⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

۱۱۱ مطلب در مرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

دادخواست مطالبه تفاوت ارزش دیه

تعیین خواسته و بهای آن | الزام خوانده به پرداخت تفاوت ارزش دیه بین سالهای……….. و …………….. مقوم بر……………………………………….ریال از باب تأخیر و تسبیب با احتساب خسارات ناشی از دادرسی

 

دلایل و منضمات دادخواست | ۱) دلیل سمت / وکالتنامه ملصق به تمبر مالیاتی ۲) فتوکپی مصدق بیمه نامه ومنضمات ۳) نظر افسر کاردان تصادفات ۴) فتوکپی مصدق دادنامه شماره……مورخ….. موضوع کلاسه……….. شعبه…………… دادگاه کیفری دو……….. ۵) ثانی دادخواست

ریاست محترم دادگستری شهرستان…………………………………

 

سلام علیکم – احتراما با اجازه حاصله از یک برگ وکالتنامه ملصق به تمبر مالیاتی خاطر عالی را به وکالت از ناحیه خواهان مستحضر می دارد خواسته موکل به دلایل ذیل محل قانونی برای پذیرش داشته و در خور اجابت می باشد:

 

۱) به موجب بیمه نامه شماره……………. مورخ….. رابطه قراردادی مابین موکل ردیف اول و خواند محترم محرز و مدلل است.

 

 ۲) بر اساس حکم موضوع دادنامه شماره…………. مورخ…………… تصدیری از شعبه…………… دادگاه کیفری دو……………… موکل ردیف اول بابت تصادف منجر به فوت مورث موکلین ردیف دوم محکوم به پرداخت یک فقره دیه مرد

 

صفحه مخصوص ادامه شرح دادخواست

 

۳) به موجب مستفاد از فلسفه بیمه:

 

حوادثی که به وسیله خودروی بیمه شده به غیر وارد شود از سوی شرکت بیمه باید جبران شود که در ما نحن فیه در بیمه نامه مربوطه (بیمه خودرو) قید شده است و به موجب بند ۲ شرایط مخصوص بیمه نامه تاریخ صدور حکم مبنای محاسبه دیه تراضی شده است و لکن حکمی که مراحل قانونی را سپری ننموده و به قطعیت نرسیده باشد ضمانت اجرایی ندارد تا شرکت بیمه خوانده بخواهد برای پرداخت دیه اقدام نماید.

 

۴) این امر باعث اطاله وقت و افزایش نرخ ارزش دیه در سال جاری شده و شرکت بیمه خوانده صرفا خود را متعهد به پرداخت دیه بر مبنای ارزش آن در سال قبل می باشد، در جاییکه تاخیر و تسبیب از جانب خوانده واقع شده است.

 

بناء به مراتب و معنونه در فوق:

 

و استنادا به مواد ۱۹۸ و ۵۱۵ و ۵۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی، رسیدگی و استماع خواسته در ما نحن فیه صدور حکم به شرح ستون خواسته از محضر دادگاه تحت استدعاست.

 

نکته: به همانگونه که تعیین اقساط دیه به «ریال» صحیح نمی باشد و باید اقساط دیه یا همان «محکوم به» با تعیین (درصدی ) از مجموع کل بصورت ماهیانه مقرر شود.

 

بدلیل افزایش سالیانه بهای هر نفر شتر، تعیین ریال برای سقف دیه بجای تعیین بهای یکصد نفر شتر بصورت یوم الاداء، در بیمه نامه ها صحیح نخواهد بود.

۲۴ مرداد ۰۲ ، ۰۰:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دادخواست تعیین مهر المثل و الزام زوج به پرداخت آن

تعیین خواسته و بهای آن | تعیین مهر المثل و سپس الزام خوانده به پرداخت آن فعلا و علی الحساب مقوم بر ۵۱ میلیون ریال با جلب نظر کارشناس رسمی ضمن أحتساب کلیه خسارات ناشی از دادرسی تفاوت تمبر برابر بند ۱۴ ماده ۳ قانون وصول در زمان اجرای حکم پرداخت خواهد شد.

 

دلایل و منضمات دادخواست | ۱) دلیل سمت / وکالتنامه ملصق به تمبر مالیاتی ۲) فتوکپی مصدق نکاحیه ۳) جلب نظر کارشناس رسمی ۴) ثانی دادخواست

 

ریاست محترم دادگاه ……………………..

 

سلام علیکم – احترام با اجازه حاصله از یک برگ وکالتنامه ملصق به تمبر مالیاتی خاطر عالی را به وکالت از ناحیه خواهان مستحضر می دارد:

 

1) به موجب عقد نکاح موضوع سند رسمی نکاح شماره………………………………. به تاریخ وقوع عقد…………………………. دفترخانه حوزه ثبتی………… زواج از نوع دائم ما بین صحابه دعوی محرز و مثبوت رسمی دارد۲

 

۲) به موجب مستفاد از ترمینولوژی حقوقی صفحه ۷۰۲؛ مهر المثل مهری است که در نکاح مفوضه البضع پس از وقوع نزدیکی و قبل از تراضی بر مهر معین بر حسب شرافت، اوضاع و احوال زوجه به او داده شود یعنی تعیین مهر بر اساس وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اختصاصی زن به نحوی که امثال او در همان موقعیت مهرشان تعیین شده خواهد بود و به عبارت ثالثه مهر المثل در جانی تعیین می شود که اولا نکاح دائم باشد چه به موجب ماده ۱۰۹۵ ق.م. عدم تعیین مهر در نکاح منقطع باعث بطلان می شود.

 

ثانیا: مهر تعیین نشده باشد که در ما نحن فیه در نکاح ما بین صحابه دعوی مهری معین نشده است اختیار تعیین مهر نیز به موکله داده نشده است.

 

صفحه مخصوص ادامه شرح دادخواست

 

۳) با وصف فوق :

 

به لحاظ گذشت زمان نسبتا مدید بین عقد، دخول و تادیه، میزان مهر امائل و اقران متفاوت شده که بر مبنای دکترین حقوق زمان دخول ملاک است چه شرط استقرار ملاک است نه شرط تحقق و پیدایش تعهد که همانا زمان وقوع عقد است

 

بناء به مراتب و معنونه در فوق:

 

و استنادا به مواد ۱۰۸۷ به بعد ق.م. و ۱۹۸ و ۵۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی،

 

رسیدگی و استماع خواسته و در ما نحن فیه صدور حکم به شرح ستون خواسته از محضر دادگاه تحت استدعاست.

۲۴ مرداد ۰۲ ، ۰۰:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شکایت اعاده حیثیت

شکایت نمونه تهمت به کارمند ادارہ:

 

بسمه تعالی

 

ریاست محترم دادسرای عمومی و انقلاب

 

با سلام و احترام

 

به استحضار می رساند فردی به هویت ....... با مراجعات مکرر خود به محل کار اینجانب واقع در ................. نه تنها موجبات مزاحمت بنده را فراهم نموده است بلکه با استعمال الفاظ نامناسب اقدام به ایراد تهمت و افترا نسبت به بنده نموده است. مشتکی عنه آگاهانه وعالمانه مبادرت به ارائه دست نوشته ای عادی به‌ سازمان محل کار بنده نموده و صراحتا امری را نسبت به اینجانب نسبت داده است که مطابق قانون آن امرجرم محسوب می گردد.

 

از آنجا که شخص مشتکی عنه با اقدامات آگاهانه خود موجب مزاحمت و سلب امنیت شغلی و روانی بنده گردیده است، فلذا مستند به ماده ۶۹۷ از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی، شروع به تحقیق، تعقیب و رسیدگی به جرم فوق الذکر مستدعی می باشد.در انتها شهادت شهود مورد درخواست است. 

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۷:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قوانین مربوطه به موضوع اعاده حیثیت کدامند؟

بر اساس ماده56 قانون مجازات، کلیه احکام قطعی که بر محکومیت متهمین به جنحه و جنایات صادر می شود، باید در سجل کیفری محکومین درج شود. و نیز بر اساس ماده 57 چنانچه کسی به مجازات تأدیبی محکوم شده باشد و در مدت پنج سال از تاریخ اتمام مجازات محکومیت جزایی جدیدی نداشته باشد، به اعاده حیثیت نایل شده و محکومیت سابق او از سجل جزایی او محو خواهد شد. حال در اینجا بحث ماده۵۸ خواهد بود که، ماده 58 همین طریق درباره اشخاصی هم که به مجازات جنایی محکوم شده اند، مجری خواهد بود، مشروط بر اینکه در ظرف ده سال از تاریخ اتمام مجازات، محکومیت جزایی جدید نداشته باشد. بر اساس ماده59 قانون مجازات چنانچه اشخاصی که برای ارتکاب جرم سیاسی محکوم به حبس تأدیبی می شوند، در ظرف یک سال از تاریخ اتمام مجازات و اشخاصی که برای ارتکاب همان جرم محکوم به مجازات جنایی می شوند، در ظرف پنج سال از تاریخ اتمام مجازات مجددا محکومیت جزایی نداشته باشند، به اعاده حیثیت نایل میشوند. 

 

منتها باید بیان شود که نحوه انعکاس اعاده حیثیت در قوانین بعد از انقلاب متفاوت میباشد. در یکسری از قوانین، اعاده حیثیت به معنای عام مطرح شده است،که در ماده 58 قانون مجازات اسلامی نیز چنین بیان شده: هرگاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در تطبیق حکم بر مورد خاص، ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد، در مورد ضرر مادی در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت، خسارت به وسیله دولت جبران می شود و در موارد ضرر معنوی، چنانچه تقصیر یا اشتباه قاضی موجب هتک حیثیت از کسی گردد، باید نسبت به اعاده حیثیت او اقدام شود. 

 

قبل از قانون اصلاح دو ماده و الحاق یک ماده و تبصره به قانون مجازت اسلامی مصوب 1377 در قانون مجازات اسلامی 1370 در مورد اعاده حیثیت ماده ای وجود نداشت. در ماده 62 مکرر الحاقی به قانون مجازات اسلامی بیان می شد که محکومیت قطعی کیفری در جرایم عمدی، به شرحی که در آن قانون بیان می شد، محکوم علیه را از حقوق اجتماعی محروم می کند. همچنین موضوعی در اصل در ماده 25 قانون مجازات اسلامی به این شکل بیان شده میباشد: محکومیت قطعی کیفری در جرایم عمدی، پس از اجرای حکم یا شمول مرور زمان، در مدت زمان مقرر در این ماده، محکوم را از حقوق اجتماعی به عنوان مجازات تبعی محروم می کند: 

 

_ هفت سال در محکومیت به مجازاتهای سالب حیات و حبس ابد از تاریخ توقف اجرای حکم اصلی.

 

 _سه سال در محکومیت به قطع عضو، قصاص عضو در صورتی که دیه جنایت وارد شده بیش از نصف دیه مجنی علیه باشد، نفی بلد و حبس تا درجه چهار.

 

_ دو سال در محکومیت به شلاق حدی، قصاص عضو در صورتی که دیه جنایت وارد شده نصف دیه مجنی علیه یا کمتر از آن باشد و حبس درجه پنج تبصره 1 مادہ بیان می کند: در غیر موارد فوق مراتب محکومیت در پیشینه کیفری محکوم درج خواهد شد؛ منتها در گواهی های صادره از مراجع ذیربط منعکس نخواهد شد، مگراینکه به درخواست مراجع قضایی برای تعیین یا بازنگری در مجازات باشد.

 

 در تبصره 2 همان ماده چنین آمده است: در مورد جرایم قابل گذشت، در صورتی که پس از صدور حکم قطعی با گذشت شاکی یا مدعی خصوصی، اجرای مجازات موقوف شود، اثر تبعی آن نیز رفع می شود.

 

 تبصره 3= در عفو و آزادی مشروط، اثر تبعی محکومیت پس از گذشت مدتهای فوق از زمان عفو یا اتمام مدت آزادی مشروط رفع می شود. محکوم در مدت آزادی مشروط و همچنین در زمان اجرای حکم نیز از حقوق اجتماعی محروم می گردد.

 

در واقع ماده 26 همین قانون موضوع ماده 25 را تشریح کرده است: در تبصره 2 ماده 26 به موضوع اعاده حیثیت توجه شده و چنین امده است: هرکس به عنوان مجازات تبعی از حقوق اجتماعی محروم کرد، پس از گذشت مواعد مقرر در ماده 25این قانون، اعاده حیثیت می شود و آثار تبعی محکومیت وی زایل میگردد،مگر در مورد بندهای الف. 

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۷:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اعاده حیثیت خاص به چه صورت میباشد؟

گاهی آسیب وارد شده به اعتبار معنوی شخص به دلیل عمل خود او میباشد؛ به بیانی دیگر شخص با تعدی و تعرض کردن به قوانین یا حقوق سایرافراد جامعه باعث از بین بردن آبرو و اعتبار خود خواهد شد و به وجهه ی اجتماعی خویش لطمه وارد میکند.

در این مورد شخص پس از طی کردن دوره ای محکومیت خود که گاهی علاوه بر مجازات اصلی با مجازات تبعی مانند محرومیت از بعضی از حقوق اجتماعی همراه میباشد، باید با ترمیم اعتبار و حیثیتش به اجتماع دوباره برگردد.مهمترین اساس مشروعیت اعاده حیثیت خاص توبه میباشد که به شخص توبه کننده این امکان را خواهد داد که روش زندگی تازه ای را برگزیند و آنرا را شروع نماید.

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۷:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اعاده حیثیت قانونی به چه صورت میباشد؟

در اصل اعاده حیثیت قانونی به این صورت است که پس از گذشتن مدت زمانی که مقنن مشخص کرده است حقوقی که از مجرم سلب شده بدون نیاز به حکم مرجع قانونی یا تقاضای ذینفع مرتفع می شود، البته باید بیان شود این مورد در صورتی است که شخص محکوم علیه در آن مدت جرم جدیدی انجام نداده باشد.

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۷:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تقاضای اعاده حیثیت اداری و انتظامی به چه صورت میباشد؟

در واقع این نوع از اعاده حیثیت مربوط به تخلفات اداری و انظباطی و انتظامی کارمندان و مستخدمین اشخاص میباشد که در واقع مربوط به تخلف و تنبیه اداری میباشد.

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اعاده حیثیت در جامعه به چه صورت انجام میشود؟

برای اعاده اعتبار اشخاصی که در جامعه خویش مورد طرح شکایت کذب قرار میگیرند،باید اقدام به انتشار آگهی و اعلام بی گناهی آن افراد در رسانه و جراید شود،که این کار دلیل بر سلامت اعتبار معنوی اشخاص خواهد بود.برای تقویت چنین وضعی در قانون کشورمان چنین مقرر گردیده که می شود شخص مفتری را تعقیب و مجازات کرد.چنانچه شخصی با نشر دروغین اخبار در رسانه اجتماعی یا نزد عموم افراد جامعه بر ضد و به ضررشخصی اقدام به عمل اورد، این شخص در واقع به مجازات نشردهنده ی اکاذیب محکوم خواهد شد.

اقامه ی اعاده حیثیت برای کسانی خواهد بود که جرمی را تا به حال انجام نداده و بی گناهی آنان نزد قانون و قضات ثابت شده میباشد.حال باید چنین بیان شود که در مورد مجرمانی که به عنوان مجازات به محرومیت از بعضی حقوق اجتماعی خود محکوم می شوند و پس ازطی کردن مدتی با پایان یافتن دوره محکومیت خویش دارای همان حقوق سابق خود خواهند شد.

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شکواییه افترا توسط شوهر=2

با سلام

 

احتراما به استحضار می رساند:

 

اینجانب با مشتکی عنه به موجب عقدنامه شماره ............... مورخ ............ در دفترخانه شماره ..................... شهرستان ............ عقد ازدواج دایم منعقد کرده ایم. پس از گذشت مدت ..... ماه/سال از زندگی مشترک ایشان سر به ناسازگاری گذاشته و دارای سوءرفتار و سوء معاشرت با بنده می باشند. اینجانب به دلیل صبر و بردباری سکوت نمودم. اما در رفتارهای ایشان تغییری ایجاد نشد و چندین بار بنده را مورد آزار و اذیت قرار دادند و مدتی است که به اینجانب عنوان مجرمانه .......... را نسبت داده اند و بنده نیز به دلیل رفتارهای ناشایست ایشان به مدت ...... روز است که در منزل پدرم زندگی می کنم. ایشان همچنین در محل زندگی پدرم حضور یافته و با وقاحت تمام به من تهمت های مختلفی وارد آورده. 

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شیوه های اعاده حیثیت

 الف ) در هتک حیثیت : ماده ۲۲ قانون اساسی راجع به حیثیت و جان و مال افراد بیان داشته است که باید مصون از تعرض باشند پس افراد در این مورد می تواند اعاده حیثیت و درخواست خسارت کند . مجازات توهین شلاق تا ۷۴ ضربه و یا ۵۰ هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی است مجازات افترا حبس از شش ماه تا سه سال یا تا ۷۴ ضربه و مجازات نشر اکاذیب حبس از دو ماه تا دو سال و یا شلاق تا ۷۴ ضربه حسب مورد می باشد. 

 

ب) هتک حیثیت درنتیجه اشتباه قاضی : در اصل ۱۷۱ قانون اساسی بیان داشته است که اگر قاضی تقصیر داشته باشد یا اشتباه کند و حکمی بدهد که موجب ضرر مادی یا معنوی فردی بشود بر طبق موازین اسلامی ضامن به جبران است و در غیر این صورت جبران خسارت بر عهده دولت می باشد . شیوه اعاده حیثیت در این مورد نیز مشابه شیوه اعاده حیثیت معنوی می باشد .

 

هتک حیثیت ناشی از عمل خود مجرم : در این مورد به این دلیل که شاخص اعمال مجرمانی از خود بروز داده است به جز محکومیت اصلی آن و تحمل مجازاتش از یک سری حقوق معنوی و اجتماعی نیز محروم می گردد به طور مثال ثبت محکومیت وی در سجل کیفری نداشتن اهلیت استیفا برای برخی از امور می باشد که منظور از اعاده حیثیت در اینجا برگرداندن این حقوق می باشد.

 

مدت اعاده ی حیثیت مجرمین چقدر میباشد؟ در این مورد علاوه بر محکومیت اصلی متهم محرومیت دیگری از حقوق های اجتماعی وجود دارند که قاضی مقرر داشته متهم در سال های معینی از حقوق اجتماعی مشخصی محروم است به این صورت که شخص بعد از گذراندن دوران محکومیت یا شمول مرور زمان مجازات تبعی یا محرومیت از حقوق اجتماعی آغاز می گردد و با پایان این مدت باید اعاده ی حیثیت شده و حقوق او برگردانده شود به جز یک سری مشاغل خاص که به موجب سابقه کیفری تا آخر عمر از تصدی در آن محروم می باشد اما باید اهلیت او برای سایر حقوق بازگردانده شود .

 

شرایط اعاده ی حیثیت : در اینجا شرایط اعاده حیثیت چهار مورد است اول آنکه دادگاه حکم قطعی به محکومیت داده باشد به این معنا که حکم تجدید نظر و فرجام خواهی شده باشد و یا اگر بدوی می باشد موعد تجدیدنظر آن تمام شده باشد و قطعی شده باشد .

 

پس از آن می بایستی حکم اجرا شده باشد و متهم مجازات را تحمل کرده باشد یا شمول مرور زمان راجع به آن باشد. البته که جرایمی که مشمول مرور زمان می شوند تحمل شده محسوب می گردند و مدت زمانی که باید بگذرد تا محکوم اعاده حیثیت شود از مرور زمان می باشد . و در نهایت گذشت مدت هایی که در ماده ۲۵ قانون مجازات اسلامی مقرر شده است.

 

اعاده ی حیثیت تاجر ورشکسته : ورشکستگی تجار علل متفاوتی دارند که می توانند بر اثر تقصیر تقلب و یا عادی باشد که در صورتیکه ورشکستگی به صورت عادی باشد اعاده حیثیت بر طبق ماده ۵۶۱ قانون تجارت با پرداخت کلیه دیون و مخارج و متعلقات ای چه به آن تعلق گرفته است انجام می پذیرد اما اعاده حیثیت در صورت ور شکستگی بر اثر تقصیر یا تقلب چون جرم محسوب می شود باید از طریق اعاده حیثیت کیفری باشد .

 

اعاده ی حیثیت در اسلام : در اسلام کیفر بزهکاران و گناهکاران به دلیل زجر دادن آنها و یا تسلی خاطر بزه دیدگان نمی باشد بلکه هدف این است که شخص بزهکار تنبیه شود و اندیشه ها و رفتار فرد بزهکار تغییر کند و خود را اصلاح سازد از این رو اسلام به توبه بسیار تاکید کرده است و خواستار بازگشت فرد بزهکار پس از توبه به جامعه است و اینکه شخص را پس از توبه و تحمل کیفر همچنان گناهکار بدانند را ناپسند می داند.

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اعاده حیثیت کیفری و حقوقی

دانستیم که اعاده حیثیت عرفی در مواردی بود که بدون دخالت شخص حیثیت و آبروی آن مورد تجاوز قرار می گرفت اما در اعاده حیثیت کیفری و متفاوت است و شخص به سبب جرمی که خود مرتکب شده است از حقوق و جایگاه های اجتماعی محروم می شود و مجرم خودش باعث از بین رفتن حیثیت خود میشود . در این موارد شخص به حکم قانون دیگر اهلیت آن را ندارد که از آن حقوق استفاده کند پس اقدام به اعاده حیثیت کیفری می کند تا دوباره آن اهلیت و حقوق را به دست آورد.

 

انواع اعاده ی حیثیت : میتوان گفت که سه نوع اعاده حیثیت وجود دارد که نوع اول آن مربوط به افراد بی گناه است که خود در این ضرر دخالتی نداشته اند و با توهین و تهمت دچار هتک حیثیت شده اند مورد دوم اعاده حیثیت کیفری یا همان حقوقی است که فرد مجرم پس از گذشت دوران محکومیتش و گذشت زمان های مقرر در قانون دوباره اعاده حیثیت می کند و دوباره دارای اهلیت می گردد . مورد سوم نیز مربوط به متهمین است که بر اثر تقصیر یا اشتباه قاضی مجازات شده اند و بعدها بی گناهی آنها ثابت کردید و تبرئه شده اند .

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تعریف کلی و اساسی

اعاده حیثیت که در مواقعی اعاده شرف هم گفته می شود در قوانین ما تعریف به خصوص ندارد اما تعریف کلی آن بدین صورت است که چنانچه موقعیت شغلی و یا شأن و یا حیثیت فرد و یا دیگر موقعیت های او بر اساس اتهامی بیجا و نادرست به خطر بیفتد چنانچه شخص بخواهد به جایگاه قبلی باز گردد و این آثار را از بین ببرد می تواند که اعاده حیثیت کند . به بیان دیگر اعاده حیثیت یعنی بازگرداندن اهلیت و موقعیت فرد به وضع سابق ماده یک قانون مسئولیت مدنی نیز به این موضوع پرداخته و گفته است که اگر شخصی به شخص دیگر ضرری بزند می بایست تمام خسارت را جبران کند چه آن خسارات مادی باشد چه معنوی مانند آبروی از دست رفته . تبصره ۱ ماده ۱۴ قانون آیین دادرسی کیفری هتک حیثیت را یک زیان معنوی می داند که قابل مطالبه می باشد زیان معنوی انواع متفاوتی دارد که عبارت است از بین رفتن حیثیت و اعتبار فردی و خانوادگی و اجتماعی قانون دو راه حل عذرخواهی و انتشار عدم محکومیت در روزنامه را برای این مورد پیش بینی کرده است .

 

 از دو منظر حقوقی و عرفی اگر جرائم افتراء یا نشر اکاذیب یا تهمت یا هجو اتفاق بیفتد اعاده حیثیت از نوع عرفی می باشد . در مورد افترا می توان گفت فردی اگر به دروغ جرمی را به دیگری نسبت دهد و نتواند آن را ثابت کند مرتکب افترا شده که افترا به دو نوع قولی یا از طریق فعل می باشد آنچه که بیان شد افتراء قولی محسوب می شود افتراء از طریق فعل این میباشد که شخص آلات و ادوات جرم را در لباس یا کیف با وسایل شخص دیگری قرار دهد که از اثرات این عمل دچار تعقیب گردد.

 

نشر اکاذیب : اگر شخصی به طور صریح یا نسبی گفتن دروغ یا امری خلاف را به کسی نسبت دهد که حتما هم باید به صورت کتبی انجام شود چه از طریق فضای مجازی چه از طرق دیگر نشر اکاذیب می شود.

 

تهمت : استعمال الفاظ رکیک توهین و فحاشی به شخص حقیقی تهمت محسوب می شود که مانند نشر اکاذیب به صورت مجازی نیز امکان پذیر است.

 

هجو : اگر شخصی با نظم یا نثر به صورت شفاهی یا کتبی به شخص دیگری توهین کند هجو نامیده می شود.

 

به طور کلی اعاده حیثیت عرفی در مواردی است که بدون علت و بدون دخالت شخص حیثیت و آبروی او سلب گشته که اصطلاحا به آن هتک حیثیت گفته می شود .

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

در اصطلاح حقوقی اعاده حیثیت به چه معنا است؟

 در واقع اعاده حیثیت تأسیس حقوقی میباشد، که در اصل منظور از آن به کارگیری روش هایی است در راستای رفع کردن آثار و تبعات محکومیت کیفری از شخص محکوم علیه نسبت به آینده او . در جایی دیگر در مورد اعاده حیثیت چنین بیان شده است که: اعاده حیثیت عبارت است از حذف محکومیت جزایی محکوم علیه از سجل کیفری او به منظور رفع محرومیت هایی که او به عنوان مجازات تبعی به آنها محکوم شده میباشد. به عبارتی دیگر می توان چنین بیان کرد: اعاده حیثیت عبارت است از بازگرداندن اعتبار، آبرو و حقوق سلب شدگان از بزه دیدگان. 

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

معنای اعاده حیثیت در لغت به چه صورت میباشد؟

اعاده حیثیت از نظر لغوی یک عنوان ترکیبی میباشد که از دو واژه ی اعاده به معنای برگرداندن و حیثیت تشکیل شده میباشد.اعاده حیثیت شخص یا اعادہ حیثیت به شخص، که در فارسی گاهی به غلط اعاده حیثیت از یک شخص گفته می شود، یعنی بازگرداندن ویژگی یک شخص به او که منظور همان برگرداندن آبروی آن شخص خواهد بود.

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شرایط اضطرار به عنوان عامل رافع مسؤولیت کیفری

1 - مقتضیات قبل از ارتکاب جرم برای حفظ حقوق

خطری که مجوز ارتکاب جرم برای احتراز از آن می باشد، باید استثنائی، مشخص موجود یا قریب الوقوع، اتفاقی و ناشی از یک امر درونی باشد و لذا برای اجتناب از خطری که ثابت و مداوم است یا در آینده پیش خواهد آمد، نمی توان به حالت اضطرار استناد نمود. بنابراین دائم الخمر را برای شرب خمر و معتاد به مواد مخدر را در غیر موارد درمانی نمی توان مضطر شناخت. 

 

۲ - لزوم خطر واقعی

خطر باید واقعی باشد، یعنی شرایط به نحوی باشد که مضطر وجود خطر را لمس کند. بنابراین خطری که تنها خیالی و در ذهن باشد، برای تحقق حالت اضطرار کافی نیست. 

 

٣- فقدان عمد در ایجاد خطر 

مضطر نباید خطر را عمدا ایجاد کرده باشد. در مقابل، خطر ناشی از خطای غیرعمدی مضطر و ارتکاب جرم برای دفع خطر، می تواند برای رفع مسؤولیت کیفری مؤثر باشد. در مورد راننده اتومبیلی که برای اجتناب از زیر گرفتن همسر و فرزند خود که به علت باز بودن در اتومبیل به روی خیابان سقوط کرده بودند، ناگزیر اتومبیل را به اسمت چپ جاده منحرف و عابرینی را مجروح نمود، دیوان کشور فرانسه، به این دلیل که راننده خود عامل و مسبب ایجاد خطری بوده که خواسته است از آن اجتناب نماید، لذا حالت اضطرار را قابل استناد ندانست. 

۴- حفظ جان یا مال با دفع خطر 

ارتکاب جرم برای دفع خطر باید تنها راه اجتناب از خطر باشد. بنابراین اگر بتوان جان زنی را که در موقعیت وضع حمل غیر طبیعی و خطرناک قرار دارد، به طریق دیگری غیر از فدا کردن حمل نجات داد. از میان بردن کودک جرم است و استناد به حالت اضطرار منتفی است.

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اضطرار از عوامل رافع مسؤولیت کیفری

تمایز اضطرار از دفاع مشروع -اولویت ارزش جان یا مال حفظ شده در اضطرار قانون جزا، نه خواهان عملیات قهرمانی افراد است و نه بر فدا شدن کسی برای نجات جان یا مال دیگری اصرار دارد. تنها، ارزش منافع متضاد را مورد توجه قرار می دهد و اضطرار را در مواردی می پذیرد که جان یا مال حفظ شده با ارتکاب جرم (در شرایط اضطراری) دارای ارزشی بالاتر یا مساوی با جان یا مال فدا شده باشد. 

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

بررسی اکراه به عنوان عامل رافع مجازات در جرائم مستوجب حد

اکراه در زنا – زنا در صورتی موجب حد می شود که زانی یا زانیه بالغ و عاقل و مختار بوده و به حکم و موضوع نیز آگاه باشد. بنابراین زنای اکراه شدهموجب حد نمی شود و هرگاه زنی یا زانیه ادعا کند که به زنا اکراه شده است ادعای او در صورتی که یقین بر خلاف آن نباشد قبول می شود . 

 

اکراه در شرب خمر - حد مسکر بر کسی ثابت می شود که علاوه بر دارا بودن عقل و بلوغ و علم به حرمت و مسکر بودن نوشیدنی، مختار یا غیر مکره باشد. 

 

اکراه در سرقت -به چنین اکراهی در صورتی موجب حد می شود که سارق با تهدیدو اجبار وادار به سرقت نشده باشد 

 

اکراه در قتل به وسیله طفل غیرممیز - اکراه شونده طفل غیرممیز یا مجنون باشد فقط اکراه کننده محکوم به قصاص است.استثنائا در قتل، اکراه مجوز قتل نیست. بنابراین اگر کسی را وادار به قتل کنند، نباید مرتکب شود و اگر مرتکب شد قصاص می شود و اکراه کننده به حبس ابد محکوم می گردد. 

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

برای این که اجبار مانع از تحقق مسؤولیت کیفری و در نتیجه مانع اعمال کیفر شود وجود سه شرط ضرورت دارد

شروط اکراه در جهت رفع مسئولیت کیفری

1.غیر قابل مقاومت بودن اجبار

 اجبار وقتی رافع مسؤولیت کیفری است که عادتا قابل تحمل نباشد. به عبارت دیگر، اجبار وقتی غیرقابل مقاومت تشخیص می شود که مرتکب با وجود آن، قادر به احتراز از ارتکاب جرم نباشد. اجبار وقتی ناشی از عوامل بیرون از مرتکب باشد این اجبار یا عادتا قابل تحمل نیست و یا که با توجه به اوضاع و احوال قضیه و موقعیت و شخصیت مرتکب برای وی غیرقابل تحمل تلقی می گردد. خوابیدن نظامی در حین نگهبانی مستوجب کیفر حبس است حال بیماری که با تجویز پزشک داروی مسکن مصرف نموده باشد و در عین حال به جهاتی به نگهبانی گمارده شود لکن در مقابل غلبه خواب، غیرقابل مقاومت شود می تواند با توجه به بروز حالت اجبار، از عوامل رافع مسئولیت کیفری استفاده و از کیفر معاف شود. 

 

۲- غیرقابل پیش بینی بودن واقعه 

شرط مزبور حاکی از این است که مرتکب قادر به پیش بینی واقعه در لحظه ارتکاب نبوده و خود نقشی در ایجاد آن نداشته باشد. قوه قهریه ای که شخص را مجبور به ارتکاب عملی بدون اراده می کند باید ناشی از واقعه ای مستقل از اراده انسانی و به نحوی باشد که مرتکب قبل از وقوع حادثه قادر به پیش بینی آن نباشد. 

 

٣- فقدان تقصیر قبلی شخص مجبور 

برای تحقق اجبار رافع مسؤولیت کیفری، اجبار فعلی نباید ناشی از تقصیر قبلی شخص مرتکب جرم باشد. یعنی مرتکب نباید قبل از ارتکاب جرم تقصیری داشته باشد که آن تقصیر، منشأ ایجاد وضعیت اجبار شده باشد. قانون جزای ایران و قانون جزای فرانسه در این مورد ساکت است. ارتکاب جرم فرار از خدمت نظام وقتی متعاقب قتل غیرعمدی (با عمدی) ناشی از بی احتیاطی یا بی مبالاتی در رانندگی فرد نظامی به نحوی باشد منتهی به بازداشت و توقیف وی گردیده باشد. تاسیس حقوقی اجبار برای درجه رفع مسؤولیت کیفری متهم از لحاظ جرم غیبت و فرار از خدمت مطرح می گردد.

 

 در مورد کارمندی که غیبت خود را به لحاظ زندانی بودن از ناحیه مقامات قضایی اعلام و نتیجتا منکر اصل تخلف غیبت غیرموجه انتسابی گردیده و در اجرای تبصره یک اصلاحی ماده ۲۸ قانون رسیدگی به تخلفات اداری مصوب اسفندماه ۱۳۶۵ موضوع قابل رسیدگی در دیوان عدالت اداری بوده و آراء متعارضی در شعب دیوان عدالت اداری صادر گردیده است، موضوع در هیأت عمومی دیوان عدالت اداری مطرح و به صدور رأی زیر مبادرت شده است: «نظر به اینکه مستفاد از مدلول مادتین ۱۸ قانون هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری مصوب ۶۲ و ۲۲ قانون رسیدگی به تخلفات ادرای، مصوب ۶۵ غیبتهای مذکور در مادتین یاد شده غیبتهایی است که با اراده و اختیار و فعل مستخدم تحقق یافته و در نتیجه غیبتهایی که تحقق آنها مستند به فعل و اختیار مستخدم نبوده و ناشی از علل و جهاتی که صرفا خارج از حیطه اراده و اختیار او باشد، از بازداشتی که حتی در مقدمات بازداشت شدن هم دخالتی نداشته است از مصادیق غیبت غیرموجه نیست.

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اجبار به دو شکل آشکار می شود

مادی و معنوی  

 

در اکراه شخص مکره فاقد رضا است و مقصود از سلب اختیار در اکراهفقدان رضا و طیب نفس است، در حالی که در اجبار فقدان قصد و رضا مطرح است. تهدید در حقوق مدنی و حقوق جزا وجه مشترکی دارند که آن وجه مشترک در تأثیر و فشار بر اراده اکراه شونده برای انجام معامله در حقوق خصوصی و یا اقدام به امری مجرمانه بر خلاف رضای واقعی در حقوق جزای عمومی است. نهایت آنکه، تهدید در قالب اکراه در هر دو نظام حقوقی باید عادتا قابل تحمل نباشد. بررسی خصوصیات تأسیس حقوقی اجبار (و اکراه) مستلزم تقسیم موضوع به اجبار مادی و اجبار معنوی است که هر کدام می تواند دارای منشأ خارجی (بیرونی) یا داخلی (درونی) باشد. 

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اجبار و اکراه به عنوان عامل رافع مسئولیت کیفری

اجبار موقعیتی است که موجب زوال اراده آزاد شخص مجبور در زمانمی گردد. بنابراین، اجبار موجب سلب اختیار تصمیم گیری و از بین رفتن است، در حالی که در جنون اصولا قدرت تمیز و تشخیص حسن و قبح و هوش مختل می شود. این دو تأسیس حقوقی ضمن وجه اشتراک در عامل رافع مسؤولیت کیفری بودن در سلامت سلول های مغزی مربوط به درک و هوش در اجبار و در مقابل، فساد سلولهای مزبور در جنون از یکدیگر وجه افتراق دارند، بدین ترتیب اجبار مانع از بروز اراده آزاد و مختار است. 

۲۰ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر