مهریه زن تحت هر شرایطی حتی عدم تمکین و یا حتی خیانت وی به شوهرش، قابل پرداخت است و مرد موظف است آن را پرداخت کند.
مهریه زن تحت هر شرایطی حتی عدم تمکین و یا حتی خیانت وی به شوهرش، قابل پرداخت است و مرد موظف است آن را پرداخت کند.
از مهم ترین مدارکی که می توان برای اثبات عدم تمکین از آن استفاده کرد شهادت اطرافیان مبنی بر ترک منزل از سوی زن می باشد. از سوی دیگر ممکن است زن نیز در دادگاه به ترک منزل اقرار کند و یا به عدم تمکین خود اقرار کند.
البته لازم به ذکر است که اگر مرد قفل و کلید منزل را عوض کرده و ادعا کند که زن خانه را ترک کرده به راحتی قابل پیگیری است و برای مرد عواقب و پیگرد قانونی به همراه خواهد داشت.
نام دیگر عدم تمکین نشوز است. عدم تمکین یا نشوز به معنای عدم انجام وظایف زناشویی است که اگر از سمت زن صورت گیرد به آن زن ناشزه می گویند و اگر از سمت مرد صورت گیرد به آن ناشز گفته می شود. در صورت عدم تمکین زن و ناشزه شناخته شدن او، مرد می تواند به از پرداخت نفقه به او اجتناب کند.
در صورت عدم تمکین زن بدون دلیل موجه مرد می تواند زن را طلاق دهد ولی باید مهریه او را تمام و کمال پرداخت کند. البته لازم به ذکر است که از آنجایی که در ایران حق طلاق برای مرد است، برای طلاق حتی نیازی به اثبات عدم تمکین همسر خود ندارد و می تواند هر زمان و به هر دلیلی همسر خود را طلاق دهد.
اولین سوال قاضی از زن معمولا این سوال است که آیا موضوع عدم تمکین شما نسبت به شوهرتان صحت دارد؟
دومین سوال که از زن پرسیده می شود این است که آیا از منزلی که شوهرتان مقرر کرده بدون رضایت وی نقل مکان کرده اید؟
سوال سوم نیز که از سوالات بسیار مهم محسوب می شود این است که ایا شوهرتان باعث عدم تمکین شما شده است؟ (یعنی زمینه عدم تمکین را شوهر فراهم کرده است یا خیر؟)
سپس قاضی دلایلی که باعث عدم تمکین زن نسبت به شوهر شده را جویا می شود که بهتر است زن دلیل قانع کننده ای داشته باشد تا بتواند عدم تمکین خود را توجیه کند.
قاضی سوالات زیادی در جلسه تمکین از هر دو طرف می پرسد که بیشتر جنبه ی چرایی دارد. یعنی بیشتر پیگیر دلایل عدم تمکین زن می شود. زن نیز باید تلاش کند تا در حد امکان دلایل موجهی برای عدم تمکین خود بیاورد تا قاضی را توجیه کند.
الزم به تمکین که عموما برای زن صورت می گیرد بدین معناست که زن متاهل باید به منزل شوهر خود بازگشته ، با او رابطه زناشویی برقرار کرده و از امر او سرپیچی نکند. اما در مورد خانمی که در دوران عقد است (یعنی باکره است) می تواند در صورت دادخواست الزام به تمکین، از حق حبس خود استفاده کند و چون مهریه هنوز به صورت کامل پرداخت نشده، قاضی درخواست تمکین مرد را رد میکند.
احتمالاً به این فکر کردهاید که در چه مواردی آزمایش عدم تمکین اجرا میشود؟ زمانی که مرد تصمیم به ارائه درخواست الزام به تمکین کاذب میگیرد و به صورت دروغین ادعا میکند که همسرش تمکین نکرده است و زن نیز ادعا میکند که مرد اتهام کاذب را علیه او مطرح کرده است، دادگاه ممکن است حکم آزمایش عدم تمکین صادر کند تا واقعیت تمکین یا عدم تمکین از طرف زوجه مشخص گردد.
هنگامی که یک مرد به عنوان محرم به تعهداتی نسبت به زن خود ملزم میشود، باید وظایف خود را به دقت انجام دهد. عدم اجرای این تعهدات میتواند منجر به پیامدهای حقوقی گردد. در ادامه برخی از این پیامدهای حقوقی بررسی خواهد شد.
در صورتی که مرد تعهدات معاشرتی با همسر خود را به درستی انجام ندهد. زن می تواند از این موضوع شکایت کند. با شکایت کردن زن ، مرد را از نظر حقوقی ناشزه اعلام خواهد شد.
به عنوان مثال، اگر زن تمکین کند و مرد نفقه را پرداخت ننماید، او میتواند از مسیر قانونی شکایت کیفری را به دادگاه ارائه دهد و مرد را محکوم به حبس به مدت ۶ ماه تا ۲ سال کند.
ماده ۵۳ قانون مدنی نیز حاکمیت این امور را تأیید میکند؛ در صورت داشتن استطاعت مالی، مرد ملزم به پرداخت نفقه به زن و دیگر افراد تحت نفقه او است. عدم انجام این تعهد نیز میتواند به حبس تعزیری مدت ۶ ماه منجر شود.
اگر رفتار مرد به نحوی باشد که زن به سختی و اذیت بیفتد و ادامه زندگی برای او دشوار شود، زوجه میتواند با استناد به این موضوع از دادگاه حکم طلاق عسروحرج را درخواست کند.
تمکین مرد به معنای تعهد به وظایف مرد نسبت به زن است. تعهد مرد به ارائه حقوق و توجه به نیازهای همسر در زمینههای مختلف در زندگی مشترک است.
اگر مرد به عنوان محرم تعهدات معاشرتی خود را به درستی انجام ندهد، ممکن است با پیامدهای حقوقی مواجه شود. این پیامدها شامل شکایت زن از مرد به دلیل عدم اجرای تعهدات، محکومیت مرد به پرداخت نفقه، و حتی در صورتی که رفتار مرد به طور جدی زندگی همسر را سخت کند، زن می تواند از دادگاه تقاضای عسروحرج کند و مرد را محکوم به طلاق کند.
بنابراین، تمکین مرد نه تنها به معنای تعهد به وظایف معاشرتی است بلکه اگر این تعهدات به درستی انجام نشود، میتواند به پیامدهای حقوقی جدی منجر گردد و در نهایت تاثیر مستقیمی بر زندگی خانوادگی داشته باشد.
تکلیفی که زوجین در زندگی زناشویی نسبت به یکدیگر دارند را تمکین می گویند. پس زن و شوهر نسبت به هم یا در مقابل هم حقی دارند که به آن حق تمکین می گویند.
حق تمکین تماماَ و کاملاَ مختص زن نیست و فقط زوجه وظیفه برای تمکین کردن از مرد خود ندارد. حق تمکین مختص مرد نیز است. مرد در مقابل همسر باید به حق و حقوقی که بر گردن دارد عمل کند. با عمل نکردن به این حق و حقوق زوجین هر کدام از نظر قانونی محکوم خوانده خواهند شد.
پس، با عدم ادای حق و حقوق زن و شوهر نسبت به یکدیگر حق تمکین به وجود می آید و آنها می تواند در مقابل این کار ضمانتهای قانونی را اجرا و طرف مقابل را محکوم کنند.
زن برای رد کردن حکم ناشزگی خود می تواند با داشتن شرایط زیر لغو کند. این شرایط عبارتند از:
داشتن برگه پزشکی قانونی که اثبات کند زن رابطه زناشویی با مرد نداشته است.
اگر مرد مبتلا به بیماری مقاربتی باشد و زن با اطلاع از این موضوع از رابطه جنسی با او امتناع می کند با اثبات آن می تواند رد ناشزگی کند.
زن با داشتن دلیل ضروری برای خروج از منزل می تواند از ناشزه بودن در امان بماند.
اثبات وجود ضرر جانی برای زن در صورتی که با ماندن در خانه مرد جانش در خطر است.
با اثبات موارد فوق زن می تواند ناشزگی و عدم تمکین را را رد کند.
وکالت بلاعزل طلاق برای زن به این معنی می باشد که زن می تواند حتی بدون اینکه دلایلی قانونی برای جدایی از همسرش داشته باشد تقاضای طلاق دهد و از قاضی حکم دادخواست طلاق را دریافت کند.
در واقع، این حق به زن امکان میدهد که به تنهایی تصمیم به پایان دادن به ازدواج خود بگیرد، بدون اینکه نیاز به اثبات علت خاصی برای طلاق داشته باشد.
این موضوع به زن اجازه میدهد تا به راحتی از همسر خود جدا شود، حتی اگر مرد رضایتی برای طلاق نداشته باشد.
وکالت بلاعزل در قانون مدنی به عنوان یکی از انواع عقود جایز شناخته میشود. در عقود جایز، هر یک از طرفین (مرد یا زن) به تنهایی میتوانند عقد را از بین ببرند و تصمیم به پایان دادن به ازدواج بگیرند.
این نوع از قرارداد یا توافقنامه به زنان امکان میدهد تا با آزادی بیشتری تصمیم به اتمام ازدواج خود بگیرند و بدون نیاز به ارائه دلیل خاصی طلاق بگیرند.
در مقایسه با حقوق مهریه که به زنان در صورت طلاق تعلق میگیرد، وکالت بلاعزل به زن این امکان را میدهد که به تصمیم خود از ازدواج جدا شود و مزایای خودمختاری را برای زن فراهم میکند.
انتخاب بین حق طلاق و مهریه بستگی به شرایط و منافع زن دارد و نیاز به مطالعه دقیق قوانین و شرایط مربوطه دارد اما زن می تواند بدون اینکه مهریه خود را ببخشد وکالت طلاق بلاعزل را نیز از همسرش دریافت کند.
وکیل بنده { نام ونام خانوادگی} وکالت تام در تقدیم دادخواست و انجام مراحل قضایی از جمله طلاق با تمام انواع آن (اعم از خلع و مبارات و بائن و رجعی) دارد.
وی همچنین در انجام وکالت در اموری نظیر واخواهی، تجدیدنظرخواهی، فرجام خواهی، مصالحه و سازش، ادعای جعل یا انکار یا تردید نسبت به سند طرف و استرداد سند، تعیین جاعل، ارجاع دعوا به داور و تعیین داور، توکیل، تعیین مصدق و کارشناسی، دعوای خسارت، استرداد دادخواست یا دعوا، جلب شخص ثالث و دفاع از آن، ورود شخص ثالث و دفاع از آن، دعوای متقابل و دفاع در قبال آن، ادعای اعسار، قبول یا رد سوگند، درخواست صدور اجرائیه و تعقیب عملیات اجرایی و اخذ محکوم و وجوه ایداعی بنام موکل نقش دارد.
همچنین، وکیل دادگستری در اجرای صیغههای طلاق و مراجعه به دفترخانه طلاق و امضاء اسناد مرتبط با طلاق نیز مشغول به کار میشود.
وکیل نامبرده همچنین مسئولیت قبول بذل مهریه و سایر حقوق زوجه را دارد و در موضوعاتی مانند رجوع و ادعای اعسار و تقسیط محکوم به نیز به مشترکی عمل میکند. وی همچنین مسئولیت مراجعه به اداره اجرای ثبت و پیگیری پروندههای اجرایی مطرحه به علیه موکل را دارد.
موضوع وکالت:
وکیل نامبرده میتواند در اقامه هر نوع دعوا یا ارائه هر نوع دادخواست یا درخواست و یا در دفاع یا دخالت در آن، به تمامی مسائل حقوقی و کیفری موکل خود ایفای نقش کند. او مسئولیت امضاء کلیه اسناد و اوراق قانونی و اداری از طرف موکل را بر عهده دارد.
همچنین، در صورت عقد خارج لازم فی مابین زوجین، وکیل دادگستری حق عزل وکیل و ضم امین و وکیل دیگر را از خود میسازد و از آنان سلب و ساقط مینماید.
بخشش و بذل مهریه برای گرفتن وکالت لاق توسط زن اجباری نیست. اما معمولا زوج هایی که قصد ایجاد برابری در حق طلاق دارند، مهریه را نیز می بخشند. بخشش مهریه نیز باید به طور کامل و واضح در وکالتنامه ذکر شود. وکالت طلاق نیز برای اینکه بعدا آقا حق فسخ آن را نداشته باشد باید بلا عزل باید و حق تجدید نظر خواهی و فرجام خواهی نداشته باشد.
در حال حاضر اگر وکلت طلاقی که زوجه دارد کامل و بدون نقص باشد، طلاح بین 10 تا 30 روز کاری به طول می انجامد. بعد از این خانم می تواند هر زمان که بخواهد با در دست داشتن حکم طلاق به دفاتر ثبت مراجعه کرده و طلاق را ثبت کند.
نکته : حکم طلاقی که قاضی دادگاه صادر میکند 3 ماه زمان دارد. یعنی خانم باید از وقتی حکم طلاق صادر می شود در کمتر از 3 ماه به دفاتر مربوطه مراجعه کرده و طلاق را به صورت رسمی ثبت کند وگرنه اعتبار آن از دست می رود.
بله. بهتر است که حتما این موضوع در وکالتنامه طلاق مشخص شود. در غیر این صورت حضانت فرزندان به شکل زیر تعیین می شود:
حضانت فرزند دختر تا 7 سالگی با مادر می باشد. از 7 سالگی تا سن بلوغ یعنی 9 سالگی با پدر است. در سن 9 سالگی نیز خود او می توان سرپرست خود را انتخاب کند.
حضانت فرزند پسر نیز تا 7 سالگی با مادر و پس از تا 15 سالگی با پدر است. بعد از سن 15 سالگی نیز می تواند خودش سرپرست خود را انتخاب کند.
بله. حتما نیاز است که خانم با استفاده از وکالتنامه ای که دارد، از طرف همسر خود به یک وکیل پایه یک دادگستری وکالت دهد تا ایشان به جای آقا بتواند در جلسات طلاق دادگاه شرکت کند. خود خانم نمی تواند به جای همسرش از وکالتنامه استفاده کند چون این مورد نیازمند تخصص وکالت می باشد.
منظور از وکالت طلاق بلاعزل وکالتی است که آقا نمی تواند پس از مدتی آن را فسخ کند. توجه داشته باشدی در صورتی که وکالت تنظیم شده بلاعزل نباشد، آقا می تواند هر زمان که بخواهد وکالت را منحل کرده و به اصطلاح حق طلاق را از خانم پس بگیرد. مگر اینکه وکالت طلاق از نوع بلاعزل باشد.
در خصوص وکالت طلاق به زن باید بدانید که بر خلاف تصور عموم امکان دادن وکاالت طلاق با ذکر آن در شروط ضمن عقد نکاح وجو ندارد! و این مورد اعتبار قانونی ندارد. دادن وکالت طلاق به زن تنها در صورتی دارای اعتبار است که در دفتر ثبت اسناد رسمی تنظیم شده باشد. در صورتی که اقا یا زوج خارج از کشور باشد نیز می تواند با مرجعه به سفارت یا کنسولگری ایران در کشور محل اقامت این وکالتنامه را تنظیم کند.