.خسارت تاخیر تادیه به خسارت عدم انجام تعهد که خود نوعی از خسارت است، تعلق نمی گیرد.
.در صورت تعیین وجه التزام تأخیر در انجام تعهد در قرارداد، انجام تعهد با تاخیر موجب سقوط تعهد به پرداخت خسارت در صورت تاخیر در انجام تعهد نخواهد بود.
.خسارت تاخیر تادیه به خسارت عدم انجام تعهد که خود نوعی از خسارت است، تعلق نمی گیرد.
.در صورت تعیین وجه التزام تأخیر در انجام تعهد در قرارداد، انجام تعهد با تاخیر موجب سقوط تعهد به پرداخت خسارت در صورت تاخیر در انجام تعهد نخواهد بود.
یکی از رایج ترین اشکال انتقال مالکیت، هدیه دادن ملک به فرزندان شماست. این یک روش نسبتاً رایج برای به حداقل رساندن تأثیر مالیات بر ارث است. مهم است که به یاد داشته باشید که هدیه دادن دارایی به فرزندان شما می تواند عواقب مالی و دیگر داشته باشد.
تخصصی کردن تعهدنامه: هر تعهدنامه باید متناسب با شرایط خاص و مورد توافق طرفین تنظیم شود.
مشاوره حقوقی: توصیه میشود برای تنظیم تعهدنامههای مهم، از مشاوره حقوقی استفاده شود.
قابل اجرا بودن تعهدنامه: تعهدنامه باید به گونهای تنظیم شود که از نظر قانونی قابل اجرا باشد و در صورت لزوم، بتوان از آن در دادگاه استفاده کرد.
موارد استفاده از تعهدنامههای اخلاقی و عدم مزاحمت:
در قراردادهای کاری
در قراردادهای مشارکت
در قراردادهای جدایی
در مواردی که نیاز به تضمین رفتار مناسب یک فرد وجود دارد
طبق قانون زمین شهری مصوب ۱۳۶۶، تمامی زمینهای موات شهری، اعم از اینکه در اختیار اشخاص یا نهادهای دولتی و غیردولتی باشند، در اختیار دولت جمهوری اسلامی قرار دارند.
چنانچه دارنده سفته در موعد قانونی ده روزه نسبت به واخواست سفته اقدام نکند، حقوق و امتیازاتی را از دست میدهد: الف) طبق قانون با عدم انجام این کار، مسئولیت تضامتی ظهرنویسان و صادرکننده نیز زایل میشود. در پرونده مذکور هم آقای میم به این دلیل از مسئولیت مبری شد.
مخصوص :
باید توجه داشت که منظور از گواهینامه، گواهینامه مخصوص آن خودرو یا وسیله نقلیه است. مثلا شخصی که گواهی نامه پایه 3 دارد نمیتواند پشت لیفتراک بنشیند یا آنکه کامیونی را به گردش در آورد. این امر جرم محسوب خواهد شد.
چنانچه مرد درخواست فسخ عقد را داشته باشد و این کار تنها به دلیل داشتن عیوب جنسی زن صورت بگیرد و همچنین مرد بتواند این امر را در دادگاه اثبات کند که هیچ گونه رابطه جنسی با یکدیگر نداشته اند زوج نمی تواند مهریه خود را دریافت کند و یا در صورت داشتن نزدیکی تنها حق مهرالمثل شامل حال زن خواهد شد.
اگر مرد دلیل دیگری برای دادخواست طلاق خود داشته باشد که این دلایل شامل عدم تمکین خاص و عام زوجه بوده و زوجه هنوز هم دوشیزه مانده و هیچ گونه رابطه جنسی برقرار نشده باشد زوج این امکان را دارد که نصف مهریه خود را دریافت کند.
چنانچه درخواست طلاق از طرف زوج و تنها به دلیل عدم تمکین زوجه باشد، اما به طور کلی حتی یکبار رابطه زناشویی به صورت کامل برقرار شده باشد زن می تواند درخواست کل مهریه خود را داشته باشد و لازم است این نکته را بیان کنیم که عدم تمکین وی ربطی به مهریه دیگر نخواهد داشت و تمامی آنچه که مهم است و نقش بسیار مهمی در صورت عدم تمکین زوجه به همراه دارد این است که به هیچ عنوان تقسیم شدن دارایی و همچنین نفقه به زن تعلق نخواهد گرفت.
نکته 1 : این شرایط در صورتی که توسط هر دو نفر زوجین امضا شود معتبر و لازم الاجرا خواهند بود.
نکته 2 : امضای این شرایط اجباری نیست و مخصوصا آقایان باید دقت زیادی داشته باشند چون این شرایط عمدتا تعهداتی را برای آن ها ایجاد می کند.
چنانچه مستاجر در قرارداد اجاره حق سرقفلی برای ملک تجاری پرداخت کرده باشد، در هنگام تخلیه حق دریافت سرقفلی مغازه را خواهد داشت.
لازم به ذکر است که در مواردی مانند عدم پرداخت اجاره، تغییر شغل و حرفه و در صورت تعدی و تفریط مستاجر استحقاق دریافت سر قفلی را نخواهد داشت.
در ارتباط با استنائات این شرایط باید بگوییم که مکان های تجاری اجاره داده شده تا سال ۱۳۷۶ چه به صورت سند رسمی باشند، چه شفاهی و چه عادی باشند، در هر صورت پس از پایان مدت قرارداد، نمی توان مستاجر را وادار به تخلیه مغازه نمود؛ مگر در شرایط خاص!
که فی مابین موجر و مستاجر منعقد شده است به صورت سند رسمی و در یکی از دفاتر اسناد رسمی تنظیم شده باشد، در زمانی که قرارداد خاتمه پیدا می کند مالک خواهد توانست بدون مراجعه به دادگاه حقوقی یا شورای حل اختلاف، از طریق دایره اجرای ثبت، تخلیه عین مستاجره را درخواست نموده. در این حالت به درخواست تخلیه از طرف موجر به صورت فوری رسیدگی و به اجرا در خواهد آمد.
در صورتی که در قرارداد، خیاری شرط شده باشد این خیار باید مدت دار باشد.در مورد شرط خیار باید قائل به تفکیک شد؛
صلح مطلقاً عقدیست لازم چه بلاعوض باشد، چه درمقام عقدجایز.یعنی صلح درمقام هبه بازهم عقدیست لازم.
مالداربودن ضامن تأثیری درصحت عقذضمان ندارد وفقط اگرضامن درهنگام عقدمفلس باشد ومضمون له جاهل به این امرباشد میتواند به استنادخیار تخلف ازشرط ضمنی عقدرا فسخ کند.البته اگرفلس حادث وپس از عقد باشد، هیچ تأثیری درعقدنداردو حتی حق فسخ هم به مضمون له نمی دهد.
مقتضای ذات عقدضمان تعهد به پرداخت دین متعلق به دیگری میباشد که خلاف آن قابل تراضی نمی باشد.
عقدضمان به دو نوع ضمان نقل ذمه به ذمه وضمان ضمّ ذمه به ذمه تقسیم میشود:
الف.ضمان نقل ذمه به ذمه، عقدیست لازم، مسامحه ای، رضایی، تبعی و معوض که سبب انتقال دین است و برائت ذمهی مضمون عنه دربرابر اشتغال ذمه ضامن است وبه موجب آن دربرابر توافق ضامن و مضمون له مدیون اصلی بری میشود و دین وی برذمهی ضامن منتقل میشود.
ب.ضمان ضمّ ذمه به ذمه یاضمان وثیقه ای که عقدیست عهدی، رضایی، مسامحه ای، مجانی و لازم از طرف ضامن و جایز ازطرف مضمون له که به موجب آن برعکس ضمان نقل ذمه به ذمه، دین مدیون اصلی منتقل نمی شود بلکه ذمهی ضامن هم به ذمهی وی ضمیمه میشود و هر دو در برابر مضمون له مسؤول پرداخت میشوند برعکس ضمان نقل ذمه به ذمه که مدیون اصلی بری میشود).
موارد زوال وکالت عبارتنداز:
۱- استعفای وکیل
۲- عزل وکیل ازسوی موکل
۳- فوت یا حجرهریک از طرفین
۴- انجام مورد وکالت توسط وکیل یاموکل
۵- انجام عملی مغایرباموضوع وکالت توسط موکل
۶- ازبین رفتن متعلق وکالت
۷- انقضای مدت در وکالتهای موقت
درفرض وکلای استقلالی، اگر یکی از ایشان موضوع مورد وکالت را انجام دهد یکی از موارد زوال وکالت است و دیگر وکالتی برای دیگر وکلا باقی نمی ماند اما درفرض وکلای اجتماعی، اگریکی به تنهایی مورد وکالت را انجام دهد، تنفیذش منوط به رضایت و امضاء دیگروکلا میباشد ودیگران باید آن را تنفیذ نمایند.
مودع ومستودع، مطابق قواعد عمومی قراردادها، باید اهلیت معامله داشته باشند و هرگاه مودع محجور باشد، مستودع بایدمال امانی را به ولی او ردنماید.درغیراینصورت درصورت تلف مال، وی ضامن است. اما هرگاه مستودع به لحاظ حمایت ازمحجور مال را به امانت بگیرد، فقط درصورت تعدی وتفریط ضامن است زیرا مال نزد او امانت شرعی (قانونی ) است.
هرگاه مال مشاع خراب شده و نیاز به تعمیرداشته باشد و برخی شرکاء برعلیه شرکای دیگر ازتعمیرامتناع کنند، شرکای متضرر میتوانند به حاکم رجوع کنند:
حالت اول: اگرملک قابل تقسیم باشد، حاکم اجباربه تقسیم میکند.
حالت دوم: اگرتقسیم ملک متضمن بروز ضرر باشد، شرکای ممتنع از تعمیریا فروش یا اجاره سهم الشرکه خود، (باهدف رفع موضوع تنازع ودفع ضرر )توسط حاکم اجبار میشوند.
تلف جزیی مال شرکت موجب بطلان شرکت نیست و آنچه تلف شده ازمال تمام شرکاءخواهدبود.