تاریخ چک باید به صورت افقی و عمودی به صورت عددی و به حروف نوشته شود . همچنین جلوی تمامی قسمت های پر شده را ببندید و هنگام امضای چک، نباید آثار امضا روی برگه های دیگری از دسته چک باقی بماند.
تاریخ چک باید به صورت افقی و عمودی به صورت عددی و به حروف نوشته شود . همچنین جلوی تمامی قسمت های پر شده را ببندید و هنگام امضای چک، نباید آثار امضا روی برگه های دیگری از دسته چک باقی بماند.
از نوشتن چک در وجه حامل بپرهیزید . هیچ گاه قبل از صدور چک هایتان آنها را امضا یا مهر نکنید و همیشه هنگام صدور چک مواردی چون تاریخ، مبلغ و... را کامل کنید و سپس آن را مهر و امضا نمایید. در ته برگ دسته چک نیز آنچه را در برگه های چک می نویسید، بنویسید.
از شعبه بانک مربوطه درباره حساب افرادی که از آنها چک می گیرید اما شناختی نسبت به آنها و میزان اعتبارشان ندارید، اطلاعاتی دریافت کنید. برای قبول چک های تضمینی، رمزدار و مسافرتی نیز قبل از معامله، با شعب بانکی نزدیک محل، درباره اصالت و جعلی نبودنشان تحقیق کنید.
از خودکار به جای هر نوع قلمی برای نوشتن چک استفاده کنید چون رنگ هر خودکاری ولو اندک با خودکارهای دیگر متفاوت است و این تفاوت رنگ، جعل را سخت می کند.
روی مبلغ قابل پرداخت در نوشتن چک چسب شیشه ای بچسبانید و با سر ناخن خود آن را به کنده شدن حساس کنید. هر چند جاعلان راه کندن چسب را از چک می دانند اما چسب زدن شما کار آنها را سختوگاهی غیر ممکن می سازد.
برای نوشتن چک مبلغ را به رقم و حروف و ریال و به تومان بنویسید و از مسخره شدن توسط افراد دیگر برای حساسیتتان در هنگام نوشتن چک نهراسید.
اگر امضایتان ساده باشد به راحتی جعل می شود و اگر امضایتان بسیار شلوغ و پیچیده باشد متصدی بانک نمی تواند هنگام ازدیاد ارباب رجوع دقت کند و باز هم جاعلان می توانند جعل امضا نمایند . بهتر است امضای شما با
نوشتن نام و نام خانوادگیتان همراه باشد ،در این صورت جعل امضا برای جاعلان سخت است زیرا دستخط هر فرد مختص اوست و نوشتن نامتان، خود دربردارنده گونه ای سبک خاص است.
ماده ۹۷۶ قانون مدنی افرادی که تابعیت ایرانی را دارند مشخص می کند اشخاص ذیل تبعه ایران محسوب می شوند:
1=تبعه ایرانکلیه ساکنین ایران به استثنای اشخاصی که تبعیت خارجی آنها مسلم باشد تبعیت خارجی کسانی مسلم است که مدارک تابعیت آنها مورد اعتراض دولت ایران نباشد.
2=کسانی که پدر آنها ایرانی است اعم از اینکه در ایران یا در خارجه متولد شده باشند.
3=کسانی که در ایران متولد شده و پدر و مادر آنان غیر معلوم باشد.
4=کسانی که در ایران از پدر و مادر خارجی که یکی از آنها در ایران متولد شده بوجود آمدهاند.
5=کسانی که در ایران از پدری که تبعه خارجه است بوجود آمده و بلافاصله پس از رسیدن به سن هیجده سال تمام لااقل ۱ سال دیگر در ایران اقامت کرده باشند و الا قبول شدن آنها به تابعیت ایران بر طبق مقرراتی خواهد بود که مطابق قانون برای تحصیل تابعیت ایران مقرر است.
6=هر زن تبعه خارجی که شوهر ایرانی اختیار کند.
7=هر تبعه خارجی که تابعیت ایران را تحصیل کرده باشد.
8=تبصره – اطفال متولد از نمایندگان سیاسی و کنسولی خارجه مشمول فقره ۴ و ۵ نخواهند بود.
تابعیتی است که فرد زمان تولد (سیستم خاک و خون) آن را به دست نمی آورد و آن را به دلیل شرایطی کسب می کند.
تابعیت اکتسابی انواعی دارد:
تابعیت تحصیلی
تابعیت تبعی: تابعیتی که شخص نه به اراده خود بلکه به اراده و خواست فرد دیگری دارا می شود مانند فرزند خوانده ای که تابعیت پدرخوانده یا مادر خوانده خود را کسب می کند.
تابعیت تحققی: تابعیتی که شخص در نتیجه ازدواج کسب می کند.
تابعیت اجباری: تابعیتی تابعیتی به شخص داده می شود که کشورش فتح یا به اشغال کشور دیگری دربیاید و یا کشورش به کشورهای کوچکتری تقسیم شود مانند فروپاشی شوروی
تابعیت افتخاری: تابعیتی که دولتی به خاطر قدردانی از خدمات یا فعالیتی که شخصی انجام داده است به او می دهند.
تابعیت مذهبی: تابعیتی که شخص به دلیل داشتن مذهبی خاص پس از ورود به کشوری که آن مذهب را دارد به او می دهند مانند مهاجرین یهودی که به اسرائیل می روند پس از ورود تابعیت اسرائیلی را کسب می کنند.
کشورها برای اعطای تابعیت از سیستم خاک یا خون یا هر دو استفاده می کنند
=سیستم خون : سیستمی که در آن تابعیت از طریق نسب به طفل تحمیل می شود یعنی تابعیت طفل مربوط به نژاد او می باشد و به سبب تابعیت یکی از والدین خود آن را کسب می کند.
=سیستم خاک : صرف نظر از اینکه پدر و مادر شخص چه تابعیتی دارند تابعیت را از روی محل تولد شخص مشخص می کنند، یعنی هر کس تابعیت محل تولد خود را دارد.
در دو سیستم خاک و خون شخص در تعیین تابعیت خود هیچ دخالتی ندارد و تابعیت به او تحمیل می شود و به محض تولد دارای تابعیتی می شود.
تابعیت (nationality) رابطهای سیاسی، حقوقی و معنوی است که فردی را به دولتی مرتبط میسازد به طوری که حقوق و تکالیف اصلی وی از همین رابطه ناشی میشود.
ترک تابعیت (expatriation) به معنای عملی است که فرد با قبول تابعیت دولتی غیر از دولت متبوعش، موجب قطع روابط، بین خود و دولت متبوعش میگردد.ترک تابعیت، بیشتر از سایر موارد، توجه قانونگذار را به خود معطوف داشته است .
در گذشته سلب تابعیت به عنوان یک مجازات نسبت به افراد اجرا می شد و در بسیاری از کشورها چنین مجازاتی وجود داشت اما امروزه به جهت جلوگیری از بی تابعیتی اشخاص این مجازات از نظام کیفری کشورها کنار گذاشته شد.در قانون مدنی ایران نیز بر اساس ماده ۹۸۱ افرادی که علیه امنیت ایران اقدام می کردند تابعیت ایرانی شان به عنوان مجازات سلب می شد اما در سال ۱۳۷۰ این ماده حذف شد و امروزه چنین مجازاتی در حقوق ایران وجود ندارد.
همچنین بر اساس ماده ۵۶ قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۹۱:
«هر سردفتر رسمی که بدون اخذ گواهی موضوع مواد (۲۳) و (۳۱) این قانون یا بدون اخذ اجازه نامه مذکور در ماده (۱۰۶۰) قانون مدنی یا حکم صادرشده در مورد تجویز ازدواج مجدد یا برخلاف مقررات ماده (۱۰۴۱) قانون مدنی به ثبت ازدواج اقدام کند یا بدون حکم دادگاه یا گواهی عدم امکان سازش یا گواهی موضوع ماده (۴۰) این قانون یا حکم تنفیذ راجع به احکام خارجی به ثبت هریک از موجبات انحلال نکاح یا اعلام بطلان نکاح یا طلاق مبادرت کند، به محرومیت درجه چهار موضوع قانون مجازات اسلامی از اشتغال به سردفتری محکوم میشود.»
اما با تمام این اوصاف به نظر می رسد قانون حمایت از خانواده ناظر به ازدواج دائم و منصرف از نکاح موقت است و بدین دلیل قانون احراز توانایی مالی مرد را برای اداره زندگی دو زن و پرداخت نفقه به زنان متعدد،شرط دانسته است.
این در حالی است که پرداخت نفقه در عقد موقت منتفی است مگر اینکه ضمن عقد شرط شده باشد.
پس ازدواج منقطع مشمول مواد ۱۶ و ۱۷ قانون خانواده نبوده و نیازی به تحصیل اجازه از دادگاه ندارد.
با سلام .
احتراماً به استحضار می رساند:
اینجانب به موجب سند مالکیت شماره …. مالک شش دانگ یک واحد آپارتمان به مساحت … متر مربع به شماره پلاک ثبتی … بخش … در شهرستان … می باشم. با توجه به این که خوانده بدون اجازه اینجانب پلاک ثبتی ذکر شده را به طور غاصبانه در تصرف خود گرفته اند، بنده با مراجعات بسیار و همچنین ارسال اظهارنامه به شماره … در تاریخ … به خوانده، خواهان رفع تصرف شدم که ایشان هیچ اقدامی در جهت رفع تصرف انجام ندادند و همچنان اصرار بر تصرف غاصبانه خود دارند. اینجانب در ابتدا برای اثبات ادعای خود به معاینه و تحقیق محلی با جلب نظر کارشناس رسمی دادگستری استناد می نمایم.
فلذا با تقدیم این دادخواست به استناد مواد ۳۰، ۳۱، ۳۰۸ و ۳۱۱ قانون مدنی و مواد ۱۹۸ و ۵۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی، رسیدگی و صدور حکم بر خلع ید خوانده را استدعا دارم.
ملک مفروز در واقع یک مالک دارد و همان ملک مشاع در قبل بوده که الان هر شریک به تقسیم سهم خود از مال دست زده است پس مال مفروز به معنی مال تقسیم شده است که دیگر شریکی در کار نخواهد بود.
مثال مال مفروز
فرض کنید از فرد متوفی زمینی ۵۰۰ متری به ارث رسیده و دو پسر هم از وی به جا مانده در اینجا دو پسر هنگام تقسیم به افراز ۲۵۰ متر به یک پسر و ۲۵۰ متر به پسر دیگر می افتد. حال هر کدام می توانند مستقلاً درباره مال جدا شده خود تصمیم بگیرند و در آن تصرف کنند و در حال حاضر هر یک مال خود را استقلال بخشیده اند.
نکته ای که باید به آن دقت داشت و کارشناس، آن را مورد نظر قرار می دهد این است که در افراز باید تمام قسمت ها دارای ارزش یکسان باشد وگرنه افراز ممکن نیست و باید تقسیم به تعدیل صورت گیرد.
در نتیجه مفروز به مال جدا شده گفته می شود و افراز هم همان عمل جدا کردن است یعنی افراز به معنای جدا کردن سهم مشترک شرکا از هم دیگر است.
حال که معنای مفروز و افراز را دانستیم که به معنای جدا کردن سهم شریک از مال مشترک است. افراز نوعی از نوع تقسیم کردن است. در واقع مالی که مشاع است؛ اگر بخواهیم آن را بین شرکا تقسیم کنیم یک نوع این تقسیم کردن افراز است.
حال اگر مال قابل افراز نبود سراغ موارد بعدی تقسیم مثل تعدیل یا فروش خواهیم رفت.
در هر حال صلاحیت افراز مال یا ملک در اختیار دو مرجع است.
یک مرجع اداره ثبت است که ملک را افراز میکند و آن زمانی است که جریان ثبتی ملک پایان پذیرفته است و بین شرکا هم فردی غایب یا محجور نباشد. اما اگر جریان ثبتی ملک تمام نشده و حتی تمام شده ولی بین شرکا محجور یا غایب وجود دارد امر افراز با دادگاه خواهد بود.
مثلا : در زمین های کشاورزی می گویند که سهم من از اینجا تا فلان جا و سهم فلانی هم از این محل تا فلان محل یا اینکه مثلا قسمت پایین زمین به شخصی داده می شود و قسمت بالای زمین هم با توافق شبه شخص دیگر در اینجا عمل افراز به صورت عملی و با توافق انجام شده که به آن افراز عملی میگویند یا به آن مفروز الرعیه گفته میشود. پس مفروز الرعیه به افراز عملی اشخاص بین خود گفته می شود.
ریاست محترم -----------------------
سلام علیکم
احتراما اینجانب-------------------- فرزند------------------- مالک/ راننده---------------- خودروی ------------------ دارای شماره کلاسه پرونده ---------------- که به دلیل -------هم اینک در توقیف می باشد مستدعی است به جهت تامین وثیقه مورد نظر دستور لازم را به منظور رفع توقیف از خودروی اینجانب در صورت صلاحدید آن مقام و عدم نیاز به سایر مراحل قانونی و امورات کارشناسی انجام گیرد که موجب امتنان است.
با تقدیم احترام----------------------
ریاست محترم -----------------------
با سلام
به استحضار عالی می رساند که اینجانب ------------- فرزند --------------- مالک/ راننده خودروی---------- دارای شماره کلاسه پرونده ------------- که به دلیل ---------------- به پارکینگ منتقل شده ایت هم اینک به دلیل تامین وثیقه مورد نظر در صورتی که به منظور انجام امورات کارشناسی یا پیگیریهای قضایی دیگر به خودروی اینجانب نیازی نیست خواهشمند است دستور فرمایند تا به منظور رفع توقیف از خودروی اینجانب اقدامات لازم صورت گیرد که موجب امتنان است.
با تشکر----------------
ریاست محترم-------------------
با سلام
احتراما اینجانب-------------- فرزند -------------------مالک / راننده خودروی ----------------- دارای شماره کلاسه پرونده ---------------- که هم اکنون به دلیل---------------------- توقیف می باشد به دلیل تامین وثیقه تقاضای رفع توقیف را از آن مقام ارجمند دارم. خواهشمندم در صورت رفع سایر موارد حقوقی یا هر گونه کارشناسی دیگر در این زمینه یاری گر بنده بوده و دستور فرمایید تا خودروی اینجانب رفع توقیف گردد.
با تقدیم احترام------------------------------
به خدمت مقام محترم-----------------
سلام علیکم
به استحضار عالی می رساند که اینجانب----------------فرزند--------------- که خودروی شخصی اینجانب به عنوان مالک/ راننده به دلیل----------------- توقیف گردیده است و دارای شماره کلاسه پرونده --------------می باشد. استدعا دارم به دلیل تامین وثیقه در صورتی که از نظر آن مقام فاقد مواردی جهت کارشناسی یا پیگیری حقوقی وجود دارد دستور فرمایید تا نسبت به رفع توقیف خودروی اینجانب اقدام مقتضی صورت گیرد که موجب امتنان است.
با تشکر -------------------
ریاست محترم------------------
سلام علیکم
به استحضار آن مقام محترم می رساند که در تاریخ ----------------- خودروی اینجانب---------------- که مالک خودروی مذکور می باشم به دلیل------------------ به پارکینگ منتقل گردیده و توقیف شده است. هم اینک به دلیل تامین وثیقه لازم تقاضا دارم دستور فرمایید تا در صورت صلاحدید آن مقام و طی مراحل کارشناسی خودروی اینجانب به شماره کلاسه پرونده-------------- رفع توقیف گردد که موجب امتنان است.
با تشکر------------------------
ریاست محترم -------------------
با درود و سلام معروض می دارد اینجانب------------فرزند--------------مالک و راننده خودرو که دارای شماره کلاسه پرونده -------------می باشم و خودروی اینجانب به دلیل ------------------ هم اینک متمنی است برابر ماده 10 قانون مجازات اسلامی و با با عنایت به تامین وثیقه لازم دستور فرمایید تا نسبت به رفع توقیف خودروی اینجانب اقدام لازم صورت گیرد که موجب تقدیر و تشکر است.
با تقدیم احترام----------------
ریاست محترم------------------
با سلام به استحضار می رساند اینجانب-----------------فرزند---------------- که مالک و راننده خودرو بوده و به دلیل تصادف خودروی اینجانب توقیف می باشد( موضوع شماره کلاسه پرونده---------------) هم اینک ضمن طی مراحل قانونی و نیز تامین وثیقه لازم از آن مقام ارجمند تقاضا دارم دستور رفع توقیف خودروی اینجانب صادر گردد که بسیار موجب امتنان است.
با تشکر-------------------------