عام به لفظى گفته مىشود که همه افراد و مصادیق مفهوم خود را در بر مىگیرد. بهعبارت دیگر، عام لفظى است که بر شمول و فراگیرى مفهوم خود نسبت به همه افراد و مصادیقش دلالت مىکند.
عام به لفظى گفته مىشود که همه افراد و مصادیق مفهوم خود را در بر مىگیرد. بهعبارت دیگر، عام لفظى است که بر شمول و فراگیرى مفهوم خود نسبت به همه افراد و مصادیقش دلالت مىکند.
مثال اول: اشیایی که مالک آن را برای عمل زراعت اختصاص داده باشد، از قبیل گاو و گاومیش و ماشین و اسباب و ادوات زراعت و تخم و غیره و به طور کلی هر مال منقول که برای استفاده از عمل زراعت، لازم و مالک آن را به این امر تخصیص داده باشد، از جهت صلاحیت محاکم و توقیف اموال، جزو ملک محسوب و در حکم مال غیرمنقول است و همچنین است تلمبه و گاو و یا حیوان دیگری که برای آبیاری زراعت یا خانه و باغ اختصاص داده شده است.
مثال دوم: سند ولادت اشخاصی که ولادت آنها در مدت قانونی به دایره سجل احوال اظهار شده رسمی است.
مثال سوم: اتباع خارجه مقیم در خاک ایران، از حیث مسائل مربوطه به احوال شخصیه و اهلیت خود و همچنین از حیث حقوق ارثیه، در حدود معاهدات، مطیع قوانین و مقررات دولت متبوع خود خواهند بود.
نهی در لغت، به معنای منع و باز داشتن (= زجر) است و در اصطلاح اصول آن است که شخصى با مقام بالاتر، دیگرى را که در رتبه پایینترى قرار دارد از انجام کارى باز دارد و منع کند.
فور یعنی اَمر آمر را فوراً انجام دهیم و تراخی یعنی اَمر آمر را با تاخیر انجام دهیم.
بهنظر مشهور اصولیان، امر هیچ دلالتى بر لزوم فوریت یا جواز تأخیر ندارد، بلکه تنها طلب انجام عمل را بیان مىکند و فوریت یا تأخیر را باید با کمک قرائن و نشانهها میفهمیم.
امر در اصول فقه یعنی دستور انجام کاری از فردی که در مرتبه ای بالاتر قرار دارد به شخص دیگرى که در مرتبه پایینترى قرار دارد.
برای بیان فایده علم اصول فقه سه مطلب را مقدمتاً ذکر میکنیم:
1. افعالی از انسان سر میزند که بعضی از این افعال اختیاری است؛ مثل نوشتن، خواندن و ...
2. تمام افعال اختیاری انسان دارای حکمی است؛ مثلاً برخی افعال واجب، برخی حرام، برخی مکروه، برخی مستحب و برخی مباحاند.
3. حکم شرعی برخی از افعال انسانها معلوم است و نیازی به استنباط ندارد؛ ولی بسیاری از افعال انسانها حکم معلوم و مشخصی ندارند.
* علم اصول فقه؛ تنها علمی است که برای استنباط حکم افعالی که حکمشان معلوم نیست تدوین شده است. پس فایده علم اصول فقه این است که با استفاده از قواعد و ابزارهای آن میتوانیم حکم افعالی که حکمشان معلوم نیست را به دست آوریم.
وضع در لغت به معنای نهادن و قرار دادن و گذاشتن است و در اصطلاح یعنی قرار دادن لفظی برای معنایی.
مثال اول: ماده 116 قانون تجارت: شرکت تضامنی شرکتی است که تحت اسم مخصوصی برای امور تجارتی بین دو یا چند نفر با مسئولیت تضامنی تشکیل میشود.
* در این مثال، لفظ شرکت تضامنی برای شرکتی که در تحت اسم مخصوصی برای امور تجارتی بین دو یا چند نفر با مسئولیت تضامنی تشکیل میشود قرار داده شده است.
مثال دوم: ماده 8 قانون تجارت : دفتر کل دفتری است که تاجر باید کلیه معاملات را لااقل هفتهای یک مرتبه از دفتر روزنامه استخراج و انواع مختلف آن را تشخیص و جدا کرده و هر نوعی را در صفحه مخصوصی در آن دفتر به طور خلاصه ثبت کند.
* در این مثال، لفظ دفتر کل برای دفتری که تاجر باید کلیه معاملاتش را لااقل هفتهای یک مرتبه از دفتر روزنامه استخراج و انواع مختلف آن را تشخیص و جدا کرده هر نوعی را در صفحه مخصوصی در آن دفتر به طور خلاصه ثبت کند قرار داده شده است.
مثال سوم: ماده 10 قانون تجارت : دفتر کپیه دفتری است که تاجر باید کلیه مراسلات و مخابرات و صورتحسابهای صادره خود را در آن به ترتیب تاریخ ثبت نماید.
* در این مثال، لفظ دفتر کپیه برای دفتری که تاجر باید کلیه مراسلات و مخابرات و صورتحسابهای صادره خود را در آن به ترتیب تاریخ ثبت نماید قرار داده شده است.
وضع تعیینى، حالتی است که فرد یا افرادى مشخص، لفظی را برای معنایی قرار میدهند.
مثال اول: ماده 183 قانون تجارت : شرکت نسبی شرکتی است که برای امور تجارتی تحت اسم مخصوصی بین دو یا چند نفر تشکیل و مسئولیت هر یک از شرکاء بهنسبت سرمایهای است که در شرکت گذاشتهاند.
* در این مثال، شخص معینی که همان مقنن است، لفظ شرکت نسبی را برای شرکتی که برای امور تجارتی تحت اسم مخصوصی بین دو یا چند نفر تشکیل و مسئولیت هر یک از شرکاء بهنسبت سرمایهای است که در شرکت گذاشتهاند؛ قرار داده است.
مثال دوم: اسمهایی که پدران برای فرزندانشان انتخاب میکنند از مصادیق بارز وضع تعیینیاند.
لفظ امر چند معنا دارد، از جمله عبارتند از:
1: گاهی امر به معنای حادثه و رویداد تازه استعمال شده است.
2: گاهی امر به معنای حالت بکار رفته است.
3: گاهی امر به معنای فعل و کار استعمال شده است.
4: گاهی امر به معنای طلب آمده است.
نسخ یعنی اینکه حکم قبلی با بیان جدیدی که رسیده، رفع شود. بدین شرح که عملی را مدت زمانی بر عبد از سوی مولا واجب شده بود و سپس وجوب را نسخ و رفع کند.
مثلاً در صدر اسلام مدتی مسلمانان وظیفه داشتند به سمت بیتالمقدس نماز بخوانند، سپس دستور آمد که (فول وجهک سطر المسجد الحرام) وجوب نماز به سمت بیتالمقدس نسخ شده در مثال دیگر خداوند در صدر اسلام واجب کرد که مسلمانان قصد نجوی (= گفتگوی خصوصی) با پیامبر (ص) را داشتند، صدقه دهند (یا ایها الذین آمنو اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدی نجواکم صدقه ذلک خیر لکم و اطهرفان لم تجدوا فان الله غفور رحیم) پس از آمدن این آیه غیر از علی (ع) بسیاری از مردم از نجوی و حتی از پرسیدن سؤالهای عادی نیز خودداری کردند در نتیجه آیه ذیل نازل و آیه قبلی را نسخ کرد (ءاشفقتم ان تقدموا بین یدی نجواکم صدقات فاذلم تفعلوا و تاب الله علیکم فاقیموا الصلوه و آتوا الزکاه و اطیعوا الله و رسوله و الله خبیر بما تعملون) یعنی آیا ترسیدید که پیش از نجوای خود صدقاتی را مقدم کنید، زمانی که صدقه ندادید و خدا بر شما بخشید پس نماز را بپا دارید و زکات بدهید...
آیا با نسخ وجوب، اصل جواز فعل و اذن در فعل، به حال خود باقی میماند یا از بین میرود؟ به عبارت دیگر در دو مثال اخیر الذکر با رفع لزوم نماز خواندن به سوی بیتالمقدس یا رفع لزوم دادن صدقه، اصل جواز نماز به سوی بیتالمقدس یا اصل جواز صدقه دادن باقی است، یا خیر؟ آیا با آمدن آیه دوم، اگر کسی که میخواست با پیامبر (ص) نجوی داشته باشد باز هم جایز بود صدقه دهد یا خیر؟ و در مثال دیگر آیا جایز است کسی به سوی بیتالمقدس نماز بخواند با وصف نزول آیه (فول وجهک سطر المسجد الحرام)؟
نظر اول : نظر صاحب معالم و غزالی که معتقدند امر اول، دلالت بر بقای جواز نمیکند.
نظر دوم: قول علامه حلی در کتاب تهذیب که معتقد است امر اول، دلالت بر بقای جواز دارد.
نظر سوم: نظر علامه محمد رضا مظفر حق این است که با نسخ وجوب، جوازی باقی نمیماند.
در اصطلاح اصول، «مقید» به لفظ یا معنایى گفته مىشود که همراه با وصف، حالت یا قید خاصى در نظر گرفته شود. در مقابل، «مطلق» لفظ یا معنایى است که بدون لحاظ وصف، حالت یا قید خاص موردنظر قرار گیرد.
منظور از انصراف بدوى این است که به علت کثرت وجود مصادیق و افراد چیزى در خارج، هنگام استعمال لفظ، ذهن از مصداق نادر به مصداق کثیر و غالب متوجه شود.
مثال اول: اگر قانون در جایی بگوید : به کارگران در صورت اخراج باید تاوان پرداخت شود، حال اگر مثلاً 90 درصد از کارگران را کارگران کورهپزخانه تشکیل بدهند و این اکثریت از تاوان گرفتن منصرف شوند، نمیشود گفت که منظور از این قانون، کارگران کورهپزخانه هستند یعنى همان 90 درصد و 10 درصد دیگر را شامل نمیشود بلکه در اینجا لفظ کارگران مطلق است و همه را شامل میشود و اینگونه انصراف اطلاق را محدود نمیکند
مثال دوم: اصطلاح تعهد در حقوق مدنی منصرف به دین مالی، لیکن این انصراف بدوی است، با اندکی دقت تعهد غیر مالی را نیز در برمیگیرد و مانع اطلاق نیست.
* نکته: انصراف بدی مانع اطلاق نیست.
انصراف ناشی از کثرت استعمال برای جایی است که وقتی لفظ به ذهن خطور کند، ذهن به سمت فرد یا افرادی که بیشتر آن لفظ برایش استعمال می شود برود و از افرادی که کمتر برایش استعمال می شود روی گرداند.
مثال اول: لفظ مال در اثر کثرت استعمال، به اشیاء مادی گفته میشود.
مثال دوم: هر یک از خیارات بعد از فوت به ورثه منتقل میشود (منظور خیارات معاملات است نه خیار فسخ نکاح، یعنی از خیارات فسخ نکاح منصرف و مانع اطلاق).
* انصراف ناشی از کثرت استعمال مانع اطلاق است
و الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِینَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَدا وَ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُون»(نور: 4)؛ و کسانی که نسبت زنا به زنان پاکدامن میدهند، سپس چهار گواه نمیآورند، پس هشتاد تازیانه به آنان بزنید، و هیچگاه شهادتی از آنها نپذیرید، و آنانند که خود فاسقند.
این آیه به واسطه آیه بعدی تخصیص خورده و توبهکنندگان را از دایره عموم «الذین یرمون» خارج کرده است: «إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (نور: 5)؛ مگر آنان که پس از آن توبه کنند و به کار شایسته بپردازند، که خدا آمرزنده و مهربان است.
ﻣﺎﺩﻩ 221 ق.م.ا:
ﺯﻧﺎ:
ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﻤﺎﻉ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﻋﻠﻘﻪ ﺯﻭﺟﯿﺖ ﺑﯿﻦ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﻭﻃﯽ ﺑﻪ ﺷﺒﻬﻪ ﻧﯿﺰ ﻧﺒﺎﺷﺪ.
ﺗﺒﺼﺮﻩ 1 :
ﺟﻤﺎﻉ ﺑﺎ ﺩﺧﻮﻝ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺗﻨﺎﺳﻠﯽ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺧﺘﻨﻪ ﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﻗُﺒُﻞ ﯾﺎ ﺩُﺑُﺮ ﺯﻥ ﻣﺤﻘﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
ﺗﺒﺼﺮﻩ2 :
ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻃﺮﻓﯿﻦ ﯾﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻧﺎﺑﺎﻟﻎ ﺑﺎﺷﺪ، ﺯﻧﺎ ﻣﺤﻘﻖ ﺍﺳﺖ ﻟﮑﻦ ﻧﺎﺑﺎﻟﻎ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺣﺴﺐ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﻗﺪﺍﻣﺎﺕ ﺗﺄﻣﯿﻨﯽ ﻭ ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ ﻣﻘﺮﺭ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ.
ﻣﺎﺩﻩ 222 ق.م.ا :
ﺟﻤﺎﻉ ﺑﺎ میت ﺯﻧﺎ ﺍﺳﺖ:
ﻣﮕﺮ ﺟﻤﺎﻉ ﺯﻭﺝ ﺑﺎ ﺯﻭﺟﻪ ﻣﺘﻮﻓﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﮐﻪ ﺯﻧﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﻟﮑﻦ ﻣﻮﺟﺐ ﺳﯽ ﻭ ﯾﮏ ﺗﺎ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻭﭼﻬﺎﺭ ﺿﺮﺑﻪ ﺷﻼﻕ ﺗﻌﺰﯾﺮﯼ ﺩﺭﺟﻪ ﺷﺶ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
ﻣﺎﺩﻩ 223 ق.م.ا :
ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻣﺘﻬﻢ ﺑﻪ ﺯﻧﺎ، ﻣﺪﻋﯽ ﺯﻭﺟﯿﺖ ﯾﺎ ﻭﻃﯽ ﺑﻪ ﺷﺒﻬﻪ ﺑﺎﺷﺪ:
ﺍﺩﻋﺎﯼ ﻭﯼ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﯿﻨﻪ ﯾﺎ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺧﻼﻑ ﺁﻥ ﺑﺎ ﺣﺠﺖ ﺷﺮﻋﯽ ﻻﺯﻡ ﺛﺎﺑﺖ ﺷﻮﺩ.
ﻣﺎﺩﻩ 224 ق.م.ا :
ﺣﺪ ﺯﻧﺎ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺯﯾﺮ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ:
1 – ﺯﻧﺎ ﺑﺎ ﻣﺤﺎﺭﻡ ﻧﺴﺒﯽ
2 – ﺯﻧﺎ ﺑﺎ ﺯﻥ ﭘﺪﺭ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺯﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ.
3 – ﺯﻧﺎﯼ ﻣﺮﺩ ﻏﯿﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﺯﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺯﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ.
4 – ﺯﻧﺎﯼ ﺑﻪ ﻋﻨﻒ ﯾﺎ ﺍﮐﺮﺍﻩ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺯﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺯﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ.
ﺗﺒﺼﺮﻩ 1 :
ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﺯﺍﻧﯿﻪ ﺩﺭ ﺑﻨﺪﻫﺎﯼ (ﺏ) ﻭ (ﭖ) ﺣﺴﺐ ﻣﻮﺭﺩ، ﺗﺎﺑﻊ ﺳﺎﯾﺮ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺯﻧﺎ ﺍﺳﺖ.
ﺗﺒﺼﺮﻩ 2:
ﻫﺮﮔﺎﻩ ﮐﺴﯽ ﺑﺎ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﻪ ﺯﻧﺎﯼ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺑﯿﻬﻮﺷﯽ، ﺧﻮﺍﺏ ﯾﺎ ﻣﺴﺘﯽ ﺯﻧﺎ ﮐﻨﺪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺣﮑﻢ ﺯﻧﺎﯼ ﺑﻪ ﻋﻨﻒ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺯﻧﺎ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺍﻏﻔﺎﻝ ﻭ ﻓﺮﯾﺐ ﺩﺍﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻧﺎﺑﺎﻟﻎ ﯾﺎ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺭﺑﺎﯾﺶ، ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻭﯾﺎ ﺗﺮﺳﺎﻧﺪﻥ ﺯﻥ ﺍﮔﺮﭼﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪﻥ ﺍﻭ ﺷﻮﺩ ﻧﯿﺰ ﺣﮑﻢ ﻓﻮﻕ ﺟﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ.
بر خلاف تصور عموم فقط چهار ماه محرم، رجب، ذی القعده و ذی الحجه ماه حرام هستند (ماه صفر و رمضان جزء ماههای حرام نیستند).
در ماههای حرام فقط دیه قتل افزایش پیدا میکند و این افزایش شامل صدمات بدنی نمیشود تازه دیه قتل هم در صورتی افزایش پیدا می کند که صدمه و فوت هر دو در ماه حرام باشد مثلا اگر در ماه محرم با شخصی تصادف کنید و در ماه صفر فوت کند همان دیه عادی باید پرداخت شود…
دیه یک سوم افزایش پیدا می کند نه اینکه بر خلاف تصور عموم دو برابر شود…
اسناد رسمی شامل دو قسمت است :
۱-محتویات
۲-مندرجات
میتوان گفت محتویات مربوط به فرم سند است یعنی آن فرم مادی و تشکیل دهنده فرم سند است که همه اسناد آن را دارند مثل تاریخ تنظیم سند – شماره دفتر خانه – موضوع سند چیست ؟ وکالت رضایت اقرار بیع قطعی ..امضاء طرفین تنظیم کننده سند و امضای سردفتر تنظیم کننده سند و امضاء دفتریاراین موارد محتویات سند است و در هر سندی به تفاوت وجود دارد .
مندرجات سند دو قسمت است:
1) اقاریر طرفین تنظیم کننده سند یعنی آنچه که طرفین اظهار می کنند یا طرف تنظیم کننده عنوان می کند و سردفتر در سند منعکس می کند
2) اظهار نظر خود سردفتر است. سردفتر ممکن است مثلا بنویسد که ثمن معامله نقدا پرداخت شده. این نظر خودش را می نویسد هویت طرفین را احراز می کند این نظر خودش است که در سند منعکس می گردد و از جمله مندرجات است آنچه که مربوط به مندرجات است همان اقرار طرفین به مطلبی است که توسط سردفتر در سند درج شده است و آنچه که مربوط به محتویات است آن چیزهایی است که سر دفتر به عنوان مأمور دولت که ناظر امر بوده در سند نوشته است مثل شماره، دفتر خانه، تاریخ تنظیم سند و نام و مشخصات طرفین و امضا طرفین و سردفتر.
ماده 70 ق . ث مندرجات و محتویات را جدا کرده است. قسمت اول ماده مزبور در رابطه با محتویات است و قسمت دوم ماده در رابطه با مندرجات و تبصره ای هم ذیل این ماده است که با توجه به ماده 1292 ق . م توضیح داده می شود.
مطابق این ماده از قانون ثبت آنچه مربوط به محتویات سند است، هیچکس نمی تواند منکر آن بشود و اگر منکر بشود مسموع نیست مگر این که مدعی جعلیت آن شود و در این قسمت اگر قاضی وارد رسیدگی به انکار شود، خودش قابل تعقیب است. رسیدگی به انکار نسبت به محتویات سند اینکه فردی بگوید که من به این دفتر خانه اصلا نرفته و این سند را امضا نکرده ام قاضی اگر وارد رسیدگی به انکار بشود خود قاضی قابل تعقیب است.
در مورد مندرجات نیز انکار مسموع نیست و مانند محتویات سند نباید وارد رسیدگی به انکار شد. طرف نمی تواند منکر مندرجات سند بشود و اگر هم منکر شود قاضی نباید به آن ترتیب اثر بدهد و وارد رسیدگی به انکار شود چون سند رسمی است ولی نسبت به مندرجات بر خلاف محتویات (غیر از ادعای جعل) قاضی می تواند به ادعای دیگر هم وارد رسیدگی شود. مثلا مدعی علیه می تواند بگوید به تعهد خود عمل کرده ام یا بگوید سند از جهات قانونی از اعتبار افتاده است ( قسمت اخیر ماده 1292 ق. م )
چک در صورتی به روز تلقی میشود که در همان لحظه که چک را صادر می نمایید تاریخ همان روز را بر چک درج کنید.
در این صورت چک دریافت شده به روز است. حتی اگر آن روز تعطیل رسمی باشد،ولی اگر تاریخ چک غیر از تاریخ دریافت باشد چک مهلت دار بود و در صورت طرح شکایت آن چک کیفری نمیباشد بلکه میتواند حقوقی قلمداد گردد.
البته باید توجه داشت در صورتی که چک بابت ضمانت خود یا دیگران باشد حقوقی بوده و فاقد ضمانت اجرای کیفری است و دارنده چک میتواند طرح دعوی حقوقی نماید.
رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد شرط اجازه ولی دختر باکره در ازدواج.
رای وحدت رویه شماره 1
رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور
بسمه تعالی
با توجه به نظر اکثر فقها و به ویژه نظر مبارک حضرت امام مدظلهالعالی در حاشیه عروهْْ الوثقی و نظر حضرت آیتالله العظمی منتظری که در پروندهمنعکس است و همچنین با عنایت به ملاک صدر ماده 1043 قانون مدنی عقد دوم از نظر این هیأت صحیح و ولایت پدر نسبت به چنین عقدی ساقطاست و مشروعیت دخول قبل از عقد شرط صحت عقد و با شرط سقوط ولایت پدر نیست و دخول مطلقاً (مشروع باشد یا غیر مشروع) سبب سقوطولایت پدر میباشد بنابراین رأی شعبه نهم مدنی خاص موضوع دادنامه شماره 279.9-59.11.28 دایر بر صحت عقد دوم طبق موازین شرعی وقانونی صادر شده و صحیح است و این رأی برای محاکم در موارد مشابه لازمالاتباع است.
اگر که فردی چکی را به شما داد،از او بخواهید در قسمت”در وجه…”از نوشتن کلمه بابت (یا ضمانت)خودداری کند.
زیرا اگر چک در تاریخ مقرر وصول نگردد جنبه کیفری نداشته و با مشکل مواجه می شوید.
اگر در ماجرای قتل عمد، ولی دم مقتول با دریافت دیه رضایت دهند، باز هم قاتل به حبس محکوم میشود.
اگر خودروهای تولید داخل یا کالاهای وارداتی دارای کیفیت لازم نبودند، می توان به علت رعایت نکردن استاندارد از تولید کننده شکایت کرد.این شکایت باید کتبی به وزارت صنعت،معدن و تجارت تقدیم شود
اگر در زمان حمل خودرو توسط مامور راهنمایی و رانندگی مالک آن خودرو بیاید و تقاضای دریافت و تحویل خودروی خود را کند، مامور مکلف است قبض جریمه صادر کند و خودرو را به او تحویل دهد.
آزار شدید زن توسط مرد، یکی از مصادیقی است که در صورت اثبات موجب دادن «حق طلاق» به زن میشود
کسانی که یک سال خانه ی خود را خالی و بدون مستاجر و سکنه میگذارند، از سال دوم ملزم به پرداخت مالیات هستند
اگر در حادثه رانندگی، مصدوم احتیاج به کمک فوری داشته و راننده از رساندن او به مراکز درمانی خودداری و محل حادثه را ترک کند، به بیش از چهار ماه حبس محکوم میشود.
مرد در صورت نداشتن فرزند و نوه از زن خود، نصف اموال را به ارث میبرد،
و در صورت داشتن فرزند، یک چهارم از اموال را به ارث میبرد.
اکثر دفترخانه ها برای بخشش مهریه حضور و اجازه ی پدر دختر خانوم را الزامی میدانند
اگر فردی برای فرار و نپرداختن بدهی خود اموالش را به نام دیگری کند، مرتکب جرمی شده که تا دوسال حبس دارد.
در صورت فوت یکی از ابوین حضانت طفل با کسی که زنده است خواهد بود مثلاً با فوت پدر،حضانت طفل با مادر است نه پدربزرگ.
زن اگر راضی نیست شوهرش از جهیزیه استفاده کند،می تواند جهاز خود را جمع کرده و کنار بگذارد و از شوهر اثاثیه منزل و پوشاک برای زندگی بعنوان نفقه مطالبه کند.
اگر جهت نظافت مشاعات،مدیر ساختمان کارگری به کار گمارد در صورت بروز حادثه مدیر،مسئولیت کیفری داشته وباید دیه متعلقه را پرداخت کند،مگر آنکه ثابت کند بروز حادثه از سهل انگاری کارگر بوده است
توارث بین زن و شوهر هنگامی است که رابطه زناشویی آنان ناشی از ازدواج دائم باشد در نکاح موقت هیچ یک از زوجین از یکدیگر ارث نمیبرند
تولد هر طفل در ایران اعم از این که پدر و مادر او ایرانی یا خارجی باشند، باید ظرف مدت 15 روز به اداره ثبت احوال اطلاع داده شود
هر کس زن شوهر داری را با علم به شوهردار بودن او و حرمت نکاح برای خود عقد کند ،عقد باطل وآن زن مطلقاً بر آن شخص تا ابد حرام می شود.
هرکس با علم به بسته بودن حساب بانکی خود مبادرت به صدور چک کند عمل وی در حکم صدور چک بلامحل خواهد بود و به حداکثر مجازات 2سال حبس محکوم میشود.
هرگونه تغییر در نما، سردر یا بالکن های اختصاصی ممنوع است مگر با توافق اکثریت مالکین.
شوهر میتواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد منع کند(م1117 ق.م)
هر نوع آزار و اذیت کودکان که سلامت جسم یا روان آنها را به مخاطره اندازد، ممنوع است و کودک آزاری از جرایم عمومی بوده و احتیاج به شکایت شاکی خصوصی ندارد.
اگر فردی علیه یک شخص روحانی طرح دعوی کند ،باید در دادگاه ویژه روحانیت رسیدگی گردد
در مواردی که عبور عابر پیاده ممنوع است، اگر عبور نماید و راننده ای که با سرعت مجاز در حرکت بوده با عابر برخورد نموده، منجر به فوت یا مصدوم شدن وی گردد، راننده ضامن دیه وخسارت وارده نیست .
تعمیرات و کلیه مخارجی که در مورد اجاره، برای امکان بهره برداری از آن لازم است بر عهده مالک می باشد مگر آنکه در اجاره نامه خلاف آن قید شود. مانند نصب آبگرمکن یا شوفاژ و…
در تصادفات رانندگی گاهی خسارات بیش از آن چیزی است که بیمه تعهد کرده و بنابراین فرد مقصر، خود ملزم به پرداخت مابقی خسارات است
بهترین راه اثبات اعتیاد همسر به شیشه ، دادخواست آزمایش «تست مو» از دادگاه می باشد.
این آزمایش تخصصی میزان مصرف شخص را در طول 3ماه نشان میدهد.
ساکنین هر واحد، مسئول جبران خسارت وارد شده به دیگران در اثر گرفتگی لوله های فاضلاب، سررفتن آب وان یا سینک می باشند
تعدادی از شرایط ضمن عقد کتبا در سند ازدواج نوشته شده و فقط باید امضا گردد، اما شروط دیگر را باید در قسمت توضیحات به صورت حقوقی نوشته و امضا کنید.
افراد می توانند در زمان فروش خودرو، تخفیفات مربوط به بیمه را برای خود حفظ کنند یا حتی آن را به وابستگان خود از جمله همسر و فرزند منتقل کنند