⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖بابیش از8سال سابقه حقوقی

وظایف ضابطان در جرایم مشهود.

1 تمام اقدامات لازم را به منظور حفظ آلات، ادوات، آثار، علائم و ادلہ وقوع جرم

2 جلوگیرے از فرار یا مخفی شدن متهم و یا تبانی، به عمل می آورند،

3 تحقیقات لازم را انجام مے دهند

4 بلافاصله نتایج و مدارڪ به دست آمده را به اطلاع دادستان می رسانند.

5 چنانچه شاهد یا مطلعی در صحنه وقوع جرم حضور داشته باشد؛ اسم، نشانی، شماره تلفن و سایر مشخصات ایشان را أخذ و در پرونده درج می کنند.

6 ضابطان دادگستری فقط در صورتی می توانند متهم را بازداشت نمایند که قرائن و امارات قوی بر ارتکاب جرم مشهود توسط وی وجود داشته باشد.

۱۵ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شهادت درامور مدنی و کیفری.

انتقال حقیقت امری از ناحیه فردی که آنرا دیده و شنیده باشد به فرد دیگری که آنرا ندیده نشنیده است شهادت گویند.
پس شهادت عملی است که هر فردی حقیقت امری را نسبت بآن اطلاعات شخصی دارد گواهی داده و آنرا در معرض استفاده دیگران برای کشف حقیقت قرار میدهد.
انسان اولین طریقه اثبات دعوی را تمسک بگواهی گواهان قرار داده زیرا قبل از اختراع خط یگانه وسیلهای که برای اثبات دعوی و یا دفاع از آن بکار میرفت استناد بشهادت شهود بود.
شهادت در مذهب یهود
در کیش یهود در امور قضائی برای شهادت شهود اهمیت زیادی قائل بوده و ابن هاعزرو هوشن میشپات که ناشرین شریعت کلیم بودند مقرراتی در قسمت شهادت شهود جمعآوری کرده و درتورات هم مسطور است که کلیه دعاوی مدنی و حقوقی از طریق شهادت صورت میگرفت وهیچ عقد و قراردادی بدون حضور گواه درباره طرفین نافذ و معتبر شناخته نمیشد ولی زنها مجاز نبودند که در امر شهادت دخالت نمایند و این عمل فقط بوسیله مردان صورت میگرفت.

شهادت درحقوق روم
درحقوق روم شهادت غیرمستقیم اعتباری نداشت شرط اصلی شهادت این بود که شاهد شخصاً ناظر واقعه باشد و آنرا دیده و یاشنیده باشد و شهادت واحد کافی برای اثبات امری در امور کیفری و مدنی نبود.
رومیها علاوه بر مردها بزنان نیز اجازه میدادند که در ادای شهادت شرکت نمایند.
شهادت در حقوق ایران باستان
در ایران باستان مزدکیها اعتماد زیادی باقوال هم کیشان خود داشته و یک ارزش استثنائی برای گفتار آنان قائل میشدند شهادت برادر را برای برادر دیگر و شهادت زن را برای شوهر بدون در نظر گرفتن درجه قرابت و خیشاوندی قبول کرده و بآن ترتیب اثر میداند. و طرز استماع شهادت شهود بدین نحو بود که اول خواهان شهود خود را معرفی مینمود و برای اینکه شهادت مؤثر باشد عده شهود باید در حدود سه نفر بوده باشد ولی نسبت بهر دعوائی از نظر کمیت و کیفیت عده شهود بتفاوت روبه تزاید یا نقصان میرفت.
در اموریکه دربیابان یا صحرا واقع میشد بشهادت یکنفر اکتفا میکردند و تعداد شهود در امور دیگر بدوازده نفر میرسید واگر تعداد شهوده بعده کافی نبود کسری آنرا با ادای مراسم تحلیف از طرف شهود جبران مینمودند.
اگرخواهان که آنرا پوشینمال میگفتندشکایتی را نزد قاضی طرح مینمود و قاضی خوانده پوشینمال را احضار میکرد و خواهان تاموقع شب انتظار خوانده رامیکشید و دومرتبه خوانده از طرف داور یا قاضی احضار میشد تا اگر پس از گذشتن سه روز خوانده حاضر نمیشد یا از دادن پاسخ دعوا استنکاف مینمود هر روز از غیبت خوانده بمنزله یکشاهد بنفع خواهان تلقی میگردید.
شهادت در حقوق فرانسه
شارل ششم در نوامبر 1349 فرمانی صادر نمود وبافراد اجازه داد که در امور مدنی و کیفری شهادت دهند ولی ارزش شهادت زنان کمتر از شهادت مردان بود و روش قضائی آنان مبنی بر این بود که ارزش شهادت سه نفری را بری باشهادت دو مرد مینمود. یکی از صفات شهود در آندوره آزادی عمل بود و نیز گواهان بایستی متصف بحس شهرت وحسن اخلاق بوده باشند شهادت کنیزان وغلامان ومردان و زنان بدعمل و فاسد بهیچوجه مسموع نبود و بآن ترتیب اثر داده نمیشد در ژرمنها شهادت معمول و رایج بوده واصول و قواعدی نسبت به صلاحیت آنان وجود نداشت افارب و خویشاوندان اصحاب دعوی میتوانستند نسبت بآن امور شهادت شهود پرداخته ولی انجام این عمل را بیکی از مامورین ابلاغ و یا اجراء و یا صاحبان محاضر محول مینمودند.
فرمان 1498 مشعر بر این قسمت بود که دادرسی باید بطور سری صورت گرفته و هیچکس دعوی رسیدگی نماید.
شهادت و شرایط آن
استماع شهادت شهود اصولا باید باکمال عزم و احتیاط صورت گیرد زیرا اغلب شهادتها بانفسانیات و شهوات وتوهمات و نقص اعضاء انسانی و حواس و یا کمی هوش و حافظه صورت میگیرد ولی در بعضی از موارد شهادت افراد یگانه طریقه تحقیق وکشف حقیقت بوده وقضات وسایل دیگری در دست ندارند که باعمال گذشته که در حضور آنان واقع نشده رسیدگی نمایند مگر باستناد اظهارات افرادی که شاهد آن واقعه بودهاند.
برای استنباط ارزش شهادت نکات زیرین را باید در نظر گرفت.
سنخ امور واعمالی که مورد اثباتست.
اوصاف شخص شاهد.
روابط وتناسب گواهیها باهم و عدم وجود تخالف و تباین بین آنها.
زیرا شهادت از امور کیفی است نه کمی بتعداد شهود نباید توجه داشت بلکه بیشتر باید بارزش شهادت توجه نمود گوش و چشم باید تصاویر و اعمال وافعال مردم را درک کند تاموجب حصول اطلاعات کامل شود.
شهادت روی مسموعات دیگران تحت شرایط زیرین قابل قبولست.
1-مطلع باید اطمینان حاصل نماید که شخص گوینده خود واقعه را دیده و شنیده باشد نه اینکه اقوال او متکی باقوال دیگران باشد.
2-معرفت کامل بهویت گوینده داشته باشد.
3-گویندگان باید قابل اعتماد بوده و لااقل عده آنان از یکنفر بیشتر باشد.
قوانین امروز اعتبار شهادت شهود را درعداد مستنباطات قاضی قرارداده و هیچگونه تحدیدی برای آن که از اختیارات کلی و مختصه دادرسانست قائل نشدهاند.
شاهدی که مبانی شهادت او اقوال دیگرانست نیمتواند ادای شهادت کند مگر اینکه دست دوم باشد.
هو و جنجال نباید در امر شهادت دخالت یابد و اینگونه اطلاعات تاثیر قضائی نخواهد داشت.
دادرس باید تمام اظهارات گواهانرا باهم مقایسه و تطبیق نماید که آیا این اظهارات باهم سازگار هستند یانه ودر صورت تباین و اختلاف آنرا فوراً رد نماید.
شاهد باید گواهی خود را بصورت قطع گفته بدون اینکه تردید و یا ابهامی در بیانات او باشد ولی مجاز نیست که شهادتین متکی برعقاید شخصی او بوده باشد شاهد آنچه را که حواس او درک کرده باید بطور ساده بیان نموده واز گرفتن نتیجه احتراز جوید زیرا ممکنست قضا یا حقیقت داشته باشد ولی نتایج حاصله از آن صحیح نباشد در انیصورت نباید مستنباطات خود را گفته و اطلاعات و مشهودات خود را تفسیر و تعبیر نماید.
شاهد نباید نسبت به آنچه گواهی میدهد بحث و مشاجره کرده زیرا در صورت خروج شاهد از وظیفه شهادت شاهد بصورت کمک بیکی از اصحاب دعوا درخواهد آمد.
شهادت ملازمه باتماس و روابطه با اشخاص دارد وهر عمل و بیان حقیقت که مغز و دماغ انسانرا متوجه باعتقاد کامل بوجود حقایق دیگر اعم از مثبت یا منفی نماید شهادت گویند.
شهادت اهمیت بسزائی درحیات بشر داشته و در نتیجه ابن عمل محصول حواس و حافظه نسلهای گذشته ومعاصر در اختیار هر فردی گذاشته شده و در آن واحد میتواند آنرا در هر زمان ومکانی بسط و توسعه دهد.
شهات نه فقط پایه و اساس تاریخ را تشکیل میدهد بلکه اغلب از سازمانهای اجتماعی مخصوصاً قضائی روی این اصل استوار شده است.
شهادت و تجربه و استدلال یکی از منابع سه گانه معلومات بشریست.
شهود و مطلعین چشمان و گوش های عدالتند.
حقیقت امور در عداد اموال مشترک افراد بوده و هیچکس نباید نزتفوه به آن در موقع لزوم خودداری نماید زیرا بیان هر حقیقتی که مورد نیازمندی جامعه است در حکم انجام یکی از خدمات عمومی است.
اصولاً هر کسی از لحاظ اظهار حقیقت مدیون دستگاه اجراء عدالت بوده ودر هر موردی که از طرف اشخاص ذیصلاحست برای ادای توضیحات و بیان حقیقت دعوت میشود ملزومست از بیان حقایقی که بدان وقوف و اطلاع دارد شانه خالی نکرده واطلاعات خود را در دسترس آنان گذارده تادین خود را از هرجهت نسبت باجتماع ادا نماید زیرا دادرسان و دادستانها و بازپرسها موقعی میتوانند اجرای عدالت کنند که نسبت بامور و قضایای مطروحه که ما خود برسیدگی شدهاند روشن باشند تاحقایق را مبنای آراء و تصمیمات خود قرار دهند.
باین قاعده واصل از نظر حفظ اسرار شغل و حرفهای و کلای دادگستری-دادرسان-مامورین دفتری قضائی-اطباء-جراحان-قابلهها-دوافروشان-مامورین صحی و علماء روحانی مستثنی هستند زیرا علاوه بر اینکه بذکر حقایق واسراریکه بمناسبت شغل وحرفه بآنان سپرده شده است ملزوم نمیباشند بلکه در صورت افشاء اسرار مردم مستوجب تعقیب کیفری خواهند بود-اظهارات گواهان که از معلومات واطلاعات آنان استفاده میشود درحقیقت عناصر و عوامل قطع و یقین دادرسان را تشکیل میدهد ولی متاسفانه در اغلب موارد سست و بیاساس بوده و دادرسانرا باشتباه میاندازد زیرا گوش و چشم مورد خطاهای زیادی هستند مثلاً اگر ده نفر که ناظر صحت واقعه و امری هستند و هر کدام خاطرات و یادبود گوناگون خود را بخواهند اظهار نمایند طوری باهم اختلاف دارد که مثل آنست که ده واقعه بوقوع پیوسته وهر ده فقره شهادت بطوری غیرممکن التحویل بوده که نمیتوان آنهاررا تحویل بواحد نمود.
علت خطاهای انسان و اشتباهات او اینست که روح وعقل او بقول یکی از فلاسفه گرفتار تن بوده وحواس و تخیلات و تمایلات ونفسانیات یا شهوات در فهم و عقل او مداخله کرده ویک سلسله خطاها و اشتباهات برای او دست میدهد.
انسان امور واشیاء با بسه وجه ادراک میکند.
1-فهم
2-خیال
3-حواس
فهم
قوه درک امور وافکار را فهم گویند.
فهم مافوق حواس و تخیلست فهم بما افکار کلی داده که منبعث ار افکار جزئی میشود.
عمل فهم عبارتست از درک واطلاع اشیاء زیاد و متنوع و آنچه را که از حواس بیادست میدهد اعم از مادی و معنوی ومحسوس و غیر محسوس- از طریق فهم درک امور معنوی بیشتر از مادی و محسوس صورت میگیرد وحاصل شدن مفهومات نتیجه فعالیت فهم است که در ذهن تصورات پراکنده را متحد کرده وتصویر کلی میسازد واغلب متوجه امور کلی و انزاعی و علم بمجردات است.
ومحدوده بودن فهم امور را برانسان مشتبه میسازد چون ازمحدود بودن فهم غافل میباشد و گمان میکند میتواند باعلم خود برامور عالم احاطه پیدا نماید و همین حس سبب اشتباه و خبط و خطا و گمراهی او میشود.
ایجاد مفهومات در فهم انسان بواسطه اینست که از چندان نیرو سرچشمه میگیرد ولی نقائصی که در هر یک از این نیروها پیدا شود موجب اشتباه و خطا خواهدشد.
1-اردراک که نخستین مرحله عملست.
2-نیروی حفظ که معلومات را درذهن نگاهداشته و در موقع خود بخاطر آورده و بکار میندازد.
3-قوه تمیز که معانی را از یکدیگر جداکرده و تشخیص تناسب آنها را با یکدیگر میدهد.
4-سنجش که بواسطه آن ذهن دو یاچند شیلی و دو یا چند فکر را بهم نزدیک نموده تا روابط و بستگیهای آنها را با یکدیگر بدستآورد.
5-ترکیب و تالیف که معانی بسیطی را باهم ترکیب کرده ومعانی مرکب میسازد.
6-تجرید یا انتزاع که یک معنای جزئیراکه از مشاهده یکفرد معلوم شده از مقارناتی که همراه دارد جدا میکنه و مفهوم کلی میسازد.
تخیل
قدرت نیروئی که اشیاء را در ذهن بکیفیتی ترسیم میکند که در مقابل حواس قرارگرفته و حال آنکه در غیاب حواس بوده و یا عاری از حقیقت خارجی میباشد تحلیل گویند.
در تخیل سه عامل را باید در نظر گرفت:
1-خاطره ویادبود که آنرا مصالح تخیل گویند.
2-تجرید که بامطالعه ومقایسه عوامل مختلفه این عمل صورت میگیرد.
3-حکم بقبول یاردان.
قدرت تخیل که پیروی از اصول تداعی معانی یعنی تجدید خاطره است نسبت بهرکس فرق میکند و در هر سن متفاوتست در دوره جوانی بیشتر ظاهر میشود و این امر بستگی کامل با ساختمان بدن وعادت و تربیت دارد. تخیل یعنی نامرئی را مرئی کردن و نامتناهی را متناهی نمودن.
عمل تخیل در غیاب اشیاء صورت گرفته و از طریق تخیل انسان موجودات مادی را که از نظر وی غایب هستند درک کرده و بقوه خود تصاویری ساخته و آنها را بنزد خود حاضر میسازد وتخیلات جز در زمان و مکان صورت نمیگیرد.
هر قدر تخیل بصورت حقیقت در آید جنبه فن را تشکیل میدهد و در تاریخ بشریت تخیل مقام بلندی را حائز بوده زیرا بدون تخیل ترقیات صنعت و علوم امر محال خواهد بود.
تخیل بصورت خواب و کابوس هم در آمده و حقی اگر تخیل از حد اعتدال خارج شود منتهی بمرض تجسم خیال یا جنون و امراض دماغی خواهد شد.
حواس
نیروئی که ذهن را باعالم خارج مربوط ساخته ومعلوماتی بدست انسان میدهد حواس نامیده میشود.
از طریق حواس تاثیرات و تصورات را حضوراً میتوان درک نمود زیرا آغاز علم انسان حس است هک صورت هائی از اشیاء در ذهن نقش میکند و قوه عقل را برمیانگیزد تا آن صور را باهم سنجیده و وصل و فصل نماید.
حواس را نباید علم و حقیقت پنداشت حواس مناسب تن را باعالم خارج بخوبی معلوم و محفوظ مینماید و نمایشهای حواس حقیقت نبوده فقط تصاویری که در ذهن از حادثات و عوارض جهان نقش میشود و صور نوعیه و عرضهائی که مابرای اشیاء فرض میکنیم حقیقت ندارد ولذت و المی که از تاثیر اشیاء درک میکنیم در حقیقت از آنها نیست احوال نفس خود ماست پس خطاها و اشتباهاتی در فهم و تخیل و حواس دست میدهد که تاثیر زیادی در اداء شهادت خواهد داشت.
تمایلات هم در طبع انسان مهر و کین ایجاد میکند و مهر و کین حجاب فهم است و آنرا تیره میسازد که نمیتواند حقیقت را بدرستی ادراک نماید.
نفسانیات از تمایلات قویتر وتاثیرشان زیادتر میباشد و بیشتر در معرض اشتباه واقع میشوند پس خطاها و اشتباهات به پنج طریقه صورت میگیرد:
1-خطاهای فهم.
2-خطاهای تخیل.
3-خطاهای حواس.
4-خطاهای تمایلات.
5-خطاهای نفسانیات و یا شهوات.
عوامل مؤثر در پیدایش شهادت
عواملی که موجب خطا و اشتباهات انسان در ادای شهادت میشود بقدری زیاد است که این مقاله گنجایش آنرا بنحو تفصیل نخواهد داشت فقط بذکر اسامی و نواقص پاره از آنها اکتفا میشود. عوامل مزبور از قرار زیرند:
1-بغض 2-حسد 3-کینه 4-نفع شخصی 5- افکار سیاسی 6-افکار 7- علاقه 8- اکراه وتنفر 9- اختلاف مزاج 10- القائات 11- اضطراب و هیجان روحی 12- عدم دقت 13- کمی حافظه 14- بعدزمان 15- بعدمکان 16- سن 17- اختلاف نوع 18- طفولیتوبزرگی 19- ضعفحواس 20- امراضعارضهبرحواس
21- ضعف جسم 22- ضعف و اختلافات روحی 23- ضعف فهم 24- تخیل زیاد 25- عادت 26- توهم 27- محیط زندگی 28-مفاهیم اعمال باعتبار زمان ومکان از نظر حسن و قبح 29-اختلاف صفات و روحیه اشخاص 30- تربیت 31-تعلیم 32-اختلال درقسمت تناسلی 33- استمناء 34- اختلال در رفتار و حرکات 35-ضعف تدریجی یک نژاد و یا یک عضو 36- اختلال در تفکر و قضاوت 37- اختلال در احساسات و هیجانات 38- اختلال در تاثیر و ادراک 39- اختلاف زبان 40- اختلاف نژاد و مشرب 41-ترس 42- تأثیر رنگها 43- جنون دروغ گوئی.
خطاها و اشتباهات
بیشتر احساسات خارجی ما از طریق چشم و گوش است و این دو عضو همیشه در معرض خطاهای بیشماری بعلت نقص یا طرز ساختانی آنها مشهود میگردد.
بینائی در نتیجه عبور نور از جلیدیه یا زجاجیه (Cristallin) که بشکل عدسی است و ترسیم در شبکیه (Retine) چشم (که بوسیله عصب باصره بمغز منتقل میگردد) صورت میگیرد ولی در نتیجه تحدب کم و زیاد عدسی و تصاویر بزرگ و کوچک نشان دادهشده مثلاًاگر عدسی را که طرفین آن محدب باشد جلوی چشم قراردهیم اشیاء را بزرگ نمایش داده و اگر بر عکس عدسی که دو طرف آن مقعر باشد جلوی چشم قرارگیرد اجسام را کوچک جلوه میدهد کوچک و بزرگی خاصیت عدسیها است شیئی مورد بینائی بزرگ و کوچک نبوده است.
اگر چوبی را بطور مایل در آب فروبریم چوب بنظر منکسر یا شکسته میآید این اشتباه همیشه در نتیجه انکسارنور برطبق قاعده ارشمیدس بمادست میدهد.
ته حوض یا استخر و یا دریاچه یک ربع عمق آن کمتر بنظر میآید در صورتی که اینطور نیست.
ماهیگیران همیشه آن محلی راکه بنظر آنان ماهی هست هدف قرار نمیدهند زیرا بنظر بالاتر میآید در صورتی که درپائینتر قرار گرفته است و هدف را همیشه بپائینمورد نظر قرار میدهند تا بتوانند ماهی را صید نمایند.
در شبکیه چشم تمام تصاویر معکوس میافتد و حال آنکه ما آنها را مستقیم میبینیم این درک روی عادات است زیرا هم آهنگ شدن تدریجی تاثیرات چشم با تاثرات حواس ظاهری دیگر شخص را کمکم بمستقیم تصور کردن تصاویر معکوس عادت میدهد.
اشخاصی که احول وچپ هستند که آنرا (استرابیسم Strabisme) یا لوش (Louch) میگویند اشیاء را از نظر ساختمانی چشم خود دوتا تصور نموده وحال آنکه یکی میباشد و این اشتباه از طرز ساختمان چشم آنان ایجاد میشود.
تشخیص رنگها بواسطه وجود مخروطات عصبی صورت میگیرد ومرض دالتونیسم (Daltonisme) که نسبت به دالتون دانشمند انگلیسی میدهند عبارت از فقدان بینائی رنگ قرمز است برای این قبیل اشخاص آلوبالو و گیلاس بهیچوجه رسیده بنظر نمیآید بعضیها علاوه بر کوری رنگ قرمز مبتلی بکوری رنگ سبز نیز میباشند این اشخاص نمیتوانند سوزن بان یا راهنمای راهآهن ویاکشتی بشوند تردیدی نیست که در نتیجه خطای حس باصره آنا در تشخیص رنگ سبز و قرمز منتهی بهلاکت جمعی خواهدشد.
اختلاف رنگها علتش کمی وزیادی شماره امواج در زمان معین میباشد چنانکه زیر وبمی اصوات بسته بعده ارتعاشات هوامیباشد حداقل ارتعاشات اثر که شبکیه چشم انسان را متاثر میسازد بالغ بر سیصد و پنجاه تریلیون موج در ثانیه است که رنگ قرمز تولید میشود و حداکثر امواج که محسوس واقع میشود در حدود هفتصد تریلیون موج است که رنگ بنفش پیدا میشود.
قرمز – بنفش-زرد-سبز-آبی-نیلی-نارنجی طیف شمسی را تشکیل میدهند و چون این رنگها از تجزیه نور سفید آفتاب بدست میآید ترکیب آنها هم رنگ سفید را نتیجه میدهد واگر بوسیله منشور نور آفتاب را نگاه کنیم تجزیه کاملاً تحقق پیدا کرده و این هفت رنگ را مشاهده مینمائیم. نیوتون انگلیسی روی قرصی از مقوا این هفت رنگ را بترتیب زیرکه بنفش-نیلی-آبی-سبز-زرد-نارنجی وقرمز است ترسیم نموده و آنرا بوسیله ماشینی تندمیچر خاند و نمایش رنگ سفید میداد.
در کوهستان بواسطه صافی هوا و نبودن گرد و غبار تمام اشیاء نزدیکتر از فاصله حقیقی خود جلوه میکند.
اگر از خیابان مشجری عبور نمائیم بنظر میآید که دو طرف خیابان در یک نقطه یکدیگر را قطع و تشکیل مثلثی میدهند این تصور از خطاهای حواسها است.
اشخاصی که دارای لباس سفید و یا دستکش سفید هستند از لحاظ دست قویتر و از لحاظ بدن چاق تر از دیگران بنظر میرسند برعکس کسانی که لباس سیاه در بردارند این لباس آنانرا کمی لاغر جلوه میدهد برای همین است که خیاطها و اساتید همیشه بافرادی که چاق هستند لباس سیاه توصیه کرده و بافراد لاغر لباس سفید میپوشانند.
رنگ آبی بانسان تاثیر سردی داده و برعکس رنگ قرمز در انسان ایجاد حرارت مینماید برای همین است که زیر زمینها را برای نشستن در تابستان با کاشی آبی میپوشانند یا آب را در کاسه بدل چینی آبی مینوشتند و در اروپا رسم است در بخاریهای دیواری شیشههائی برنگ قرمز مانند ذغال گذاشته و با برق روشن مینمایند که نمایش آتش را بدهد و در آنان کمی ایجاد گرمی نماید.
رنگ نارنجی ایجاد سرور و بهجت در انسان نموده وکلیه اطاقهای نشین را برای رفع خستگیهای حاصله از کار نارنجی مینمایند رنگ قهوه کم رنگ ایجاد تمرکز قوای دماغی نموده واطاق کار و دفتر را با این رنگ، رنگ مینمایند.
رنگ قرمز تحریک اشتها کرده و موجب تهیج اعصاب نیز میشود از این جهت اطاق نهارخوری را باین رنگ در میآورند.
اشخاصی که مبتلا به یرقان هستند و یا سانتونین (جوهر کرم) استعمال کردهاند محیط و مشهودات خود را به رنگ زرد میبینید.
خورشید صبح وعصر بزرگتر از وسط روز جلوه میکند در اغلب بیابانها که سرابی بنظر میرسد چیزی نیست جز توهم بشر. فردی که پابند شهوات است هدف خود را چنانکه دیگران میبینند نمیبیند بلکه در شخص یا شیئی محبوب نیکوئیها و زیبائیهائی ادراک میکند و در شخص و شیئی منفور بدیها و زشتیها ملاحظه میکند که از نظر دیگران مستور است چنانکه وحشی شاعر معروف میگوید:
اگر بردیده مجنون نشینی بغیر از خوبی لیلی نبینی
در جوامع بشری افرادی پیدا میشود که اشیاء آرایش و یا گفتار زنان ومردان زیبا موجب تحریک اعضاء قناسلی آنان شده و بالنتیجه اختلالی در دماغ و افکار و گفتار آنان پیدا گردیده وموازنه و اعتدال را از دست میدهند این قبیل اشخاص نباید در مقام شهادت نسبت بشاهد یا دلبر خود برآیند (درزبان عربی شاهد بمعنی معشوقه و دلبر نیز آمده است) و حافظ میگوید:
شاهد آن نیست که موئی و میانی دارد
بنده طلعت آن باش که آنی دارد
این مرض و جنون را فتی شیسم (Fetichisme) میگویند.
اگر سنگ ریزه در کف دست قراردهیم و با دوانگشت وسطی وسبابه دست دیگر روی هم سوار کرده وباهر دوانگشت سنگ را لمس کنیم در سنگ ریزه ادراک خواهیم نمود زیرا سنگ ریزه درسر انگشت دو اثر مینماید و چون در اثر وجود دو علت موثر است شخص اشتباهاًدو سنگ را درک مینماید.
اگر شخصی ناظر یک جنایت باشد مثلاً ببیند که فردی فرد دیگر را میکشد هر زندانی را که ببیند فوراً او را با قاتل اشتباه میکند این نکته اهمیت زیادی در اجرای عدالت دارد.
در سنه 1309 شخصی بنام محمود زنی را با دو بچهاش در قنات آباد در جلوی مادرش سربرید و متواری شد پس از آنکه اشخاص مظنون بقتل را دستگیر کردند و در پین زندانیان قراردادند مادر مقتوله را بزندان بردند و باو گفتند که کدام یک از این زندانیها قاتل دختر شما است از هر ده نفر که میدید یکی دو نفر را درمقابل خود من که دراین امر سمت دادستانی داشتم انتخاب میکرد و میگفت مانند سیبی است که دو نصف کرده باشند و روی همین اصرار پیرزن مرد بچاره بنام اکبر سلاخ مدتی زندانی و بازداشت شد واز لحاظ احساسات بد مردم بیاندازه در زحمت بود تا قاتل واقعی که محمود بود پیدا شد و پس از تعقیب بکیفر اعمال خود رسید.
حکایت و وقایعی را که سه نفر تعریف میکنند از دهان سومی بصورت واقعه و تاریخچه دیگری در میآید که با اولی خیلی فرق دارد.
هرکس که بتماشای تآتر میرود از جزئیات پیسی که بازیگران بازی میکنند میتواند مدت مدیدی عین آن پیس رز برای دیگران که نشنیدهاند حکایت کند ولی رنگ و لباس بازیگران و نوع و سن و سالن وتزئینات آن که عمل باصره است فوراًمحو میشود و چیزی در مغز آنان باقی نمیماند.
همچنین بیانات خطیب وواعظ در گوش میماند ولی رنگ و نوع لباس او ابداً در حافظه باقی نمیماند و چشم آنرا بوادی فراموشی میفرستد.
توهم باتجسم خیال که آنرا هاللوسیناسیون (Hallucination) میگویند همانطور که شخصی در رؤیا صور ذهنی خود را دارای حقیقت خارجی میداند هنگام بیداری هم نسبت به خیالات خود همین حس را پیدا میکند و اغلب اموات یا هیاکل شیطان وغول و دیو را که مولود تخیلات آنانست میبیند.
شنوائی در نتیجه اهتزار امواج اتر بعمل آید که متوجه پرده صماخ از گوش خارجی میشود و بوسیله استخوانهای کوچک بگوش داخلی میرسد و با لیاف کورتی(Corti) که بالغ بر سه هزار میشود مثل دیابازون آنرا مرتعش مینماید. اغلب افراد در نتیجه کسالت وعوارض حاصله این اهتزازات امواج درست وارد گوش داخلی نشده و عمل خود را انجام نمیدهند و یا بواسطه سنگینی یک گوش نمیتوانند بخوبی جهت صوت و یا شدت آنرا درک نمایند و بالنتیجه در شنوائی آنان اشتباهات و خطاهائی ایجاد میشود.
پس از جنگ بین المللی یکی از روزهای تابستان بعدازظهر غواصی در کنار دریاچه لوهنس (Loch ness) روی آب جسم عظیمی مشاهده میکند که امواج دریاچه اورا بالا و پائین میبرد فوراً قوه تخیلات او تحریک شده و این منظره را جانور آدمخوار دریائی میداند تمام افراد ساکنین اطراف دریاچه دچار این توهم میشوند ومنعکس درجراید داخلی و خارجی میگردد از هر طرف مخبرین جراید و سیاحان از امریکا و اروپا و افریقا و آسیا و استرالیا برای دیدن حیوان آدم خوار بطرف اسکاتلند مسافرت مینمایند مدارس اطفال را میبندند ومردم عبور و مرور را درکنار دریاچه تامدتی قطع مینمایند دنیا را مدت چند ماه این توهم مشغول میسازد تا اینکه روزی یکنفر ماهیگیر میبیند که این توهم حیوان آدمخوار نبوده و دو بال طیاره بوده که در جنگ بینالمللی اول در آب افتاده و امواج آنهارا بالاو پائین میبردند و بصورت جانور آدم خوار جلوه میداده است.
والتررالی (Walter Raleigh) یکی از مورخین درجه اول انگلستان طرف توجه الیزابت ملکه انگلیس واقع شده و درعین حال مورخ مزبور نویسنده ودیپلمات و بحرپیما بود مامور جمعآوری و تدوین تاریخ عالم شد بخشنامه از طرف ملکه الیزابت صادر گردید که تمام اسناد موجوده در آرشیو امپراطوری را در اختیار او بگذارند تا بطور بیطرفانه و قطع و یقین تاریخ خود را بنویسد یک روز در برج لندن که درحال سکوت مشغول کار بود متوجه یک صدای خارجی شد عدهای را دید که نزاع میکردند و همدیگر را میزدند حس کنجکاوی مورخ را وادار کرد از قصر آن برج بیرون آید و خود شخصاً شاهد آن واقعه بود پس از گذشتن دوسه ساعت جرایدی روی میز خود دید و هر یک از آنها بیک نحو آنرا شرح دادهن که بااستماع بیانات دوستان و صحنهای که در آن واقعه مشاهده نموده بود باندازه متبابن و مخالف یکدیگر بود که نتوانست تشابهی برای دو گوینده یا مندرجات جراید قائل شود فوراً از این منظرهو اختلافگوئیها عصبانی شده و نتایج زحمات نه ساله خودرا در بخاری سوزاند و پیش خود میگفت واقعه که بیش از سه ساعت از آن نگذشته است اینقدر اختلافگوئی در آن وجودداشته باشد چطور من میتوانم نسبت بتدوین تاریخ عالم آنهم نسبت بقرون گذشته قلمفرسائی و اظهار عقیده نمایم.
نسبیت – کلیه احکام قضا و تهائی که مامینمائیم خواه چیزهائی که با حس ادراک میکنیم و خواه قضایائی که باستدلال علمی و ریاضی بانبات میرسانیم همه نسبی است یعنی نسبت به حس و عقل که داریم ونسبت به محیطی که در آن هستیم ونسبت بحالت حرکتی که واجد میباشیم قضاوتها واحکام مزبور آنطور است که مینمائیم ولی هرگاه کسی دیگر در محیط دیگر با حالت دیگر در همان چیزی که ما قضاوت کردهایم قضاوت خواهد کرد و آنچه مابا استدلال ریاضی ثابت نمودهایم برای اوطور دیگر ثابت خواهدشد.
کوتاه شدن جسم- جسم در حال حرکت حجمش در آن جهتی که حرکت میکند کوتاه میشود مثلاًاگر از جهت پهنا حرکت نماید پهنایش کوتاه میگردد و اگر در جهت طول حرکت کند طولش کوتاه میشود زیرا دانه مرکزی اتوم که آنرا پرتون خوانند در محیط خود الکترومانیتیک ایجاد میکند وعلت کوتاه شدن اجسام اینست که هر جسمی از اتومها تشکیل یافته اگر چه ذرات جسم در نظر مابهم پیوسته میآید ولی چنین نیست بلکه میان اتومها مسافتهادی است که نسبت به حجم آنها دوری اتومها از یکدیگر بیک نسبت متساویست در نتیجه توازع دو قوه یکی قوه جاذبه میان اتومها ودیگری قوه دافعه که در نتیجه حرکت پیدا گشته ومیخواهد اتومها را از یکدیگر دور سازد فاصله اتومها و فضائی که در آن حرکت میکند همیشه بیک نسبت محفوظ میماند اما این توازن تا وقتی برقراراست که ذرهها ساکن باشند لکن هرگاه حرکت کنند یا حرکت آنها سریعتر شود توازن قوا بهم میخورد وامواج الکترومانیتیک پیدا میشود و توازن جدیدی پیدا میشود و سرکوتاه شدن اجسام مربوط بهمین امواج است که در نتیجه حرکت یا سریع شدن حرکت بوجود میآید.
هر عضوی درنتیجه کار و فعالیت زیاد دچارخستگی شده ومبتلی به بیماری موسوم به Surmenage میشود وهمچنین درنتیجه اختلال درترشحات غدد مترشحه داخلی در فهم و حواس انسان ضعف و فتوری حاصل میشود که نتیجتاًممکن است شخص را باشتباهات و خطاهای زیادی دچار نماید.
سعدی علیه الرحمه حکیم سخنور ما در چند بیت این معنی را تشریح کرده است.
یکی پرسید از آن گم کرده فرزند که ای روشن روان پیرخردمند
ز مصرش بوی پیراهن شنیدی چرا در چاه کنعانش ندیدی
بگفت احوال ما برق جهانست گهی پیدا و دیگر دم نهانست
گهی بر طارم اعلی نشینیم گهی تا پشت پای خود نه بینیم
اگر درویش بریک حال ماندی سرودست از دو عالم بافشاندی
عدهای رسیدن بحقیقت را از طریق کشف وشهود دانسته و اکتساب اطلاعات دیگر را استراق سمع و بصر میدانند چنانکه یکی از عرفا میگوید:
علمی که نه کشفی وشهودی باشد پیداستکهاستراقسمعوبصراست
و میگویند آن کسی که آئینه قلمش از هر گونه زنگار خباثت و رذائل باشد ودر مقام تزکمه نفس برآید قلب او بصورت جام جم درآمده وبمرحله کشف وشهود میرسد.
واین درحالت را انتوئی سیون (Intuition) ویا ایللومناسیون (Illumination) میگویند که خلسه و جذبه یکی از این احوال میباشد. شیخ عطار جلالالدین رومی و جامی از سالکمن این طریق بودند که بمشاهده جلال و جمال و کمال مطلق نائل شدهاند.
موضوع دیگر اینکه آنچه در حس نقش میشود ار کسی که اورا از دور میبیند فقط درمییابد که جسم است ولی تمیز انسان ویا حیوان بودن آنرا نداده در این مورد آن شیئی یا شخص مشهود را شخص منتشر گویند.
شهادت شهود در قانون آئین دادرسی مدنی ایران
از ماده 406 الی آخر ماده 425 قانون آئین دادرسی مدنی در مبحث چهارم برای طرز استماع گواهی گواهان و جرح وردانان از طرف اصحاب دعوی و شرایط گواهان موادی پیش بینی شده ولی در هر حال تشخیص درجه ارزش وتاثیر گواهی بنظر دادگاه است و در لایحه قانون آئین دادرسی مدنی مصوب 1331 نیز هیچگونه تغییراتی در مواد نامبرده بالا داده نشده است.
و از ماده 426 تا آخر 435 در مبحث پنجم درمورد تحقیق محلی است که آنهم در مورد گواهی است که ماده 435 آن در لایحه اصلاحی اخیر راجع به هزینه تحقیق اصلاحاتی نموده است.
شهادت شهود در قانون مدنی ایران
در قانون مدنی درباب دوم کتاب سوم از ماده 306 تا آخر ماده 320 راجع به موراد شهادت و شرایط شهود و سلب نمودن حق اداء شهات تحت شرایط قانونی معین شده است قسمتهای مورد توجه در قانون مدنی این است که جز در مواردی که قانون استثناء کرده هیچیک از عقود و ایقاعات وتعهدات که موضوع آن عیناً یا قیمتاً بیش از پانصد ریال باشد نیمتوان فقط بوسیله شهاتت شفاهی یا کتبی اثبات کرد و در اینموردهم کسی مدعی است که بتعهد خود عمل کرده یا بنحوی از انحاء قانونی بری شده نمیتواند ادعای خود را فقط بوسیله شهادت ثابت نماید و همچنین دعوای سقوط حق از قبیل پرداخت دین اقاله فسخ ابراء و امثال آنها در مقابل سند رسمی یا سندی که اعتبار آن درمحکمه محرز شده ولواینکه موضوع سند کمتر از پانصد ریال باشد و همچنین درمقابل سند رسمی یا سندی که اعتبار آن در محکمه محرز شده دعوی که مخالف با مفاد یا مندرجات آن باشد شهادت اثبات نیمگردد ولی در پنج مورد این اصول جاری نخواهد بود.
1-درمواردیکه اقامه شاهد برای تقویت یا تکمیل دلیل باشد.
2-درمواردی که بواسطه حادثه گرفتن سند ممکن نشود از قبیل حریق –زلزله – سیل- غرق کشتی که مال خود را بدیگری سپرده و تحصیل سند برای صاحب مال در آنموقع ممکن نیست.
3- نسبت به کلیه تعهداتیکه عادتا تحصیل سند معمول نمیباشد مانند اموالیکه اشخاص در مهمانخانهها و قهوهخانها و کاروانسراها و نمایشگاه باشخاص میسپارند.
4-در صورتیکه سند بواسطه حوادث غیرمنتظره مفقود و یا تلف شده باشد.
5-در مورد ضمان قهری و امور دیگری که داخل در عقود وایقاعات نباشد.
شهادت این اشخاص پذیرفته نمیشود:
1-محکوم بمجازات جنائی.
2-محکومین به امر جنحه که محکمه در حکم خود آنها را از حق شهادت دادن در محاکم محروم کرده باشد.
3-اشخاص ذینفع درمعامله.
4-خدمه مسئول دفتر.
5-خدمه اصحاب معامله.
شهادت در شریعت اسلام
دراسلام هم در امور حقوقی و هم در امور کیفری وهم در تنظیم اسناد شهادت شهود یگانه دلیل مؤثر برای اعتبار امور و قضایا بوده صفات معتبر شاهد در شریعت اسلام بود :
1-بلوغ.
2-کمال عقل.
3-ایمان.
4-عدالت.
5-انتقاء تهمت.
6-طهارت مولد.
شرطی که مافوق تمام این شرایط قرار گرفته اینست که شاهد موحد باشد جز حقیقت بچیز دیگر توجه نداشته باشد ذینفع وبیم خوف چشم حقیقت بین اورا کور ننماید یکی از شعرا، موحد را چنین تعریف کرده است:
موحد چودرپای ریزی زرش چو شمشیر هندی نهی برسرش
امید وهر اسش نباشد زکس بر اینست بنیاد توحید و بس
دراسلام شهادت تبرع یعنی کسی که تکدی را حرفه خود قرار داده است مورد قبول واقع نمیشود؟
شهادت بمناسبت وقایع و موارد عده آنان فرق مینماید.
شهادت واحد را در امور زیرین قبول مینمودند.
شهادت قابله درارت مستهل یعنی طفل نوزادی که هنگام ولادت زنده زائیده شده که در اینمورد کافی برای اثبات وزاتت است ونیز شهادت واحد درموردوصیت.
شهادت زنها درمورد بکارت نیز مسموع است.
شهادت یک مرد را درکلیه امور کافی نمیدانند.
شهادت دوزن در شهادت مقابل شهادت یک مرد بشمار میرود.
در زنای محصنه اثبات آن بوسیله چهار مرد یاسه مرد ودوزن صورت میگیرد.
درزنای غیر محصنه بوسیله دومرد وچهار زن زناثابت خواهد شد.
علماء هر کدام افوال مختلف نسبت بشهات داشتهاند بعضی اکتفاء به ظن متاخم مرد یک بعلم نمودهاند و بعضی دیگر قبول اکتفا بمطلق ظن کردهاند بعضی را عقیده بعدم کفایت ظن بود.
روش قضائی در قسمت شهادت شهود در صدر اسلام
در فصل ششم از جزءدوم کتاب زینت المجالس این حدیث مندرج است موقعی که شریح فرضی در کوفه نایب حضرت علی علیه السلام بود زره حضرت گم شده بود بعد از چند روز آنرا در دست یک مرد یهودی دعوی حضرت قبول ننموده و قضاوت این امر تشریح قاضی واگذار شد در موقع ورود حضرت بقاضی گفت ای شریح من بماحکمه آمدم از جای خود برخیز زیرا درمحضر دادگاه تمام اصحاب دعوی متساوی الحقوق هستند مورد دعوی در دادگاه طرح گردید و حضرت برای اثبات مالکیت خود استناد بشهادت حسنین ومقداد نمود شریح شهادت حسنین را از لحاظ قرابت خویشاوندی با حضرت رد نمود ونیز شاهد واحد را برای اثبات دعوی کافی ندانست و فوراً حکم به رد دعوی دادکلیمی از مشاهده اجرای عدالت دراین کیش فوراً مسلمان شد و زره را بحضرت تسلیم نمود.
آیات زیادی درقرآن کریم نسبت بشهادت شهود در سورههای مختلفه پیش بینی شده ولی نسبت بتنظیم سند در سوره بقره آیه 282 و 283 که آیه اولی از بزرگترین آیات قرآنی است نسبت بتنظیم سند و حضور شهود و اعتبار آن بحهاتی که آنرا رد حقوق فرانسه Temoin instrumentaire میگویند اشاده شده است که عین این آیه را ذیلا درج مینمایم:
یاایها الذین آمنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه ولیکتب بینکم کاتب بالعدل ولایاب کاتب ان یکتب کما علمه الله فلیکتب و لیملل الذی علیه الحق و لیتق الله وبه و لایبخس منه شیاء فان کان الذی علیه الحق سفیها او ضعیفا اولایستطعیع ان یمل هو فلیملل ولیه بالعدل و استشهدوا شهیدین من رجالکم فان یکو نار جلین فرجل و امراتان ممن ترضون من الشهداءان تضل احدیهما فتذکراحدیهما الاخری ولایاب الشهداء اذا ما دعوا ولا تسئموان تکتبوه صغیرا او کبیرا الی اجله فانکم اقسط عندالله واقوام للشهاده وادنی ان لانر تابوا الاان تکون تجاره حاضره تدیرونها بینکم فلیس علیکم جناح الاتکتبوها و اشهدوا اذ تبایعتم ولا یضار کاتب و لاشیهد و ان تقعلوا فانه فسوق بکم و انقوالله و یعلکم الله و الله بکل شیئی علیم.
آیه 283- وان کنتم علی سفر ولم تجدو کاتبا فرهان مقبوضه فان امن بعضکم بعضاً فلیئودالذی ائتمن امانته ولیتق الله ربه ولا تکتمو الشهاده ومن یکتمها کانه آثم قبله والله بما تعلمون علیم .
ای کسانیکه ایمان آوردهاید هر موقعی از کسی وام گرفتید که در موعد معینی بپردازید عمل شما باید مسبوق بنوشته باشد و آن سند بوسیله نویسنده عادلی برشته تحریر در آورده شود و نباید در موقع تنظیم از او امر و رعایت اصول متعلقه بتنظیم اسناد سرپیچی بنماید و بنویسد آنچه را که بشما تقریر میشود بدون اینکه کسر ونقصانی داشته باشد و اگر صاحب حق مجنون و یامریض باشد این عمل باید بوسیله ولی و نماینده او بر طبق اصول عدالت صورت گیرد ونوشته با حضور دو گواه مرد ودر صورت نبودن مرد با حضور یک گواه مرد و دو گواه زن تنظیم شود که در صورت فراموشی هر یک از آنها دیگران آنرا یادآوری نمایند و گواهان نباید در موقع ادای شهادت از اظهار حقیقت خودداری کرده و یا آنرا کم و یا زیاد نمایند تا هرگونه شبههای بکلی مرتفع گردد زیرا رعایت این اصل علاوه بر ازدیاد اعتماد بشهود موجب رضایت خداهم خواهد بود واگر معامله ویا مبادله بین دو نفر بصورت معاطات صورت گیرد دیگر نیازی بتنظیم توشته و سند نبوده ونباید بدون جهت اسباب مزاحمت کاتب و گواهان را فراهم آورد و مبادرت باین امر یک نوع تمرد محسوب شده وباید ازخدا ترسید زیرا خداوند آموزگار کل است و بهر چیز واقف و آگاه میباشد.
و اگر در سفر باشید و نویسنده برای تنظیم سند بدست نیارردید و ثایقی برای استیفاء حق خود از مدیون بگیرید و در حفظ امانات نهایت درجه کوشش را باید بخرج داد واز کتمان حقیقت امتناع ننمود زیرا مستنکف فاسد و پلید محسوب شده و خداوند از مکنونات و اعمال او کاملا آگاه است.
اجرای تعادل وتراجیح در شهادت
برای حل تمام این مشکلات در قسمت دلایل باید قواعد یکی از ابواب علم اصول را که موسوم بتعادل و تراجیح است در نظر گرفت تا اینگونه مشکلات کاملاًمرتفع گردد.
تعدل عبارت از توارد دو دلیل استکهمن حیث الاستفاده متنافی الحکم باشد.
ترجیح عبارت است از وجود امارات قویه که در موقع ثبوت تعارض مقتون بیکی از دو دلیل شده وموجب تقویت یکی از آن دو میگردد.
تعارض بسه صورت در میآید:
1-تعارض دلیل قطعی برظنی.
2-تعارض دو دلیل قطعی.
3-تعارض دودلیل ظنی.
دلیل قطعی بادلیل ظنی مورد تعارض نیست هرکجا دلیل قطعی موجود شد دلیل ظنی مرتفع است.
تعارض بین دو دلیل قطعی نیست زیرا مستلزم بحکم اجتماع نقیضین است چه آنکه تعارض بمعنای تنافی است وممکن نیست قطع شود بدو امر متباین الحکم.
پس تعادل و تراجیح در مورد دلایل ظنی میشود و اگر دو دلیل ظنی معارض یکدیگر باشند باید رعایت تعادل و تراجیح را نمود و عمل بمرجحات در باب ادله ظنیه مخصوص قضات ومفتی میباشد که در مقام فصل خصوماتند:
ظن بر دوقسم است:
1-ظن صرف.
2-ظن مقابل یقین.
ظن صرف عبارت است از حکم غیر مجاز بترجیح یکی از دو طرف نقیض بردیگری باتجویز طرف دیگر.
ظن مقابل یقین معرفتش موقوف است بر شناختن یقین که قنیه و ملکه آن است.
احراز یقین بستگی بتحقق سه شرط دارد:
1-جازم بودن حکم.
2-مطابق بودن آن باواقع.
3-استناد حکم بعلت وسبب آن.
پس هر گاه این سه شرط در حکمی موجود بشود آن حکم یقینی است و اگر این سه شرط در حکمی جمع نباشند آن حکم را ظنی خوانند.
چون در ظن ترجیح یکی از دو طرف لازم و معتبر است ترجیح محتاج است بوجود مرجعات امور ذیل از مرجعات است:
1-شهرت غیرحقیقی که برای این حکم حاصل شده است.
2-استناد حکم بیکی ازدانشمندان وافراد باتقوی.
3-استناد حکم بتحارب دیگران باتواتر.
باریدر تمام شئون حیاتی ومخصوصاًقضاوت امور برای احترازاز خطا و اشتباهات همیشه باید مفاد آیه 138 سوه اسری را نصب العین خود قراردهیم تا از جاده حقیقت منحرف نشده و نزد وجدان خود خجل و شرمسار نباشیم.
ولا تقف مالیس لک به علم ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا.

۱۵ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

صدور قرار تأمین خواسته در دادسرا.

اصولاً یکی از دلایل مراجعه شاکی خصوصی به دادسرا و طرح شکایت کیفری به طرفیت متهم جبران ضرر و زیان وارده به وی و احقاق حقوق مالی است؛ از این رو مکانیسمی لازم است که همزمان با تعقیب کیفری متهم مقدمات لازم جهت جبران ضرر و زیان ناشی از جرم ارتکابی علیه شاکی خصوصی نیز فراهم گردد.


این مکانیسم تحت عنوان تأمین خواسته مورد شناسایی قانونگزار قرار گرفته و در دعاوی کیفری نیز امکان درخواست و اجرای آن تحت عنوان قرار تأمین خواسته فراهم شده است. با این حال با توجه به اینکه پیش بینی صدور قرار تأمین خواسته در قانون آئین دادرسی کیفری مسبوق به زمانی است که دادسرا از نظام قضائی ایران حذف گردیده بود و دادگاههای عمومی و انقلاب عهده دار هر دو مرحله تحقیقات مقدماتی و دادرسی بودند؛ لذا باید با توجه به اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب و اعاده دادسرا به نظام قضائی ایران به بررسی امکان و نحوه صدور قرار تأمین خواسته و شرایط صدور و اجرای آن پرداخت که مقاله حاضر به بررسی این موضوع اختصاص یافته است.

امکان صدور قرار تأمین خواسته در دادسرا

در قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب نص صریحی دایر بر امکان صدور قرار تأمین خواسته در دادسرا وجود ندارد؛ اما با عنایت به شق ۲ بند «ن» ماده ۳ قانون اصلاحی قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب که قرار تأمین خواسته را در ردیف قرارهای قابل اعتراض صادره از دادسرا قرار داده و با توجه به اینکه ماده ۳ اصلاحی قانون مرقوم، دادسراها را تا زمان تصویب آئین دادرسی مربوطه تابع قانون آئین دادرسی کیفری(مصوب۲۸/۶/۱۳۷۸) قرار داده است؛ لذا منعی جهت صدور و اجرای قرار تأمین خواسته در مرجع دادسرا وجود نداشته و بازپرس هم می تواند در صورت فراهم بودن موجبات صدور قرار تأمین خواسته و بنا به درخواست شاکی خصوصی مبادرت به صدور قرار تأمین خواسته نماید.

امکان صدور قرار تأمین خواسته توسط دادستان یا دادیار

اصولاً در سلسله مراتب دادسرا؛ از بازپرسها به عنوان مقام تحقیق و از دادستان و دادیاران دادسرا تحت غنوان مقام تعقیب یاد می شود؛ لیکن مقنن ایرانی بر خلاف این اصل شاخص و به موجب بند «و» ماده ۳ اصلاحی قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب، به دادستان و دادیاران دادسرا نیز اجازه داده تا در جرائمی که رسیدگی به آنها در صلاحیت دادگاه کیفری استان نیست، به جانشینی از بازپرس مبادرت به انجام امر تحقیقات مقدماتی کنند که صرفنظر از ایرادات وارده به اعطای چنین اختیاراتی به دادستان و به تبع او دادیاران دادسرا، صدور قرار تأمین خواسته از ناحیه دادستان و به تبع او دادیاران دادسرا در جرائمی که رسیدگی به آنها در صلاحیت دادگاه کیفری استان نیست و ایشان به جانشینی از باپرس عهده دار انجام تحقیقات مقدماتی می گردند جایز بوده و این دسته از صاحب منصبان دادسرا نیز می توانند عندالاقتضاء مبادرت به صدور قرار تأمین خواسته از اموال بلامعارض متهم به میزان ضرر و زیان وارده به شاکی خصوصی صادر نمایند و هیچ منعی به لحاظ قانونی و حقوقی در این خصوص وجود ندارد.

عدم ضرورت تقدیم دادخواست جهت صدور قرار تأمین خواسته در دادسرا

اگرچه صدور قرار تأمین خواسته در دعاوی حقوقی نیز به لحاظ قانونی درخواست محسوب و مستلزم تقدیم دادخواست نیست؛ لیکن در رویه عملی، تأمین خواسته با تقدیم دادخواست و بر روی فرم چاپی مخصوص از مرجع قضائی درخواست می گردد؛ اما در امور کیفری شاکی خصوصی برای تأمین ضرر و زیان ناشی از جرم نیازی به تقدیم دادخواست، جهت صدور قرار تأمین خواسته از اموال متهم ندارد بلکه می تواند ضمن شکوائیه تقدیمی نسبت به درخواست تأمین خواسته از دادسرای مربوطه اقدام کند.

صدور قرار تأمین خواسته در دادسرا مستلزم تودیع خسارت احتمالی نیست

آنچه مسلم است صدور قرار تأمین خواسته در داسرا جهت تأمین ضرر و زیان شاکی خصوصی است و در قانون آئین دادرسی کیفری، تقدیم درخواست تأمین خواسته از ناحیه شاکی خصوصی مستلزم رعایت تشریفات آئین دادرسی مدنی نگردیده تا دادسرا جهت صدور قرار تأمین خواسته مبادرت به اخذ خسارت احتمالی از شاکی خصوصی نماید. اداره حقوقی قوه قضائیه در این زمینه طی نظریه مشورتی شماره ۱۴۰۶ مورخه ۳/۴/۱۳۶۰ اشعار داشته:

«مقررات ماده ۲۲۵ قانون آئین دادرسی مدنی مربوط می شود به دعاوی حقوقی که برای دادگاهها رعایت آن الزام آور است بنابراین بازپرس که برابر اختیارات حاصل از مادتین ۶۸ و ۶۸ مکرر قانون آئین دادرسی کیفری مبادرت به صدور قرار تأمین خواسته می نماید تکلیفی به رعایت مقررات آئین دادرسی و بالطبع دستور ایداع وجهی بعنوان خسارت احتمالی از طرف شاکی خصوصی نخواهد داشت.»

عدم لزوم موافقت دادستان با قرارهای تأمین خواسته

هر چند در صدر بند «ن» ماده ۳ اصلاحی، به قرارهای بازپرس که دادستان با آن موافق باشد اشاره شد و در شقوق سه گانه این بند به این قرارها اشاره شده است که از آن جمله قرار تأمین خواسته است، اما این بدان معنی نیست که در مواردی که در قانون، تصمیمات بازپرس که مقامی مستقل در دادسرا است نیازمند به موافقت دادستان شناخته نشده، با استناد به صدر بند «ن» ماده ۳ اصلاحی، آنها را نیازمند موافقت دادستان بدانیم کما اینکه در این مورد (قرار تأمین خواسته) چنانچه دادستان با تصمیم بازپرس مخالف باشد تعیین تکلیف قانونی نیز نشده و معلوم نیست که آیا باید نظر دادستان متبع باشد یا مرجع حل اختلاف دادگاه خواهد بود.

فرع بر تعقیب جزایی متهم بودن قرار تأمین خواسته

صدور قرار تأمین خواسته در دادسرا فرع بر تعقیب جزایی متهم است، از این رو به هر دلیل تعقیب جزایی متهم موقوف شده و یا قرار منع تعقیب متهم صادر گردد. قرار تأمین خواسته صادره نیز ملغی الاثر خواهد بود.

کمیسیون مشورتی آئین دادرسی کیفری طی نظریه مورخه ۱۲/۱۰/۱۳۴۹ در این زمینه چنین اظهار نظر نموده است:

«بقای تأمین خواسته در مرحله بازپرسی فرع بر تعقیب جزایی متهم است، در صورتی که به جهتی از جهات قانونی من جمله فوت متهم تعقیب کیفری موقوف گردد، قرار تأمین ملغی الاثر خواهد شد ولی شاکی به مجرد فوت متهم می تواند به استناد …. قانون آئین دادرسی مدنی از دادگاه حقوقی درخواست تأمین خواسته نموده و در صورت صدور قرار تأمین، مالی که در مرجع جزایی تأمین شده، مجدداً به نفع او تأمین گردد.»

قابل اعتراض بودن قرار تأمین خواسته صادره در دادسرا

هر چند حسب قسمت اخیر مقررات ماده ۷۴ قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری قرار تأمین خواسته در امور جزایی قطعی و غیر قابل اعتراض است، اما حسب صریح مقررات شق ۲ از بند «ن» ماده ۳ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب، قرار تأمین خواسته صادره در دادسرا ، صراحتاً قابل اعتراض در دادگاه عمومی جزایی و یا انقلاب شناخته شده است.

مرجع اعتراض ثالث به توقیف اموال ناشی از اجرای قرار تأمین خواسته صادره از دادسرا

با عنایت به اینکه مرجع اجرای قرار تأمین صادره از دادسرا، اجرای احکام دادگاه حقوقی است و با عنایت به اینکه تصمیم در خصوص پذیرش اعتراض شخص ثالث به توقیف اموال وی، تصمیمی قضایی است نه اداری که در صلاحیت محاکم حقوقی دادگستری قرار دارد و از طرفی شخص ثالث به قرار تأمین صادره اعتراضی نمی کند بلکه اعتراض شخص ثالث به توقیف اموالی است که در جریان اجرای قرار تأمین صادره توسط اجرای احکام دادگاه حقوقی توقیف گردیده لذا باید مرجع اعتراض شخص ثالث نسبت به توقیف اموال ناشی از قرار تأمین خواسته صادره از دادسرا را دادگاه عمومی حقوقی دانست. اداره حقوقی قوه قضائیه در این زمینه طی نظریه مشورتی شماره ۱۳۴۴/۷ – ۲۳/۴/۱۳۷۲ اشعار داشته: «اعتراض شخص ثالث نسبت به قرار تأمین خواسته صادره از ناحیه بازپرس بر حسب میزان آن در صلاحیت دادگاه حقوقی یک و دو است.»

۱۵ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شرایط دفاع درمقابل سارق و سرقت.

دفاع از خود یا دیگران در مقابل سارق و مهاجم دارای شرایطی است و در صورت وجود آن شرایط قانون گذار از فرد مدافع حمایت خواهد کرد.

باید دانست:

1- دفاع و حمله باید متناسب باشد. مثلاً اگر کسی با چوب به دیگری حمله کرد مدافع نمی‌تواند با اسلحه از خود دفاع کند.

2- امکان دسترسی به نیروی انتظامی نباشد.

3- خطر قریب الوقوع باشد. بنابراین اگر کسی دیگری را صرفاً تهدید کند مدافع نمی‌تواند با سلاح او را به قتل برساند.

4- دفاع برای دفع خطر ضرورت داشته باشد. مثلاً اگر کسی ضربه ای آرام به وسیله ای به شما بزند و فرار کند و دور شود مدافع نمی‌تواند با سلاح سرد یا گرم او را بزند بعد ادعا کند که دفاع کرده است.

در صورتی که دفاع با این شرایط منطبق باشد دفاع مشروع تلقی می‌گردد و مدافع مجازات نمی‌شود.

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا سند دار کردن ملکی که با مبایعه نامه فروخته شده و در رهن بانک قرار دارد، امکانپذیر است؟.

هر نوشته‌ای که برای اقامه دعوی یا دفاع از دعوایی که علیه شخص در دادگاه قابل استناد باشد، سند نامیده می‌شود. از این رو مبایعه نامه یا قولنامه نیز در این تعریف جای گرفته و سند نام می‌گیرد؛ اما سندی که در اداره ثبت اسناد و املاک و یا دفاتر اسناد رسمی یا در نزد سایر مأموران رسمی مانند مأموران اداره مالیات، راهنمایی و رانندگی و … در حدود صلاحیت شان و بر طبق قانون تنظیم شده باشد، رسمی است و اگر نوشته‌ای که سند نامیده می شود فاقد یکی از این اوصاف باشد، سند عادی نام دارد.

حال سئوال اینجاست که اگر آپارتمانی با مبایعه نامه فروخته شود ولی در رهن بانک باشد، آیا می‌توان فروشنده را به تنظیم سند رسمی ملزم کرد؟

در پاسخ باید گفت که در اینجا چند حالت متصور است. فرض کنید آقای «الف» یک واحد آپارتمان را به آقای «ب» می‌فروشد و آقای خریدار با علم به اینکه آپارتمان در رهن بانک قرار گرفته آن را معامله می‌کند، در این حالت معامله بین الف و ب در صورتی صحیح و نافذ خواهد بود که به حقوق بانک لطمه وارد نکند زیرا عقد رهن برای بانک نسبت به آپارتمان حق تقدمی ایجاد می‌کند که می‌تواند از محل فروش آپارتمان طلب خود را استیفا کند و هر اقدامی که با این حق بانک در تعارض باشد قانونی نیست؛ اما اگر خریدار از این امر که آپارتمان در رهن بانک قرار گرفته آگاه نباشد می‌تواند علاوه بر الزام فروشنده به تنظیم سند رسمی وی را به فک رهن نیز ملزم کند.

چنانچه بعد از فروش آپارتمان، فروشنده‌ای که با آقای «ب» با بیع نامه عادی معامله کرده، آن آپارتمان را در رهن بانک قرار دهد عمل او از مصادیق کلاهبرداری محسوب شده و تعقیب کیفری خواهد شد.

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا شاغل شدن زن در گروی رضایت شوهر است ؟.

اصولا وظیفه کار و تامین معاش زندگی بر عهده مرد است. این موضوع نه تنها در قانون که قبل از آن در شرع هم مورد تاکید قرار گرفته است.

در واقع حقوق به تبعیت از دین اشتغال را از وظایف مهم مرد می‌داند. البته مانند مورد بالا زن هم می‌تواند در سند ازدواج شرط کند که پس از ازدواج مشغول به کار شود یا اگر تاکنون شاغل بوده است همچنان به شغل خود ادامه دهد.

نکته: اگر در قباله ازدواج در قسمت مشخصات طرفین در مورد زن نوشته شود کارمند، کارگر یا هر عنوان دیگر اصل بر این است که شوهر با علم و اطلاع از شغل خانم با او ازدواج کرده است پس دیگر نمی‌تواند او را از ادامه اشتغال منع کند.

دوست ندارم سر کار بروی….

نباید فراموش کرد که حتی اگر اشتغال زن در قباله ازدواج به صورت یک حق شرط شود باز شوهر این امکان را دارد که اگر مدتی بعد شغل او را مخالف مصالح خانوادگی و حیثیت یا شان خود یا زن تشخیص داد از دادگاه ممانعت زن از ادامه کار را بخواهد.

ماده 1117 قانون مدنی می‌گوید: شوهر می‌تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که مخالف مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد منع کند.

نکته: قاضی دادگاه تنها کسی است که می‌تواند تشخیص دهد آیا شغل زن حقیقتا با حیثیت و مصالح خانوادگی زوجین مخالف است یا خیر. پس در این مورد که شغل زن خلاف مصلحت است یا خیر نظر مرد تعیین کننده نیست و قاضی است که باید نظر آخر را بدهد.

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مقایسہ تعویق صدور حڪم با تعلیق اجراے مجازات:.

1 تعویق صدور حڪم٬ پس از احراز مجرمیت متهم ، صدور حڪم محڪومیت را بہ تأخیر مے اندازد.
تعلیق اجراے مجازات٬ پس از صدور حڪم٬ اجراے تمام یا قسمتے از مجازات معلق مے شود.

2 تعویق حڪم در جرایم تعزیرے درجہ ۶ تا ۸ قابل اعمال است.
تعلیق اجراے مجازات در جرایم تعزیرے درجہ ۳ تا ۸ قابل اعمال است.

3 مدت تعویق صدور حڪم ۶ ماہ تا دو سال است.
مدت تعلیق اجراے مجازات ۱سال تا ۵سال است.

4 تعویق صدور حڪم ٬ قبل از صدور حڪم است.
تعلیق اجراے مجازات همراہ با صدور حڪم یا پس از آن است.
توجہ ؛ قاضے اجراے احڪام یا دادستان یا محڪوم مے تواند پس از اجراے یڪ سوم مجازات از دادگاہ صادرڪنندہ حڪم قطعی٬ تقاضاے تعلیق نماید.

5 پس از گذشت مدت تعویق٬ دادگاہ اقدام بہ صدور حڪم مجازات یا معافیت از ڪیفر مے نماید.
پس از گذشت مدت تعلیق٬ یا مجازات بلا اثر مے شود و یا بہ اجرا در مے آید.
توجہ ؛ هرگاہ محڪوم از تاریخ صدور قرار تا پایان مدت تعلیق٬ مرتڪب جرم عمدے نشود٬ محڪومیت تعلیقے بے اثر مے شود.

6 در صورت عدم اجراے دستورهاے دادگاہ در تعویق٬ قاضے مے تواند براے یڪ بار تا نصف مدت مقرر در قرار را بہ مدت تعویق اضافہ ڪردہ یا حڪم محڪومیت صادر نماید.
در تعلیق٬ براے اولین بار یڪ تا دوسال بہ مدت تعلیق اضافہ یا قرار تعلیق لغو مے شود٬ تخلف از دستور دادگاہ براے بار دوم موجب الغاے قرار تعلیق و اجراے مجازات مے شود.
توجہ ؛در صورت الغاے قرار تعویق و صدور حڪم محڪومیت٬ صدور قرار تعلیق مجازات ممنوع است.

7 در صورت ارتڪاب جرم عمدے در مدت تعویق ٬ دادگاہ بہ لغو قرار تعلیق اقدام و حڪم محڪومیت صادر مے نماید.
در صورت ارتڪاب جرم عمدے در مدت تعلیق٬ پس از قطعیت حڪم اخیر٬ دادگاہ قرار تعلیق را لغو و دستور اجراے حڪم معلق را صادر و مراتب را بہ دادگاہ صادرڪنندہ قرار تعلیق اعلام مے نماید.

8 شرایطے ڪہ بہ دادگاہ اختیار مے دهد ڪہ صدور حڪم را معوق یا اجراے حڪم را معلق نماید یڪے است و همان شرایط مادہ ۴۰ ق.م.ا است.

9 جرایم مادہ ۴۷ مشترڪاً قابل تعلیق و تعویق نیستند.

10 تعویق و تعلیق هر دو مے توانند بہ شڪل سادہ یا مراقبتے اعمال شوند.

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

افراز مال مشاع.

مال مشاع به مالی گفته می‌شود که بیش از یک مالک دارد و هر مالک در جزء جزء کل ملک حق مالکیت دارد. حال اگر مالکان ملک مشاع بخواهند مال خود را از یکدیگر جدا کنند، راه‌حل‌هایی در قانون پیش‌بینی شده که یکی از آنها «افراز» است.

افراز به معنای جدا کردن چیزی از چیز دیگر و در واقع تفکیک سهم هر یک از شرکای ملک است. شرکا می‌توانند با تراضی و توافق میان خود تقسیم را به نحوی که می‌خواهند انجام دهند و اگر توافق حاصل نشود، متقاضی تقسیم می‌تواند اجبار شرکا را به انجام تقسیم بخواهد. با توجه به این موارد، هر شریک می‌تواند هر زمانی که بخواهد، تقسیم مال مشترک را تقاضا کند، مگر در مواردی که تقسیم به موجب آن قانون ممنوع یا شرکا به وجه ملزمی، بر عدم تقسیم ملزم شده باشند.

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

جرایم در حکم کلاهبرداری.

۱ – ﺗﺒﺎﻧﯽ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﺩﻥ ﻣﺎﻝ ﻏﯿﺮ .
۲ – ﺍﺷﺨﺎﺻﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺛﺎﻟﺚ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﯾﺎ ﺑﺮ ﺣﮑﻤﯽ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﯾﺎ ﺑﺮ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺑﻪ ﺣﮑﻤﯽ ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﺎ
ﺍﻗﺎﻣﻪ ﺩﻋﻮﺍ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ ﻣﺸﺮﻭﻁ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺳﺎﺑﻘﺎ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺩﻋﻮﺍ ﺳﺮ ﺑﺮﺩﻥ ﻣﺎﻝ ﯾﺎ ﺗﻀﯿﯿﻊ ﺣﻖ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﺒﺎﻧﯽ
ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ !
۳ – ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﻣﺎﻝ ﻏﯿﺮ ﻋﯿﻨﺎ ﯾﺎ ﻣﻨﻔﻌﺘﺎ .
۴ – ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﮔﯿﺮﻧﺪﻩ ﻣﺎﻝ ﻏﯿﺮ ﻣﺸﺮﻭﻁ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻣﻠﮏ ﻏﯿﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ .
۵ – ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﺎﻝ ﻏﯿﺮ ﺑﻪ ﻋﻮﺽ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩ !
۶ – ﺗﻘﺎﺿﺎﯼ ﺛﺒﺖ ﻣﻠﮏ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﻭﺍﻗﻊ .
۷ – ﺗﻘﺎﺿﺎﯼ ﺛﺒﺖ ﻣﻠﮏ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﻣﯿﻦ .
۸ – ﺧﯿﺎﻧﺖ ﯾﺎ ﺗﺒﺎﻧﯽ ﻣﺘﺼﺮﻑ ﺑﺮﺍﯼ ﺛﺒﺖ ﻣﻠﮏ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻭ ﯾﺎ ﻣﺘﺼﺮﻑ ﻗﻠﻤﺪﺍﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺧﻮﺩ .
۹ – ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺮﺩﺍﺩ ﺣﻖ ﻃﺮﻑ .
۱۰ – ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺗﺼﺪﯾﻖ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭ ﻭﺭﻕ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﻭﺍﻗﻊ .
۱۱ – ﺍﻇﻬﺎﺭﺍﺕ ﺧﻼﻑ ﻭﺍﻗﻊ ﻣﻮﺳﺴﯿﻦ ﻭ ﻣﺪﯾﺮﺍﻥ ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﻬﺎﻡ ﺍﻟﺸﺮﮐﻪ
ﻧﻘﺪﯼ ﻭ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺳﻬﻢ ﺍﻟﺸﺮﮐﻪ ﻏﯿﺮ ﻧﻘﺪﯼ ﺩﺭ ﺍﻭﺭﺍﻕ ﻭ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻻﺯﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺖ .
۱۲ – ﺗﻘﺎﺿﺎﯼ ﺛﺒﺖ ﻣﻠﮏ ﺗﻮﺳﻂ ﻭﺍﺭﺙ ﺑﺎ ﻋﻠﻢ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﯾﺎ ﺳﻠﺐ ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﻣﻮﺭﺙ .
۱۳ – ﺗﻘﻮﯾﻢ ﻣﺘﻘﻠﺒﺎﻧﻪ ﺳﻬﻢ ﺍﻟﺸﺮﮐﻪ ﻏﯿﺮ ﻧﻘﺪﯼ ﺑﻪ ﻣﺒﻠﻎ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﻗﯿﻤﺖ ﻭﺍﻗﻌﯽ .
۱۴ – ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻮﻫﻮﻡ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﺑﯿﻦ ﺷﺮﮐﺎ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺪﯾﺮﺍﻥ .
۱۵ – ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻮﻫﻮﻡ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﺑﯿﻦ ﺷﺮﮐﺎ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻣﺪﯾﺮﺍﻥ .
۱۶ – ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻣﺪّﻋﻲ ﻭﻗﻮﻉ ﺗﻌﻬّﺪ ﺍﺑﺘﻴﺎﻉ ﺳﻬﺎﻡ ﻳﺎ ﺗﺄﺩﻳﻪ ﻱ ﻗﻴﻤﺖ ﺳﻬﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﻳﺎ ﻭﻗﻮﻉ ﺗﻌﻬﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺗﺄﺩﻳﻪ ﺍﻱ
ﺭﺍ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﻴﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﻋﻼﻥ ﻳﺎ ﺟﻌﻠﻴﺎﺗﻲ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺍ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻌﻬﺪ ﺧﺮﻳﺪ ﺳﻬﺎﻡ ﺑﺎ ﺗﺄﺩﻳﻪ ﻗﻴﻤﺖ
ﺳﻬﺎﻡ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﺍﻋﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﻋﻤﻠﻴﺎﺕ ﻣﺬﮐﻮﺭ ﻣﺆﺛﺮ ﺷﺪﻩ ﻳﺎ ﻧﺸﺪﻩ
ﺑﺎﺷﺪ .
۱۷ – ﻫﺮﮐﺲ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺗﻘﻠّﺐ ﺑﺮﺍﻱ ﺟﻠﺐ ﺗﻌﻬﺪ ﻳﺎ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻗﻴﻤﺖ ﺳﻬﺎﻡ ، ﺍﺳﻢ ﺍﺷﺨﺎﺻﻲ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻧﻲ ﺍﺯ
ﻋﻨﺎﻭﻳﻦ ﺟﺰﺀ ﺷﺮﮐﺖ ﻗﻠﻤﺪﺍﺩ ﺑﻨﻤﺎﻳﺪ .
۱۸ – ﻣﺪﻳﺮﻫﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ ﻳﺎ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ ﻣﺰﻭﺭ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻮﻫﻮﻣﻲ ﺭﺍ ﺑﻴﻦ ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﺳﻬﺎﻡ
ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ .
۱۹ – ﺑﻪ ﻣﺼﺮﻑ ﺭﺳﺎﻧﺪﻥ ﺍﺭﺯ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺼﺮﻓﯽ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺧﺮﯾﺪ ﮐﺎﻻ .
۲۰ – ﻓﺮﻭﺧﺘﻦ ﺍﺭﺯ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺁﺯﺍﺩ ﯾﺎ ﺳﯿﺎﻩ ! ‏( ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺳﻬﺮﻭﺭﺩﯼ ‏)
۲۱ – ﻓﺮﻭﺵ ﮐﺎﻻﯼ ﺗﻬﯿﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﺎ ﺍﺭﺯ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﯾﯽ ﮔﺮﺍﻧﺘﺮ ﺍﺯ ﻧﺮﺥ ﻣﻘﺮﺭ .
۲۲ – ﻫﺮ ﻧﻮﻉ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍﺟﻊ ﻣﻌﺎﻣﻼﺕ ﺍﺭﺯﯼ .
۲۳ – ﺟﻌﻞ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ ﺑﯿﻤﻪ .
۲۴ – ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﻧﻘﻞ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺍﺻﻞ 49 ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﺳﺎﺳﻲ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻓﺮﺍﺭ ﺍﺯ ﻣﻘﺮﺭﺍﺕ ﺍﻳﻦ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺛﺒﺎﺕ
ﺑﺎﻃﻞ ﻭ ﺑﻼﺍﺛﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝﮔﻴﺮﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻄﻠﻊ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻛﻼﻫﺒﺮﺩﺍﺭﻱ ﻣﺤﻜﻮﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.
۲۵ – ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻃﻠﺐ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﻣﺪﯾﻮﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺪﯾﻮﻥ ﺳﺎﺑﻖ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﯾﺎ
ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﻫﺪ .
۲۶ – ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻫﺮ ﻭﺟﻪ ﯾﺎ ﻣﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﮐﻞ ﯾﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺳﻨﺪ ﺭﺳﻤﯽ ﯾﺎ ﻏﯿﺮﺭﺳﻤﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﻣﻘﺮﺭﻩﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺣﻖ
ﺍﻟﻮﮐﺎﻟﻪ ﻭ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﻻﺯﻣﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺍﺳﻢ ﻭ ﻫﺮ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﻟﻮ ﺑﻪﻋﻨﻮﺍﻥ ﻭﺟﻪ ﺍﻟﺘﺰﺍﻡ ﻭﻧﺬﺭ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﺗﮑﺐ
ﺑﻪ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﺍﻧﺘﻈﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﺟﻪ ﭘﻨﺞ ﺑﻪ ﺑﺎﻻ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﭼﻨﯿﻦ ﺳﻨﺪ ﻭ ﺍﻟﺘﺰﺍﻡﺩﺭ ﻣﺤﺎﮐﻢ ﻭ ﺍﺩﺍﺭﺍﺕ ﺛﺒﺖ ﻣﻨﺸﺎ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺍﺛﺮ
ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ .
ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﮐﻪ ﻭﮐﯿﻞ ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺣﯿﻠﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ ﻣﺜﻞ ﭘﻮﻝ ﯾﺎ ﻣﺎﻝ ﯾﺎ ﺳﻨﺪﯼ ﺩﺭ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﻪﻋﻨﻮﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﻃﻦ
ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻭﮐﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﯾﺎ ﺩﺭ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺷﺨﺺ ﺩﯾﮕﺮ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﻃﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﮕﯿﺮﺩﮐﻼﻫﺒﺮﺩﺍﺭﯼ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ
ﺗﻌﻘﯿﺐ ﺟﺰﺍﯾﯽ ﻭﺍﻗﻊ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.
۲۷ – ﮐﻠﯿﻪ ﺍﺷﺨﺎﺻﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺰﺍﯾﺎﯼ ﻣﻘﺮﺭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ
ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻣﻮﻇﻔﻨﺪ ﺩﺭ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻮﺩ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺣﻘﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﯾﺎ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﯾﺎ ﻗﺴﻤﺘﯽ ﺍﺯ
ﺍﻣﻼﮎ ﻭ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺭﺍ ﻣﻨﻌﮑﺲ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ ﺩﺭ ﻏﯿﺮ ﺍﯾﻨﺼﻮﺭﺕ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻋﺎﻟﻤﺎ ” ﻭ ﻋﺎﻣﺪﺍ ” ﺍﻋﻼﻡ ﻭ ﻣﻨﻌﮑﺲ ﻧﻨﻤﺎﯾﻨﺪ
ﮐﻼﻫﺒﺮﺩﺍﺭ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﺁﻥ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ .
۲۸ – ﻃﺮﻓﻴﻦ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﺒﺎﻧﯽ ﺛﻤﻦ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻏﻴﺮ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺭﺍ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻗﻴﻤﺖ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺩﺭ ﺳﻨﺪ ﻗﻴﺪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻌﺪﺍً ﻫﻤﺎﻥ
ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻏﻴﺮ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺒﻠﻎ ﺑﻴﺸﺘﺮﻱ ﺑﻪ ﺭﻫﻦ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺑﺪﻫﻨﺪ .

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

انواع جرم از حیث ماهیت آن.

تعریف جرم از دیدگاه موازین مختلف علمی متغیر می باشد و هر علم جرم نسبت به اصول عملی و تئوری خود تعریفی را از جرم ارائه می دهد. اما در این مبحث جرم را از دیدگاه قانونگزار جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار می دهیم.
در ماده 2 ق.م.ا در این باب مقرر می دارد  هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای ان مجازات تعیین شده باشد) از این دیدگاه ترتیب ارکان مجرمانه به این ترتیب واقع می شود که عبارت از:
1 رکن مادی

2 رکن قانونی

3رکن معنوی

چرا که ابتدا مباشر جرم باید مرتکب عملی گردد و بعد در صورت لزوم ابتدا آن فعل مادی را با موازین قانونی در نظر می گیرند و در صورت جرم دانستن و صدور قرار مجرمیت نوبت به مرحله تفکیک و بررسی رکن معنوی آن می رسد .
در این مبحث به انواع جرم می پردازیم و در صورت حصول توفیقات بعدی به تبیین ارکان جرم نیز خواهیم پرداخت .

انواع جرم:
در چارچوب کلی نظام اجتماعی جرم را به انواع خود می توان تقسیم نمود:

1 جرائم حدی

2 جرائم مخل نظم عمومی

3 جرائم مضر به نفع شخصی

4جرائم مختلط

5 تخلف

جرائم مخل نظم:

عمومی:

جرائم مخل نظم عمومی عبارت از ان است که مباشر مرتکب فعل و عملی مجرمانه می گردد که برای نظم و هنجارهای اساسی اجتماع مضر و ناپسند است و در مرحله شدید تر ان ممکن است موجب بر اندازی آن نظام اجتماعی شود .
مثل:جاسوسی. محاربه. قتل
امثال مشابه(بند2 م2ق.ا.د.ک)

جرائم حدی:

در جرائم حدی که مستوجب مجازات حدی است که در آن بیشتر جنبه تدین و تقدس به موازین فقهی اسلام مد نظر است و در کشور ایران ما به عنوان مسلمان پایبند به احکام الهی ی باشد که از سوی پروردگار عالمیا وضع گردیده و کلیه مسلمانان مکلف به رعایت آن می باشند.

مثل:زنا . لواط . قوادی
وامثالهم(بند اول م2ق.ا.د.ک)

جرائم مضر نفع شخصی:

در این نوع جرائم بیشتر جنبه شخصی بودن ان مطرح است بدین جمت که هر شخص باید موصون از تعرض دیگران می باشد و هر شخص باید امنیت فردی و اجتماعی خود را دارا باشد و به پیرو این نوع جرائم فقط با شکایت شاکی خصوصی مطرح و با رضایت ان موضوع منتفی است.
مثل:ضرب و شتم .فحاشی و غیره(بند3م2ق.ا.د.ک)

جرائم مختلط:

این نوع جرائم معمولا از ارکان مختلف را داراست به طوری که هم جنبه عمومی دارد هم جنبه شخصی . جنبه الهی دارد و اجتماعی .یا دارای هر سه جهت مجرمانه می باشد. مثل سرقت حدی.محاربه و …(تبصره 2م 2ق.اد.ک)

تخلف:

تخلف نوع بسبار خفسف تری نسبت به مابقی جرائم را داراست و در واقع برزخی است ما بین نظم عمومی و ضرر به شخص ثالث. مثل جرائم راهنمایی و رانندگی. جرائم علیه محیط زیست. زیرا اولا جرم است چرا که دارای رکن قانونی است . دارای جنبه الهی است اما در مرحله بسیار ضعیف و خفیف تا حدی که نمی توان چنین شخص را محارب یا کافر به خدا دانست . و دارای ضرر شخصی است اما قابل اغماض و در مرحله بیسار خفیف.قانو نگذار در
ماده 2 ق.ا.د.ک مقرر می دارد .( کلیه جرائم دارای جنبه الهی است) این تیتر ماده نیز مبین رکن تخلف در زمره جرائم می باشد .ولی مستند نیز از انجاست که فقها گفته اند هر کس موجب ضرر جامعه اجتماعی مسلمانان یا ضرر مسلمانی باشد که دارای عقوبت اخروی است .چرا که مسلمان به خدا نباید مضر برای اطرافیان و جامعه اسلامی باشد.

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

فرق دستور تخلیه با حکم تخلیه چیست.

دستور تخلیه زمانی صادر می گردد که رابطه موجر و مستأجر طبق قانون روابط موجر و مستأجر سال ١٣٧٦باشد و شرایط آن قانون در اجاره نامه تنظیمی رعایت شده باشداز جمله امضا دو شاهد در ذیل قرارداداجاره املاک مسکونی ، که قاضی شورای حل اختلاف با  صدور دستور به مرجع انتظامی محل ظرف یکهفته اقدام به تخلیه ملک مسکونی مینمایند ولی حکم تخلیه زمانی صادر می گردد که بنا به هر دلیلی نتوان به استناد قانون روابط موجر و مستأجر موصوف دستور تخلیه را صادر کردو نیاز به دادرسی داشته باشد و نهایتا حکم صادر گردد.

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شرایط دفاع درمقابل سارق سرقت.

دفاع از خود یا دیگران در مقابل سارق و مهاجم دارای شرایطی است و در صورت وجود آن شرایط قانون گذار از فرد مدافع حمایت خواهد کرد.

باید دانست:

1- دفاع و حمله باید متناسب باشد. مثلاً اگر کسی با چوب به دیگری حمله کرد مدافع نمی‌تواند با اسلحه از خود دفاع کند.

2- امکان دسترسی به نیروی انتظامی نباشد.

3- خطر قریب الوقوع باشد. بنابراین اگر کسی دیگری را صرفاً تهدید کند مدافع نمی‌تواند با سلاح او را به قتل برساند.

4- دفاع برای دفع خطر ضرورت داشته باشد. مثلاً اگر کسی ضربه ای آرام به وسیله ای به شما بزند و فرار کند و دور شود مدافع نمی‌تواند با سلاح سرد یا گرم او را بزند بعد ادعا کند که دفاع کرده است.

در صورتی که دفاع با این شرایط منطبق باشد دفاع مشروع تلقی می‌گردد و مدافع مجازات نمی‌شود.

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

حق دخالت در دارایی و درآمد همسر توسط مرد.

درماده ۱۱۱۸ قانون مدنی آمده است که؛« زن مستقلا می تواند در دارایی خود هر تصرفی را که می خواهد بکند.»
از جمله آثار این اصل، نفی قیمومت و سلطه مرد بر دارایی زن می باشد.
همچنین این ماده استقلال مالی زن و شوهر نسبت به یکدیگر را وضع نموده است و مرد حتی نمی تواند این موضوع را در عقدنامه شرط نماید و این شرط ، شرط باطل است. لذا درآمد زنان شاغل در اختیار خود آنهاست و هر طوری که بخواهند می توانند خرج نمایند. البته زنان سرافراز ایرانی برای پایداری خانواده ،تمام توان و اموال خود را به کار می گیرند. اما منظور این است که از نظر قانونی زن اختیار مال خود را دارد.
بنابراین به نظر می رسد مقرره وضع شده امری بوده و توافق برخلاف آن صحیح نمی باشد؛ مگر آنکه مبنای تصرف مرد در حقوق همسر، هبه و بخشش، صلح و یا امثال آن باشد.

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مرد با داشتن همسر، نمے تواند زن دیگرے را اختیار ڪند مگر با اجازه دادگاه.

در صورتے مرد مے تواند درخواست ازدواج مجدد نماید ڪه اولاً رضایت همسر اول را داشتہ باشد و ثانیاً همسرش بیمار باشد و قادر ایفاے وظایف زناشوئے نباشد و یا زندگے خانوادگے را ترڪ نماید و یا اعتیاد داشته باشد.

حتی دفاتر ازدواج حق ندارند بدون حڪم دادگاه ازدواج مجدد را به ثبت برسانند.

از طرفی عدم ثبت واقعہ ازدواج جرم محسوب مے شود و مرتڪب به حبس تا 1 سال محڪوم خواهد شد.

حتی اگر مردے در زمان عده طلاق همسر اولش ، بخواهد ازدواج دیگرے نماید باید با ڪسب اجازه از دادگاه باشد زیرا زوجہ در این ایام هنوز همسر شرعے وے محسوب مے ‌‌شود.

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شرایط تغییر حضانت.

چنانچه در اثر عدم مواظبت و یا انحطاط اخلاقی پدر و مادری که طفل تحت حضانت او است. صحت جسمی یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد دادگاه می تواند با تقاضای بستگان،قیم و یا رئیس حوزه قضائی ترتیب مقتضی دیگری را برای حضانت کودک اتخاذ نماید .
مواردی که می تواند از مصادیق تغییر حضانت باشد؟

1 اعتیاد زیان آور به الکل،مواد مخدر،قمار
2 اشتهار به فساد اخلاق و فحشاء
3 ابتلاء به بیماری روانی به تشخیص پزشکی قانونی
4 سوء استفاده از طفل یا احیار او به ورود به مشاغل ضد اخلاقی مانند فساد،فحشاء،تکدی گری،قاچاق
5 تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف

حضانت فرزندانی که پدرشان فوت نموده اند:

حضانت فرزندان صغیر یا محجوری(حجری که متصل به زمان صغر باشد) که پدرشان به مقام والای شهادت رسیده یا فوت نموده باشند با مادران آنها است،مگر آنکه عدم صلاحیت آنان با حکم دادگاه ثابت شده باشد.

تعیین هزینه متعارف جهت حضانت با دادگاه است و ازدواج مادر نیز مانع از ادامه حضانت او نمی شود.

ضمانت اجرای ممانعت از اجرای حکم دادگاه چنانچه به حکم دادگاه حضانت و نگهداری طفل بر عهده کسی قرار گیرد و پدر یا مادر یا هر شخص دیگری مانع از اجرای حکم شود یا از استرداد طفل خودداری نماید،دادگاه تا زمان اجرای حکم شخص ممتنع را بازداشت می نماید .
حق ملاقات
در صورتی که به علت طلاق و یا هر علت دیگری ابوین در یک منزل سکونت نداشته باشند دادگاه برای هر یک از ابوین که طفل تحت حضانت او نیست حق ملاقات تعیین و تعیین جزئیات این ملاقات با دادگاه خانواده می باشد.

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

جرم جعل.

از لحاظ فنی پلیسے یا ڪشف علمے جرایم به سه دسته تقسیم می‌شود:

الف. جعل امضاء و نوشتہ
ب. جعل اسناد، مدارڪ، ڪارت‌هاے شناسایے
ج. جعل اوراق بهادار نظیر ڪوپن، اسڪناس، ارز، بلیط خط واحد و….
به تمامے ڪاربران مخصوصاً افرادے ‌ڪه با اسناد رسمے و مدارڪ شناسایے سر و ڪار دارند، توصیہ مے شود ڪه با خواندن روش‌هاے ذیل و به‌ڪار بردن آن‌ها از اصل بودن سند یا تقلبے بودن آن آگاهے ڪسب ڪرده و از بروز ڪلاهبردارے ‌هاے ناشے از جعل، جلوگیرے ڪنند.

از نظر فنے سه روش براے پے بردن به اصالت یا جعلیت اسناد وجود دارد:

۱. روش فیزیڪی

۲. روش شیمیایے

۳. روش مقایسه‌اے

روش فیزیڪی:
در این روش معمولاً از دستگاه‌ هاے نورے براے تشخیص استفاده مے شود؛ زیرا هر نورے با فرڪانس‌ها و پرتوهاے مختلف، بازتاب‌هاے مختلفے دارد. اصلیترین نورے ڪه از آن در تشخیص اصالت یا جعلیت سند استفاده مے ‌شود، نور ماوراء بنفش است، این نور زمانے ڪه با جوهر برخورد مےڪند بازتاب‌هایے دارد ڪه در تشخیص تقلبے و اصلے بودن سند ڪمک می‌ڪند، همچنین این نور براے بازخوانے مطالبے ڪه پاڪ شده نیز استفاده مے ‌شود. علت این‌ڪه شناسنامہ ‌ها و اسناد دولتے را با خودنویس مے ‌نویسند این است ڪه چنانچہ این اسناد با مواد شیمیایے پاڪ شوند با استفاده از نور ماوراے بنفش مے‌توان آن‌ها را بازخوانے ڪرد. از این نور همچنین براے تشخیص نخ موجود در اسڪناس و چڪ نیز استفاد مےشود؛ امروزه دستگاه‌ های نورے متعدد و متنوعے در بازار وجود دارد ڪه می‌توانند شما را در شناسایی اسناد اصیل از جعلے یارے رساند.
روش شیمیایے:
این روش در مقایسہ با روش فیزیڪی براے استفادۀ افراد عادے مشڪل‌تر است. از روش‌هاے شیمیایے براے تجزیہ جوهر‌ها، تشخیص اختلاف رنگ جوهر‌ها، ترڪیب جوهر‌ها تجزیہ ڪاغذ‌ها و تشخیص جنس ڪاغذهاے متعدد از این روش استفاده مے ‌شود. آزمایش‌هاے شیمیایی عمدتاً براے ظهور نوشته‌هایے است ڪه محو و پاڪ شده‌اند.

روش مقایسہ ‌اے:
این روش در صورتے ڪه شخص تشخیص دهنده سند اصیل از جعلے، از تجربہ و آگاهے ڪافی و لازم برخوردار باشد، مے ‌تواند از ۲ روش قبلے ڪارآمد‌تر باشد، علم و تجربہ ثابت ڪرده است ڪه هر فردے در نگارش و تحریر داراے عادات منحصر به فرد تحریرے و نگارشے است ڪه تجلی و بروز این عادات را در نحوۀ نقطه گذارے، سرڪش گذارے، دندانہ گذارے، مڪث، فشار و لرزش قلم، فواصل حروف و ڪلمات و غیره می‌توان مشاهده ڪرد؛ بنابراین با تشخیص عادت‌هاے تحریرے و نگارشے منحصر به فرد اشخاص و مقایسہ آن‌ها با اسناد و نوشته‌هاے مورد نظر مے‌توان انتساب یا عدم انتساب نوشتہ وسند را به شخص مورد نظر و هم چنین اصالت یا جعلیت نوشته و سند مزبور را تعیین ڪرد

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

سوال درمورد مزاحمت

میشه درباره شنود موبایل در ایران و مجازات اون توضیح بدین و این که آیا برای پی بردن به شنود باید به پلیس فتا مراجعه کرد


سلام.براساس اصل 25 قانون اساسی ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، استراق سمع بوده و هرگونه تجسس ممنوع است؛ مگر به حکم قانون.
در ماده 582 قانون تعزیرات نیز این جرم را در مورد مستخدمین و مأموران دولتی پیش بینی کرده است که اگر کسی مکالمات تلفنی اشخاص را در غیر مواردی که قانون اجازه داده است، استراق سمع نماید، مجرم محسوب می شود و به مجازات مقرر محکوم می شود.
به علاوه در فصل جرائم رایانه ای نیز شنود غیرمجازِ محتوای درحال انتقالِ ارتباطات غیر عمومی ،در سامانه های مخابراتی یا امواج الکترومغناطیسی یا نوری را جرم انگاری کرده است .
از طرف دیگر موارد مجاز کنترل تلفن افراد در ماده 150 قانون آیین دادرسی کیفری آمده است و فقط در مواردی مجاز است که به امنیت داخلی و خارجی کشور مربوط باشد و یا مرتبط با جرائمی باشد که مجازات آنها اعدام ،سلب حیات و…خواهد بود؛ آنهم با موافقت رییس کل دادگستری استان وبا تعیین مدت و دفعات کنترل.موفق وموید

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

حقوق متهم در قانون آئین دادرسی کیفری 1392.

حق برخورداری از دادرسی قانونی
منظور از دادرسی قانونی اموری است که در ماده 2 و 3 قانون آئین دادرسی کیفری مورد تصریح قرار گرفته است؛ از آنچه قانونگذار در این دو ماده صراحتا بیان داشته موارد زیر استفاده می شود:
اولا: کسی حق ندارد در مواردی که قانون فعل یا ترک فعل را جرم انگاری نکرده است شخصی را وارد در روند دادرسی کیفری نماید یعنی حق ندارد او را احضار یا جلب یا دستگیر کند، به او تفهیم اتهام کند، تفهیم دلائل کند، بزهکار بودنش را احرازکند و او را به مجازاتی محکوم و حکم را در موردش اجرا کند. این همان امری است که قبل از دوره قانون مندی جرم و مجازات رواج داشت.
ثانیا: باید حقوق طرفین دعوا رعایت شود یعنی دادرسی کیفری همان طور که باید تضمین کننده حقوق شاکی و جامعه باشد، باید تضمین کننده حقوق متهم نیز باشد بدون هیچ کاستی.
ثالثا: باید بین خود متهمین نیز در شرائط مساوی تبعیضی نباشد بلکه تساوی رعایت شود یعنی افرادی که مرتکب جرائم مشابه می شوند اگر از شرائط یکسان برخوردار باشند نباید به انحاء مختلف تحت تعقیب و دادرسی قرار گیرند.
رابعا: لزوم دادرسی اختصاری. مراجع قضائی را مکلفند نسبت به اتهام اشخاص در کوتاه ترین مهلت ممکن رسیدگی کرده و اتخاذ تصمیم نمایند و مانع حصول اموری که موجب اطاله دادرسی است گردند.

حق آگاه سازی دیگران از تحت نظر بودن
حق آگاه کردن دیگران از این که شخص تحت نظر قرار گرفته است در در ماده 50 قانون آئین دادرسی کیفری 1392 پیش بینی شده است. بر اساس ماده یاد شده، به شخصی که به لحاظ توجه اتهامی به وی تحت نظر گرفته شده این حق داده شده که وضعیت خود را به اطلاع دیگران برساند منظور از دیگران اعم است از خانواده وی یا هر کسی که او بخواهد به عنوان آشنا وی را مطلع سازد. بنابراین محدودیتی وجود ندارد که متهم تحت نظر فقط بتواند با خانواده خود تماس گرفته و آنها را از تحت نظر بودن خود آگاه نماید. لذا لازم نیست منتسب بودن شخصی که می خواهد با وی تماس بگیرد را ثابت کند زیرا حق دارد با هر آشنایی تماس بگیرد.
نکته دیگر این که در ماده 50 طریق اطلاع دادن به صورت احصائی مطرح نشده است بلکه می تواند با تلفن باشد یا هر وسیله ممکن دیگر مثل اینکه متهم تحت نظر پیامکی برای کسی ارسال کند یا این که از طریق شبکه مجازی تحت نظر بودن خود را به اطلاع کسی که تمایل دارد، برساند یا مثلا به شخصی پیغام بدهد که دیگری را از تحت نظر بودنش مطلع سازد. البته این سخن به این معنا نیست که مرجع تحت نظر گیرنده موظف باشد هر طریقی که متهم انتخاب می کند را برایش فراهم کند بلکه هر طریقی ممکن شود کفایت می کند.

حق تحصیل گواهی پزشکی
حق درخواست معاینه پزشکی و صدور گواهی در ماده 51 قانون آئین دادرسی کیفری 1392پیش بینی شده است. بر اساس این ماده شخصی که تحت نظر قرار گرفته است این حق را دارد که درخواست کند توسط پزشک مورد معاینه قرار گیرد. البته متهم حق تعیین پزشک را ندارد بلکه همان طور که در ماده یاد شده مورد تصریح قرار گرفته است، تعیین پزشکی که می خواهد متهم را معاینه کند به عهده دادستان است.
نکته دیگر این که درخواست معاینه پزشکی منحصرا حق شخص تحت نظر نیست بلکه هر یک از بستگان وی نیز می تواند درخواست کند متهم مورد معاینه پزشکی قرار گیرد.

حق احضار قبل از تفهیم اتهام
حق احضار قبل از تفهیم اتهام در ماده 213 قانون آئین دادرسی کیفری 1392پیش بینی شده است. توضیح این حق این است که اگر شخصی به جهت دیگری (بدون عنوان متهم) نزد مقامات دادسرا حضور یافته باشد و در این لحظه آن مقام قضایی اتهامی را متوجه وی بداند، نمی تواند به او تفهیم اتهام کند؛ بلکه باید ابتدا او را با ذکر اتهام به طور رسمی احضار نموده و سپس به وی تفهیم اتهام کند.

حق آگاهی از علت احضار
حق آگاهی از علت احضار و نتیجه عدم حضور، از حقوق متهم است که واجد جنبه جرم شناختی است. این حق در ماده 170 قانون آئین دادرسی کیفری 1392 پیش بینی شده است. در آن ماده تصریح شده است که در احضاریه باید علت احضار و نیز نتیجه عدم حضور قید شود و احضاریه را نیز باید مقام قضایی امضاء نماید. دلالت این حق بر جنبه جرم شناختی در این است که دقت امر احضار اشخاص را بالا می برد و موجب می شود که ناخواسته و یا به عمد شخصی که دلیل کافی بر توجه اتهام به وی وجود ندارد احضار نگردد.

حق آگاهی از موضوع و ادله اتهام
حق اطلاع از موضوع اتهام و ادله یکی دیگر از حقوق متهم است که در ماده 46 قانون آئین دادرسی کیفری 1392مطرح شده است. در ماده یاد شده ضابطان قضایی موظف شده اند به محض این که شخصی را به عنوان متهم باز داشت کردند، موضوع اتهام و ادله آن را به وی ابلاغ و بلکه تفهیم نمایند. وجود این وظیفه برای ضابطان قضایی مانع از آن می شود که بدون دلیل کافی افراد را بازداشت نمایند؛ زیرا در این صورت نمی توانند به وظیفه قانونی خود که در ماده 46 تبیین شده است عمل نمایند.
حق سکوت
حق سکوت یکی از حقوق معروف است که متعجبیم چرا در قانون قانون آئین دادرسی کیفری 78 نسبت به آن سکوت شده بود. اما قانون آئین دادرسی کیفری 1392 این حق را در ماده 197 برای متهم قائل شده است. حق سکوت به این معنی است که متهم مکلف نسبت به سوالاتی که از وی می شود، پاسخ بدهد؛ بلکه این اختیار و توان را دارد که در قبال سوالات مطروحه سکوت نماید. جنبه جرم شناختی این حق این گونه قابل تبیین است که وقتی متهم مکلف به پاسخگویی نباشد، مقامات تحقیق در دادسرا یا بازجوها در مراجع انتظامی نیز مکلف نخواهند بود با طرق غیر قانونی از قبیل شکنجه یا فریب متهم وی را ملزم به پاسخ دادن کرده و به اصطلاح از وی اقرار بگیرند که این عمل علاوه بر جرم بودن فاقد آثار حقوقی نیز می باشد.

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

هر محکومیتی سوء سابقه نمی شود.

لطفا توضیح دهید که جرائمی می‌تواند بعنوان سوءِ سابقه تلقی شود و مانع استخدام و یا مسائل دیگر شود؟


سلام .مطابق  ماده ۲۵ قانون مجازات اسلامی، محکومیت قطعی کیفری در جرائم عمدی، پس از اجرای حکم یا شمول مرور زمان، در مدت زمان مقرر در این ماده محکوم را از حقوق اجتماعی به عنوان مجازات تبعی محروم می‌کند:
الف- هفت سال در محکومیت به مجازاتهای سالب حیات و حبس ابد از تاریخ توقف اجرای حکم اصلی
ب- سه سال در محکومیت به قطع عضو، قصاص عضو در صورتی که دیه جنایت وارد شده بیش از نصف دیه مجنیٌعلیه باشد، نفی بلد و حبس تا درجه چهار
پ- دو سال در محکومیت به شلاق حدی، قصاص عضو در صورتی که دیه جنایت وارد شده نصف دیه مجنیٌ علیه یا کمتر از آن باشد و حبس درجه پنج
تبصره ۱ـ در غیر موارد فوق، مراتب محکومیت در پیشینه کیفری محکوم درج می‌شود لکن در گواهیهای صادره از مراجع ذیربط منعکس نمی‌گردد؛ مگر به درخواست مراجع قضائی برای تعیین یا بازنگری در مجازات
تبصره ۲- در مورد جرائم قابل گذشت در صورتی که پس از صدور حکم قطعی با گذشت شاکی یا مدعی خصوصی، اجرای مجازات موقوف شود اثر تبعی آن نیز رفع می‌شود.
تبصره ۳- در عفو و آزادی مشروط، اثر تبعی محکومیت پس از گذشت مدتهای فوق از زمان عفو یا اتمام مدت آزادی مشروط رفع می‌شود. محکوم در مدت زمان آزادی مشروط و همچنین در زمان اجرای حکم نیز از حقوق اجتماعی محروم می‌گردد.موفق وموید

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آشنایی با مقررات ثبت احوال.

آیا امکان تغییر نام خانوادگی وجود دارد؟

برخی از افراد به نام خانوادگی خود علاقه ندارند و قانون این اجازه را به آن‌ها داده تا آن را بر اساس شرایطی تغییر دهند.
در موارد ذیل ، می توان نام خانوادگی را تغییر داد:

۱- نام خانوادگی ، از دو کلمه بیشتر باشد مانند : فرشچی اصل امامی ، ناصری محمدی مطلق و …

۲- نام خانوادگی‌ ، بیش از یک کلمه و یک عدد باشد مانند چهل تنان محمودی ، جعفری هفت برادران و …

۳- بیش از یک کلمه و حرف باشد مانند : آحسینی نژاد ، ق قنبری پور و…

۴- بیش از یک کلمه و پسوند باشد مانند : محمدی نژاد مطلق ، موسوی فرد متدین و …

۵- نام خانوادگی از واژه های مستهجن و ناپسند ، ترکیب شده باشد مانند : گدا پور

۶- نام خانوادگی از واژه های خارجی باشد . مانند : ویلیامز , کارتر ، میچل و ….

۷- نام خانوادگی های مذموم و نکوهیده که مغایر ارزشهای ایرانی – اسلامی باشد مانند : بی ایمان – پول پرست، کافر و …

۸- هرگاه نام خانوادگی ، اسم یک محل بطور مطلق باشد مانند تهرانی ، اصفهانی ، شیرازی ، تبریزی ، کرجی و …..

۶- هرگاه در نام خانوادگی ، اسم یک محل بصورت پسوند وجود داشته باشد : مانند حسینی تبریزی ، وثیق تهرانی ، مهدوی کرمانی که در این موارد ، پسوند (نام محل) ، قابل حذف است.

۷- در هر مورد که افراد ، به هر دلیل شخصی ، مایل باشند نام خانوادگی خود را تغییر دهند ، مشروط به انکه کسی که قبلا آن نام خانوادگی را دارد، معترض نباشد.

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۲:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر