تغییر نام با دو روش اصلی و عملی صورت می گیرد:
۱. مواردی که توسط ثبت احوال انجام می شود و در قانون پیشبینی شده اند.
۲.مواردی که نیازمند پیگیری از طریق دادگاه است و در قانون ذکر نشده است.
تغییر نام با دو روش اصلی و عملی صورت می گیرد:
۱. مواردی که توسط ثبت احوال انجام می شود و در قانون پیشبینی شده اند.
۲.مواردی که نیازمند پیگیری از طریق دادگاه است و در قانون ذکر نشده است.
یکی از دارایی های با ارزش انسان از ابتدای تولدش نام اوست که انتخاب نام زیبا و ارزشمند باعث افزایش اعتماد به نفس شخص میشود.اما گاهی اوقات افراد در زمان بزرگسالی بنا به دلایل مختلف تصمیم به تغییر نام خود می گیرند .
تغییر نام در کشور ما بسیار سخت است و دارای شرایط خاصی است که به مراتب این شرایط برای افرادی که دارای اسامی مذهبی هستند سخت تر و بیشتر نیز هست.
۱. در صورتیکه انجام تعهد قرارداد با رضایت طرفین منتفی شود .
۲. اگر فرد همزمان به فرد دیگری بدهکار و طلبکار شود .
۳. در صورتی که تعهد قدیمی و سابق تغییر کرده باشد و تعهد جدیدی شکل گرفته باشد .
۴. اگر تعهد مشخص شده توسط متعهد انجام شده باشد .
۵. درصورتی که شخصی که تعهد به نفع او هست قبلا از انجام تعهد توسط متعهدله منصرف شده باشد
۱. عقد : در این صورت به موجب قرارداد ، شخص متعهد به انجام امری میشود .
۲. ضمان قهری : در این صورت به موجب قانون تعهدی به وجود می آید .
۱. موضوع تعهد : موضوع تعهد مالی یا غیر مالی است .
۲. طرف تعهد : متعهد یا متعهدله ممکن است چند نفر باشند .
۳. رابطه حقوقی : نوع رابطه حقوقی نیز یکی از ارکان تعهد است .
ماده 230 قانون مدنی مصوب سال 1307 مقرر داشته اگر در ضمن معامله شرط شده باشد که در صورت تخلف ، متخلف مبلغی به عنوان خسارت تادیه نماید ، حاکم نمیتواند او را به بیشتر یا کمتر از آن چه که ملزم شده است محکوم کند.
اما در رویه قضایی محاکم در رسیدگی به موضوع مطالبه خسارت قراردادی برخلاف نص قانون مدنی و با استناد به عدالت و انصاف ، اقدام و خسارت تعیین شده را صرفا تا میزان مبلغ قرارداد میپذیرند.
پس از رسیدگی ماهوی به دعوا و بررسی ادله ارایه شده از جانب خواهان در دادگاه و در نهایت صدور رای و محکوم شدن خوانده به اجرای تعهد ، و پس از قطعیت رای صادره و صدور و ابلاغ اجراییه به خوانده در مرحله اول اگر خوانده به رای تسلیم شد و ان را اجرا کرد که بهتربن حالت ممکن است و در صورتی که از اجرای دادنامه خودداری کند ، خواهان می تواند با هزینه های خود تعهد را انجام دهد و هزینههای مربوطه را از خوانده دریافت و مطالبه کند .
در شرایطی که خواهان نیز توانایی انجام تعهد را نداشته باشد تعهد توسط شخص ثالثی که یا از جانب دادگاه و یا توسط خود محکوم له تعیین میشود انجام میشود و چنانچه از طریق شخص ثالث نیز این امر ممکن نباشد ، خواهان می تواند قرارداد را فسخ کند .
در صورتی که خواسته و موضوع دعوا مربوط به امور ملکی باشد مرجع صالح رسیدگی به دعوای الزام به انجام تعهد ، دادگاه محل استقرار ملک است در غیر این صورت مرجع صالح رسیدگی کننده ، دادگاه محل اقامت خوانده است .
در همه معامله ها و قراردادهای ملکی از جمله مشارکت در ساخت و ساز و اجاره و….. برای طرفین قرارذاد تعهداتی شکل می گیرد که ملزم به انجام آنها هستند .
در شرایطی که یکی از طرفین از اجرا و انجام تعهدات خودداری کند ، کسی که تعهد به نفع اوست می تواند به دادگاه مراجعه کرده با ارایه دادخواست الزام به انجام تعهد و گرفتن حکم به نفع خود طرف مقابل را ملزم به انجام تعهد کند.
در این دعوی ، کسی که تعهدی بر عهده اش است متعهد نامیده می شود و خوانده دعوا محسوب میشود و افرادی که از این تعهد سود می برند متعهد له نام دارند و خواهان دعوا هستند .
. انتقال اختیاری که در این انتقال مالک سرقفلی،با اختیار و اراده خود سرقفلی را به شخص دیگری از طریق سند عادی یا رسمی منتقل میکند.
۲. انتقال قهری که بعد از فوت مالک، سرقفلی به ورثه او منتقل می شود.
۳. انتقال قضایی که دادگاه حکم به انتقال سرقفلی میدهد.
نکته : اگر افرادی که حق انتقال سرقفلی را ندارند،آن را انتقال دهند تخلف کردهاند و در صورتی که مالک سرقفلی اقامه دعوا کند،نصف حق سر قفلی به طور حتمی ساقط میشود .
انتقال سند سرقفلی زمانی بلامانع است که در قرارداد ، انتقال سند به غیر ذکر شده باشد و الا مستاجر حق انتقال را ندارد . مستاجر میتواند سرقفلی را به هر قیمتی که میخواهد انتقال دهد .در صورتی که انتقال سند سرقفلی مورد رضایت مالک نباشد قرارداد فسخ میشود .
۱. مدت اشتغال مستاجر
۲. نوع تجارت و کار مستاجر
۳. شرایط و کیفیت جاره
۴. موقعیت مکان تجاری
۵. وضعیت محل اجاره
مستاجر دارای حق سرقفلی با مراجعه به یکی از دفاتر خدمات قضایی و تنظیم دادخواست مبنی بر مطالبه وجه پرداختی به موجر به عنوان سرقفلی و پرداخت هزینه دادرسی بر علیه موجر اقامه دعوا میکند.
۱. سرقفلی واقعی
منظور از این نوع سرقفلی این است که مالک بدون واگذاری ملک خود سرقفلی ملک را با اجاره ماهیانه و شرایط خاص به صورت نامحدود به شخص دیگر واگذار می کند .
۲. سرقفلی حاصل از کسب و پیشه :
این نوع سرقفلی در واقع حقوق مستاجر سابق یک محل است که دست به دست واگذار میشود و در میان مردم با نام سرقفلی شناخته شده است.
به دلیل غیر شرعی بودن حق کسب و پیشه از منظر شورای نگهبان این حق از قانون روابط مستاجر و موجر ۵۶ حذف شد و در قانون روابط موجر و مستاجر ۷۶ حق سرقفلی در نظر گرفته شد. حق سرقفلی و حق کسب و پیشه تفاوت هایی دارند که تفاوت های آنها را بررسی میکنیم :
۱. سرقفلی از زمان عقد اجاره وجود دارد مستاجر و موجر با موافقت خود آن را مشخص میکنند در صورتی که حق کسب و پیشه تدریجی و در نتیجه فعالیت مستاجر به دست میآید .
۲. طرفین با توافق میتوانند حق سرقفلی را ساقط کنند اما حق کسب و پیشه امکان سقوط ندارد.
۳. حق کسب و پیشه مبنی بر کسب شهرت و پیشرفت و مشتری است اما مبنای حق سرقفلی مبلغی است که در ابتدای اجاره پرداخت می شود.
۴. در صورتی که بدون دریافت حق سرقفلی مکان تجاری اجاره داده شود و مستاجر بعد از اتمام مهلت اجاره دارای حق کسب و پیشه شود و یا برعکس ،حق کسب و پیشه برای مستاجر وجود ندارد.
۵. میزان حق سرقفلی مرتبط با موقعیت مکان است اما میزان حق کسب و پیشه مرتبط با تعداد مشتری است.
سرقفلی وجهی است که مالک در ابتدا اجاره از مستاجر میگیرد تا محل خالی را به او اجاره دهد.
نکته : حق سرقفلی فقط مربوط به اماکن تجاری است و اماکن مسکونی مشمول حق سرقفلی نمی باشند .
همانطور که گفته شد مجنون اراده حقوقی و قوه درک و تمیز ندارد از این رو تمام معاملات و اعمال حقوقی او باطل است حتی در صورتی که ولی یا قیم اجازه داده باشد.
۱. مجنون بر اساس اتصال یا عدم اتصال جنونِ به دوران کودکی :
این دسته بندی شامل مجنونی که جنون وی به دوران کودکی یا صغر او متصل است و مجنونی که جنون وی متصل به دوران کودکی او نیست میشود .
۲. مجنون دائمی و مجنون ادواری :
مجنون دائمی جنون مداوم و مستمر دارد اما مجنون ادواری گاهی در حالت جنون و گاهی در حالت افاقه است .
صغیری که به سن بلوغ نرسیده اما دارای اراده ، درک و تشخیص نسبی است صغیر ممیز نام دارد. صغیر ممیز زشت را از زیبا و سود را از زیان تشخیص می دهد و اراده حقوقی دارد.
سفیر غیرممیز و به سن بلوغ نرسیده و اراده حقوقی ،درک و تشخیص ندارد یعنی زشت را از زیبا و سود را از زیان تشخیص نمی دهد.