تهدید به استفاده از سلاح مرگبار یا تهدید به آسیب رساندن به دیگران یا از بین بردن داراییهای دیگران یا تهدید به آبرو ریزی جرم تلقی میشود.
تهدید به استفاده از سلاح مرگبار یا تهدید به آسیب رساندن به دیگران یا از بین بردن داراییهای دیگران یا تهدید به آبرو ریزی جرم تلقی میشود.
اول- در خیار شرط باید ابتدا یا انتها مدت معین باشد ولی در صورتیکه مدت تعیین و دارای ابتدا و انتها نباشد ابتدا آن از تاریخ عقد خیاری محسوب است مگر آنکه طرفین متعاملین در بین خود قراردادی دیگر داده باشند.
دوم- متعاقدین میتوانند شرط نمایند که هر دو یا یک از آنها مجاز باشند که تا مدت معینی با شخص ثالثی مشورت و در صورت تصویب یا رد معامله را تنفیذ یا فسخ نمایند.
سوم- بایع میتواند شرط نماید که در صورت رد ثمن تا مدت معینی خیار داشته باشد.
چهارم- در کلیه عقود الزمه میتوان شرط خیار نمود و مرد استثنایش در عقد نکاح و وقف است.
در بین فقهاء موضوعی که محل اختلاف است و در اینجا ذکرش بی مورد نیست آن است که آیا درعقود جایزه هم میتوان شرط خیار نمود یا آنکه شرط خیار ممکن نیست؟ در این خصوص به عقیده عالمه جعل خیار شرط در عقود جایزه بی مورد ولی به عقیده شهید اول صحیح است.
در قانون مدنی ایران از خیار شرط در (مواد ۳۹۹ و ۴۰۰ و ۴۰۱ و ۴۰۲ ) توصیف و عینا ازفقه اسلامی اقتباس و ترجمه شده است.
اگر مبیع حیوان باشد مشتری تا سه روز از حین عقد اختیار فسخ معامله را دارد.
سقوط خیار حیوان منوط به چند امر است:
الف- شرط سقوط خیار در ضمن عقد
ب- اسقاط صاحب خیار بعد از عقد
د- تصرف صاحب خیارخواه تصرف ناقل باشد یا غیر یاقل ولی تصرف یکه به قصد امتحان صورت بگیرد موجب خیار نیست.
دلیل بر سقوط خیار حیوان به واسطه تصرف روایاتی است که از آن جمله این خبر از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام میباشد:
فی الرجل اشتری دابه من رجل فاحدث فیها من اخذ الحافرا و نعلها او رکب ظهرها فراسخ له ان یردها فی ثالثه ایام التی له فیها الخیار بعد الحدث الذی یحدثها او الرکوب الذی یرکبها فوقع اذا احدث فیها حدثا فقد وجب الشراء انشاء للا
در بیع حیوان برای مشتری تا مدت سه روز از حین عقد خیار فسخ موجود است ولی در صورتیکه ثمن و مثمن حیوان باشد در اینصورت خیار فسخ برای هر دو آنهاست.دلیل وجود خیار حیوان برای مشتری اخبار متواتریست که از آن جمله روایت حضرت صادق علیه السلام است که میفرماید:
الشرط فی الحیوان کله ثالثه ایام للمشتری و هو بالخیار اشترط ام لم یشترط
مسقطات خیار مجلس عبارتست از:
۱- تفرق از مجلسی که عقد در آن واقع شده است.
۲- شرط سقوط خیار در ضمن عقد دلیل اسقاط خیار گذشته از آیه:« اوفوا بالعقود»روایت:« المؤمنون عند شروطهم» میباشد که دلالت بر وجوب وفاء بشرط دارد.
۳- اسقاط کافه خیارات بعد از عقد– یعنی طرفین متعاملین خیار خود را بعد از عقد معامله ساقط نمایند لکن در صورتی که یکی خیار خود را ساقط و طرف دیگر سکوت اختیار نماید خیار آن شخص از بین نرفته و در اینجا سکوت موجب رضا نیست
۴- تصرف – هر یک از بایع و مشتری که در ثمن و مثمن تصرف نمایند بسبب آن خیارشان ساقط میگردد در نحوه تصرف نظریه فقهاء مختلف است بعضی ها مطلق تصرف را موجب سقوط خیار دانسته و برخی قائل به تفصیل گردیده اند.
موضوعی که در خیار مجلس شایان توجه است این است که در صورت فوت یا دیوانگی یا بیهوشی احد متعاملین آیا افتراق حاصل میگردد یا خیر؟ (ص ۲۳۱کتاب آقای محمد عبده بروجردی)
۱- خیار تلف و غصب.
۲- خیار جهالت از اجاره.
۳- خیار ظهور کذب : در اخبار برأس المال در بیع مرابحه و مواضعه و تولیه توصیف نموده اند. در این باب ابتدا به بیان ۱۴ قسم خیاریک ه در کتاب شرایع و کتاب لمعه و شرح لمعه ذکر شده مبادرت و سپس به توضیح سه قسم خیار دیگر پرداخته میشود.
ضمنا بیان این مطلب ضروریست که در قانون مدنی ایران فقط این ده قسم خیار در قسمت انواع احکام خیارات وجود دارد:
۱- خیار مجلس.
۲- خیار حیوان.
۳- خیار شرط.
۴- خیار تأخیر ثمن.
۵- خیار رؤیت و تخلف وصف .
۶- خیار غبن.
۷- خیار عیب.
۸- خیار تدلیس.
۹- خیار تبعض صفقه.
۱۰- خیار تخلف شرط موجود و تشریح شده است.
بعد از وقوع ایجاب و قبول عقد بیع محقق و مادام که متبایعین از مجلس عقد متفرق نشده اند خیار فسخ یا اسقاط کافه خیارات برای طرفین موجود است مدرک این قسم خیار گذشته از اجماع فقهاء روایت عدیده است که یکی از اینها این حدیث معروف است که:
(البیعان بالخیار مالم یفترقا فاذا فترقا وجب البیع) بنابراین تا وقتیکه بایع و مشتری از هم جدا نشده میتوانند معامله را فسخ نمایند همین نظر در قانون مدنی ایران در بخش انواع احکام خیارات نیز منظور و در( ماده۳۹۷ ) از خیار مجلس چنین تعریف شده است:
(هر یک از متبایعین بعد از عقد فی المجلس و مادام که متفرقنشده اند اختیار فسخ معامله را دارند)
بدیهی است مالک و میزان تفرق بهم خوردن حالتی است که طرفین معامله اجتماعا در هنگام عقد بیع داشته اند و اگر انحلالت تغییر یابد خیار فسخ سقط میگردد. این نکتهء نیز ناگفته نماند که اعتبار تفرق رد خیار مجلس تفرقی است که مبنی بر اجبار نباشد والا تفرقی که در اثر اجبار صورت گیرد موجب سلب خیار نسبت ب کسی که ذینفع باشد نمیگردد.
ممکن است شخصی کالایی را خریداری کند و وقتی قصد دارد از آن استفاده کند متوجه شود که دارای عیبی مستتر یا پوشیده است.
برای مثال ممکن است فردی خودرویی خریداری کند که در هنگام عقد قرارداد بدنه آن پوشیده باشد و بعدها متوجه این عیب شود. در چنین شرایطی باید از خیار عیب استفاده شود. این خیار به شما این اختیار را می دهد که به موجب عیبی که درمبیع یا همان مورد معامله وجود دارد و شما در هنگام انعقاد مبایعه نامه اطلاعی از آن نداشته اید، می توانید علیه فروشنده اقامه دعوا کنید.
در چنین شرایطی یا میتوانید کالا را نزد خود نگه داشته و مابه التفاوت جنس معیوب نسبت به جنس سالم و با نظرکارشناس رسمی دادگستری دریافت کنید، یا اینکه می توانید کالا را به فروشنده پس داده و همه پولی که پرداخت کرده اید را از او پس بگیرید. اما توجه داشته باشید که اگر خریدار در هنگام انعقاد مبایعه نامه از عیب موجود در کالا مطلع باشد بعد از انعقاد دیگر نمیتواند ادعایی داشته باشد و مجبور است جنس معیوب را برای خود نگه دارد.
گاهی اتفاق میافتد که افراد کالایی را ندیده، خریداری میکنند و این کار را فقط با توصیفی که فروشنده از آن کالادارد، انجام میدهند و در نهایت اگر شانس با آن ها یار نباشد، کلاه گشادی سرشان میرود که تاسف برانگیز است. اما نگران نباشید زیرا قانون گذار برای کمک به این دسته از افراد نیز پادرمیانی کرده و در (ماده ۴۱۰ قانون) مدنی در این باره گفته است:
هرگاه کسی مورد معامله را ندیده و آن را فقط با بیان اوصاف توسط فروشنده خریده و بعد از دیدن آن بفهمد جنس مورد معامله دارای اوصاف ذکر شده نیست، میتواند معامله را فسخ کند. اما یادتان باشد که اگر مشتری جنس مورد معامله را دیده باشد و بداند مورد معامله، آن اوصاف و خصوصیات را ندارد، دیگر نمیتواند معامله را فسخ کند.
البته باید توجه داشت هرگاه خریدار جنسی را قبال دیده باشد و به اعتماد دیدن قبلی اقدام به معامله کند اما بعد از خرید متوجه شود که جنس یا کالایی که خریداری کرده است، خاصیت قبلی را ندارد اختیار فسخ معامله را دارد. بنابراین اگر خریدار ثابت کند فروشنده با زبان چرب و نرمش خصوصیاتی برای جنس خود بیان کرده که در واقع جنس فاقد آن ها بوده و مشتری از همه جا بی خبر هم جنس را خریده است و بعد از مدتی متوجه کلک او شده، میتواند معامله را فسخ کند.
طبق ماده ۳۹۶ قانون مدنی انواع و اقسام احکام خیارات عبارتند از :
۱- خیار مجلس
۲- خیار حیوان
۳- خیار شرط
۴- خیار تاخیر ثمن
۵- خیار رویت و تخلف وصف
۶-خیار غبن
۷- خیار عیب
۸- خیار تدلیس
۹- خیار تبعض صفقه
۱۰- خیار تخلف شرط
فسخ عبارت از بر هم زدن عقد الزم است در مواردی که قانون اجازه میدهد. فسخ مانند اسقاط خیار والتزام به عقد از ایقاعات کاشف از به هم زدن معامله باشد و بدون موافقت و حضور طرف مقابل محقق میشود.
تصرفاتی که نوعا ۴۵۱ قانون مدنی فسخ فعلی است، فسخ طبق (ماده ۴۴۹) به هر لفظ یا فعلی که دلالت بر آن نماید حاصل میشود.
فسخ مانند اقاله از زمان انشاء فسخ، عقد را برهم میزند و از ادامه آثار آن جلوگیری میکند.
نکته آخر اینکه مبنای اصلی انواع احکام خیارات، بر پایه غلبه یکی از دو اصل حکومت اراده وال ضرر است. خیار فسخ در همه حال چهره حمایتی و خصوصی دارد و نباید آن را از قواعد مربوط به نظم عمومی پنداشت.
دارنده حق خیار نمیتواند در اعمال آن چندان تأخیر کند که موجب زیان طرف خود گردد. البته این امر در خیاراتیست که تأخیر در اعمال آن موجب توجه زیان به طرف میگردد والا در خیاراتی که زیانی از تأخیر بطرف نمیرسد دارنده خیار میتواند تا مدتی که میخواهد اعمال خیار را به تأخیر اندازد مثل خیار تبعیض صفقه.
حق خیار از حقوق مالی است و حقوق مالی قابل اسقاط کافه خیارات میباشد زیرا مالک میتواند هرگونه تصرفی در ملک خود بنماید. بنابراین، میتوان خیار را پس از عقد ساقط کرد. هرگاه خیار موجود نشده باشد نمیتوان آن را ساقط کرد.
الف: انتقال خیار بوسیله عقد:
خیار حقی است مالی برای صاحب خیار و می تواند به جهتی از جهات به خیار بر علیه اوست آن را واگذار نماید، مانند آنکه خیار را مورد صلح قرار دهد، نتیجه انتقال خیار به کسی که خیار علیه اوست آن است که منتقل علیه مالک خیار می شود و میتواند عقد را فسخ بنماید و یا خیار را ساقط کند. خیار قابل انتقال به شخص ثالث نمی باشد زیرا از خیار فسخی که متعالمین یا یکی از آنها دارد شخص ثالث منتفع نمیگردد.
ب: انتقال خیار بوسیله ارث:
طبق صریح (ماده ۴۴۵ ) هر یک از خیارات بعد از فوت منتقل به وارث میشود. (زیرا خیار حقی مالی است) و مانند اموال دیگر متوفی در اثر فوت به وارث منتقل میگردد.
در دو مورد زیر خیار منتقل به ورثه نمیشود:
الف_ در صورتی که شرط خیار، مقید به مباشرت شخص باشد که به دستور (ماده ۴۴۶ ) به ورثه منتقل نمی شود.
ب_ در صورتی که شرط خیار برای شخصی غیر از متعاملین قرار داده شده است به دستور ( ماده ۴۴۷) بورثه مشروط له منتقل نمیشود.
در اثر عقد بیع، مشتری مالک مبیع میگردد و این امر در تمامی اقسام بیع از مطلق و مشروط و خیاری یکسان میباشد. به همین خاطر(ماده ۳۶۴) قانون مدنی میگوید:
در بیع خیاری، مالکیت از حین عقد بیع است نه از تاریخ انقضاء خیار در بیع خیاری ملکیت مشتری نسبت به مبیع در مدت خیار متزلزل است
بدین جهت به دستور (ماده ۴۶۰ ق.م.)در بیع شرط مشتری نمیتواند در مبیع تصرفی که منافی خیار باشد از قبیل نقل و انتقال و غیره بنماید.
مثال: خیار مجلس و خیار حیوان در بیع حیوان بالافاصله پس از عقد به وجود می آیند. در این صورت میتوان برای فسخ عقد به یکی از خیارات یا تمامی خیاراتی که در عقد موجود است متوسل شد و هرگاه یکی از آنها به جهتی از جهات ساقط گردد، بقیه خیارات را می توان اعمال نمود.
یکی از انواه احکام خیارات حقی است که در اثر آن یکی از متعاملین یا هر دو میتوانند عقد الزم را بر هم زنند و آن را فسخ کنند. حق مزبور با عقد به وجود میآید مگر در خیار تأخیر ثمن، خیار تفلیس و خیار تخلف شرط که سبب پیدایش هر یک از آنها پس از عقد است.
منظور از انواع احکام خیارات ، احکامی است که در همه خیارات جاری و ساری است و الا هر یک از خیارات احکام خاص به خود را دارد. مانند: خیار مجلس و حیوان و غبن و…. و چون این احکام بر همه خیارات جاری میشوند میتوان آنها را قواعد حاکم بر خیارات نامید.
۱- خیار تبعض صفقه ۲- خیار تخلف از شرط ۳- خیار تفلیس ۴- خیار تعذر از تسلیم ۵- خیار تأخیر ثمن .
مثال : در دادگاه در هر مورد خاص با در نظر گرفتن اوضاع و احوال قضیه موجود و شرایطی که صاحب خیار در آن قرار گرفته بی درنگ و فوری بودن قضیه را روشن می کند. آغاز این فوریت عرفی از لحظه ای است که زیان دیده از شرایط خود آگاه می گردد و در می یابد که مورد فریب قرار گرفته. زیرا که درنگ بیجا در چنین شرایطی، اماره ای است بر اسقاط ضمنی حق ولی این امر نیز خود باید درنگی آگاهانه باشد و قانونگذار این امر را صریحا مورد تأیید قرار داده است.
۱- خیار غبن ۲- خیار عیب ۳- خیار تدلیس ۴- خیار رویت