به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.

لواط از دیدگاه قرآن

اگر تا کنون در مورد قوم لوط شنیده باشید، حتما می‌دانید که این قوم به جرم عمل به لـواط به بلای بزرگ و عقوبتی سهمگین دچار شدند. در ادامه آنچه که از این قوم در قرآن آمده است، بیان می‌شود: «بر آنها بارانی (از سنگ) نازل کردیم (که موجب نابودی آنها شد). پس نظاره کن عاقبت مجرمان چه شد.»

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تادیب به چه معناست؟

تادیب یاتعزیر به تنبیه یا مجازات بدنی گفته می‌شود که در شرع، برای آن میزان ثابتی در نظر نیست. حاکم با توجه به حالات، اشخاص و شرایط مختلف برای گناهکاران، حد در نظر می‌گیرد. اما عموما برای آن ۲۵ ضربه شلاق در نظر گرفته می‌شود.

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

انواع مجازات برای فاعل و مفعول در عمل لواط

در صورتی که فاعل و مفعول بالغ، عاقل و مختارانه دست به این عمل زده باشند، برای آنها حکم اعدام در نظر گرفته می‌شود.

در صورتی که فاعل عاقل و بالغ باشد و مفعول فردی نابالغ، برای فاعل حکم اعدام و برای مفعول «تادیب» در نظر گرفته می‌شود.

اگر فاعل و مفعول بالغ نشده باشند، برای هردوی آنها تادیب در نظر گرفته می‌شود.

اگر فاعل فردی نابالغ باشد و مفعول بالغ، برای فاعل تادیب و برای مفعول حکم حد در نظر گرفته می‌شود.

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

چگونگی اثبات ضرب و شتم همسر

مورد ضرب و جرح قرار گرفتن زنان توسط همسران خود، یکی از مهم‌ترین دلایل تقاضای طلاق توسط زنان می‌باشد. بنابر قوانین کشور حق طلاق با مرد بوده و زن برای طلاق باید دلایل محکمه‌پسندی برای دادگاه مبنی بر نداشتن امنیت جانی در حضور همسر وی و… ارائه نماید. برای اثبات ضرب و جرح همسر می‌توان از شهادت شهود کمک گرفت. اما دیگر ادله قابل اثبات ضرب و جرح عبارتند از:

  • اقرار شوهر
  • علم قاضی
  • قسم
  • اماره

از شیوه‌های اثبات ضرب و شتم زن توسط شوهر، می‌توان به دریافت گواهی پزشک قانونی اشاره کرد.

به این نکته توجه داشته باشید که گواهی پزشک قانونی به تنهایی برای اثبات ضرب و جرح همسر کفایت نمی‌کند.

 

زنان آسیب‌دیده برای شکایت از شوهر خود باید ماز مراحل زیر پیروی کنند.

هنگام شروع منازعه و جدال زن شوهر، زن یا همسایگان موظف به تماس با مامور نیروی انتظامات جهت ثبت گزارش مدعیان حاضر هستند. روش دیگر به این قرار است که زن مصدوم به کلانتری مراجعه کرده و نامه معرفی به پزشکی قانونی دریافت کند.

پس از ابلاغ جراحات موجود توسط پزشک قانونی، پلیس اقدام به بازجویی شوهر و تحقیق و بررسی منازعه خواهد کرد.

 

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

جرم ضرب و جرح و مجازات آن

جرم ضرب و جرح و مجازات آن

به صدمات وارد شده به بدن که شامل کبودی، سرخی پوست، کوفتگی بدن یا پیچ خوردن اعضای بدن است، ضرب ‌می‌گویند. به این نکته توجه داشته باشید که ضرب شامل شکستگی یا خونریزی نمی‌شود.

به آسیب‌هایی که منتهی به خونریزی بدن، خراشیدگی پوست، شکستگی اعضای بدن و یا نقص عضو باشد، جرح می‌گویند.

افرادی که منجر به ضرب و جرح برای شخص دیگری می‌گردند، مجرم محسوب شده و مطابق قانون باید مورد مجازات قرار بگیرند. مجازات تعیین شده برای جرم ضرب و جرح از محکومیت به حبس به مدت 2 الی 5 سال و پرداخت دیه و خون‌بها تا صدور حکم قصاص برای مرتکبان متغیر است.

نحوه اثبات ضرب و جرح بدون شاهد

هنگام آسیب‌دیدگی شخص و مورد ضرب و جرح قرار گرفتن وی توسط دیگری، وی برای شکایت از فرد مقصر باید برای دادگاه مدارک و ادله محکمه‌پسند ارائه کرده تا جرم ضرب و جرح برای قاضی اثبات گردد. معمولا شهادت شاهدان موجود هنگام وقوع منازعه برای اثبات کفایت کرده اما در صورت عدم وجود شاهد حین منازعه، شخص شاکی می‌تواند از قسامه و سوگند بهره ببرد.  قسامه اقامه‌ی سوگند توسط فرد مصدوم ناشی از ضرب و جرح و اقامه‌ی سوگند توسط متهم جهت رفع اتهامات وارده بر وی می‌باشد.

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

جرم خیانت در امانت چیست؟

هنگامی که مالی بر اساس قانون و یا ایجاد یک قرارداد نزد شخصی قرار می‌گیرد و تنها به علت وجود یک ضمانت بوده است، این مال به امانت نزد فردی خواهد ماند. اما اگر آن فرد با نقض عهد و پیمان کارایی قانونی آن را دچار دگرگونی کند یا از آن مال استفاده‌ای غیر آنچه هدف بوده انجام شود می‌گویند که خیانت در امانت رخ داده است.

خیانت در امانت به موجب قانون مجازات اسلامی جرم محسوب شده و برای مراتب و درجاتی که ممکن است در ارتکاب آن شامل متهم شود مجازات‌هایی را نیز در بردارد. خیانت در امانت در قانون عبارت است از تصاحب اموال فردی دیگر، اتلاف آن اموال، استفاده کردن و یا گم کردن اموال همراه با سو نیت می‌باشد. این اتفاقات برای هنگامی خیانت در امانت است که برای اموالی اتفاق بیفتد که فردی آن به موجب امانت در نزد کسی به امانت گذاشته است و هدف استفاده صحیح، در مدت زمان و استفاده معین آن اموال، از این موارد بوده است اما این اتفاق نیفتاده باشد.

خیانت در امانت به موجب قانون

برای اولین بار خیانت در امانت در سال 1304 در قانون مجازات عمومی مطابق ماده 241 جرم به حساب آمد و پس از آن در سال 1362 پس از تصویب شدن قانون تعزیرات در قانون مجازات اسلامی در مواد 117تا 119 به این مورد پرداخته شد و قانون قبلی را نسخ نمود. سپس در سال 1375 مطابق با مواد 673 و 674 جزییات درباره جرم خیانت در امانت شرح داده شد.
همچنین در قانون تجارت نیز به خیانت در امانت پرداخته شده است و مطابق با مواد 349، 359 و 440 در قانون تجارت هر گاه هر یک از عناصر مانند دلال، حق العمل کار و یا مدیر تصفیه با توجه به وظایف خود خللی را وارد کنند خائن به امانت شناخته می‌شوند و می‌توان کار آن‌ها را جرم به حساب آورد.

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

سرقت از منزل و مهم‌ترین نکات حقوقی آن که لازم است بدانید

مجازات سرقت از منزل چیست؟

سرقت از منزل بسته به جزییات پرونده ممکن است توسط قاضی، از نوع سرقت حدی یا تعزیری تشخیص داده شود. مطابق ماده 656 قانون مجازات اسلامی، مرتکب سرقت از جایی که محل سکنی یا مهیا برای سکنی است، به حبس از شش ماه تا سه سال و تا 74‌ضربه شلاق محکوم می‌شود.

رقت از منزل مقرون به آزار اهالی خانه باشد، حکم سارق چیست؟

اگر سارق، هنگام سرقت از منزل به هر نحوی موجب آزار افراد داخل خانه شود، به حبس از سه ماه تا ده سال و شلاق تا 74 ضربه محکوم می‌شود و اگر ‌جرحی نیز واقع شده باشد، علاوه‌بر مجازات جرح به حداکثر مجازات مذکور محکوم می‌گردد.

مجازات جرم سرقت از منزل اگر مقرون به پنج شرط باشد، چیست؟

اگر سرقت در شب واقع شده باشد؛ سارقین دو نفر یا بیشتر باشند؛ یک یا چند نفر از آن‌ها حامل سلاح ظاهر یا مخفی بوده باشند؛ از دیوار بالا رفته یا حرز را شکسته یا کلید ساختگی به کار برده یا این که عنوان یا لباس مستخدم دولت را اختیار کرده یا برخلاف حقیقت خود ‌را مأمور دولتی قلمداد کرده یا در جایی که محل سکنی یا مهیا برای سکنی یا توابع آن است سرقت کرده
باشند؛ در ضمن سرقت کسی را آزار یا تهدید کرده باشند؛ در این صورت مرتکب به پنج تا بیست سال حبس و تا 74 ضربه شلاق‌ محکوم می‌گردد.

اگر سارقان در هنگام سرقت از منزل مسلح باشند، چه حکمی دارند؟

اگر یک یا چند نفر مرتکب جرم سرقت از منزل شوند و حداقل یکی از آنان مسلح باشد و یا هیچ‌کدام مسلح نباشد اما در موقع سرقت در مقام هتک ناموس برآیند، مجرمان به مجازات اعدام یا حبس ابد محکوم خواهند شد.

اگر سارقان در هنگام سرقت از منزل مسلح باشند، چه حکمی دارند؟

اگر یک یا چند نفر مرتکب جرم سرقت از منزل شوند و حداقل یکی از آنان مسلح باشد و یا هیچ‌کدام مسلح نباشد اما در موقع سرقت در مقام هتک ناموس برآیند، مجرمان به مجازات اعدام یا حبس ابد محکوم خواهند شد.

اگر سارقی به قصد سرقت از منزل، وارد خانه شود اما قبل از هر اقدامی دستگیر شود حکم او چیست؟

مطابق ماده 694 قانون مذکور، «هر کس در منزل یا مسکن دیگری به عنف یا تهدید وارد شود به مجازات از شش ماه تا سه سال حبس محکوم خواهد شد و در صورتی‌که مرتکبین دو نفر یا بیشتر بوده و لااقل یکی از آن‌ها حامل سلاح باشد به حبس از یک تا شش سال محکوم می‌شوند».

برای ثبت شکایت سرقت از منزل چه باید کرد؟

بعد از اطلاع از وقوع سرقت، با پلیس 110 تماس بگیرید. برای بررسی اثرانگشت سارقان به هیچ وسیله‌ای در منزل دست نزنید و جای چیزی را تغییر ندهید. بعد از اینکه پلیس از صحنه وقوع جرم، گزارش تهیه کرد، به کلانتری محل زندگی خود مراجعه و ثبت شکایت نمایید. جزییات اموال مسروقه را به اطلاع پلیس برسانید. برای اثبات سرقت، لازم است ادله‌ای ارائه دهید. اقرار سارق، شهادت شهود یا وجود ردی از سارق در منزل یا دوربین مداربسته از جمله ادله اثبات سرقت است. سپس به دادسرا مراجعه کنید و شکایت نمایید. اگر در سرقت از منزلتان به کسی مشکوک هستید، او را به عنوان مظنون برای تحقیقات بیشتر معرفی نمایید. گزارش پلیس و ادله اثبات سرقت در پرونده شما ثبت می‌شود. بعد از دستگیری سارق یا یافتن اموال مسروقه برای تشکیل جلسه دادگاه به شما اطلاع‌رسانی خواهد شد.

بعد از دستگیری سارق، چگونه می‌توان مال مسروقه را استرداد نمود؟

اگر عین مال مسروقه کشف شود و وجود آن برای کشف حقیقت در دادگاه ضروری نباشد، قابل استرداد به صاحب آن خواهد بود. دادگاه کیفری2 وظیفه بازپس‌گیری مال از مجرم و تحویل آن به مال‌باخته را دارد. مال‌باخته بعد از تشکیل پرونده، می‌تواند دادخواست استرداد مال مسروقه را به دادگاه ارائه دهد. بعد از انجام تحقیقات لازم، به‌دستور قاضی مال به صاحب آن تحویل داده‌ می‌شود. اگر مال خسارتی دیده باشد، شاکی می‌تواند دادخواست مطالبه خسارت را به همان دادگاه ارائه دهد.

 

اگر سارق، بعد از سرقت از منزل، اموال مسروقه را به دیگری فروخته باشد، تکلیف چیست؟

مال‌خری که اموال مسروقه را خریداری نموده، موظف است اموال را به مال‌باخته پس دهد. مال‌خر به علت اطلاع از مسروقه‌بودن اموال، به تشخیص قاضی به حبس از شش ماه تا سه سال و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد. اگر فردی که اموال را خریده، از مسروقه‌بودن آن بی‌اطلاع باشد موظف به ردّ مال به صاحب آن است اما می‌تواند علیه سارق با تقدیم دادخواست به دادگاه، شکایت کند و تقاضای جبران ضرر نماید.

برای پیشگیری از وقوع سرقت از منزل چه اقداماتی سودمند است؟

  1. هنگام خروج از منزل، تمام درها و پنجره‌ها، بالکن، حیاط‌خلوت، پشت‌بام و… را قفل نمایید.
  2. مقابل تمام پنجره‌ها، نورگیر، پاسیو و روی دیوارهای کوتاه حفاظ مقاوم و مطمئن نصب کنید.
  3. تا زمان بسته‌شدن کامل درب اتوماتیک پارکینگ، محل را ترک نکنید.
  4. هنگام ترک منزل برای سفر یا ساعات متوالی، سعی کنید با استفاده از تایمر، روشنایی منزل در شب را به‌طور متناوب تأمین نمایید.
  5. قبل از شناسایی و مشاهده مدارک افرادی که به عنوان مأمور سازمان‌های مختلف به منزلتان مراجعه می‌کنند، از ورود این افراد به داخل خودداری کنید.
  6. کلید منزل را نزد افراد غیرمطمئن یا در محل‌هایی مانند زیر جاکفشی و سایر محل‌های قابل دسترسی قرار ندهید.
  7. یکی از بهترین راه‌های پیشگیری سرقت از منزل، استفاده از سیستم‌های دزدگیر و درب ضدسرقت برای منازل است.
  8. هنگام استخدام نیروی کار مانند نیروی خدماتی، سرایدار، نگهبان و آشپز با احتیاط عمل کنید.

 

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۴:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

انواع سرقت و تفاوت آن‌ها با یکدیگر

سرقت جرمی است که پیشینه‌ای طولانی دارد و شاید از همان آغاز بشریت، انسان‌ها به دلایل مختلف مرتکب این جرم شده‌اند.معنی سرقت “ربودن مال دیگری بدون اجازه و رضایت او” و یکی از مهمترین جرایم علیه اموال و مالکیت اشخاص است. از همان زمان‌های قدیم تا به الان برای جرم سرقت مجازات تعیین شده است. در قانون مجازات اسلامی کشور ما نیز برای این جرم، بسته به نوع و میزان خسارت وارده‌ی آن، مجازات‌های متعددی در نظر گرفته شده است.

 

انواع سرقت

 

  •  حدی

اگر سرقتی که براساس ماده 266 قانون مجازات اسلامی، دربرگیرنده‌ی تمام شرایط حد باشد، سرقت حدی نامیده می‌شود. تحقق این جرم بسیار دشوار است و درصورتیکه یکی از چهارده شرایط زیر را نداشته باشد،دیگر حدی محسوب نخواهد شد:

  1. شیء به سرقت رفته، شرعا مالیت داشته باشد؛ یعنی از نظر حقوقی ارزش مالی داشته باشد.
  2. شیء ، در حرز باشد (حرز مکان متناسبی لست که مال برای جلوگیری از سرقت در آن نگهداری می‌شود. مانند: گاو صندوق)
  3. سارق هتک حرز کند؛ یعنی محل نگهداری مال را از بین ببرد. مانند باز کردن یا شکستن قفل گاو صندوق
  4. سارق، مال را از حرز خارج کند. مثلا در ادامه‌ی مثال بالا بعد از اینکه قفل گاو صندوق را شکست و آن را باز کرد، مال را از داخل آن بردارد.
  5. هتک حرز و سرقت مخفیانه باشد.
  6. سارق پدر یا جد پدری صاحب مال نباشد.
  7. ارزش مال معادل چهار و نیم نخود طلای مسکوک باشد.
  8. مال از اموال دولتی یا عمومی، وقف عام و یا وقف بر جهات عامه نباشد. در واقع سرقت حدی فقط برای اموال خصوصی است و سرقت از اموال عمومی، یک جرم متفاوت است.
  9. سرقت در زمان قحطی صورت نگیرد.
  10. صاحب مال از سارق نزد مراجع قضایی شکایت کند.
  11. صاحب مال قبل از اثبات سرقت، سارق را نبخشد.
  12. مال قبل از اثبات جرم، به مالکیت سارق درنیاید.
  13. مال به سرقت رفته قبل از اثبات جرم، تحت ید مالک قرار نگیرد.
  14. مال به سرقت رفته، خودش یک مالی که قبلا سرقت یا غصب شده است، نباشد.

مطابق قانون، در صورتیکه سرقت، تمام این چهارده شرایط فوق را با هم داشته باشد، مستوجب حد است؛ یعنی مجازات آن حدی است که در ادامه به نحوه‌ی مجازات حدی می‌پردازیم.

 تعزیری

به طور کلی می‌توان گفت همین که سرقت شرایط حد را نداشته باشد، تعزیری است که خود دو نوع است:

 

تعزیری مشدد: منظور از  مشدد هر گونه سرقتی که با یک یا چند عامل از عوامل تشدید مجازات همراه بوده باشد.

عوامل تشدید مجازات که در مواد 651 تا 660 قانون مجازات اسلامی بیان شده‌اند عبارتند از:

 

  • سرقت در شب
  • تعدد سارقان (دو یا چند نفر بودن سارقان)
  • سرقت مسلحانه (استفاده از سلاح گرم و سرد)
  • بالا رفتن از دیوار
  • شکستن حرز (حرز مکانی از که عرفا صاحب مال، مالش را برای جلوگیری از سرقت، در آن نگهداری می‌کند)
  • پوشیدن لباس مستخدمین دولت و خود را مأمور دولت قلمداد کردن
  • سرقت از محل‌های عمومی
  • کیف زنی و جیب بری
  • جرم در مناطق حادثه دیده مانند مناطق سیل زده، زلزله زده… اتفاق بیفتد.
  • سرقت آب، برق، گاز
  • سرقت اسناد دولتی
  • و موارد بسیار دیگر که بیان آن نیازمند تحریر مقاله‌ی جداگانه‌ای است.

 تعزیری ساده: سایر موارد  که با ربودن مال غیر، بدون علم و اطلاع و رضایت صاحب مال محقق می‌شود بدون اینکه هیچ یک از شرایط سرقت تعزیری مشدد را داشته باشد، سرقت تعزیری ساده نامیده می‌شود.

 

تفاوت سرقت حدی و تعزیری

در ابتدا باید بگوییم که منشاء شکل‌گیری سرقت حدی با  تعزیری متفاوت است. منشاء شکل‌گیری سرقت حدی شرع است و طبق یک سری شرایط که شرع ما در نظر گرفته است و در پارگراف‌های قبلی به بیان آن پرداخت شد، شکل می‌گیرد. اما منشاء سرقت تعزیری قانون است و با توجه به مصلحت جامعه و میزان آسیبی که به مالکیت افراد وارد می‌کند، برای آن مجازات متفاوتی تعیین شده است. مورد بعدی، شرایط تحقق این نوع از سرقت‌هاست؛ شرایط تحقق سرقت حدی بسیار سخت‌تر از شرایط تحقق سرقت تعزیری است و از نظر مجازات هم در قانون مجازات کشور ما برای سرقت حدی مجازات سنگین‌تر و سخت‌تری نسبت به تعزیری در نظر گرفته شده است.

 

مجازات سرقت حدی

مطابق ماده 278 قانون مجازات اسلامی حد سرقت به شرح زیر است:

  1. در مرتبه اول، قطع چهار انگشت دست راست سارق از انتهای آن است به طوری که انگشت شست و کف دست باقی بماند.
  2. در مرتبه دوم، قطع پای چپ سارق از پایین برآمدگی است به نحوی که نصف قدم و مقداری از محل مسح باقی بماند.
  3. در مرتبه سوم، حبس ابد است.
  4. در مرتبه‌ی چهارم‌، اعدام است، هرچند سرقت در زندان باشد.

تبصره 1: هرگاه سارق فاقد عضوهای بالا باشد و نشود حد بر آن اجرا شود، مشمول یکی از سرقت‌های تعزیری می‌شود.

تبصره 2: در گزینه سوم، هرگاه مرتکب حین اجرای مجازات توبه نماید و مقام رهبری، آزادی او را مصلحت بداند، با عفو ایشان از حبس آزاد می‌شود. همچنین مقام رهبری می‌تواند مجازات او را به مجازات تعزیری دیگری تبدیل نماید.

مجازات سرقت تعزیری

 

  • اگر سرقت تعزیری از نوع تعزیری ساده باشد، مجازات آن کمترین مجازات سرقت، یعنی سه ماه و یک روز تا دو سال حبس و تا 74 ضربه شلاق است.

 

  • اگر سرقت تعزیری از نوع  تعزیری مشدد باشد، مجازات آن شدیدتر از  تعزیری ساده است و مرتکب آن از پنج تا بیست سال حبس و تا هفتاد و چهار ضربه شلاق محکوم خواهد شد. البته میزان این مجازات بسته به این‌که جرم سارق، کدام یک از شرایط بیان شده‌ی فوق را داشته باشد و چه مقدار خسارت وارد کرده است، متفاوت است.

مثلا اگر جرم از طریق کیف قاپی و یا جیب بری باشد، مجازات سارق، حبس از یک تا پنج سال و تا 74 ضربه شلاق خواهد بود.

یا اگر فعل همراه با اسلحه باشد و سبب تهدید و آزار دیگری شود، مجازات سارق، حبس از پنج تا بیست سال و تا 74 ضربه شلاق خواهد بود.

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۴:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

سرقت با شکست حرز به زبان ساده

شکست حرز یعنی چه؟

سرقت با شکست حرز یعنی اینکه دزد محترم (!) برای دزدی کردن از خانه شما از مانعی عبور کند. مثلا از دیوار بپرد، قفل در یا پنجره را بشکند، با زور و تهدید وارد خانه شود، با وسیله‌های مختلف قفل در را باز کند و … .

اما سرقت معمولی یعنی اینکه دزد بدون عبور از مانعی دزدی کرده باشد.

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۳:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

جرم سرقت چیست ؟

جرم سرقت در تمام کشورهای دنیا وجود داشته و به مرور زمان به دلیل پیشرفت صنعتی، سارقان نیز از وسایل و ابزارهای پیشرفته تری استفاده می نمایند. نیروی انتظامی، مراجع قضایی و قوه مقننه با تلاش های فراوانی که انجام می دهند در صدد هستند تا از این گونه جرائم که هر روز به دلیل  پیشرفت تکنولوژی، پیچیده تر می شود بکاهند.

به طور مثال سرقتی که چند سالی است باب شده سرقت اینترنتی می باشد. در این خصوص عموم نمی دانند که برای شکایت از چنین سرقتی به کجا مراجعه نمایند و از کجا شروع کنند. بر همین اساس نوین وکلی تصمیم دارد تا هموطنان را با انواع سرقت، مجازات سرقت و نحوه پیگیری شکایت کیفری سرقت آشنا نمایند.

تعریف سرقت

طبق ماده 267 قانون مجازات اسلامی بخش حدود سرقت به این صورت تعریف شده است: سرقت عبارت از ربودن مال متعلق به غیر است.

جرم سرقت زمانی محقق می شود که اعمالی مانند ربودن یا ربایش، کش رفتن، برداشتن، بلند کردن، گرفتن و قاپیدن مال شخصی دیگر، بدون رضایت مالک صورت پذیرد.

تفاوت مجازات حدی با مجازات تعزیری چیست؟

نمایندگان قوه مقننه مقدار مجازات حد را از قرآن استخراج نموده و میزان آن با مقداری که در قرآن بیان شده است تطابق دارد. مثلاً حد سرقت برای بار اول، قطع چهار انگشت راست سارق می باشد. در خصوص این مورد قاضی دادگاه کیفری نمی تواند بیشتر یا کمتر از چهار انگشت، حکم صادر نماید.

اما مجازات های تعزیری را خود نمایندگان مجلس به تصویب رسانده اند و اکثر این گونه مجازات ها در قانون حداقل و حداکثر نیز تعیین شده است، لذا قاضی دادگاه کیفری می تواند بین حداقل و حداکثر را در حکم لحاظ نماید. مثلاً مجازات سرقت تعزیری از 5 تا 20 سال حبس و تا 74 شلاق می باشد.

شرایط سرقت حدی

شرایط سرقت حدی در ماده 268 قانون مجازات اسلامی نیز بیان شده است که چنانچه دارای این شرایط باشد، مجازات سارق مستوجب حد می باشد.

ماده 268 قانون مجازات اسلامی – سرقت در صورتی که دارای تمام شرایط زیر باشد موجب حد است:

الف- شیء مسروق شرعاً مالیت داشته باشد.

ب- مال مسروق در حرز باشد.

پ- سارق هتک حرز کند.

ت- سارق مال را از حرز خارج کند.

ث- هتک حرز و سرقت مخفیانه باشد.

ج- سارق پدر یا جد پدری صاحب مال نباشد.

چ- ارزش مال مسروق در زمان اخراج از حرز، معادل چهار و نیم نخود طلای مسکوک باشد.

ح- مال مسروق از اموال دولتی یا عمومی، وقف عام و یا وقف بر جهات عامه نباشد.

خ- سرقت در زمان قحطی صورت نگیرد.

د- صاحب مال از سارق نزد مرجع قضائی شکایت کند.

ذ- صاحب مال قبل از اثبات سرقت سارق را نبخشد.

ر- مال مسروق قبل از اثبات سرقت تحت ید مالک قرار نگیرد.

ز- مال مسروق قبل از اثبات جرم به ملکیت سارق در نیاید.

ژ- مال مسروق از اموال سرقت شده یا مغصوب نباشد.

براساس ماده 268 قانون مجازات اسلامی، برای محقق شدن سرقت حدی باید تمام 14 شرطی که در این ماده ذکر شده است بدون کم یا زیاد شدن شرطی در جرم سرقت وجود داشته باشد تا بتوان مجازات حد را بر مرتکب جرم سرقت حدی اجرا نمود، در غیر این صورت سرقت مستوجب حد نخواهد شد و جزء سرقت تعزیری محسوب می شود.

 

شرایط سرقت تعزیری

شرایط سرقت تعزیری در ماده 651 قانون مجازات اسلامی نیز بیان شده است.

ماده 651 قانون مجازات اسلامی – هر گاه سرقت جامع شرایط حد نباشد ولی مقرون به تمام پنج شرط ذیل باشد مرتکب از پنج تا بیست سال حبس و تا (۷۴) ضربه شلاق ‌محکوم می‌ گردد:

  1. سرقت در شب واقع شده باشد.
  2. سارقین دو نفر یا بیشتر باشند.
  3. یک یا چند نفر از آن ها حامل سلاح ظاهر یا مخفی بوده باشند.
  4. از دیوار بالا رفته یا حرز را شکسته یا کلید ساختگی به کار برده یا این که عنوان یا لباس مستخدم دولت را اختیار کرده یا برخلاف حقیقت خود ‌را مامور دولتی قلمداد کرده یا در جایی که محل سکنی یا مهیا برای سکنی یا توابع آن است سرقت کرده باشند.
  5. در ضمن سرقت کسی را آزار یا تهدید کرده باشند.

تبصره – منظور از سلاح مذکور در این بند موارد ذیل می باشد:

  1. انواع اسلحه گرم از قبیل تفنگ و نارنجک.
  2. انواع اسلحه سرد از قبیل قمه، شمشیر، کارد، چاقو و پنجه بوکس.
  3. انواع اسلحه سرد جنگی مشتمل بر کاردهای سنگری متداول در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران یا مشابه آن ها و سرنیزه های قابل نصب بر روی تفنگ.
  4. انواع اسلحه شکاری شامل تفنگ های ساچمه زنی، تفنگ های مخصوص بیهوش کردن جانداران و تفنگ های ویژه شکار حیوانات آبزی.

چنانچه سرقتی رخ بدهد و در این قسمت حتی اگر یک شرط از شروط سرقت حدی در آن نباشد، آن سرقت حدی نبوده و شامل سرقت تعزیری می باشد.

در کل می توان گفت هر سرقتی که نتوان ثابت نمود که سرقت حدی است در نتیجه سرقت تعزیری محسوب خواهد شد و مجازات آن نیز تعزیری می باشد.

مجازات سرقت حدی (حکم سرقت حدی)

مجازات سرقت حدی طبق ماده 278 قانون مجازات اسلامی به شرح ذیل می باشد:

الف- در مرتبه اول، قطع چهار انگشت دست راست سارق از انتهای آن است، به طوری که انگشت شست و کف دست باقی بماند.

ب- در مرتبه دوم، قطع پای چپ سارق از پایین برآمدگی است، به نحوی که نصف قدم و مقداری از محل مسح باقی بماند.

پ- در مرتبه سوم، حبس ابد است.

ت- در مرتبه چهارم، اعدام است هر چند سرقت در زندان باشد.

تبصره ۱- هرگاه سارق، فاقد عضو متعلق قطع باشد، حسب مورد مشمول یکی از سرقت های تعزیری می شود.

تبصره ۲- درمورد بند(پ) این ماده و سایر حبس هایی که مشمول عنوان تعزیر نیست هرگاه مرتکب حین اجرای مجازات توبه نماید و مقام رهبری آزادی او را مصلحت بداند با عفو ایشان از حبس آزاد می شود. همچنین مقام رهبری می تواند مجازات او را به مجازات تعزیری دیگری تبدیل نماید.

1. مجازات سرقت حدی برای اولین بار

 

چنانچه سارقی برای اولین بار سرقت حدی انجام دهد، چهار انگشت دست راست وی را به طور کامل قطع خواهند نمود به صورتی که انگشت شصت و کف دست آسیبی نبیند.

2. مجازات سرقت حدی برای دومین بار

چنانچه شخصی برای دومین بار مرتکب جرم سرقت حدی شود و در بار اول هم مجازات او اجرا شده باشد، مجازات وی برای سرقت حدی بار دوم، قطع نمودن پای چپ از پایین برآمدگی می باشد.

لازم به ذکر است که برخلاف برخی از افراد که تصور می کنند باید انگشتان پای سارق قطع شود یا برخی فکر می کنند پا باید از مچ قطع شود، این طور نیست بلکه به صورتی باید باشد که نصف قدم و مقداری از محل مسح باقی بماند.

3. مجازات سرقت حدی برای سومین بار

چنانچه سارقی برای سومین بار اقدام به سرقت حدی نماید و در مرتبه اول و دوم، دست و پای ایشان طبق قانون قطع شده باشد برای بار سوم به مجازات حبس ابد محکوم خواهد شد.

قابل ذکر است که این حبس ابد ممکن است در شرایطی خاص به عفو تبدیل شود. مثلاً در مدت حبس خود، توبه نماید و ابراز ندامت کند یا توسط مقام معظم رهبری و به دستور ایشان، چنانچه صلاح بدانند با عفو یا تبدیل مجازات حدی به مجازات تعزیری موافقت نمایند.

4. مجازات سرقت حدی برای چهارمین بار

گاهی سرقت جزء جدانشدنی از شخصیت یک سری افراد می شود، چنانچه ممکن است سارق در حبس هم که هست و در زندان به سر می برد، مرتکب سرقت شود. پس در صورتی که سارقی برای بار چهارم محکوم به سرقت حدی شود محکوم به اعدام خواهد شد حتی اگر سرقت در زندان باشد.

 

 

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۱۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا اجرای آرای شورای حل اختلاف نیز هزینه اجرایی دارد؟

بله، همان نیم عشر است (ماده ۲۳ قانون شوراهای حل اختلاف مصوب ۱۳۹۴)

۲۴ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

منظور از نیم عشر که در پرونده های اجرایی می شنویم به چه معناست؟

نیم عشر یعنی پنج درصد مبلغ محکومٌ به که بابت اجرای حکم بعد از اجرا از محکوم علیه وصول می شود. (به ماده ۱۵۸ قانون اجرای احکام مدنی مراجعه شود)

۲۴ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اجراییه دادگاه چیست و چگونه است؟

اجراییه ورقه ای است رسمی که از نهاد یا مرجع خاصی صادر می شود و هدف آن آگاهی مخاطب از حکم و زمان حکم و نحوه اجرای آن است. وقتی که شما اقامه دعوا کرده و حکمی دریافت کردهاید، دریافت حکم پایان ماجرا نیست و شما باید پس از قطعیت حکم اجرای آن را از دادگاه بخواهید. طبق ماده۴ قانون اجرای احکام مدنی؛ اجرای حکم با صدور اجراییه به عمل می‌آید مگر این‌ که در قانون ترتیب دیگری مقرر شده باشد. در مواردی که حکم دادگاه جنبه اعلامی داشته و مستلزم انجام عملی از طرف محکوم‌ علیه نیست از قبیل اعلام اصالت یا بطلان سند اجراییه صادر نمی‌شود همچنین در مواردی که سازمان‌ها و مؤسسات دولتی و وابسته به دولت طرف دعوی نبوده ولی اجرای حکم باید به وسیله آن‌ها صورت گیرد صدور اجراییه لازم نیست و سازمان‌ها و مؤسسات مزبور مکلفند به دستور دادگاه حکم را اجرا کنند. اجراییه چند نوع است:

  • اجراییه
  • دادگاه اجراییه ثبتی
  • اجراییه مالیاتی.

ماده ۲۱ قانون اجرای احکام مدنی: «مدیر اجراییه دادگاه برای اجرای حکم، پرونده ای تشکیل می دهد تا اجراییه دادگاه ، تقاضا و کلیه برگهای مربوط، به ترتیب در آن بایگانی شود.» در عمل، رویه دادگاهها چنین است که پس از ابلاغ اجراییه دادگاه و برگشت نسخه دوم اجراییه دادگاه ، با همین نسخه ی دوم، پرونده ی اجرایی تشکیل می شود و شماره ی مجزایی از پرونده ی دادرسی خواهد داشت و بقیه ی سیر پرونده از جمله توقیف اموال و اعمال ماده ۳ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی (یا همان جلب محکومٌ علیه) در همین پرونده ی اجراییه دادگاه رقم خواهد خورد.

اجراییه دادگاه

طبق ماده۶ قانون اجرای احکام مدنی؛ در اجراییه نام و نام خانوادگی و محل اقامت محکوم‌له و محکوم‌علیه و مشخصات حکم و موضوع آن و اینکه پرداخت حق اجرا به عهده محکوم‌علیه می‌باشد نوشته شده و به امضاء رئیس دادگاه و مدیر دفتر رسیده به مهر دادگاه ممهور و برای ابلاغ فرستاده می‌شود.

مطابق ماده ۷ همان قانون؛ برگ‌های اجراییه به تعداد محکوم‌علیهم به علاوه دو نسخه صادر می‌شود یک نسخه از آن در پرونده دعوی و نسخه دیگر پس از ابلاغ به محکوم‌علیه در پرونده اجرایی بایگانی می‌گردد و یک نسخه نیز در موقع ابلاغ به محکوم‌علیه داده می‌شود.

قابل ذکر است به استناد ماده ۸ همان قانون ابلاغ اجراییه طبق مقررات آیین دادرسی مدنی به عمل می‌آید و آخرین محل ابلاغ به محکوم‌علیه در پرونده دادرسی برای ابلاغ اجراییه سابقه ابلاغ محسوب است.

طبق ماده ۹ قانون فوق در مواردی که ابلاغ اوراق راجع‌به دعوی طبق ماده ۱۰۰ قانون آیین دادرسی مدنی به عمل آمده و تا قبل از صدور اجراییه محکوم‌علیه محل اقامت خود را به دادگاه اعلام نکرده باشد مفاد اجراییه یک نوبت به ترتیب مقرر در مادتین ۱۱۸ و ۱۱۹ این قانون آگهی می‌گردد و ده روز پس از آن به موقع اجرا گذاشته می‌شود. در این صورت برای عملیات اجرایی ابلاغ یا اخطار دیگری به محکوم‌علیه لازم نیست مگر این‌که محکوم‌علیه محل اقامت خود را کتباً به قسمت اجرا اطلاع دهد. مفاد این ماده باید در آگهی مزبور قید شود.


درباب فوت یا حجر محکوم علیه نیز ماده ۱۰ قانون اجرای احکام مدنی مقرر داشته: «اگر محکوم‌علیه قبل از ابلاغ اجراییه محجور یا فوت شود اجراییه حسب مورد به ولی، قیم، امین، وصی، ورثه یا مدیر ترکه او ابلاغ می‌گردد و هرگاه حجر یا فوت محکوم‌علیه بعد از ابلاغ اجراییه باشد مفاد اجراییه و عملیات انجام شده به وسیله ابلاغ اخطاریه به آن‌ها اطلاع داده خواهد شد.»

 

 

  • اولاً: در صورتی که مورد اجاره قانوناً به شخص دیگری رسماً منتقل شده باشد، مالک جدید قائم مقام مالک قبلی بوده، حق تعقیب دعوی تخلیه مورد اجاره را به قائم ‌مقامی از طرف مالک سابق خواهد داشت.
  • ثانیاً: با توجه به ملاک ماده ۲ قانون اجرای  ۱۳۵۶، در این صورت نیز مالک جدید قائم‌مقام مالک سابق بوده و در صورت صدور اجراییه تعقیب عملیات اجرایی از طرف مالک جدید به قائم‌مقامی از طرف محکوم‌له منع قانونی ندارد.
  • ثالثاً: در صورت فوت محکوم‌علیه پس از صدور حکم، چنانچه دادنامه به شخص محکوم‌علیه ابلاغ و به طرق قانونی حکم قطعیت یافته باشد، اجراییه باید برعلیه وراث محکوم‌علیه متوفی صادر شود؛ لذا پس از تعیین ورثه وی، اجراییه صادره به ورثه محکوم‌علیه متوفی ابلاغ و عملیات اجرایی علیه آنان تعقیب می‌شود.رابعاً: مادامی که فوت محکوم‌علیه به دایره اجرا از طرف اشخاص ذی‌نفع اعلام نشده و دادگاه نیز از فوت وی بی‌اطلاع مانده باشد تعقیب عملیات اجرایی منع قانونی ندارد.

    ابطال اجراییه دادگاه

    توجه داشته باشید طبق ماده ۲۴ قانون اجرای احکام مدنی؛ دادورز (مأمور اجرا) بعد از شروع به اجرا نمی‌تواند اجرای حکم را تعطیل یا توقیف یا قطع نماید یا به تاخیر اندازد مگر به موجب قرار دادگاهی که دستور اجرای حکم را داده یا دادگاهی که صلاحیت صدور دستور تأخیر اجرای حکم را دارد یا با ابراز رسید محکوم‌له دایر به وصول محکوم‌به یا رضایت کتبی او در تعطیل یا توقیف یا قطع یا تاخیر اجرا. طبق ماده ۱۱ قانون فوق هرگاه در صدور اجراییه اشتباهی شده باشد دادگاه می‌تواند رأساً یا به درخواست هریک از طرفین به اقتضای مورد اجراییه را ابطال یا تصحیح نماید یا عملیات اجرایی را الغا کند و دستور استرداد مورد اجرا را بدهد.

اجراییه ثبتی

اجراییه را ورقه ای تعریف کرده اند که طبق مقررات قانونی از نهاد یا مرجع صالح صادر می شود و هدف آن احقاق حق فرد متقاضی است. اجراییه را ممکن است دادگاه صادر کند و ممکن است اداره ثبت مرجع صدور آن باشد. اجراییه ای که از مرجع ثبتی صادر شده نیز می توان ابطال آن را درخواست نمود. طبق ماده ۷ اصلاح بخشی از مقررات قانون ثبت؛ هر گاه مدلول سند قبل از صدور حکم ابطال اجرا شده باشد پس از قطعیت آن حکم عملیات اجرائی به حالت قبل از اجرا بر می­گردد. طبق ماده۳۴ اصلاحی قانون ثبت مصوب ۱۳۸۶؛ در مورد کلیه معاملات رهنی و شرطی و دیگر معاملات مذکور در ماده(۳۳) قانون ثبت، راجع به اموال منقول و غیرمنقول، درصورتی که بدهکار ظرف مهلت مقرر درسند،‌بدهی خود را نپردازد،‌طلبکار می‌تواند از طریق صدور اجرائیه وصول طلب خود را توسط دفترخانه تنظیم کننده سند، درخواست کند. چنانچه بدهکار ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ اجرائیه نسبت به پرداخت بدهی خود اقدام ننماید بنابه تقاضای بستانکار، اداره ثبت پس از ارزیابی تمامی مورد معامله و قطعیت آن، حداکثر ظرف مدت دو ماه از تاریخ قطعیت ارزیابی، با برگزاری مزایده نسبت به وصول مطالبات مرتهن به میزان طلب قانونی وی اقدام و مازاد را به راهن مسترد می‌نماید.

 

  • تبصره ۱- در مواردی هم که مال یا ملکی، وثیقه دین یا انجام تعهد یا ضمانتی قرار داده می‌شود مطابق مقررات این قانون عمل خواهد شد.
  • تبصره ۲- نحوه ابلاغ اجرائیه، بازداشت مازاد مورد رهن و چگونگی ختم عملیات اجرائی و برگزاری مزایده و اعراض از رهن و سایر موارد به موجب آئین‌نامه‌ای است که ظرف مدت سه ماه از طرف سازمان ثبت اسناد و املاک کشور تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه خواهد رسید.
  • تبصره ۳- این قانون نسبت به اسناد تنظیمی و اجرائیه‌های صادره که قبل از تصویب این قانون مختومه نگردیده ‌است نیز جاری است.

مهمترین نکات در خصوص ابطال اجراییه

 

جمع آوری مطلب هادی کاویان مهر

  • صدور اجراییه در مورد آن قسمت از خواسته که نسبت به آن رأی صادر قطعی شده و قابل تفکیک از قسمت بعدی خواسته بوده است فاقد اشکال قانونی خواهد بود.
  • با توجه به این‌که رأی دادگاه مبنی بر الزام زوج به ثبت واقعه ازدواج دایم صرفاً جنبه اعلامی ندارد و موضوع آن انجام عمل از ناحیه محکوم‌علیه می‌باشد مشمول صدر ماده۴ ق.ا.ا.م ۱۳۵۶ و مستلزم صدور اجراییه است.
  • در صورت صدور رأی بر الزام به تنظیم سند موتورسیکلتی که فاقد پلاک و سند می‌باشد. می‌بایست اجرای احکام موتورسیکلت را به محکوم‌له تحویل دهد. تا از طریق شماره بدنه و شماره سریال ساخت و عنداللزوم با مراجعه به ادارات مربوط نسبت به اخذ سند و پلاک اقدام و سپس برای اجرای حکم به اجرای احکام مراجعه نماید.
  • حکم افرازی که از دادگاه صادر می‌شود با توجه به ماده۴ ق.ا.ا.م. ۱۳۵۶ در زمره احکام اعلامی است و اداره ثبت مکلف است طبق حکم صادره اسناد مالکیت هر یک از مالکین مشاعی را صادر و تسلیم نماید.
  • حکم به استرداد لاشه چک جنبه اجرایی دارد و از مصادیق احکام اعلامی نیست ولذا حسب درخواست محکوم‌له باید اجراییه صادر و ابلاغ شود و در صورت امتناع محکوم‌علیه از اجرای آن، مورد مشمول تبصره ذیل ماده۴۷ ق.ا.ام. ۱۳۵۶ خواهد بود لکن با توجه به اینکه تبصره مزبور به ماده۷۲۹ ق.آ.د.م.۱۳۱۸ ارجاع داده است و قانون اخیرالذکر با تصویب ق.آ.د.م.۱۳۷۹ نسخ شده است، محکوم‌له می‌تواند حسب ماده۵۱۵ قانون اخیرالتصویب طی دادخواستی جبران خسارات ناشی از عدم اجرا حکم را از محکوم‌علیه بخواهد و در صورت صدور حکم به جبران این خسارات، مورد مشمول ماده۲ از ق.ن.ا.م.م ۱۳۷۷ خواهد بود.
  • گزارش اصلاحی طرفینی بوده و خوانده نیز درصورت خودداری خواهان از انجام تعهدات مندرج در گزارش اصلاحی می‌تواند درخواست صدور اجراییه را بنماید و چنانچه موضوع گزارش اصلاحی از امور مالی باشد خواهان یا خوانده بر حسب مورد می‌تواند درخواست بازداشت طرف را بنماید.
  • با التفات به این‌که دستور موقت حکم نیست تا نیاز به صدور اجراییه داشته باشد؛ لذا با صدور دستور موقت و ابلاغ آن به طرف دستور موقت، باید اجرا شود و نیازی به صدور اجراییه نخواهد بود.
  • در امور حقوقی نظر به اینکه طبق ماده۵ ق.ا.ا.م. ۱۳۵۶ و ماده۲۹ آیین‌نامه اجرایی قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب مصوب تیرماه۱۳۷۳، صدور اجراییه با دادگاه نخستین است، هرچند که حکم موضوع اجراییه از دادگاه تجدیدنظر صادر شده باشد.  بنابراین، دادگاه تجدید نظر پس از ابلاغ رأی باید پرونده را به منظور اجرا به دادگاه نخستین عودت دهد و مدیر دفتر دادگاه نخستین که ابلاغ اجراییه از وظایف اوست، پس از ابلاغ اجراییه پرونده اجرایی را به واجد اجرا احکام موضوع ماده۱۰ ق.ت.د.ع.ا. و مادتین ۲۶ و ۲۷ آیین‌نامه اجرایی آن قانون ارسال می‌دارد تا نسبت به اجرا حکم اقدام شود.
۲۴ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دادگاه بدوی چیست؟

  • دادگاه بدوی دادگاهی است که صلاحیت اصلی را دارا می باشد و محاکمه در آن دادگاه ها برگزار می شود.

یک دادگاه بدوی در صلاحیت عمومی مجاز به رسیدگی به نوعی پرونده مدنی یا کیفری است که منحصراً به دادگاه دیگری ارتکاب نشده است. رسیدگی به کلیه پرونده ها در دادگاه های صلاحیت عمومی کشور نیست. دادگاه بدوی با صلاحیت محدود مجاز است فقط به موارد مشخصی رسیدگی کند. دادگاه های بدوی با صلاحیت محدود ممکن است در صلاحیت موضوعی محدود باشند یا از طریق روش های دیگر مانند دادگاه های دعاوی کوچک در بسیاری از استان ها برای پرونده های مدنی با بحث و جدال کم. دادرسی های دیگر به هیچ وجه در دادگاه ها انجام نمی شود بلکه در نهادهای شبه قضایی یا در دستگاه های اداری با قدرت قضاوت ایجاد شده توسط اساسنامه برای تعیین تصمیمات لازم با روش های رویه ای ساده مانند داوری انجام می شود.

در دادگاه بدوی شواهد و شهادت تحت قوانین شواهدی که توسط قانون آیین دادرسی قابل اجرا تعیین شده است پذیرفته می شوند و تعییناتی به نام یافته های واقعیت براساس شواهد انجام می شود. دادگاه به ریاست یک یا چند قاضی نتایج قانون را بر اساس قانون قابل اجرا ارائه می دهد. در بیشتر حوزه های قضایی قانون عادی دادگاه بدوی اغلب با یک هیئت منصفه و یک قاضی تشکیل می شود. در چنین دادرسی های هیئت منصفه هیئت منصفه به عنوان حقیر عمل می کند. در بعضی موارد قاضی یا قضات با اساسنامه عرف یا توافق طرفین به عنوان قانونگذاران حقوقی و حقیقی عمل می کنند. در مورد بیشتر قضات که از طریق روند دادرسی دادرسی به پرونده ها رسیدگی می کنند و آن ها ترجیح می دهند که به همه طرفین فرصت داده شود که یک پرونده قوی و قوی ارائه دهند به این ترتیب که اشتباهات در شهادت، رویه ها، اساسنامه و غیره رشد نکند.

فرجام خواهی از تصمیمات دادگاه های بدوی معمولاً توسط دادگاه های بالاتر با قدرت رسیدگی به تجدیدنظر صورت می گیرد (دادگاه های تجدیدنظر). بیشتر دادگاه های بدوی دادگاه هایی می باشند که در آن ها سابقه ارائه شواهد ایجاد می شود و باید به دادگاه تجدیدنظر رسیدگی یا ارسال شود. سابقه دادگاه بدوی توسط دبیر دادگاه بدوی تأیید و به هیئت تجدیدنظر منتقل می شود. اکثر دادگاه های تجدیدنظر صلاحیت استماع شهادت یا گرفتن ادله را ندارند بلکه در عوض فقط در مورد موارد قانونی حکم می دهند.

روند برگزاری دادگاه

در دادگاه متهم ممکن است توسط قاضی به تنهایی یا توسط قاضی و هیئت منصفه محاکمه شود. هدف از دادرسی ارائه کلیه شواهد قابل قبول مربوطه به دادگاه است. هیئت منصفه درباره گناه یا بی گناهی فرد متهم تصمیم خواهد گرفت.

در بیشتر موارد امور در یک دادگاه علنی برگزار می شود و ممکن است افراد عمومی در آن حضور داشته باشند.

اگر متهم نوجوان باشد در دادگاه کودکان حاضر خواهد شد.

متهم در سکو ظاهر می شود و سندی توسط دادستان ارائه می شود که به عنوان کیفرخواست شناخته می شود. کیفرخواست جزئیات جرم ادعایی را بیان می کند. توسط همیار قاضی برای متهم خوانده می شود که از او خواسته می شود “مجرم” یا “بی گناه” را قبول کند.

اگر متهم جرم خود را اعلام کند توسط قاضی محکوم می شود. اگر متهم به “بی گناهی” اعتراف کند دادگاه آغاز می شود.

دادستان ابتدا با خطاب به هیئت منصفه پرونده دولت علیه متهم را تشریح می کند و سپس شاهدان را برای ارائه شواهد فرا می خواند که دفاعیات می توانند از آن ها بازجویی کند. پس از پایان بازجویی دادستان می تواند شاهد را مجدداً مورد بازجویی قرار دهد. پرونده دفاعی نیز از همین رویه پیروی می کند.

پس از ارائه کلیه شواهد ، دادستانی و دفاع پرونده های خود را در آخرین سخنرانی به هیئت منصفه بررسی می کنند. سپس قاضی شواهد را روشن می کند و در آن موارد مربوط به هیئت منصفه را روشن می کند.

هیئت منصفه برای در نظر گرفتن شواهد دادگاه را ترک می کند و سعی در صدور حکم دارد و قربانیان حق دارند از روند دادرسی های دادگاه مطلع شوند.

۲۳ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تفاوت دادخواست و شکواییه چیست و چه هنگام از آن‌ها استفاده می‌شود؟

حتی اگر تا به حال به دادگاه و دادسرا نیز نرفته باشید، حتماً تا به حال نام دعاوی حقوقی و کیفری به گوشتان خورده است و شاید با تفاوت‌های آن‌ها نیز آشنایی داشته باشید. دعاوی حقوقی، دعاوی هستند که توسط فرد ضرردیده که “خواهان” نامیده می‌شود تنظیم شده و مستقیماً به دادگاه عرضه می‌شود و فرد ضرررسانده نیز در این گونه پرونده‌ها “خوانده” نامیده می‌شود. در واقع فرد خواهان درخواست خود را در برگه‌ای به نام دادنامه نوشته و تنظیم می‌کند و با تهیه و باطل کردن تمبرهایی به ارزش ۱٫۵% مبلغ مورد نظر دعوای حقوقی خود را به دادگاه می‌فرستد. به همین دلیل نیز به طور کلی در دعاوی حقوقی به درخواستی که برای طرح دعوا و در برگه‌ای خاص تنظیم می‌شود، “دادخواست حقوقی” می گویند و در این موارد از واژه “شکایت” استفاده نمی‌شود.
واژه “شکایت” یا همان “شکواییه” به شرایط دیگری از دعاوی قانونی نسبت داده می‌شود. هنگامی که فردی از انجام عمل فرد دیگری که متهم، متشکی و یا مجرم تلقی می‌شود، زیان می‌بیند و برای گرفتن حق خود دعوای کیفری را آغاز می‌کند، در واقع شکواییه یا شکایت کیفری خود را تنظیم کرده و به دادسرا می‌فرستد. “شکواییه” در دعاوی کیفری مستقیماً به دادگاه فرستاده نمی‌شود. زیرا شکایت فرد شاکی باید ابتدا مورد بررسی دادسرا و کلانتری قرار گرفته و پس از تأیید به دادگاه فرستاده شود. برای تنظیم شکواییه نیاز به فرم یا برگه خاصی نیست و هزینه زیادی نیز برای شاکی در بر ندارد زیرا در هر برگه‌ای می‌توان شکواییه را تنظیم کرد. بنابراین طرح دعاوی کیفری از سوی شاکی در دادگاه را شکواییه یا شکایت کیفری می گویند و اصطلاح دادخواست در این موارد کاربردی نخواهد داشت.

انواع دادنامه حقوقی

دادنامه‌های حقوقی بسته به مراحل مختلف پیشروی پرونده انواع مختلفی دارند که هم از سوی خواهان و هم از سوی خوانده تنظیم و به دادگاه تقدیم می‌شوند. در ادامه برای آشنایی بیشتر با دعاوی حقوقی و روند اجرای آن‌ها انواع دادنامه‌های حقوقی را برای شما شرح می‌دهیم.
۱٫ دادخواست نخستین
این نوع دادنامه در واقع اولین دادنامه برای مطرح کردن دعوای حقوقی است که توسط خواهان ( فرد ضرر دیده ) تنظیم می‌شود. در این برگه خواهان تمام ادعاها، ادله، شواهد، مدارک و خواسته خود را عنوان کرده و از دادگاه درخواست رسیدگی و صدور رأی می‌کند. با فرستادن این برگه به دادگاه دادرسی دادگاه برای طرح دعاوی این فرد آغاز می‌شود.
۲٫ دادخواست طاری
این نوع دادنامه در جریان دعوا در دادگاه و توسط هر دو طرف دعوا می‌تواند تنظیم به دادگاه تقدیم شود. که البته باید با موضوع دعوای در حال جریان مرتبط باشد و یا از آن نشات بگیرد.
۳٫ دادخواست اضافی
دادنامه اضافی در واقع سندی است که خواهان علاوه بر ادعاها و دعاوی قبلی به عنوان یک دعوای جدید اما مرتبط به همان پرونده به دادگاه ارائه می‌دهد تا ادله و شواهد علیه خوانده بیشتر شده و روند صدور رأی نیز تسریع شود.
۴٫ دادخواست واخواهی
در دعاوی حقوقی برعکس دعاوی کیفری، دادگاه می‌تواند در صورت غیاب فرد خوانده و محکوم نیز رأی را صادر کند که در اکثر موارد نیز رأی به نفع فرد خواهان صادر می‌شود. در این موارد فرد خوانده می‌تواند دادنامه‌ای مبنی بر اعتراض به حکم غیابی تنظیم و به دادگاه تقدیم کند.
۵٫ دادنامه متقابل
هنگامی که دعوای حقوقی با دادنامه نخستین که توسط فرد خواهان تنظیم شده در دادگاه به جریان در می‌آید، فرد خوانده اصلی نیز می‌تواند سندی متقابلاً علیه خواهان اصلی دعوا تنظیم کرده و به دادگاه ارائه دهد. این سند به نام دادخواست متقابل شناخته می‌شود.
۶٫ دادنامه جلب ثالث
در برخی پرونده‌های حقوقی، ادعاها و ادله فرد خواهان برای اثبات جرم فرد خوانده و احقاق حق کافی نیست و نیاز است که فرد سومی نیز وارد پرونده شود. در برخی موارد این فرد سوم به عنوان شاهد و در برخی موارد نیز به عنوان هم دست فرد خوانده به دادرسی جلب می‌شود. به دادنامه‌ای که برای جلب فرد سوم تنظیم می‌شود دادخواست جلب ثالث می گویند.
۷٫ دادنامه ورود ثالث
به موجب تنظیم این نوع دادنامه فرد سومی که به دادرسی جلب شده بود وارد دادرسی می‌شود تا مدارک و شواهد او مورد بررسی قرار گیرد.

نکاتی که برای تنظیم دادنامه‌های حقوقی باید رعایت کنید

اگر درگیر یک دعوای حقوقی شده‌اید و یا قصد شروع و مطرح کردن یک دعوای حقوقی را دارید، بهتر است بدانید که برای شروع دعاوی حقوقی تنظیم یک دادنامه نخستین صحیح و کامل می‌تواند در تسریع روند دادگاه کمک بسیاری به شما بکند. دادنامه حقوقی بخش‌های مختلفی دارد که هرکدام باید با دقت و به طور کامل توسط خواهان کامل شود تا هنگام ارائه به دادگاه کم و کاستی در آن وجود نداشته باشد و دادگاه به طور دقیق بتواند به خواسته و ادعای خواهان رسیدگی کند. به این منظور در ادامه نکاتی که باید در هنگام پر کردن دادخواست حقوقی برای مطرح کردن دعاوی حقوقی رعایت کنید را به شما یادآورد خواهیم شد.
• یکی از مهم‌ترین مواردی که در برای تنظیم دادخواست حقوقی باید به آن توجه شود، مشخص بودن نام کامل خوانده و آدرس محلی است که این فرد در آن اقامت دارد. اگر آدرس محل زندگی فرد خوانده در دادنامه نخستین مشخص نشود، دادگاه در جریان دادگاه بازهم فرصت ارائه یک آدرس و یا چاپ اخطاریه را به فرد خواهان می‌دهد. در شرایطی اگر هیچ آدرسی از خوانده توسط خواهان به دادگاه داده نشود ممکن است پرونده باطل شده و هزینه تمبرهای باطل شده نیز به فرد خواهان باز نگردد. اما اگر فرد خواهان هیچ اطلاعی از آدرس فرد خوانده نداشته باشد می‌تواند به دادگاه اطلاع دهد تا راه‌های دیگری برای جریان دادرسی پرونده اتخاذ شود.
• نکته مهم بعدی تعیین دقیق و صحیح خواسته (مطالبه فرد ضرر دیده) در برگه دادخواست است. به عنوان مثال اگر دعوایی مربوط به پس گرفتن مبلغ خاصی از فرد خوانده است باید به طور دقیق در خواسته(شرح دادخواست) ذکر شود. اگر حق مطالبه شده ملک و یا چیزی است که ارزش دقیق مالی آن مشخص نیست، خواسته مورد نظر باید در دادنامه ذکر شود. ( به عنوان مثال ملکی به این آدرس و یا درخواست خلقید مال مورد نظر). این موضوع از این جهت اهمیت بسیاری دارد که مشخص بودن خواسته به طور دقیق دادگاه را از رسیدگی به مسائل فرعی باز می‌دارد و روند دادرسی نیز سریع‌تر پیش می‌رود.
• اگر قصد دارید در دادنامه حقوقی خود چند خواسته را مطرح کنید، بهتر است توجه کنید که خواسته‌ها به هم مرتبط باشند. زیرا در غیر این صورت دادگاه خواسته‌ها را از هم تفکیک کرده و هرکدام را به صورت پرونده‌ای جداگانه بررسی خواهد کرد. این کار ممکن است روال پرونده شما را با کندی شدیدی مواجه کند.
• در دعاوی حقوقی به خصوص دعاوی مالی، اکثر دادنامه‌ها و درخواست‌ها توسط وکیل فرد خواهان به دادگاه ارائه می‌شود. دلیل این امر نیز حساسیت تنظیم دادنامه‌های حقوقی به منظور تسریع روند پرونده است. ما نیز به شما پیشنهاد می‌کنیم در دعاوی حقوقی خود حتماً از یک وکیل خبره و با تجربه کمک بگیرید تا دادرسی پرونده با سرعت بیشتری پیش برود.

 

 

۲۳ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

به طور کلی مراحل رسیدگی به یک دعوای حقوقی به شرح ذیل است:

  • تقدیم دادخواست به دادگاه
  • باطل نمودن تمبر و پرداخت هزینه دادرسی
  • ثبت پرونده و ارجاع آن به شورا یا شعب حسب مورد
  • ثبت پرونده در دفتر دادگاه و تعیین وقت رسیدگی
  • جلسات دادرسی و حل و فصل اختلاف
  • انشاء رای (حکم – قرار )
  • واخواهی
  • تجدیدنظرخواهی
  • فرجام خواهی
  • اجرای حکم
۲۳ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

چند نکته در خصوص دعاوی حقوقی

  1. مهلت واخواهی برای ایرانیان مقیم خارج ۲ ماه از تاریخ ابلاغ است.
  2. بعد از اتمام مهلت واخواهی مهلت تجدیدنظر شروع خواهد شد.
  3. در خصوص احکام قطعی اگر خلاف شرع مقدس و قانون باشد، ظرف مهلت قانونی قابل فرجام خواهی است.
  4. بعد از قطعی شدن حکم دادگاه پرونده جهت اجرای حکم با تقاضای صدور اجرائیه و ابلاغ آن به محکوم‌علیه و سپری شدن مهلت ده روز، قابلیت اجرا پیدا می‌کند.
۲۳ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نکته....دعاوی حقوقی

  • با تقدیم دادخواست به دادگاه شروع می‌شود و بایستی خواسته به صورت منجز و آشکار در برگه چاپی دادخواست نوشته شود که دیگر برای ثبت دادخواست شکوائیه احتیاج به مراجعه حضوری به دادگستری نیست. بلکه پس از تنظیم صحیح و قانونی آن توسط وکلای موسسه، موضوع توسط دفاتر خدمات الکترونیک قضایی پیگیری می‌شود. حسب مورد اگر پرونده در صلاحیت شوراهای حل اختلاف باشد به شوراها ارجاع می‌شود و گرنه به محاکم حقوقی ارجاع و مورد رسیدگی قرار می‌گیرد.
  • پس از تنظیم دادخواست و باطل نمودن تمبر، دادخواست را به دفتر ثبت کل جهت ثبت رایانه ای برده و پس از ثبت حسب مورد به شورا یا شعب حقوقی مراجعه و پرونده را تسلیم می نماییم.
  • مدیر دفتر دادگاه پس از ثبت پرونده بایستی فوراٌ پرونده را جهت تعیین وقت رسیدگی به نظر دادگاه می رساند که پس از دستور تعیین وقت رسیدگی پرونده جهت ارسال ابلاغ اوراق قضایی به دفتر عودت داده می شود.
  • پس از انشاء رای حکم دادگاه به طرفین ابلاغ که از تاریخ ابلاغ به مدت ۲۰ روز است، می توانند در محاکم تجدیدنظر تقاضای تجدیدنظرخواهی نمایند.
  • چنانچه حکم دادگاه غیابی صادر شده باشد محکوم علیه غیابی می تواند درخوست واخواهی نماید.
۲۳ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دعاوی حقوقی

مستقیماٌ در محاکم دادگستری مطرح می شود و دیگر نیازی نیست که به دادسرای عمومی و انقلاب مراجعه کرد بلکه بدواٌ در دادگاه مطرح و مورد رسیدگی قرار می گیرد.

۲۳ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

معانی اصطلاحات حقوقی

اعیان:منظور از اعیان ساختمانی است که دارای کاربردی های مسکونی ؛اداری ؛ تجاری و غیره باشد
اجرت المثل: گاهی در قبال استفاده از اموال باید مبلغی پول به عنوان ارزش واقعی تخمینی آنها پرداخت کرد که به این مبلغ در اصطلاح اجرت المثل اموال می گویند.
محکوم به: آنچه در مورد آن حکم داده شده است
محکوم له: کسی که حکم به سود او صادر شده است
لازم الایفا: لازم الایفا به این معنی است که باید به آن عهد عمل شود
مستحدثات:به معنی بناهای نو است
دادورز: مامور اجرا یا دادورز زیر نظر مدیر اجرا؛ رای دادگاه را اجرا می کند بنابراین عملی کردن مفاد و مندرجات اجراییه دادگاه یا اداره ثبت اسناد و املاک کشور به عهده مامور اجرا است.
تصرف عدوانی : اگر شخصی با زور و بدون رضایت مالک یا مستاجر ؛ زمین یا ملک آن را تصرف کند این عمل وی تصرف عدوانی نامیده می شود.به عبارتی تصرف عدوانی عبارتست از این که کسی به جبر و تعدی ؛ مال مورد تصرف کسی را از ذست او درآورد.
خلع ید: خلع ید علاوه بر معنای لغتی دارای معنا و مفهوم قانونی نیز می باشد.از لحاظ قانونی خلع ید به دعوایی گفته می شود که در آن مالک یک مال غیر منقول همچون خانه؛ مغازه یا زمین به طرفیت متصرف غیر قانونی مال خود آن دعوا را اقامه کرده ؛ و از دادگاه میخواهد که روند تصرف غیر مجاز فرد متصرف را پایان ببخشند و ملکش را به او برگرداند.
دادگاه بدوی: دادگاه هایی که در اولین مرحله ؛ پرونده به آنها ارجاع شده و منجر به صدور حکم می شود دادگاه بدوی نام دارد.
محکوم علیه: به شخصی کهحکم دادگاه بر علیه او صادر شده باشد محکوم علیه می گویند.
دادرسی دو مرحله ای: چنانچه رسیدگی پرونده در دادگاه بر اساس مقررات در ۲ مرحله بدوی و تجدید نظر مقدور باشد دادرسی دو مرحله ای خواهد داشت.
حکم و قرار : اگر رای مراجع به ماهیت دعوی باشد و باعث رفع و قطع اختلاف شود حکم نامیده می شود و اگر تصمیم دادگاه دادگاه به قطع خصومت منجر نشود و قاطع دعوی نباشد به آن قرار می گویند
واخواهی : اعتراض به رای غیابی صادره از دادگاه را واخواهی می نامند
اعاده دادرسی: شیوه ای خاص و ویژه از شکایت نسبت به رای دادگاه است که منجر به بازگشت مجدد پرونده به دادگاه و رسیدگی دوباره به آن می گردد.
فرجام خواهی: اعتراض به ارا صادر شده از دادگاه های بدوی یا تجدید نظر که در موارد خاص در دیوان عالی مورد رسیدگی قرار می گیرد.
تجدید نظر خواهی: مرحله دوم رسیدگی به پرونده های مطروحه در دستگاه قضایی است که در نتیجه اعتراض به ارای صادره از مرحله بدوی صورت می پذیرد
اعتراض ثالث: چنانچه در طی فرآیند دادرسی حکمی صادر شود که به حقوق شخص ثالث که در جریان دعوی دخالت نداشته لطمه ای وارد شود؛ شخص ثالث حق اعتراضی به رای صادره را خواهد داشت
رای قطعی: حکمی است که امکان تغییر در مفاد آن وجود نداشته باشد به عبارتی شکایت از رای به صورت واخواهی یا تجدید نظر خواهی مقدور نباشد.
عندالمطالبه: یعنی هر زمانی که مطالبه شود باید پرداخت گردد.
عندالاستطاعه: یعنی در صورت داشتن تمکن مالی باید پرداخت گردد
مثتثنیات دین: مواردی از اموال فرد بدهکار که قابل توقیف توسط طلبکاران نیست و برای گذراندن معمول زندگی فرد لازم است.
سند رسمی : اسنادی که در اداره ثبت اسناد و املاک و یا دفاتر اسناد رسمی یا در نزد سایر مامورین رسمی در حدود صلاحیت آنها و بر طبق مقررات قانونی تنظیم شده باشند.
اموال منقول: اموالی که امکان نقل و انتقال آنان وجود دارد بدون اینکه به مال یا مکان قرار گرفتن آن خسارتی وارد شود.
اموال غیر منقول: اموالی که جابجایی آنها بدون ورود خسارت به آن مال یا مکان قرار گیری آنها ممکن نباشد مانند خانه یا اجر های بکار رفته در ساختنیک دیوار
ذی نفع : شخصی است که تعهد مندرج در سند باید به نفع اجرا شود
اسناد لازم الاجرا: براساس قانون ؛ مفاد آن سند می بایست انجام شود و در صورت امتناع از اجرای آن پیگرد قانونی خواهد داشت
سند رسمی: براساس ماده ۱۲۸۴ قانون مدنی سند؛ هر نوشته ای است که در زمان طرح دعوی یا دفاع قابل استناد باشد.
اموال منقول: اموالی که امکان نقل و انتقال آنان وجود دارد بدون اینکه به مال یا مکان قرار گرفتن آن خسارتی وارد شود
حق السعی : کلیه دریافتی های قانونی کارگر طبق قانون کار اعم از حقوق ؛ هزینه ایاب و ذهاب ؛ هزینه مسکن؛ پاداش و سایر مزایا طبق قرارداد کار را حق السعی می گویند.
عسر و حرج: به وجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای فرد با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد.

۲۳ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر