ملاقات با فرزندان حق هر یک از والدین است و آنها می توانند این حق خود را اعمال نمایند اما در شرایطی این زمان ملاقات با فرزند متفاوت خواهد بود .
ملاقات با فرزندان حق هر یک از والدین است و آنها می توانند این حق خود را اعمال نمایند اما در شرایطی این زمان ملاقات با فرزند متفاوت خواهد بود .
خیر ؛ امکان محروم نمودن والدین از ملاقات با کودک امکان پذیر نیست. حتی در صورت شرایط خاص با حضور ناظر از طرف دادگاه میتوان با فرزندان ملاقات داشت.
مطالبه مهریه در صورت فوت شوهر وجود دارد. مهریه بعد مرگ شوهر نیز همچون که از زمان تحقق عقد نکاح بر ذمهی شوهر آغاز شده و پس از فوت نیز از اموال او قابل استیفاء است.
با اخذ حکم از دادگاه امکان ازدواج مجدد برای مرد ممکن میگردد. چنانچه زوج با وجود همسر و بدون حکم دادگاه ازدواج مجدد نماید، برابر بند ۱۲ (شرط آخر) عقدنامه امکان اخذ طلاق برای زوجه فراهم خواهد بود.
به استناد ماده ی ۱۱۷۱ قانون مدنی، در صورتیکه پدر فوت کند، نگهداری فرزند(چه دختر و چه پسر) با مادر خواهد بود و بر خلاف باور عموم،حضانت فرزند با پدر بزرگ یا جدپدری نخواهد بود.
در قوانین مدنی بسیاری از کشورها، از جمله ایران، نشوز زن و شوهر بهصورت متفاوتی تعریف و بررسی میشود. برای مثال:
.نشوز زن: معمولاً به معنای عدم تمکین زن از شوهر در انجام وظایف زناشویی است. در این حالت، مرد میتواند از دادگاه تقاضای الزام زن به تمکین کند.
.نشوز مرد: بیشتر در مورد عدم پرداخت نفقه یا بیتوجهی به نیازهای عاطفی و حقوقی همسر مطرح میشود. در این حالت، زن میتواند از دادگاه تقاضای طلاق یا الزام مرد به پرداخت نفقه کند.
نشوز، مفهومی است که ریشههای عمیقی در فقه اسلامی و حقوق خانواده دارد. این پدیده نه تنها از نظر شرعی مورد توجه قرار گرفته، بلکه در قوانین مدنی بسیاری از کشورها نیز به آن پرداخته شده است. در این بخش، به بررسی نشوز از دیدگاه فقهی و حقوقی میپردازیم تا درک بهتری از ابعاد قانونی و شرعی آن داشته باشیم.
تعریف نشوز در فقه اسلامی
در فقه اسلامی، نشوز به معنای تمرد یا سرپیچی یکی از زوجین از انجام وظایف زناشویی است. این مفهوم بیشتر در رابطه با زن مطرح شده است، اما در برخی موارد، نشوز مرد نیز مورد بحث قرار میگیرد. به عنوان مثال، اگر زن بدون دلیل موجه از انجام وظایف زناشویی خودداری کند، در حالت نشوز قرار میگیرد. از سوی دیگر، اگر مرد نفقه همسر خود را نپردازد یا به نیازهای عاطفی او بیتوجهی کند، این رفتار نیز میتواند مصداق نشوز باشد.
نشوز در فقه، تنها یک مسئله حقوقی نیست؛ بلکه ابعاد اخلاقی و تربیتی نیز دارد. اسلام با تأکید بر تعادل در حقوق و تکالیف زوجین، سعی کرده است از بروز نشوز جلوگیری کند و در صورت وقوع، راهکارهایی برای حل آن ارائه دهد.
نشوز تنها یک مشکل فردی نیست؛ بلکه تأثیرات عمیقی بر کل خانواده دارد. از تنشهای روزمره گرفته تا بحرانهای جدی مانند طلاق، نشوز میتواند زندگی زناشویی را به چالش بکشد. این پدیده نه تنها رابطه زوجین را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه میتواند بر تربیت فرزندان و حتی روابط اجتماعی خانواده نیز تأثیر منفی بگذارد.
شناخت نشوز تنها یک بحث تئوری نیست؛ بلکه یک نیاز عملی برای هر زوجی است که میخواهد رابطهای پایدار و سالم داشته باشد. آگاهی از این مفهوم به شما کمک میکند:
.از بروز اختلافات جدی در رابطه جلوگیری کنید.
.در صورت مواجهه با نشوز، بهترین راهکارها را بهکار بگیرید.
.حقوق و تکالیف خود و همسرتان را بهتر درک کنید.
نشوز، در سادهترین تعریف، به معنای سرپیچی یا عدم انجام وظایف زناشویی از سوی یکی از زوجین است. این مفهوم در فقه اسلامی و حقوق خانواده بهطور ویژه مورد توجه قرار گرفته است. نشوز میتواند از سوی زن یا شوهر اتفاق بیفتد و اغلب ناشی از عدم تعادل در نقشها، انتظارات برآورده نشده یا مشکلات ارتباطی است.
دادگاه خانواده مرجع صالح برای رسیدگی به مسئله ی نفقه ی فرزندان است.
در این مورد می توان گفت که فرزندان در دسته ی اقارب قرار می گیرند، حق مطالبه نفقه معوقه و گذشته که پرداخت نشده است را ندارند. آن ها تنها می توانند نسبت به آینده حق دریافت نفقه داشته باشند نه نسبت به گذشته.
ماده 1206 قانون مدنی:
« زوجه در هر حال می تواند برای نفقه زمان گذشته خود اقامه دعوی نماید و طلب او از بابت نفقه مزبور طلب ممتازه بوده و در صورت افلاس یا ورشکستگی شوهر زن مقدم بر غرما خواهد بود، ولی اقارب فقط نسبت به آتیه میتوانند مطالبه نفقه نمایند.»
در این باره نظرات مختلفی وجود دارد اما طبق یک نظر که منطقی تر بنظر می رسد در خصوص نفقه ی فرزندانی که از راه نامشروع به دنیا آمده اند، اما پدرش مشخص است و شناسنامه دارد، وظیفه ی پرداخت نفقه ی او بر پدرش واجب است. ولی عده ای معتقدند که هیچ نفقه ای بر عهده ی پدر قرار نمی گیرد.
هرکسی که وظیفه نگهداری فرزند را بر عهده دارد می تواند برای دریافت نفقه ی او اقدام نماید. این وظیفه پرداخت نفقه در قبال فرزندان دختر تا زمانی که ازدواج نمایند و در مورد فرزندان پسر تا سن هجده سالگی و در مورد تحصیل تا مقطع آموزش های واجب الزامی است. پدر باید با توجه به توان مالی خود نفقه را بپردازد و در صورتی که پدر به توان پرداخت نفقه داشته باشد ضمانت اجرای این عدم پرداخت نفقه، شش ماه تا دو سال حبس خواهد بود.
در صورتی که پدر خانواده فوت کرده باشد یا اینکه توان پرداخت نفقه را به اطرافیانش نداشته باشد در اینجا پدر بزرگ پدری مسئول پرداخت نفقه می شود. در صورتی که هیچکدام از اجداد پدری و پدر او توان پرداخت نفقه را نداشته باشند یا اینکه فوت کرده باشند، مادر مسئول پرداخت نفقه فرزندان است. در جایی که مادر نیز زنده نباشد یا توان پرداخت نفقه نداشته باشد، این نفقه بر عهده پدر بزرگ و مادر بزرگ مادری و مادر بزرگ پدری او قرار می گیرد.
ماده 1199 قانون مدنی:
« نفقه اولاد بر عهده پدر است. پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق به عهده اجداد پدری است، با رعایت الاقرب فالاقرب؛ در صورت نبودن پدر و اجداد پدری و یا عدم قدرت آن ها نفقه بر عهده مادر است. هر گاه مادر هم زنده و یا قادر به انفاق نباشد با رعایت الاقرب فالاقرب به عهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری واجبالنفقه است و اگر چند نفر از اجداد و جدات مزبور، از حیث درجه اقربیت مساوی باشند، نفقه را باید به حصه متساوی تادیه کنند.»
نفقه فرزندان در وهله اول یک تکلیف بر عهده پدر است. پدر خانواده به عنوان کسی که به شغلی مشغول است و نان آور خانواده است و همچنین ریاست خانواده را برعهده دارد، وظیفه تامین نیازهای زندگی همسر و فرزندان خود را برعهده دارد. البته بر طرف کردن این نیازها بستگی به توان مالی او دارد. این وظیفه در قبال فرزندان دختر تا زمانی که ازدواج نمایند و در مورد فرزندان پسر تا سن هجده سالگی قابل مطالبه است.
متناسب با شأن و نیاز های خانم باید نفقه ی متناسبی به او پرداخت گردد.
بله، مطابق ماده 1102 قانون مدنی، بعد از وقوع عقد ازدواج، حقوق و تکالیف میان زوجین برقرار می شود.
دوران عقد به زمانی گفته می شود که زن و شوهر بر سر خانه و زندگی خود هنوز نرفته اند. بلکه صرفا صیغه محرمیت میان ان ها جاری شده است. بر اساس فرهنگ اغلب خانواده ها ی ایرانی، تا زمانی که دختر و پسر به خانه جداگانه ای نرفته اند و زندگی مشترکشان را هنوز شروع نکرده اند، دختر باکره محسوب می شود. در نتیجه تمکین عام میان این زن و شوهر در دوران عقد وجود دارد اما تمکین خاص وجود ندارد.
حال در اینجا اختلاف نظر وجود دارد. عده ای معتقدند از آن جا که تمکین خاص میان آن ها برقرار نیست، پس مرد وظیفه ای برای پرداخت نفقه ندارد. اما نظر عده ی دیگر این است که به استناد ماده 1102 قانون مدنی که بین کرده است:
” ماده 1102 قانون مدنی :
همین که نکاح به طور صحت واقع شد ، روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تکالیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار می شود.”
می توانیم بگوییم که تمام حق و حقوق میان زوجین از زمان انعقاد عقد برقرار بوده و مرد ملزم است که در دوران عقد به همسرش نفقه بپردازد.
براساس ماده 1106 قانون مدنی نفقه خانم در ازدواج دائم بر عهده شوهر قرار می گیرد. پس در اینجا می توان نتیجه گرفت که در ازدواج موقت ما بحثی به عنوان نفقه نداریم مگر اینکه خانم به عنوان شرط ضمن عقد ازدواج موقت، پرداخت نفقه را شرط کرده باشد. در مورد نفقه ازدواج دائم نیز تفاوتی ندارد که شوهر توانایی مالی پرداخت نفقه را دارد یا خیر!
مجازات و جرم عدم پرداخت نفقه
وضعیت نفقه در دوران عقد
پرداخت نفقه فرزندان برعهده چه کسی است؟
اگر مرد وظیفه ی خود مبنی بر پرداخت نفقه را انجام ندهد چه به دلیل عدم توانایی مالی باشد و چه به هر دلیل دیگری و حتی اصلاً بدون وجود دلیل موجهی، خانم میتواند به دادگاه مراجعه کرده و درخواست مطالبه ی نفقه نماید.
دادگاه پس از احراز شرایط تعلق گرفتن نفقه به خانم، شوهر را ملزم به پرداخت نفقه می کند. اگر مرد خودش اقدام به پرداخت نفقه نکند دادگاه او را مجبور به پرداخت می کند به این صورت که ابتدا اجرائیه صادر می شود و بعد پرونده به اجرای احکام ارسال میشود. از طریق اجرای احکام، اجرائیه به محکوم علیه که همان شوهر است، ابلاغ میگردد. چنانچه وی به هر دلیلی ملزم به پرداخت نفقه نشود، خانم می تواند به دلیل قرار گرفتن در سختی و عسر و حرج، دادخواست طلاق خود را به دلیل عدم پرداخت نفقه توسط شوهر، به دادگاه تقدیم نماید. لذا طلاق از طریق نفقه با عنوان ترک انفاق میتواند مطرح گردد.
طلاق از طریق عسر و حرج
طلاق به علت نازایی مرد (عقیم بودن مرد)