در این مورد زن حق شوهرش را نسبت به مهریه ساقط می کند مثلا می گوید تو نسبت به پرداخت مهریه بری الذمه هستی.اساساً ابراء اسقاط دین میباشد و قابل رجوع نیست.
در این مورد زن حق شوهرش را نسبت به مهریه ساقط می کند مثلا می گوید تو نسبت به پرداخت مهریه بری الذمه هستی.اساساً ابراء اسقاط دین میباشد و قابل رجوع نیست.
زن در عوض بخشش مهریه انجام یا عدم انجام کاری را از زوج می خواهد ، مثلا در عوض موافقت زوج با طلاق ، تمام یا قسمتی از مهریه خود را به او می بخشد.
در این مورد زن بدون هیچ عوضی، مهریه خود را می بخشد یعنی بدون اینکه انجام یا عدم انجام کاری را از زوج بخواهد.
بخشش مهریه از جانب زن گاهی در اثر ناآگاهی از عواقب آن ،صورت می گیرد و در مواقعی پیامدهای نامطلوب بخشش مهر ،ضرر و زیان های مادی و معنوی بسیاری را متوجه زوجه می کند. زن باید از وقوع اتفاقاتی که باعث پشیمانی او از بخشش می شود مطلع گردد. مثلا زن باید بداند که در صورتی که مرد ورشکسته شود و یا قصد طلاق او را بکند زن ، دیگر هیچ حقی بر مهر ندارد.
برای طی کردن مراحل بخشیدن مهریه نیازی به مراجعه به دادگاه نیست . چرا که بذل مهریه می تواند به موجب سند عادی باشد و یا به موجب سند رسمی . بخشش مهریه از طریق سند عادی یعنی اینکه زن به موجب دست نوشته ای بر روی کاغذ یا برگه ای مهریه خود را به مرد ببخشد و یا اینکه از طریق مراجعه به دفترخانه اسناد رسمی ، سند رسمی مبنی بر بذل مهریه به نفع مرد تنظیم کنند. در هر دوی این موارد ، بخشیدن مهریه معتبر و صحیح است.اما بهتر است در دفترخانه انجام شود تا جای هیچ شک و شبهه و اختلافی در آینده نباشد.
بخشیدن مهریه به طرق مختلف امکانپذیر است . گاهی زن به موجب سند یا نوشته ای اقرار می کند که مهریه اش را از مرد گرفته است ، یا اینکه زوجه به موجب سندی ذمه مرد را اصطلاحا بری کرده است ، حالت دیگر این است که زن مهریه خود را به مرد هبه یا هدیه می کند . هرکدام از این روش ها با هم متفاوتند و آثار متفاوتی هم به جای می گذارند . چرا که اگر زن ذمه شوهرش را بری از پرداخت مهریه کند ، یا اقرار به دریافت مهریه کند ، دیگر نمی تواند از بخشیدن مهریه رجوع کند و دوباره مهریه اش را بگیرد.
هرگاه خانمی با استفاده از سند عادی یا رسمی ، تمام یا بخشی از مهریه خود را به شوهرش ببخشد ، به این عمل بذل یا بخشش مهریه می گویند .
تحت هر شرایطی مهریه به زن تعلق می گیرد مگر در صورت بذل مهریه از طرف زن.
در مورد هبه غیر معوض، زن همیشه می تواند به مابذل ( آنچه بخشیده ) رجوع کند. ولی در صورتی که هبه معوض باشد و عوض هم داده شده باشد طبق ماده ۸۰۳ قانون مدنی هبه، قابل رجوع نیست. اما هرگاه هبه، معوض و در قبال طلاق باشد، در صورتی که زوجه در دوران عده به مهریه رجوع کند، زوج هم می تواند رجوع به زوجیت کند. یعنی طلاق بائن تبدیل به طلاق رجعی میشود. از طرف دیگر اگر بخشیدن مهریه در مقابل طلاق باشد و طلاق داده نشود، این امر ابراء محسوب نشده و یک هبه قابل رجوع است. حالت آخر ( ابراء) نیز بدلیل آنکه اسقاط دین است،اساساً قابل رجوع نیست. چرا که ابراء یکی از اسباب سقوط تعهد است.
در صورتی که شرایط صحت را نداشته باشد مثل اینکه ابراء کننده ،اهلیت نداشته باشد یا مست بوده باشد یا مجنون باشد و غیره. در غیر این صورت قابل ابطال نمی باشد.
هزینه بخشش مهریه با توجه به این که سند مالی تنظیم شود یا غیر مالی و اینکه مهریه چه میزانی باشد متغیر است.
برخلاف تصور برخی، بخشش مهریه یا اقرار به وصول مهریه هیچ ربطی به دفتر ازدواج و طلاق ندارد. تمام اسناد مرتبط با مهریه در دفترخانه اسناد رسمی تنظیم می شود.
خیر. اقرار به وصول مهریه از سوی خانم و زوجه به هیچ وجه قابل ابطال نیست. زن بعد از بخشیدن مهریه نمی تواند آنرا دوباره مطالبه کند.البته تنها و تنها در یک صورت اقرار به وصول مهریه قابل ابطال است که زن بتواند ثابت کند اقراش بر اثر اجبار و بدون رضایت بوده است.البته این ادعا به سادگی مورد قبول دادگاه قرار نمی گیرد.تقریبا هیچ دادگاهی سند رسمی تنظیم شده در دفترخانه را با ادعای اجبار باطل نمی کند.
خیر، برای بخشش مهریه هیچ نیازی به حضور پدر زن و زوجه نیست.اما از آنجائیکه در مورد بخشش مهریه بسیاری اوقات، اختلافات خانوادگی بعد و قبل وجود دارد.یا اینکه ممکن است مرد همسرش را به اکراه و اجبار وادار به بخشیدن مهریه کند.برای جلوگیری از هرگونه مشکلات بعدی بسیاری از دفاتر اسناد رسمی از زوجین مخصوصا جوان و تازه ازدواج کرده می خواهند که پدرخانم نیز زمان تنظیم سند حضور داشته باشد.این شرط بخشیدن مهریه با اذن پدر یک شرط و اجبار قانونی نیست و کاملا عرفی است.
ماده 32ـ در مورد حکم طلاق اجرای صیغه و ثبت آن حسب مورد منوط به انقضای مهلت فرجام خواهی یا ابلاغ رای فرجامی است.
ماده 31ـ ارائه گواهی پزشک ذی صلاح درمورد وجود جنین یا عدم آن برای ثبت طلاق الزامی است مگر آنکه زوجین بر وجود جنین اتفاق نظر داشته باشند.
ماده 30ـ در مواردی که زوجه در دادگاه ثابت کند به امر زوج یا اذن وی از مال خود برای مخارج متعارف زندگی مشترک که برعهده زوج است هزینه کرده و زوج نتواند قصد تبرع زوجه را اثبات کند می تواند معادل آن را از وی دریافت نماید.
ماده 29ـ دادگاه ضمن رای خود با توجه به شروط ضمن عقد و مندرجات سند ازدواج تکلیف جهیزیه مهریه و نفقه زوجه اطفال و حمل را معین و همچنین اجرت المثل ایام زوجیت طرفین مطابق تبصره ماده (336) قانون مدنی تعیین و در مورد چگونگی حضانت و نگهداری اطفال و نحوه پرداخت هزینه های حضانت و نگهداری تصمیم مقتضی اتخاذ می کند. همچنین دادگاه باید با توجه به وابستگی عاطفی و مصلحت طفل ترتیب زمان و مکان ملاقات وی با پدر و مادر و سایر بستگان را تعیین کند. ثبت طلاق موکول به تادیه حقوق مالی زوجه است. طلاق درصورت رضایت زوجه یا صدور حکم قطعی دایر بر اعسار زوج یا تقسیط محکوم به نیز ثبت می شود. در هرحال هرگاه زن بدون دریافت حقوق مذکور به ثبت طلاق رضایت دهد می تواند پس از ثبت طلاق برای دریافت این حقوق از طریق اجرای احکام دادگستری مطابق مقررات مربوط اقدام کند.
ریاست محترم شعبه … مجتمع قضائی خانواده…
با سلام
احتراماً پیرو پرونده کلاسه … مطروحه در آن شعبه محترم به خواسته صدر گواهی عدم امکان سازش و ارجاع امر به داوری، اینجانب …به شماره ملی ….،پدر زوج که در جریان کلیه مسائل زندگی مشترک پسرم می باشم، باستحضار عالی می رساند ؛
پس از ترک منزل مشترک از سوی زوجه که حدود یک سال و نیم از آن می گذرد ، در جلسات متعدد با زوجین ، سعی در رفع اختلاف نمودم لیکن از آنجائیکه حرمتها شکسته شده و دعاوی متعددی از سوی زوجه علیه پسرم طرح شد که علی رغم اینکه همگی آنها واهی بوده و برائت نیز حاصل شد ، لیکن متعاقب این اتفاقات ، اعتمادها سلب گردید بطوریکه حتی یک لحظه حضور آنها در کنار هم منجر به سوء رفتار و تهمت های بسیاری می گردد که رنجش خاطر پسرم و خانواده ما را موجب گردیده است . از آنجائیکه داستان پردازی زوجه در این مدت حل نگردید و تشدید نیز شد ، نه تنها هیچ گونه تفاهم و صلاحی در ادامه زندگی مشترک آنها نمی بینم بلکه ادامه زندگی را مضر به حال هر دوی آنها می دانم و هیچ یک از زوجین نیز حاضر به سازش نمی باشند.
علیهذا چون صلح وسازش میان زوجین و بازگشت به منزل به هیچ وجه مقدور نمی باشد و ادامه بلاتکلیفی نیز به مصلحت هیچ یک نمی باشد و موجبات حرج بیشتر را فراهم می کند ، لذا با رعایت انصاف وعدالت و در نظر گرفتن مصلحت زوجین و حفظ بیشتر حیثیت خانوادگی و اجتماعی، نظر به عدم امکان ادامه زندگی مشترک زوجین دارم .
با تقدیم نظریه خود،صدور هر گونه دستور و اقدام مقتضی مورد استدعا می باشد.
ضمناً نشانی و شماره تماس اینجانب به شرح ذیل است : ….
با تشکر
داور زوج
موضوع : تقدیم نظریه داوری زوجه
ریاست محترم شعبه… دادگاه خانواده …
با سلام
احتراماً عطف به پرونده کلاسه … مطروحه در آن شعبه محترم به خواسته طلاق و ارجاع امر به داوری در طلاق، اینجانب …………… ، ضمن اعلام قبولی خود بعنوان داور زوجه باستحضار عالی می رساند ؛
طبق دستور ریاست محترم ، در جلسات متعدد با زوجه سعی در رفع اختلاف و اصلاح ذات البین نمودم ولی زوجه به علت عسر وحرج شدید ناشی از اعتیاد زوج، حاضر به اصلاح و سازش نشد و به اقرار، زوجه از کل مهریه و سایر حقوق مالی و شرعی خود در قبال طلاق و صرفاً بعلت عسر و حرج وارده، صرف نظر نمود و در حق زوج بخشید . فرزند دختر 15 ساله بنام….دارند که با توجه به شرایط اعتیاد و بی کاری زوج و عدم توانائی در نگهداری و تأمین معاش ، هم اکنون با زوجه زندگی می کند و از طریق زوجه تأمین معاش می شود . علیهذا چون صلح وسازش میان زوجین و بازگشت به منزل مقدور نمی باشد لذا با رعایت انصاف وعدالت و در نظر گرفتن مصلحت زوجه و فرزند مشترکشان، نظر به عدم امکان ادامه زندگی مشترک زوجین دارم و با تقدیم نظریة خود، صدور هر گونه دستور و اقدام مقتضی مورد استدعا می باشد.
ضمناً نشانی و شماره تماس اینجانب به شرح ذیل است :
با تشکر
داور زوجه