ریاست محترم شعبه دوم دادگاه عمومی بخش ----

موضوع لایحه : واخواهی

احتراما عطف به پرونده کلاسه ---- توجها به رای غیابی علیه اینجانبا ن---- نظر بر عدم حضور در جلسه رسیدگی و عدم ایفا د لایحه و نیز عدم استخدام وکیل بلحاظ غیابی بودن حکم اصداری با توجه به اعتراض نسبت به حکم در فرجه مقرر قانونی مراتب بعنوان لایحه دفاعیه  بحضور عالی ایفاد میگردد .

در ماهیت دفاع و جرح شهود  معروض میدارد :

 اولاً  :شاکی در شکایت خود  از  5 نفر بعلاوه یک فرد ناشناس  خبر داده که با اظهارات شهود بنامهای آقایان  ------ در تضاد است  چرا که ایشان در بازجویی ها خبر  از 4 نفر داده اند که این تضاد آشکار و کلی گویی و اقل و اکثر گویی های شاکی ولو شهو د حکایت از کذب محض بودن ادعای شاکی دارد .


 

ثانیا ً :  دو  تن از مطلعین که یکی از آنان برادرزاده شاکی بنام ----می باشد و دیگری همکار وی حکایتی را روایت می کنند که شاکی برایشان تعریف کرده و اظهارات آنان نه تنها ارزش شهادت ندارد بلکه در مقام مطلع نیز بلحاظ خویشاوندی و نیز دشمنی دنیوی که چندین بار بلحاظ قلدری و قدرت نمایی  در محل معدن از همین مرجع محترم قضایی علیه ایشان و نیز از مرجع قضایی ---- شکایت صورت گرفته و بدین شرح جرح میگردد . که شایان ذکر است دو فقره شکایت از همین مرجع محترم با قرار منع تعقیب مختومه شده که از وقوع آن هنوز 1 سال نمی گذرد !

ثالثا : در بر گ  اظهارات شهود در پاسگاه  شهود که دو برادر یعنی آقایان ---تعارض و تناقض گویی نسبت به اظهارات خود نزد قاضی دارند بطوریکه  عین عبارات بکار رفته ( کپی اظهارات بپیوست ) احد از شهود  بنام ----- در سطر  پنجم اظهاراتش  عیناگفته که کیف را از ماشین پیکان  برداشتن !!!!!!! و احد از شهود دیگر بنام --- در سطر پنجم  اظهاراتش (کپی بپیوست ) عنوان نموده که کیف را از دست راننده پیکان با زور گرفت   در تحلیل تعارض  و تناقض گویی این قسمت از اظهارات شهود خاطر نشان میدارد که:

 ((( الدلیلان اذا تعارضا  تساقطا  )))  چرا که یکی میگوید از ماشین دیگری می گوید از دست راننده کیف گرفته !  یکی می گوید گرفت  ( یعنی فعل یک نفر )  دیگری میگوید از ماشین برداشتن ( حکایت به قول آنان یعنی بیش از یک نفر و فعل دو نفر )  تعارضات و تناقض گویی های شهود محکوم به رد و ادله محسوب نمی شود !!!! دروغگو حافظه ندارد به قول قدمای ترک!

و اینکه  شهود میگویند احساس کردیم تصادف است بعد دیدیم که تخریب است نکته حایز اهمیت اینکه اگر چنین ادعایی صحیح بود  ایشان عاجز از تهیه فیلم وعکس نبودند و جز تایید اظهارات شاکی و دروغگویی  ادله ای بر اظهارات ایشان نمی تواند بار شود  و تناقض گویی آنان مبرهن و آشکار  و نیز در اظهارات احد از شهود که در سطر بنام === در برگ بازجویی بتاریخ 14/12/1395 که از لفظ تخریب استفاده کرده موید  اینست که ادعای شاکی را خواسته کذبا تایید کند چرا که یک فرد معمولی که حقوقدان نیست هیچوقت در الفاظ خود از کلمه تخریب استفاده نمی کند و می توانست بجای آن از کلمه شکستن استفاده کند جملگی حکایت از دیکته کرد ن شاکی به ایشان است !

رابعا: در جلسه ای که 3 تن از فرزندانم در آن حضور داشته اند و بنده بهمراه فرزند دیگرم غیاباً محکوم شده ایم  شهود گفته اند که قیافه ها یادم نیست !  نکته جالب و صحیح اینکه اینقسمت از اظهارات شهود واقعا ًو انصافاً درست و صحیح است چرا که کسی از طرف بنده ولو خانواده ام در جایی که شاکی مدعی است وجود نداشته اند که شهود ببیند و قیافه ها یادش باشد  !!!

خامسا : آقای ---(شاکی) شخصی بیکار و ولگرد می باشد و نزدیک به   28  فقره شکایت از اینجانب در محاکم محترم علیه بنده  دارند و نیز در  روز ی که شکایت و ادعا دارند یعنی 24/09/1395 ایشان از بنده به تبع شکایت کیفری که داشته از بازپرسی محترم شعبه-- داسرای عمومی وانقلاب تبریز برگ جلب ورود به مخفیگاه با تامین 1 میلیاردی  در ید داشت که همان روز خانه بنده توسط  ضابطین آگاهی-- مورد حکم تحت تفتیش جهت جلب قرار گرفته و بند ه بساعت 10:00 بتاریخ    در پرونده ای که با شاکی یعنی --- داشتم و عبارت بود از مزایده سنگ های توقیفی از طرف وی که نتوانستم در بخش قضایی ---- شرکت نمایم و جالب اینکه تا کنون از آن مزایده بی خبرم و شاکی حاضر در کمال وقاحت چون در پرونده ای در شعبه -- دادگاه محترم کیفری دو  غیاباً با عنوان تهدید علیه بنده بشماره دادنامه بتاریخ == موفق به  اخذ رای شده که قطع نظر از عدم قطعیت آن شاکی حاضر جری تر شده  و شایان ذکر است که پرونده تحت امر بازپرسی محترم مذکور منتج به حکم دادگاه محترم شعله کیفری دو تبریز تحت دادنامه شماره --- بتاریخ 1==گردید که حکم به برائت  علیرغم صدور برگ جلب  به دفعات شده که کپی آن بپیوست تقدیم میگردد و در پرونده حاضر به دنبال اتهام زنی علیه بنده ولو تمام افراد خانواده ام بر آمده که واقعاً و انصافاً امان از ما بریده است با این کذایی کاری هایش و نیز سوال اساسی که باید از آقای شاکی باید پرسید اینکه 1- مگر جز اینست که  شاکی خواهر زاده ام است و آدرس منزل بنده را می داند چرا و به چه  دلایلی ابلاغ بنده ولو پسرانم که می داند ساکن شهرتبریز اند نشانی  را به روستای خالی از سکنه معرفی کرده است !!!!        2-جملگی در  یک ساختمان 5 طبقه در=== ساکن هستیم  و ابلاغ ها را به روستای  خالی از سکنه === می برد آیا جز اینست که خواسته اقدام به  دستیابی به نتیجه عدم حضور باصطلاح گردد که البته در این راه موفق بوده و توانسته رای غیابی  اخذ کند !  شایان ذکر  است که بلحاظ شغل بنده که معدنچی می باشم و معدن در روستا واقع شده  شاکی چنین ابلاغ بازی می کند و نیز  خاطر نشان میدارد که در پرونده تحت کلاسه --- شاکی حاضر علیرغم دست وپا کردن شهود دروغین بر علیه بنده و احد از پسرانم  تحت دادنامه شماره === بتاریخ === از دادگاه بخش == حکم برائت صادر گردید که جملگی حکایت از کذب بودن اظهارات شاکی دارد

نتیجتا به استحضار عالی می رساند چون اختلاف  مالکیت معدن داریم  و شاکی حاضر ادعای مالکیت یک / پنجم بر منابع معدنی دارد و وزارت صنعت ومعدن بنابر قانون معادن هر گونه دخالت اشخاص را بدون مجوز و داشتن پروانه رد می کند علیرغم وجود آراء متهافت و متشتت در ید شاکی حاضر چون ایشان حق دخالت در برداشت از ذخایر معدن را بنابر موانع قانونی معنونه ندارد همواره در مقام ادعا بر می آید و اینگونه ما را از زندگی و هستی ساقط نموده است چرا که وی خود شخصی بیکار و ولگرد و  ممر و اعاشه معاش وی مشخص نیست !!‌

تقاضای رسیدگی به دلایل حسب مواد 174 -180-192 -193 از قانون مجازات اسلامی و به قضاوت طلبیدن وجدان آگاه  آن دادگاه عالی تقاضای رد و اعمال اصل کلی برائت  مورد استدعاست .

                                                           با تقدیم احترامات