وسوسه و میلی که منجر به خیانت می شود تا حدودی تابع شرایط و به صورت تدریجی بوده و این اطمینان صددرصدی به خود یا همسر راهکار معقولی نیست. در واقع همین تدریجی بودن و نداشتن برنامه اولیه به این کار، ظاهری طبیعی می دهد.
وسوسه و میلی که منجر به خیانت می شود تا حدودی تابع شرایط و به صورت تدریجی بوده و این اطمینان صددرصدی به خود یا همسر راهکار معقولی نیست. در واقع همین تدریجی بودن و نداشتن برنامه اولیه به این کار، ظاهری طبیعی می دهد.
خیر، زیرا در بیشتر مواقع شنیده شده اغلب در ابتدا به همسرشان اعتماد میکنند، آن ها باور ندارند که ممکن است بی وفایی ازدواج شان را تخریب کند.
در واقع منظور از دستور شوهر، دستور صریح او نیست. بلکه منظور همان درخواست شوهر می باشد. حتی ممکن است شوهر سکوت کند و با رفتارش این توقع را نشان دهد که همه اینها به معنی دستور شوهر تلقی میشود.
برای پاسخ به این پرسش باید گفت که تعلق نحله همانند تعلق اجرت المثل به شرایطی از قبیل درخواست شوهر برای طلاق بستگی دارد. همچنین درخواست مرد برای طلاق نباید به خاطر تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار او باشد. چنانچه بنابه هر علتی امکان تعیین اجرت المثل وجود نداشته باشد نوبت به دریافت نحله می رسد و بر همین اساس مقدار مبلغ نحله برای زن تعیین می شود.
دریافت و تعلق گرفتن اجرت المثل و نحله معمولا مشروط به تقاضای مرد برای طلاق، به تشخیص دادگاه اسلامی حق زن است. مگر اینکه تقاضای مرد برای طلاق، بابت تخلف زن از وظایف همسری اش یا سوءظن اخلاقی و بدرفتاری او باشد.
اگر به هر دلیل امکان تعیین اجرت المثل وجود نداشته باشد (مثل این که زن قصد دریافت هدیه یا بخشش و فعالیت رایگان داشته است) نوبت به نحله می رسد و نسبت به تعیین نحله اقدام می شود. بنابراین نمی توان هم اجرت المثل گرفت و هم درخواست پرداخت نحله کرد.
در صورتی که هنگام طلاق خانم باکره باشد بر اساس قانون نصف مهریه به وی تعلق میگیرد.
نفقه همسر ارتباطی به باکره بودن او نداشته و زن میتواند نفقه خود را درخواست کند.
مهریه حق مالی زن است و شرطی در آن وجود ندارد. زن مالک مهریه خود است و تحت هر شرایطی میتواند آن را از مرد طلب کند. اهمیتی ندارد که درخواست طلاق از سوی چه کسی باشد. تنها در صورتی مهریه به زن تعلق نمیگیرد که زن به شوهر خود خیانت کرده باشد.
اگر مرد اعتیاد به مواد مخدر داشته باشد یا الکلی باشد، در صورتی که اعتیاد مرد به زندگی مشترک لطمه وارد کند و باعث سختی و لطمه به آبروی زن شود، زن میتواند اقدام به طلاق غیابی کند.
آثار بذل مدت نکاح موقت عبارت است از اتمام رابطه زوجیت، نگهداشتن عده با توجه به شرایط زن و اتمام پرداخت نفقه از جانب زوج در صورتی که در عقد نکاح موقت چنین شرطی درج شده باشد.
بخشیدن مدت باقی مانده در نکاح موقت از جانب مرد را بذل مدت می گویند که به رابطه زوجیت طرفین خاتمه می دهد.
1.اگر زن در سن عادت ماهانه است، باید به مدت در طهر یا پاکی عده نگه دارد.
2.اگر زن به سن یائسگی نرسیده است، ولی از طرفین عادت ماهانه منظمی هم ندارد باید ٤٥ روز به عنوان عده نگهدارد.
3.اگر زن باردار أست تا زمان وضع حمل باید عده نگهدارد.
4.جالب أست بدانید زنانی که یائسه شده اند و زنانی که باکره هستند، نیازی به نگهداری عده ندارند.
لازم به ذکر أست که تمام اعمال حقوقی اعم از عقد با ایقاع بعد از اینکه محقق می شوند، آثاری را ایجاد می کنند. همانطور که طلاق در عقد نکاح دائم آثاری دارد، بذل مدت یا همان بخشیدن مدت نکاح هم آثاری دارد. در این بخش به معرفی آثار بذل مدت خواهیم پرداخت.
خاتمه یافتن رابطه زوجیت: اصلی ترین اثر بذل مدت، خاتمه یافتن رابطه زوجیت است، زیرا همانطور که در مباحث پیشین هم بیان شد مدت در عقد نکاح موقت از ارکان اصلی و صحت این عقد است. بنابراین اگر زمان عقد به پایان برسد یا مرد مدت را بذل کند این عقد از بین می رود.
نگه داشتن عده بذل مدت در عقد نکاح موقت از طرف زن: لازم به توضیح است که بعد از خاتمه یافتن رابطه زوجیت اعم از عقد دائم یا موقت، زن ملزم به این أست که در مدت تعیین شده از سوی قانون گذار ازدواج نکند. علت این امر آن أست که اگر خانم باردار باشد در این مدت مشخص شود که پدرش چه کسی است. حال مدتی که زن باید عده نگهدارد در طلاق و بذل مدت متفاوت است.
از دیگر آثار بذل مدت می توان به از این رفتن نفقه زن اشاره داشت. به موجب قانون در عقد نکاح موقت مرد موظف به پرداخت نفقه به زن نیست؛ مگر آنکه ضمن عقد نکاح شرط کرده باشند با عقد بر مبتلی پرداخت نفقه منعقد شده باشد. اگر چنین شروطی در عقد گنجانده شده باشد مرد ملزم به پرداخت نفقه می شود. با بذل مدت و از بین رفتن رابطه زوجیت، پرداخت نفقه هم منتفی می شود.
در عقد نکاح موقت مدت تعیین شده به نفع مرد است، بذل مدت یا همان ببخشیدن کل مدت یا مابقی مدت هم به نفع مرد است. بنابراین می توان گفت بذل مدت ایقاعی است که با اراده و رضایت مرد محقق می شود و به نکاح موقت خاتمه می دهد. اراده زن در بذل مدت دخیل نیست.
برای درک ماهیت بذل مدت ابتدا باید نگاه قانون گذار به اعمال حقوقی را دریابیم تا بتوانیم به طور دقیق مشخص کنیم که بذل مدت در زمره چه اعمالی است. از منظر حقوقی اعمال حقوقی به دو بخش کلی تقسیم می شوند. اولین دسته عقود هستند و دومی ایقاعات است.
عقد:
عقد عبارت است از توافق دو یا چند نفر در مقابل یکدیگر که هر کدام از طرفین تعهدی را در مقابل دیگری به عهده می گیرد. همانطور که از تعریف عقد پیداست، اراده و رضایت طرفین ارکان اساسی عقد یا قرداد است. به عنوان مثال عقد نکاح، عقد اجاره و عقد بیع که نیاز به قبول، رضایت و اراده طرفین دارد.
ایقاعات:
ایقاع بر خلاف عقود، اعمال حقوقی أست که تنها با اراده یکی از طرفین ایجاد می شود. بنابراین تحقق ایقاع نیازمند اراده طرفین نیست و با اراده یکی از طرفین محقق می شود. به عنوان مثال، اعمال برخی از حقوق تنها از جانب یکی از طرفین امکان پذیر أست، مانند طلاق که تنها با اراده زوج محقق می شود.
به موجب ماده ١١٣٩ قانون مدنی «طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه به انقضای مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج می شود.»
به موجب این ماده بحث طلاق تنها اختصاص به عقد دائم دارد. یکی از ارکان اساسی برای صحت عقد موقت در نظر گرفتن مدت معین است. به این صورت که اگر این مدت به طور دقیق مشخص نشود عقد باطل است. به منظور انحلال عقد موقت مرد می تواند مدت باقی مانده را بذل کند یعنی مدت باقی مانده را به زن ببخشد و هم می تواند به زن وکالت دهد که از طرف تو بقیه مدت را ببخشد و بدین صورت به زندگی مشترک پایان دهد.
بله، شما میتوانید در حین زندگی مشترک خود (و حتی اگر قصد طلاق هم نداشته باشید) جهیزیه خود را پس بگیرید.
اگر در زمان عده قصد رجوع دارید باید برای ثبت رجوع از مهریه و طلاق خود به دفترخانه ای که طلاق در آنجا صورت گرفته مراجعه کنید. ولی اگر بعد از عده تصمیم به ازدواج با همسر سابقتان را دارید باید مجددا مهریه تعیین کنید و مجددا صیغه عقد جاری شده و ازدواجتان را ثبت کنید.
نفقه برای زن شاغل و زنان خانه دار در صورتی شامل حال آن ها می شود که چند شرط وجود داشته باشد. این شرایط عبارت هستند از:
دائمی بودن عقد زن و شوهر: اگر عقد موقت جاری شود، مرد هیچ وظیفه ای برای پرداخت نفقه ندارد.
تمکین زن به صورت کامل: اگر زن در مقابل شوهر خود تمکین نکند، حق دریافت نفقه خود را از دست می دهد. یعنی زن باید تکالیف زناشویی خود را انجام دهد تا نفقه به او تعلق بگیرد.
ناشزه نبودن زن: زنی که به وظایف زناشویی خود عمل نکند و بد رفتار باشد را ناشزه می گویند. اگر بدون اجازه از خانه بیرون برود و یا شغلی مغایر با شأن خانواده انتخاب کند نیز ناشزه محسوب می شود. در این صورت نفقه به او تعلق نمی گیرد و حتی مرد می تواند او را طلاق بدهد.
با توجه به این که نفقه زن شاغل با نفقه زن خانه دار هیچ تفاوتی ندارد، مقدار آن نیز برای هر دو یکسان خواهد بود. هر دو مطابق با ماده 1107 قانون مدنی حق خود را دریافت می کنند. این حق قانونی شامل تمام نیازهای متعارف زن شاغل و یا زن خانه دار می شود.
البته نکته مهمی که وجود دارد این است که مرد باید این حق را متناسب با وضعیت زن پرداخت کند. یعنی شأن زن باید در نظر گرفته شود و سپس با توجه به آن میزان نفقه مشخص شود. نفقه برای زن شاغل و زن خانه دار عموماً تأمین هزینه های موارد زیر را شامل می شود:
مسکن
لباس و کفش و مواردی از این قبیل
خورد و خوراک به صورت کامل
لوازم و اثاث منزل
وسایل رفاهی خانه
هزینه های درمانی و بهداشتی و تمام هزینه های مربوط به سلامت زن
خادم: مرد در صورتی که زن به داشتن خادم عادت داشته باشد و یا به هر علتی نیازمند یک خادم باشد، باید هزینه خادم را بپردازد.