بچهدار شدن حق زن است و در صورت عقیم بودن زوج همسرش میتواند یک طرفه از او جدا شود.
بچهدار شدن حق زن است و در صورت عقیم بودن زوج همسرش میتواند یک طرفه از او جدا شود.
خواسته: طلاق به درخواست زوجه به دلیل عقیم بودن زوج به استناد بند ۱۰ قسمت ب شروط ضمن عقد نکاح.
ریاست محترم
با سلام و عرض ادب
احتراماً اینجانب …….. مطابق عقدنامه شماره …. مورخ ……همسر قانونی و شرعی آقای ………… هستم.
مدت ۶ سال است از زندگی مشترک ما میگذرد و به خاطر عقیم بودن همسرم، صاحب فرزند نشدهایم. نظر به تحقق بند ۱۰ قسمت ب از شروط ضمن عقد مندرج در سند نکاحیه، صدور دستور مقتضی مبنی بر ارجاع امر به پزشکی قانونی به منظور احراز تحقق شرط را دارم. در نهایت، تقاضای رسیدگی و صدور حکم مبنی بر الزام زوج به طلاق مورد استدعاست.
خواسته: صدور حکم بر پرداخت نفقه معوقه با جلب نظر کارشناس – هزینه دادرسی
دلایل و منضمات: استشهادیه – کپی مصدق عقدنامه- عندالزوم شهادت شهود
شرح خواسته:
ریاست محترم ............
با سلام
اینجانب .................. به موجب عقد نامه شماره ................... در تاریخ .................. به عقد دائم خوانده محترم، جناب آقای ................ فرزند ...................در آمدم و همواره، نسبت به ایشان، تمکین عام و خاص، داشته ام. اما، متاسفانه، علی رغم تمکین، ایشان، از تاریخ ................... تاکنون، به مدت .............. ماه است که از پرداخت نفقه به اینجانب استنکاف نموده اند. لذا از آن مرجع محترم، تقاضای صدور قرار ارجاع امر به کارشناسی، جهت تعیین میزان نفقه اینجانب و صدور حکم بر محکومیت خوانده به پرداخت نفقه ایام مذکور، مورد استدعا است.
باسمه تعالی
ریاست محترم .......................
با سلام ؛
احتراما به استحضار عالی می رسانم که اینجانب ......... فرزند ................ به شماره شناسنامه .................. به موجب سند ازدواج شماره ............... تنظیم شده در دفترخانه شماره ................... در تاریخ ........... به زوجیت دائمی خوانده محترم آقای .............. در آمده ام و در طول این مدت همواره نسبت به ایشان تمکین داشته و دارم ؛ لکن خوانده محترم علی رغم داشتن استطاعت و تمکن مالی ، از پرداخت هزینه متعارف زندگی اینجانب استنکاف می ورزند . لذا به موجب این دادخواست و با استناد به مواد 1206 ، 1106، 1107 و 1111 قانون مدنی ، تعیین میزان نفقه و الزام ایشان به پرداخت نفقه ایام گذشته و آینده را تقاضا دارم .
یعنی اولین باری که مالکین یا ساکنین یک آپارتمان در جلسه ای شرکت می کنند و اولین موضوعات مهم یک ساختمان را مطرح و تعیین می نمایند .
مدیر یا هیات مدیره در نخستین مجمع عمومی عادی باید انتخاب شوند .
مجامع عمومی ساختمان عبارتند از تشکیل اجتماعی از ساکنین ساختمان است که به عنوان مجمع عمومی از آن نام برده می شود .
مجامع عمومی عادی به سه دسته مجمع عادی نخستین و مجمع عمومی عادی سالانه و فوق العاده تقسیم می گردد .
مجمعی است که پیش از موعد مقرر و در زمان فوق العاده تشکیل می شود .
وظایف و اختیارات مجمع عمومی فوق العادهعبارتند از :انتخاب جانشین ( یا جانشینان ) برای مدیر یا مدیران و تجدید انتخابات هیات مدیره
مجمع عمومی فوق العاده آپارتمان در صورت نیاز و اضطرار در هر زمان تشکیل می گردد .
مجامع عمومی به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند که عبارتند از مجامع عمومی عادی و مجمع عمومی فوق العاده.
«استرداد دعوا و دادخواست به ترتیب زیر صورت میگیرد:
الف – خواهان میتواند تا اولین جلسه دادرسی، دادخواست خود را مسترد کند. در این صورت دادگاه قرار ابطال دادخواست صادر می نماید.
ب – خواهان میتواند مادامی که دادرسی تمام نشده دعوای خود را استرداد کند. در این صورت دادگاه قرار رد دعوا صادر می نماید.
ج – استرداد دعوا پس از ختم مذاکرات اصحاب دعوا در موردی ممکن است که یا خوانده راضی باشد و یا خواهان از دعوای خود به کلی صرف نظر کند. در این صورت دادگاه قرار سقوط دعوا صادر خواهد کرد».
مراد و مقصود از استرداد دعوا چشم پوشی از تمام یا قسمتی از خواسته خواهان در دعوا است. و در هر مرحله از دادرسی و تا قبل از صدور حکم ، امکان پذیر است. اما لایحه استرداد دادخواست فقط باید تا پیش از جلسه اول دادرسی ارائه شود.
بسمه تعالی
ریاست محترم دادگاه …..
احتراما، اینجانب ……. …….. به کد ملی ……….، خواهان دعوا، در پرونده شماره ……………، به شماره بایگانی ………… با موضوع ……………….، مطروحه در شعبه …………. می باشم. با توجه به اینکه تاریخ اولین جلسه رسیدگی به پرونده …../…../….. تعیین گردیده و هنوز، 5 روز تا موعد آن، باقی است و با استناد به ماده 107 قانون آئین دادرسی مدنی، که مقرر می دارد “خواهان می تواند تا اولین جلسه دادرسی، دادخواست خود را مسترد کند.” بدین وسیله، اراده خود را مبنی بر استرداد دادخواست خویش اعلام می دارم.
اصل بر لازمبودن عقود است و بنابراین عقدرقبی لازم است.
یکی از انواع حق انتفاع که به طور مطلق و بدون ذکر مدت به فرد منتفع واگذار میشود، حق حبس مطلق است. در این نوع از حق انتفاع، مالک هرگاه بخواهد میتواند از حق انتفاعی که واگذار کرده است، رجوع کند و انصراف دهد. در هر صورت این حق فقط تا زمان فوت مالک باقی است و بعد از آن از بین میرود.
انتقال دهنده برای محکمکاری و پیشگیری از اتفاقات احتمالی، دوشرط مهم را به هنگام تنظیم سندرسمی صلح عقد عمری در سند بگنجاند:
1=برای خود حق فسخ بگذارد تا اگر زمانی پشیمان شد، بتواند این حق و انتقال مالکیت را برهمزند و مالکیت را مجدداً به خویش بازگرداند.
2=بهتر است در همان سند شرط شود تا زمانی که این حق برقرار است، انتقالگیرنده یا مالک جدید حق انتقال مال به دیگری را ندارد.
دردفترخانه اسنادرسمی، سند مالکیت به نام انتقالگیرنده مثلاً همسر در قالب عقد صلح منتقل میشود و طی همان سند و یا سند مجزا، شخص حق استفاده از آن ملک را تا زمانی که زنده است برای خود نگه میدارد.
فردی میخواهد مالکیت ملک خود را بصورت قطعی به فرد دیگری که عموماً همسر یا فرزند است واگذار کند اما از سوی دیگر مایل است مادامی که خود زنده است، از آن ملک استفاده کند.