مطالب که ضروری است در متن سفته نوشته شود در ماده 308 قانون تجارت بیان گردیده که از آن جمله عبارتند :
امضا یا مهر طلبکار
تاریخ تنظیم و تحریر سفته
مبلغی که باید تادیه شود با تمام حروف
گیرنده وجه یا به حواله کرد وی
مطالب که ضروری است در متن سفته نوشته شود در ماده 308 قانون تجارت بیان گردیده که از آن جمله عبارتند :
امضا یا مهر طلبکار
تاریخ تنظیم و تحریر سفته
مبلغی که باید تادیه شود با تمام حروف
گیرنده وجه یا به حواله کرد وی
در تمام بخشهای قبلی تلاش کردیم تا همهی زوایای طلاق غیابی را بررسی کنیم. برای انجام طلاق توافقی لازم است شرایطی مهیا شود که بتوان بر اساس آن دادخواست طلاق را تقدیم دادگاه کرد.
اگر مرد یا زن بتوانند شروط طلاق توافقی را با ارائهی مستندات دقیق به دادگاه ثابت کنند، دادگاه موظف است به درخواست آنها رسیدگی کند. برای مردان درخواست طلاق توافقی بسیار سادهتر از زنان است.
مردان میتوانند با استناد به ناشزهبودن زن بدون کارهای جزیی خاص، زن را بهصورت غیابی طلاق دهند. البته در این مورد، ناشزه بودن زن باید برای دادگاه اثبات شود.
اما در شرایطی که زن درخواست طلاق غیابی کند، دادگاه سختگیریهای بیشتری دارد. بر همین اساس زن یا باید در زندگی با مرد گرفتار عسر و حرج باشد یا از زمان مفقودالاثر شدن شوهرش چهار سال گذشته باشد. اگر یکی از این دو شرط احراز شود، دادگاه ضمن تحقیق برای تایید موضوع، میتواند در غیاب مرد، حکم طلاق را به سود زن صادر کند.
طلاق توافقی معمولا روش راحتی برای جدایی مرد و زن از یکدیگر نیست و پیچیدگیهای بیشتری نسبت به سایر انواع طلاق دارد. با این وجود در شرایطی خاص که امکان انجام دیگر نوع طلاقها وجود ندارد، زوجین میتوانند به طلاق غیابی هم فکر کنند.
مثلا همانطور که در بخشهای قبل هم خواندید، در شرایطی که یکی از طرفین یعنی زن یا مرد در دسترس نباشد و نتوان روی انجام طلاق توافقی تمرکز کرد، ناچارا باید دست به دامان طلاق غیابی شویم. طلاق غیابی برای زنانی که شوهرانشان مفقود شدهاند، زندگی را ترک کردهاند و یا با ترک مسئولیت مایل به ادامهی زندگی نیستند یک روش بسیار کاربردی است.
در برخی از موارد بعد از عقد نکاح ممکن است مرد برخی از وظایف خود را در قبال همسرش انجام ندهد. بر این اساس زمانی که مردی مفقودالاثر شود و همسرش نتواند نشانی از او پیدا کند، دادگاه با استناد به برخی شروط میتواند حکم طلاق غیابی را به نفع زن صادر کند.
در ماده ۱۰۱ قانون مدنی غایب مفقودالاثر شخصی معرفی شده است که برای مدت زیادی مفقود شده باشد و از او هیچ خبری در دست نباشد.
در این شرایط زن میتواند به دادگاه مراجعه کند و وضعیت خود را به اطلاع دادگاه برساند. دادگاه هم پس از اطمینان از صحت موضوع، به مدت سه ماه و هر ماه یک آگهی در روزنامههای کثیرالانتشار چاپ خواهد کرد تا نسبت به نام و نشان مرد مفقودالاثر پرس و جو کند. اگر یک سال پس از تاریخ آخرین آگهی خبری از مرد نشود، دادگاه میتواند درمجموع پس از ۵ سال غیبت حکم طلاق غیابی را به نفع زن صادر کند.
جالب است بدانید پس از صدور حکم طلاق زن باید چهار ماه و ده روز از تاریخ طلاق صبر کند و رابطهی جدیدی را شروع نکند. در این فاصله اگر مرد بازگردد، میتواند درخواست رجوع از طلاق را به دادگاه تقدیم کند. مدت مذکور که به «مدت عده زمان » معروف است برای برخی از ملاحظات زناشویی اعمال میشود.
زمانی که کار به عدم حضور زوجه در دادگاه برسد، دو حالت پیش میآید. هر کدام از این دو حالت تبعاتی برای طرفین دارد که باید به آن آگاه باشند.
غیبت زوجه در دادگاهی که به درخواست زوج برگزار شده است: در این حالت که درخواست طلاق از سوی زوج صادر شده است، اگر زن غیبت کند، دادگاه میتواند در غیاب او و بدون شنیدن دفاعیاتش حکم را صادر کند. زیرا دادگاه فرصت لازم را به زن داده اما او از این فرصت استفاده نکرده است.
غیبت زن در دادگاهی که به درخواست خودش برگزار شده است: در این شرایط دادگاه دادخواست زن را باطل میکند زیرا او بهعنوان مدعی در دادگاه حاضر نشده است.
در دعاوی طلاق غیابی، مرد میتواند بنا به درخواست خود یا درخواست همسرش در دادگاه حاضر نشود. درصورتی که عدم حضور به درخواست مرد باشد، عذری متوجه زوجه نیست. اما درصورتی که درخواست غیبت مرد از سوی زوجه یا زن به دادگاه رسیده باشد، دادگاه این بار وظیفه دارد تا از ورود زوج یا مرد به دادگاه جلوگیری کند.
تبعات غیبت زوج در دادگاه به درخواست خود او: درصورتی که غیبت زوج به دلیل درخواست خود او صورت گرفته باشد، دادگاه دادخواست مربوطه را ابطال میکند. چراکه مرد بهعنوان خواهان، دلایل خود را برای طلاق به دادگاه گزارش نکرده است.
تبعات غیبت زوج به درخواست زوجه: در این حالت داستان کمی متفاوت خواهد شد. اگر غیبت زوج بنا به درخواست زوجه صورت گرفته باشد، دادگاه موظف است دفاعیات و مستندات زوجه را دریافت کرده و در موعدی جداگانه از مرد برای دفاع از خود دعوت کند.
در طلاق غیابی که بسیاری از حقوقدانان آن را از دشوارترین پروندههای دعاوی خانواده به حساب میآورند، غیبت و حضور زوجین قواعد منحصر به فردی دارد و باید به هر کدام جداگانه پرداخت.
با توجه به اینکه حکم مهریه زن فوتشده بستگی به توان مالی زوج دارد، اگر زوج توان پرداخت مهریه زوجه فوتشده خود را نداشته یا توان مالی او ضعیف باشد و نتواند آن را یکجا پرداخت کند، میتواند درخواست اعسار بدهد و مهریه را تقسیط کند.
از آنجایی که به محض وقوع عقد زن مالک تمام مهریه می شود و بخشی از اموال او به حساب می آید، پس از فوت او حتی اگر شوهر آن را پرداخت نکرده باشد باید آن را پرداخت کرده و مهریه به ورثه میرسد، بنابراین اگر پدر و مادر زن متوفی در زمره وارثان باشند از مهریه و سایر اموال زن ارث خواهند برد.
مهریهی زن از جمله دیونی است که بر گردن زوج میباشد و تا پس از مرگ زوج نیز قابل مطالبه است. اگر زن در قید حیات نباشد، وراث ایشان میتوانند به نیابت از او، مهریه زوجه یا مادرشان را از اموال زوج مطالبه کنند. البته در این موارد باید قوانین مربوط به طبقات وراثت و سهم الارث به طور کامل مشخص شده و مورد توجه قرار گیرد. زیرا طبق قانون، اگر زوجه در زمان حیات، مهریهاش را از شوهرش نگرفته باشد، این حق به ورثهاش میرسد.
اگر زن قبل از مطالبهی مهریه فوت کند و مهریه وجه رایج باشد، ورثهاش میتوانند آن را دریافت کنند. از آنجایی که معمولاً بعد از فوت مرد، اموالش به وراث وی میرسد، معمولاً وراث برای دریافت مهریه مادرشان از طریق اقامه و طرح دعوا برای دریافت آن اقدام مینمایند که طبق قانون مهریه به ورثه میرسد.
اگر زن ورثهای جز شوهر نداشته باشد، تمام اموال به او خواهد رسید. از آنجا که با فوت زن کلیه حقوق و مطالباتش به ورثهی وی میرسد و از جمله حقوق زن مهریه اوست اگر در زمان حیات او از شوهر نگرفته باشد، این حق به گردن اوست؛ از این رو پدر و مادر زن از مهریه ارث میبرند.
برای محاسبه مهریه، سهم شوهر از مبلغ مهریه کسر میشود و مطابق سهم الارث به پدر و مادر او داده خواهد شد.
از آنجایی که مهریه جزو داراییهای زوجه محسوب میشود پس از فوت به ورثه میرسد که میتوانند به نسبت سهم خود از این داراییها آن را مطالبه کنند. شوهر نیز در صورت رابطه زوجیت ازدواج ارث میبرد. با توجه به اینکه حکم مهریه زن فوتشده بستگی به توان مالی زوج دارد، اگر زوج توان پرداخت مهریه زوجه فوتشده خود را نداشته یا توان مالی او ضعیف باشد و نتواند آن را یکجا پرداخت کند، میتواند درخواست اعسار بدهد و مهریه را تقسیط کند.
هرگاه مهریه زن توسط مرد پرداخت نشود، بعد از فوت مرد به این دلیل که مهریه زن از طلب ممتاز محسوب میشود، مهریه پس از مرگ مرد به زن پرداخت میشود.
اگر زنی فوت کند و مهریه اش را نگرفته و یا به شوهر نبخشیده باشد برنامه به این صورت خواهد بود:
حق مطالبه مهریه همواره برای ذینفع آن وجود خواهد داشت ، حتی اگر زوجه در قید حیات نباشد. یعنی با فوت زوجه حق مطالبه مهریه مانند هر حق یا مال دیگری به وراث و منتقل میگردد.
وراث زوجه میتوانند بعد از فوت زوجه به قائم مقامی از طرف او مهریه زوجه متوفی را از زوج مطالبه کنند و به هیچ دلیلی زوج نمیتواند از پرداخت مهریه زوجه متوفی خود به ورثه او به هر بهانه امتناع کند؛ زیرا دین ناشی از مهریه از جمله دیون ممتاز میباشد.
حتی در صورت وجود دیون متعدد زوج باز هم تادیه مهریه زوجه بر سایر دیون او مقدم میباشد.
برای رسیدن به این مطالبه وراث زوجه با تنظیم دادخواست مهریه زوجه متوفی به نسبت سهمالارث خود به طرفیت زوج حقوق قانونی زوجه متوفی را مطالبه مینمایند .
وقتی زنی فوت میکند تمام حقوق و مطالبات او به ورثهاش میرسد. از جمله حقوق زن مهریهی اوست که در زمان حیاتش از شوهر نگرفته باشد. یکی از دلایل اهمیت این موضوع این است که پدر و مادر زن از مهریهی او ارث میبرند.
برای محاسبه مهریه باید سهم شوهر از مبلغ مهر کسر شده و طبق سهم الارث پدر و مادر به آنها پرداخت شود. اگر در ایام زناشویی دخول انجام نشده باشد، زن و ورثه او مالک نصف مهریه و اگر دخول انجام شده باشد مالک تمام مهریه او هستند. شوهر و فرزندان نیز جزء ورثه میباشند و علاوه بر والدین زن از مهریه نیز ارث میبرند.
برای محاسبه مهریه باید سهم شوهر از مبلغ مهر کسر شده و طبق سهم الارث پدر و مادر به آنها پرداخت شود.
سهم دختر از ارث پدر و مادر با یک دیگر فرقی ندارد و کاملاً مشابه است .یعنی همان قانون تقسیم ارث بین فرزندان در صورت فوت پدر، در مورد مادر نیز اجرا میشود.
اگر زنی فوت کند و دارای پدر و مادر و زوج و چند دختر و پسر باشد سهم هر یک از وراث به شرح زیر مشخص میشود :
سهم پدر یک ششم، سهم مادر یک ششم و سهم زوج یک چهارم میباشد که جمع آن چهارده بیست و چهارم میشود. ده بیست و چهارم مابقی بین فرزندان بر این مبنا که پسران دو برابر دختران ارث میبرند، تقسیم میشود.
ارث زنی که فرزند ندارد به صورت زیر تقسیم میشود:
اگر فاقد فرزند و نوه باشد، شوهرش یک دوم از کل ترکهاش را به ارث می برد .
در صورت داشتن فرزند یا نوه یک چهارم از کل ماترک به شوهرش ارث میرسد .
اگر زن فوت کند و وارثی جز شوهرش نداشته باشد تمام ترکه به شوهر تعلق میگیرد .
همانطور که میدانید هر وارث با توجه به جایگاه خود در طبقات سهگانه وراث از اموال منقول و غیرمنقول متوفی ارث خواهد برد .حال اگر اموال به جا مانده از متوفی طلا باشد، تقسیم ارث طلا بدین گونه صورت میگیرد:
ارث طلا معمولاً از متوفای زن بر جا میماند ، اما ممکن است هر متوفایی اموال او شامل مقداری طلا باشد .
آن چیزی که در عرف رواج دارد این است که طلا سهم دختران متوفی است و پسران و دیگر وراث سهمی از آن نمیبرند .اما طبق قانون وراثت، طلا نیز جزو اموالی است که تقسیم آن باید به صورت قانونی و بر اساس طبقات ارث انجام شود .
اگر مادر در مورد طلای خود وصیت کرده باشد که به دخترانش برسد، این وصیت فقط در مورد یک سوم طلا مورد قبول است و مابقی آن بین وراث تقسیم خواهد شد . اگر فقط یک وارث وجود داشته باشد، طلایی که به متوفی مربوط است مانند دیگر اموال او تنها به همان وارث خواهد رسید . اما اگر افراد طبقات تقسیمبندی سهگانه وراث در قید حیات باشند به نسبت سهمشان طلاها بین آنها تقسیم میشود.
اگر کسی در مورد طلای متوفی ادعای وصیت به نفع خود کند باید این وصیت با سند معتبر و شهادت شهود معتبر به اثبات برسد و مورد تایید قانونی قرار بگیرد. اگر چنین نباشد، وراث میتوانند از تصاحبکننده به عنوان کلاهبردار شکایت کنند و مراحل را از طریق وکیل انحصار وراثت پیگیری کنند.
اگر طلایی که در اختیار زن بوده و همسرش به عنوان هدیه به او داده، مورد وصیت قرار گیرد یک سوم آن به نفع وراث تقسیم میشود. ولی اگر به عنوان امانت بوده باشد مورد وصیت در مورد آنها قبول نخواهد شد و مثل دیگر اموالی که از متوفی مانده بین وراث به نسبت سهمشان تقسیم خواهد شد .
اگر تنها وارث متوفی دختر او باشد، همه ترکه به دختر تعلق میگیرد و اگر تنها وارث متوفی چند دختر و چند پسر باشند، همه ترکه بین آنها تقسیم میشود به طوری که قسمت سهم پسران دو برابر دختران است.
اگر مادر در مورد طلای خود وصیت کرده باشد که به دخترانش برسد، این وصیت فقط در مورد یک سوم طلا مورد قبول است و مابقی آن بین وراث تقسیم خواهد شد . اگر فقط یک وارث وجود داشته باشد، طلایی که به متوفی مربوط است مانند دیگر اموال او تنها به همان وارث خواهد رسید . اما اگر افراد طبقات تقسیمبندی سهگانه وراث در قید حیات باشند به نسبت سهمشان طلاها بین آنها تقسیم میشود.
فرمول تقسیم ارث از مادر به شرایط مختلفی بستگی دارد که در ادامه به تفصیل توضیح داده شده است:
اگر متوفی دارای یک مادر، یک پدر و یک پسر باشد، به پدر و مادر یک ششم و بقیه به پسر میرسد.
اگر متوفی دارای یک مادر، یک پدر و یک دختر باشد، پدر و مادر یک ششم و دختر دو سوم را به ارث میبرد.
اگر متوفی دارای یک مادر و یک دختر و پسر باشد، مادر یک ششم و بقیه به پسر و دختر به نسبت دو به یک ارث میبرند.
اگر متوفی دارای یک مادر و دو دختر باشد، سهم مادر یک ششم و سهم هر یک از دختران دو سوم است.
اگر متوفی به جز پدر و مادر، یک پسر و یک دختر هم داشته باشد، پدر و مادر یک ششم و دختر و پسر بقیه را (به نسبت پسرها دو برابر دخترها) به ارث میبرند.
اگر متوفی به جز مادر و پدر، دو پسر دیگر هم داشته باشد، پدر و مادر یک ششم و بقیه به طور مساوی بین پسران تقسیم خواهد شد.
اگر متوفی به جز پدر و مادر، دختر وهمسر هم داشته باشد، هر کدام از پدر و مادر یک ششم، دختر یک دوم و همسر یک چهارم را به ارث میبرد.
در صورتی که ورثهی متوفی از یک پدر و مادر باشند، ارث با قاعده ذکور دو برابر اناث تقسیم میشود .اما اگر اولاد از پدرهای متعدد باشند و مادر آنها یکی باشد در این صورت تقسیم مساوی صورت میگیرد.
ارث از مادر به فرزندان تفاوتی با ارث از پدر به فرزندان ندارد. به این معنا که قانون ارث برای فرزندان از پدر و مادر یکسان است و پسر دو برابر دختر ارث میبرد.
جالب است بدانید در صورتی که ورثهی متوفی از یک پدر و مادر باشند، ارث با قاعده ذکور دو برابر اناث تقسیم میشود .اما اگر اولاد از پدرهای متعدد باشند و مادر آنها یکی باشد در این صورت تقسیم مساوی صورت میگیرد.