⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖بابیش از8سال سابقه حقوقی

۴۱۲ مطلب با موضوع «مطالب اصول فقه» ثبت شده است

خبر متواتر و خبر واحد در اصول فقه.

*خبر متواتر: خبری است که تعداد روات( روایت کنندگان) آن بسیار زیاد است و احتمال تبانی بین آنها وجود ندارد

*خبر واحد : خبری که متواتر نباشد( تعداد روات آن کم باشد)

 تواتر در اصطلاح یعنی یک خبر به دفعات بسیاری نقل گردد به طوری که نسبت به صحت و سقم این خبر اطمینان حاصل شود

 *خبر متواتر لفظی:خبر متواتری است که تمام راویان آن خبر را به یک شکل و با یک لفظ بیان کرده اند

مانند : قال رسول الله صلى الله علیه وآله : اِنَّمَا الاَعمَالُ بِالنِّیَّاتِ ( که این حدیث را راویان فقط با همین الفاظ بیان کرئه اند و به شکل دیگری تاکنون بیان نشده است)

 
*خبر متواتر معنوی : خبری است که راویان آن، ان را با الفاظ مختلفی بیان نموده اند ولی تمام اینم الفاظ یک معنا میدهند

مانند حدیث (لاضرر و لا ضرار) را راویان با الفاظ گوناگونی بیان نموده اند،مانند )لاضرر و لاضرار فی الاسلام( و یا (لا ضرر و لا ضرار علی مؤمن) که تمام اینها به یک معناست و فقط در شکل و ضاهر با هم تفاوت دارند
 

مثالی دیگر :
حدیثی از حضرت علی (ع) است که راویان آن را به چند شکل بیان کرده اند:
« القِناعةُ مالٌ لَایَنْفدُ - قناعت مالی است که تمامى ندارد».
« اَلْقَنَاعَهُ کَنْزٌ لَایَنْفدُ - قناعت گنجی است که تمامى ندارد».
 پس فرق متواتر لفظی و معنوی این است که، متواتر لفظی حدیثی است که تمام راویان آن را با یک لفظ بیان کرده اند ولی متواتر معنوی حدیثی است که راویان آن را با الفاظ متفاوت بیان کرده اند ولی تمام این احادیث که با الفاظ متفاوت روایت شده اند یک معنی میدهند

۱۵ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نسخ در اصول فقه.

بسم الله الرحمن الرحیم

نسخ یعنی لغو کردن و باطل کردن

اگر آیه ای در قران داشته باشیم و بعدا آیه دیگری بر خلاف آن بیاید و آن را از بین ببرد، می گوییم نسخ رخ داده است

در روایات هم به همین صورت است ،اگر روایتی داشته باشیم و بعدا روایت دیگری بر خلاف آن بیاید و آن را از بین ببرد، می گوییم روایت دوم،روایت اول را نسخ کرده است

۱۵ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مشترک لفظی و مشترک معنوی در اصول فقه.

بسم الله الرحمن الرحیم

مشترک لفظی =  یک لفظ که چند معنا دارد . مانند لفظ عین
لفظ عین یک لفظ است که چندین معنا دارد . از جمله معانی اش = چشم، چشمه و ...

مشترک معنوی = یک لفظ که یک معنا دارد و آن معنا مصادیق گوناگون دارد . مانند لفظ بیع

لفظ بیع یک لفظ است که یک معنا دارد و آن معنا مصادیق گوناگون دارد. از جمله مصادیق اش = بیع نقد، بیع نسیه و ...

۱۵ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۳۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

کلیدواژه‌های وضع تعیّنی.

کلیدواژه‌های وضع تعیّنی


هنگامی که این عبارات را در گزینه‌ای دیدید پاسخ آن سؤال وضع تعیّنی است:
1ـ واضع معین ندارد.
2ـ عرف عام لفظی را برای معنایی قرار داده است.
3ـ کثرت استعمال دارد.
4ـ معنای جدید کلمه، معنای مجازی ثابت است.

 

 منبع: کتاب کلیدواژه های اصول فقه دانشگاهی، مولفین: آیت الله ایلامی، استاد روحانی ـ انتشارات کتاب آوا

۱۵ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اقسام‌مخصص-اصول‌فقه

مخصص‌لفظی 
اگر مخصص در جمله به صورت لفظ آمده باشد، به آن مخصص لفظی میگوییم.  به طور مثال : ماده ۵ ق. ت کلیه معاملات تجار تجارتى است، مگر اینکه ثابت شود معامله مربوط به امور 
تجارتى نیست. 
- عبارت (مگر اینکه ثابت شود معامله مربوط به امور تجارتى نیست) در این جا مخصص است که به صورت لفظ بیان شده است. 

*مثال‌دوم
 ماده ۱۸۸ قانون آیین دادرسی کیفری  محاکمات دادگاه علنى است به استثناء موارد زیر به تشخیص دادگاه:۱....۲....۳.علنى بودن محاکمه مخل امنیت یا احساسات مذهبى باشد. 

*عبارت (به استثناء موارد زیر به تشخیص دادگاه:۱....۲....۳.علنى بودن محاکمه مخل امنیت یا احساسات
مذهبى باشد) در این جا مخصص است که به صورت لفظ بیان شده است. 

 
مخصص‌غیر‌لفظی 
اگر به صورت لفظ نیامده باشد، به آن مخصص غیر لفظی میگوییم.

مثال‌
 خداوند در قران فرموده اند : االله خالق کل شی (خداوند همه چیز را آفریده است)؛ که در این جا عقل به این حکم میدهد که خداوند ذات و صفات خودش را نیافریده است. پس این مخصص غیرلفظی است، زیرا به صورت لفظ نیامده است و عقل این را استنباط کرده است.

۱۲ مرداد ۹۷ ، ۱۱:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

واخواهی چیست؟.

واخواهی روشی است که به‌موجب آن‌، کسی که حکم غیابی علیه او صادر گردیده به آن اعتراض کند و همان دادگاه صادرکننده حکم به آن رسیدگی کرده و در مورد آن رأی مقتضی صادر کند. در حقوق کشورهایی مثل امریکا، انگلیس روش واخواهی وجود ندارد و احکام به‌ هر حال حضوری محسوب می‌شود؛ زیرا دراین کشورها موضوع دعوی از طریق خواهان به خوانده ابلاغ می‌شود و در صورتی‌ که برای دادگاه محرز گردید ابلاغ اخطاریه به او رسیده است دادگاه می‌تواند، حسب مورد آن شخص را جلب و یا به خودش حکم صادر کند. واخواهی طریقه عدولی است بدین معنی که اعتراض درهمان دادگاهی رسیدگی می‌شود که حکم غیابی مورد اعتراض را صادر کرده است و آن دادگاه پس از رسیدگی به اعتراضات مجدداً حکم می‌دهد و ممکن است در تجدید حکم ازنظر بدوی خود عدول کند.

حقیقت مبنا و لزوم واخواهی

حقیقت این است که حق دفاع برای محکوم‌علیه محفوظ بماند زیرا ممکن است مواردی باشد که محکوم‌علیه بدون سوءنیت غایب بوده و واقعاً در طی دادرسی اول شرکت نکرده و چه‌بسا اگر حضور می‌داشت با استناد به دلایل و مدارک، دعوی خواهان را از اعتبار می‌انداخت. دلیل دیگری را که می‌توان مبنای واخواهی قرارداد این است که موقعیت اصحاب دعوی در دادرسی ثانوی حفظ می‌شود؛ گفتیم که اعتراض طریقه عدولی است یعنی براثر آن دعوی نزد همان دادگاه برمی‌گردد و مجدداً رسیدگی می‌کند که حکم مورد اعتراض را صادر کرده است، نتیجه آن‌که اصحاب دعوی موقعیت خود را در دادرسی ثانوی حفظ می‌کنند؛ آن‌طرف که در دادرسی اول خواهان بوده و معترض علیه واقع‌ شده در اینجا باز خواهان باقی می‌ماند و آن‌طرفی که خوانده بوده است خوانده می‌ماند هرچند که در دادرسی ثانی دارای سمت معترض می‌شود و این نکته ازنظر اجرای قاعده توجه به تکلیف اقامه ادله اثبات دعوی کمال اهمیت را دارد و در اینجا خوانده نیازی به دلیل برای برائت خود ندارد و این خواهان است که باید دعوی خود را به اثبات برساند.

سومین دلیلی که مبنای وا خواهی قرار می‌گیرد رعایت اصل تناظر است. در نظامهای بزرگ دادرسی، ضمن این‌که احترام به اصل تناظر مورد تأکید قرارگرفته و مقررات ابلاغ به‌گونه‌ای تدوین‌شده که با اجرای آنها خوانده از دعوایی که علیه او اقامه‌شده آگاه گردد. در حقیقت رعایت اصل تناظر به این دلیل است که فرصت و امکان دفاع در اختیار خوانده دعوا قرار گیرد و بتواند از خود دفاع کند.

واخواهی از نگاه فقه

«هرگاه علیه شخصی غایب بینه اقامه گردید قضاوت علیه او انجام خواهد شد… ولی برای شخص غایب پس از حضور، حق اقامه دلیل باقی است…» در واقع در فقه منظور فقها این است که در مرحله نخستین قضاوت نهایی انجام‌نشده است و قضیه فیصله نیافته است تا اعاده مرافعه و احیاناً نقض حکم سابق شمرده شود. در حقوق فرانسه هم برای محکوم‌علیه غایب حق اعتراض پیش‌بینی‌شده است و نکته قابل‌توجه این‌که در آنجا نیز تصریح می‌شود که واخواهی مرحله جدیدی را به وجود نمی‌آورد بلکه همان مرحله است که مرحله نخستین هنوز به پایان نرسیده است.

دلیل دیگری که مبنا و لزوم واخواهی را برای ما ثابت می‌کند این است که همان‌طور که ذکر کردیم، در واخواهی فرض براین است که دادرسی هنوز پایان نیافته و متهم دفاع لازم را از خود به عمل نیاورده است؛ بنابراین باید برای متهم فرصت دفاع داده شود و دادرسی به‌صورت کامل انجام پذیرد. مبنای حق واخواهی در باب صدور حکم غیابی را پاره‌ای از مؤلفین «خطای مفروض» دانسته‌اند و براین باورند که در چنین مواردی فرض براین است که حکم صادره خالی از اشتباه و خطا نیست. لذا باید به همان دادگاه فرصت داده شود تا چنانچه به اشتباهی پی برد آن را اصلاح کند.

بسیاری از حقوقدانان معتقدند که واخواهی موجب اطاله دادرسی می‌شود و باعث طولانی شدن دادرسی می‌شود؛ به نظر می‌رسد که نظر ایشان صحیح نباشد؛ زیرا اگر کسی که می‌خواهد وقت و زمان خود را صرف فرجام و اعاده دادرسی بکند خیلی بیشتر وقت او تلف می‌شود تا وقت خود را صرف واخواهی کند و واخواهی این خاصیت را دارد که نیاز به تشریفات خاصی ندارد و در همان دادگاه به آن رسیدگی می‌شود و نیازی به ادله و مدارک ندارد در صورتی‌ که برای فرجام و اعاده دادرسی علاوه بر این‌که وقت بیشتری از او تلف می‌شود در دو مورد اخیر به نظر می‌رسد بیشتر موجب اطاله دادرسی می‌شود و مدارک و ادله دراین موارد به عهده خوانده غایب است. درصورتی‌که در واخواهی چنین نیست. پس به نظر نگارنده واخواهی جلوگیری از اطاله دادرسی است.

دلیل دیگری که می‌تواند مبنای واخواهی قرار گیرد رفع اشتباهات احتمالی است؛ زیرا هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که معصوم است و حکم او به عدالت نزدیک‌تر از دیگران است و ممکن است در مرحله اول که رأی صادر می‌کند علیه خوانده، وقتی خوانده تقاضای واخواهی می‌کند و به اعتراض او رسیدگی می‌شود حق را به واخواه بدهد. پس واخواهی سبب می‌شود تا جلوی خیلی از اشتباهات قاضی که در غیاب خوانده حکم صادر می‌کند گرفته شود.

۲۲ تیر ۹۷ ، ۱۰:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

پنج نکته کلیدی در اصول فقه:.


نکته 1-مبحث تزاحم و تعارض

در بحث حق مالکیت که کاملترین حق عینی هست با دو اصل تسلیط یا لاضرر رو به رو هستیم .این دو اصل ثبوتا با هم برخورد پیدا نمیکند اما اثباتا امکا ن برخورد بینشان وجود دارد (مراد از ثبوت عالم ایجاد حقوق هست-و مراد از عالم اثبات عالم اجرای حقوق هست )اگر دو اصل با هم در عالم ثبوت با هم برخورد پیدا کند تعارض پیش می اید مثل وقفیت و ملکیت برای یک عین که نسخه ی ان تعارض هست اما اگر دو حق ثبوتا در کنار هم ایجاد شوند ولی در کنار هم اجرا نشوند و مزاحم هم باشند تزاحم پیش می اید که نسخه ی ان به ترتیب عبارت است از اجرای امر اهم تخییر و قرعه.لاضرر و تسلیط با هم تزاحم دارند (برخوردشان اجرایی هست )و لاضرر مهم تر از تسلیط هستند

2-کثرت استعمال در حقیقت و مجاز

کثرت استعمال هر لفظی در معنایی نشانه ی حقیقت است و قلت استعمال لفظی در معنایی علامت مجاز است و هر گاه لفظی مجازا در معنایی بسیار زیاد استعمال شود برابر کثرت استعمال همان معنای مجازی معنای حقیقی پیدا میکند . لازم به ذکر است که کثرت استعمال هم نشانه ی حقیقت و هم نشانه ی مجاز است ولی فرق ان در این است که حقیقت نیاز به قرینه ندارد اما مجاز حتما نیازمند به قرینه هستند

3- اصاله الظهور

اصاله الظهور بنا بر قولی از اقسام اصول لفظیه است و در این اصل ظاهر دربرابر نص و اجمال قرار دارد اما در صورتی که لفظی در معنایی ظهور داشته باشد و احتمال خلاف در ان منتفی باشد بحث اصول لفظیه مطرح می گردد که یکی از اقسام ان اصاله الظهور است و اگر ما منشا پیدایش اصول لفظیه را بخواهیم بدانیم میگوییم همه ی اصول لفظیه از از اصاله الظهور به وجود می آید

نکته 4- تفاوت وضع تعیینی با وضع تعینی

تفاوت وضع تعیینی با وضع تعینی : 1-د روضع تعییینی وضع لفظ برای مدت معین است اما وضع تعینی وضع لفظ درغیر موضو ع له است 2- در وضع تعیینی واضع مشخص است اما در وضع تعینی واضع عرف می باشد 3- وضع تعیینی از اراده ی فرد یا افراد خاص بوجود می اید ولی تعینی در اثر کثرت استعمال بوجود می آید

نکته 5- اصل عدم اشتراک

لفظی داریم در 2معنا به کاز میرود این لفظ یا مشترک لفظی هست یا حقیقت و مجاز . یک لفظ نمیتواند 2معنا داشته باشد که هر دو مجازی باشد که هر دو معنا مجازی باشد . اگز شک کردیم افظی مشترک است یا حقیقت و مجا ز میگوییم اصل عدم اشتراک لفظی است و اصل عدم اشتراک می گویند و لفظ مشترک نیست زیرا اگر مشترک لفظی بود باید قرینه داشته پس بنابراین حقیقت و مجاز است و ما برای شناخت حقیقت و مجاز سراغ علایم 4 گانه( تصزیح واضع و تبادر و ... ) میرویم

۲۱ تیر ۹۷ ، ۱۹:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نکاتی چند از اصول فقه

نکته ۱: اصول عملیه اصولی هستندکه در مقام شک در حکم واقعی یا در موضوع آن، بدان قاعده عمل می شود و مهمترین اصول عملی چهار قسم باشند:
۱.اصل برائت
۲.اصل احتیاط یا اشتغال
۳.اصل تخییر
۴.اصل استصحاب.

-نکته ۲: اصل عملی برسه قسم است:
۱.اصل عملی حکمی
۲.اصل عملی موضوعی
۳.اصل مشترک.

-نکته ۳: اصل عملی حکمی: اصلی است که برای بیان حکم ظاهری به کار می رود.

-نکته ۴: اصل عملی موضوعی: اصلی است که برای بیان موضوع حکم به کار رود.

-نکته ۵: اصل مشترک:اصلی است که هم می تواند مثبت حکم و هم مثبت موضوع باشد.

-نکته ۶: مثال اصل عملی حکمی: برائت، احتیاط و تخییر.

-نکته ۷: مثال اصل عملی موضوعی: استصحاب، اصاله الصحه، اصاله الحرمه و ....

-نکته ۸: مثال اصل مشترک: اصاله العدم، اصاله الطهاره و اصاله نفی الاکثر.

-نکته ۹: موضوع اصول عملیه همگی، شک می باشد.

-نکته ۱۰: شرط اجرای اصول عملیه، فحص و جستجو برای پی بردن به حکم واقعی است.

۲۰ تیر ۹۷ ، ۱۸:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

فرق معنا با مصداق.

1ـ «معنا» یعنی آن چیزی که با شنیدن لفظ به ذهن ما می‌رسد.🤔

2ـ «مصداق» یعنی چیزهایی که در اطراف ما وجود دارند و با چشم دیده می‌شوند.‌

🔑پس، معنا یک تصور ذهنی است که با چشم دیده نمی‌شود؛ ولی مصداق چیز‌هایی‌اند که در اطراف ما وجود دارند و با چشم دیده می‌شوند.

📝مثال: ما وقتی کلمۀ «ضابطین دادگستری» را می‌شنویم:
1ـ آن چیزی که با شنیدن کلمۀ ضابطین دادگستری به ذهن ما می‌رسد، معنا می‌باشد (پس معنا یعنی تصور ذهنی ما).
2ـ وقتی با چشم افرادی را می‌بینیم که این افراد ضابط دادگستری هستند، به این افراد، مصداق می‌گوییم.

✍️منبع: کلید واژه های اصول فقه دانشگاهی استاد روحانی و دکتر ایلامی/ انتشارات کتاب آوا

۲۰ تیر ۹۷ ، ۰۰:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

معنای مجازی ثابت:.


برخی الفاظ هستند که قبلاً یک معنا داشته‌اند اما درگذر زمان یک معنای جدید گرفته‌اند؛ به‌گونه‌ای که معنای قبلی آن کلمات فراموش شده است.

اگر کلمه‌ای قبلاً یک معنا داشته باشد، سپس معنای جدیدی بگیرد؛ و معنای قبلی‌اش فراموش شود به این معنای جدید، «معنای مجازی ثابت» می‌گوییم.

📝مثال: کلمه قانون
معنای قبلی: خط‌کش.
معنای جدید: مقررات.
قانون قبلاً به معنای خط‌کش بوده، سپس به معنای مقررات درآمده و معنای قبلی‌اش را از دست داده است.
در مورد این مثال، این معنای جدیدِ قانون (که عبارت است از «مقررات»)، «معنای مجازی ثابت» می‌باشد.

✍️منبع: کلید واژه های اصول فقه دانشگاهی استاد روحانی و دکتر ایلامی/ انتشارات کتاب آوا

۱۹ تیر ۹۷ ، ۲۳:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مترادف :.


چند لفظ که یک معنا دارند را «مترادف» می‌نامیم.

*مثال : ماده ۵۱۶ قانون‌مدنی: تعهّدات متصدّیان حمل و نقل اعم از این که از راه خشکی یا آب یا هوا باشد برای حفاظت و نگهداری اشیایی که به آن‌ها سپرده می‌شود همان‌است‌که برای امانت‌‌داران مقرّر است.
الفاظ «حفاظت» و «نگهداری» در مادۀ 516 قانون‌مدنی؛ دو لفظ هستند که بر یک معنا دلالت دارند (یک معنا می‌دهند)؛ لذا به این دو لفظ، مترادف می‌گوییم.

✍️منبع: اصول فقه دانشگاهی استاد  شب خیز

۱۹ تیر ۹۷ ، ۲۳:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

علاقۀ ما کان


وقتی به فردی یا چیزی، عنوان یا صفتی که قبلاً داشته؛ ولی الآن دیگر آن عنوان یا صفت را ندارد می‌دهیم، در این حالت می‌گوییم علاقه ماکان وجود دارد.‌
مثال: ماده ۴۹۴ قانون مدنی:
عقد اجاره به محض پایان مدت برطرف می‌شود و اگر پس از پایان مدت اجاره، مستأجر، عین مستأجره را بدون اذن مالک مدتی در تصرف خود نگه دارد، موجر برای مدت مزبور مستحق اجرت‌المثل خواهد بود.
در این مثال، مقنن به فردی مستأجر گفته که قبلاً مستأجر بوده و الآن که مدت اجاره تمام‌شده، دیگر مستأجر نیست (به فرد، عنوانی داده که آن عنوان را قبلاً داشته و الآن دیگر آن عنوان را ندارد) که به این حالت، علاقه ماکان می‌گوییم.
منبع:  کلیدواژه های اصول فقه دانشگاهی روحانی

۱۳ خرداد ۹۷ ، ۱۱:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر