض جنسی مرحلهای بالاتر از رفع تفاوت جنسی اسـت. بـه نظر فمنیستهای لیبرال، برای بـهبود مـسائل زنان، تنها برابری رسمی کافی نیست، بلکه باید قوانینی برای ممنوع کردن تبعیضعلیهزنان وضع شوند کهبراساس آنها، حقوقیبرایزنان در محلکار ـ از قبیل مرخصیودستمزددورانزایمان ـ وضع شوند.
بـه نـظر این دسته از فمنیستها اصـلاحات تـنها راه رسیدن به آن حقوق هستند. گرچه هدف اولیه و اصلی فمنیستهای لیبرال اعطای حقوق کامل شهروندی دموکراتیک به زنان است، اما این هدف با تعقل، متقاعدسازی دولت و جامعه و اصلاحات قانون اساسی تـحقق مـییابد.
از این طریق است که حقوق قانونی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زنان به طور کامل تأمین شده، آنان در همه زمینهها در جایگاهی مساوی با مردان قرار خواهند گرفت. با انجام برخی اصلاحات، نـهاد خـانواده تداوم یـافته و مردان در آن نقش مساوی و در برابر ایفای وظایف خانگی بر عهده خواهند داشت، علاوه بر آن، زندگی زنان به هـیچ وجه با موانع مصنوعی، همچون پرورش کودکان، مختل نخواهد شد.