⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

۴۴۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۹ ثبت شده است

تفاوت افلاس، اعسار و ورشکستگی

از نظر لغوی هر سه کلمه به معنای ناتوانی از پرداخت دین است و اعسار مختص غیر تاجر و ورشکستگی مختص تاجر و افلاس هم واژه ای عربی است که برای عدم توانایی در پرداخت دیون استفاده می شود. اعسار در مورد فردی به کار می رود که به جهت عدم کفایت یا در دسترس نبودن دارایی و اموالش قدرت پرداخت بدهی یا هزینه دادرسی را ندارد. هرکدام از اعسار و ورشکستگی را مختصر توضیح خواهیم داد.

منظور از دعوای اعسار چیست؟

دعوی اعسار اگرچه امکان طرح به شکل یک دعوای مستقل را دارد اما به واقع دعوای مستقلی نیست زیرا این دعوا، در عمل برای عدم پرداخت هزینه های دادرسی یا محکوم به طرح می‌شود. ستون خواسته دادخواست اعسار همواره در برگیرنده خواسته ای مستقل یا مشخصات پرونده دیگری است بر این اساس هیچ کس نمی‌تواند قبل از محکومیت به دنبال اعسار از پرداخت آن باشد و اگر دعوا جهت اعسار از هزینه دادرسی مطرح شود همواره در کنار دعوای اصلی مطرح می‌شود اما رسیدگی به خواسته اصلی منوط به تصمیم نهایی و قطعی در خصوص اعسار است.

بنابراین اگر سوال شود که آیا دادگاه می‌تواند به دعوای اعسار همزمان با دعوای اصلی رسیدگی کند یا خیر؟ پاسخ منفی خواهد بود زیرا اگر دادخواست اعسار جهت عدم پرداخت هزینه دادرسی باشد مطابق ماده ۵۳ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی هیچ دادخواستی بدون پرداخت هزینه دادرسی در جریان رسیدگی قرار نخواهد گرفت اما اگر دادخواست به عنوان دعوای تقابل جهت اعسار از خواسته ی دعوای اصلی مطرح شود تا زمانی حکم قطعی بر پرداخت در دعوای اصلی صادر نشده باشد امکان صدور حکم در دعوای اعسار نیست که از این رو اگر چه یکی از شرایط طرح دعوی اعسار وجود دعوایی همراه دعوای اعسار یا دعوایی در جریان رسیدگی و یا دعوایی است که جریان رسیدگی آن پایان یافته در مرحله اجرا می‌باشد لیکن رسیدگی به ادعای خواهان در صورتی که همراه با اعسار باشد مستلزم صدور حکم قطعیت حکم در باب اعسار است.

شرایط معسر چیست؟

تاجر نبودن خواهان اعسار: قانون تجارت تاجر را شخصی که شغل معمولی خود را معاملات تجاری قراردهد تعریف کرده است و به صراحت ماده ۵۱۲ قانون آیین دادرسی مدنی تاجر نمی‌تواند مدعی اعسار باشد از این رو اگر فردی تاجر امکان پرداخت هزینه دادرسی با دیون خود را نداشته باشد بایستی برابر مقررات قانون تجارت دادخواست ورشکستگی تقدیم نماید.

مدعی اعسار شخص حقیقی: برابر تصریح ماده ۵۰۴ قانون آیین دادرسی مدنی و ماده یک قانون اعسار که از کلمه «کسی» برای معسر استفاده کرده است، اشخاص حقوقی نمی‌توانند مدعی اعسار باشد و صرفاً فرد حقیقی مشروط بر اینکه تاجر نباشد می‌تواند دادخواست اعسار تقدیم نماید.

دادگاه صالح برای رسیدگی به اعسار کجاست؟

دادخواست اعسار به دادگاه صادر کننده حکم دعوی اصلی یا دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به دعوی اصلی را دارد تقدیم خواهد شد و در مورد اعسار از پرداخت هزینه دادرسی دادگاه تجدیدنظر و مرحله فرجام خواهی رسیدگی به دعوی اعسار به صراحت ماده ۵۰۵ قانون آیین دادرسی مدنی با دادگاه نخستین صادر کننده حکم است.

آثار حکم اعسار چیست؟

به محض قطعیت حکم اعسار خواهان دعوای اعسار از آثار آن به شرح ذیل منتفع خواهد شد:

 

 

  1. با صدور حکم اعسار در مورد هزینه دادرسی در مرحله نخستین محکوم له در مرحله تجدیدنظر نیز از آثار این حکم استفاده خواهد کرد.
  2.  با توجه به اینکه که کانون وکلا مکلف به معرفی وکیل به معسر می‌باشد با صدور حکم اعسار معسر می‌تواند از همراهی یکی از وکلای دادگستری که اصطلاحا وکیل معاضدتی گفته می شود استفاده نماید.

چگونه اعسار اثبات می شود؟

با توجه به اینکه اصل برتمکن و ملائت مالی است بنابراین اثبات اعسار و تهیدستی و عدم توانایی در پرداخت بدهی یا هزینه دادرسی به عهده مدعی اعسار است براین اساس صرف طرح ادعای اعسار از سوی خواهان در دعوی اعسار کفایت نمی‌کند بلکه مدعی باید به دلایل مختلف عدم توانایی مالی خود را در دادگاه اثبات نماید معمولاً بهترین طریق اثبات اعسار شهادت شهود است در این راستا لازم است مدعی اعسار استشهادیه‌ای را که شامل شهادت حداقل دو نفر و مشخصات، شغل، وسیله امرار و معاش مدعی اعسار و عدم تمکن مالی او برای تادیه مبلغ موضوع اعسار با منشاء اطلاعات مشخصات دقیق و نشانی شهود ضمیمه دادخواست نماید.

دعوای ورشکستگی چیست؟

ورشکستگی تاجر یا شرکت تجارتی در نتیجه توقف از تأدیه وجوهی که بر عهده او است حاصل می‌شود و حکم ورشکستگی تاجری را که حین‌الفوت در حال توقف بوده تا یک‌سال بعد از مرگ او نیز می‌توان صادر نمود.

ارکان دعوای ورشکستگی

مقررات ورشکستگی راجع به اشخاص تاجر است و اشخاص غیر تاجر در صورت عجز از پرداخت دیون مشمول مقررات قانون اجرای محکومیت‌های مالی مصوب ۱۳۹۱ بوده، باید دادخواست اعسار با رعایت تشریفات این قانون به مرجع ذی‌صلاح قضائی تقدیم نمایند. در این خصوص ماده ۱۳ قانون فوق چنین تکلیف نموده است: «دعوای اعسار در مورد محکوم‌به در دادگاه نخستین رسیدگی‌کننده به دعوای اصلی یا دادگاه صادرکننده اجراییه و به طرفیت محکوم‌له اقامه می‌شود» البته کسبۀ جزء نیز علی‌رغم تاجر بودن، مشمول مقررات اعسار می‌باشند.دادخواست اعسار از تجار و اشخاص حقوقی پذیرفته نمی‌شود و این اشخاص درصورتی‌که مدعی اعسار باشند باید رسیدگی به امر ورشکستگی خود را درخواست کنند. توقف از پرداخت دیون رکن دوم ورشکستگی است.به محض اینکه تاجر قادر به پرداخت دیونی خود نباشد ورشکسته است و نیازی به رسیدگی به بدهی‌ها و اثبات اینکه مجموع بدهی‌های او از مجموع دارایی هایش بیشتر است نمی‌باشد؛ بنابراین، اگر از اوضاع و احوال قضیه چنین برآید که پرداخت تمام یا قسمتی از دیون حال تاجر از دارایی سهل‌الوصول او ممکن نیست باید حکم ورشکستگی را صادر کرد.

ورشکستگی اشخاص حقوقی

در مورد اشخاص حقوقی قواعد ورشکستگی تنها در مورد شرکت‌های تجاری اعمال می‌شود و سایر اشخاص حقوقی اعم از اینکه موضوع حقوق خصوصی یا عمومی باشد، مشمول مقررات ورشکستگی نمی‌باشند؛ لیکن به استناد ماده ۲۲۰ ق.ت. شرکت‌های عملی نیز مشمول مقررات ورشکستگی هستند.

انواع دعاوی ورشکستگی

اصولاً ورشکستگی ساده محسوب می‌گردد مگر با لحاظ شرایط خاص قانونی که به نظر دادگاه، ورشکستگی به تقصیر و یا تقلب شناخته شود. در موارد زیر ورشکسته به تقلب محسوب می‌گردد:

 

  1. مفقود کردن دفاتر: منظور از دفاتر، دفاتری است که مقنن تاجر را مکلف به نگهداری آن‌ها کرده است اعم از دفاتر موضوع ماده ۶ ق.ت. یا دفاتر دیگری مثل دفاتری که قانون دارایی پیش‌بینی نموده است باید مفقود کردن دفاتر جنبه عمدی داشته باشد و الا اگر بدون دخالت و تقصیر تاجر دفاتر مفقود شده باشد مشمول ورشکستگی به تقلب نخواهد بود.
  2. مخفی کردن قسمتی از دارایی به‌وسیله تاجر: از آنجا که دارایی تاجر وثیقه دیون او نسبت به طلبکاران است، مسلم است مخفی نمودن آن‌ها تقلب محسوب می‌شود.
  3. از میان بردن قسمتی از دارایی تاجر به وسیله او به طریق مرافعه و معاملات صوری: از میان بردن می‌تواند به صورت انتقال مالکیت به طور صوری و با تبانی اشخاص ثالث باشد یا به صورت تخریب و معدوم نمودن عمدی اموال تاجر نمایان گردد.
  4. افزایش متقلبانه بدهی به وسیله تاجر: مقنن با هدف جلوگیری از ازدیاد غیر واقعی طلبکاران تاجر، در قسمت اخیر ماده ۵۴۹ قانون تجارت اینگونه مقرر داشته است: «هرگاه تاجر ورشکسته که خود را به‌وسیله اسناد و یا به وسیله صورت دارایی و قروض به طور تقلب به میزانی که در حقیقت مدیون نمی‌باشد، مدیون قلمداد نموده است، ورشکسته به تقلب اعلام می‌شود.»

ورشکستگی به تقصیر

در موارد زیر تاجر ورشکستگی به تقصیر محسوب می‌گردد که به دو نوع اجباری یا قطعی و اختیاری یا احتمالی نیز تقسیم می‌شود:

ورشکستگی به تقصیر اجباری

حالتی که در آن دادگاه مکلف به اعلام ورشکستگی به تقصیر و صدور حکم کیفری است:

 

  1. در صورتی که مخارج شخص یا مخارج خانه تاجر ورشکسته در ایام عادی بالنسبه به عایدی او فوق‌العاده باشد
  2. در صورتی که تاجر نسبت به سرمایه خود مبالغ عمده صرف معاملاتی کرده که در عرف تجارت موهوم یا نفع آن منوط به اتفاق محض است.
  3. در صورتی که تاجر به قصد تاخیر انداختن ورشکستگی خود خریدی بالاتر یا فروشی نازل‌تر از مظنه روز کرده باشد و یا وسایلی که دور از صرفه است به کار برده تا تحصیل وجهی نماید اعم از آنکه از راه استقراض یا صدور برات یا به طریق دیگر باشد.
  4. اگر یکی از طلبکارها را پس از تاریخ توقف بر سایرین ترجیح داده و طلب او را پرداخته باشد.

ورشکستگی به تقصیر اختیاری

حالتی که دادگاه در اعلام ورشکستگی به تقصیر و در نتیجه صدور حکم کیفری مخیر است (مطابق ماده ۵۴۲ ق.ت.) در صورتی که تاجر به حساب دیگری و بدون آنکه در مقابل عوضی دریافت نماید تعهداتی کرده باشد با توجه به سطح وضعیت مالی او در حین انجام آن‌ها، آن تعهدات فوق‌العاده باشد و یا در صورتی که مطابق ماده ۴۱۳ قانون تجارت ظرف سه روز از تاریخ وقفه‌ای که در تأدیه قروض یا سایر تعهدات نقدی او حاصل شده است توقف خود را به دفتر محکمه بدایت محل اقامت خود اظهار ننموده و صورت‌حساب دارایی و کلیه دفاتر تجارتی خود را تسلیم نکرده باشد و یا در صورتی که دفتر نداشته یا دفاتر او ناقص یا بی‌ترتیب بوده و یا در صورت دارایی وضعیت مالی خود را اعم از قروض و مطالبات به طور صحیح معین نکرده باشد البته مشروط بر اینکه در این موارد مرتکب تقلبی نشده باشد. نکته اینکه فقط موارد مصرحه می‌توانند از موارد ورشکستگی به تقصیر محسوب شوند و لذا؛ مثلاً، عدم ابراز دفاتر با وجود داشتن دفتر از موارد ورشکستگی به تقصیر نیست.

 

برای رسیدگی به دعوای ورشکستگی کدام دادگاه صالح است؟

اگرچه دعوای ورشکستگی یک دعوای تجاری محسوب می‌شود؛ لیکن مطابق ماده ۱۰ قانون آیین دادرسی مدنی رسیدگی به این دعوا نیز همانند سایر دعواهای حقوقی در صلاحیت محاکم عمومی است مگر اینکه مقنن خود مرجع اختصاصی برای رسیدگی به دعاوی تجاری تعیین نموده باشد؛ لذا خواهان دعوای ورشکستگی باید دعوا را در یکی از محاکم عمومی حقوقی دادگستری طرح نماید.

کدام مرجع صلاحیت منطقه‌ای برای رسیدگی به دعوای ورشکستگی را دارند؟

مقنن در مواد ۲۱ و ۲۲ قانون آیین دادرسی مدنی خواهان را تکلیف نموده است که دعوای راجع به توقف یا ورشکستگی را در دادگاهی اقامه نماید که شخص متوقف یا ورشکسته در حوزه آن اقامت داشته است و چنانچه در ایران اقامت نداشته باشد، در دادگاهی اقامه کند که متوقف یا ورشکسته در حوزه آن برای انجام معاملات خود شعبه یا نمایندگی داشته یا دارد و دعاوی راجع به ورشکستگی شرکت‌های بازرگانی که مرکز اصلی آن‌ها در ایران است، همچنین دعاوی مربوط به اصل شرکت و دعاوی بین شرکت و شرکا و اختلافات حاصله بین شرکا و دعاوی اشخاص دیگر علیه شرکت تا زمانی که شرکت باقی است و نیز در صورت انحلال تا وقتی‌که تصفیه امور شرکت در جریان است، در مرکز اصلی شرکت اقامه نماید.

طبق ماده ۴۱۳ قانون تجارت و ماده ۲۱ قانون آیین دادرسی مدنی دعوای ورشکستگی در محل اقامت تاجر ورشکسته مطرح خواهد شد و اگر تاجر در ایران اقامت نداشته باشد دعوای ورشکستگی یا توقف در دادگاهی مطرح خواهد شد که متوقف یا ورشکسته در حوزه آن برای انجام معاملات خود شعبه یا نمایندگی داشته یا دارد.

چگونه دعوای ورشکستگی طرح کنیم؟

دعوای ورشکستگی دعوای غیرمالی محسوب و خواهان می‌تواند با پرداخت هزینه دعوای غیرمالی دادخواست خود را به مرجع ذی‌صلاح تقدیم نماید. طبق ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی رسیدگی به دعوای ورشکستگی مستلزم تقدیم دادخواست است و باید تمامی تشریفات مندرج در قانون آیین دادرسی مدنی در مورد این دعوا رعایت گردد.

چه اسناد و مدارکی لازم برای طرح ورشکستگی است؟

مهمترین اسناد و مدارکی که برای طرح دعوای ورشکستگی نیاز می‌باشد عبارت‌اند از:

  • مدارک دال بر تاجر بودن ورشکسته از جمله: دفاتر تجاری، کارت بازرگانی، اساس‌نامه شرکت.
  • مدارک دال بر مدیونیت و عدم توانایی در پرداخت از جمله: چک برگشت خورده، حکم محکومیت به پرداخت دین، اجراییه صادره.
  • مدارک دال بر سمت و هویت خواهان و خوانده از جمله: آخرین روزنامه رسمی، کارت ملی، شناسنامه. گواهی حصروراثت.
۰۹ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دادخواست تأمین خواسته به همراه تنفیذ فسخ قرارداد

دادخواست تامین خواسته هم می تواند به صورت مستقل مطرح شود البته به شرط آن که ده روز بعد آن دعوی ی اصلی طرح شود. هم می تواند مثل مورد زیر به همراه دعوی اصلی مطرح شود هم می توان در جریان دادرسی قبل از ختم دادرسی مطرح کرد. خواسته دعوی در اینجا تنفیذ فسخ قرارداد است. تصمیم در مورد تامین خواسته با دادگاهی است که به اصل دعوی رسیدگی میکند. این قرار از جانب خوانده قابل اعتراض می باشد.

ریاست محترم مجتمع قضائی……….

 

با سلام، احتراماً به استحضار می‌رساند:

اینجانب با خوانده/ خواندگان قراردادی را در تاریخ………. دایر بر………. منعقد کرده و کلیه/ قسمتی از تعهدات قراردادی خود را انجام داده‌ام. نظر به اینکه در قرارداد قیدشده است که «………..» و با عنایت به اینکه از شرط مذکور در قرارداد تخلف گردیده و طبق بند………. قرارداد مورخ………. اینجانب دارای حق فسخ بوده‌ام و اراده اینجانب به فسخ معامله نیز به‌وسیله اظهارنامه به اطلاع وی رسیده است؛ فلذا صدور حکم به تنفیذ فسخ قرارداد استنادی و استرداد وجوه پرداختی به میزان………. ریال مستنداً به ماده ۳۹۹ قانون مدنی و ۱۹۸ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی به انضمام کلیه خسارات و هزینه دادرسی در حق اینجانب مورد استدعاست. بدواً وفق ماده ۱۰۸ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی صدور قرار تأمین خواسته و اجرای فوری آن حسب ماده ۱۱۷ همین قانون تقاضا می‌شود.

محل امضاء- مهر- انگشت

۰۹ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دادخواست تأمین خواسته به همراه مطالبه وجه آب و برق و گاز

دادخواست تامین خواسته می تواند همراه با دعوی اصلی مطرح شود. دادگاهی صلاحیت رسیدگی به دادخواست تامین خواسته را دارد که به دعوی اصلی که در اینجا مطالبه وجه آب، برق، گاز است می باشد. نظر به اینکه مبلغ خواسته در روستا تا ۲۰ میلیون ریال و در شهر تا ۵۰ میلیون ریال در صلاحیت شورا ی حل اختلاف می باشد اینجا با توجه به کم بودن مقدار دادخواست تامین خواسته که با دادخواست اصلی طرح شده است در صلاحیت شورای حل اختلاف می باشد.

ریاست محترم شورای حل اختلاف……….

 

با سلام، احتراماً به استحضار می‌رساند:

بر اساس قرارداد اجاره شماره/ مورخ………. خوانده/ خواندگان در………. واحد مسکونی/ تجاری در پلاک ثبتی………. ………. بخش………. به نشانی………. ید استیجاری دارند. نظر به اینکه به‌موجب مستندات ضمیمه دادخواست، خوانده/ خواندگان به‌عنوان مستأجر مکلف به پرداخت حق‌السهم خود از هزینه‌های متعلقه آب/ برق/ گاز و تلفن بوده است. ولی اقدامی در این خصوص به عمل نیاورده‌اند. فلذا صدور حکم به محکومیت خوانده/ خواندگان به پرداخت مبلغ………. ریال از بابت حق‌السهم خود از هزینه آب/ برق/ گاز و تلفن به انضمام جمیع خسارات قانونی و هزینه دادرسی در حق اینجانب مورد استدعاست. بدواً وفق ماده ۱۰۸ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی صدور قرار تأمین خواسته و اجرای فوری آن حسب ماده ۱۱۷ همین قانون تقاضا می‌شود.

 

محل امضاء- مهر- انگشت

۰۹ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اگر آقا بعد از عقد نکاح و پیش از پرداخت مهریه فوت کند آیا مهریه ساقط می شود؟

خیر؛ و مهریه از اموال به جای مانده از آقا قابل وصول خواهد بود.

۰۵ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اگر مهریه ای که تعیین شده باشد از نظر قانونی صحیح نباشد، مهریه خانم به چه صورت خواهد بود؟

در این صورت مهریه ی بر اساس صفات، خصوصیات، سطح زندگی و خانواده خانم توسط دادگاه تعیین که به آن مهرالمثل می گویند.

۰۵ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

...لایحه خیانت در امانت...

ریاست و مستشاران عالیقدر دادگاه تجدیدنظر

احتراماً عطف پرونده کلاسه ……… که منجر به صدور دادنامه از شعبه محترم ………… دادگاه کیفری دو شهرستان …………. گردیده و در مورخ ………….. به اینجانب ابلاغ شده مراتب اعتراض و تجدید نظر خواهی خود را به استناد مواد ۴۲۶ و ۴۲۷ قانون آیین دادرسی کیفری بدین شرح معروض می داریم؛

الف) شرح اختصاری

  1. شاکی پرونده (………..) مالکیت مشاعی سه دانگ سه دانگ از دو باب مغازه جزء پلاکهای ……… و ……….. را با اداره اوقاف شهرستان ……….. داشته است.
  2. طی توافق صورت پذیرفته با اینجانب که وکیل دادگستری می‌باشم مقرر شد مشکلات حقوقی و قانونی سهم شاکی حل و فصل و سند نقل و انتقال و امکان افراز و فروش فراهم گردد.
  3. شاکی (تجدیدنظرخوانده) از بابت این موضوع دو فقره وکالتنامه بلاعزل با تمامی اختیارات از جمله « … هرگونه ناقله و فروش و انتقال و واگذاری و رهن و اجاره و اقرار و تغییر به عقد از عقود توابع شرعیه و عرضیه به هر کس و هر مبلغی تحت هر شرایط هر شخص حتی خود و هر قید و شرط دیگر- صلح و القاط کافه خیارات خصوصاً خیار غبن- دریافت وجه و سپردن هر گونه تعهد(تام و مطلق)…» را به اینجانب اعطا نموده و مقرر شد بعد از رفع موانع، زمانی که امکان انتقال سند فراهم شد، خانم ………… هزینه های نقل و انتقال را پرداخت و هر دو ملک به نام اینجانب گردد که این موضوع بعد از رفع موانع قانونی و حل مشکلات مستاجرین مغازه ( از بابت ادعای سرقفلی و حق کسب و پیشه) صورت پذیرفت.
  4. بعد از این قرار بوده است که مغازه ها فروخته شده و ثمن آن جهت سرمایه‌گذاری در یک پروژه ساخت و ساز به اختیار اینجانب هزینه شود.

 

ب) ایرادات دادنامه

  1. بر اساس ماده ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی برای تحقق جرم خیانت درامانت باید ارکان قانونی و لازمه ذیل احراز گردد بدیهی است در صورت وجود شبهه در هر یک از ارکان یا عدم حادث شدن آن محکومیت اشخاص به مجازات، در تعارض با مستندات قانونی و اصول حقوقی از جمله اصل برائت می باشد که در ذیل به آن می پردازیم؛

۱٫۱- شرط سپرده شدن مال

متاسفانه دادگاه محترم بدوی توجه ننمودند که اینجانب با استفاده از وکالتنامه های بلاعزل اخذ شده در حدود اختیارات موجود در متن وکالتنامه های رسمی و با رعایت مواد۶۵۶ و ۶۶۷ قانون مدنی همان طور که توافق شده بود سه دانگ هر دو باب مغازه را به نام خودم منتقل نموده ام و از این باب  هیچ ثمنی وجود نداشته تا عدم استرداد آن مشمول عنوان مجرمانه خیانت در امانت باشد. به عبارت ساده‌تر رابطه وکالتی فیمابین اینجانب با تجدید نظر خوانده بعد از انجام موضوع وکالت( انتقال پلاک به نام خود) به استناد ماده۶۸۳ قانون مدنی پایان پذیرفته است و از آن تاریخ هیچ رابطه امانی وجود ندارد در واقع از این تاریخ اینجانب مالک دو پلاک ثبتی هستم البته اگر شاکی مدعی عدم رعایت مصلحت یا معتقد بر آن است که بنده از حدود اختیارات وکالتی خود تجاوز نموده ام می تواند مطابق مواد فوق الذکر و همچنین مواد۶۶۶و۶۶۷ قانون مدنی حسب مورد دادخواست جبران خسارت یا ابطال نقل و انتقالات ناشی از وکالت به جهت فضولی بودن را مطرح کند ولی آنچه محرز و مسلم است « عدم وجود عنصر سپردن در اخذ ثمن» بوده است.

به عبارت ساده‌تر وقتی که اینجانب طبق وکالتنامه رسمی و قانونی ملک را به نام خود منتقل نموده ام مالک ملک می باشم و فروش بعدی اینجانب فروش وکالتی نیست بلکه اصالتاً فروختم و تجدید نظر خوانده (……………) در فروش بعدی اینجانب هیچ نوع سمت  قانونی و حقوقی ندارد بدین‌ترتیب نمی‌تواند مدعی خیانت در امانت اینجانب نسبت به ثمن اخذ شده باشد. چرا که اولاً: نه ثمن موضوع معامله ناشی از وکالت بوده ثانیاً: نه این ثمن معامله امانی بوده و ثالثاً: نه ثمن معامله سپرده شده که عدم استرداد آن مشمول عنوان کیفری سنگینی چون «خیانت در امانت» باشد.

۲٫۱- رفتار مجرمانه تصاحب یا استعمال مال امانی

دومین رکن جرم خیانت در امانت در صورتی تحقق می‌یابد که مشتکی عنهم  پرونده با یکی از« افعال مجرمانه محصور» در ماده ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی در اموال امانی دخالت داشته باشد با تدقیق در پرونده حاضر با فرض محال که قبول کنیم « ثمن معامله دوم نیز امانی بوده» سوال اینجاست: اینجانب چه رفتار مجرمانه نسبت به ثمن معامله انجام داده ام؟  آیا آن را به نفع خود استعمال نموده ام؟ آیا آن را به نفع خود تصاحب کرده‌ام؟؟؟؟ مسلماً پاسخ سوالات منفی است همانطوری که مکرراً در مراحل بازپرسی و دادرسی به عرض مقام محترم قضایی رساندم مبلغ ثمن در ید اینجانب بوده حاضرم آن را به صندوق دادگستری تودیع نمایم تا وضعیت حق و حقوق اینجانب نسبت به اقدامات وکالتی به شرح مواد ۶۷۵ و ۶۷۶ قانون مدنی مشخص گردد.

 

۳٫۱- شرط ورود ضرر به موکل به جهت  اقدامات وکیل

هرچند « نه رکن سپردن وجود دارد و نه رفتار مجرمانه که نشان از تصاحب تلف یا استعمال مال امانی باشد» ولی اگر محالاًهر دو را مفروض بدانیم باز هم شرط سوم جرم خیانت در امانت که صریحاً در ذیل ماده ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی تحت عنوان « به ضرر مالکین یا متصرفین» آمده در پرونده وجود ندارد توضیحا اینکه بنا به « اقرار تمامی شکات و شهود تعرفه شده» از سوی آنها اینجانب بعد از رفع تمامی موانع و مشکلات قانونی و حقوقی ملک را به قیمت روز و با حفظ منافع مالک (……………) فروخته و قرار بود ثمن معامله به صورت سهم مالک در پروژه ساخت و ساز استفاده شود که این کار انجام نشد که بعد از این موضوع و اختلافات ورثه باهم اینجانب به مالک اعلام نمودم که حق و حقوق وکالتی بنده را پرداخت نماید تا ثمن را به شما مسترد نمایم .چرا که به موجب مواد ۳۵۸ و ۳۷۱ وکیل حق حبس نسبت به آنچه که وصول می کند یا به نسبت ثمنی که اخذ می کند را در مقابل حق الزحمه یا حق الوکاله خود دارد.

 در نتیجه اقدامات اینجانب در انتقال و فروش ملک علاوه بر اینکه به « ضرر مالک نبوده» چرا که مالک در طول چهل و پنج سال مالکیت به جهت اختلاف با اداره اوقاف حتی ریالی نیز دریافت ننموده و هیچ نوع انتفاعی نیز نبرده بلکه« به اذن و تقاضای وی و در حدود اختیارات اعطایی و در جهت انتفاع بیشتر ایشان بوده است» و عدم استرداد ثمن به جهت عدم توافق شکات در ادامه فعالیت پروژه ساخت و اختلافات آنها در نحوه پرداخت حق الزحمه اینجانب بوده است.

  1. دادگاه محترم با استناد به ماده ۵۳۶ قانون مجازات اسلامی ارائه کپی از یک سند را به احتمال اینکه اینجانب اصل آن را داشته ام و از ارائه آن امتناع نموده ام جاعل دانسته و حکم به محکومیت دو سال بنده صادر نموده است.
  • اولاً: همانطوری که مکرراً در اصول حقوقی از جمله اصل تفسیر به نفع متهم و همچنین اصل تفسیر مضیق قوانین جزایی و همچنین« قاعده دراء» در ماده ۱۲۰ قانون مجازات اسلامی صریحاً ذکر شده است نمی توانیم به دلیل احتمال و ظن اشخاص را مجازات کنیم حتی اگر تمام ارکان یک جرم ثابت شود لیکن شبهه ای در اقدامات مجرمانه وجود داشته باشد مرتکب بری از مجازات است چرا که فلسفه اصلی مقررات جزایی بر این مبنا استوار است که « نباید بی گناهی به خاطر استنباط نادرست قوانین مجازات شود هرچند این نوع استنباط منجر به آزادی بعضی از گناهکاران شود».
    متاسفانه در پرونده حاضر قاضی محترم بدوی عکس این موضوع را استدلال و استنباط نموده جالب آن که با احتمال و ظن حکم به مجازات اینجانب به جعل داده در حالی که « نه  اصل سندی وجود دارد نه نظریه کارشناسی مبنی بر مجعول بودن سند»
  • ثانیا: رکن اصلی برای تحقق جرم جعل « ورود ضرر» می باشد در حالی که مصالحه نامه مورد استناد صرفاً توافقی است مبنی بر سرمایه گذاری در پروژه ساخت و ساز حال سوال این است که اینجانب با اختیارات تام و کامل مگر نمی توانستم مبایعه نامه یا صلح نامه رسمی برای مبلغ ناچیز ثمن تنظیم کرده و از این طریق نفع ببرم؟ پس چه نیازی به جعل توافقنامه داشتم؟ از سوی دیگر این جانب که در تمامی مراحل دادرسی اعلام کرده ام که ثمن اخذ شده  از معامله در دست بنده بوده و حاضرم مبلغ را به صندوق دولت مسترد نمایم و یا اگر تجدید نظر خوانده حق و حقوق اینجانب را پرداخت کند این ثمن به وی مسترد شود.
  • ثالثآ: این صلح نامه در دو نسخه تنظیم گردیده که نسخه اصلی دیگر آن در ید شاکی پرونده می باشد اگر آنها مدعی جعل این سند هستند می‌توانند اصل سند را جهت کارشناسی به محکمه ارائه نمایند حال سوال این است که چرا خود شکات از ارائه اصل سند امتناع می ورزند؟!

 

علی هذا نظر به توضیحات معروضه

  •  اولاْ: ثمن مورد ادعای دادگاه محترم که منشعب از معامله دوم بوده به رسم امانت در دست اینجانب نبوده بلکه اصالتاً در دست اینجانب بوده است.
  • ثانیاْ: هیچ نوع رابطه امانی که نشان از سپرده شدن ثمن از سوی شاکی به اینجانب باشد وجود ندارد و این ثمن نیز از وکالت وی حاصل نشده است.
  • ثالثاْ: اقدام اینجانب در انتقال ملک به ضرر مالک نبوده بلکه به نفع ایشان و به دستورشان بوده است.
  • رابعاْ: هیچ اقدام مجرمانه مبنی بر تصاحب یا استعمال نسبت به ثمن اخذ شده اتفاق نیفتاده است.و در تمام مراحل دادرسی اینجانب اعلام نمودم که حاضرم عین ثمن معامله را به حساب دادگستری واریز نمایم.
  • خامساً: صرف ارائه کپی از یک توافقنامه که متن آن نشانه از توافق برای ساخت می باشد و استنباط جعل از این موضوع بدون وجود نظریه کارشناسی فاقد وجاهت قانونی است.
  • سادساً: تحقق جرم جعل منوط به وجود عنصر ضرر است که با توجه به متن توافق نامه چنین ضرری موضوعیت نداشته بلکه صلح نامه کاملاً به نفع مالک است.

علی هذا نظر به توضیحات معروضه از محضر دادگاه عالیقدر تجدید نظر صدور حکم برائت اینجانب به استناد ماده ۴ قانون آیین دادرسی کیفری و ۱۹۷ آیین دادرسی مدنی و اصل ۳۷ قانون اساسی مورد استدعاست.

با تجدید احترام

منبع: کتاب لوایح کیفری، به قلم توحید زینالی، انتشارات چراغ دانش

۰۵ بهمن ۹۹ ، ۲۰:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تقاضای صدور حکم ورشکستگی

برگ دادخواست به دادگاه عمومی

مشخصات طرفین

نام

نام خانوادگى

نام پدر

شغل

 

محل اقامت

شهر – خیابان -کوچه -  شماره –پلاک

خواهان

دادستان عمومی محل اقامت تاجر

 

 

 

 

خوانده

1:مشخصات تاجر،2:مشخصات طلبکار/طلبکاران

 

 

 

 

وکیل یا نماینده قانونى

 

 

 

 

 

تعیین خواسته وبهای آن

تقاضای صدور حکم ورشکستگی

دلایل ومنضمات دادخواست

 کپی مصدق: 1- مستند علم و اطلاع دادستان از توقف تاجر،2- دفاتر تجاری تاجر ، "3-  مدرک مورد نیاز دیگر"

ریاست محترم مجتمع قضائی "محل اقامت تاجر"

با سلام احترامآً به استحضار می‌رساند:

نظر به اینکه از طرق مختلف کسب اطلاع گردیده است که خوانده ردیف اول از تاریخ      از پرداخت بدهی‌های/و انجام تعهدات نقدی خود عاجز می‌باشد فلذابا تقاضای انجام کارشناسی حسابرسی دفاتر تجاری وی صدور حکم ورشکستگی نامبرده مورد استدعاست.

 

 

 

                                                                                                                                           محل امضاء – مهر – انگشت

 

 

 

۰۵ بهمن ۹۹ ، ۲۰:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نمونه شکواییه جرائم تخریب و تحریق

ریاست محترم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ………………………….
با سلام و احترام، به استحضار می‌رساند:

موکل اینجانب براساس اسناد موجود مالک چهار واحد آپارتمان واقع در……………………….. همکف، اول، دوم به پلاک‌های ثبتی ……………….. و………….. و…………… می‌باشد. که متأسفانه مشتکی‌عنهم علیرغم آن‌که ملک در تصرف و تحت استیلاء موکل بوده بدون مجوز قانونی و در جهت آزار و اذیت اقدام به تخریب و تعویض قفل ورودی نموده و از ورود موکل به ملک خود خودداری می‌نماید و از دسترسی وی به ملک خود و اموال موجود در آن ممانعت به عمل می‌آورد از آن جایی که عمل مشتکی‌عنهم نقض صریح قانون و حق و حقوق موکل بوده و جرم تلقی می‌شود؛ لذا با تقدیم این شکوائیه صدور دستورات لازم جهت انجام تحقیقات شایسته و صدور کیفر خواست مشتکی‌عنهم از حضور عالی را مسئلت دارم.

محل امضاء مهر اثر انگشت
۰۵ بهمن ۹۹ ، ۲۰:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نمونه شکواییه جرم توهین

ریاست محترم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ………………………….
با سلام و احترام، به استحضار می‌رساند:

که مشتکی‌عنه محترم که مستأجر اینجانب می‌باشد متأسفانه از اول انعقاد اجاره سر ناسازگاری داشته و چند روزی است به جهت اینکه بنده درخواست پرداخت اجاره‌بها را که سه ماه است عقب ‌افتاده نموده‌ام شروع کرده به فحاشی و توهین به اینجانب و بنده را تهدید جانی کرده است و اظهار می‌کند که منزلم را به آتش خواهد کشید مکرر اقدام به فحاشی می‌کند و به کرات بنده را تهدید به کشتن و آتش زدن منزل می‌نماید. با توجه به اینکه بنده یک خانم تنها هستم و جز بنده و مشتکی‌عنه در ساختمان مذکور خانواده دیگری نیست و با توجه به عدم تعادل روانی نامبرده و نظر به اینکه تا به حال دو بار هم به طرف من هجوم آورده و بنده فرار کرده‌ام و درب آپارتمان را بسته‌ام و نظر به اینکه در آپارتمان خودم امنیت جانی ندارم تقاضای رسیدگی و تعقیب نامبرده را در اسرع وقت دارم.

محل امضاء مهر اثر انگشت
۰۵ بهمن ۹۹ ، ۲۰:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نمونه شکوایئه جرم سرقت

ریاست محترم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ………………………….

با سلام و احترام، به استحضار می‌رساند:

اینجانب در تاریخ ….. با خودروی خود برای خرید فرش به هفت تیر مراجعت نمودم و خودروی خود را در کوچه…… پارک نموده و بعد از برگشت متوجه شدم که خودرو به سرقت رفته است پس از اعلام گزارش به پلیس ۱۱۰ موضوع سرقت صورت جلسه شده و پیوست شکوائیه است با توجه به تحقیقات صورت پذیرفته متهمین دو نفر به نام‌های ……. و ……می‌باشند که سابقه سرقت خودرو به طور متعدد در این منطقه را داشته و در حال حاضر به جهت آزادی مشروط از زندان آزاد هستند؛ بنابراین از محضر دادگاه محترم تقاضای تعقیب و رسیدگی و صدور حکم محکومیت مشتکی‌عنهم و رد مال مسروقه مورد استدعاست.

با تشکر و سپاس فراوان

امضاء

۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۸:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نمونه متن شکوائیه رشوه

شاکی …………………. به نشانی ……………………………………………………………………………

مشتکی‌عنه ……………………. به نشانی ………………………………………………………………..

تاریخ وقوع جرم …………….. محل وقوع جرم ………………………………………………………

 

موضوع: رشوه

ادله: کپی چک،

ریاست محترم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ………………………….

با سلام و احترام، به استحضار می‌رساند:

مشتکی‌عنه یکی از کارمندان شهرداری منطقه … می‌باشد، اینجانب نیز برای اخذ پروانه ساخت به آنجا مراجعه نموده و ایشان برای انجام وظیفه خود مبنی بر صدور پروانه ساختمانی از بنده چکی معادل … مبلغ رشوه دریافت نمودند، اینجانب به اجبار و به خاطر اضطرار این چک را پرداخت نمودم و بعد از پرداخت طی این شکوائیه موضوع را به محکمه اعلام و تقاضای رسیدگی و صدور حکم مشتکی‌عنه را خواستارم.

 

 با تشکر و سپاس فراوان

امضاء

۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۸:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شکوائیه شروع به قتل عمدی

شاکی …………………. به نشانی ……………………………………………………………………………

مشتکی عنه ……………………. به نشانی ………………………………………………………………..

تاریخ وقوع جرم …………….. محل وقوع جرم ………………………………………………………

موضوع: شروع به قتل عمدی

ریاست محترم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ………………………….

با سلام احتراماً به استحضار می‌رساند:

در تاریخ…………آقای/ آقایان – خانم/ خانم‌ها……………فرزند……………به نشانی ………….. با اقدامات………………….. شروع به قتل عمدی نموده‌اند که به علت ……………………………… محقق نشده است. فلذا با عنایت به ادلۀ اینجانب که عبارت از استشهادیه/ و یا شهادت شهود می‌باشد تعقیب و مجازات نامبرده/ نامبردگان به اتهام فوق‌الذکر به استناد ماده ۶۱۳ قانون مجازات اسلامی مورد استدعاست.

با تشکر و سپاس فراوان

امضاء


شاکی …………………. به نشانی ……………………………………………………………………………

مشتکی عنه ……………………. به نشانی ………………………………………………………………..

تاریخ وقوع جرم …………….. محل وقوع جرم ………………………………………………………

موضوع: قتل غیرعمدی به واسطۀ بی‌احتیاطی/ بی‌مبالاتی/ عدم رعایت نظامات و مقررات دولتی

ریاست محترم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ………………………….

در تاریخ…………آقای/ آقایان– خانم/ خانم‌ها………. فرزند………………. به‌نشانی …………………مرتکب قتل غیرعمدی به واسطهی بی‌احتیاطی/ بی­مبالاتی/ اقدام به امری با فقدان مهارت لازم در آن / عدم رعایت نظامات و مقررات دولتی مرحوم……………می‌نمایند. با عنایت به ادلۀ اینجانب که عبارت از استشهادیه/ و شهادت شهود/ انجام تحقیق و معاینۀ محلی می‌باشند، تعقیب و مجازات نامبرده به اتهام قتل غیرعمدی به واسطۀ بی‌احتیاطی/ بی‌مبالاتی/ عدم رعایت نظامات و مقررات دولتی/ اقدام به امر با فقدان مهارت لازم در آن مستنداً به ماده ۶۱۶ قانون مجازات اسلامی مورد استدعاست.

با تشکر و سپاس فراوان

 

۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۸:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

چه جرائمی شامل عفو نمی شود؟

جرائمی مانند جاسوسی، محاربه، قاچاق اسلحه، ارتشاء، اختلاس و دیگر مواردی که در متن اشاره شده است.

۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۸:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا عفو رهبری شامل اعدام می باشد؟

بله فردی که محکوم به اعدام شده است ممکن است مورد عفو قرار گیرد و مجازات وی به حبس ابد تبدیل شود البته همین حبس ابد بازهم ممکن. است مشمول عفو قرار گیرد. البته این در صورتی است که از باب قتل محکوم به اعدام نشده باشد.

۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا عفو رهبری مجازات قصاص را از بین می برد؟

خیر مجازات قصاص حق الناس محسوب می شود و شامل عفو رهبری نخواهد شد.

۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تقسیم نامه عادی ملک مشاع

تقسیم نامه

سند حاضر در تاریخ ………. بین ورثه مرحوم ………. متوفی به تاریخ ………. به شرح زیر تنظیم و امضاء گردد:

تقسیم‌کنندگان:

  1. خانم …….. فرزند …….. متولد …….. دارای شماره شناسنامه …….. صادره از …….. (همسر).
  2. خانم …….. فرزند …….. متولد …….. دارای شماره شناسنامه …….. صادره از …….. (دختر).
  3. خانم …….. فرزند …….. متولد …….. دارای شماره شناسنامه …….. صادره از …….. (دختر).
  4. آقای …….. فرزند …….. متولد…….. دارای شماره شناسنامه …….. صادره از …….. (پسر).
  5. آقای …….. فرزند حسن متولد …….. دارای شماره شناسنامه…….. صادره از …….. (پسر).

همه نامبردگان ساکنین تهران به نشانی: ………. با التفات به گواهی حصر وراثت شماره ………. مورخ ………. صادره از شورای حل اختلاف شعبه گوگان بخش یک و برابر گواهینامه واریز مالیات بر ارث شماره ………. مورخ ………. صادره از سرممیزی شماره ………. اداره ارث گوگان و همگی کما فرض الله.

مورد تقسیم:

ماترک مرحوم مورث مرقوم به شرح زیر:

  1. سرمایه در گردش مغازه ………. به ارزش ………. ریال
  2. شش‌دانگ سرقفلی و حق کسب و پیشه یک باب مغازه به پلاک ثبتی شماره ………. و ………. فرعی از ………. واقع در بخش ثبتی ……….
  3. شش‌دانگ سرقفلی و حق کسب و پیشه یک باب مغازه به پلاک ثبتی شماره ………. مجزی از ………. فرعی از ………. اصلی واقع در بخش ثبتی ……….
  4. چهار دانگ مشاع از شش‌دانگ خانه به پلاک ثبتی شماره ………. فرعی از ………. اصلی مفروز و مجزی از ………. واقع در بخش ثبتی ……….
  5. فیش ثبت‌نام حج عمره به شماره قبض ………. با مبلغ واریزی ………. ریال

قدرالسهم ناشی از تقسیم:

  1. تمامت شش‌دانگ سرقفلی و حق کسب پیشه و تجارت یک باب مغازه (ردیف ۲) واقع در پلاک ثبتی شماره………. فرعی از ………. اصلی با جمیع توابع و لواحق شرعیه و عرفیه آن در سهم اختصاصی آقای جواد جمالی (پسر) مورث مزبور به ازاء قدر السهم‌الارث قرار گرفته و به ازاء سهم‌الارث سایر وراث قرار می‌گیرد و سایر وراث از تاریخ تنظیم این سند حقی نسبت به آن ندارند.
  2. تمامت شش دانگ سرقفلی و حق کسب پیشه و تجارت یک باب مغازه (ردیف ۳) واقع پلاک ثبتی شماره ………. مجزی از ………. فرعی از ………. اصلی واقع در بخش ثبتی ………. با جمیع توابع و لواحق شرعیه و عرفیه آن نسبت به سهم بین وراث تقسیم خواهد شد
  3. سرمایه در گردش مغازه واقع در………. به ارزش ………. ریال که نسبت به سهم فرضی همزمان با امضاء این سند بین وراث تقسیم گردید.
  4. تمامت چهار دانگ مشاع از شش‌دانگ یک باب خانه مسکونی ردیف (یک) به پلاک ثبتی شماره ………. فرعی از ………. اصلی مفروز و مجزی از ………. واقع در بخش ثبتی ………. مورد تقسیم عرصتاً و اعیاناً با برق و آب و گاز و با جمیع توابع و لواحق شرعیه و عرفیه آن نسبت به سهم بین وراث تقسیم خواهد شد.
  5. فیش ثبت‌نام حج عمره به شماره قبض ………. با مبلغ واریزی ………. ریال در سهم اختصاصی همسر مرحوم مورث ………. فرزند ………. قرار گرفت و سایر وراث از تاریخ تنظیم این سند حقی نسبت به آن ندارند.

شروط

  1. هریک از تقسیم‌کنندگان مرقوم منفرداً با بعضاً و همه متفقاً ضمن‌العقد لازم حاضر و ضمن‌العقد خارج لازم که با قرار شفاهاً عقد خارج لازم بین آنان منعقد شده متعهد و ملتزم به اجرای تمامی مفاد این سند تقسیم‌نامه گردیده می‌باشند.
  2. چنانچه به هر نحوی از انحاء و به هر صورت اعم از پیش‌بینی شده و نشده در رابطه با این تقسیم و نحوه آن اختلاف ارزش یا مرغوبیت و نظایر آن مشاهده یا ابراز گردد هر یک از تقسیم‌کنندگان فوق‌الذکر ضمن‌العقود اختلاف ارزش و مابه‌التفاوت‌ها را به یکدیگر در مقابل اخذ ۷۵ گرم نبات مصالحه قطعیه صحیحه شرعیه و قانونیه نمودند و کلیه شرایط صحت عقد صلح قطعی اعم از قبض و اقباض و غیره اجراء شده.
  3. منافع مورد تقسیم قبلاً به کسی واگذار نشده و دارندگان سهام اختصاصی مرقوم هریک نسبت به سهم اختصاصی خویش مندرجه در این سند اقرار به تصرف و قبض سهام اختصاصی مرقوم خود نمودند.
  4. ۴. هریک از تقسیم‌کنندگان به تنهایی به یکدیگر ضمن‌العقد وکالت، اختیار و اذن داده و می‌دهند تا چنانچه در مفاد این تقسیم‌نامه از حیث اشتباهات ناشی از سهم قلم و نظائر آن احتمالاً اشتباهی روی داده شده باشد رأساً نسبت به رفع اشتباه و سهم قلم بدون آنکه در ماهیت این تقسیم خللی وارد گردد (هریک از آنان اصالتاً و با وکالت از سایرین) اقدام نماید.
  5. کلیه اسناد مالکیت املاک فوق‌الذکر جهت صدور اسناد مالکیت جدید بر مبنای این تقسیم‌نامه به ادارات ثبت مربوطه ارسال می‌گردد.
  6. کلیه تقسیم‌کنندگان فوق‌التوصیف ضمن‌العقود مزبور هرگونه ادعا و اعتراض بعدی و احتمالی ولو به عنوان تضرر و غیره را از خود سلب نموده و احتیاطاً کافه خیارات خصوصاً خیار غبن هرچند فاحش از تقسیم‌کنندگان اسقاط گردید.
  7. کلیه وراث متعهد به تنظیم سند صلح یا وکالت به نام همدیگر نسبت به قسمت‌های اختصاصی تقسیم شده هستند.
 

محل امضاء:                                                           طرف اول:                                                                      طرف دوم:

۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دادخواست ابطال عقد ازدواج به علت عدم رعایت غبطه و مصلحت

ولایت و حضانت دو نهاد متمایز از همدیگرند. حضانت به معنی نگهداری و سرپرستی و مراقبت از طفل می باشد ولی ولایت به معنی اداره امور طفل است.حضانت تا هفت سال با مادر و بعد آن با پدر است. ولی ولایت با پدر وجد پدری و وصی منصوب از طرف هر یک از آنها می باشد.ولی کودک همواره باید در تصمیماتش غبطه و مصلحت کودک را رعایت کند و از گرفتن تصمیماتی که به ضرر اوست بپرهیزد. عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح. اگر ولی مصلحت مولی علیه خود را در امر ازدواج رعایت نکند میتوان دادخواست ابطال عقد را طرح کرد.

ریاست محترم مجتمع قضائی……….

 

با سلام، احتراماً به استحضار می‌رساند:

این جانبه در اثر اعمال ولایت پدر/ جد پدری و اجبار وی به‌موجب عقدنامه شماره………. مورخ………. دفترخانه شماره………. عقد ازدواج دائم آقای………. درآمده‌ام. نظر به اینکه انعقاد عقد نکاح مذکور در صفر سنی و بدون رعایت غبطه و مصالح این جانبه و صرفاً وفق نظر و خواست ولی قانونی من بوده است. فلذا به استناد ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی صدور حکم به ابطال عقد نکاح فوق‌الذکر به انضمام جمیع خسارات قانونی و هزینه دادرسی در حق این جانبه مورد استدعاست.

 

محل امضاء- مهر- انگشت

۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قواعد حقوقی و کیفری پرکاربرد

قاعده ائتمان

  1. لیس علی الامین الاالیمین
    امین ضامن نیست . یا بر امین چیزی جز سوگند لازم نیس
  2. قاعده اتلاف
    من اتلف مال الغیر فهوله ضامن
    هر کس مال دیگری را تلف کند ضامن آن خواهد بود.
  3. قاعده احترام مال مسلمان
    حرمه مال المومن کحرمه دمه
    مال مومن همانند خون وی محترم است
  4. قاعده احسان
    ما علی المحسنین من سبیل
    بر نیکوکاران ایرادی نیست
  5. قاعده اذن
    الاذن فی الشیئی اذن فی لوازمه
    اذن دادن در چیزی ،اذن در لوازم آن نیز هست
  6. قاعده اقدام
    الاقدام مسقط الضمان
    اقدام انسان در جهت ضرر خود ، مسقط ضمان است
  7.  قاعده اقرار عقلا
    اقرار العقلا علی انفسهم جائز
    اقرار انسان عاقل به ضرر خود نافذ است
  8.  قاعده الاقرب
    الاقرب یمنع الا بعد
    آن کس که نسباً به میت نزدیک تر است، ارث بردن دورتر از خود را مانع می شود
  9. قاعده الزام
    الزموهم بما الزموا انفسهم
    به هر آنچه که غیر خودتان ( پیروان مذاهب اسلامی) ملتزم هستند ، شما نیز آنان را ملزم کنید
  10. قاعده  البینه علی المدعی و الیمین علی من انکر
    آوردن شاهد بر عهده مدعی و سوگند خوردن بر عهده خوانده است
  11. قاعده  تصد یق الامین فیما ائتمن علیه
    صاحب مال باید قول امینی را که مال را نزد او امانت گذارده بپذ یرد
  12. قاعده التلف فی زمن الخیار من مال من لا خیار له
    تلف شدن مال در زمان خیار ، از کیسه آن که حق خیار ندارد محسوب می شود
  13. قاعده تلف قبل از قبض
    کل مبیع تلف قبل قبضه فهو من مال بایعه
    هر مبیعی که قبل از قبض مشتری تلف شود از کیسه فروشنده محسوب خواهد شد
  14. قاعده حل
    کل شی کان مشتبها بین الحلال و الحرام بحمل علی الحلال
    اگر چیزی مشکوک بین حلال و حرام بود آن را جزء حلال ها محسوب می کنیم
  15. قاعده الدین مقدم علی الارث
    ادای دین ، مقدم بر ارث بردن است
  16. قاعده الزعیم غارم
    کفیل باید از عهده مورد کفالت بر آید
  17. قاعده تسلیط
    الناس مسلطون علی اموالهم و انفسهم
    مردم بر جان و مال خویش ، سلطه و اختیار دارند
  18. قاعده اصل صحت
    حمل فعل المسلم علی الصحه
    اعمال شخص مسلمان ،محمول بر صحت و درستی می باشد
  19. قاعده عدم سماع الا انکار بعد الا قرار
    انکار پس از اقرار، مسموع نیست
  20. قاعده تبعیت عقد از قصد
    العقود تابعه للقصود
    عقدها تابع قصدهای متعاقدین است
  21. قاعده علی الید
    علی الید ما اخذت حتی تودیه
    بر صاحب ید است تا آنچه را که گرفته به ذی حقش تحویل دهد
  22. قاعده غرور
    المغرور یرجع علی من غره
    فریب خورده به کسی که فریبش داده مراجعه می کند تا خسارت بگیرد
  23. قاعده فراش
    الولد للفراش و للعاهر الحجر
    فرزند به صاحب فراش ملحق است وزانی باید سنگسار شود
  24. قاعده قرعه
    لکل امر مشکل قرعه
    در هر امرغیر قابل حل باید به قرعه متوسل شود
  25. قاعده کل رهن فانه غیر مضمون
    در عقد رهن نباید شرط ضمان قرارداد
  26. قاعده لا یضمن
    کل عقد لا یضمن بصحیحه لا یضمن بفاسده
    هر عقدی که صحیحش ضمان آور نباشد فاسدش هم ضمان آور نیست
  27. قاعده کل عقد یضمن بصحیحه یضمن بفاسده
    هر عقدی که صحیحش ضمان آور باشد فاسدش هم ضمان آور اس
  28. قاعده لا ضرر
    لا ضرر و لا ضرار فی الا سلام
    حکم ضرری در اسلام وضع نشده است
  29.  قاعده لا ضمان علی المستعیر
    عاریه گیرنده ضامن نیست
  30. قاعده لا میراث للقاتل
    قاتل از ارث مورث ، محروم است
  31. قاعده اصل لزوم
    الاصل فی العقود لزوم
    اصل در عقدها لزوم آنها است  مگر خلافش ثابت شود
  32. قاعده من حاز ملک
    هر کس که حیازت ملکی را نماید مالک آن خواهد شد
  33. قاعده من له الغنم فعلیه العزم
    آن که منافع را می برد ، زیان را هم باید تحمل کند
  34. قاعده نفی عسر و حرج
    و ما جعل علیکم فی الدین من حرج
    هیچ حکمی نباید موجب عسر و حرج مکلف شود
  35. قاعده وجوب دفع الضرر المحتمل
    دفع ضرر احتمالی واجب است
  36. قاعده الزرع للزارع و لو کان غاصبا
    زراعت و کشت از آن زارع است ولو در زمین غصبی باشد
  37.  قاعده الحاکم ولی
    دادرس بر شخص امتناع کننده از انجام تکالیف ، ولایت دارد
  38. قاعده الحاکم ولی من لا ولی له
    دادرس بر کسی که فاقد ولی است ولایت دارد
  39. قاعده الحاکم وارث من لا وارث له 
    حاکم وارث شخص بدون وارث است
  40. قاعده الشرط الفاسد لیس بمفسد
    شرط فاسد عقد را باطل نمی کند
  41. قاعده الطلاق بید من اخذ بالساق
    طلاق به دست کسی است که عقد به دست اوست .( مرد)
  42.  قاعده المومنون عند شروطهم
    مومنان به شرطهایشان پایبندند
  43. قاعده اوفوا بالعقود   
    به پیمانها و قراردادهای خود وفا کنید
  44. قاعده لا تقیه فی الدما ء
    جایی که پای جان در میان است تقیه جایز نیست.
  45. قاعده عمد الصبی بمنزله الخطا
    فعل عمدی کودک همانند فعل خطایی محسوب می شود
  46. قاعده الحدود تدرا بالشبهات
    اجرای حدود با حصول شبهه متوقف می شود
  47. قاعده الضرورات تتقدر بقدرها
    در موارد ضروری باید به حداقل اکتفا کرد
  48. قاعده الضرورات تبیح المحظورات
    ضرورتها باعث مباح شدن امور ممنوعه می شود
  49. قاعده اضطرار
    کل محرم اضطر ، الیه فهو حلال
    در حال اضطرار ،هر حرامی حلال می شود
۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

واژه (می بایست) با (می باید) چه تفاوتی دارد؟

می بایست مربوط به گذشته است. می باید مربوط آینده است.

۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اراده با اختیار چه فرقی دارد؟

اختیارامری بیرونی است. اراده امری درونی است.

۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر