نکاح با خویشاوند نسبی مانند فرزندان، پدر و مادر، عمه و خاله، دایی و عمو و برادر و خواهر امکان پذیر نیست.
نکاح با خویشاوند نسبی مانند فرزندان، پدر و مادر، عمه و خاله، دایی و عمو و برادر و خواهر امکان پذیر نیست.
طلاقهایی که قبل از ایجاد رابطه زناشویی ایجاد میشود. به طور مثال خانمهایی که باکره هستند و درخواست طلاق میدهند. زنان یائسه، منظور از یائسگی پایان سن بارداری میباشد. خانمهایی که فاقد رحم هستند نیز نیازی به نگه داشتن زمان عده ندارند.
یکی از تفاوتهای اصلی طلاق و فسخ نکاح، مطرح کردن آن میباشد. در فسخ نکاح نیازی به رعایت تشریفات طلاق نیست. به طور مثال شرایطی که برای طلاق الزامی میباشد حضور دو مرد عادل و خواندن صیغه طلاق است. در صورتی که برای فسخ نکاح این مورد الزامی نیست.
اگر والدین درباره نحوه ملاقات با فرزند به توافق نرسند، دادگاه به موضوع رسیدگی میکند.
خیر؛ والدین حق ملاقات با فرزند خود را دارند و نمیتوان آنها را از ملاقات با فرزند محروم کرد.
1=کارت ملی
2=شناسنامه،
3=سند ازدواج یا طلاق نامه
هرگاه دادگاه تشخیص دهد توافقات راجع به ملاقات، حضانت، نگهداری و سایر امور مربوط به طفل برخلاف مصلحت او است یا در صورتی که مسئول حضانت از انجام تکالیف مقرر خودداری کند و یا مانع ملاقات طفل تحت حضانت با اشخاص ذی حق شود، میتواند در خصوص اموری از قبیل واگذاری امر حضانت به دیگری یا تعیین شخص ناظر با پیشبینی حدود نظارت وی با رعایت مصلحت طفل تصمیم مقتضی اتخاذ کند.
تبصره: قوه قضائیه مکلف است برای نحوه ملاقات والدین با طفل ساز و کار مناسب با مصالح خانواده و کودک را فراهم نماید.
آییننامه اجرائی این ماده ظرف ششماه توسط وزارت دادگستری تهیه میشود و به تصویب رئیس قوه قضائیه میرسد.
اگر والدی که حضانت با ایشان است از ملاقات فرزند با والد دیگر جلوگیری کند مرتکب جرم شده و باید مجازات شود چون تحت هیچ شرایطی امکان منع ملاقات والد با فرزندش وجود ندارد.
هرکس از اجرای حکم دادگاه در مورد حضانت طفل استنکاف کند یا مانع اجرای آن شود یا از استرداد طفل امتناع ورزد، حسب تقاضای ذینفع و به دستور دادگاه صادرکننده رای نخستین تا زمان اجرای حکم بازداشت میشود.
طبق قانون حضانت فرزند در سال 1400 چه انتقال حضانت فرزند به مادر و چه به پدر بر اساس ماده 1174 قانون مدنی در این زمینه به حق ملاقات فرزند بعد از طلاق پرداخته است. مطابق این ماده اگر زن و مرد طلاق گرفته باشند یا به هر علتی در یک خانه زندگی نکنند هریک از آنها که طفل تحت حضانت آنها نباشد حق ملاقات طفل خود را دارد. زمان و مکان ملاقات را طرفین می توانند توافقی تعین نمایند و اگر طرفین در رابطه با حق ملاقات با فرزند بعد از طلاق اختلاف داشته باشند جزئیات زمان و مکان ملاقات را دادگاه بنا به شرایط و وضعیت طرفین تعیین می کند.
در صورتی که حضانت فرزند با پدر باشد مادر خواهد توانست طبق توافق با پدر حضانت را بر عهده گرفته و انتقال حضانت فرزند به مادر صورت گیرد اما چنانچه پدر دارای اعتیاد به مواد مخدر، ارتکاب جرم، انحطاط اخلاقی، ابتلا به بیماری های مسری، محکومیت به حبس و … گردد مادر می تواند با اثبات این موارد به دادگاه حضانت فرزند را بر عهده گیرد.
چنانچه هر یک از والدین فوت گردند حضانت به طرف مقابل داده خواهد شد مثلا در صورت فوت پدر انتقال حضانت فرزند به مادر انجام می گردد و در صورتی که هر دو طرف فوت نمایند حضانت به جد پدری و در صورت فوت ایشان و نبود فامیل پدری نیز به اولین خویشاوند از نظر نزدیکی داده خواهد شد.
گاها مادر در مقابل بخشیدن مهریه خود بر طبق توافق حضانت بچه را بر عهده می گیرد و انتقال حضانت فرزند به مادر انجلم می شود اما باید دانست که در صورتی که مادر شایستگی نگهداری از فرزند را نداشته باشد پدر با اثبات عدم شایستگی وی در دادگاه می تواند حضانت را از مادر پس گرفته و خود حضانت فرزند را بر عهده بگیرد.
پس از جدایی که می تواند دلایل مختلفی از جمله اعتیاد، بیکاری، ضرب و شتم زن توسط شوهر و … باشد حضانت فرزندان تا 7 سالگی با مادر و تا سن بلوغ با پدر است. اما در شرایطی که پدر و مادر تفاهم نمایند نحوه نگهداری و انتقال حضانت فرزند به مادر نیز بر اساس توافق ایشان خواهد بود . پدر یا مادر در صورت مفسد بودن نیز حق ملاقات فرزند خود را خواهند داشت .
بر اساس ماده 1169 قانون حضانت فرزند در سال 1402 حضانت فرزند بعد از طلاق تا سن 7 سالگی اگر منع قانونی نداشته باشد با مادر است و اولویت دارد و بعد از آن در صورت اختلاف حضانت و نگهداری طفل با رعایت مصلحت کودک به تشخیص دادگاه می باشد.
در طلاق مبتنی بر تقصیر، همسر متقاضی باید ادعا کند که دلیل قانونی مشخص تری برای جدایی وجود دارد. کشورهایی که طلاق های مبتنی بر تقصیر را مجاز می دانند دلایل خاص خود را دارند. بیشتر اوقات، این موارد عبارتند از:
1=زنا
2=سوء استفاده از همسر
3=محکومیت جنایی
4=رها شدن، و
5=سوء مصرف مواد.
اگر در ایالتی زندگی می کنید که طلاق تقصیر را به رسمیت می شناسد، می توانید در مدارک طلاق خود ادعا کنید که سوء استفاده همسرتان باعث شکست ازدواج شما شده است. شما باید ادعای سوء استفاده خود را با ارائه شواهد (مانند شهادت شاهد، سوابق تلفن، سوابق پلیس یا عکس) در دادگاه اثبات کنید. قاضی ممکن است از شما بخواهد که شهادت دهید یا سوگندنامه ای (یک بیانیه کتبی که تحت سوگند گرفته شده است) ارائه دهید که در آن سوگند یاد کنید که همسر آزاری را تجربه کرده اید.
در طلاق بدون تقصیر، همسر متقاضی بر اساس یکی از دلایل قانونی ایالتی درخواست طلاق می کند. هر ایالتی دلایل خاص خود را برای طلاق بدون تقصیر دارد، اما رایج ترین آنها عبارتند از:
1=جدایش، جدایی
2=تفاوت های آشتی ناپذیر
3=خرابی غیر قابل برگشت و
4=نا سازگاری.
به طور کلی دو نوع طلاق وجود دارد: عیب و تقصیر. برخی از ایالت ها به همسران طلاق دهنده این امکان را می دهند که طلاق مبتنی بر تقصیر را ارائه دهند، در حالی که در ایالت های دیگر، همه طلاق ها از نظر قانونی به عنوان بدون تقصیر طبقه بندی می شوند. اگر ایالت شما حق انتخاب را به شما می دهد، تصمیم گیری با دقت در مورد نوع پرونده در زمانی که همسر آزاری را تجربه کرده اید بسیار مهم است. این به این دلیل است که تصمیم شما احتمالاً بر میزان اطلاعات شخصی - و بالقوه دردناک - که باید به دادگاه فاش کنید تأثیر می گذارد.
میان صاحب مال و فرد استفاده کننده از آن ، ممکن است قرارداد خاصی وجود داشته باشد. برای مثال اجاره نامه مابین موجر(مالک) و مستاجر. در این اجاره نامه برای انتفاع از ملک ، میزان مشخصی ما به ازا به عنوان اجاره بهای ماهانه معین می شود. حال اگر در مورد میزان اجرت استفاده از منافع مال ، توافقی به صورت کتبی و شفاهی صورت پذیرد به ان اجرت ، در حقوق، اجرت المسمی می گویند. در صورت عدم حصول توافق، به آن اجرت المثل گویند.
لذا میزان اجرت المسمی از قبل مشخص و مورد توافق طرفین می باشد. اما مقدار اجرت المثل نیازمند تعیین توسط کارشناس رسمی دادگستری است.
آخرین روش اعتراض به حکم نفقه توسط زوج و زوجه اعاده دادرسی حقوقی است که این شیوه هم مانند شیوههای قبلی منوط به وجود جهات آن است. بر اساس ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی، اگر حکم نفقه از طریق دادگاه صالح صادر گردد و بعد از طی مهلتهای واخواهی و تجدیدنظر خواهی به قطعیت برسد و زن و مرد پس از قطعیت رای دارای یکی از جهات اعاده دادرسی باشند، قادر خواهند بود از طریق این شیوه نسبت به رای قطعی دادگاه در خصوص نفقه اعتراض وارد کنند.