به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.

۴۰۶ مطلب با موضوع «مطالب اصول فقه» ثبت شده است

واجب نفسی و غیری.

بسم الله الرحمن الرحیم

واجب نفسی، واجبی است که به خاطر خودش واجب شده است ، مانند نماز که به خاطر خودش واجب شده (یعنی به خاطر چیز دیگریس واجب نشده است) .

واجب غیری، واجبی است که به خاطر واجب دیگری واجب شده است، مانند وضو که به خاطر نماز واجب شده است .

۲۰ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تعارض.

بسم الله الرحمن الرحیم

یه موقع شارع یا مقنن، یه قانونی را وضع می کنه ، و می بینیم که همین شارع یا مقنن، یه قانون که عکس آن هست، وضع می کنه .

مثلاً یه جا میگه نماز جمعه در عصر غیبت واجب است ، و یه جای دیگه می گه: نماز جمعه در عصر غیبت حرام است 

به این حالت "تعارض" می گوییم. پس تعارض یعنی، دو قانون در مرحله ی وضع با هم ناسازگار باشند.

الان این دو تا قانون که گفتیم ، در مرحله وضع با هم سازگار نیستن و با هم نمی خونن. یعنی وقتی شارع و مقنن داشته این دو تا قانون را وضع می کرده ، دو تا قانونی وضع کرده که با هم سازگار نبودن .

۲۰ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

موضوع اصول فقه.

بسم الله الرحمن الرحیم

در مورد موضوع علم اصول فقه بین اصولیون اختلاف است و ما در این جا ، موضوع اصول فقه را که در آزمون وکالت ملاک است بیان می کنیم

موضوع علم اصول فقه یعنی آن چیزهایی که ما میتونیم با آنها، حکم شرعی استنباط کنیم

مثلاً قران ، یکی از موضوعات اصول فقه است ، زیرا می توانیم با آن حکم سشرعی استنباط کنیم ، مثلاً حکم شرعی زنا را از قران استنباط می کنیم

نکته : اصول فقه موضوع معینی نداره ؛ یعنی چی؟ یعنی نمی توانیم موضوعات اصول فقه را دقیقاً نام ببریم، یعنی نمی تونیم دقیقاً تعداد آنها را بیان کنیم و بگیم مثلاً موضوعات اصول فقه 4 تا هستند که عبارتند از قران و سنت و اجماع و عقل

بلکه :

تعداد موضوعت اصول فقه مشخص و معین نیست ، و هر چیزی که بتونیم با آن حکم شرعی استنباط کنیم، موضوع اصول فقه است ، مثلاً قران ، سنت، اجماع ، عقل ، عرف ، سیره عقلا، عادت و ...

۲۰ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تخصیص.

بسم الله الرحمن الرحیم

تخصیص به چه معنا است؟

به مثال زیر دقت کنید:

مثال اول: ماده ۲ قانون مدنی : قوانین‌، پانزده روز پس از انتشار، در سراسر کشور لازم‌الاجرا است مگر آن که در خود قانون، ترتیب خاصی برای موقع اجرا مقرر شده باشد.

در ابتدای ماده مقنن بیان کرده که همه ی قوانین پانزده روز پس از انتشار، در سراسر کشور لازم‌الاجرا است

اما :

در قسمتا دوم ماده ، مقنن برخی قوانین را خارج کرده ، و گفته: مگر قوانینی که در خود قانون، ترتیب خاصی برای موقع اجرای آنها مقرر شده باشد.

 

نتیجه:

اگر یک حکم عام داشته باشیم ، و یک حکم دیگری بیاید، و افرادی را از آن خارج کند، به این حالت تخصیص می گوییم

در این مثال هم می بینید که :

اول یک حکم عام آمده » قسمت اول ماده » (همه ی قوانین)

بعد از آن یک حکم دیگر آمده و افرادی را از آن حکم عام خارج کرده است » قسمت دوم ماده » (مگر قوانینی که ...)

مثال دوم :

ماده 76 قانون کار، در خصوص مدت مرخصی زایمان زنان کارگر، مخصص ماده 67 قانون تامین اجتماعی است.

۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

سوره های مکی و سوره های مدنی.

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره هاى مکى، سوره هایی اند که معمولا کوتاه هستند و به طور کلی مربوط به مسایل اعتقادى به خصوص توحید و معاد هستند ، ولی سوره هاى مدنى بلند اند و مسائل تشریعى و تقنینى در آنها بیشتر مورد بررسی قرار مى گیرد .

۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

محتوا و مطالب قرآن.

بسم الله الرحمن الرحیم

محتوا و مطالب قرآن

موضوعات و مطالب قرآن را مى توان به چند دسته کلى تقسیم نمود :
الف ) عقاید شامل مباحث اثبات صانع و وحدانیت، صفات کمال و جمال او، نبوت عامه و نبوت خاصه رسول گرامى اسلام ( ص )، معاد و احوال قیامت، بهشت و دوزخ، مجازات گنه کاران و مغفرت عامه الهى و امثال آن، و نیز لزوم امامت و رهبرى و صفات رهبران اسلامى .
ب ) شرایع و قوانین که شامل مباحث زیر مى باشد :
ج ) وقایع و قصص داستان هاى عبرت انگیز امتها و انبیاى گذشته و مبارزات آنها با طواغیت زمانشان از قبیل موسى و فرعون، عیسى و حواریون، ابراهیم و نمرود، یحیى و سرگذشت او .
د ) مطالب اخلاقى در مورد تبیین و تعیین معیارها و ارزشهاى والاى انسانى .

آنچه در فقه و اصول مطرح مى گردد , همان دسته دوم ، یعنى شرایع و قوانین است که در اصطلاح آن را، " آیات الاحکام " مى گویند.
۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

فور و تراخی.

بسم الله الرحمن الرحیم

بین دانشمندان علم اصول فقه بحث و اختلاف نظر وجود دارد که آیا " اَمر " بر فور دلالت دارد یا بر تراخی ؟ 

به این ماده از قانون مدنی دقت کنید :

مصوبات مجلس شورای اسلامی و نتیجه ی همه پرسی پس از طی مراحل قانونی به رئیس جمهور ابلاغ می شود
. رئیس جمهور باید ظرف مدت پنج روز آن را امضا کند.

در این جا امر چیست ؟ در این ماده ، امر ، امضا کردن توسط رییس جمهور است

سوال ما هم این بود که

1) ایا امر بر فور دلالت دارد (یعنی باید امر را فوری انجام داد؟) ، یعنی در این مثال ایا باید رییس جمهور فورا مصوبات مجلس شورای اسلامی و نتیجه ی همه پرسی را امضا کند (این معنای فور است)

1) ایا امر بر تراخی دلالت دارد (یعنی می توان امر را با تاخیر انجام داد؟) ، یعنی در این مثال ایا  رییس جمهور می تواند  مصوبات مجلس شورای اسلامی و نتیجه ی همه پرسی را با تاخیر امضا کند (این معنای تراخی است).

* اگر بگوییم که امر بر فور دلالت دارد، رییس جمهور باید مصوبات را فورا امضا کند

* اگر بگوییم که امر بر تراخی دلالت دارد، رییس جمهور می تواند با تاخیر مصوبات را امضا کند

جواب در ازمون وکالت :

امر، نه بر فور دلالت دارد و نه بر تراخی ، بلکه ، اول باید ببینیم قرینه ای هست که با توجه به ان بگوویم که امر بر فور دلالت دارد یا بر تراخی

حالا اگر قرینه ای نبود ، و ما شک کردیم که امر بر فور دلالت می کند یا بر تراخی ، می گوییم که بر تراخی دلالت دارد و نه بر فور

۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

عرف و عادت.

بسم الله الرحمن الرحیم

عرف و عادت در قانون مدنى:

در قانون مدنى , عرف و عادت در مواد بسیاری از جمله مواد: 54 ، 113 ، 220 ، 280 ، 356 ، 357 ، 426 ، 427 ، 446 ، 667 آمده است.
۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

استعمال حقیقی و مجازی.

بسم الله الرحمن الرحیم
استعمال حقیقی: یعنی این که لفط را در معنایی که برایش وضع کرده اند بکار ببریم ( استعمال لفظ در ما وضع له )

استعمال مَجازی: یعنی این که لفظ را در غیر از آن معنایی که برایش وضع کرده اند بکار ببریم ( استعمال لفظ درغیرما وضع له)
۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دلالت مطابقه.

بسم الله الرحمن الرحیم

دلالت مطابقه چیست؟

دلالت مطابقه ، یعنی دلالت لفظ بر تمام معنی خود، مانند کسی که لفظ "درخت" را به کار ببرد و مقصودش "همهٔ اجزای" درخت باشد

مثال دوم: فرض کنیم که واضع قانون بگوید که مردم باید مطیع قانون مدنی باشند، که در این مثال، قانون مدنی، دارای دلالت مطابقه است، زیرا، منظور از آن یعنی تمام مواد قانون مدنی

۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اطلاق و تقیید متلازم هستند.

اطلاق و تقیید متلازم یکدیگرند:

منظور از این عبارت این است که، ما به لفظی مطلق می گوییم که بتواند مقید شود و لفظی را مقید می نامیم که بتواند مطلق شود ( یعنی امکان مطلق شدن را داشنه باشد)
یعنی هر جا تقیید ممکن باشد، اطلاق هم ممکن است و هر جا تقیید ممتنع باشد، اطلاق نیز ممتنع است.

مثال اول :
به لفظ انسان مطلق می گوییم زیرا امکان مقید شدن را دارد . مثلا می توانیم بکگوییم انسان عالم
به لفظ انسان عالم مقید میگوییم زیرا امکان مطلق شدن را دارد. یعنی می توانیم بگوییم انسان(مطلق)

مثال دوم :
به لفظ عسل مطلق می گوییم زیرا می توانیم آن را مقید کنیم . می توانیم بگوییم عسل ایرانی
به لفظ عسل ایرانی مقید می گوییم، زیرا می توانیم آن را مطلق کنیم. یعنی می توانیم بگوییم عسل

 

پس در مثال اول انسان نسبت به عالم و جاهل بودن مطلق است ( انسان مطلق است و انسان عالم مقید است و انسان جاهل هم مقید است)

اما لفظ انسان نسبت به لفظ دارای قلب ( یعنی انسان دارای قلب) نمی تواند مطلق یا مقید شود زیرا انسان بدون قلب، انسان نیست و نمی توان گفت انسان بدون قلب

به زبان ساده تر نمی توان گفت :

انسان : مطلق
انسان دارای قلب : مقید
انسان بدون قلب : مقید

در مثال دوم :
لفظ عسل نسبت به ایرانی بودن یا خارجی بودن مطلق است
یعنی:
عسل: مطلق
عسل ایرانی: مقید
عسل خارجی: مقید

اما لفظ عسل نسبت به شیرین بودن (یعنی عسل شیرین) نمی تواند مطلق یا مقید شود،زیرا عسل بدون شیرینی ،عسل نیست

یعنی نمی توان گفت :
عسل : مطلق
عسل شیرین : مقید
عسل غیر شیرین :مقید

اکنون یک سوال پیش می آید . به این نمودار دقت نمایید:

انسان ......... مطلق است
انسان عالم .....  مقید است
انسان جاهل......مقید است
انسان دارای قلب : نه مطلق است و نه مقید
انسان بدون قلب : نه مطلق است و نه مقید
.
.
.
.
عسل شیرین : نه مطلق است و نه مقید

عسل غیر شیرین : نه مطلق است و نه مقید

۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

حجیت عقل از دید شیعه و سنی: .



فرقه امامیه از ابتدا به دلیلیت عقل عقیده داشته و به این نکته شناخته شده اند . و از بین علماى عامه کسانى که به شیعه نزدیک بوده اند تا حدودى و به نحوى از انحاء دلیلیت عقل را پذیرفته اند , از آن جمله اند : مالک , که در جلسات درس حضرت صادق ( ع ) حضور مى یافته است , جلال الدین سیوطى شافعى , که دانشمندى است مصرى , در کتابش بنام الحاوى مى گوید : اهل سنت منبع احکام را منحصر به منقول مى دانند و معقول را نمى پذیرند - و اضافه مى کند - که تنها شیعه و کرامیه و معتزله عقل را به عنوان یک منبع مستقل قبول دارند ( الحاوى جلد 2 ص 159 جلال الدین سیوطى )

منظور سیوطى از منقول همان کتاب و سنت و قیاس , و از معقول همان است که در شیعه به عنوان عقل شهرت دارد , ابوزهره از دانشمندان و استادان معاصر حقوق در کتابش بنام الامام الصادق در صفحه 482 مى نویسد : برادران امامیه براى عقل منزلتى بزرگ قائلند

ب) نظر اهل سنت در مورد عقل:


علماى عامه بطور کلى عقل را به عنوان منبع مستقل قبول ندارند و آن را تحت عناوین استحسان و مصالح مرسله و قیاس مورد بحث قرار مى دهند .

۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تخصیص در مواد قانون.

تخصیص یعنی خارج کردن برخی افراد از حکم عام

مثال :
ماده  654 قانون مدنی :
قمار و گروبندی باطل و دعاوی راجعه به آن مسموع نخواهد بود. همین حکم در مورد کلیه‌ی تعهداتی که از معاملات نامشروع تولید شده باشد جاری است.

ماده 655 قانون مدنی :
در دوانیدن حیوانات سواری و همچنین در تیراندازی و شمشیرزنی گروبندی جائز و مفاد ماده‌ی قبل در مورد آن‌ها رعایت نمی‌شود.

اگر دقت کنید ماده ی اول عام است و ماده ی دوم مخصص آن است و دوانیدن حیوانات سواری و تیراندازی و شمشیرزنی را از دایره ی آن خارج کرده است.

۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اصالة الاطلاق.

نمونه هایی از اصالة الاطلاق در قانون مدنی ایران :

مثال یک : ماده 4  قانون مدنی : اثر قانون نسبت به آتیه است و قانون نسبت به ما قبل خود اثر ندارد مگر اینکه در قانون ، مقررات خاصی نسبت به این موضوع اتخاذ شده باشد. 

حال اکر شک کنیم منظور مقنن از لفظ قانون در این جا ، قانون مدنی است یا مطلق قوانین ؛ می گوییم : بر اساس اصالة الاطلاق، منظور او، تمام قوانین ( مطلق قوانین ) است ؛ مگر قرینه ای بیاید و آن قرینه به ما بگوید که منظور او فقط قانون مدنی است و نه مطلق قوانین 

مثال دوم:  ماده 1175  قانون مدنی: طفل را نمی توان ازابوین و یا از پدر و یا مادری که حضانت با اوست گرفت مگر در صورت وجود علت قانونی

حال اکر شک کنیم منظور مقنن از لفظ طفل در این جا ، نوع خاصی از طفل است یا همه نوع طفل به نحو مطلق ؛ می گوییم : بر اساس اصالة الاطلاق، منظور او، تمام اطفال( مطلق طفل) است ؛ مگر قرینه ای بیاید و آن قرینه به ما بگوید که منظور او فقط نوع خاصی از طفل است و نه مطلق طفل .

مثال سوم: ماده 1045 قانون مدنی:  نکاح با اقارب نسبی ذیل ممنوع است اگرچه قرابت حاصل از شبهه یا زنا باشد :
ا - نکاح باپدرواجدادوبامادروجدات هرقدرکه بالابرود.
2 - نکاح بااولادهرقدرکه پائین برود.
3 - نکاح بابرادروخواهرواولادآنهاتاهرقدرکه پائین برود.
4 - نکاح باعمات وخالات خودوعمات وخالات پدرومادرواجدادوجدات

حال اکر شک کنیم منظور مقنن از لفظ نکاح در این جا ،  نکاح دایم  است یا مطلق نکاح؛ می گوییم : بر اساس اصالة الاطلاق، منظور او، تمام انواع نکاح ( مطلق نکاح ) است ؛ مگر قرینه ای بیاید و آن قرینه به ما بگوید که منظور او فقط نکاح دایم است و نه نکاح موقت 

 

* نکته : گاهی اوقات مقنن در قانون ؛ اطلاق را صریحاً بیان نموده است »

مثلاً : ماده 16  قانون مدنی : مطلق اشجار و شاخه های آن و نهال و قلمه مادام که بریده یا کنده نشده است غیرمنقول است
۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

خبر متواتر و خبر واحد در اصول فقه.

*خبر متواتر: خبری است که تعداد روات( روایت کنندگان) آن بسیار زیاد است و احتمال تبانی بین آنها وجود ندارد

*خبر واحد : خبری که متواتر نباشد( تعداد روات آن کم باشد)

 تواتر در اصطلاح یعنی یک خبر به دفعات بسیاری نقل گردد به طوری که نسبت به صحت و سقم این خبر اطمینان حاصل شود

 *خبر متواتر لفظی:خبر متواتری است که تمام راویان آن خبر را به یک شکل و با یک لفظ بیان کرده اند

مانند : قال رسول الله صلى الله علیه وآله : اِنَّمَا الاَعمَالُ بِالنِّیَّاتِ ( که این حدیث را راویان فقط با همین الفاظ بیان کرئه اند و به شکل دیگری تاکنون بیان نشده است)

 
*خبر متواتر معنوی : خبری است که راویان آن، ان را با الفاظ مختلفی بیان نموده اند ولی تمام اینم الفاظ یک معنا میدهند

مانند حدیث (لاضرر و لا ضرار) را راویان با الفاظ گوناگونی بیان نموده اند،مانند )لاضرر و لاضرار فی الاسلام( و یا (لا ضرر و لا ضرار علی مؤمن) که تمام اینها به یک معناست و فقط در شکل و ضاهر با هم تفاوت دارند
 

مثالی دیگر :
حدیثی از حضرت علی (ع) است که راویان آن را به چند شکل بیان کرده اند:
« القِناعةُ مالٌ لَایَنْفدُ - قناعت مالی است که تمامى ندارد».
« اَلْقَنَاعَهُ کَنْزٌ لَایَنْفدُ - قناعت گنجی است که تمامى ندارد».
 پس فرق متواتر لفظی و معنوی این است که، متواتر لفظی حدیثی است که تمام راویان آن را با یک لفظ بیان کرده اند ولی متواتر معنوی حدیثی است که راویان آن را با الفاظ متفاوت بیان کرده اند ولی تمام این احادیث که با الفاظ متفاوت روایت شده اند یک معنی میدهند

۱۵ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نسخ در اصول فقه.

بسم الله الرحمن الرحیم

نسخ یعنی لغو کردن و باطل کردن

اگر آیه ای در قران داشته باشیم و بعدا آیه دیگری بر خلاف آن بیاید و آن را از بین ببرد، می گوییم نسخ رخ داده است

در روایات هم به همین صورت است ،اگر روایتی داشته باشیم و بعدا روایت دیگری بر خلاف آن بیاید و آن را از بین ببرد، می گوییم روایت دوم،روایت اول را نسخ کرده است

۱۵ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مشترک لفظی و مشترک معنوی در اصول فقه.

بسم الله الرحمن الرحیم

مشترک لفظی =  یک لفظ که چند معنا دارد . مانند لفظ عین
لفظ عین یک لفظ است که چندین معنا دارد . از جمله معانی اش = چشم، چشمه و ...

مشترک معنوی = یک لفظ که یک معنا دارد و آن معنا مصادیق گوناگون دارد . مانند لفظ بیع

لفظ بیع یک لفظ است که یک معنا دارد و آن معنا مصادیق گوناگون دارد. از جمله مصادیق اش = بیع نقد، بیع نسیه و ...

۱۵ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۳۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

کلیدواژه‌های وضع تعیّنی.

کلیدواژه‌های وضع تعیّنی


هنگامی که این عبارات را در گزینه‌ای دیدید پاسخ آن سؤال وضع تعیّنی است:
1ـ واضع معین ندارد.
2ـ عرف عام لفظی را برای معنایی قرار داده است.
3ـ کثرت استعمال دارد.
4ـ معنای جدید کلمه، معنای مجازی ثابت است.

 

 منبع: کتاب کلیدواژه های اصول فقه دانشگاهی، مولفین: آیت الله ایلامی، استاد روحانی ـ انتشارات کتاب آوا

۱۵ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اقسام‌مخصص-اصول‌فقه

مخصص‌لفظی 
اگر مخصص در جمله به صورت لفظ آمده باشد، به آن مخصص لفظی میگوییم.  به طور مثال : ماده ۵ ق. ت کلیه معاملات تجار تجارتى است، مگر اینکه ثابت شود معامله مربوط به امور 
تجارتى نیست. 
- عبارت (مگر اینکه ثابت شود معامله مربوط به امور تجارتى نیست) در این جا مخصص است که به صورت لفظ بیان شده است. 

*مثال‌دوم
 ماده ۱۸۸ قانون آیین دادرسی کیفری  محاکمات دادگاه علنى است به استثناء موارد زیر به تشخیص دادگاه:۱....۲....۳.علنى بودن محاکمه مخل امنیت یا احساسات مذهبى باشد. 

*عبارت (به استثناء موارد زیر به تشخیص دادگاه:۱....۲....۳.علنى بودن محاکمه مخل امنیت یا احساسات
مذهبى باشد) در این جا مخصص است که به صورت لفظ بیان شده است. 

 
مخصص‌غیر‌لفظی 
اگر به صورت لفظ نیامده باشد، به آن مخصص غیر لفظی میگوییم.

مثال‌
 خداوند در قران فرموده اند : االله خالق کل شی (خداوند همه چیز را آفریده است)؛ که در این جا عقل به این حکم میدهد که خداوند ذات و صفات خودش را نیافریده است. پس این مخصص غیرلفظی است، زیرا به صورت لفظ نیامده است و عقل این را استنباط کرده است.

۱۲ مرداد ۹۷ ، ۱۱:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

واخواهی چیست؟.

واخواهی روشی است که به‌موجب آن‌، کسی که حکم غیابی علیه او صادر گردیده به آن اعتراض کند و همان دادگاه صادرکننده حکم به آن رسیدگی کرده و در مورد آن رأی مقتضی صادر کند. در حقوق کشورهایی مثل امریکا، انگلیس روش واخواهی وجود ندارد و احکام به‌ هر حال حضوری محسوب می‌شود؛ زیرا دراین کشورها موضوع دعوی از طریق خواهان به خوانده ابلاغ می‌شود و در صورتی‌ که برای دادگاه محرز گردید ابلاغ اخطاریه به او رسیده است دادگاه می‌تواند، حسب مورد آن شخص را جلب و یا به خودش حکم صادر کند. واخواهی طریقه عدولی است بدین معنی که اعتراض درهمان دادگاهی رسیدگی می‌شود که حکم غیابی مورد اعتراض را صادر کرده است و آن دادگاه پس از رسیدگی به اعتراضات مجدداً حکم می‌دهد و ممکن است در تجدید حکم ازنظر بدوی خود عدول کند.

حقیقت مبنا و لزوم واخواهی

حقیقت این است که حق دفاع برای محکوم‌علیه محفوظ بماند زیرا ممکن است مواردی باشد که محکوم‌علیه بدون سوءنیت غایب بوده و واقعاً در طی دادرسی اول شرکت نکرده و چه‌بسا اگر حضور می‌داشت با استناد به دلایل و مدارک، دعوی خواهان را از اعتبار می‌انداخت. دلیل دیگری را که می‌توان مبنای واخواهی قرارداد این است که موقعیت اصحاب دعوی در دادرسی ثانوی حفظ می‌شود؛ گفتیم که اعتراض طریقه عدولی است یعنی براثر آن دعوی نزد همان دادگاه برمی‌گردد و مجدداً رسیدگی می‌کند که حکم مورد اعتراض را صادر کرده است، نتیجه آن‌که اصحاب دعوی موقعیت خود را در دادرسی ثانوی حفظ می‌کنند؛ آن‌طرف که در دادرسی اول خواهان بوده و معترض علیه واقع‌ شده در اینجا باز خواهان باقی می‌ماند و آن‌طرفی که خوانده بوده است خوانده می‌ماند هرچند که در دادرسی ثانی دارای سمت معترض می‌شود و این نکته ازنظر اجرای قاعده توجه به تکلیف اقامه ادله اثبات دعوی کمال اهمیت را دارد و در اینجا خوانده نیازی به دلیل برای برائت خود ندارد و این خواهان است که باید دعوی خود را به اثبات برساند.

سومین دلیلی که مبنای وا خواهی قرار می‌گیرد رعایت اصل تناظر است. در نظامهای بزرگ دادرسی، ضمن این‌که احترام به اصل تناظر مورد تأکید قرارگرفته و مقررات ابلاغ به‌گونه‌ای تدوین‌شده که با اجرای آنها خوانده از دعوایی که علیه او اقامه‌شده آگاه گردد. در حقیقت رعایت اصل تناظر به این دلیل است که فرصت و امکان دفاع در اختیار خوانده دعوا قرار گیرد و بتواند از خود دفاع کند.

واخواهی از نگاه فقه

«هرگاه علیه شخصی غایب بینه اقامه گردید قضاوت علیه او انجام خواهد شد… ولی برای شخص غایب پس از حضور، حق اقامه دلیل باقی است…» در واقع در فقه منظور فقها این است که در مرحله نخستین قضاوت نهایی انجام‌نشده است و قضیه فیصله نیافته است تا اعاده مرافعه و احیاناً نقض حکم سابق شمرده شود. در حقوق فرانسه هم برای محکوم‌علیه غایب حق اعتراض پیش‌بینی‌شده است و نکته قابل‌توجه این‌که در آنجا نیز تصریح می‌شود که واخواهی مرحله جدیدی را به وجود نمی‌آورد بلکه همان مرحله است که مرحله نخستین هنوز به پایان نرسیده است.

دلیل دیگری که مبنا و لزوم واخواهی را برای ما ثابت می‌کند این است که همان‌طور که ذکر کردیم، در واخواهی فرض براین است که دادرسی هنوز پایان نیافته و متهم دفاع لازم را از خود به عمل نیاورده است؛ بنابراین باید برای متهم فرصت دفاع داده شود و دادرسی به‌صورت کامل انجام پذیرد. مبنای حق واخواهی در باب صدور حکم غیابی را پاره‌ای از مؤلفین «خطای مفروض» دانسته‌اند و براین باورند که در چنین مواردی فرض براین است که حکم صادره خالی از اشتباه و خطا نیست. لذا باید به همان دادگاه فرصت داده شود تا چنانچه به اشتباهی پی برد آن را اصلاح کند.

بسیاری از حقوقدانان معتقدند که واخواهی موجب اطاله دادرسی می‌شود و باعث طولانی شدن دادرسی می‌شود؛ به نظر می‌رسد که نظر ایشان صحیح نباشد؛ زیرا اگر کسی که می‌خواهد وقت و زمان خود را صرف فرجام و اعاده دادرسی بکند خیلی بیشتر وقت او تلف می‌شود تا وقت خود را صرف واخواهی کند و واخواهی این خاصیت را دارد که نیاز به تشریفات خاصی ندارد و در همان دادگاه به آن رسیدگی می‌شود و نیازی به ادله و مدارک ندارد در صورتی‌ که برای فرجام و اعاده دادرسی علاوه بر این‌که وقت بیشتری از او تلف می‌شود در دو مورد اخیر به نظر می‌رسد بیشتر موجب اطاله دادرسی می‌شود و مدارک و ادله دراین موارد به عهده خوانده غایب است. درصورتی‌که در واخواهی چنین نیست. پس به نظر نگارنده واخواهی جلوگیری از اطاله دادرسی است.

دلیل دیگری که می‌تواند مبنای واخواهی قرار گیرد رفع اشتباهات احتمالی است؛ زیرا هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که معصوم است و حکم او به عدالت نزدیک‌تر از دیگران است و ممکن است در مرحله اول که رأی صادر می‌کند علیه خوانده، وقتی خوانده تقاضای واخواهی می‌کند و به اعتراض او رسیدگی می‌شود حق را به واخواه بدهد. پس واخواهی سبب می‌شود تا جلوی خیلی از اشتباهات قاضی که در غیاب خوانده حکم صادر می‌کند گرفته شود.

۲۲ تیر ۹۷ ، ۱۰:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر