- کفر
- قتل
- برده بودن
- لعان
- زنا
وارث: مادر
سهم الارث: با وجود فرزند: یک ششم / بدون فرزند: یک سوم
وارث: زوجش
سهم الارث: با وجود فرزند: یک چهارم / بدون فرزند: یک دوم
وارث: زوجه
سهم الارث: با وجود فرزند: یک هشتم / بدون فرزند: یک چهارم
تمامی زنها شامل ارث میشوند، از آنجا که زن یک هشتم از اموال همسرش را به ارث میبرد، یک هشتم از کل اموال بین چندین زن به طور مساوی تقسیم خواهد شد.
اگر مردی فوت کند و از زنش فرزند و نوهای نداشته باشد، از ارث مرد، یک چهارم به زن تعلق میگیرد. ولی اگر زن و مرد صاحب فرزندی باشند، زن یک هشتم از اموال منقول و غیر منقول را به ارث میبرد.
دسته اول :
همسر، پدر و مادر، فرزندان و یا نوهها
دسته دوم:
پدربزرگ و مادربزرگ، همسر، خواهر و برادر
دسته سوم:
همسر، عمه، عمو، دایی، خاله متوفقی
به واسطه نسب و سبب افراد از یکدیگر ارث میبرند. مالکیت ورثه نسبت به ترکه متوفی تنها درصورتی مستقر میشود که حقوق و دیون ترکه ادا شود. این حقوق و دیون شامل مواردی مانند: قیمت کفن میت، دیون مالی متوفی و وصایای متوفی تا ثلث ترکه است. تا زمانی که دیون متوفی پرداخت نشود هیچ کدام از ورثه نمیتوانند نسبت به اموال معاملهای انجام دهند. اگر تا قبل از این نسبت به اعیان ترکه معاملاتی کنند این معاملا ناقد نیست و افراد صاحب دین میتوانند این معاملات را برهم بزنند.
اگر تاریخ فوت اشخاصی که از یکدیگر ارث میبرند مجهول باشد و تقدم و تاخر آن معلوم نباشد، اشخاص مزبور از یکدیگر ارث نمیبرند، مگر در موارد خاصی مانند غرق شدن دو نفر که در ماده ۸۷۳ قانون مدنی به آن اشاره شده است.
علاوه بر این اگر اشخاصی که بین آنها توارث وجود دارد بمیرند و تاریخ فوت یکی معلوم و تاریخ فوت دیگری از جهت تقدم یا تاخر مجهول باشد، فقط آن شخصی که تاریخ فوت مجهول است از دیگری ارث میبرد.
با توجه به دارایی و اموال متوفی گواهی انحصار وراثت محدود و نامحدود صادر میگردد. در صورتی که متوفی دارای اموال باشد، گواهی انحصار ورثه نامحدود صادر میشود و در آینده برای فروش اموال به ارث رسیده شده، نیاز به این نوع گواهی هست. تفاوتی بین این دو نوع گواهی در مدت زمان صدور و انتشار آگهی است.
اخذ گواهی حصر وراثت نامحدود حدود یک ماه زمان میبرد ولی برای اخذ گواهی محدود یک هفته زمان کافیست.
برای انجام دادن تمامی امور حقوقی، امور بانکی و امور ثبتی و … گواهی الزامی است. در صورت عدم اقدام به دریافت گواهی، امکان تقسیم و یا انتقال ترکه و انجام اموری که مربوط به ادارات دولتی و بانکها است، وجود نخواهد داشت.
وقتی دادگاه وراث را تعیین میکند یک گواهی تحت عنوان گواهی انحصار وراثت صادر میشود. برای درخواست این گواهی هر یک از ورثه و یا هر فردی که در مال متوفی ذی نفع است و سهمی دارد میتواند اقدام کند. برای مثال طلبکاران و یا شخصی که مسئول اجرای وصیت است و یا کسی که برای او وصیتی انجام شده میتواند از دادگاه درخواست کند.
این گواهی توسط شورای حل اختلاف در محل فرد فوت شده صادر میشود که در این گواهی میزان ارثی که به سهم الارث دریافت میکنند مشخص میگردد.
اموال افراد به موت حقیقی یا فرضی به ارث میرسد. پس از اینکه شخصی فوت کرد باید ورثه متوفی تعیین شوند تا بتوان با تعیین سهمالارث افراد، ارث را تقسیم کرد و برای ماترک تعیین و تکلیف کرد که انحصار وراثت نامیده میشود. موت فرضی اشاره به زمانی دارد فرد غایب بر اساس قانون و با شرایط خاصی به حکم دادگاه مرده فرض شود. اگر شخصی غایب مفقودالاثر باشد اموالش تقسیم نمیشود مگر بعد از ثابت شدن فوت او و یا گذشت یک مدت زمانی که عادتا چنین شخصی بعد از آن زنده نمیماند.
باید بدانید که زمان رسیدگی به پروندههای کیفری در دادگاه تجدید نظر زیاد مشخص نیست و معمولا این زمان طولانی نیست. ولی به دلیل حجم بالای پروندهها و تعدد آنها ممکن است این زمان طولانی شود. گاهی اوقات رسیدگی به برخی پروندهها تا 3 سال طول میکشد.
بله برای این کار باید در دیوان عالی کشور، به رای صادره اعتراض گذاشت.
برای افرادی که مقیم ایران هستند، 20 روز از زمان صدور رای؛ و برای افرادی که در خارج از ایران ساکن هستند، دو ماه از زمان صدور رای.باید به این نکته توجه داشت که روز صدور رای جزء این مدت به حساب نمیآید. همچنین اگر در یک دعوا محکوم علیه چند نفر باشند و یکی از آنها مقیم خارج باشد، برای تمامی آنها دو ماه زمان در نظر گرفته میشود.
باید گفت امروزه به دلیل الکترونیکی شدن ثبت پروندهها، باید برای ثبت دادخواست تجدید نظر، از طریق دفاتر خدمات قضایی اقدام کرد. دادخواست باید به زبان فارسی و روی برگه مخصوص نوشته شود و سپس باید تجدید نظرخواه آن را امضا کند.
طبق ماده 341 قانون آیین دادرسی باید نکات زیر در دادخواست تجدید نظر لحاظ شود:
الف) نام و نام خانوادگی و آدرس دقیق محل سکونت تجدید نظر خواه و وکیل او، در صورتی که وکیل حقوقی داشته باشد
ب) نام و نام خانوادگی و آدرس دقیق محل اقامت تجدید نظر خوانده
ج) حکم و قراری که از آن تجدید نظر درخواست شده است.
د) دادگاه صادر کننده رای
ه) تاریخ ابلاغ رای
ی) دلایل تجدید نظر خواهی
به این شکل است که اگر در محاسبه اشتباهی رخ دهد، یا به صورت سهوی کلماتی در رای اشتباه یا جا انداخته شود، ذینفع آن میتواند تقاضای اصلاح برای رای صادر شده از دادگاه را بدهد. در این مواقع دادگاه میتواند رای صادر شده را تصحیح کند و آن را به طرفین ابلاغ کند.
احتمال تغییر رای در دادگاه تجدید نظر و همچنین موفقیت آن بستگی به این دارد که، چه میزان دلایل قانونی ارائه شده است و طرح لایحه تجدید نظرخواهی چگونه است و اینکه به دلایل ارائه شده در دادگاه بدوی توجهی نشده و یا اصلا به آن اشاره نشده باشد. بنابراین احتمال تغییر رای در دادگاه تجدید نظر بسته به تجربه و توانمندی وکیل و همچنین پیگیریهای خود شخص یا وکیل آن دارد.
واخواهی نوعی دیگر از بازنگری در رای صادر شده از دادگاه و یا شورای حل اختلاف است. که فقط خود دادگاه و یا همان شورای حل اختلاف مربوطه، به آن رسیدگی میکند.
طبق ماده 427 قانون آیین دادرسی کیفری، آراء دادگاههای کیفری هر شهرستان، جز در دو مورد که قطعی است، سایر آراء در دادگاههای فوق الذکر استان مربوطه، قابل تجدید نظر است. که این دو مورد شامل:
- آرایی که در مورد جرائم تعزیری درجه هشتم صادر شده باشد.
- جرائم مربوط به دیه وارش، در صورتی که میزان یا جمع آن کمتر از یک دهم دیه کامل باشد.
همچنین طبق تبصره 2 ماده فوق، آراء قابل تجدید نظر، اعم از محکومیت و برائت و قرارهای منع و موقوفی تعقیب و اناطه، و قرار رد واخواهی و قرار رد تجدید نظرخواهی، در صورتی قابل تجدید نظرخواهی است که اصل دعوی طبق قانون فوق قابل تجدید نظرخواهی باشد.
طبق ماده 331 قانون آیین دادرسی مدنی، احکام صادره در دعاوی مالی که خواسته یا ارزش آن از سه میلیون ریال بیشتر باشد.
کلیه احکام غیر مالی قابل تجدید نظر خواهی هستند.
حکم به متفرعات دعوا، مانند قرار تامین خواسته و دستور موقت و غیره، در صورتی که اصل حکم قابل اعتراض باشد، قابل رسیدگی تجدید نظر خواهی است.