خیر، پرداخت بخشی از نفقه به تنهایی مانع تحقق جرم نیست، مگر اینکه عدم استطاعت در پرداخت مابقی اثبات شود.
خیر، پرداخت بخشی از نفقه به تنهایی مانع تحقق جرم نیست، مگر اینکه عدم استطاعت در پرداخت مابقی اثبات شود.
خیر، طبق ماده 1206 قانون مدنی، نفقه گذشته فرزند قابل مطالبه نیست و فقط نفقه آینده قابل مطالبه است.
بله، اگر متهم بتواند عدم استطاعت مالی خود را اثبات کند، رکن مادی جرم محقق نمیشود.
مطابق ماده 53 قانون حمایت خانواده، حبس تعزیری درجه 6 (6 ماه تا 2 سال).
خیر، برای طرح شکایت کیفری ترک انفاق، ابتدا باید میزان نفقه در دادگاه خانواده تعیین شده باشد.
1-ثبت دادخواست: زن باید ابتدا دادخواست طلاق خود را از طریق یکی از دفاتر خدمات الکترونیک قضایی ثبت کند. در دادخواست، دلایل درخواست طلاق (کراهت، عسر و حرج و مصادیق آن) باید به روشنی بیان شود.
2-ثبتنام در سامانه ثنا: برای دریافت ابلاغیههای قضایی به صورت الکترونیکی، ثبتنام در سامانه ثنا (ثبت نام الکترونیکی قضایی) الزامی است.
3-ارجاع به مشاوره: پروندههای طلاق ابتدا به مراکز مشاوره خانواده ارجاع داده میشوند. شرکت در جلسات مشاوره اجباری است و هدف آن تلاش برای صلح و سازش است.
4-دریافت گواهی عدم امکان سازش: اگر تلاشهای مرکز مشاوره برای ایجاد سازش بینتیجه بماند، گواهی عدم امکان سازش صادر میشود.
5-تقدیم مستندات بذل مهریه (در طلاق خلع): چنانچه طلاق از نوع خلع باشد، زن باید مدارک مربوط به بذل مهریه یا مال مورد توافق را به دادگاه تقدیم کند.
6-ارائه مدارک شناسایی: شناسنامه، کارت ملی و سند ازدواج یا رونوشت آن باید ضمیمه پرونده شود.
7-ارجاع به شعبه دادگاه خانواده: پس از طی مراحل اولیه، پرونده برای رسیدگی به یکی از شعب دادگاه خانواده ارسال میشود.
8-ابلاغ وقت رسیدگی: زمان و شعبه رسیدگی از طریق سامانه ثنا به طرفین اطلاع داده میشود.
9-جلسه رسیدگی در دادگاه: در جلسه دادگاه، قاضی به اظهارات طرفین و وکلای آنها گوش داده و دلایل و مدارک را بررسی میکند.
10-صدور رأی: پس از بررسی کامل، دادگاه رای خود را مبنی بر پذیرش یا رد درخواست طلاق صادر میکند. این رای میتواند گواهی عدم امکان سازش (در صورت موافقت با طلاق) یا حکم طلاق باشد.
11-ثبت طلاق در دفترخانه: پس از قطعی شدن رای، طرفین باید ظرف مدت معین به یکی از دفاتر رسمی طلاق مراجعه کرده و صیغه طلاق جاری و ثبت شود.
اثبات کراهت زوجه در دادگاه به نوع کراهت و دلیل آن بستگی دارد:
1-اثبات کراهت در طلاق خلع: زمانی که کراهت، صرفاً جنبه عاطفی دارد و زن خواهان طلاق خلع است، نفسِ اعلام کراهت از سوی زن و اقدام او برای بذل (بخشیدن) قسمتی یا تمام مهریه یا مال دیگر به شوهر، به نوعی نشاندهنده جدیت او در این کراهت است. در این حالت، دادگاه معمولاً وارد جزئیات دلایل این بیعلاقگی نمیشود، بلکه بر توافق طرفین (هرچند تحت تأثیر بذل مال از سوی زن) یا احراز کراهت زن و تمایل او به پرداخت فدیه تمرکز میکند.
2-اثبات کراهت ناشی از عسر و حرج: اگر کراهت زن ریشه در رفتارها و شرایط سوء ایجاد شده توسط مرد (عسر و حرج) داشته باشد، زن باید بتواند آن دلایل و مصادیق عسر و حرج را در دادگاه به اثبات برساند. اینجاست که نقش ادله اثبات دعوا پررنگ میشود:
=شهادت شهود: افرادی که از نزدیک شاهد رفتارهای نامناسب شوهر، ضرب و شتم، اعتیاد او و یا سایر موارد عسر و حرج بودهاند، میتوانند در دادگاه شهادت دهند.
=گزارش پزشکی قانونی: در موارد ضرب و جرح، ارائه گواهی از پزشکی قانونی که میزان و نوع صدمات را مشخص کند، بسیار کمککننده است. همچنین در مورد بیماریهای خاص یا عقیم بودن، نظر پزشکی قانونی معتبر خواهد بود.
=احکام قضایی پیشین: اگر قبلاً شکایاتی مبنی بر عدم پرداخت نفقه، ضرب و شتم و... مطرح شده و منجر به صدور حکم محکومیت برای شوهر شده باشد، این احکام میتوانند به عنوان مدرک استفاده شوند.
=اسناد و مدارک دیگر: پیامکها، فایلهای صوتی یا تصویری (با رعایت ضوابط قانونی پذیرش آنها در دادگاه)، استشهادیه محلی، گزارش کلانتری و هرگونه مدرکی که بتواند ادعای زن را تقویت کند.
= اقرار زوج: اگر شوهر در دادگاه به رفتار ناشایست خود یا وجود شرایط عسر و حرج اقرار کند، این خود دلیل محکمی است.
=نظر کارشناس یا داور: در برخی موارد، دادگاه پرونده را به داوری ارجاع میدهد و نظر داوران منتخب طرفین یا داور منصوب از سوی دادگاه، در تصمیمگیری قاضی مؤثر خواهد بود.
بنابراین، در حالت دوم، زن باید تمرکز خود را بر اثبات عواملی بگذارد که منجر به کراهت و سختی در زندگی مشترک شدهاند.
کراهت زوجه میتواند ریشههای گوناگونی داشته باشد. گاهی این کراهت صرفاً ناشی از عدم علاقه و سردی عاطفی زن نسبت به شوهر است، بدون آنکه لزوما تخلف یا رفتار ناپسندی از سوی مرد سر زده باشد. در این حالت، اگر زن خواهان طلاق باشد، معمولاً مسیر طلاق خلع و بذل مهریه پیش روی او قرار دارد.
اما در بسیاری از موارد، کراهت زوجه محصول رفتارها و شرایط نامطلوبی است که شوهر بر زندگی مشترک تحمیل کرده و وضعیت "عسر و حرج" را برای زن به وجود آورده است. عسر و حرج به معنای سختی و مشقت غیرقابل تحملی است که ادامه زندگی را برای زن ناممکن میسازد. ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی به این موضوع اشاره دارد و مصادیقی از عسر و حرج که میتواند منجر به کراهت و در نهایت طلاق شود، در قانون و رویه قضایی مشخص شدهاند. برخی از این دلایل و مصادیق عبارتند از:
رفتارهای خشونتآمیز و ضرب و شتم: آزار جسمی و روحی مکرر از سوی شوهر.
اعتیاد مضر شوهر: اعتیادی که به اساس زندگی خانوادگی آسیب بزند و امکان ادامه زندگی مشترک را از بین ببرد.
عدم پرداخت نفقه: خودداری شوهر از پرداخت هزینههای زندگی زن به مدت شش ماه یا بیشتر.
ترک زندگی مشترک: غیبت طولانی مدت شوهر (مثلاً شش ماه متوالی یا نه ماه متناوب در یک سال بدون عذر موجه).
محکومیت قطعی شوهر به حبس پنج سال یا بیشتر.
ازدواج مجدد شوهر بدون رضایت همسر اول.
ابتلای شوهر به بیماریهای صعبالعلاج روانی یا جسمی که زندگی مشترک را مختل کند.
عقیم بودن مرد و عدم امکان بچهدار شدن پس از گذشت مدت زمان معقول برای درمان.
سوء رفتار و معاشرتهای نامناسب شوهر که حیثیت و آبروی زن را خدشهدار کند یا شرایط زندگی را برای او غیرقابل تحمل سازد.
فحاشی و توهینهای مکرر که شخصیت زن را تخریب کند.
در تمام این موارد، کراهت ایجاد شده در زن، ناشی از یک عامل بیرونی و رفتار نادرست شوهر است و اثبات این موارد در دادگاه، مسیر طلاق را هموارتر میکند، حتی بدون نیاز به بخشش کامل مهریه.
یکی از مهمترین مفاهیمی که در بحث کراهت زوجه مطرح میشود، "طلاق خلع" است. بر اساس ماده ۱۱۴۶ قانون مدنی، طلاق خلع زمانی رخ میدهد که زن به دلیل کراهتی که از شوهر خود دارد، در مقابل مالی که به شوهر میبخشد، طلاق میگیرد. این مال میتواند معادل مهریه، کمتر یا حتی بیشتر از آن باشد. در واقع، در این نوع طلاق، کراهت زن از شوهر، انگیزه اصلی جدایی است و زن حاضر است برای رهایی از این زندگی، از بخشی از حقوق مالی خود، مانند مهریه، چشمپوشی کند.
نکته مهم در طلاق خلع این است که این نوع طلاق، "بائن" محسوب میشود. طلاق بائن به این معناست که در دوران عده (مدت زمانی پس از طلاق که زن شرعاً نمیتواند ازدواج مجدد کند)، مرد حق رجوع به همسر خود را ندارد، مگر اینکه زن از مالی که بخشیده (فدیه) منصرف شود و آن را مطالبه کند. در این صورت، طلاق از بائن به رجعی تبدیل میشود و مرد میتواند در زمان عده به زندگی مشترک بازگردد.
بنابراین، کراهت زوجه در طلاق خلع، یک عنصر اساسی است و زن با ابراز این کراهت و پرداخت فدیه، رضایت مرد را برای طلاق جلب میکند یا دادگاه را مجاب به صدور حکم طلاق مینماید.
کراهت زوجه، به زبان ساده، به معنای عدم علاقه و بیزاری شدید زن از همسر خویش است. این احساس ناخوشایند، زمانی که زندگی مشترک را برای زن دشوار و غیرقابل تحمل میکند، میتواند یکی از دلایل درخواست طلاق از سوی او باشد. اما صرف ادعای دوست نداشتن شوهر، برای دادگاه به تنهایی کافی نیست و زن باید بتواند این کراهت و دلایل آن را به شکلی قانونی به اثبات برساند یا از طریق مسیرهای قانونی دیگری برای جدایی اقدام کند.
ملاقات با فرزندان حق هر یک از والدین است و آنها می توانند این حق خود را اعمال نمایند اما در شرایطی این زمان ملاقات با فرزند متفاوت خواهد بود .
خیر ؛ امکان محروم نمودن والدین از ملاقات با کودک امکان پذیر نیست. حتی در صورت شرایط خاص با حضور ناظر از طرف دادگاه میتوان با فرزندان ملاقات داشت.
مطالبه مهریه در صورت فوت شوهر وجود دارد. مهریه بعد مرگ شوهر نیز همچون که از زمان تحقق عقد نکاح بر ذمهی شوهر آغاز شده و پس از فوت نیز از اموال او قابل استیفاء است.
با اخذ حکم از دادگاه امکان ازدواج مجدد برای مرد ممکن میگردد. چنانچه زوج با وجود همسر و بدون حکم دادگاه ازدواج مجدد نماید، برابر بند ۱۲ (شرط آخر) عقدنامه امکان اخذ طلاق برای زوجه فراهم خواهد بود.
به استناد ماده ی ۱۱۷۱ قانون مدنی، در صورتیکه پدر فوت کند، نگهداری فرزند(چه دختر و چه پسر) با مادر خواهد بود و بر خلاف باور عموم،حضانت فرزند با پدر بزرگ یا جدپدری نخواهد بود.
در قوانین مدنی بسیاری از کشورها، از جمله ایران، نشوز زن و شوهر بهصورت متفاوتی تعریف و بررسی میشود. برای مثال:
.نشوز زن: معمولاً به معنای عدم تمکین زن از شوهر در انجام وظایف زناشویی است. در این حالت، مرد میتواند از دادگاه تقاضای الزام زن به تمکین کند.
.نشوز مرد: بیشتر در مورد عدم پرداخت نفقه یا بیتوجهی به نیازهای عاطفی و حقوقی همسر مطرح میشود. در این حالت، زن میتواند از دادگاه تقاضای طلاق یا الزام مرد به پرداخت نفقه کند.
نشوز، مفهومی است که ریشههای عمیقی در فقه اسلامی و حقوق خانواده دارد. این پدیده نه تنها از نظر شرعی مورد توجه قرار گرفته، بلکه در قوانین مدنی بسیاری از کشورها نیز به آن پرداخته شده است. در این بخش، به بررسی نشوز از دیدگاه فقهی و حقوقی میپردازیم تا درک بهتری از ابعاد قانونی و شرعی آن داشته باشیم.
تعریف نشوز در فقه اسلامی
در فقه اسلامی، نشوز به معنای تمرد یا سرپیچی یکی از زوجین از انجام وظایف زناشویی است. این مفهوم بیشتر در رابطه با زن مطرح شده است، اما در برخی موارد، نشوز مرد نیز مورد بحث قرار میگیرد. به عنوان مثال، اگر زن بدون دلیل موجه از انجام وظایف زناشویی خودداری کند، در حالت نشوز قرار میگیرد. از سوی دیگر، اگر مرد نفقه همسر خود را نپردازد یا به نیازهای عاطفی او بیتوجهی کند، این رفتار نیز میتواند مصداق نشوز باشد.
نشوز در فقه، تنها یک مسئله حقوقی نیست؛ بلکه ابعاد اخلاقی و تربیتی نیز دارد. اسلام با تأکید بر تعادل در حقوق و تکالیف زوجین، سعی کرده است از بروز نشوز جلوگیری کند و در صورت وقوع، راهکارهایی برای حل آن ارائه دهد.
نشوز تنها یک مشکل فردی نیست؛ بلکه تأثیرات عمیقی بر کل خانواده دارد. از تنشهای روزمره گرفته تا بحرانهای جدی مانند طلاق، نشوز میتواند زندگی زناشویی را به چالش بکشد. این پدیده نه تنها رابطه زوجین را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه میتواند بر تربیت فرزندان و حتی روابط اجتماعی خانواده نیز تأثیر منفی بگذارد.
شناخت نشوز تنها یک بحث تئوری نیست؛ بلکه یک نیاز عملی برای هر زوجی است که میخواهد رابطهای پایدار و سالم داشته باشد. آگاهی از این مفهوم به شما کمک میکند:
.از بروز اختلافات جدی در رابطه جلوگیری کنید.
.در صورت مواجهه با نشوز، بهترین راهکارها را بهکار بگیرید.
.حقوق و تکالیف خود و همسرتان را بهتر درک کنید.
نشوز، در سادهترین تعریف، به معنای سرپیچی یا عدم انجام وظایف زناشویی از سوی یکی از زوجین است. این مفهوم در فقه اسلامی و حقوق خانواده بهطور ویژه مورد توجه قرار گرفته است. نشوز میتواند از سوی زن یا شوهر اتفاق بیفتد و اغلب ناشی از عدم تعادل در نقشها، انتظارات برآورده نشده یا مشکلات ارتباطی است.