در صورتی که در معامله یک دستگاه خودرو شرط شده باشد که تا وصول چک، خودرو نزد خریدار امانت باشد و در تاریخ سررسید، اگر چک پرداخت نشود، آیا به استناد شرط مذکور فروشنده میتواند درخواست فسخ معامله نماید؟ و آیا در فرض سئوال میتوان چنین تلقی نمود که شرط موصوف شرط خلاف مقتضای عقد میباشد و باعث بطلان معامله است یا خیر؟
پاسخ:
شرط مذکور در سئوال از مصادیق شرط خلاف مقتضای عقد نیست بلکه شرط خلاف اطلاق عقد است و از شروط باطله نمیباشد و ظاهر شرط و مفاد آن با عنایت به این که برای پرداخت چک تاریخ معین و مشخص قید گردیده یک نوع خیار تخلف از شرط از نوع فعل میباشد بنابراین در فرض سئوال در صورت عدم پرداخت وجه چک در تاریخ مقرر و معین در چک، مطابق ماده ۲۳۹ قانون مدنی عمل خواهد شد.
شخصی یک باب منزل قدیمی خود را میفروشد که ثمن آن عبارت است از مبلغ چهل میلیون تومان وجه نقد، به علاوه تعهد خریدار به احداث یک واحد آپارتمان هفتاد و شش متری در همان ملک برای فروشنده پس از انتقال رسمی منزل قدیمی به خریدار مشاراله از احداث ساختمان مورد تعهد و تحویل آن به فروشنده امتناع مینماید بر این مبنا، فروشنده طی دادخواست الزام خریدار به ایفاء تعهد که همان احداث یک واحد آپارتمان و تملیک آن به وی میباشد را درخواست نموده اولاً عقد بیع منزل فوق(قدیمی) صحیح است یا خیر؟ ثانیاً تعهد خریدار از نظر حقوقی چه وضعی دارد؟ آیا این تعهد شرط ضمن عقد است یا جزیی از ثمن؟ ثالثاً آیا این تعهد قابل الزام و انجام میباشد و نهایتاً باید به دادگاه چه تصمیمی اتخاذ نماید؟
پاسخ:
در خصوص سئوال اول: در صورتی که قرارداد در قالب بیع موضوع مادۀ ۴۳۸ قانون مدنی و رعایت مقررات بیع انجام شده باشد، لازم الوفاء میباشد در خصوص سئوال دوم تعهد خریدار به احداث یک واحد آپارتمان، اگر این تعهد در ضمن عقد بیع اولیه قید شده و ما به ازایی بر این تعهد قید نشده باشد، از نظر حقوقی به اصطلاح شرط در ضمن عقد لازم بوده و بالنتیجه آن هم لازم الوفاء خواهد بود اما اگر مفاد قرارداد به صورتی باشد که منظور طرفین حداث آن و انتقال آپارتمان در قبال ثمن معینی باشد، در حقیقت تعهد به ساخت و به فروش آن میباشد در قبال ثمن معینی باشد، در حقیقت تعهد به ساخت و به فروش آن میباشد در این صورت نیز به صورت شرط در ضمن عقد بوده که با فرض مشخص بودن ثمن و مثمن، قرارداد صحیح و لازم الوفاء خواهد بود در هر صورت از نظر حقوقی حکم قضیه در متن قرارداد است. اظهارنظر حقوقی از لحاظ موضوعی نیاز به ملاحظۀ نص قرار دارد.
هر گاه شرطی که در ضمن عقد شده است شرط صفت باشد و معلوم شود آن صفت موجود نیست کسی که شرط به نفع او شده است خیار فسخ خواهد داشت.
تخلف از وصف ذکر شده در عقد نکاح سبب ایجاد حق فسخ برای مشروط له می شود .
وجود صفت یا اوصاف خاصی در هر یک از زن یا مرد و همچنین در مهریه زن .
شرط صفت در عقد نکاح یعنی اینکه ضمن عقد نکاح وجود وصف یا صفت خاصی در طرفین شرط شود ،
ریاست محترم مجتمع قضایی…. دادگاه عمومی شهرستان…..(محل ملک)
با سلام و عرض ادب
احتراما پیرو خواسته خلع ید از یک زمین کشاورزی به موجب سند رسمی ….. و شماره پلاک ثبتی ….. واقع در …مقوم به …….(قیمت ملک) که در تاریخ ….. از سوی آقا / خانم….. (خوانده دعوا و مشخصات متصرف) قهرا و عدوانا بدون مجوز قانونی و مشروع نسبت به ملک اینجانب صورت گرفته است به موجب مواد ۳۰و ۳۱ از قانون مدنی و غاصبانه بودن اقدامات خوانده، خواستار اخراج وی از ملک به انضمام پرداخت اجرت المثل ایام تصرف، و هزینه دادرسی مورد استدعا می باشد.
عبارت است از اینکه کسی مانع استفاده مالک از ملکش بشود. فرضا کسی در آپارتمان خودش با ایجاد تغییراتی مانع استفاده همسایه طبقه بالا یا پایین در استفاده از آب یا برق یا تلفن وی شود.
عبارت است از اینکه کسی بدون خارج کردن مال از تصرف مالک، مزاحم تصرف و استفاده وی شود. فرضاً کسی به عمد و به قصد مزاحمت و اخلال در زندگی عادی دیگری، با ریختن تیرآهن و یا شن و ماسه مقابل درب منزل دیگری مانع ورود و خروج مالک به منزلش شود.
ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی میگوید: «هر کس به وسیله صحنه سازی از قبیل پیکنی، دیوارکشی، تغییر حد فاصل، امحای مرز، کرت بندی، نهرکشی، حفر چاه، غرس اشجار و زراعت و امثال آن به تهیه آثار تصرف در اراضی مزروعی اعم از کشت شده یا در آیش زراعی، جنگلها و مراتع ملی شده، کوهستانها، باغها، قلمستانها، منابع آب، چشمه سارها، آنهار طبیعی و پارکهای ملی، تاسیسات کشاورزی و دامداری و دامپروری و کشت و صنعت و اراضی موات و بایر و سایر اراضی و املاک متعلق به دولت یا شرکتهای وابسته به دولت یا شهرداری یا اوقاف و همچنین اراضی و املاک و موقوفات و محبوسات و اثلاث باقیه که برای مصارف عام المنفعه اختصاص یافته یا اشخاص حقیقی یا حقوقی به منظور تصرف یا ذی حق معرفی کردن خود یا دیگری، مبادرت نماید یا بدون اجازه سازمان حفاظت محیط زیست یا مراجع ذیصلاح دیگر مبادرت به عملایتی نماید که موجب تخریب محیط زیست و منابع طبیعی گردد یا اقدام به هر گونه تجاوز و تصرف عدوانی با ایجاد مزاحمت یا ممانعت از حق در موارد مذکور نماید.»
قانونگذار برای مرتکب جرایم فوق، مجازات یک ماه تا یک سال حبس در نظر گرفته است. همچنین در انتهای ماده ۶۹۰، دادگاه ملکف شده است دستور به رفع تصرف عدوانی یا رفع مزاحمت یا ممانعت از حق یا اعاده وضع به حال سابق صادر نماید.
به لحاظ اهمیت موضوع و عوارض منفی ناشی از ارتکاب این جرم، در تبصره ۱ ماده ۶۹۰ مقرر شده است که رسیدگی به جرایم فوق الذکر خارج از نوبت صورت گیرد و مقام قضایی مکلف است با تنظیم صورت مجلس، دستور متوقف ماندن عملیات متجاوز را تا صدور حکم قطعی صادر نماید.
چنانچه تعداد متهمان سه نفر یا بیشتر باشد و قراین قوی بر ارتکاب جرم موجود باشد، به استناد تبصره ۲ ماده ۶۹۰، قرار بازداشت آنها صادر خواهد شد و مدعی میتواند تقاضای خلع ید و قلع بنا و اشجار و رفع آثار تجاوز را بنماید.
طبق ماده ۶۹۱ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) هر کس به قهر و غلبه، به ملکی داخل شود که در تصرف دیگری است اعم از آنکه محصور باشد یا نباشد یا در ابتدای ورود به قهر و غلبه نبوده، ولی بعد از اخطار متصرف به قهر و غلبه مانده باشد، علاوه بر رفع تجاوز، حسب مورد به یک تا شش ماه حبس محکوم میشود. هر گاه مرتکبان دو نفر یا بیشتر بوده و دسته کم یکی از آنها حامل سلاح باشد به حبس از یک تا سه سال محکوم خواهند شد.
مطابق ماده ۶۹۲ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات)، هرگاه کسی ملک دیگری را به قهر و غلبه تصرف کند، علاوه بر رفع تجاوز به حبس از سه ماه تا یک سال محکوم خواهد شد،
ممکن است مرتکب یکی از جرایم فوق به لحاظ تخفیفات قانونی به جای حبس به پرداخت جریمه (جزای نقدی)، آن هم به لحاظ تخفیفات قانونی به جای حبس به پرداخت جریمه (جزای نقدی) آن هم به مبلغ ناچیزی محکوم شود و بدین ترتیب از کرده خود و محکومیت صادره عبرت نگرفته و علی رغم اجرای حکم، مجدداً به ارتکاب یکی از جرایم یادشده مبادرت کند؛ قانونگذار به خوبی چنین فرضی را پیشبینی کرده و در ماده ۶۹۳ قانون مجازات اسلامی آورده است: «اگر کسی به موجب حکم قطعی، محکوم به خلع ید از مال غیرمنقولی یا محکوم به رفع مزاحمت یا رفع ممانعت از حق شده باشد، بعد از اجرای حکم مجدداً مورد حکم را عدواناً تصرف یا مزاحمت یا ممانعت از حق نماید علاوه بر رفع تجاوز به حبس از شش ماه تا دو سال محکوم خواهد شد.»
چنانچه ورود به ملک دیگری با زور و تهدید باشد، به استناد ماده ۶۹۴ قانون مجازات اسلامی مرتکب به مجازات حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد و در صورتی که مرتکبان دونفر یا بیشتر باشند و دست کم یکی از آنها حامل سلاح باشد، به حبس از یک تا شش سال محکوم میشوند. چنانچه جرایم مذکور در مواد ۶۹۲ و ۶۹۳ در شب واقع شده باشد، مرتکب به حداکثر مجازات محکوم میشود.
خواسته خواهان، فسخ معامله یک باب خانه به جهت غبن میباشد و خوانده در مقام دفاع اظهارداشته در شورای حل اختلاف حکم به الزام خواهان (که در آن پرونده خوانده بوده) به تحویل مبیع صادر گردیده و قطعی شده و اجرا شده، حال آیا دعوی خواهان مبنی بر فسخ به علت غبن قابل استماع است؟ (غبن فاحش محرز است)
پاسخ:
در صورت طرح دعوی الزام به تنظیم سند رسمی انتقال و صدور حکم بر التزام تنظیم سند و قطعیت رأی صادره دعوی فسخ معامله به علت تعارض آن با حکمی صادره مبنی بر التزام به تنظیم سند قابل استماع نخواهد بود.
چنانچه در معامله ای طرفین تمامی خیارات را اسقاط نمایند و در قرارداد ذکر شود؛ در صورت فسخ از جانب هر یک از طرفین، مبلغ دو درصد کل معامله را به دیگری پرداخت نماید، حال اگر یکی از طرفین به استناد عدم ذکر مدت تقاضای اعلام بطلان معامله را بنماید قابل پذیرش است یا خیر؟
پاسخ:
هر چند طرفین معامله بدواً کلیه خیارات را اسقاط نموده اند، لیکن چون مؤخراً شرط فسخ معامله را بدون تعیین مدت در متن قرارداد گنجانیده اند، لذا با توجه به ماده ۴۰۱ قانون مدنی، هم خیار شرط و هم بیع باطل است. لذا دعوای خواهان قابل پذیرش است.
شخص «الف» زمین خود را برای شخص «ب» میفروشد و در عقد شرط میشود که اگر «ب» ثمن معامله را نپردازد، «الف» حق فسخ دارد. در همین اثنا «ب» بدون پرداخت ثمن معامله، زمین را به شخص ثالثی منتقل میکند با توجه به شرط، شرایط معامله چگونه است و اگر «الف» زمین را به دیگری منتقل کند چه شرایطی متصوّر است؟
پاسخ:
به موجب ماده ۴۰۱ قانون مدنی «اگر برای خیار شرط مدت تعیین نشده باشد، هم شرط خیار و هم بیع باطل است» لذا در چنین مواردی چناچه فروشنده مبیع را به شخص ثالثی منتقل کند، انتقال مال غیر بر آن صادر نخواهد بود. (ولی انتقال توسط «ب» مصداق انتقال مال غیر خواهد بود)
خواهان دادخواستی به خواسته مطالبه وجه ۵ فقره چک به طرفین خوانده تقدیم مینماید، از چکهای استنادی دو فقره توسط فرزند خوانده در وجه خواهان صادر و مشارُالیه پس از ظهرنویسی به شخص دیگری منتقل نموده و خوانده نسبت به بدهی خود به میزان وجه ۵ فقره چک اقرار کرده است آیا خوانده را باید به مجموع ۵ فقره چک محکوم نمود یا نسبت به سه فقره از چکهای مذکور؟
پاسخ:
با توجه به اینکه خواهان دادخواستی به طرفیت خوانده نسبت به پرداخت وجه پنج فقره چک تسلیم نموده و خوانده نیز مدیونیّت خویش را نسبت به وجه پنج فقره چک اعلام داشته، بنابراین با توجه به مفاد بند ۲ ماده۲۹۲ قانون مدنی، نسبت به دو فقره چک مربوط به ذمه خوانده تبدیل تعهد به صورت تلویحی صورت پذیرفته و صدور رأی با استناد ماده مزبور علیه خوانده، بلااشکال به نظر میرسد.
قرارداد احداث ساختمان فیمابین مالک و شرکت تعاونی مسکن به عنوان پیمانکار منعقد و به موجب تسویه حساب صادره از طرف شرکت تعاونی، سند مالکیت به نام طرف قرارداد احداث بنا صادر شده است. بعد از این شرکت پیمانکار به این ادعا که تسویه حساب صادره موقت و علی الحساب و به منظور تسریع صدور سند مالکیت به نام مالک بوده، به استناد صورت حساب مالی شرکت و مدارک ارایه شده، تقاضای وجوهی مازاد بر آن چه تا زمان صدور برگ تسویه حساب دریافت نموده را از دادگاه به عمل آورده از طرفی خوانده منکر چنین ادعایی است و برگ تسویه حساب صادره نیز حکایتی از موقتی بودن یا علی الحساب بودن ندارد، حال با توجه به این که تسویه حساب علی الاصول اقرار به برائت ذمه کارفرما و عدم بدهی وی است، آیا ادعای اخیر پیمانکار بر فرض ارایه اسناد مثبت انجام هزینه احداث بنا مازاد بر آن چه دریافت نموده با تأیید آن از طرف کارشناس میباشد یا خیر؟
پاسخ:
با توجه به این که در تسویه حساب داده شده به کارفرما، قیدی به عنوان تسویه حساب موقت و علی الحساب درج نشده فلذا اصل بر این است که حساب هزینه ها هر چه بوده ذمه ی کارفرما نسبت به آن بری شده است و با ابراء ذمه موجب دیگری برایم مطالبه مجدد وجود ندارد و دعوی مطروحه غیرقابل پذیرش میباشد.
در صورتی که ملکی به عنوان مساحت معین فروخته شود و بعد از مدتی فروشنده متوجه شود که مساحت ملک فروخته شده بیشتر از آن چیزی بوده که قولنامه ذکر شده، در این وضعیت آیا از خیار تدلیس میتوان استفاده کرد برای فسخ معامله یا خیار فسخ معامله یا خیار تخلف وصف؟ (با عنایت به اینکه خریدار نیز اظهار میدارد که اطلاعی از اضافه مساحت نداشته ولی قبل از تقدیم دادخواست خواهان با اظهارنامه مراتب را به خوانده اعلام نموده)
پاسخ:
چنانچه ملکی با مساحت معین فروخته شده و پس از آن فروشنده متوجه اضافه مساحت آن گردد. در چنین فرضی موضوع نه مشمول خیار تدلیس است و نه مشمول خیار تخلف از شرط. بلکه موضوع مشمول ماده ۳۵۵ قانون مدنی است و فروشنده حق فسخ خواهد داشت.
فردی ملکی را از دیگری خریداری کرده و با وجود اینکه ملک مزبور با توجه به مصوبات شهرداری عقب نشینی داشته، فروشنده این موضوع را مخفی نگه داشته و اعلام نکرده است. آیا عقب نشینی مزبور برای ملک خریداری شده عیب تلقی میشود یا خیر؟ آیا خریدار میتواند با اختیارات حاصله از خیار عیب معامله را فسخ نموده و یا مطالبه ارش نماید؟ آیا خریدار میتواند با اختیارات حاصله از خیار تبعیض صفقه نسبت به قسمت عقب کشی، استرداد ثمن نماید؟
پاسخ:
عقب نشینی و یا عقب کشی ملک چنانچه موجب کسر متراژ زمین گردد، عیب محسوب نمیشود ولی خریدار میتواند با توجه به اختیار حاصله از ماده ۳۵۵ قانون مدنی تقاضای فسخ معامله را بنماید.
خریدار دادخواستی را به خواسته الزام به تنظیم سند و تحویل مبیع و مطالبه اجرت المثل از تاریخ وقوع عقد مبیع علیه فروشنده تقدیم نموده که فروشنده عدم پرداخت الباقی ثمن را علت عدم تنظیم سند و تحویل مبیع بیان نموده است. حال آیا مطالبه اجرتالمثل وجاهت قانونی دارد؟
پاسخ:
در صورتی که در متن قرارداد ملزم بودن فروشنده به تنظیم سند رسمی و تسلیم مبیع موکول و منوط به تأدیه کل ثمن توسط خریدار شده باشد با فرض عدم تأدیه ثمن یا قسمتی از آن موجبی جهت مطالبه اجرت المثل توسط خریدار نیست، اما در صورت عدم پرداخت قسمتی از ثمن معامله با فرض عدم قید شرط مذکور در قرارداد با عنایت به مقررات مذکور در ق.م در بحث مبیع تحت عنوان «تسلیم» و استنباط از قرارداد مطالبه اجرت المثل توجیه قانونی داشته و قابل مطالبه میباشد.
فردی ملک چند نفر را به صورت فضولی از یکی از شرکاء میخرد و در آن تعمیراتی انجام میدهد. بعداً دو نفر از مالکین معامله را تنفیذ نمیکنند و دادگاه حکم به بطلان آن به میزان سهم آن دو نفر صادر مینماید، حال خریدار با طرح دعوا هزینه تعمیرات انجام شده به میزان سهم آن دو نفر را در ساختمان از ایشان مطالبه مینماید آیا این دعوا قابل استماع است؟
پاسخ:
به طور کلی انجام تعمیرات و صرف هزینه در ملک غیر بدون اجازه و رضایت صاحب ملک جایز نبوده و هزینه انجام شده قابل مطالبه نیست. نظر فوق از ماده ۳۱۴ قانون مدنی مستفاد است.