وکالت بلاعزل یعنی موکل حق عزل و برکناری وکیل را از خود سلب نماید و در تمام انواع وکالت من جمله وکالت کاری قابل اعمال است. توجه داشته باشید که در وکالت کاری بلاعزل، عزل وکیل اسان نیست و این موضوع می تواند موجب به خطر افتادن منافع موکل شود.
وکالت بلاعزل یعنی موکل حق عزل و برکناری وکیل را از خود سلب نماید و در تمام انواع وکالت من جمله وکالت کاری قابل اعمال است. توجه داشته باشید که در وکالت کاری بلاعزل، عزل وکیل اسان نیست و این موضوع می تواند موجب به خطر افتادن منافع موکل شود.
وکالت فروشنده به خریدار یا هر شخص دیگر است تا تعویض پلاک و کارهای اداری بدون حضور فروشنده قابل انجام باشد. هزینه ی تنظیم این وکالت نامه بر عهده ی فروشنده است. بهتر است وکالت نامه مدت دار باشد و بعد از اتمام مدت موکل در صورت تمایل قرارداد را تمدید نماید زیرا در غیر اینصورت شرایط برای سوء استفاده و کلاهبرداری فراهم می شود. مدارک مورد نیاز برای اعطای وکالت، برگ سبز خودرو به علاوه ی مدارک شناسایی طرفین است.
۴ عامل وجود دارد که می تواند منجر به خاتمه ی وکالت کاری شود:
در صورتی که موضوع وکالت کاری توسط وکیل انجام شود قرار داد خاتمه می یابد.
با فوت یا حجر هر یک از طرفین عقد وکالت، قرار داد به پایان می رسد حتی اگر بلاعزل باشد.
اگر قرارداد وکالت مدت دار باشد و این مدت منقضی شود قرارداد به اتمام می رسد.
اگر وکیل توانایی انجام موضوع قرارداد را نداشته باشد،وکالت به پایان می رسد.
وکالت نامه ی عادی به صورت دست نویس بین طرفین منعقد می شود و چون در دفتر اسناد رسمی تنظیم نشده است در مراجع اداری پذیرفته نیست اما راه هایی وجود دارد تا بتوانید وکالت نامه ی عادی یا دستی را تائید نمائید تا در اداره ها مورد پذیرش باشد.
وکالت رسمی یا محضری در دفتر اسناد رسمی تنظیم می گردد و در محاکم و دادگاه ها پذیرفته می شود. اگر وکیل در قرار داد حق توکیل به غیر داشته باشد می تواند اختیار انجام این امور را به دیگری واگذار کند.
برای درخواست تنفیذ وصیت نامه، باید دادخواست تنفیذ وصیت نامه را در دفتر خدمات الکترونیک قضائی تنظیم کنید و آن را ثبت نمایید.
اگر یکی از وراث صغیر باشد؛ ولی، وصی یا قیم نمی تواند آن را تنفیذ نماید. تنها در صورتی که اجرای وصیت نامه منوط به اجازه صغیر باشد و عدم اجازه او موجب ورود ضرر شود. ولی یا وصی می تواند اجازه اجرای آن را بدهد.
نکته: در صورتی که صغیر قیم داشته باشد و او اجازه اجرای وصیت نامه را بدهد، دادستان نیز باید آن را تایید نماید.
در صورتی که برخی از وراث اجازه اجرای وصیت نامه را بدهند وصیت نامه نسبت به سهم آنان صحیح است و اجرا خواهد شد. اما نسبت به سهم کسانی که آن را اجازه نکرده اند قابلیت اجرایی ندارد.
نکته: دادخواست تنفیذ وصیت نامه در مورد وصیت نامه های سری یا خودنوشت است. چرا که وصیت نامه رسمی به صورت صحیح تنظیم می شود و در حکم اسناد رسمی است.
برای این منظور باید دادخواستی تحت عنوان تنفیذ وصیت نامه تنظیم گردد. تنفیذ وصیت نامه یعنی آن که تمامی وراث اجازه اجرای وصیت نامه را بدهند.
اگر شخص متوفی فرزند داشته باشد، خواه این فرزندان متعلق به همسر فعلی او باشند یا نباشند، در هر صورت آن ها فرزند قانونی متوفی محسوب می شوند و از پدرشان ارث می برند. وجود این فرزندان بر میزان سهم الارث همسر متوفی تاثیر می گذارد. در صورتی که متوفی فرزند یا فرزندانی داشته باشد، میزان سهم الارث زن ازشوهرش، معادل یک هشتم از عین اموال منقول و یک هشتم از قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه و اعیان (بنا، زمین و باغ و درختان) می باشد.
“ ماده ۹۴۶ قانون مدنی:
زوج از تمام اموال زوجه ارث می برد و زوجه در صورت فرزنددار بودن زوج یک هشتم از عین اموال منقول و یک هشتم از قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه و اعیان ارث می برد در صورتی که زوج هیچ فرزندی نداشته باشد سهم زوجه یک چهارم از کلیه اموال به ترتیب فوق می باشد.”
میزان سهم الارث افراد در شرع تعیین شده است و امروزه به دست ما رسیده است. در تعیین میزان سهم الارث خانم از مرد نیز با توجه اینکه مرد فرزندی داشته باشد یا نداشته باشد متفاوت خواهد بود.
در صورتی که مرد هیچ فرزندی نداشته باشد، میزان سهم الارث زن از شوهر متوفی، معادل یک چهارم از تمام اموال اوست.
با اینکه مال موقوفه قابل فروش نیست و این مسئله ی بسیار مهمی در مورد اموال وقفی است اما در صورتی که یکسری شرایطی وجود داشته باشد، می توان بالاجبار مال موقوفه را فروخت. این شرایط عبارت اند از:
.خراب شدن مال موقوفه.
.ترس از خراب شدن موقوفه و عدم امکان بازسازی و عمران آن.
.وجود اختلاف بین موقوف علیهم به حدی که احتمال قتل و خونریزی باشد.
لازم به ذکر است اگر موقوفه اجاره داده شود و مجوز ساخت و ساز به مستاجر داده شود، هر بنایی که در ملک ساخته شود متعلق به سازنده آن است اما زمین آن ملک موقوفه محسوب می شود. در اینجا شخصی که می خواهد در این زمین ساخت و ساز کند باید مبلغ هنگفتی تقریبا معادل قیمت خود زمین بپردازد تا بتواند در آن ساخت و ساز نماید.
موقوف علیهم کسی است که وقف برای او انجام می شود که می تواند فرد مشخصی باشد یا نباشد.
.اولین شرط این است که اگر موقوف علیهم باید کسی باشد که وجود خارجی داشته باشد و زنده باشد.
.دومین شرط این است که شخصی که وقف برای او می شود یا اینکه کاربری ای که برای مال موقوفه تعیین می شود باید بسیار واضح و معین باشد.
کسی که می خواهد مالی از اموالش را وقف کند باید یکسری شرایطی داشته باشد:
.این شخص باید مالک مالی باشد که می خواهد آن را وقف نماید.
.اهلیت انجام این اقدام را از نظر قانونی داشته باشد. که این اهلیت علاوه بر بلوغ و عقل و رشد شامل این نیز می شود که این شخص ورشکسته نباشد.
مالی که مورد وقف واقع می شود باید یکسری شرایطی داشته باشد و در صورت فقدان این شرایط نمی توان آن مال را وقف نمود. شرایط وقف مال عبارت اند از:
.مال قابل رویت و عینی باشد.
.عین موقوفه (مال) متعلق به شخص واقف باشد.
.موقوفه باید حلال باشد و منافع آن نیز در جهت حلال استفاده شود. مثلا وقف مکانی برای ساخت، فروش یا نگهداری شراب و مواد مخدر باطل است.
.عین مال موقوفه باید قابلیت بقا داشت باشد. مثلا با مصرف کردن از بین نرود و اصل ما در حین استفاده از منافعش باقی بماند. به همین دلیل مواردی مانند مواد خوراکی، حیوانات فراری و … را نمی شود وقف کرد.
مال باید قابلیت قبض و تحویل دادن داشته باشد.
.موقوف علیهم باید وقف را قبول نماید. اگر وقف به شخص معینی است خود شخص و اگر وقف عام است باید حاکم قبول نماید.
به طور کلی وقف بر اساس افرادی که می توانند از آن استفاده کننده به دو دسته تقسیم می شود:
وقف عام: مال در جهت منافع عمومی و برای استفاده ی عموم افراد جامعه وقف شده باشد .مانند مساجد، مراکز درمانی، بهزیستی، مدارس و…
وقف خاص: مال برای اشخاص مشخصی وقف شده است که واقف آن ها را به صورت کلی یا جزئی مشخص کرده است.مانند فرزندان، کارمندان یک اداره، کارگران، بیماران هموفیلی و…
حبس به معنای نگهداری عین مال و عدم نقل و انتقال و فروش و تصرف در آن می باشد.
تسبیل نیز به معنای منافع مال وقف شده است که در مسیر خداپسندانه مصرف می شود.
در نتیجه اینکه حبس و تسبیل یعنی اینکه عین و اصل مال موقوفه نگهداری می شود و منافع حاصل از آن در مسیر مناسب و خدا پسندانه ای استفاده می شود.
برای طرح شکایت با موضوع کیف قاپی، شخص بزه دیده باید به کلانتری یا دادسرا مراجعه نماید. سپس شکایت خود را با موضع کیف قاپی بصورت مکتوب به آن جا تحویل دهد. کلانتری یا دادسرا پرونده تشکیل داده و آن را به دادگاه کیفری ارسال می نمایند تا مراحل قانونی رسیدگی را طی نماید.
برای مدارک و ادله ای که اثبات کننده ی کیف قاپی باشد باید اگر شاهدانی در صحنه ی وقوع جرم حضور داشتند یا تصویر برداری ای توسط دوربین های مدار بسته صورت گرفته است، را به دادگاه صالح ارائه نمایید. این ادله می تواند برای جلب نظر قاضی و اثبات جرم بسیار موثر باشد و کمک شایانی بکند.
اگر سارق سابقه ی کیفری موثر نداشته باشد و در صورت کسب رضایت شاکی، می تواند به قانون جدید کاهش مجازات حبس تعزیری استناد نماید، در اینجا جرم او قابل گذشت خواهد بود.سپس پرونده مختومه شده و برای شخص سارق حکم برائت یا قرار موقوفی صادر می شود.