⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

۴۴۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۹ ثبت شده است

نفقه دختر و پسر تا په زمانی پرداخته می شود؟

همچنین نفقه دختر تا زمانی که مجرد باشد و درآمدی نداشته باشد و نفقه پسر تا هجده سالگی قابل مطالبه است و بعد از هجده سالگی درصورتی که شغل و درآمدی نداشته باشد و مشغول تحصیل باشد تا سن بیست و پنج سالگی برعهده پدر است توجه به این نکته ضروری است که فرزند تنها می تواند نفقه آینده را مطالبه کند و نفقه گذشته به‌ هیچ‌ وجه قابل مطالبه نیست.

ضمانت اجرای عدم پرداخت نفقه فرزند

درصورتی‌که پدر یا شخصی که مکلف به پرداخت نفقه است با وجود توانایی مالی از پرداخت نفقه شخص مستحق نفقه استنکاف کند به شش ماه تا دو سال حبس محکوم می شود.

ماده ۵۳ قانون حمایت خانواده مقرر می‌دارد هرکس با داششتن استطاعت مالی نفقه را پرداخت نفقه اش از پرداخت نفقه اشخاص واجب النفقه مانند فرزندان خودداری کند به حبس درجه شش محکوم می شود تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی خصوصی است و در صورت گذشته وی در هر زمان تعقیب جزایی یا اجرای مجازات متوقف می‌شود

رویه عملی مطالبه نفقه فرزندان

برای مطالبه نفقه فرزند در صورتی که فرزند به سن رشد نرسیده باشد کسی که وظیفه نگهداری وی را برعهده دارد و بعد از رسیدن به سن ۱۸ سالگی و یا حتی قبل از آن و با اخذ حکم رشد می‌تواند از طریق دفتر خدمات قضایی برای مطالبه نفقه اقدام نمایند دادگاه صالح برای رسیدگی این موضوع دادگاه خانواده محل اقامت شخصی است که ملزم به دادن نفقه است غالباً پدر می باشد.

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نمونه دادخواست الزام به پرداخت نفقه فرزند

یکی از تکالیف والدین مراقبت وحضانت ازفرزندان می باشد که این نگهداری و حضانت هم شامل رشد و تربیت فکری و معنوی فرزندان می باشد و هم تامین مخارج زندگی آن‌ها را در بر می‌گیرد که در اصطلاح حقوقی به آن نفقه گفته می شود.

اینجانب به استناد تصویر مصدق عقدنامه شماره ……….. مورخ ……………. با خوانده دعوا ………….. عقد ازدواج دائمی در دفترخانه شماره ………. شهرستان …………….. منعقد نموده ایم که حاصل این ازدواج، تعداد ……..… فرزند دختر / پسر به نام / نام های ………….… می باشد. متاسفانه خوانده علی رغم استطاعت مالی از تاریخ ………….. از پرداخت نفقه به فرزندان شرعی و قانونی خود امتناع نموده اند، و از آن جهت که به موجب ماده ۱۱۹۹ قانون مدنی پرداخت نفقه فرزند دختر و پسر بر عهده پدر می باشد، رسیدگی و صدور حکم به پرداخت نفقه ایام حضانت و نگهداری فرزند / فرزندان خواندهه به نام / نام های …… از تاریخ ……… لغایت ……..… به مدت …………. مستنداً به مواد ۱۱۹۹ و ۱۲۰۶ قانون مدنی به انضمام جمیع خسارات قانونی و هزینه دادرسی مورد استدعاست.

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نمونه شکوائیه سوءاستفاده از ضعف نفس و حوائج شخصی افراد غیر رشید

هر کس با استفاده از ضعف نفس شخصی یا هوی و هوس او یا حوائج شخصی افراد غیر رشید به ضرر او نوشته یا سندی اعم از تجاری ‌یا غیر تجاری از قبیل برات، سفته، چک، حواله، قبض و مفاصاحساب و یا هر گونه نوشته‌ای که موجب التزام وی یا برائت ذمه گیرنده سند یا هر شخص ‌دیگر میشود بهر نحو تحصیل نماید علاوه بر جبران خسارت مالی به حبس از شش ماه تا دو سال و از یک میلیون تا ده میلیون ریال جزای نقدی‌محکوم میشود و اگر مرتکب ولایت یا وصایت یا قیمومیت بر آن شخص داشته باشد، مجازات وی علاوه بر جبران خسارات مالی از سه تا هفت سال ‌حبس خواهد بود.با توجه به اطلاق قسمت اول ماده ضعف نفس شخصی عبارت شخص مطلق است و شامل همه اشخاص رشید و غیر رشید میشدلکن این تفسیر دامنه ماده را به صورت غیر قابل قبولی توسعه می دهد.دفاع قانونگذار از اشخاص معمولی و رشیدی که در نتیجه هوی وهوس خود به دیگران نوشته یا سند میدهند معقول نیست. بخش انتهاییی ماده که به دارندگان ولایت، وصایت یا قیمومیت اشاره کرده است می تواند قرینه ای بر این باشد که  هدف مقنن حمایت از افراد غیر رشید است.

ریاست محترم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان …

با سلام

 احتراماً به استحضار عالی می‌رساند؛ مشتکی‌عنه با سوءنیت از ضعف نفس و حوائج شخصی فرزند اینجانب به نام … که غیر رشید می‌باشد مبایعه‌نامه‌ای نسبت به منزل مسکونی او تنظیم و بدون پرداخت وجهی، رسید پرداخت ثمن را نیز به‌موجب آن اخذ نموده است. حال با عنایت به مطالب معنونه و با استناد به ماده ۵۹۶ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده) تقاضای رسیدگی و تعقیب کیفری نامبرده را از محضر عالی متمنی می‌باشد.

با تجدید احترام

امضاء شاکی

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نمونه شکوائیه کلاهبرداری از طریق ثبت ملک غیر

یک سری اعمال وجود دارد که تماما دارای شرایط کلاهبرداری مانند مانور متقلبانه، فریب خوردن قربانی و ربودن مال غیر نمی باشند لکن قانون گذار خواسته که عنوان کلاهبرداری بر آن صدق کند. در حقیقت نوعی حکومت به صورت توسعه ای وجود دارد. که قانونگذار خواسته حکم کلاهبرداری شامل این مورد بشود. مانند ماده۱۰۷ قانون ثبت: هر کس به عنوان اجاره یا عمری یا رقبی یا سکنی و یا مباشرت و به طورکلی هر کس نسبت به ملکی امین محسوب بوده و به عنوان‌ مالکیت تقاضای ثبت آن را بکند به مجازات کلاهبردار محکوم خواهد شد. کلاهبرادی جرمی مقید به نتیجه بود اما اینجا صرف درخواست ثبت ملکی توسط امین کلاهبرداری قلمداد شده اعم از اینکه موجب ثبت بشود یا خیر.

ریاست محترم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان …

با سلام

 احتراماً به استحضار عالی می‌رساند؛ اینجانب مالک ۵ هکتار زمین زراعی به پلاک ثبتی … واقع در منطقه … می‌باشم که آن را برای مدت ۷ سال به مشتکی‌عنه اجاره دادم؛ اما متأسفانه مشارالیه در طول مدت مذکور به اداره ثبت اسناد و املاک شهرستان … مراجعه و خود را متصرف زمین و مالک آن قلمداد نموده و درخواست ثبت زمین را کرده است؛ فلذا با استناد به ماده ۱۰۷ قانون ثبت اسناد و املاک تقاضای رسیدگی و تعقیب کیفری نامبرده را از محضر عالی مستدعی می‌باشد.

با تجدید احترام

امضاء شاکی

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

در صورت وقوع قتل حین خفت­گیری، مجازات قاتل به چه صورتی خواهد بود؟

در صورت وقوع قتل نیز با توجه به شرایط ارتکاب قتل، باید ببینیم که قتل از چه نوعی می‌باشد. پس اگر عمد باش، قاتل قصاص خواهد شد ولی اگر شبه ­عمد تشخیص داده شود، علاوه بر پرداخت دیه، به مجازات مقرر در ماده ۶۱۶ تعزیرات نیز محکوم خواهد شد.

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نحوه مجازات افراد خفت ­گیر در دادگاه ها به چه صورتی است؟

با توجه به عدم جرم ­انگاری و عدم تعیین مجازات مستقل برای این عمل، دادگاه ­ها با توجه به اوضاع و احوال ارتکاب این عمل، ممکن است مجازات های متفاوتی را برای مرتکبین این عمل در نظر بگیرند.

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا برای عمل «خفت­گیری» در قانون، مجازاتی تعیین شده است؟

خیر، با توجه به اینکه برای این عمل جرم ­انگاری صورت نگرفته است؛ لذا هیچ مجازاتی نیز برای این عمل بطور مستقل در نظر گرفته نشده است.

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا عمل «خفت­گیری» در قانون، جرم ­انگاری شده است؟

خیر، برای این عمل بطور مستقل در قانون جرم ­انگاری صورت نگرفته است.

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا کسب نتیجه در خفت گیری ضرورت دارد تا بتوانیم شخص خفت­گیر را مجرم بدانیم؟

خیر، زیرا این جرم از جرائم مطلق می‌باشد، یعنی لازم نیست که حتماً نتیجه حاصل شود.

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مجازات خفت گیری چیست؟

یکی از جرایمی که با توجه به شرایط جامعه می‌توان شاهد افزایش یا کاهش آن بود، جرم «خفت گیری» می‌باشد.

هرچند مرتکبان این جرم ممکن است از مجرمان خرده ­پا باشند و ارزش ریالی جرایمی که این افراد در جامعه مرتکب می‌شوند به مراتب کمتر از میزان جرائم ارتکابی از سوی افراد یقه سفید در جامعه می‌باشد، ولی با توجه به بازتابی که این شیوه ارتکاب جرم ممکن است در سلامت روانی جامعه داشته و تأثیر محسوسی که افراد شاهد آن خواهند بود، عکس ­العمل افراد نیز نسبت به این جرم به مراتب بیشتر از سایر جرایم می‌باشد.

خفت­ گیری در لغت به چه معناست؟

«خفت کردن» در لغت به معنی کمین کردن و مترصد شکار نشستن است. با توجه به معنای لغوی این کلمه می‌توان گفت که در اصطلاح و در عمل نیز فرد مجرم با کمین نشستن برای طعمه خود سعی می‌کند تا در فرصتی مناسب با ترساندن و تهدید افراد یا ضربه زدن و مجروح کردن او، پول و مال و یا هر چیزی که مدنظر داشته را از طرف بگیرد.

آنچه به عنوان خفت گیری در بین مردم مشهور است در قانون «اخذ مال به عنف» نام دارد. وقتی کسی با توسل به زور، دیگران را مجبور کند که پول و مال خود را در اختیار او قرار دهند، جرم «خفت گیری» یا «اخذ مال به عنف» به وقوع پیوسته است.

در مورد این جرم باید گفت که این جرم از جرائم مطلق می‌باشد؛ یعنی رسیدن به نتیجه در آن مهم نیست، بنابراین اگر شخص مجرم به نتیجه ای دست پیدا نکند، باز هم مشمول مجازات خواهد شد؛ لذا نمی تواند بگوید: حال که چیزی بدست نیاورده ام، پس کسی نمی‌تواند مرا مجازات کند.

آیا خفت­ گیری در قانون، جرم ­انگاری شده است؟

طبق اصل قانونی بودن جرم و مجازات، برای اینکه عملی را جرم بدانیم، لازم است تا از طرف قانون‌ گذار جرم ­انگاری شود.

/ماده ۲ قانون مجازات اسلامی در این زمینه بیان می‌دارد:

«هر رفتاری اعم از فعل یا ترک فعل که در قانون برای آن مجازات تعیین شده است جرم محسوب می‌شود».

عمل «خفت ­گیری» در قانون مجازات اسلامی بطور مستقل جرم انگاری نشده و برای آن مجازات تعیین نشده است؛ ولی با توجه به بیانِ قانون‌گذار در مواد ۲۷۹، ۲۸۱ و ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی بخش حدود و همچنین مواد ۶۱۷، ۶۵۲، ۶۶۸ و ۶۶۹ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات می‌توان مجازات مذکور در این مواد را در مورد جرم «خفت­ گیری» نیز لحاظ کرد.

در برخی مواد قانون‌گذار از واژه «اخاذی» به عنوان «زورگیری» استفاده کرده است. «اخاذی» در لغت به معنای باج ­گیری، زورگیری و یا گرفتن چیزی یا مالی به زور و یا با تهدید از دیگری می‌باشد.

بنابراین از نظر انجام دادن عمل، می‌ توان آن را معادل خفت­ گیری یا لااقل یکی از مصادیق آن دانست.

=قانون‌گذار در ماده ٦١٧ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات در فصل هجدهم ذیل بحث جرایم علیه اشخاص و اطفال بیان می‌دارد:

«هرکس به وسیله چاقو یا هر نوع اسلحه دیگر تظاهر یا قدرت ‌نمایی کند یا آن را وسیله مزاحمت اشخاص یا اخاذی یا تهدید قرار دهد یا با کسی گلاویز شود در صورتی که از مصادیق محارب نباشد به حبس از ٦ ماه تا ٢‌ سال و تا (٧٤) ضربه شلاق محکوم خواهد شد».

بنابراین طبق این ماده می‌توان گفت، شخصی که اقدام به خفت گیری می‌کند در واقع مرتکب جرم علیه اشخاص شده و از این طریق می‌خواهد از آنها اخاذی کند.

پس در این حالت حتی اگر چیزی هم بدست نیاورده باشد، باز هم مشمول مجازات مقرر در این ماده خواهد شد.

=از طرفی نیز در ماده ۶۵۲ تعزیرات نیز در فصل بیست و یکم ذیل بحث سرقت و ربودن مال غیر نیز بیان شده است:

«هرگاه سرقت مقرون به آزار باشد و یا سارق مسلح باشد به حبس از سه ماه تا ده سال و شلاق تا (۷۴) ضربه محکوم می‌شود و اگر جرحی نیز واقع شده باشد علاوه بر مجازات جرح به حداکثر مجازات مذکور در این ماده محکوم می‌گردد».

-در تعریف سرقت نیز ماده ۲۶۷ قانون مجازات اسلامی بیان می‌دارد:

«سرقت عبارت از ربودن مال متعلق به غیر است».

با توجه به تعریف سرقت در این ماده باید گفت که عملی که ممکن است شخص خفت­گیر انجام  دهد، در واقع نوعی سرقت می‌باشد؛ زیرا همانگونه که در تعریف سرقت نیز مشاهده کردیم، شخص سارق، مال متعلق به غیر را می رباید؛ لذا در صورتی که عمل شخص خفت گیر مقرون به آزار بوده یا اینکه با استفاده از سلاح اقدام به خفت گیری کرده باشد، از این نظر می‌توان مرتکب را مشمول مجازات مقرر در این ماده قرار داد.

قانون‌گذار در مواد ۶۶۸ و ۶۶۹ بخش تعزیرات در فصل بیست و دوم ذیل بحث تهدید و اکراه نیز مقرر داشته است:

«ماده ۶۶۸: هرکس با جبر و قهر یا با اکراه و تهدید، دیگری را ملزم به دادن نوشته یا سند یا امضاء و یا مهر نماید و یا سند و نوشته‌ای که متعلق به او ‌یا سپرده به او می‌باشد را از وی بگیرد به حبس از سه ماه تا دو سال و تا (۷۴) ضربه شلاق محکوم خواهد شد».

قانون‌گذار در مواد ۶۶۹ بخش تعزیرات در فصل بیست و دوم ذیل بحث تهدید و اکراه نیز مقرر داشته است:

«ماده ۶۶۹ هرگاه کسی دیگری را به هر نحو تهدید به قتل یا ضررهای نفسی یا شرفی یا مالی و یا به افشای سرّی نسبت به خود یا بستگان او نماید، ‌اعم از اینکه به این واسطه تقاضای وجه یا مال یا تقاضای انجام امر یا ترک فعلی را نموده یا ننموده باشد به مجازات شلاق تا (۷۴) ضربه یا زندان از دو ماه تا دو سال محکوم خواهد شد».

در این مواد نیز می‌بینیم که شخص مجرم با استفاده از زور و تهدید، پول یا مالی را از دیگران می‌گیرد که این عمل نیز می‌تواند تحت عنوان کلی «خفت­ گیری» قرار گرفته و شخص مجرم را می‌توان تحت مجازات‌های مقرر در این قانون قرار داد

مجازات خفت ­گیری چیست؟

با توجه به خلأ قانونی در زمینه جرم ­انگاری عمل «خفت گیری» یا «اخاذی» می‌بینیم که قضات در شرایط مختلف و با توجه به عمل ارتکابی از طرف مجرم، برای آنها مجازات‌های متفاوتی را در نظر می‌گیرند.

گر چند مجازات‌هایی که در مواد ۶۱۷ (حبس از ٦ ماه تا ٢‌سال و تا ٧٤ ضربه شلاق)، ۶۵۲ (حبس از سه ماه تا ده سال و شلاق تا ۷۴ ضربه)، ۶۶۸ (حبس از سه ماه تا دو سال و تا ۷۴ ضربه شلاق)، ۶۶۹ (شلاق تا ۷۴ ضربه یا زندان از دو ماه تا دو سال) برای این مجرمین در نظر گرفته شده است تقریباً یکی می‌باشد (ناگفته نماند یکی از ایراداتی که بر ماده ۶۵۲ وارد می‌شود، عدم تناسب بین حداقل «۳ ماه» و حداکثر «۱۰ سال» مجازات مقرر در این ماده می‌باشد).

ولی گاهی اوقات می‌بینیم که قضات در مورد زورگیرانی که با سلاح اقدام به این کار می‌کنند، حد «محاربه» را با استناد به ماده ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی است در نظر می‌گیرند.

 

ماده ۲۷۹ بیان می‌دارد:

«محاربه عبارت از کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا ارعاب آنها است، به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد.
هرگاه کسی با انگیزه شخصی به سوی یک یا چند شخص خاص سلاح بکشد و عمل او جنبه عمومی نداشته باشد و نیز کسی که به روی مردم سلاح بکشد، ولی در اثر ناتوانی موجب سلب امنیت نشود، محارب محسوب نمی شود».

+ماده ۲۸۱ نیز بیان می‌دارد:

«راهزنان، سارقان و قاچاقچیانی که دست به سلاح ببرند و موجب سلب امنیت مردم و راه ها شوند محاربند».

گاهی اوقات نیز ممکن است این افراد را تحت عنوان مجرمان «افسادفی الارض» مجازات کنند.

+ماده ۲۸۶ در این زمینه بیان می‌دارد:

«هرکس به طور گسترده، مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور،نشراکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، احراق و تخریب، پخش مواد سمی و میکروبی و خطرناک یا دایر کردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آنها گردد به گونه ­ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، نا امنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی، یا سبب اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع گردد مفسد فی الارض محسوب و به اعدام محکوم می‌گردد».

این درحالی است که گاهی اوقات عنوانی مثل «محاربه» یا «افساد فی الارض» که برای آن عمل مجرمانه لحاظ می‌کنند، اگر با توجه به تعریف جرم «محاربه» یا «افساد فی ­الارض» مورد بررسی قرار بگیرد، ممکن است تفاوت زیادی میان عمل انجام شده با جرم «محاربه» یا «افساد فی ­الارض» وجود داشته باشد.

+ماده ۲۸۲ بیان می‌دارد:

«حد محاربه یکی از چهار مجازات زیر است:

الف- اعدام

ب- صلب

پ- قطع دست راست و پای چپ

ت- نفی بلد».

بنابراین اگر بخواهیم عنوان «محارب» را برای این عمل لحاظ کرده با توجه به ماده ۲۸۲ برای این افراد مجازات تعیین کنیم، ممکن است بین عمل مجرمانه و مجازات آن، تناسبی وجود نداشته باشد.

در مورد جرم «افساد فی ­الارض» نیز دقیقاً می‌توان همین ایراد را مطرح کرد، یعنی صدور حکم اعدام برای فردی که با سلاح اقدام به خفت گیری از دیگران کرده است، ممکن است چندان عادلانه نباشد.

بنابراین به دلیل نداشتن عنوان مجرمانه «خفت­ گیری» در قانون مجازات اسلامی می‌بینیم که قضات با توجه به اوضاع و احوال و شرایطی که جرم در آن شرایط به وقوع پیوسته است، گاهی اوقات عناوین متفاوتی را برای عمل ارتکابی در نظر گرفته و تبع آن مجازات‌های گوناگونی را نیز برای این اشخاص در نظر می‌گیرند.

ناگفته نماند که اگر این شخص در حین خفت ­گیری موجب قتل دیگران بشود، باید نوع قتل از نظر عمدی یا شبه ­عمد بودن مورد بررسی قرار بگیرد، پس اگر نوع قتل، عمدی تشخیص داده شود، آن شخص به قصاص و اگر شبه ­عمد تشخیص داده شود، به پرداخت دیه و مجازات مقرر در ماده ۶۱۶ تعزیرات نیز محکوم خواهد شد.

 

 

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نمونه شکوائیه قسم (سوگند) دروغ

با اینکه دروغ از نظر اخلاقی امری مذموم است ولی ضمانت اجرا ندارد مگر اینکه سوگند و شهادت در دادگاه. شهادت: اعلام  شخصی به نفع یکی از اصحاب دعوا و به ضرر دیگری اعلام میکند از وقوع امری اطلاع دارد. شهادت دروغ به این معناست که شخصی شهادتی برخلاف واقعیت وحقیقت ارائه دهد. به عبارت دیگر وقتی فرد خلاف آنچه دیده است نزد دادگاه و مقامات رسمی اطلاع‌رسانی کند شهادت دروغ داده است. هر کس در دادگاه نزد مقامات رسمی شهادت دروغ بدهد به سه ماه و یک روز تا دو سال حبس و یا به یک میلیون و پانصد هزار تا دوازده‌میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد.مجازات مذکور در این ماده علاوه بر مجازاتی است که در باب حدود و قصاص و دیات برای شهادت دروغ ذکر گردیده است.

ریاست محترم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان …

با سلام

 احتراماً به استحضار عالی می‌رساند؛ اینجانب حدود … ماه قبل پرونده‌ای در شعبه … دادگستری تهران به کلاسه … داشتم که در پرونده مزبور آقای … که دارای قرابت سببی با اینجانب بوده و باجناقم می‌باشد با وارد نمودن اتهام واهی جرم … به بنده، موجبات تعقیب و تحت پیگرد قرار گرفتن مرا فراهم آورد از آنجایی که محکومیت اینجانب طی دادنامه شماره … مورخ … صادره از شعبه … دادگاه عمومی آن دادگستری و بر اساس اتیان قسم دروغ مشارالیه صورت گرفته است و هیچ‌گونه ادله اثباتی دیگری مبنی بر ارتکاب جرم انتسابی در پرونده امر وجود ندارد؛ فلذا با توجه به ماده ۶۴۹ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده) تقاضای رسیدگی و تعقیب کیفری نامبرده را از محضر عالی مستدعی می‌باشد.

با تجدید احترام

امضاء شاکی

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دادخواست تعدیل اجاره بهاء

برای تعدیل اجاره بها باید دادخواست مطرح شود. دادخواست متعادل سازی اجاره زمانی است که مدت اجاره تمام شده است و از زمان اجاره نیز سه سال گذشته است.هریک از خواهان و خوانده  چنانچه توافقی بر مقدار اجاره نکرده باشند می توانند به استناد افزایش  یا کاهش هزینه ها تعدیل آن را از دادگاه بخواهد. دعوی تعدیل اجاره بها یک دعوی غیر مالی می باشد .دادخواست تعدیل اجاره بها از دادگاهی می شود که عین مورد اجاره، محل کسب یا پیشه یا تجارت در حوزه‌ قضایی آن دادگاه واقع شده است.برای تعیین مقدار عادله دادگاه از بین کارشناسان مورد وثوق اقدام به انتخاب کارشناس میکند.

ریاست محترم مجتمع قضائی……….

 

با سلام، احتراماً به استحضار می‌رساند: بر اساس اجاره‌نامه شماره………./ مورخ………. دفترخانه………. خوانده/ خواندگان در………. دانگ………. باب مغازه به نشانی مذکور جزء پلاک ثبتی………./ ………. بخش………. ید استیجاری دارند. اجاره‌بهای مورد اجاره مطابق سند مرقوم مبلغ………. ریال بوده است که با اقامه دعوی و صدور حکم و قطعیت آن به مبلغ………. ریال افزایش‌یافته و بیش از سه سال از تاریخ صدور تعدیل اجاره سپری‌شده است. اینک حسب ماده ۴ قانون روابط موجر و مستأجر با جلب‌نظر کارشناس صدور حکم تعدیل اجاره‌بها از مبلغ………. به مبلغ………. ریال و مابه‌التفاوت از تاریخ تقدیم دادخواست تا زمان صدور حکم به مدت………. ماه جمعاً به میزان………. ریال به انضمام جمیع خسارات و هزینه دادرسی در حق اینجانب مورد تقاضاست. تمبر مابه‌التفاوت به تجویز قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی پس از صدور حکم ابطال خواهد شد.

 

محل امضاء- مهر- انگشت

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دادخواست تعدیل اجاره بهاء

برای تعدیل اجاره بها باید دادخواست مطرح شود. دادخواست متعادل سازی اجاره زمانی است که مدت اجاره تمام شده است و از زمان اجاره نیز سه سال گذشته است.هریک از خواهان و خوانده  چنانچه توافقی بر مقدار اجاره نکرده باشند می توانند به استناد افزایش  یا کاهش هزینه ها تعدیل آن را از دادگاه بخواهد. دعوی تعدیل اجاره بها یک دعوی غیر مالی می باشد .دادخواست تعدیل اجاره بها از دادگاهی می شود که عین مورد اجاره، محل کسب یا پیشه یا تجارت در حوزه‌ قضایی آن دادگاه واقع شده است.برای تعیین مقدار عادله دادگاه از بین کارشناسان مورد وثوق اقدام به انتخاب کارشناس میکند.

ریاست محترم مجتمع قضائی……….

 

با سلام، احتراماً به استحضار می‌رساند: بر اساس اجاره‌نامه شماره………./ مورخ………. دفترخانه………. خوانده/ خواندگان در………. دانگ………. باب مغازه به نشانی مذکور جزء پلاک ثبتی………./ ………. بخش………. ید استیجاری دارند. اجاره‌بهای مورد اجاره مطابق سند مرقوم مبلغ………. ریال بوده است که با اقامه دعوی و صدور حکم و قطعیت آن به مبلغ………. ریال افزایش‌یافته و بیش از سه سال از تاریخ صدور تعدیل اجاره سپری‌شده است. اینک حسب ماده ۴ قانون روابط موجر و مستأجر با جلب‌نظر کارشناس صدور حکم تعدیل اجاره‌بها از مبلغ………. به مبلغ………. ریال و مابه‌التفاوت از تاریخ تقدیم دادخواست تا زمان صدور حکم به مدت………. ماه جمعاً به میزان………. ریال به انضمام جمیع خسارات و هزینه دادرسی در حق اینجانب مورد تقاضاست. تمبر مابه‌التفاوت به تجویز قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی پس از صدور حکم ابطال خواهد شد.

 

محل امضاء- مهر- انگشت

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

با صدور قرار اناطه نتیجه چه می شود؟

طبق قانون آیین دادرسی کیفری ذی نفع تا ۱ ماه فرصت دارد تا در دادگاه صالح طرح دعوا کند و اگر این کار ران کند پس از این مدت دادگاه کیفری بدون توجه به منوط بودن موضوع دعوا، دعوای اصلی را از سر می گیرد و رای مقتضی و مناسب صادر می کند.

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا قرار اناطه قابل اعتراض است؟

بر خلاف اناطه دادگاه حقوقی که قطعی وغیر قابل اعتراض شناخته شده و در قانون آیین دادرسی مدنی نیز در زمره قرار های قابل اعتراض نیامده، اناطه کیفری ظرف ده روز قابلیت اعتراض دارد.

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قرار اناطه در دادگاه کیفری به چه معناست؟

هر گاه رسیدگی به موضوع مورد طرح در دادگاه منوط به اثبات مورد دیگری باشد که در صلاحیت خود مرجع رسیدگی کننده نباشد قرار اناطه صادر خواهد شد.

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نمونه درخواست صدور قرار اناطه

بازپرس محترم شعبه… دادسرای عمومی و انقلاب…

با سلام، احتراما در خصوص کلاسه پرونده… به استحضار می رساند:

از آنجا که در موضوع مطروحه (اتومبیل) اختلاف در مالکیت حاصل شده است و اتخاذ تصمیم در خصوص خیانت در امانت منوط به رسیدگی به ادعای مالکیت در دادگاه حقوقی می باشد، مستندا به ماده ۱۳ قانون آیین دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری صدور قرار اناطه مورد تقاضاست.

با تقدیم احترام مجدد

نام و نام خانوادگی

امضا

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قرار اناطه کیفری چیست و آیا قابل اعتراض است (شرایط و موارد صدور آن)

اصل بر این است که هر یک از دادگاه های کشور به دعاوی و امور داخل در صلاحیت خود رسیدگی می کند به همین خاطر برای مثال دادگاه کیفری به امور جنایی و دادگاه حقوقی هم به امور حقوقی رسیدگی می کند و این دو صلاحیت شان کاملا فرق دارد و به اصطلاح می گویند از نظر صلاحیت ذاتی متفاوتند.

حال فرض کنید دعوایی در دادگاه کیفری مطرح شده است اما رسیدگی به این دعوا منوط به اثبات ادعایی است که در صلاحیت دادگاهی غیر از دادگاه کیفری است.

برای مثال می توان گفت زنی علیه مرد طرح شکایت ترک نفقه می کند اما مرد ادعا می کند اصلا با ایشان هیچ رابطه زن و شوهری و ازدواج ندارد و چون نفقه مختص ازدواج است رسیدگی به این شکایت در دادگاه کیفری ابتدائا مستلزم طرح دعوای اثبات زوجیت در دادگاه حقوقی خانواده است.

توضیح قرار اناطه کیفری دادگاه کیفری با مثال

برای مثال دوم فرض کنید در دادگاه کیفری طرح شکایت شده علیه کسی از باب رابطه نامشروع اما یکی از طرفین رابطه نامشروع بودن را رد می کند و معتقد است که بین این دو رابطه ازدواج و عقد نکاح حاکم است یعنی مرد معتقد است که این فرد شاکی زن اوست حال رسیدگی به این شکایت منوط به اثبات این است که بین این دو رابطه زن و شوهری نکاح برقرار نباشد.

با دقت در مثال ها در میابند که در قرار اناطه همیشه نیاز است مقدمه ای اثبات شود یعنی رسیدگی به دعوای اصلی منوط به اثبات ابتدایی آن ادعا در دادگاه صالح است که این امر را قرار اناطه می نامند زیرا در این مثال ها مرجع کیفری قرار اناطه صادر می کند تا آن ادعا در مرجع دیگر رسیدگی شود.

خود واژه اناطه هم از منوط کردن و به معنی موکول کردن و معلق کردن گرفته شده است.

ماده قانونی اناطه کیفری

 ماده ۲۱ قانون آیین دادرسی کیفری در این باره مقرر می کند:

هرگاه احراز مجرمیت متهم منوط به اثبات مسائلی باشد که رسیدگی به آنها در صلاحیت مرجع کیفری نیست و در صلاحیت دادگاه حقوقی است، با تعیین ذینفع و با صدور قرار اناطه، تا هنگام صدور رأی قطعی از مرجع صالح، تعقیب متهم، معلق و پرونده به ‌صورت موقت بایگانی می ‌شود.

در این‌ صورت، هرگاه ذینفع ظرف یک‌ ماه از تاریخ ابلاغ قرار اناطه بدون عذر‌ موجه به دادگاه صالح رجوع نکند و گواهی آن را ارائه ندهد، مرجع کیفری به رسیدگی ادامه می دهد و تصمیم مقتضی اتخاذ می کند . “

شرایط صدور قرار اناطه

 قبل از هر چیز باید دانست که صدور قرار اناطه استثنا محسوب می شود و جز در موارد نادر این امر اتفاق نخواهد افتاد اما در همین موارد استثنایی هم وجود شرایطی لازم است.

  1. احراز مجرمیت متهم منوط به اثبات مسائلی باشد که در صلاحیت دادگاه کیفری نیست.
  2. وجود ذی نفع و طرح دعوا در آن مرجع ظرف ۱ ماه.
  3. دعوا در باره مال منقول نباشد یعنی غیر منقول باشد.
  4. اگر بازپرس این قرار را صادر کند موظف است آن را به اطلاع دادستان برساند و اگر دادستان مخالف باشد اختلاف این دو را دادگاه حل خواهد کرد دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به اصل اتهام را دارد.

    تکلیف بعد از صدور قرار اناطه چیست؟

    با صدور قرار اناطه وفق بند آخر ماده ۲۱ ق.آ.د.ک ذی نفع تا ۱ ماه فرصت دارد تا در دادگاه صالح طرح دعوا کند و اگر این کار را نکند پس از این مدت دادگاه کیفری دعوای اصلی را از سر می گیرد و رای مقتضی و مناسب صادر می کند.

    این در حالی است که در قرار اناطه حقوقی پس از ۱ ماه فرصت یاد شده دادگاه قرار رد دعوا صادر می کند.

    آیا صدور قرار اناطه قابل اعتراض است

    مطابق قانون آیین دادرسی کیفری و ماده ۲۷۰ قرار اناطه قابل اعتراض است این اعتراض دارای مهلتی است که اگر اناطه را دادسرا و توسط بازپرس صادر کرده باشد اگر فرد داخل ایران باشد ۱۰ روز فرصت دارد و اگر خارج از کشور باشد ۱ ماه فرصت دارد برای اعتراض به قرار اناطه.

    اما در قرار اناطه ای که دادگاه صادر کرده است این مهلت ها حسب مورد ۲۰ روز و ۲ ماه خواهد بود.

اعتراض به قرار اناطه کجا رسیدگی می شود؟

در پاسخ باید گفت اعتراض به این قرار در دادگاهی رسیدگی می شود که نسبت به اصل اتهام صالح است اگر این قرار در دادسرا صادر شود. اگر خود دادگاه قرار اناطه صادر کند بسته به این که این دادگاه ،دادگاه کیفری ۱ یا کیفری ۲ باشد مرجع تجدید نظر و اعتراض فرق مشکند.

اگر کیفری ۲ در مقام رسیدگی قرار اناطه صادر کند اعتراض در دادگاه تجدید نظر به عمل می آید. اگر دادگاه کیفری ۱ زمان رسیدگی به جرم های اختصاصی خود قرار اناطه صادر کند مرجع اعتراض دیوان عالی کشور است.

اگر این قرار توسط بازپرس صادر شود ظرف ۱۰ روز توسط شاکی قابل اعتراض است‌ و برای مقیمان خارج ۱ماه. اما اگر از هریک از دادگاه ها صادر شود این مهلت ۲۰ روز خواهد بود و برای مقیمان خارج ۲ ماه.

حال اگر دادگاه در رسیدگی اعتراض را وارد دانست و قرار را لغو کرد قرارجلب به دادرسی می دهد؛ یعنی دستور می دهد بدون صدور اناطه دعوا از رسیدگی شود.

درخواست قرار اناطه چگونه است؟

گاهی اوقات صدور قرار اناطه منوط به درخواست طرفین نیست یعنی مقام قضایی خود تشخیص می دهد که این پرونده نیازمند قرار اناطه است پس مقام قضایی هم می تواند در این امر موثر باشد با صدور قرار اناطه فعلا رسیدگی دادگاه تا تعیین تکلیف به دعوی مورد اناطه متوقف می شود.

نتیجه گیری

هر گاه رسیدگی به دعوای کیفری منوط به اثبات ادعایی در دادگاه حقوقی باشد مثل مثال ها و مصادیقی که در بالا آورده شد از موارد صدور قرار اناطه خواهد بود برای آوردن مصداق دیگر می توان گفت اگر شاکی علیه کسی طرح شکایات تخریب مال غیر منقول کند ولی طرف مقابل معتقد باشد که این مال در مالکیت وی می باشد و ملک خود وی می باشد از موارد صدور قرار اناطه است.

برای اثبات مالکیت البته لازم به ذکر است که اگر یکی از طرفین سند رسمی ملک را داشته باشد دیگر قرار اناطه منتفی خواهد بود زیرا مالکیت وی بر ملک رسمی و شناخته شده است.

از دیگر موارد صدور قرار اناطه در دعوای اصل نکاح یعنی اثبات زوجیت که در بالا اشاره شد و طلاق است.

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

توقیف سندی چیست؟

در توقیف سندی برخلاف توقیف فیزیکی از نقل و انتقال مال جلوگیری می شود ولی فرد می تواند در آن تصرف کند. برای مثال خانه را وقتی توقیف سندی می کنند در دفتر ثبت اسناد حق نقل و انتقال و فروش آن گرفته می شود در عین حال آن فرد فعلا در خانه تصرف و سکونت دارد.

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا توقیف خودرو برای مهریه امکان پذیر است؟

بله این امر امکان پذیر است و حتی قبل از اقامه دعوا هم می توان این امر را از دادگاه تحت عنوان تامین خواسته درخواست کند.

۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر