منظور سلاح سرد یا گرم پر یا خالی است لیکن سلاح تقلبی، سلاح محسوب نمی شود. صرف حمل سلاح موجب تحقق جرم سرقت مسلحانه می شود و نشان دادن آن به مردم و ترسیدن آنها ضروری نیست و همچنین مسلح بودن باید حین سرقت باشد.
منظور سلاح سرد یا گرم پر یا خالی است لیکن سلاح تقلبی، سلاح محسوب نمی شود. صرف حمل سلاح موجب تحقق جرم سرقت مسلحانه می شود و نشان دادن آن به مردم و ترسیدن آنها ضروری نیست و همچنین مسلح بودن باید حین سرقت باشد.
طبق ماده ۶۵۴ قانون تعزیرات هرگاه سرقت در شب واقع شود و سارقین دو نفر یا بیشتر باشند لااقل یک نفر از آن ها حامل سلاح مخفی یا ظاهر باشد در صورتی که عنوان محارب صدق نکند جزای مرتکب یا مرتکبان حبس از ۵ تا ۱۵ سال و شلاق تا ۷۴ ضربه می باشد.
طبق ماده ۶۵۲ کتاب پنجم قانون تعزیرات هرگاه سرقت مقرون به آزار باشد یا سارق مسلح باشد، به حبس از سه ماه تا ده سال و شلاق تا ۷۴ ضربه محکوم می شود و اگر جرحی واقع شود علاوه بر مجازات جرح به حداکثر مجازات مذکور در این ماده محکوم می گردد.
در تحقق این جرم شدت داشتن آزار، شرط نیست حتی وارد کردن یک صدمه جزئی مثل هول دادن هم آزار محسوب می گردد.
منظور آزار حتما ایراد جراحت نیست هر عمل اذیت کننده ای آزار است.
نکته مهم: آزار و اذیت باید حین سرقت باشد نه قبل آن نه بعد آن یعنی حین عمل ربودن مثلا کسی مالی را بدزدد و بعد کسی را اذیت کند مشمول این ماده نمی شود.
حتما لازم نیس به شخص صاحب مال آزار وارد شود. تمام اشخاصی که در محل سرقت هستند اگر آزار ببینند سرقت مشدد همراه با آزار است.
بسمه تعالی
ریاست محترم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان….
با سلام و ادب
موضوع شکوائیه…. احتراما به استحضار می رساند مشتکی عنه(متهم) در تاریخ…ساعت…از دیوار باغ اینجانب وارد منزل شده است و اقدام به سرقت پول های داخل گاو صندوق به مبلغ…کرده است.
لذا با تقدیم این شکوائیه مستندا به ماده۲۶۸قانون مجازات اسلامی مصوب۲/۳/۱۳۷۵۵تقاضای رسیدگی و تعیین کیفر برای مشار الیه را خواستارم.
مشخصات کامل و نشانی شاکی… مشخصات کامل و نشانی مشتکی عنه (متهم)در صورت امکان
نشانی و تاریخ محل وقوع جرم…
دلائل و منضمات شکوائیه…
با تجدید مراتب احترام
نام و نام خانوادگی شاکی
امضاء و تاریخ
به نظر دکتر میرمحمد، چک مال محسوب می شود و ربایش آن نیز سرقت است اما اینکه با توجه به مبلغش حدی محسوب بشود را دکتر قبول ندارد
راه های اثبات سرقت حدی
دو مرتبه اقرار
با یک بار اقرار فرد موظف به استرداد مال است اما حد بر وی جاری نمی شود
شهادت دو مرد عادل
علم قاضی
سرقت با سوگند نفی یا اثبات نمی شود
خیر فقط حد و مجرم همچنان ملزم است اموال را برگرداند.
سرقت حدی مانند سائر جرایم حق اللهی نیست که بدون شکایت و اتوماتیک توسط دادستان پیگیری شود. سرقت حدی با شکایت شاکی شروع می شود ولی بعد اینکه جرم پیگیری شد دیگر گذشت شاکی اثری ندارد.
می شود اینطور گفت که سرقت حدی قبل شکایت قابل گذشت است ولی بعد از انجام شکایت غیر قابل گذشت و هم حق الله است و هم حق الناس.
الف) سرقت حدی مرتبه اول: قطع چهار انگشت دست راست سارق از انتها.به طوری که انگشت شصت و کف دست باقی بماند
ب) سرقت حدی مرتبه دوم: قطع پای چپ سارق از پایین برآمدگی به نحوی که نصف قدم و مقداری از محل مسح باقی بماند.
پ) سرقت حدی مرتبه سوم: حبس ابد
ت) سرقت حدی مرتبه چهارم: اعدام هرچند سارق در زندان باشد.
سرقت مال مشترک (مشاع) ماده قانونی سرقت شریک یکی از جرایم مال مشترکی که راجع به آن ماده وجود دارد و قانونگذار تکلیفش را مشخص کرده سرقت است و طبق ماده ۲۷۷ هرگاه شریک یا صاحب حق، بیش از سهم خود سرقت نماید و مازاد سهم او به حد نصاب برسد؛ سرقتش حدی است.
حتما باید مالی که دزدیده بیشتر از سهمش باشد و مقدار بیشتر هم باید معادل ۵/۴ نخود یا بیشتر باشد.
اگر مال در چند حرز باشد؛ وقتی سارق مرتکب سرقت حدی است که آن را از آخرین حرز جدا کند. مثلا مالی داخل جعبه ای در گاو صندوق است اگر جعبه را داخل گاو صندوق باز کند سرقت حدی نیس ولی اگر از گاو صندوق بردارد سرقت حدیست. گاو صندوق آخرین حرز است.
منظور از هتک حرز فقط شکستن نیست ممکن است با بالا رفتن باز کردن و… نیز هتک حرز انجام شود.
مقدار ۵/۴ نخود طلا باید در یک بار سرقت انجام شود.اگر شخصی نصف این مقدار را از حرز خارج کند و دوباره برگردد و نصف دیگر را هم خارج کند آن هم در یک روز سرقت حدی است؛ ولی اگر نصف این مقدار را یک روز و نصف دیگر را روز بعد خارج کند مرتکب دو جرم تعزیری سرقت شده است.
در صورتی که مکان نگهداری مال از کسی غصب شود آن مکان برای او و کسانیکه از طرف او حق دسترسی به مکان را دارند حرز محسوب نمی شود.مثلا: الف جعبه ای را از ب غصب می کند و مال خود را داخل آن می گذارد.شخص ب اگر جعبه را باز کند؛ مرتکب سرقت حدی و شکستن حرز نمی شود.
در مورد سرقت در زمان قحطی، مقدار و خصوصیت مال مهم نیست. مثلا اگر در زمان قحطی غذا ،طلا سرقت کند باز مشمول عنوان سرقت حدی نمی شود.
هرگاه دو نفر به طور مشترک مالی را از حرز خارج کنند؛ باید سهم جداگانه انها به حد نصاب برسد – هرکدام معادل ۵/۴ نخود طلای مسکوک.
شکستن حرز و سرقت باید توسط یک نفر باشد. مثلا اگر دو نفر سارق یکی حرز را بشکند و دیگری مال را از حرز در بیاورد عمل هیچکدام سرقت حدی نیست.
سرقت حدی سرقتی است که تمام شرایط زیر را دارد.
شیء مسروقه شرعا مالیت داشته باشد (مثلا سرقت مواد مخدر چون مواد در شرع، مال محسوب نمی شود سرقتش هم حدی نیست اصلا سرقت نیست).
مال مسروق در حرز باشد. حرز یعنی چه؟ حرز مکانی است که مال عرفا در آن از دستبرد در امان است. ملاک تشخیص حرز، عرفی است. یعنی مردم عاقل آن مکان را مناسب نگهداری آن مال می دانند هرچند ممکن است آن مکان خیلی درجه امنیتش بالا باشد مثلا نگهداری لباس در گاوصندوق که گاو صندوق حرز است زیرا لباس آن جا در امنیت است.
سارق هتک حرز کند.
شخص سارق مال را از حرز خارج کند.
هتک حرز و سرقت هر دو باهم مخفیانه باشد (مثلا اگر شخص با ماشین به دیوار بزند و آن را بشکند و از آن مالی بردارد؛ سرقت حدی نیست زیرا هتک حرز مخفیانه نیست ) (منظور از مخفیانه بودن این نیست که سرقت حتما در شب باشد).
سارق پدر یا جد پدری صاحب مال نباشد. برعکس این قضیه صادق نیست و اگر فرزند مال پدر را بدزدد؛ سرقت حدی است.
ارزش مال دزدیده شده در لحظه اخراج از حرز معادل چهار و نیم نخود طلای مسکوک باشد.
مال نباید از اموال دولتی عمومی وقف عام یا وقف بر جهات عامه باشد.
سرقت در زمان قحطی نباشد.
صاحب مال از سارق نزد مراجع قضایی شکایت کند.
صاحب مال قبل از اثبات سرقت سارق را نبخشد.
مال مسروق قبل از اثبات سرقت تحت ید مالک قرار نگیرد (مثلا اگر سارق قبل اینکه سرقت حدی اثبات شود مال را به دست مالک بدهد حدی نیست) (مال حتما باید تحت ید مالک قرار بگیرد یعنی به دست او برسد مثلا اگر سارق مال را دوباره به حرز برگرداند نه به دست مالک سرقت حدی است.)
مال مسروق قبل از اثبات جرم به ملکیت سارق در نیاید. (مثلا سارقی که مال را از پدرش دزدیده و قبل اثبات جرم پدرش فوت کند و مال به ارث سارق برسد سرقت نیست).
مال مسروق از اموال سرقت شده یا مغضوب نباشد.
حد نوعی از مجازات است که کیفیت و کمیت آن توسط شرع مقدس اسلام تعیین شده است. حد یک چیز از پیش تعیین شده است یعنی دست دادگاه و مرجع رسیدگی برای تعیین مجازات باز نیست و فقط باید به مقدار و نوع و کیفیتی باشد که شرع برای آن تعیین کرده است. مثلا برای خوردن شراب که یک جرم حدی است؛ قضات نمی توانند با نظر خود مجازات تعیین کنند. و مجازاتش فقط وفقط شلاق است.
سرقت حدی سرقتی است که در شرع برای آن مجازات تعیین شده و نظر قاضی در تعیین مجازات آن نقشی ندارد.
ماده قانونی سرقت ادبی: طبق ماده ۲۳ قانون حمایت از حقوق مولفان مصنفان و پدید آورندگان اثر، هر فردی که تمام یا قسمتی از اثر دیگری را که مورد حمایت این قانون است به نام خود یا به نام پدید آورنده بدون اجازه او یا عالما یا عامدا به نام شخص دیگری غیر از خود پدید آورنده نشر یا پخش یا عرضه کند به حبس از ۶ ماه تا ۳ سال محکوم می گردد.
در صورتی که اساتید مرتکب سرقت ادبی شوند علاوه بر مجازات های فوق به مجازات های سنگینی مثل اخراج یا تعلیق نیز محکوم می شوند.
برای رفع کردن سرقت ادبی مقالات، سعی کنید برداشت ذهنی خود را از متن با ارجاع به کتاب یا مقاله بنویسید و از کپی کردن مطالب بپرهیزید.
کپی، انتشار و استفاده آثار ادبی بدون تغییر و بدون اجازه صاحب اثر نه فقط مقاله بلکه ایده، تصویر، عکس، جدول و… بدون اجازه صاحب آن سرقت ادبی نام دارد. سرقت مطالب ادبی مثل مقاله، سرقت ادبی پایان نامه، سرقت ادبی است. سرقت نقاشی سرقت هنری است.
عنصر مادی جرم سرقت ادبی، کپی کردن ، استفاده یا انتشار آثار ادبی بدون ذکر مرجع آن است
سرقت در قانون مجازات اسلامی به چند نوع حدی، تعزیری تقسیم می شود که سرقت های علمی رایانه ای و … در هرکدام از این دو تقسیم بندی جای می گیرند.
ضمنا برای اینکه مرد از توکیل خود صرف نظر نکند و این حق طالق تفویضی را از زن سلب ننماید یعنی به صورت وکالت بلاعزل درآید، معمولا این توکیل را به عنوان شرط ضمنی در یک عقد لازم قرار می دهند.
به موجب این شرط، زن مطلقا یا در موارد خاصی که قبلا معین شده است می تواند خود را مطلقه نماید. لهذا از قدیم الایام زنانی که از بعضی جهات نسبت به شوهران آینده شان نگرانی داشتند، به صورت شرط ضمن العقد برای خود حق طلاق را محفوظ می داشتند و عنداللزوم از آن استفاده می کردند. علیهذا از نظر فقه اسلامی زن حق طلاق به صورت طبیعی ندارد اما به صورت قرار دادی یعنی به صورت شرط ضمن عقد می تواند داشته باشد.
اگر سن زن از مرد بیشتر باشد هم در اکثر موارد مشکل دیگری را به وجود میآورد زیرا زنها زودتر از مردها به سن بلوغ میرسند، زودتر میفهمند و زودتر از لحاظ بدنی آماده میشوند در این شرایط یک زن که از شوهر خود بزرگتر است.
دائم در فکر خود شوهرش را از دست میدهد و همیشه به زنهایی که از او کوچکتر و زیباتر هستند حسادت میکند و همیشه آنها را جلوی خود در کنار شوهرش قرار میدهد.
بعد از آن مقایسه میکند و به این ترتیب هم روحیه خود را از دست میدهد و هم به خاطر شک و سوءظن خود ساخته نسبت به همسرش بدگمان میشود و مرد هم بعد از چندسال تازه متوجه میشود که نباید با زنی که از خودش بزرگتر بوده ازدواج میکرده و این موضوع را دائم به همسرش گوشزد میکند.
در اینجا از یکدیگر فاصله میگیرند و هرکدام در رویاهای خویش نیمه گمشده خود را مییابد و از انتخابی که داشته احساس ندامت و پشیمانی میکند،
در این مورد زوجها به سرعت از لحاظ روحی از یکدیگر فاصله میگیرند و طلاق عاطفی شکل میگیرد.