مرتکب جرائمی که به موجب قانون خاص یا عهدنامه ها و مقررات بین المللی در هر کشوری یافت شود در همان کشور محاکمه می شود، اگر در ایران یافت شود طبق قوانین جزائی جمهوری اسلامی ایران محاکمه و مجازات می گردد.
مرتکب جرائمی که به موجب قانون خاص یا عهدنامه ها و مقررات بین المللی در هر کشوری یافت شود در همان کشور محاکمه می شود، اگر در ایران یافت شود طبق قوانین جزائی جمهوری اسلامی ایران محاکمه و مجازات می گردد.
هرگاه شخص غیرایرانی در خارج از ایران علیه شخصی ایرانی یا علیه کشور ایران مرتکب جرمی به جز جرائم مذکور در مواد قبل شود و در ایران یافت و یا به ایران اعاده گردد، طبق قوانین جزائی جمهوری اسلامی ایران به جرم او رسیدگی می شود، مشروط بر اینکه:
الف- متهم در جرائم موجب تعزیر در محل وقوع جرم، محاکمه و تبرئه نشده یا در صورت محکومیت، مجازات کلاً یا بعضاً درباره او اجراء نشده باشد.
ب- رفتار ارتکابی در جرائم موجب تعزیر به موجب قانون جمهوری اسلامی ایران و قانون محل وقوع، جرم باشد.
علاوه بر موارد مذکور در مواد فوق هریک از اتباع ایران در خارج از کشور مرتکب جرمی شود، در صورتی که در ایران یافت و یا به ایران اعاده گردد، طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران محاکمه و مجازات می شود مشروط بر اینکه:
الف- رفتار ارتکابی به موجب قانون جمهوری اسلامی ایران جرم باشد.
ب- در صورتی که جرم ارتکابی از جرائم موجب تعزیر باشد، متهم در محل وقوع جرم محاکمه و تبرئه نشده یا در صورت محکومیت، مجازات کلاً یا بعضاً درباره او اجراء نشده باشد.
پ- طبق قوانین ایران موجبی برای منع یا موقوفی تعقیب یا موقوفی اجرای مجازات یا سقوط آن نباشد.
به جرائم مستخدمان دولت اعم از ایرانی یا غیرایرانی که در رابطه با شغل و وظیفه خود در خارج از قلمرو حاکمیت ایران مرتکب شده اند و به جرائم مأموران سیاسی و کنسولی و دیگر وابستگان دولت ایران که از مصونیت سیاسی برخوردارند طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران رسیدگی می شود.
هر شخص ایرانی یا غیرایرانی که در خارج از قلمرو حاکمیت ایران مرتکب یکی از جرائم زیر یا جرائم مقرر در قوانین خاص گردد، طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران محاکمه و مجازات می شود و هرگاه رسیدگی به این جرائم در خارج از ایران به صدور حکم محکومیت و اجرای آن منتهی شود، دادگاه ایران در تعیین مجازاتهای تعزیری، میزان محکومیت اجراء شده را محاسبه می کند:
الف- اقدام علیه نظام، امنیت داخلی یا خارجی، تمامیت ارضی یا استقلال جمهوری اسلامی ایران
ب- جعل مهر، امضاء، حکم، فرمان یا دستخط مقام رهبری یا استفاده از آن
پ- جعل مهر، امضاء، حکم، فرمان یا دستخط رسمی رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه، رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، رئیس مجلس خبرگان، رئیس دیوانعالی کشور، دادستان کل کشور، اعضای شورای نگهبان، رئیس واعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، وزرا یا معاونان رئیس جمهور یا استفاده از آنها
ت- جعل آراء مراجع قضائی یا اجرائیه های صادره از این مراجع یا سایر مراجع قانونی و یا استفاده از آنها
ث- جعل اسکناس رایج یا اسناد تعهدآور بانکی ایران و همچنین جعل اسناد خزانه و اوراق مشارکت صادر شده یا تضمین شده از طرف دولت یا تهیه یا ترویج سکه قلب در مورد مسکوکات رایج داخل
هر گاه قسمتی از جرم یا نتیجه آن در قلمرو حاکمیت ایران واقع شود در حکم جرم واقع شده در جمهوری اسلامی ایران است.
قوانین جزائی ایران درباره کلیه اشخاصی که در قلمرو حاکمیت زمینی، دریایی و هوایی جمهوری اسلامی ایران مرتکب جرم شوند اعمال می شود مگر آنکه به موجب قانون ترتیب دیگری مقرر شده باشد.
هر رفتاری اعم از فعل یا ترک فعل که در قانون برای آن مجازات تعیین شده است جرم محسوب می شود.
قانون مجازات اسلامی مشتمل بر جرائم و مجازاتهای حدود، قصاص، دیات و تعزیرات، اقدامات تأمینی و تربیتی، شرایط و موانع مسؤولیت کیفری و قواعد حاکم بر آنها است.
1. برای دریافت گواهی انحصار وراثت باید به چه مرجعی مراجعه کرد؟
مرجع صلاحیت دار برای صدور گواهی انحصار وراثت دادگاهی (شورای حل اختلاف) است که آخرین محل سکونت متوفی بوده است.
2.چگونه میتوان یک نسخه از گواهی انحصار وراثت تهیه کرد؟
برای تهیه گواهی انحصار رواثت نیازی به اقامه دعوای مجدد نمیباشد و هر یک از ورثه میتونند ضمن مراجعه به شورای احل اختلاف برای دریافت رونوشت اقدام کنند.
3.در صورتیکه گواهی انحصار وراثت اخذ نشود وراث میتوانند توافقی برای تقسیم ارث اقدام کنند؟
خیر برای تقسیم و یا فروش و یا انتقال اموال حتما باید گواهی انحصار وراثت از شورای حل اختلاف گرفته و مالیات بر ارث نیز پرداخت شود.
4.آیا مالیات بر ارث باید قبل از اخذ گواهی انحصار وراثت پرداخت گردد؟
خیر ابتدا باید گواهی انحصار وراثت اخذ شود سپس وراث فرصت دارند که برای پرداخت مالیات بر ارث اقدامات لازم را انجام دهند.
5.در صورتیکه یکی از اموال متوفی در معرفی اموال و گواهی انحصار وراثت قید نشود چه تبعاتی خواهد داشت؟
اولا به صورت رسمی قابل خرید و فروش نخواهد بود ثانیا وراث به پراخت جریمه محکوم خواهند شد و مالیات آن نیز مطالبه خواهد شد.
ق . ا = قانون اساسی
ق . م = قانون مدنی
ق . م . ا = قانون مجازات اسلامی
ق . ت = قانون تجارت
ق . آ . د . م = قانون آیین دادرسی مدنی
ق . آ . د . ک = قانون آیین دادرسی کیفری
آ . آ . د . د . ع . ا = آیین نامه آیین دادرسی دیوان عدالت اداری
آ . ا .ق . ت . د . ع = آیین نامه اصلاحی قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب
ق . ا . ا . م = قانون اجرای احکام مدنی
ق . ا . پ . ق . د = قانون اصلاحی پاره ای قوانین دادگستری
ق . ا . ح = قانون امور حسبی
ق . ا . ق . ج . ت . ع = قانون اصلاح قانون جلوگیری از تصرفات عدوانی
ق . ا . ق . ت . د . ع . ا= قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب
ق . ت . د. ح . ی . و . د = قانون تشکیل دادگاه های حقوقی یک و دو
ق . ت . د . ع . ا = قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب
ق . د . ع . ا= قانون دیوان عدالت اداری
ق . ک . ا . پ . و . د = قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت دادگستری
ل . ق . ا. ک . و . د = لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری
آ . ل. ق . ا . ک . و . د = آیین نامه لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری
ل . ق . ت . د . ع = لایحه قانونی تشکیل دادگاه عمومی
ل . ق . د . م . خ= لایحه قانونی دادگاه مدنی خاص
م . ق . ر . ر . ک = مجموعه قوانین روزنامه رسمی کشور
تمکین به زبان ساده یعنی این که هر کدام از زن و شوهر وظایفی را که به موجب قانون و عرف در مقابل یکدیگر بر عهده دارند انجام بدهند و بدون داشتن عذر موجه از انجام آن ها سرپیچی نکنند. بنابراین تمکین یکی از همان عواملی هست که باعث استوار شدن زندگی خانواده میشود. معمولا در دعواهایی که در دادگاه خانواده مطرح میشود یکی از دلایل اختلافات زن و شوهر به تمکین نکردن برمیگردد. این وظیفه و تکلیف در زندگی زناشویی در قانون مدنی هم بیان شده که طبق آن همین که ازدواج و نکاح به شکل درستش واقع شد روابط زوجیت بین دو طرف به وجود می آید و حقوق و تکالیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار میشود.
انواع تمکین :
برای آشنایی بیشتر با ابعاد این تکلیف ، خوب هست ابتدا بدانیم که تمکین به دو نوع خاص و عام تقسیم می شود. تمکین عام به معنای خوش رفتاری یا به اصطلاح حسن معاشرت با همسر و اطاعت از خواسته های شرعی همسر است. مانند رعایت نظافت و آرایش برای همسر خود به طوری که مقتضای زمان و مکان و شان خانوادگی شان هست و در واقع به این معناست که خانم خانه ریاست شوهر را در خانواده بپذیرد. در قانون کشور ما و بسیاری از کشور های اسلامی ریاست خانواده از نظر مدیریت و رهبری بر عهده ی مرد هست و این مساله به این معنی نیست که توافق و همکاری زن و شوهر با یکدیگر در زندگی لازم نیست. در هر حال این اطاعت کردن شامل اموری می شود که از نظر قانونی بر عهده ی زن است و اگر آقایی از همسر خودش کاری خلاف قانون یا شرع یا خارج از حدود متعارف را بخواهد، خانم تکلیفی به اطاعت ندارد. مانند این که شوهر به زن خود بگوید نماز نخواند یا روزه نگیرد و یا این که تمام اموال خودش را به شوهرش منتقل نماید.
تمکین به معنای خاص یعنی این که زن در روابط زناشویی از همسرش اطاعت کند و از برقراری رابطه با همسر در صورت در خواست او خودداری نکند. البته این وظیفه مخصوص زن نیست و مرد هم در حدود صحیح و معمول از برقراری رابطه با همسر خودش نباید خودداری کند. اما این تمکین یک حکم همیشگی و بی چون و چرا نیست و یکسری استثنائاتی در قانون پیش بینی شده که در آن شرایط زن میتواند از شوهرش اطاعت نکند و در عین حال از همهی حقوقی که دارد برخوردار شود. مانند وقتی که شوهر دارای بیماری مقاربتی باشد، که طبق ماده ۱۱۲۷ قانون مدنی زن حق دارد که از رابطهی جنسی با او خودداری کند. برخی دیگر از استثنائات که عذر موجه زن برای تمکین نکردن محسوب میشوند از این قبیل هستند :
۱. بیماری و ناتوانی خود زن به حدی که قادر به انجام وظایفش نباشد.
۲ . حالتی که زن برای دوری کردن از اعمال حرام در واقع اطاعت از خداوند تمکین نمیکند، مانند وقتی که زن در حال حیض و نفاس و احرام باشد که در این شرایط نمیتواند رابطهی جنسی داشته باشد.
۳. ترس از ضرر مالی و بدنی و شرافتی برای زن وجود داشته باشد.
۴.خودداری کردن از تمکین و اطاعت کردن تا زمان پرداخت مهریه توسط شوهر : فرض کنید مهریهی خانمی در هنگام عقد تعداد معینی سکه تعیین شده و خانم هم شرط کرده که هر زمان مهریهاش را بخواهد، شوهر آن را پرداخت کند. در این صورت زن میتواند قبل از این که تمکین کند ابتدا پرداخت مهریهاش را از شوهر بخواهد. در این که این حق فقط مربوط به تمکین و اطاعت در برقراری رابطهی جنسی میشود و یا در رابطه با انجام تمام وظایفی که زن برعهده دارد هم میتواند از این حق استفاده کند یا خیر، پروندهها و آرای دادگاهها بیانکنندهی این هستند که هر نوع تمکینی را شامل میشود. در یکی از دعاوی آقای الف علیه همسر خود دعوای الزام به تمکین را اقامه میکند. استدلال آقای الف این است که عدم پرداخت مهریه صرفا باعث عدم تمکین خاص میشود نه تمکین عام و بنابراین با وجود عدم پرداخت مهریه، همسر ایشان، غیر از برقراری رابطه باید به سایر وظایف خودش در مقابل شوهر عمل کند. اما سرانجام حکم دادگاه به نفع خانم داده شده است و زن را به طور مطلق در برابر هر نوع تمکینی مجاز به استفاده از این حق دانسته است که در دادگاهها این موضوع تحت عنوان «حق حبس» مورد بررسی قرار میگیرد.
نقطه ی مقابل تمیکن، نشوز یا نافرمانی هست به معنای انجام ندادن وظایفی که برعهدهی زن است میباشد. بنابراین اگر زن از انجام وظایفی که قانونا بر عهده دارد، بدون داشتن عذر موجه خودداری کند شوهر میتواند برای الزام او به دادگاه مراجعه کند و الزام او را به تمکین بخواهد و در این صورت زن در مدت زمانی که نافرمانی میکند، حق دریافت نفقه ندارد.
اگر محکوم به حبس ابد بیمار شود تکلیف چیست؟آیا امکان تبدیل مجازات او به مجازات مساعدتری وجود دارد؟
=در مورد محکومیت به حبس ابد، چنانچه محکوم بیمار باشد، قاضی اجرای احکام کیفری طبق ماده 522 قانون آیین دادرسی کیفری عمل میکند و چنانچه امکان معالجه او در زندان یا خارج از آن نباشد و ادامه حبس موجب تشدید بیماری یا تأخیر در بهبودی وی شود، قاضی اجرای احکام طبق ماده 502 قانون مذکور، اجرای مجازات را به تعویق می اندازد و ضابطه ای برای تبدیل حبس ابد به مجازات مناسب دیگر نیست.
مستندات قانونی:
1-ماده 522 آدک - درصورتی که مداوای محکوم به حبس در خارج از زندان ضروری باشد، قاضی اجرای احکام کیفری، مدت زمان مورد نیاز برای مداوا را با توجه به نظر پزشکی قانونی تعیین میکند و با أخذ تأمین متناسب، اجرای حبس را به تعویق میاندازد و هرگاه محکومٌعلیه تأمین متناسب ندهد، معالجه وی در بیمارستان تحت نظر ضابطان صورت میگیرد و مدت معالجه جزء محکومیت وی محسوب میشود.
تبصره - مفاد این ماده از جهت اعزام برای مداوای سایر افرادی که در حبس به سر میبرند، نیز اجراء میشود.
2-ماده 502 آدک - هرگاه محکومٌعلیه به بیماری جسمی یا روانی مبتلا باشد و اجرای مجازات موجب تشدید بیماری و یا تأخیر در بهبودی وی شود، قاضی اجرای احکام کیفری با کسب نظر پزشکی قانونی تا زمان بهبودی، اجرای مجازات را به تعویق میاندازد. چنانچه در جرایم تعزیری امیدی به بهبودی بیمار نباشد، قاضی اجرای احکام کیفری، پس از احراز بیماری محکومٌعلیه و مانع بودن آن برای اعمال مجازات، با ذکر دلیل، پرونده را برای تبدیل به مجازات مناسب دیگر با در نظر گرفتن نوع بیماری و مجازات به مرجع صادرکننده رأی قطعی ارسال میکند.
تبصره - هرگاه حین اجرای مجازات، بیماری حادث شود و تعویق اجرای مجازات فوریت داشته باشد، قاضی اجرای احکام کیفری، ضمن صدور دستور توقف اجرای آن، طبق مقررات این ماده اقدام میکند.
ماده ۵۸۷- درآوردن و یا از بین بردن دو چشم بینا دیه کامل و هریک از آنها نصف دیه دارد. چشمهایی که بینایی دارند در این حکم یکسانند هرچند میزان بینایی آنها متفاوت باشد یا از جهات دیگر مانند شب کوری و منحرف بودن با هم فرق داشته باشند.
+تبصره ـ هرگاه لکه دائمی موجود در چشم مانع بینایی قسمتی از چشم گردد، درصورتی که تعیین مقدار آن ممکن باشد به همان نسبت از دیه کسر و در غیر این صورت، ارش پرداخت میشود.
+ماده ۵۸۸- درآوردن و یا از بین بردن چشم بینای کسی که فقط یک چشم بینا دارد و چشم دیگرش نابینای مادرزادی و یا به علل غیرجنایی از بین رفته باشد موجب دیه کامل است لکن اگر چشم دیگرش را در اثر قصاص یا جنایتی که استحقاق دیه آن را داشته است از دست داده باشد دیه چشم بینا، نصف دیه کامل میباشد.
+ماده ۵۸۹- دیه درآوردن و یا از بین بردن هر چشمی که بینایی ندارد یک ششم دیه کامل است.
+ماده ۵۹۰- دیه مجموع چهارپلک دوچشم، دیه کامل، دیه هریک از پلکهای بالا، یک ششم دیه کامل و دیه هر یک از پلکهای پایین، یک چهارم دیه کامل است.
+تبصره – هرگاه کسی چشم و پلک را یکجا از بین ببرد، هریک دیه جداگانه دارد.
+ماده ۵۹۱- شکافتن هریک از پلکهای بالا، موجب یک ششم دیه و شکافتن هریک از پلکهای پایین، موجب یک چهارم دیه است.
چنانچه جرمی واقع شود به منظور پیگیری و شکایت باید شاکی یا زیان دیده از جرم اقدام به ثبت شکایت در مرجع صالح کند.
-به عبارتی دیگر شکایت که ممکن است شفاهی هم باشد باید وجود داشته باشد تا انتظار تظلم خواهی وجود داشته باشد. البته در برخی جرایم به لحاظ عمومی بودن موضوع بدون شکایت و وجود شاکی مجرم تحت پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت.
-اما آنچه در این نوشتار بدان خواهیم پرداخت بیان این مطلب است که شاکی برای طرح شکایت کیفری خود میتواند هم به کلانتری و هم به دادسرا مراجعه کند.
-بنابراین ظابطان عام دادگستری که شامل فرماندهان، افسران و درجهداران نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران که آموزش مربوط را دیده باشند هستند موظف اند شکایت کتبی یا شفاهی را همه وقت قبول کنند.
-پس شهروندان میتوانند به منظور ثبت شکایت خود به کلانتری مربوطه مراجعه و پس از طی مراحل قانونی و اداری مربوطه نسبت به ثبت شکایت خود در کلانتری اقدام کنند.
-ماموران کلانتری مکلفند پس از دریافت شکایت، کتباً به شاکی رسید تحویل دهند و به فوریت پرونده را نزد دادستان یا قاضی کشیک جهت صدور دستورات قانونی لازم ارسال کنند.
-هرگاه ضابط عام گفته شده در بالا علی رغم تکلیف قانونی خود نسبت به ثبت شکایت شهروندان اقدام نکندبه انفصال از سه ماه تا یک سال از خدمات دولتی محکوم خواهند شد.
در شرکتی که کارگران آن در ابتدا به صورت پیمانی جذب و بعداز گذشت بیش از ۶سال قراردادی سرجمع نزدیک به ۱۱سال سابقه در شرکت را داشته باشد وقرارداد بصورت ۶ماه یکبار تمدید گردد آیا کارفرما میتواند با او قطع رابطه کند ؟
1-تمدید و یا تجدید قرارداد کار منوط به توافق طرفین ( کارگر و کارفرما ) خواهد بود.
2-عدم تمدید و یا تجدید قرارداد کار از سوی طرفین به منزله اتمام مدت قرارداد کار از مصادیق خاتمه کار موضوع ماده ۲۱ قانون کار می باشد .
3-در این صورت کارفرما مکلف است برابر مواد ۲۴ و ۷۱ قانون کار مزایای سنوات خدمت و ذخیره مرخصی را به کارگر پرداخت نموده و کارگر با دریافت مزایای اخیر حقی بر ذمه کارفرما نداشته و درصورت تمایل میتواند با در دست داشتن آخرین قرارداد کار خود جهت برخورداری از مزایای حمایتی بیمه بیکاری به اداره تعاون کار و رفاه اجتماعی محل مراجعه نماید ./حل اختلاف
یکی از راههای مطالبه مهریه از شوهر مراجعه به اجرای ثبت اسناد رسمی است. در این روش زن میتواند قباله ازدواج خود را به دفترخانه محل ثبت عقد ارائه کند و تقاضای صدور اجرائیه کند. سپس با اجراییه به اداره ثبت مراجعه و مهریه خود را مطالبه کند. در این روش زوجه باید هزینه اجرایی را هم که برابر با نیم عشر دولتی است پرداخت کند که بعدا این هزینه از شوهر گرفته خواهد شد. برای اجرای مهریه مالی اعم از وجه نقد یا مال منقول (ماشین، موبایل یا...) و یا مال غیر منقول (ملک) توقیف میشود البته به شرط اینکه جزو مستثنیات دین نباشد. بنابراین گامهای زیر باید به ترتیب طی شود:
۱- مراجعه به دفترخانه محل ثبت عقد و ارایه قباله ازدواج.
۲- مراجعه به اداره ثبت محل با همراه داشتن اجراییه صادره از دفترخانه.
۳- پرداخت نیم عشر دولتی: بابت اجرای اسناد رسمی نیم عشر مبلغ اجراییه گرفته میشود نیمعشر مزبور را حقالاجرا میگویند. (ماده ۱۳۱ قانون ثبت ) حقالاجرا حقی است به صورت پول که دولت از بابت اجراییه اسناد رسمی میگیرد که پنج درصد مبلغ اجراست.
۴- معرفی اموالی برای توقیف.به موجب آیین نامه اجرایی اداره ثبت، معرفی مال جهت توقیف، 10 روز پس از ابلاغ اجراییه است.
هدف از اقامه دعوی در دادگستری رسیدن به خواسته است که جز با اجرای حکم، این هدف به دست نمیآید و معمولاً محکوم علیه تمایل به اجرای داوطلبانة حکم ندارد.
پس محکوم له مجبور است با توسل به اجرای قضائی و توقیف و مزایده اموال محکوم علیه، حکم را اجرا کند. از طرفی هم محکوم علیه با محکوم شدن به پرداخت دین، حق حیات خود را از دست نمیدهد و مصلحت زندگی او هم ایجاب میکند که برخی اموالش از توقیف و مزایده مصون باشد. شرع مقدس اسلام و قوانین موضوعه به این مسئله مهم توجه داشتهاند، بنابراین اموالی را که جزء ضروریات زندگی مدیون باشد، از توقیف معاف کردهاند.مسائلی که در عمل پیرامون مستثنیات دین مطرح میشود، در حقوق ایران، با تاکید بر نحوه عمل در دادگستری و اشاراتی مختصر در دو مرجع غیردادگستری (اداره ثبت ودارایی) مورد بررسی، نقد و تحلیل قرار میگیرد.
در تمام مواردی که رأی دادگاه برای وصول دین به موقع به اجرا گذارده میشود، اجرای رأی از مستثنیات دین اموال محکوم علیه ممنوع است که مستثنیات دین عبارت است از:
الف- مسکن مورد نیاز محکوم علیه و افراد تحت تکفل وی با رعایت شئون عرفی.
ب- وسیله نقلیه مورد نیاز و متناسب با شأن محکوم علیه.
ج- اثاثیه مورد نیاز زندگی که برای رفع حوایج ضروری محکوم علیه، خانواده و افراد تحت تکفل وی لازم است.
د- آذوقه موجود به قدر احتیاج محکوم علیه و افراد تحت تکفل وی برای مدتی که عرفاً آذوقه ذخیره میشود.
هـ- کتاب ها و ابزار علمی و تحقیقاتی برای اهل علم و تحقیق متناسب با شأن آنان.
و- وسایل و ابزار کار کسبه، پیشه وران، کشاورزان و سایر اشخاصی که وسیله امرار معاش محکوم علیه و افراد تحت تکفل وی است.
واما موضوع مهم بعدی، نحوه رسیدگی به مستثنیات دین است.
در این مورد باید گفت اگر مستند اجرا، حکم دادگاه باشد، بحث اجرای احکام دادگستری مطرح میشود.
مراجع مختلف دادگستری ممکن است درخصوص اتخاذ تصمیم راجع به مستثنی بودن یا نبودن اموال مدیون صالح بهنظر برسند.
همینطور در مراجع غیردادگستری، اداره ثبت، اداره دارایی یا اداره کار و مراجع عالی رسیدگی به اعتراض، اجراییههای صادره از مراجع فوق، ممکن است بهعنوان مرجع صالح در اتخاذ تصمیم درخصوص تشخیص مستثنیات دین اموال مدیون یا متعهد سند، مطرح شوند.
چنانچه در مرحله اجرای حکم ایراد و اشکالی در توقیف و فروش اموال یا بهطور کلی در عملیات اجرایی پدید آید، بهطوری که بر فرض محکومله (کسی که حکم به نفع اوست) اموالی را معرفی کند که جزء مستثنیات دین اموال محکومعلیه است یا اینکه بعد از توقیف مال، محکومعلیه مدعی شود اموال توقیف شده جزء مستثنیات دین است، این ایراد و اشکال به مفاد حکم ناشی از اجمال یا ابهام حکم یا محکومبه نیست، بلکه اشکالی است که در اجرای حکم پدید آمده است.
قانونگذار در بحث مستثنیات دین (ماده ۵۲۵) مرجع صالح جهت رسیدگی به اختلاف طرفین راجع به مستثنیات دین را دادگاه صادرکننده حکم لازمالاجرا، معرفی کرده است.
در مورد حکمی که در مرجع تجدیدنظر تائید یا نقض شده باشد با توجه به مفاد این ماده باید گفت چون حکم لازمالاجرا، حکمی است که دادگاه تجدیدنظر صادر کرده است، بنابراین چنانچه در مرحله اجرا، طرفین راجع به تعیین مستثنیات دین اختلاف داشته باشند، دادگاه تجدیدنظر باید اظهار نظر کند.
البته با توجه به اصل صلاحیت دادگاه صادرکننده اجراییه در رسیدگی به رفع مشکلات که در مرحله اجرا، درخصوص نحوه و اجرای حکم پدید میآید (مواد ۲۵ و ۲۶ ق.ا.ا. م) دادگاه صادرکننده اجراییه را جهت رفع اختلاف طرفین درباره تعیین میزان مستثنیات دین متناسب با شأن و نیاز محکومعلیه، میتوان صالح دانست ورویه قضائی نیز برهمین منوال است.
ما برای اخذ حق ارث خود وکیل انتخاب کردیم وکیل از ما در برگه ای که رویش وکالتنامه نوشته شده بودو پر نشده و سفید بود و پشت ان موارد وکالت قید شده بود )یک فرم مربوط به دادگستری بود ظاهرا")امضا گرفت ایا مشکل برایمان ایجاد می شود و این بار وکیل حق ما را می خورد یا خیر و چه باید بکنیم؟
خیر مشکلی برای شما ایجاد نخواهد شد به دلیل اینکه اولا مفاد وکالت نامه صریحا قید شده است که وکیل باید چه اقدامی انجام دهند ثانیا وکیل امین موکل میباشد و تخلف از مفاد وکالت خیانت در امانت محسوب خواهد شد.
در ابتدا شما می بایستی گواهی انحصار وراثت دریافت نمائید چگونگی و تشریفات دادرسی مربوط به صدور گواهی انحصار وراثت به ترتیب زیراست. مدارک لازم برای تقا ضای انحصار وراثت : 1- شناسنامه و گواهی فوت متوفی : ارایه اصل گواهی فوت و کپی برابر اصل شده آن به ضمیمه درخواست الزامی است . 2- استشهادیه محضری : اسامی کلیه وراث می بایست در فرم مخصوصی که توسط دادگستری در اختیار متقاضیان قرار می گیرد نوشته و توسط 2نفر از اشخاصی که وراث و متوفی را می شناسند در یکی از دفاتر اسناد رسمی امضاء شده و امضاء ایشان نیز توسط دفاتر اسناد رسمی گواهی شود . 3-رسید گواهی مالیاتی (مالیات بر ارث ): وراث باید پس از فوت متوفی لیست کلیه اموال و داراییهای منقول و غیر منقول متوفی را به اداره دارایی حوزه محل سکونت متوفی ارایه نمایند و رسید آن را در یافت داشته و بهمراه تقاضای گواهی انحصار وراثت به دادگاه تقدیم نمایند . 4-کپی برابر اصل شده شناسنامه وراث : متقاضی انحصار وراثت می بایست علاوه بر شناسنامه خود کپی برابر اصل شده شناسنامه سایر وراث را نیز تهیه و به دادگاه تقدیم نماید ارایه اصل شناسنامه ها جهت ملاحظه توسط مدیر دفتر دادگاه الزامیست . 5-دادخواست : پس از تهیه مدارک فوق الذکر متقاضی باید داد خواستی به خواسته صدور گواهی انحصار وراثت تنظیم و همراه مدارک یاد شده به دادگاه ارایه نماید . دادخواست را به کدام دادگاه ارایه نماییم ؟ مطابق ماده 20 قانون آیین دادرسی در امور مدنی دعاوی راجع به ترکه متوفی در دادگاه محلی که آخرین اقامتگاه متوفی در ایران آن محل بوده و اگر آخرین اقامتگاه متوفی معلوم نباشد رسیدگی در صلاحیت دادگاهی است که اخرین محل سکونت متوفی در ایران در حوزه آن بوده است ،بنا براین دادگاه صالح جهت تقدیم دادخواست انحصار وراثت دادگاهی است که آخرین محل سکونت متوفی بوده است .( البته با توجه به قوانین جدید ,شوراهای حل اختلاف صالح به رسیدگی می باشند) اشخاص صلاحیت دار برای ارایه دادخواست انحصار وراثت : وراث متوفی و اشخاص ذینفع (هر شخصی که منفعتی در اموال متوفی دارد) می توانند از دادگاه تقاضای صدور گواهی انحصار وراثت نمایند نکته قابل توجه اینکه چنانچه وراث و یا اشخاص ذینفع متعدد باشند نیازی به درخواست همگی آنها نمی باشد و اقدام یک نفر از افراد مذ کور برای امضاء وارایه دادخواست کافی است . تشریفات دادرسی پس از تقدیم دادخواست : دادگاه پس از ملاحظه اسناد و مدارک مربوطه با هزینه متقاضی در خواست وی را یک نوبت در یکی از روزنامه های کثیر الانتشار یا محلی آگهی می نماید. پس از گذشت یک ماه از تاریخ نشر آگهی در صورتی که کسی به آن اعتراض ننماید گواهی انحصار وراثت که بیانگر مشخصات و تعداد وراث و نسبت آنها با متوفی و سهم ایشان از ما ترک است صادر می نماید . در صورتیکه پس از نشر آگهی کسی به مفاد دادخواست معترض باشد و اعتراض خویش را تقدیم دادگاه نماید دادگاه جلسه ای راجهت رسیدگی تعیین نموده و به متقاضی و معترض ابلاغ می نماید پس از رسیدگی حکم مقتضی صادر می نماید که قابل تجدید نظر خواهد بود . نکات قابل توجه در گواهی انحصار وراثت : * در صورتی که برای محجور قیم مشخص نشده باشد دادستان می تواند به درخواست گواهی انحصار وراث اعتراض نماید . * در صورتی که بهای ترکه بیش از 10 میلیون ریال نباشد ضرورتی برای نشر آگهی نیست در این حالت دادگاه با ملاحظه مستند است و مدارک تقدیمی اتخاذ تصمیم می نماید . * در مورد وراث روستاییان در صورتی که بهای ترکه بیش از ده میلیون ریال باشد آگهی برای یک بار ودر یک روز در معابر و اماکن عمومی روستای محل اقامت متوفی نصب خواهد شد و نیازی به نشر آگهی در جراید نیست . * در صورتیکه متقاضی نام یک یا چند تن از وراث را در دادخواست اعلام ننماید .عمل وی در حکم کلاهبرداری بوده با شکایت ایشان قابل تعقیب و مجازات خواهد بود . پس از آن شما می بایستی به شرح ذیل درخواست تقسیم ماترک بنمائید. در برگ دادخواستی که از دادگاه باید بگیرید چند قسمت وجود دارد که می بایست پر شوند. 1- نام و مشخصات خواهان که اسم یک یا چند ورثه را می نویسید 2- نام و مشخصات خوانده که اسم دیگر وراث را مینویسید 3- خواسته: تقسیم ماترک 4- دلایل و منضمات : گواهی انحصار وراثت، رونوشت شناسنامه و... 5- شرح دادخواست: ریاست محترم دادگاههای عمومی با سلام احتراما به استحضار می رساند به حکایت گواهی انحصار وراثت شماره ........ صادره از دادگاه .......... اینجانب .......... ورثه مرحوم ........... میباشم و ماترک ایشان به شرح ذیل است: 1).......... 2)......... 3)........ خواهشمند است نسبت به امرتقسیم ماترک متوفی رسیدگی و حکم مقتضی اصدار فرمایید. با احترام امضا بله هر مدرک و سندی که بین طرفین امضاء شده و در مورد آن توافق نموده اند می تواند در دادگاه مورد استفاده قرار بگیرد.