⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

۱۶۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

چگونه خسارت افت قیمت خودرو بدلیل تصادف را مطالبه کنیم؟.

بیمه فقط خسارات مربوط به تعمیر و صافکاری خودرو را پرداخت می‌کند؛ در حالی که در عرف جامعه ما خودرو تصادفی با غیر تصادفی تفاوت قیمت دارد.
🖌طبق ماده ۱ و ۲ قانون مسئولیت مدنی هر کس به دیگری چه عمد یا غیر عمد خواه مباشرتاً یا به تسبیب خسارتی وارد کند مسئول جبران خسارت می‌باشد. در این راستا هم شخص متضرر می‌بایستی برای تامین دلیل برآورد خسارت ناشی از افت قیمت به شورای حل اختلاف مراجعه کند. پس از ثبت دادخواست، کارشناس مربوط به تصادفات تعیین می‌شود که ایشان با ملاحظه خودرو و یا در مواردی عکس‌های آن، خسارت افت قیمت را محاسبه و برآورد می‌کند.
🖌بعد از برآورد خسارت با توجه به مبلغ خسارت تعیین شده توسط کارشناس، دادخواست مطالبه خسارت به طرفیت مالک خودروی مقصر تقدیم دادگاه یا شورای حل اختلاف می‌شود با این توضیح که اگر خسارت بیش از ۲۰ میلیون تومان باشد رسیدگی به دادخواست مطالبه خسارت در صلاحیت دادگاه و اگر کمتر از آن باشد در صلاحیت شورای حل اختلاف می‌باشد.

۳۰ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تفاوت رهن و وثیقه.

در برخی قوانین، رهن و وثیقه ظاهرا مترادف با هم به کار برده شده اند در این زمینه با توجه به اصول کلی حقوقی باید گفت که قانون گذار از هر لفظی معنایی خاص و مجزا اراده کرده و کلمات مترادف در متن قانون به کار نمی برد و با این وصف، حتی در مواردی که قانون از دو عبارت رهن و وثیقه پشت سر هم استفاده می کند، می توان استفاده معانی متفاوت را استنباط نموده و وجود و اعتبار نهادی خاص تحت عنوان وثیقه را در کنار رهن به رسمیت شناخت که تفاوتهای زیر را با هم دارند:

الف) برخلاف عقد رهن که یک عقد فرعی و تبعی است و وابسته و متکی به عقد اصلی (دین) بوده و به تعبیر ماده ۷۷۵ قانون مدنی برای صحت آن، وجود دین لازم بوده و یا بنا به استنباط دیگری و با وحدت ملاک از ماده ۶۹۱ قانون مدنی، در هنگام عقد باید سبب آن موجود باشد، در وثیقه نیازی نیست که دین یا سبب آن موجود باشد بلکه می توان برای امور و حوادث احتمالی آینده و تضمین حسن انجام کار نیز مالی را به وثیقه داد.

ب) مورد وثیقه بر خلاف عقد رهن، محدود به عین معین و یا اموال مادی نبوده و در مورد اموال غیر مادی نیز قابلیت انعقاد دارد و بالطبع در این عقد، قبض از شرایط اساسی صحت معامله نمی باشد.

می توان از استقراء در مقررات قانونی در خصوص وثیقه به جای اتکا و استناد به اینکه این مقررات استثنایی هستند، گفت که این مقررات در واقع در صدد بیان قاعده جدیدی در نظام حقوقی ایران هستند که تحت عنوان وثیقه از آن یاد می شود که هرچند اثرات و نتایج خاص عقد رهن در باب گرو گذاری مال یا اموالی برای دین را دارد، ولی احکام خاصه رهن به ویژه در خصوص کیفیت انعقاد عقد و موضوع رهن در مورد آن اجرا و اعمال نمی شود.

۳۰ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

منظور از سند رسمی معامله معارض در املاک در جریان ثبت چیست ؟.

رأی وحدت رویه شماره ۴۳ مورخ ۱۰/۸/۵۱ در ذیل ماده ۱۱۷ قانون ثبت اسناد و املاک پاسخ این سؤال است. لکن بدواً ذکر چند مقدمه لازم است :
🔶 موضوع سؤال فقط "املاک در جریان ثبت" است پس اساساً ارتباطی با لایحه قانونی راجع به اشتباهات ثبتی و اسناد مالکیت معارض مصوب ۱۳۳۳ ندارد. زیرا مطابق ماده ۲۱ قانون ثبت، سند مالکیت پس از اتمام عملیات مقدماتی ثبت و ثبت ملک در دفتر املاک، صادر می شود و حال آنکه در فرض سؤال هنوز عملیات مقدماتی ثبت (مواد ۹ تا ۲۰ قانون ثبت) به اتمام نرسیده است.
🔶مطابق بند اول ماده ۴۷ قانون ثبت در نقاطی که وزارت عدلیه مقتضی بداند ثبت اسناد کلیه عقود و معاملات راجعه به عین و منافع اموال غیرمنقوله که در دفتر املاک ثبت نشده(یعنی عملیات مقدماتی آن خاتمه نیافته) اجباری است. در نتیجه معامله اینگونه املاک باید به وسیله سند رسمی صورت پذیرد. (هر چند منتهی به صدور سند مالکیت نمی شود.)
🔶مطابق ماده ۴۸ قانون ثبت چنانچه در خصوص املاک مذکور (در ماده ۴۷) معامله با سند عادی انجام پذیرد در هیچیک از ادارات و محاکم پذیرفته نخواهد شد.
⭕️⭕️ رأی وحدت رویه مذکور با توجه به مبانی آن، فقط در مورد املاک غیرمنقول دارای سابقه ثبتی ( اعم از در جریانی و خاتمه یافته) که ثبت اسناد معاملات راجع به آنها اجباری است، ماده ۱۱۷ قانون ثبت را تفسیر و تحدید نموده و لذا منظور از سند رسمی معامله معارض در این موارد، سند رسمی معامله مؤخری است که سند معامله مقدم بر آن نیز رسمی باشد (نه عادی). و در سایر موارد، اعم از املاک غیر منقولی که ثبت اسناد معاملات نسیت به آنها اجباری نیست و نیز اموال منقول، مفاد ماده ۱۱۷ تماماً به اعتبار خود باقی است.

۳۰ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دادخواست و فرق آن با درخواست.

دادخواست یکی از برگ‌های قضایی در دادگاه‌ها است.
دادخواست (در قدیم: عرضحال) شکوائیه‌ای است که به مراجع قضائی به صورت نوشتاری یا گفتاری عرضه می‌شود. دادخواست وسیله رسمی احقاق حق است که از طریق مراجعه به دادگاه‌ها صورت می‌گیرد. دادخواست نوشتاری به‌وسیله برگه‌ای به نام برگ دادخواست انجام می‌گیرد.
دادخواست با درخواست فرق دارد. دادخواست درخواستی است که در قالب و فرم ویژه‌ای به دادگاه عرضه می‌شود. دادخواست همچنین با اظهارنامه تفاوت دارد. اظهارنامه وسیله رسمی مطالبه حق است که از سوی ادارهء ثبت اسناد یا دفاتر دادگاه‌ها ابلاغ می‌شود ولی دادخواست را از راه مراجعه به دادگاه‌ها عرضه می‌کنند.
شرایط دادخواست: در ایران، دادگاه‌ها موظفند بدون عرضه دادخواست از سوی افراد ذینفع، به دعوی‌ها رسیدگی نکنند. دادخواست‌های دریافتی باید به زبان فارسی (زبان رسمی ایران)، به صورت کتبی و بر روی برگ‌های چاپی ویژه‌ای تهیه شود. (در صورت فوریت می‌توان از برگه‌های معمولی نیز استفاده کرد). مشخصات خواهان، خوانده و خواسته باید در دادخواست درج شود. برگ دادخواست می‌توانید همچنین دارای پیوست‌هایی باشد.
شرایط دادخواست:
رسیدگی به دعاوی حقوقی در دادگستری مستلزم تقدیم دادخواست از طرف مدعی (خواهان) می باشد. دادخواست به دفتر دادگاه و در نقاطی که چندین شعبه وجود دارد، به دفتر شعبه اول تسلیم می گردد. دادخواست به برگه چاپی مخصوصی گفته می شود که درخواست خواهان درآن قید شده است یا به عبارت دیگر «دادخواست بیان ادعا نزد مراجع قضایی در اوراق مخصوص است ». دادخواست را می توان از محل فروش اوراق قضایی واقع در کلیه دادگستری ها و مجتمع های قضایی در سراسر کشور تهیه نمود. دادخواست اغلب حاوی نکات زیر می باشند:
نام، نام خانوادگی،‌نام پدر، سن،‌اقامتگاه و در صورت امکان شغل خواهان
خواهان یا مدعی شخصی است که از دادگاه چیزی برای خود و به ضرر دیگری می خواهد.
در صورتی که دادخواست توسط وکیل تقدیم شود، مشخصات وکیل باید درج گردد.
قید نشدن مشخصات یا ناقص بودن آن باعث رد دادخواست خواهان می گردد.
نام، نام خانوادگی، اقامتگاه و شغل خوانده.
شرایط دادخواست: در ایران، دادگاه‌ها موظفند بدون عرضه دادخواست از سوی افراد ذینفع، به دعوی‌ها رسیدگی نکنند. دادخواست‌های دریافتی باید به زبان فارسی (زبان رسمی ایران)، به صورت کتبی و بر روی برگ‌های چاپی ویژه‌ای تهیه شود. (در صورت فوریت می‌توان از برگه‌های معمولی نیز استفاده کرد). مشخصات خواهان، خوانده و خواسته باید در دادخواست درج شود. برگ دادخواست می‌توانید همچنین دارای پیوست‌هایی باشد
خوانده یا مدعی علیه شخصی است که دعوی به او توجه دارد. به عبارت دیگر، شخصی است که ادعا علیه او اقامه شود.
در صورت قید نشدن مشخصات یا ناقص بودن آن، دادگاه طی یک اخطاریه به خواهان فرصت می دهد تا نسبت به رفع نقص اقدام نماید در غیر این صورت دادخواست خواهان رد خواهد شد.
تعیین خواسته و بهای آن مگر آنکه تعین بها ممکن نبوده یا خواسته «مالی» نباشد.
آنچه را که مدعی از دادگاه تقاضا می نماید خواسته یا مدعی به گویند.
خواسته یا مالی است یا غیرمالی.
تعهدات یا جهاتی که به موجب آن خواهان خود را مستحق مطالبه می داند به طوری که مقصود واضح و روشن باشد.
آنچه را که خواهان از دادگاه درخواست دارد (عنوان دادخواست.)
شرح دادخواست: ذکر ادله و وسایلی که خواهان برای اثبات ادعای خود دارد، از اسناد و نوشته ها، شهود و غیره.
امضای خواهان و در صورت عجز از امضا، اثر انگشت او.
تنظیم دادخواست مهرو موم ترکه
ارکان دادخواست
اما بد نیست بدانید که یک دادخواست از 3ضلع اصلی خواهان (شاکی) خوانده و موضوع دادخواست تشکیل شده است.
الف - خواهان
خواهان یا مدعی شخصی است که از دادگاه چیزی برای خود و به ضرر دیگری می خواهد.
ب - خوانده (رکن دوم دادخواست)
خوانده یا مدعی علیه ، شخصی است که دعوی به او توجه دارد. به عبارت دیگر شخصی است که ادعای علیه او اقامه شود.
ج - رکن سوم دادخواست (خواسته یا موضوع دعوی)
تعریف خواسته آنچه را مدعی از دادگاه تقاضا می کند ، خواسته یا مدعی به گویند.به عبارت دیگر، آن چیزی را که در مرافعات و امور حسبی از دادگاه می خواهد، اصطلاحا خواسته نامند.
د - رکن چهارم دادخواست :
تمبر و هزینه دادرسی تعریف و مفهوم هزینه دادرسی هزینه دادرسی ، عبارت از هزینه برگه ای که به دادگاه داده می شود، به اضافه هزینه قرار و احکام و در واقع هزینه رسیدگی به شکایت از سوی دادگاه است.

۳۰ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

پرسیش وپاسخ ضرب وشتم

سلام وقت بخیر شوهرم خرجی نمیدهد سر همین مسئله دست بزن دارد ازبابت نفقه شکایت کردم لطفا راهنمایی بفرماییدچطورثابت کنم که خرجموبابام داده است مهریه را مطالبه کردم شوهرم شکایت داده دو ماه هست خونه بابا شه برای همین نفقه نمیدم ضمنامنومومانمم کتک زده شکایت کردیم اونم متقابلاشکایت کرده که مادرش از خونه ام دزدی کرده است ...لطفا راهنمایی بفرمایید

سلام.اگر شما در خانه پدرتان بودید و خرجی شما را پدر شما میداده است نفقه به شما تعلق نخواهد گرفت اما اگر در خانه همسر بودید و آن گاه خرجی شما را پدرتان میداده است نفقه به شما تعلق می گیرد. در کل برای زمانی که در منزل پدرتان هستید نفقه به شما تعلق نمی گیرد و این همسر شماست که باید اثبات کند که چه مدت در خانه پدرتان بوده اید و تمکین نکرده اید. برای اثبات سرقت هم ایشان باید شاهد داشته باشند و بتوانند سرقت را اثبات کنند. اگر موفق نشوند شما می توانید شکایت اعاده حیثیت (بازگرداندن آبرو) را علیه ایشان به دلیل شکایت کذب سرقت مطرح کنید.موفق وموید


۲۸ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قانون انحصار وراثت.

ماده اول - در هر موردی که یک یا چند نفر بخواهند مال متعلق به متوفایی را اعم از منقول یا غیر منقول یا اسنادی که نزد غیر است به عنوان وراثت اخذ نمایند و یا طلب متوفایی را به این عنوان وصول کنند و متصرف یا مدیون بدون انکار وجود مال یا دین یا اسناد تصدیقی برای سمت و یا انحصار وراثت از آنها بخواهد باید به طریق ذیل رفتار شود.
ماده دوم - شخص و یا اشخاص مزبور باید برای تحصیل تصدیق وراثت و عده وراث تقاضای کتبی به یکی از محاکم صلح محل اقامت دائمی متوفی یا محاکم بدایتی که وظایف صلحیه را انجام می دهند تقدیم کند در صورتی که محل اقامت دائمی متوفی در خارج از مملکت باشد به یکی از محاکم صلح تهران باید مراجعه شود.
تبصره - در غیر این مورد خواه اختلاف در وراثت بوده و خواه شخصی که متصرف مال منقول یا غیر منقول است منکر باشد امر به اقامه دعوی در محاکم صالحه خاتمه خواهد یافت .
ماده سوم - امین صلح یا حاکم بدایتی که وظیفه صلحیه را انجام می دهد
باید تمام ادله و اسناد مستدعی و یا مستدعیان تصدیق را از ورقه سجل احوال و شهادت شهود و غیره تحت نظر گرفته شرحی در جریده رسمی و یکی از جراید محل به خرج مستدعی یا مستدعیان سه دفعه متوالیا ماهی یک دفعه اعلان کرده و پس از انقضا سه ماه از تاریخ نشر اولین اعلان در صورتی که معترض نبود تصدیقی مشعر بر وراثت و تعیین عده وراث به مستدعی و یا مستدعیان می دهد و در صورت اعتراض امین صلح و حاکم بدایتی که وظیفه صلحیه را انجام می دهد مطابق اصول رسیدگی کرده حکم خواهد داد و این حکم قابل استیناف و تمیز خواهد بود.
در صورتی که معترض ادعای خود را تا دو ماه تعقیب نکرد حق اعتراض او ساقط و محکوم به ادای خسارت می شود.
ماده چهارم - در صورتی که با نبودن معترض رای امین صلح یا حاکم بدایتی که وظیفه صلحیه را انجام می دهد دائر به رد تقاضای مستدعی یا مستدعیان تصدیق باشد مستدعی یا مستدعیان تصدیق می توانند در ظرف ده روز پس از ابلاغ رای به نزدیکترین محکمه بدایت شکایت کنند و رای آن محکمه بدایت پس از استماع عقیده مدعی العموم قاطع خواهد بود.
ماده پنجم - مدیون و یا متصرف مال متوفی باید در مقابل اخذ اصل و یا
سواد مصدق تصدیق امین صلح یا حاکم بدایت دین خود را که به متوفی داشته و مال متعلق به او را که نزد خود دارد و به صاحب و یا صاحبان تصدیق تادیه و یا تسلیم کند - در صورت استنکاف مسئول خسارات وارده بر دارندگان تصدیق خواهد بود و در صورت تادیه دین و یا تسلیم مال در مقابل هر مدعی وراثت بری محسوب خواهد شد و مدعی مزبور حق رجوع به شخص یا اشخاصی خواهد داشت که طلب متوفی را وصول و یا مال متعلق به او را دریافت نموده اند.
ماده ششم - اگر اموال منقول و غیر منقول و وجه نقد متعلق به اشخاص
مجهول الوارث که در تصرف دولت یا موسسات تجارتی و یا صرافی و غیره و یا اشخاص است در ظرف ده سال نسبت به مال منقول و وجه نقد و بیست سال نسبت به مال غیر منقول از تاریخ فوق مالک کسی به عنوان وراثت ادعا ننماید دیگر ادعایی پذیرفته نخواهد شد و اموال مزبوره متعلق به دولت است که به مصرف موسسات خیریه برساند.
تبصره - موسسات تجارتی و صرافی و غیره و یا اشخاصی که اموال
مجهول الوارث نزد آنها است مکلفند به وسیله پارکه های بدایت هر محل آن اموال را تسلیم و یا تادیه به دولت نمایند.
ماده هفتم - مفاد مواد فوق در موردی نیز باید رعایت شود که اداره ثبت
اسناد و املاک برای صدور سند مالکیت و یا تبدیل ملکی که به نام متوفی ثبت شده است به اسم وارث یا وراث او یا برای هر مقصود دیگری از تقاضاکننده سند مالکیت و یا تبدیل و غیره تصدیقی برای وراثت و عده وراث بخواهد.
ماده هشتم - مستدعی و مستدعیان تصدیق باید مخارج ذیل را تادیه نمایند:
1 - برای رسیدگی در نزد امین صلح یا حاکم بدایت سه تومان
2 - برای اخذ تصدیق یک تومان
3 - برای هر سواد که داده می شود پنج قران
ماده نهم - هر گاه معلوم شود که مستدعی تصدیق با علم به عدم وراثت خود تحصیل تصدیق وراثت نموده و یا با علم به وجود وارثی غیر از خود تحصیل تصدیق بر خلاف حقیقت کرده است کلاهبردار محسوب و علاوه بر ادای خسارت به مجازاتی که به موجب قانون برای این جرم مقرر است محکوم خواهد شد.
ماده دهم - هر شاهدی که در موضوع تحصیل تصدیق وراثت برخلاف حقیقت شهادت دهد برای شهادت دروغ تعقیب و به مجازاتی که برای این جرم مقرر است محکوم خواهد شد.
ماده یازدهم - هر گاه متصرفین مال متعلق به اشخاص مجهول الوارث و یا مدیونین به اشخاص مزبور بعد از انقضا مدتی که به موجب ماده 6 مقرر است مال و یا دین و یا منافع حاصله از آن را مطابق تبصره ماده مذکور به دولت تسلیم و یا تادیه ننمایند به مجازاتی که به موجب قوانین جزایی برای خیانت در امانت مقرر است محکوم خواهند شد.
در صورتی که متصرف یا مدیون شرکت باشد مدیر شرکت و یا شعبه آن که متصرف و یا مدیون است مسئول اجرای مقررات تبصره ماده 6 بوده و در صورت تخلف به مجازات مذکور فوق محکوم خواهد شد.
ماده دوازدهم - اگر مال در معرض تلف و تضییع بوده و یا اعتبار مدیون و یا کسی که مال نزد او است مشکوک باشد محکمه می تواند برای حفظ مال اقدامات لازمه را اعم از فروش یا تودیع آن به محل معتبری و یا گرفتن ضامن به عمل آورد.

۲۸ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا قتل مانع ارث می شود؟.

 ارث در اصطلاح حقوق مدنی

ارث، به دارائی متوفی بعد از کسر واجبات مالی و دیون و ثلث، ارث می‌گویند.

معنای لغوی و اصطلاحی قتل

قتل در لغت به معنی کشتن و کشتار می‌باشد.

قتل در اصطلاح یعنی لطمه به حیات دیگری وارد ساختن خواه به واسطه عمل مادی و فیزیکی باشد و خواه به واسطه ترک فعل مانند اینکه مادری به طفل شیرخوار خود که تحت حضانت اوست شیر ندهد، تا او بمیرد و به هر حال باید قصد داشته باشد. در غیر اینصورت قتل غیر عمدی صدق می‌کند.

ماده 880 قانون مدنی

«قتل از موانع ارث است، بنابراین کسی که مورث خود را عمداً بکشد از ارث او ممنوع می‌شود اعم از اینکه قتل بالمباشره باشد یا با بالتسبیب و منفرداً باشد یا به شرکت دیگری.»

شرایط قتل مانع از ارث

  1. عمدی بودن قتل

منظور از عمد، داشتن علم و آگاهی از ارتکاب فعل به منظور رسیدن به نتیجه آنست انگیزه قتل تأثیری در مطلب ندارد؛ چنانچه اگر کسی فرزندش را به قصد تأدیب با وسیله‌ای بزند که عادتاً کشنده است و منجربه قتل وی شود، از ارث او ممنوع خواهد بود. همچنین اگر کسی مورث خود را که در بستر بیماری است و درد و رنج فراوانی می‌کشد، به منظور نجات از این درد و رنج (حتی به اصرار بیمار) او را بکشد، از ارث او محروم خواهد شد.

در قتل شبه عمد و خطاء محض قاتل از ارث ممنوع نخواهد بود. البته در مورد ارث بردن قاتل خطایی از مورث مقتول قول مشهور امامیه آنست که در این گونه قتل‌ها، قاتل از ترکه مقتول ارث می‌برد، ولی از دیه ناشی از قتل ارث نمی‌برد.

  1. قتل تسبیبی و مباشری

بر اساس ماده 880 قانون مدنی در مانعیت قتل عمدی به نحو عدوانی، فرقی بین قتل مباشری و تسبیبی نیست و آنگونه که از ظاهر روایات و دلایل وارده در باب قتل بر می‌آید، لفظ قاتل اعم از مباشر و مسبب است و چنانچه بتوان عرفاً بر شخص، قاتل اطلاق نمود و عمل قتل را به وی منسوب نمود، خواه وی مباشرتأ دست به قتل زده یا تسبیباً، قانوناً قاتل شناخته می‌شود. قتل عمدی که به طور مشترک انجام می‌گیرد نیز مانع ارث بردن وارث از مورث خود می‌باشد. از نظر مقنن تنها وقوع عمدی قتل، مانع از ارث است و چگونگی وقوع آن تأثیری در این مجازات ندارد.

  1. وقوع قتل از طرف وراث

در صورتی که وارث در دعوائی مورث خود را شدیداً مضروب نماید، ولی مورث در مسیر انتقال به بیمارستان تصادف نموده و این تصادف موجب مرگ او شود، چنین شخص از ارث محروم نیست.

در مورد قید «مورث خود» در ماده 880 قانون مدنی باید گفت در صورتی که شخص به قتل مورث شخص دیگری اقدام نماید و آن دیگری، خود به نوعی مورث قاتل باشد در چنین فرضی، قاتل از ارث محروم نیست؛ برای مثال، هرگاه شخص به قتل پدر بزرگ خود اقدام کند و دارائی پدربزرگ پس از مرگش به تنها فرزندش که پدر قاتل است، انتقال یابد و پدر قاتل نیز پس از چندی فوت نماید، در این حالت، قاتل وارث دارائی به جای مانده از پدر خود خواهد بود؛ هر چند بخش عمده‌ای از دارائی به جا مانده از پدر، ترکه پدربزرگ باشد.

  1. نامشروع بودن قتل

از میان اقسام سه گانه قتل تنها قتلی مانع از ارث است که از روی عمد و ظالمانه (ناحق) واقع شود. به نظر می‌رسد مفاد ماده 880 قانون مدنی ایران مبنی بر محروم بودن قاتل عمدی از ارث مورث خود مورد اتفاق و قبول مذاهب مختلف اسلامی و جمیع مذاهب و فرق اسلامی، در مانع ارث بودن قتل عمدی به ناحق، اتفاق نظر دارند.

علت حرمان قاتل از ارث

علت و فلسفه محروم بودن قاتل از ارث مقتول ، نیز خیلی روشن است و آن را می توان به دو صورت زیر بیان کرد.

یکی اینکه شارع و قانونگذار خواسته است با قاتل مقابله و معامله به مثل کند. بدین نحو که قاتل احترام قانون حرمت قتل نفس را نقض کرده تا به مال مقتول دست یابد ،قانون هم به مقابله با او برخاسته او را از ارث مقتول محروم و از رسیدن به مقصد نامشروعش بازداشته است.

دوم- سیاست جزائی اقتضاء می کند که شارع و قانونگذار به منظور جلوگیری از قتل و برای حفظ جان مورث که به خاطر طمع و ارث نسبت به مال او در معرض خطر قرار گرفته یا محروم شناختن چنین وارثی انگیزه و علت ارتکاب قتل را از بین ببرد تا جان او محفوظ بماند و واضح است که از بین بردن علت بهترین وسیله برای از بین بردن معلول است.

شرایط قتل عمدی غیرمانع ارث

درموارد ذیل قتل عمدی مانع ارث بردن از مورث مقتول نمی شود.

1.قتل عمدی به حق وبه حکم قانون

درصورتی که قتل عمدی مورث به حکم قانون یا برای دفاع باشد ، قاتل ممنوع از ارث نخواهد شد . مثل سربازی که درمیدان جنگ مورث خود را که درصف دشمن است به قتل برساند.

  1. ارتکاب قتل درمقام دفاع:

ارتکاب عملی برحسب ضرورت ، ازطرف شخص دربرابریک حمله نامشروع وبه منظورنجات خود یا دیگری تعریفی است که از دفاع مشروع می شود . درماده 881 قانون مدنی آمده ، درصورتی که قتل عمدی مورث برای دفاع باشد ممنوعیتی برای ارث بری ایجاد نمی کند. این رفع ممنوعیت از ارث بری هم برای وقتی است که قتل مورث برای دفاع ازنفس ، مال یا آبروی خویش باشد وهم برای دفاع ازنفس ، عرض ، ناموس ومال دیگری .

طرح یک سوال: آیا دفاع درمقابل تصرفات مجریان قانون نیز رافع ممنوعیت ارث بری است ؟

پاسخ :

-مقاومت دربرابر قوای تأمینی وانتظامی درمواقعی که مشغول انجام وظیفه خودباشند دفاع محسوب نمی شود.

- ولی اگر مثلا" ، پدری بخواهد بدون داشتن حکمی از مقام قضایی ، واردمنزل پسرخود شده واموال وی را بدون اجازه واختیارقانونی ضبط نماید چون این عمل وی ، تجاوز از اختیارات قانونی است ، پسر می تواندمانع این کارشود وچنانچه بارعایت مقررات به دفاع از مال خویش بپردازد وپدر به قتل برسد ، عمل وی قانونا" دفاع مشروع به شمار می آید ، درنتیجه ، ازارث پدر ممنوع نمی گردد.

3-  قتل درفراش:

هرگاه مردهمسرخودرا درحال زنا با مرد اجنبی مشاهده کندوعلم به تمکین زن داشته باشد ، می تواند درهمان حال ، آنان را به قتل برساند . نظربه اینکه مرد درصدد دفاع ازناموس برآمده ودفاع وی مشروع قلمداد می گردد، بنابراین از ممنوعیت از ارث بری معاف می باشد.

۲۸ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نمونه شکوائیه هتک حرمت (شکایت ادعای حیثیت،شکایت افترا) .

مواد قانونی مرتبط با اعاده یا ادعای حیثیت یا هتک حرمت

  • ماده ۵۸ قانون مجازات اسلامی: هرگاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در تطبیق حکم بر مورد خاص، ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد در مورد ضرر مادی در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت، خسارت به وسیله دولت جبران می‌شود و در موارد ضرر معنوی چنانچه تقصیر یا اشتباه قاضی موجب هتک حیثیت از کسی گردد باید نسبت به اعاده حیثیت او اقدام شود.(ادعای حیثیت)
  • ماده ۱۰ قانون مسئولیت مدنی: کسی که به حیثیت و اعتبارات شخصی یا خانوادگی او لطمه وارد شود می‌تواند از کسی که لطمه وارد آورده‌است جبران زیان مادی معنوی خود را بخواهد هر گاه اهمیت زیان و نوع تقصیر ایجاب نماید دادگاه می‌تواند در صورت اثبات تقصیر علاوه بر صدور حکم به خسارت مالی حکم به رفع زیان از طریق دیگر از قبیل الزام به عذرخواهی و درج حکم در جراید و امثال آن نماید.(ادعای حیثیت)
  • مادهٔ ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی: هر کسی به قصد اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی به وسیله نامه یا شکواییه یا مراسلات یا عرایض یا گزارش یا توزیع هر گونه اوراق چاپی یا خطی با امضا یا بدون آن اکاذیبی را اظهار نماید یا با همان مقاصد اعمالی را بر خلاف حقیقت راساً یا به عنوان نقل قول به شخص حقیقی یا مقامات رسمی تصریحاً یا تلویحاً نسبت دهد، اعم از این که از طریق مزبور به نحوی از انحا ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد شود یا نه، علاوه بر اعادهٔ حیثیت در صورت امکان، باید به حبس از دو ماه تا دو سال و یا شلاق تا ۷۴۴ ضربه محکوم شود.(ادعای حیثیت)

ارکان اعاده یا ادعای حیثیت

  1. ورود ضرر مادی یا معنوی به فردخاص
  2. ضرر و زیان ناشی از تفسیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در حکم یا در تطبیق حکم بر مورد خاص
  3. کوتاهی و قصور قاضی
  4. جبران خسارت توسط دولت در صورت عدم تقصیر قاضی
  5. اعاده حیثیت ازمتهم

نمونه شکایت اعاده یا ادعای حیثیت یا هتک حرمت ۱

ریاست محترم دادسرای شهرستان عمومی وانقلاب ……

با سلام احتراماً به استحضار می‌رساند:

در تاریخ       آقای/خانم      فرزند             به نشانی                   در مورخ               طی سخنانی در مورخ              /طی شکوائیة واهی که باصدور رأی نهایی شمارة                  مورخ               ازسوی شعبة              دادسرا یادادگاه           به منع تعقیب اینجانب منجرشده است ،تهمت وافترائی رابه اینجانب نسبت داده وازاثبات آن عاجرمانده اند،فلذاباتقدیم این شکوائیه و با عنایت به ادلة اینجانب که عبارت از استشهادیه/و شهادت شهود می‌باشد، تعقیب و مجازات نامبرده به اتهام افترا وهتک حرمت به استناد ماده ۶۹۷  قانون مجازات اسلامی مورد استدعاست.(ادعای حیثیت)

با تشکر و سپاس فراوان

۲۸ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شکواییه در خصوص سوگند (قسم ) دروغ .

بسمه تعالی

 

ریاست محترم دادگستری .......... (مجتمع قضایی )

 

 

با سلام ،

احتراما، به استحضار عالی می رساند :

1-   اینجانب .........(شاکی دعوی ) حدود.........ماه (سال ) قبل پرونده ای در شعبه .......... دادگستری به کلاسه ............داشتم . که پرونده مزبور آقای .......... فرزند ....... که دارای قرابت سببی با اینجانب بوده و با جناقم می باشد با وارد نمودن اتهام واهی جرم ............ به بنده ، موجبات تعقیب و تحت پیگرد قرار گرفتن مرا فراهم آورد .

2-   از آنجایی که محکومیت اینجانب طی دادنامه شماره ........ مورخ .. صادره از شعبه ............ دادگاه عمومی آن دادگستری و بر اساس اتیان قسم دروغ مشار الیه صورت گرفته است و هیچ گونه ادله اثباتی دیگری مبنی بر ارتکاب جرم انتسابی در پرونده امر وجود ندارد

3-   لذا ، با توجه به ماده 649 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات ) مصوب سال 1375 تقاضای رسیدگی و تعقیب نامبرده و صدور حکم مبنی بر مجازات شخص مشتکی عنه و نیز اعاده حیثیت اینجانب و جبران ضرر و ناشی از صدور حکم مبنی بر قسم (سوگند ) دروغ را دارم .

 

 

 

با تقدیم احترام

نام و نام خانوادگی (شاکی )

امضاء

 

 

 

آدرس شاکی :....................................................................................................

آدرس مشتکی عنه :.............................................................................................

 

۲۸ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نمونه شکواییه کلاهبردای.

ریاست محترم دادگستری .......... (مجتمع قضایی )

 

 

با سلام ،

احتراما، به استحضار عالی می رساند :

1-   اینجانب ......... قصد سفر به ژاپن را به منظور اشتغال به کار داشتم و برای تهیه ویزا و نیز ایجاد امکان اشتغال در آن کشور دچار مشکل شده بودم .

2-      متعاقباً معلوم شده که مشتکی عنه هیچ ارتباطی با مسئولین اداره مهاجرت ژاپن و هیچ امکانی در کشور مذکور ندارد .

3-   نظر به اینکه عمل نامبرده توسل به وسائل متقلبانه به منظور بردن مال غیر محسوب می شود بدین وسیله تعقیب و مجازات وی را از مقام محترم استدعا می کنم .

4-      فتوکپی چک مورد اشاره ضمیمه است و استشهادیه ای به امضاء کسانی که از ماوقع مطلع هستند نیز تقدیم می شود .

 

 

 

 

 

با تقدیم احترام

نام و نام خانوادگی (شاکی )

امضاء

 

 

آدرس شاکی :....................................................................................................

آدرس مشتکی عنه :.............................................................................................

 

۲۸ خرداد ۹۷ ، ۲۰:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نمونه برگ شکایت کیفری.

                             بسمه تعالی                                 تاریخ : .............................

 

 

ریاست محترم مجتمع قضایی تهران :

 

سلام علیکم

از شاکی به نام ............................ نام و نام خانوادگی ............................. فرزند ..............

آدرس شاکی تهران :...............................................................................................

موضوع شکایت بر علیه ..........................................................................................

آدرس مشتکی عنه تهران ..........................................................................................................

مرتکب به جرم .....................................................................................................

وقوع جرم .........................................................................................................

وقوع جرم ................................. خلاصه شکواییه ....................................................

محترماً معروض می دارد ......................................................................................

....................................................................................................................................................................................................................................................................................

 

خواهشمند است دستور فرمایید مامورین انتظامی نسبت به این موضوع رسیدگی و برابر مقررات نسبت به دستگیری نامبرده اقدام و تحویل قانون قرار نمایند . از دستوری که در این مورد صادر می فرمایید کمال تشکر را دارم

 

 

با تقدیم احترام

نام و نام خانوادگی (شاکی )

امضاء

 

۲۸ خرداد ۹۷ ، ۲۰:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نمونه شکواییه ( شکایت نامه ) خیانت در امانت .

نمونه شکواییه خیانت در امانت    

 

بسمه تعالی

موضوع : اعلام شکایت

ریاست محترم مجتمع قضایی شماره ……….

 

 

با سلام ،

احتراما، به استحضار عالی می رساند :

  • مشتکی عنه که تاجر فرش است و در نشانی فوق مغازه فرش فروشی دارد دو تخته قالی کاشان را با مشخصات تفصیلی مضبوط در رسیدی که فتوکپی آن ضمیمه است ، به منظور فروش و ایصال وجه آن را به بنده ، از اینجانب گرفته است .
  • علی رغم گذشتن شش ماه از تاریخ تسلیم فرش ها به وی ، از پرداخت وجه آنها یا استردادشان خودداری می کند .
  • اینجانب استرداد فرش ها یا ایصال وجه حاصله از فروش آنها را (در صورتیکه به فروش رفته باشند )طی اظهار نامه شماره ………..که در تاریخ ………….. به مشتکی عنه ابلاغ شده از وی مطالبه کرده ام ، لکن پاسخی نداده و اقدامی نکرده است .
  • بنا به مراتب ، نظر به اینکه عمل مشتکی عنه واجد وصف مجرمانه است بدین وسیله تعقیب و مجازات وی از محضر عالی استدعا می شود .
  • زیان وارده معادل ………. ریال است .
  • فتوکپی مستندات در ……… برگ ضمیمه است .

 

 

 

با تقدیم احترام

نام و نام خانوادگی (شاکی )

امضاء

 

 

 

آدرس شاکی :……………………………………………………………………………………….

آدرس مشتکی عنه :…………………………………………………………………………………

 

۲۸ خرداد ۹۷ ، ۲۰:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شکایت در خصوص تهدید به قتل .

  • تقاضای رسیدگی و صدور دستور مبنی بر تعقیب نامبرده و مجازات وی را به استناد ماده 669 مجازات اسلامی (تعزیرات ) مصوب سال 1375 را دارم .

شکواییه در خصوص تهدید به قتل

ریاست محترم دادگستری ………. (مجتمع قضایی )
با سلام ،
احتراما، به استحضار عالی می رساند :
1- اینجانب ……… (شاکی دعوی ) در مورخ …… هنگامی که از خیابان ……… به قصد مراجعه به مغازه خویش عبور می کردم ، شخص مشتکی عنه آقای …….. که به واسطه حصول کدورت فی مابین اینجانبان ، قصد انتقام گیری و ایجاد مزاحمت برای من و خانواده ام را دارند ، عالماً و عامداً بنده را مورد تعرض قرار داد و با ادای کلماتی ، به قتل تهدید نمود .
2- لذاً، به منظور عدم تجری شخص مشتکی عنه و همچنین ممانعت از وقوع حوادث فاجعه آمیز احتمالی در آینده ، تقاضای رسیدگی و صدور دستور مبنی بر تعقیب نامبرده و مجازات وی را به استناد ماده 669 مجازات اسلامی (تعزیرات ) مصوب سال 1375 را دارم .
3- عند الزوم انجام تحقیقات در محل وقوع جرم ، خیابان ….. جهت اثبات ادعا مورد استدعا است .

با تقدیم احترام
نام و نام خانوادگی (شاکی )
امضاء
آدرس شاکی :……………………………………………………………………………………….
آدرس مشتکی عنه :…………………………………………………………………………………

 

۲۸ خرداد ۹۷ ، ۲۰:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نمونه شکواییه مزاحمت تلفنی .

با سلام

احتراماً به استحضار می رساند:

اینجانب مالک خط تلفن به شماره ……… می باشم که مشتکی عنه از طریق شماره های ……. از تاریخ …….. به مدت …….. با بنده تماس گرفته و ایجاد مزاحمت کرده است. اینجانب بارها از ایشان تقاضا کرده ام که دیگر مزاحم نشوند، اما ایشان همچنان به مزاحمت های خود ادامه می دهند و علاوه بر تماس های تلفنی، پیامک های غیراخلاقی نیز ارسال می نمایند که موجب سلب آسایش بنده شده اند. لازم به ذکر است که با درخواست اینجانب در تاریخ …. اخطاری از سمت شرکت مخابرات برای ایشان ارسال شد که این اقدام نیز بی فایده بوده است. لذا با توجه به ادله اینجانب که شامل لیست تماس ها و پیامک ها و ……… می باشد و با استناد به ماده ۶۴۱ قانون مجازات اسلامی تعزیرات، تعقیب و مجازات ایشان را استدعا دارم. همچنین با توجه به خسارت های وارده به اینجانب که به مبلغ … است، بدواً صدور و اجرای فوری تامین خواسته را تقاضا دارم.

۲۸ خرداد ۹۷ ، ۲۰:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

برخی از قوانین حمورابی در مورد خانواده.




اگر کسی به دلیل قرض که پرداخت نکرده خود، همسر، پسر یا دخترش را بفروشد یا به کار اجباری بفرستد آنها تا سه سال باید برای کسی که آنها را خریده کار کنند و در سال چهارم آزاد می‌شوند.

اگر مردی همسری بگیرد ولی با هم آمیزشی نداشته باشند آن زن همسر او نیست.

اگر زنی با مرد دیگری رابطه داشته باشد، باید هر دو با طناب بسته شوند و به آب انداخته شوند. ولی شوهر می‌تواند زن خود را ببخشد و شاه بردگان خود را.

اگر مردی به همسر باکرهٔ کسی را که هنوز در خانهٔ پدرش زندگی می‌کند دست درازی کند، مرد به مجازات مرگ می‌رسد.

اگر زنی متهم به رابطهٔ نامشروع شود ولی در حال همخوابگی دستگیر نشده باشد، آن زن باید برای شوهرش در آب رودخانه بپرد.

اگر مردی در جنگ اسیر شود و در خانهٔ او وسیلهٔ معاش هست ولی زن او خانه را ترک کند و به خانهٔ دیگری برود، آن زن باید به آب انداخته شود.

ولی اگر در خانه معاش نیست و زن به خانهٔ دیگری برود، بر زن گناهی نیست.

اگر مردی بخواهد از زنی که برای او فرزند آورده است جدا شود باید علاوه بر جهیزیهٔ او بهرهٔ مالی مزرعه، باغ و منقولات را به او بپردازد. زمانی که او بچه‌هایش را بزرگ کرد، بخشی از آن به فرزندان تعلق می‌گیرد، معادل آنچه به یک پسر تعلق می‌گیرد، با او می‌رسد. و او می‌تواند با مرد مورد علاقه اش ازدواج کند.

اگر مردی بخواهد از زنش که از او دارای فرزندی نشده جدا شود باید معادل پول خرید او و همچنین جهیزیه‌ای که از خانهٔ پدرش به همراه آورده را به زن بپردازد و از او جدا شود.

اگر برای خرید او قیمتی نپرداخته باید معادل یک مینا طلا به عنوان هدیه بپردازد.

اگر زن مردی که در خانهٔ او زندگی می‌کند بخواهد که از او جدا شود، یا در قرض فرو رود، یا تلاش کند خانه را ویران کند یا شوهرش را نادیده بگیرد یا از نظر قضایی محکوم باشد، اگر شوهر بخواهد مه او را آزاد کند لازم نیست که به او مبلغی بپردازد ولی اگر شوهر او را آزاد نکند و زن دیگری بگیرد، زن اول باید در خانهٔ شوهر به صورت خدمتکار باقی بماند.

اگر زنی با مردی ازدواج کند و به او یک خدمتکار بدهد و برای او فرزند بیاورد، و آن مرد بخواهد زن دومی بگیرد، نمی‌تواند.

اگر مردی زنی بگیرد و از او بچه دار نشود و بخواهد زن دومی بگیرد و او را به خانه بیاورد، زن دوم هرگز نباید به جایگاه زن نخست (مرتبه) باشد.

اگر زن مردی بیمار شود و مرد بخواهد زن دیگری اختیار کند، نباید زن نخست را از خانه اخراج کند بلکه باید در خانه‌ای که ساخته نگه دارد و او را تا زمانی که زنده است حمایت (مالی؟) کند.

اگر این زن نخواهد در خانهٔ مرد بماند، مرد باید جهیزیهٔ او را بپردازد و او را به خانهٔ پدرش بفرستد.

اگر زنی که در خانهٔ مردی زندگی کرده با مرد توافق کرده باشد که هیچ بستانکاری نتواند او را بگیرد، اگر مرد پیش از ازدواج قرضی داشته، پس از اینکه زن به خانه وارد شد بستانکار نمی‌تواند او را بگیرد. همچنین اگر زن قرضی داشته باشد، بستانکار نمی‌تواند شوهر او را دستگیر کند.

اگر کسی با مادر یا پدر خود زنا انجام دهد، هر دو فرد سوزانده می‌شوند.

۲۸ خرداد ۹۷ ، ۲۰:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

سوالات حقوقی مردمی

آیا غیرقانونی بودن اشتغال افراد کمتر از 15 سال در کارگاههای مشمول قانون کار به این معنی است که اگر چنین افرادی در حین کار در کارگاه دچار حادثه شوند حمایت های قانونی مقرر در قانون تامین اجتماعی نیز شامل آنها نخواهد گردید؟

سلام. از آنجا که در ماده 70 قانون تامین اجتماعی به کلمه بیمه شدگان اشاره شده و با عنایت به اینکه قانون تامین اجتماعی فقط شامل مشمولین قانون کار نمی باشد و صرف اثبات عدم شمول مقررات قانون کار به فرد، وی را از شمول مقررات قانون تامین‌اجتماعی خارج نمی سازد لذا چنانچه فردی با سن کمتر از 15 سال علیرغم ممنوعیت مقرر در ماده 79 قانون کار اشتغال بکار یافته و بیمه شده باشد و سپس دچار حادثه گردد استفاده وی از مزایای قانون تامین اجتماعی از جمله مستمری از کار افتادگی مغایرتی با مقررات قانون کار نخواهد داشت. بدیهی است که در هر صورت مجازات مقرر در ماده 176 قانون کار در مورد کارفرما که بر خلاف ماده 79 قانون کار اقدام به بکارگیری افراد زیر پانزده سال نموده است قابل اعمال می باشدموفق وموید.

۲۸ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ضمان دَرَک چیست؟.

درک به معنی جبران کردن و در معنی دیگر فساد و ظلمت به کار می رود.
خود عقد بیع، بایع را ضامن درک مبیع و مشتری را ضامن درک ثمن قرار می دهد. ضمان درک ثمن و مبیع ناشی از عقد بیع است. ضمان معاوضی است چون عقد بیع یک عقد معاوضی است.
 ضمان درک ویژه بیع هم نیست ویژه هر عقد معاوضی هم است. در هر عقد معاوضی طرفین معاوضه ضامن درک مالی هستند که به دیگری می دهند.

✏️بنابراین نکات مهم این است:
1) ضمان درک ناشی از خود عقد و معاوضه است و کسی دراینجا ضامن نمی شود.
2) ضمان درک ویژه بیع هم نیست و در هر عقد معاوضی جریان دارد.
3) منحصر در بحث استحقاق هم نیست.
4) با ضمان عهده فرق می کند.

✏️بعضی فقها می گویند ضمان درک را نمی توان اسقاط کرد.
درک در ضمان درک مبیع به معنای فساد و ظلمت است.
✏️ضمان درک ثمن:
مسئولیت مشتری از خسارات ناشی از درک ثمن به بایع. (ماده 362ق.م)
✏️ضمان درک مبیع:
مسئولیت بایع از خسارات ناشی از درک مبیع به مشتری.
✏️بایع ضامن درک مبیع:
متعهد است ناشی از خسارات درک مبیع.
ضمان دراینجا به معنی تعهد و مسئولیت است.
یعنی بایع تعهد دارد در برابر هر مشکلی که در مبیع وجود دارد ضامن شود. مثلا بایع خانه را به من فروخته است، بعدا معلوم می شود که این خانه متعلق به دیگری است دراینجا بایع ضامن است.

✏️خسارات وارده مشتری از ناحیه درک مبیع:
1) ثمن
2) اجرت منافع مستوفات
3) اجرت منافع غیرمستوفات
4) هزینه ها

✏️در ضمان درک مبیع، فقها می گویند که مشتری حق دارد تمام ثمن را از بایع بگیرد. در مورد اجرت  منافع غیرمستوفات و هزینه ها شرط دارد، اگر مشتری نمی دانست که فضولی نیست و مالک نیست(جهل مشتری به فضولی) اما در صورتی که می دانست بر اساس قاعده اقدام هیچ دو مورد بالا را نمی تواند بگیرد.
مورد سوم و چهارم در فقه غرامت نامیده می شود. غرامت ضرری است که بدون هیچ امکان مقابلی (نفعی، سودی) بر انسان وارد می شود. یکی از مصادیق غرامت تاوان است. پس در حقیقت بایع ضامن خسارات و غرامت هایی است که از ناحیه درک مبیع به مشتری وارد شده است. بایع متعهد است تمام خسارات ناشی از مشکل دار بودن مبیع را به مشتری پرداخت کند. مشتری ضامن درک ثمن است و بایع ضامن درک مبیع است.
در برابر مالک خریدار(مشتری) هیچ حقی ندارد. مشتری حق دارد خسارات وارده را از بایع بگیرد و بایع متعهد است که این خسارات را بپردازد.

۲۸ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تعلیق مجازات چیست و چه شرایطی دارد؟.

🔹تعلیق مجازات یعنی اینکه مجازات مجرم به‌طور موقت و در مدت زمانی مشخص اجرا نشود؛ و هدف از چنین عملی فرصت دادن به متهم است تا حتی با وجود سوءِپیشینه بتواند به حالت اولیه و عادی زندگی و اجتماع بازگردد.

🔹حسن دیگر تعلیق مجازات این است که مجرم در محیط مضار زندان قرار نگیرد؛ زیرا در اکثر موارد محرز شده است که نه تنها این مجازات نمی‌تواند در تأدیب و بهبود وضعیت فرد مفید باشد بلکه اغلب اثرات خطرباری همراه دارد، زیرا که مجرم در اثر ارتباط با محیط آلوده‌ی زندان و تبهکاران حرفه‌ای صاحب تجارب مجرمانه می‌شود.
 
🔹به همین دلیل تعلیق مجازاتِ فردی که محکومیت کیفری مؤثر داشته باشد و سابقا هم زندان رفته باشد بی‌اثر خواهد بود. مدت تعلیق در قانون مجازات جدید ۱ تا ۵ سال است.

🔹صدور قرار معلق نمودن اجرای مجازات به معنای برائت کامل از نتایج جرم نیست، بلکه مجرم تنها از جنبه‌ی وجهه‌ی عمومی مجازات رهایی می‌یابد و جنبه‌ی خصوصی مجازات فقط در صورت گذشتِ شاکی خصوصی زایل می‌شود وگرنه همچنان ادامه می‌یابد.



۲۸ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

خودداری شوهر از رابطه

دوستانی گفتن ما همش در مورد تمکین نکردن زن و عدم برقراری رابطه از طرف زن سخن گفتیم ولی اگه قضیه برعکس بشه و شوهر از رابطه خودداری کنه چه اتفاقی میفته.
باید گفت این امر در صورتی که باعث عسر و حرج (سختی و دشواری ) زن بشه ، میتونه با ثابت کردن آن در دادگاه از شوهر خودش طلاق بگیره .
اگر نداشتن رابطه به دلیل "عَنین بودن" یا عدم توانایی شوهر در نعوظ باشه و قابل درمان هم نباشه زن میتونه از شوهر خودش طلاق بگیره .
زن با ثابت کردن "عُسر و حَرَج" میتونه طلاق بگیره.و این مورد بسیار گسترده است از اعتیاد شوهر تا جزیی ترین روابط بین زن و شوهر را شامل میشه .مثلا اگه برای دادگاه ثابت بشه رابطه طولانی از دُبُر (پشت) موجب آسیب های جسمی و روحی زن میشه به استناد عسر و حرج میتونه حکم به طلاق بده .
ثابت کردن نزدیکی بین زن و شوهر وقتی که زن در منزل شوهرش ساکن است مشکل هست مگر اینکه  مرد خودش اقرار کنه یا این موضوع رو به دوستان خودش گفته و آنها در دادگاه شهادت بدن یا قاضی با توجه به شرایط مثلا جدا کردن تخت ها و گزارش های پزشکی قانونی از موضوع اطلاع پیدا کنه .
از نظر شرعی هم اکثر مراجع تقلید مثلا امام خمینی در تحریر الوسیله معتقدند شوهر نمیتونه بیشتر از ۴ ماه بدون عذر از نزدیکی با همسرش خودداری کنه

۲۸ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا تفاوت دادگاه با دادسرا و وظایف هریک را میدانید؟

دادسرا حوزه طرح شکایات اولیه است در دادسرا تنها شکایاتی که جنبه کیفری و جزائی دارد مطرح می شود وظیفه دادسرا تحقیق و بازجویی و کشف جرم است و در حقیقت می توان گفت پرونده های کیفری ابتدا در دادسرا تشکیل می گردد پس از شنیدن شکایات شاکی و ملاحظه دلایل وی از متهم نیز تحقیق و دفاعیات او نیز شنیده می شود اگر آقای دادستان که رئیس دادسرا است دلایل شاکی را کافی دانست علیه متهم ادعای مجرمیت میکند یعنی ادعا نامه ای را که نام آن کیفر خواست است تنظیم میکند و به دادگاه میفرستند تا در آنجا محاکمه و سپس حکم مقتضی صادر گردد .
البته گاهی در جامعه جرمی اتفاق می افتد که شاکی ندارد اگر جرم جنبه عمومی داشته باشد شخص دادستان می تواند یه عنوان مدعی عمومی تحقیق و بررسی را شروع کند و اگر نتیجه آن توجه اتهام به شخص خاصی بود علیه او کیفر خواست صادر می کند .
نکته دیگر👈در  دادسرا حکمی صادر نمی شود یعنی مرجعی که مجرم را مجازات می کند دادسرا نیست بلکه دادگاه است
**اما دادگاه مرجعی است که در خصوص ادعاهای مطروحه تصمیم قضائی میگیرد و به عبارت دیگر فصل خصومت دادسرا در امور حقوقی است

۲۸ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر