⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖بابیش از8سال سابقه حقوقی

ربا خواری و مجازات آن :

ربا دهنده و گیرنده به 6 ماه تا 3 سال حبس محکوم می‌شوند چه ربا دهنده و چه گیرنده و نیز شخصی که واسطه عمل رباست مجرم محسوب می‌شوند و هر یک به شش ماه تا سه سال حبس و تا 74 ضربه شلاق و نیز جزای نقدی معادل مال مورد ربا محکوم می شوند و همچنین ربا گیرنده باید مبلغ اضافه را به ربا دهنده بازگرداند…

 

برابر قانون هر نوع توافق بین دو یا چند نفر تحت هر قراردادی اعم از خرید و فروش، صلح و غیره که جنسی را با شرط اضافه با همان جنس معامله کنند یا زاید بر مبلغ پرداختی دریافت شود ربا به حساب می‌آید.
برابر فقه و قانون تا زمانی که وجه اضافی دریافت نشود ربا محقق نخواهد شد بنابراین صرف توافق به اینکه شخصی وجهی را در قبال وجه اضافی به کسی بدهد این عمل جرم نبوده و ربا نیست ملاک اخذ وجه است.
جرم ربا از جمله جرایم غیر قابل گذشت است بنابراین جنبه عمومی آن برتر از جنبه خصوصی آن است و مقامات قضایی حتی بدون شکایت شاکی خصوصی مکلف به تعقیب و رسیدگی هستند و اصولاً برای رسیدگی به این جرم در مبادی امر دادسرای عمومی و انقلاب محل دریافت ربا صلاحیت رسیدگی دارد.

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شرایط دریافت حقوق بیکاری به شرح زیر است:.

1  بیمه شدگان، باید حداقل شش ماه سابقه پرداخت حق بیمه داشته باشند.
2 فرد بیکار، از تاریخ بیکاری، ظرف پانزده روز، و حداکثر یکماه به شرط داشتن عذر موجه، به هیات های حل اختلاف اداره کار مراجعه تا پس از طی مراحل قانونی به سازمان تامین اجتماعی برای دریافت حقوق معرفی شوند.

 

* یادآوری می شود که، اگر بیمه شده از تاریخ بیکاری، بیش از یک ماه به اداره کار مراجعه نکند، مشمول دریافت بیمه بیکاری نمی شود.

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا کلاهبرداری از کارت‌های عابر بانک را پلیس فتا پیگیری می‌کند.

اگر کلاهبرداری به گونه‌ای از طریق فضای مجازی صورت گیرد (مثل کلاهبرداری اینترنتی و سوء استفاده از رمز دوم و CVV2 موجود روی کارت بانکی) در حوزه کاری پلیس فتا بوده و قابل پیگیری می‌باشد . در غیر اینصورت شاکی می بایست جهت پیگیری شکایت خود به پلیس آگاهی محل سکونت خود مراجعه نماید (مانند کلاهبرداری‌هایی که در آن مالباخته را به پای دستگاه عابربانک کشیده و با شگردهایی خاص اطلاعات حساب و کارت وی را کسب می نمایند)

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا ازدواج موقت مرد، حق طلاق را به همسر دائمش می‌دهد؟.

ازدواج مجدد مرد اعم از عقد دایم یا موقت منوط به رعایت شرایط قانونی می باشد؛ درغیراینصورت از موارد ضمن عقد محسوب و زوجه می تواند اقدام قانونی نماید؛ البته باید درنظر داشت مطابق نظر برخی، ازدواج مجدد مرد در فرضی که ناشی از امتناع زوجه از ایفای وظایف زناشویی باشد، از مصادیق شروط ضمن عقد و ایجاد حق تقاضای طلاق نمی باشد.

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مجازات قاچاق اسلحه چیست؟.

یکی از مواردی که در امنیت جامعه موثر است جلوگیری از قاچاق، تولید، توزیع و خرید و فروش اسلحه چه از نوع گرم و چه از نوع سرد است. از همین رو قانونگذار برای این قبیل جرائم مجازات‌های دقیق و مشخصی را تعیین کرده است که به نحو مطلوبی در تامین امنیت جامعه موثر است.

قانونگذار در ماده 5 قانون مجازات قاچاق اسلحه و مهمات و دارندگان سلاح و مهمات غیرمجاز می‌گوید:

هرکس مرتکب قاچاق سلاح گرم یا سرد جنگی یا سلاح شکاری یا قطعات مؤثر یا مهمات آنها شود یا نسبت به ساخت، مونتاژ، فروش یا توزیع هر یک از آنها اقدام کند به ترتیب زیر به حبس تعزیری محکوم می‌شود:

الف ـ سلاح سرد جنگی، سلاح شکاری یا مهمات آن، به حبس از شش ماه تا دو سال
ب ـ سلاح گرم سبک غیرخودکار، مهمات یا قطعات مؤثر آن، به حبس از دو تا پنج سال
پ ـ سلاح گرم سبک خودکار، مهمات یا قطعات مؤثر آن، به حبس از پنج تا ده سال
ت ـ سلاح گرم نیمه‌سنگین و سنگین، مهمات یا قطعات مؤثر آن، به حبس از ده تا پانزده سال

تبصره ـ هرگاه موضوع جرم این ماده بیش از یک قبضه یا قطعات مؤثر از چند قبضه باشد مجازات مرتکب حسب مورد یک درجه تشدید می‌شود.

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اگر اشخاص با یکی از موارد زیر مواجه شدند، می توانند چک را برگشت بزنند:.

۱. نبودن وجه نقد یا کافی نبودن آن

2. صدور دستور عدم پرداخت وجه چک به بانک از طرف صاحب حساب

3. تنظیم چک به صورت نادرست از قبیل عدم مطابقت امضا، اختلاف در مندرجات چک، قلم خوردگی و...

4. صدور چک از حساب مسدود

اما نکته مهم آن است که وصف کیفری و حقوقی زمانی مطرح می شود که دارنده چک برگشتی، آگاهی نسبت به مدت زمان قابل قبول برای طرح شکایت را ندارد.

به موجب ماده (۱۱) قانون صدور چک، مهلت شکایت کیفری علیه صادرکننده چک ۲ دوره ۶ ماهه می باشد. منظور از این دو دوره، ابتدا حداکثر تا ۶ ماه پس از تاریخ صدور چک است که دارنده چک می تواند آن را برگشت زده و گواهی عدم پرداخت دریافت کند. پس اگر در این مدت، دارنده چک آن را به بانک ارائه نداده و مقدمات شکایت را فراهم نکند، این مهلت از بین می رود و دیگر قابل تعقیب کیفری نیست.

۶ ماه دوم از تاریخ صدور گواهی عدم پرداخت است، بدین منظور که اگر دارنده چک در مهلت ۶ ماه پس از تاریخ صدور، چک را به بانک برده و در صورت نبود وجه نقد در حساب، آن را برگشت زده و گواهی عدم پرداخت از طرف بانک صادر شود، از این تاریخ وی نیز ۶ ماه وقت رسیدگی کیفری در محاکم دادگستری را خواهد داشت؛ ولی اگر دارنده چک در مهلت های یاد شده، اقدامی نکند، دیگر امکان شکایت کیفری و محکوم کردن صادرکننده چک به مجازات هایی که در قانون ذکر شده است، وجود ندارد و می توان از طریق طرح دعوای حقوقی و تقدیم دادخواست به دادگاه صالح تنها به طلب مادی و خسارت های وارده دست یافت که این امر مستلزم جریان طولانی دادرسی است و دارندگان چک بی محل تمایل چندانی به استفاده از آن را ندارند.

برای مثال تاریخ صدور چکی ۱۰ / ۱ / ۸۹ است، دارنده چک برای تعقیب کیفری فقط ۶ ماه فرصت دارد که چک را برگشت بزند؛ یعنی تا تاریخ ۱۰ / ۷ / ۸۹. حال اگر در این مدت چک را برگشت زد، می تواند تا ۶ ماه پس از این تاریخ (برگشت زدن چک یا دریافت گواهی عدم پرداخت از بانک) به مراجع صالح برود و اقامه دعوای کیفری کند؛ اما اگر تا تاریخ ۱۰ / ۷ / ۸۹ چک را برگشت نزند، دیگر نمی تواند تقاضای تعقیب کیفری کند و از مهلت ۶ ماه دومی استفاده کند.

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اعاده دادرسی چیست و در چه شرایطی امکان‌پذیر است؟.

اعاده دادرسی از جمله روش‌های فوق‌العاده شکایت از احکام است که راهی برای برگشت به دادگاه صادرکننده حکم قبلی محسوب می‌شود؛ با این هدف که دادگاه از رأی قطعی سابق خود بازگردد، چرا که شاکی مدعی است صدور آن رأی از روی اشتباه بوده و دلایل ...

اعاده دادرسی از جمله روش‌های فوق‌العاده شکایت از احکام است که راهی برای برگشت به دادگاه صادرکننده حکم قبلی محسوب می‌شود؛ با این هدف که دادگاه از رأی قطعی سابق خود بازگردد، چرا که شاکی مدعی است صدور آن رأی از روی اشتباه بوده و دلایل موجود اجازه نمی‌دهد که چنین حکمی بماند.

هدف اصلی از دادرسی حفظ حق و اجرای عدالت است و دادرس نیز مانند سایرین در معرض خطا و اشتباه قرار دارد. در صورتی که در نتیجه دادرسی حکمی صادر شود که با خطا همراه باشد، تردیدی نیست که باید مجدد مورد رسیدگی قضایی قرار گیرد؛ بنابراین برای اینکه رأی دادگاه‎ها مصون از خطا باشد، اعاده دادرسی پیش‎بینی شده است.

انواع اعاده دادرسی


اعاده دادرسی با توجه به نحوه‎ اقامه آن به دو نوع تقسیم می‌شود:


1- برابر بند الف ماده 432 قانون آیین دادرسی مدنی، اگر متقاضی اعاده دادرسی به طور مستقل آن را درخواست کند، این درخواست، اعاده دادرسی اصلی محسوب می‎شود. یعنی چنانچه بدون اینکه دعوایی در جریان رسیدگی باشد، یکی از طرفین حکمی که سابقا صادر شده است، درخواستی را به عنوان اعاده دادرسی مطرح کند، این درخواست، اعاده دادرسی اصلی خواهد بود که باید ضمن دادخواست به دادگاه صلاحیت‎دار تقدیم شود.


2- در مقابل اعاده دادرسی اصلی، اعاده دادرسی طاری قرار دارد که در بند ب همان ماده به آن اشاره شده است. اعاده دادرسی طاری در ضمن دادرسی مطرح می‎شود؛ این در حالی است که در اعاده دادرسی اصلی پرونده‎ای در حال رسیدگی نیست تا ضمن آن اعاده دادرسی مطرح شود.

جهات درخواست اعاده دادرسی


اعاده دادرسی به استحکام احکام لطمه می‎زند و اعتبار احکام را سست می‎کند؛ بنابراین استفاده از آن بسیار محدود است و تنها در مواردی که قانون مقرر کرده، قابل استفاده است. در جلسه دادرسی نیز تنها به جهتی رسیدگی می‎شود که در دادخواست اعاده دادرسی قید شده است. بر اساس ماده 436 قانون آیین دادرسی مدنی، در اعاده دادرسی به جز آنچه که در دادخواست اعاده دادرسی ذکر شده است، جهت دیگری مورد رسیدگی قرار نمی‌گیرد.


جهات اعاده دادرسی عبارتند از؛


1- موضوع حکم، مورد ادعای خواهان نبوده باشد. به عنوان مثال، خواهان از دادگاه، صدور حکم تخلیه را تقاضا کند و دادگاه علاوه بر صدور حکم تخلیه، حکم به پرداخت اجرت‎المثل صادر کند.


2- حکم به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد. مانند اینکه خواسته خواهان 10 میلیون تومان است اما دادگاه بر اساس نظر کارشناس حکم به پرداخت 15 میلیون تومان خسارت داده است. این جهت اعاده دادرسی در مواردی قابل تحقق است که خواسته پول رایج ایران، پول خارجی یا مالی کلی باشد. (مانند صد تن گندم یا سکه طلا) ارایه حکم مورد درخواست اعاده دادرسی دلیل تحقق این جهت اعاده دادرسی است.


3- وجود تضاد در مفاد یک حکم که ناشی از استناد به اصول یا به مواد متضاد باشد. مثلاً دادگاه شرط ضمن عقد را نامشروع دانسته و در عین حال با استناد به ماده 237 قانون مدنی، خوانده را ملزم به انجام آن شرط کرده است.


4- حکم صادره با حکم دیگری در خصوص همان دعوا و اصحاب آن، که قبلاً توسط همان دادگاه صادر شده است، متضاد باشد؛ بدون آن‎ که سبب قانونی موجب این مغایرت باشد.


5- طرف مقابل درخواست‎کننده اعاده دادرسی حیله و تقلبی به‎ کار برده که در حکم دادگاه موثر بوده است. حیله و تقلب می‎تواند مصادیق متعددی داشته باشد. مانند اینکه خواهان کاری کند که شخصی غیر از خوانده به‎ عنوان خوانده در دادگاه حاضر شود و برخلاف واقع به صحت ادعاهای خواهان اقرار کند.


6- حکم دادگاه مستند به اسنادی بوده که پس از صدور حکم، جعلی بودن آنها ثابت شده باشد.


7- پس از صدور حکم، اسناد و مدارکی به دست می‎آید که دلیل حقانیت درخواست‎کننده اعاده دادرسی باشد و ثابت شود اسناد و مدارک یادشده در جریان دادرسی مکتوم بوده و در اختیار متقاضی نبوده است.

چگونگی رسیدگی به دادخواست اعاده دادرسی


دادگاه پس از بررسی دادخواست اعاده دادرسی، موضوع را صورت‎جلسه کرده و به همین وسیله قرار قبول یا رد دادخواست را صادر می‎کند. چنانچه قرار قبولی دادخواست صادر شود، دادگاه دستور تعیین وقت رسیدگی و ابلاغ آن به همراه نسخه دوم دادخواست به طرف مقابل و ابلاغ وقت به درخواست‎کننده را صادر می‎کند. هرگاه قرار رد درخواست صادر شود، این قرار به طرفین ابلاغ می‎شود.

مرجع اعاده دادرسی


بر اساس ماده 432 قانون آیین دادرسی مدنی، مرجع صلاحیت‎دار در رسیدگی به درخواست اعاده دادرسی دادگاهی است که حکم قطعی را صادر کرده است. بنابراین اگر دادگاه بدوی حکم قطعی را صادر کرده باشد، همان دادگاه مرجع صالح برای رسیدگی به درخواست اعاده دادرسی است و در صورت قبول این درخواست به استناد تبصره‎ ذیل ماده 435 قانون آیین دادرسی مدنی، رسیدگی ماهوی کرده و حکم مقتضی صادر می‎کند. حکم صادره توسط این دادگاه نیز طبق مقررات قابل تجدیدنظرخواهی است.در صورتی که دادگاه تجدیدنظر حکم قطعی را صادر کرده باشد، این دادگاه مرجع صالح برای اعاده دادرسی خواهد بود و در صورت قبول درخواست اعاده دادرسی و انجام رسیدگی‎های لازم، مبادرت به صدور رأی می‌کند که این رأی قطعی خواهد بود. البته در صورتی که جهت درخواست اعاده دادرسی، مغایرت دو حکم صادره از دادگاه واحد باشد، دادخواست اعاده دادرسی به شعبه دادگاه صادرکننده حکم دوم تقدیم می‎شود.
اگر تقاضای اعاده دادرسی به استناد ماده 18 اصلاحی قانون تشکیل دادگاه‎های عمومی و انقلاب انجام شود، مرجع دریافت درخواست اعاده دادرسی به شرح زیر است؛
الف) متقاضیان و معترضان به احکام قطعیت‌یافته مرحله‎ بدوی و تجدیدنظر هر استان به عنوان خلاف بین شرع باید به دادگستری همان استان مراجعه کنند.
ب) متقاضیان و معترضان به احکام قطعیت‎یافته در دیوان عالی کشور و شعب تشخیص به عنوان خلاف بین شرع باید برای تسلیم درخواست و مدارک خود به دادستانی کل کشور مراجعه کنند.
ج) متقاضیان و معترضان به احکام قطعیت‎یافته در سازمان قضایی نیروهای مسلح به عنوان خلاف بین شرع باید برای تسلیم درخواست و مدارک خود به نمایندگان حوزه‎ نظارت قضایی ویژه در سازمان قضایی نیروهای مسلح همان استان یا به رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح در تهران مراجعه کنند.

مهلت درخواست اعاده دادرسی


مهلت درخواست اعاده دادرسی برای اشخاص مقیم ایران 20 روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه و به شرح زیر است؛


1- نسبت به آرای حضوری قطعی، از تاریخ ابلاغ.
2- نسبت به آرای غیابی، از تاریخ انقضای مهلت واخواهی و درخواست تجدیدنظر.
البته در مواردی که درخواست‎کننده‎ اعاده دادرسی عذر موجهی داشته باشد، باید دلایل عذر خود را ضمن دادخواست به دادگاهی که مرجع رسیدگی به اعاده دادرسی است، ارایه کند. دادگاه در این موارد در ابتدا به ادعای داشتن عذر، رسیدگی می‎کند و چنانچه عذر را موجه تشخیص دهد، قرار قبول دادخواست اعاده دادرسی را صادر و سپس دادخواست را برای انطباق داشتن یا انطباق نداشتن با جهات اعاده دادرسی بررسی می‎کند و در نتیجه قرار قبول یا رد اعاده دادرسی را صادر خواهد کرد. (ماده 427 و 306 قانون آیین دادرسی مدنی)‎ مهلت‎های مقرر در مواد 428، 429 و 430 قانون آیین دادرسی مدنی نیز مبتنی بر این اصل است و هیچ مهلتی علیه کسی که قادر به استفاده از آن نباشد، آغاز نمی‎شود.

تمدید مهلت


تمدید مهلت درخواست اعاده دادرسی ممنوع است مگر در مواردی که قانون معین کرده باشد. مواردی که با توجه به ماده 431 قانون آیین دادرسی مدنی، تمدید مهلت مجاز شمرده شده، دو مورد است؛


1- چنانچه شخصی که حق درخواست اعاده دادرسی دارد، قبل از انقضای مهلت اعاده دادرسی، ورشکسته یا محجور شود یا فوت کند، مهلت جدید از تاریخ ابلاغ حکم، نسبت به مدیر تصفیه‎ شخص ورشکسته و قیم شخص محجور و در صورت فوت به وراث یا قائم‌مقام یا نماینده قانونی وراث آغاز می‎شود. (ماده 337 قانون آیین دادرسی مدنی)
2- اگر سِمَت یکی از اشخاص که به عنوان نمایندگی از قبیل ولایت یا قیمومیت یا وصایت در دعوا دخالت داشته‎اند، قبل از انقضای مهلت درخواست اعاده دادرسی از بین برود، مهلت مقرر از تاریخ ابلاغ حکم به کسی که به این سِمَت تعیین می‎شود، آغاز خواهد شد و اگر زوال این سِمَت به واسطه‎ رفع حجر باشد، مهلت درخواست اعاده دادرسی از تاریخ ابلاغ حکم به کسی که از وی رفع حجر شده است، آغاز می‌شود. (ماده 338 قانون آیین دادرسی مدنی)

چگونگی اجرای حکم مورد درخواست اعاده دادرسی


قابلیت اعاده دادرسی و حتی صرف درخواست اعاده دادرسی مانع از اجرای حکم نیست. در صورتی که قرار قبولی درخواست اعاده دادرسی صادر شود، از آنجاییکه با تشخیص دادگاه علایمی مبنی بر نادرست بودن حکم وجود دارد و اجرای آن ممکن است خساراتی را برای متقاضی اعاده دادرسی ایجاد کند، بنابراین در مواردی که جبران این خسارت ناممکن است، اجرای حکم متوقف می‎شود. با توجه به ماده 437 قانون آیین دادرسی مدنی، با صدور قرار قبولی اعاده دادرسی اصل بر توقف عملیات اجرایی حکم است؛ مگر اینکه محکوم‎به، مالی باشد و محکوم‎له تأمین مناسبی برای اجرای حکم بدهد. البته عملیات اجرایی زمانی متوقف می‎‌شود که حکم در حال اجرا باشد اما در صورتی که حکم قبلاً اجرا شده بود، دادگاه تا صدور حکمِ اعاده دادرسی نباید در خصوص اعاده‎ وضعیتِ عملیات اجرایی تصمیم بگیرد. باید توجه داشت که دادگاه در این خصوص نباید رأساً اقدام کند بلکه با تقاضای خواهانِ اعاده دادرسی، دادگاه دستور توقف اجرای حکم را می‎دهد.پس از توقف عملیات اجرایی تا معلوم شدن نتیجه‎ قطعی، اعاده دادرسی همچنان متوقف می‎ماند مگر اینکه محکوم‎به مالی باشد و محکوم‎له درخواست ادامه‎ آن را مطرح کند که در این ‎صورت با اخذ تأمین، عملیات اجرایی ادامه می‎یابد.

رأی دادگاه در مرحله اعاده دادرسی


چنانچه دادگاه پس از رسیدگی، درخواست اعاده دادرسی را وارد تشخیص دهد، حکم مورد درخواست اعاده دادرسی را نقض و رأی مقتضی صادر می‎کند. در صورتی که درخواست اعاده دادرسی در مورد قسمتی از حکم باشد، تنها همان قسمت نقض می‎شود. در صورتی که جهت اعاده دادرسی مغایرت دو حکم باشد و دادگاه پس از رسیدگی درخواست اعاده دادرسی را وارد بداند، حکم دوم (مؤخرالصدور) را نقض و حکم نخست درهر حال به قوت خود باقی خواهد بود. (ماده 439 قانون آیین دادرسی مدنی)

تصحیح رأی


تصحیح سهو یا اشتباهاتی که رأی صادره در مرحله‎ اعاده دادرسی متضمن آن است، با توجه به ملاک ماده 309 و تبصره ماده 435 قانون آیین دادرسی مدنی تا قبل از آن ‎که مورد شکایت قرار گیرد، با دادگاه صادرکننده حکم خواهد بود که رأساً یا بنا به درخواست هر یک از طرفین در این خصوص اقدام می‌کند.

چگونگی اجرای رأی صادره در مرحله اعاده دادرسی


در صورتی که حکم مورد درخواست اعاده دادرسی نقض شود، اقدامات اجرایی تا حدی که اجرا شده، باید به درخواست ذی‎نفع و با دستور دادگاهی که اجراییه را صادر کرده است، به حالت پیش از اجرا بازگردد؛ اما اگر چنین حکمی قبلاً اجرا شده باشد، بازگشت عملیات اجرایی به حالت پیش از اجرا با توجه به ماده 39 قانون اجرای احکام مدنی منوط به نهایی شدن حکمی است که پس از اعاده دادرسی صادر می‎شود.

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مفهوم جنایت علیه بشریت و مصادیق آن در قوانین بین المللی چیست؟.

عبارت «جنایت علیه بشریت» بارها و بارها در خبرهای داخلی و خارجی، مقالات مختلف و رخدادهای تاریخی به گوشمان خورده است و کم‌وبیش از مفهوم بین‌المللی آن آگاهیم و نمونه‌های بارز آن همچون کشتار جمعی، نژادی و … را می‌شناسیم؛ اما معنای دقیق این عبارت چیست؟ آیا جرایم محدودی را دربر می‌گیرد یا می‌تواند مصادیق بیشتری را نیز شامل شود؟

از عبارت «جنایت علیه بشریت» تعاریف مختلفی ارائه شده است. در تعریف گسترده، جنایت علیه بشریت، صدمه‌ی عمده و مهمی نسبت به شخص انسان یا وضعیت انسانی (حقوق اساسی انسان) تلقی می‌شود. این جنایت به‌طور گسترده و علیه جمعیت غیرنظامی ارتکاب می‌یابد. نمونه‌هایی از این جنایت، کشتار جمعی، برده‌سازی، اخراج مردم از مناطق اجدادی‌شان، تجاوز جنسی گسترده و… می‌باشند.


تاریخچه‌ی جنایت علیه بشریت

عبارت «جنایت علیه بشریت»، برای نخستین بار در سال ۱۹۱۵ وضع شد. فرانسه، انگلیس و روسیه این عبارت را برای اشاره به قتل عام ارامنه در ترکیه به کار بردند. اما قانون‌گذاری و تعریف آن در سال ۱۹۴۶ و در بند ج ماده‌ی ۶ منشور نورنبرگ صورت گرفت. این منشور، از «قتل عمد (یکی از انواع قتل)، نابودی، برده‌سازی، اخراج و سایر اقدامات غیرانسانی ارتکاب‌یافته علیه هر جمعیت غیرنظامی، پیش از جنگ یا درحین آن؛ یا آزار افراد به دلایل ی، نژادی یا مذهبی، در ارتباط با هر جرمی که در صلاحیت محکمه قرار می‌گیرد، خواه نقض حقوق داخلی کشور محل وقوع محسوب شود یا خیر» صحبت می‌کند. بدین ترتیب، جنایت علیه بشریت تا قبل از جنگ جهانی دوم، مورد توجه و رسیدگی قرار نگرفته بود و برای نخستین بار در محاکمه‌ی نورنبرگ موردبررسی قرار گرفت.


بررسی جنایت علیه بشریت در اساسنامه دیوان کیفری بین المللی

جنایت علیه بشریت، به موجب بند اول ماده‌ی ۷ اساسنامه‌ی دیوان بین‌المللی کیفری، تنها مشتمل بر آن دسته از جنایات فهرست شده است که «به عنوان بخشی از حمله‌ای گسترده و نظام‌مند با هدف ضدیت نسبت به هر جمعیت غیرنظامی» ارتکاب می‌یابند. این عناصر در کنار یکدیگر، شرایط تحقق این جنایت را تشکیل می‌دهند.


۱. جمعیت غیرنظامی

جنایت علیه بشریت با هدف مقابله با جمعیت غیرنظامی تحقق می‌یابد. پس وقوع جنایتی هرچند غیرانسانی علیه یک فرد، موجب شکل‌گیری جنایت علیه بشریت نیست، درعین‌حال واژه‌ی جمعیت به این معنا نیست که کل جمعیت یک کشور یا سرزمین باید تحت تأثیر این حمله قرار بگیرد. در این جنایات، تابعیت مرتکب و تابعیت قربانی هیچ تأثیری در شکل‌گیری جرم ندارند.

اما غیرنظامی به چه کسانی گفته می‌شود؟ چگونه می‌توان نظامیان را از غیرنظامیان تفکیک کرد؟ برای تشخیص اینکه شخصی عضو غیرنظامیان محسوب می‌شود یا خیر، باید نیاز وی را به حمایت در برابر کشور، ارتش و سایر نیروهای سازماندهی‌شده، ملاک قرار داد. عامل تعیین‌کننده، موقعیت رسمی فرد، نظیر عضویت در نیروها یا واحدهای نظامی نیست، بلکه آنچه حائز اهمیت است، نقش واقعی او درهنگام ارتکاب این جنایت می‌باشد؛ بنابراین، اگر موقعیت و شغل فردی نظامی است، اما در شرایط وقوع جنایت سلاح خود را زمین گذاشته است و در درگیری‌ها سهمی ندارد، می‌تواند شخص غیرنظامی محسوب شود.


۲. حمله‌ی گسترده

حمله به معنی برخورد و رفتاری است که دربرگیرنده‌ی اقدامات خشونت‌بار است. این اقدامات شامل هرگونه بدرفتاری با جمعیت غیرنظامی می‌شود که متضمن مصادیق مختلفی است. واژه‌ی گسترده، به معنای تعرض به جمع کثیری از افراد است. معیار گستردگی, عاملی کمّی است که توسط تعداد قربانیان تعیین می‌شود. باید دقت داشته باشیم که حمله‌ی گسترده با حملات و جنایات سازمان یافته متفاوت است. حمله یا جنایت سازمان‌یافته، جرمی مجزاست که با مجموعه‌ای از ت‌ها یا برنامه‌های از پیش طراحی‌شده صورت می‌گیرد و لزوما علیه جمعیت یا قربانیان کثیری واقع نمی‌شود.


۳. عنصر ت

آیا ضرورت دارد که جنایت علیه بشریت بر اساس دلایل ی رخ داده باشد؟ در حقوق بین‌الملل عرفی، هیچ صحبتی از عنصر ت برای محدود کردن جنایت علیه بشریت وجود ندارد و از محاکمات نورنبرگ تابه‌حال نیز، اغلب تعاریفی که از جنایت علیه بشریت ارائه شده‌اند، فاقد معیار ی بوده‌اند.


۴. عنصر روانی

بند اول ماده‌ی ۷ اساسنامه‌ی دیوان بین‌المللی کیفری، مطابق حقوق بین‌الملل عرفی، صریحا مقرر می‌کند که مرتکب باید «با علم» به حمله به جمعیت غیرنظامی اقدام کند. با وجود این، ضرورتی ندارد که مرتکب از جزئیات برنامه یا ت کشور یا سازمان مطلع باشد.


۵. عناصر مادی

موارد ذیل بیش از آنکه عنصر مادی این جرایم باشند، مصادیق آن محسوب می‌شوند. اصولا برای تعریف عنصر مادی جرم، رفتاری کلی تعریف می‌شود و این قاضی است که باید تشخیص دهد، آیا رفتار رخ‌داده در یک واقعه‌ی خاص با این تعریف تطبیق دارد یا خیر. اما در جنایت علیه بشریت، به دلیل محدود بودن موارد رخ‌ داده، مصادیق آن عموما مورد تعریف قرار می‌گیرند.


کشتار

در کشتار، کافی است که مرتکب، موجب ایراد صدمه‌ی جدی به قربانی شود. پس این مفهوم، نه‌ تنها کشتن مستقیم دیگری را دربر می‌گیرد، بلکه متضمن مواردی است که متهم اقدام به ایجاد شرایطی کند که معمولا به مرگ فرد می‌انجامد.
نابودسازی

جنایت علیه بشریت

نابودی، هرچند درنهایت منجر به مرگ قربانی می‌شود، رفتاری است که شرایطی تحمیلی بر فرد ایجاد می‌کند، مثل محرومیت از دسترسی به غذا و دارو.


برده‌سازی

واژه‌ی برده مفهومی سنتی را در ذهن ما تداعی می‌کند. مفهومی که در آن مرتکب با قربانی همچون کالا رفتار می‌کند. اما آنچه ذیل جنایت علیه بشریت قرار می‌گیرد؛ مفهومی متفاوت از نمود سنتی برده‌داری و تجارت برده است. امروزه معیارهای برده‌سازی شامل کنترل و مالکیت، تحدید یا کنترل آزادی عمل، آزادی انتخاب یا آزادی رفت‌و‌آمد یک فرد و جمع‌آوری عوایدی از این مسائل برای مرتکب این امر می‌شود. این کارها غالبا با تهدید یا توسل به زور یا سایر اشکال اجبار، همچون ترس از خشونت، فریبکاری یا خلف وعده، سوءاستفاده از قدرت، آسیب‌پذیری موقعیت قربانی، دستگیری یا اسارت، تعدی روانی یا شرایط اقتصادی-اجتماعی صورت می‌گیرند.

به‌ طور مثال در دیوان یوگسلاوی، در قضیه‌ی اراک، خواندگان دو زن اسیر جوان را برای ماه‌ها در خانه‌ای متروک نگاه داشته و به‌ طور کامل زندگی آنها را تحت کنترل خود گرفته بودند و در کنار سایر موارد، مکررا آنها را مورد تجاوز قرار داده بودند.


کار اجباری

کاراجباری غالبا ذیل برده‌سازی قرار می‌گیرد، اما می‌تواند به‌ صورت مجزا نیز جنایت تلقی شود. در دوران نازی و جنگ جهانی دوم، حدود هشت میلیون کارگر در رایش آلمان و سرزمین‌های اشغالی این کشور، اجبارا به کار واداشته شده بودند.


قاچاق اشخاص

از آغاز دهه‌ی ۱۹۹۰ و پس از انحلال پیمان ورشو، تجارت ن در اروپا تحت عنوان بردگی سفید انجام می‌شود و باندهای گسترده‌ای به این تجارت سودآور اشتغال دارند. قاچاق اشخاص به‌ ویژه ن و کودکان، نوعی برده‌سازی است که ن و کودکان را به مثابه‌ی کالا به حساب می‌آورد و هر یک به عنوان منبع لذت، از قیمت معینی برخوردارند.


اخراج یا انتقال اجباری جمعیت

انتقال یا اخراج اجباری، مجموعه‌ای از اقداماتی است که موجب می‌شوند تا افراد، بدون علت موجه بین‌المللی، از منطقه‌ای که به‌طور قانونی در آن حضور دارند، خارج شوند. انتقال اشخاص از سرزمینی به سرزمین دیگر، رفتاری است که در این جرم واقع می‌شود.

تفاوت بین اخراج و انتقال اجباری جمعیت، تنها در معیار «مرز» است. اخراج به معنی انتقال از کشوری به کشور دیگر و عبور از مرزهای بین‌المللی است، در مقابل، انتقال اجباری به معنی انتقال از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر در سرزمینی مشخص است. در هر حال انتقال یا اخراج افراد، باید طبق حقوق بین‌الملل غیرمجاز شناخته شده باشد؛ به همین دلیل، اخراج یا هر اقدام اجباری دیگری به منظور حمایت از امنیت ملی یا بهداشت عمومی، مشمول تعریف این جنایت قرار نمی‌گیرد.

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا پاسیویی که فقط مورد استفاده یک واحد است، جزء مشاعات محسوب می‌شود؟.

در قانون از آپارتمان تعریفی به عمل نیامده است ولی در اصطلاح می توان گفت: آپارتمان عبارت است از یک واحد مستقل در ساختمان چند طبقه که از آن برای ست یا جهت کسب و پیشه استفاده می شود.

مالکیت در آپارتمان‌ها شامل دو قسمت است:
1. مالکیت اختصاصی
2. مالکیت مشترک

١- قسمت اختصاصی :
به بخشی از ملک گفته می‌شود که فقط صاحب آپارتمان حق استفاده از آن را دارد مثل بالکن.

٢- قسمت مشترک:
قسمت‌هایی از ساختمان است که کلیه مالکین حق استفاده از آن را دارند.مانند: زمین زیر بنا، تاسیسات قسمت‌های مشترک از قبیل چاه آب، پمپ، منبع آب، مرکز حرارت و تهویه، تابلوهای برق، کنترها، انبار عمومی ساختمان، اتاق سرایدار در هر قسمت بنا که واقع شده باشد، آسانسور، چاه فاضلاب، لوله‌ها از هر قبیل مانند لوله‌های فاضلاب، برق و تلفن، اسکلت ساختمان، تاسیسات مربوط به راه پله وسایل تامین کننده روشنایی تلفن، زنگ اخبار، شیرهای آتش نشانی، پشت بام و تاسیساتی که در پشت بام برای استفاده عمومی احداث گردیده است، نمای خارجی ساختمان، محوطه ساختمان،  پله‌های ورود به پشت بام و پله‌های ایمنی، درها و پنجره‌ها، راهروها و پاگردها که در قسمت‌های غیر اختصاصی باشند.

حال سئوال اینجاست که آیا پاسیو که جزء یک واحد است جز مشاعات محسوب می‌شود یا خیر. در پاسخ باید گفت که چنانچه پاسیو در محدوده سند مالکیت اختصاصی واحد نبوده و در صورت مجلس  تفکیکی جزو مشاعات قید شده باشد و در صورتی که امکان استفاده برای یک واحد داشته باشد جزو مشاعات محسوب می گردد . النهایه و در صورت عدم امکان دسترسی سایر واحدها  به آن هزینه نگهداری و تعمیرات طبق مقررات تبصره 3 ماده 4 قانون تملک آپارتمان ها (اصلاحی 11/3/76) به عهده استفاده کننده است.

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تجاوز جنسی.

تجاوز جنسی یا تجاوز به عنف، به معنی انجام فعل مقاربه جنسی بدون رضایت فرد با وی است. جرم تجاوز به عنف، علاوه بر آثار فیزیکی و جسمی، متحمل آثار روحی و روانی گاه جبران ناپذیری است. چنانکه در مواردی این تجاوز جنسی به همراه تهدید به قتل یا ارکاب به قتل انجام می شود. از همین رو تجاوز به عنف را در ردیف جرائم جنایی تعریف می کنند و تقریباً در اغلب کشورها با مجازات های شدیدی همراه است. هرچند نمی توان ن و کودکان را به عنوان تنها قربانیان جرم تجاوز به عنف عنوان کرد، اما این گروه بیشتر از هر قشر دیگری در معرض خطر تجاوز هستند. سطح فرهنگی و شرایط روحی، از عوامل تأثیرگذار در ارتکاب به این عمل شنیع هستند.

اثبات جرم تجاوز جنسی

یکی از روش های اثبات جرم در نظام های حقوقی مبتنی بر اسلام، استناد به شهادت دو نفر شاهد عادل است. در زمینه جرائم جنسی، روش های دیگری در دین مبین اسلام برگزیده شده است. در زمینه جرائمی مانند تجاوز جنسی، باید به این نکته توجه داشت که تحقیقات انجام گرفته مغایر اصول اخلاقی و عفت عمومی جامعه نباشد.

به استناد توصیه های صریح قرآن مجید، وجود چهار شاهد عادل برای اثبات مجارم و تجاوز به عنف لازم است. این شهادت باید فقط در حضور محاکم قضایی باشد. قانون مجازات اسلامی در ماده ۱۲۰ خود، اعتراف فرد مورد تجاوز قرار گرفته به همراه شواهد موجود را دلیل محکمی برای رأی قاضی به اثبات تحقق جرم تجاوز عنوان نموده است.

مفهوم عنف و اکراه

عنف در لغت به معنای غلبه و زور است و در اصطلاحات مربوط به جرم و جزا، قهر و کراهت از آن برداشت می شود. در نتیجه تعیین مجازات به عنف و در اثر خواب یا بیهوشی فرد قربانی، تفاوت دارد. همچنین در قانون، اکراه و عنف نیز دارای تعاریف جداگانه ای هستند. در اکراه، زن به سبب تهدید، سلب اختیار شده و بدون نشان دادن هیچ گونه مقاومت، تن به رابطه جنسی داده و مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد. اما در عنف، زن با رضایت تن به می دهد.

در مورد مجازات تجاوز جنسی در صورت خواب و بیهوشی زن، نظرات مختلفی وجود دارد. جمیع نظرات بر این اصل است که چنانچه عنف در خواب، با اکراه زن و عدم رضایت وی همراه بوده باشد، یعنی مرد به سبب برقراری رابطه جنسی با زن، وی را بیهوش نموده باشد، جرم انجام گرفته تجاوز جنسی محسوب شده و مشمول حد قتل است، در غیر اینصورت مجازات اعدام نباید برای عنف در خواب صادر شود.

مجازات تجاوز به عنف

ماده ۸۲ قانون مجازات اسلامی، حد عمل و تجاوز جنسی را اعدام اعلام نموده و هیچ تمایزی بین افراد پیر و جوان و … برای مجازات این جرم قائل نشده است. بنابراین می توان گفت در صورتی جرم تجاوز به عنف اثبات شود، سنگین ترین مجازات ها برای این جرم در نظر گرفته شده است. البته طبق همین قانون، به دلیل اینکه سنین ۱۵ الی ۱۸ سال، سنین بحرانی شناخته می شود، محکومین جرائم جنسی زیر ۱۸ سال که هنوز از لحاظ عقلی به تکامل نرسیده اند، مبرا از حکم قصاص هستند.

دعاوی تجاوز جنسی، در دادگاه های کیفری اقامه می شود. از آنجایی که به منزله مباحث حیثیتی و مجازات سنگین جرائم جنسی، اثبات این گونه جرائم بسیار مشکل است، وجود یک وکیل برای تجاوز جنسی در پرونده های کیفری از این دست الزامی است. وکیل تجاوز جنسی علاوه بر مسائل حقوقی باید آشنایی کامل با مسائل روانشانسی داشته باشد. زیرا یکی از مهمترین علل بروز جرائم تجاوز به عنف و و …، وجود مشکلات روحی و روانی در فرد مرتکب به جرم است.

تعیین حدود سنی مسئولیت کیفری برای دختران

در اردیبهشت سال ۱۳۹۲، لایحه جدید مجازات اسلامی به تصویب کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس رسید و در همان ماه، موفق به دریافت تأییدیه شورای نگهبان نیز شد. در این قانون، سن مسئولیت کیفری برای جرائم تعزیری برای دختران، ۱۸ سال خورشیدی تشخیص داده شد و همچنین این سن برای جرائم حدود و قصای برای دختران، ۹ سال قمری تعیین شده است.

در اثر این قانون، مقرر شد که در صورت عدم قابلیت احراز رشد و کمال عقلی فرد زیر ۱۸ سال، مستحق قصاص نخواهد بود. این مصوبه همچنین تفاوت های اساسی در مجازات افراد زیر ۱۸ سال و افراد بالای ۱۸ سال قائل شده است.  علاوه بر آنکه، در صورت محکومیت افراد زیر ۱۸ سال، این افراد به کانون اصلاح و تربیت معرفی شده و قرار زندان برای آنها صادر نمی شود. تشخیص کمال عقلی در صلاحیت پزشکی قانونی خواهد بود و این مرجع، نتایج بررسی های خود را به دادگاه اعلام خواهد نمود.

دیه افضاء در قانون مجازات اسلامی

در قانون جدید مجازات اسلامی، برای جرم افضاء نیز مجازات ویژه ای در نظر گرفته اند. در صورتی که رابطه جنسی ایجاد شده بین زن و مرد، اعم از تجاوز جنسی یا رابطه شویی یا ، سبب وارد آمدن آسیب به اندام های گوارشی و تناسلی زن شود، مرد مجرم شناخته شده و حکم پرداخت دیه برای وی صادر می گردد. در صورتی که افضاء به واسطه مقاربت جنسی ایجاد شده باشد و زن، همسر مرد و بالغ باشد، دیه کامل زن بر ضمه مرد بوده و علاوه بر آن مهریه کامل و نفقه زن تا زمان مرگ، حتی در صورتی که زن و مرد طلاق گرفته باشند، باید پرداخت شود. اما در صورتی که با وجود تمامی شرایط فوق، ایجاد افضاء به سبب برقراری رابطه جنسی نبوده باشد، تنها باید دیه کامل زن پرداخت شود.

دیه ازاله بکارت به صورت غیر عمد

بنابر نظریه اداره حقوقی، و با استناد به ماده ۱۵۰ قانون دیات، دیه ازاله بکارت دختر چه به صورت عمدی و چه به صورت غیر عمدی، برابر با مهرالمثل است. همچنین در صورتی که این ازاله، به واسه برقراری رابطه جنسی ایجاد نشده باشد و به مثانه نیز آسیب رسیده باشد به صورتی که سبب اختلال در سیستم گوارش دختر شود، علاوه بر مهرالمثل، دیه کامل نیز باید پرداخت شود.

اگر این آسیب توسط فردی به غیر از شوهر زن انجام شده باشد، بنابر ماده ۲۰۸ مکرر قانون مجازات عمومی، مرتکب مستوجب تعزیر خواهد بود.

مجازات متجاوز جنسی چیست؟

 

در بسیاری از کشورهای در حال توسعه جهان سوم، به دلیل رفتار ابزاری با زن، آمار جرائم جنسی بسیار زیاد است. به طور کلی در این کشورها، تجاوزجنسی یکی از مهترین خطرهای تهدید کننده ن و کودکان است هرچند ممکن است در مواردی برای سایر افراد جامعه نیز پیش آید. روانشناسان، ریشه تجاوز به عنف را در ضعف مجرم در برطرف کردن نیازهای طبیعی خود به صورت مشروع و انسانی می دانند. لذا وی مجبور می شود تا با اعمال زور و ایجاد خطر برای افراد دیگر، از روش های غیر قانونی و غیر مشروع به نیازهای جنسی خود پاسخ دهد. مجازات متجاوز جنسی در ماده ۸۲ قانون مجازات اسلامی شرح داده شده است.

مجازات متجاوز جنسی

قانون مجازات اسلامی ایران بر اساس شرع و فقه اسلامی تدوین شده است و بنابراین مجازات متجاوز جنسی در آن برابر با مجازات بالاترین سطوح جرائم و اعدام در نظر گرفته شده است.

با وجود اینکه مجازات اعدام برای تجاوزجنسی در قوانین ایران در نظر گرفته شده است، اما این حد برای محکومیت مرتکبین به تجاوزهای گروهی و سازمان یافته در نظر گرفته شده است. با اصلاح مجازات تجاوز به عنف در قانون جدید و به کارگیری نظام درجه بندی مجازات، هدف پیشگیری از جرم در اجتماع و اصلاح مرتکبین دنبال می شود.

اصلاحات اعمال شده در تبصره ۲ ماده ۲۲۵، محدوده تعریف جرم تجاوز به عنف را گسترده تر نمود. در این ماده، با زنی که راضی به رابطه جنسی نبوده و در حال بیهوشی، خواب یا مستی باشد، ی به عنف معرفی شده است. همچنین با دختر نابالغ و همچنین با ن از طریق ارعاب، اغفال یا ربایش آنها نیز حکم تجاوز به عنف را دارد. با اعمال این اصلاحات، حمایت از حقوق کودکان نیز مد نظر قرار گرفته است.

به علاوه اگر مرتکب به جرم تجاوز، زیر ۱۸ سال بوده و در رشید و عاقل بودن وی شبهه ای وجود داشته باشد، حکم اعدام برای مجرم صادر نمی شود.

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ضرب و جرح.

 قانون مجازات اسلامی در ماده ۶۱۴ خود صراحتاً عنوان داشته است که اگر کسی اقدام به ضرب و جرح عمدی فرد دیگری نماید که این ضرب و جرح منجر به نقص عضو، شکستگی یا از کار افتادگی احدی از اعضای بدن فرد مضروب، چه به صورت مقطعی و چه به صورت دائمی، شود، وی متهم به جرم ضرب و جرح عمدی می باشد. مجازات ضرب و جرح در قوانین اسلامی در صورت امکان قصاص است. اگر قصاص ممکن نباشد و ضرب و جرح وی سبب برهم زدن نظم و امنیت جامعه و ایجاد بیم و حراص در جامعه شده باشد، به دو الی ۵ سال حبس محکوم و در صورت درخواست شاکی ملزم به پرداخت دیه نیز خواهد شد.

جرم ضرب و جرح عمدی

ممکن است تصور شود جرم ضرب و جرح عمدی تنها به قصد و نیت متهم مربوط است. اما باید بدانیم هرگاه شخصی چه به قصد و چه سهواً به فردی ضربه ای وارد کند که منجر به قطع عضو یا جراحت وی شود، نتیجه عمل، اقدام عمدی جرم ضرب و جرح محسوب می شود.

آنچه مجازات مجرمان ضرب و جرح را به عنوان یک جرم کیفری متمایز می کند، جنبه عمومی جرم است.

فرد متهم به ضرب و جرح علاوه بر آسیبی که به فرد مضروب وارد می آورد، می تواند باعث ایجاد ناامنی در جامعه و ایجاد فضای رعب و وحشت در بین مردم شود. از همین رو حتی با رضایت شاکی خصوصی، جنبه عمومی مجازات همچنان اجرا می شود. در فصل دوم قانون مجازات اسلامی، امکان تخفیف یا تبدیل مجازات نیز برای متهم عنوان شده است.

در حقوق کیفری ضرب و شتم چه جرمی دارد؟

امنیت و انسجام جامعه، در صورتی حفظ می شود که افراد در تعامل با یکدیگر باشند. مسلماً تقابل و عناد، بر خلاف مسیر انضباط جامعه است. از همین رو قانون، اخلال در نظم و امنیت جامعه را جرم دانسته و برای متهمین، مجازات هایی را بر حسب نوع و شدت و شرایط وقوع جرم در نظر گرفته است.

منازعه یا ضرب و شتم جزو رفتارهای تهدید کننده امنیت اجتماعی به حساب می آید. بنابراین در قانون برای آن ضمانت اجرای کیفری در نظر گرفته شده است. هرچند همواره قوانین کیفری، نسبت به جرم ضرب و شتم رویکرد ثابتی نداشته است، اما پس از تغییرات متعدد، نهایتاً در سال ۵۷ این رفتار جرم محسوب شده است. تحقق منازعه، منوط به رخداد درگیری و اضراب بین طرفین است و از این رو، جرمی وابسته است.

دفاع مشروع چیست؟

در مواردی ممکن است ضرب و جرح در دفاع از جان، مال و ناموس فرد یا شخص ثالثی انجام پذیرد. این ضرب و جرح در صورتی می تواند به عنوان دفاع مشروع مطرح شود که شرایط زیر را داشته باشد:

  • عمل مدافعانه وی متناسب با خطر تهدید کننده بوده باشد و فراتر از حد لازم نباشد؛
  • دسترسی به هیچ یک از نیروهای انتظامی بدون اتلاف وقت امکان پذیر نبوده باشد یا حضور مأمورین به تشدید خطر دامن بزند.
  • شخص ثالثی که فرد در دفاع از او مرتکب به ضرب و شتم شده، خود قدرت دفاع نداشته باشد.

     

روند رسیدگی به دعوای منجر به ضرب وجرح

فرآیند رسیدگی به جرم ایراد ضرب و جرح شامل موارد زیر است:

  • آغاز دعوا
  • شروع فرآیند تحقیقاتی کلانتری
  • ارائه اظهارات شخص شاهد موضوع
  • ارائه اظهارات فرد متهم در کلانتری
  • تهیه گزارشات از سوی پزشکی قانونی
  • رسیدگی به اسناد و مدارک در مراجع قانونی نظیر دادگاه و دادسرا
  • دریافت اظهارات متهم در دادگاه
  • صدور رأی دادگاه

علاوه بر اینکه در تمامی دعاوی کیفری، هر دو طرف شاکی و متهم ملزم به داشتن وکیل کیفری هستند، با وجود وکیل نه تنها مدت زمان کمتری برای گرفتن نتیجه پرونده سپری می شود، بلکه دو طرف درگیری کمتری برای گرفتن رأی دادگاه دارند.

شرایط تحقق دفاع مشروع چیست؟

 

مطابق ماده ۱۵۶ قانون مجازات اسلامی، اگر فردی در مقابل تجاوز یا خطر یا حتی احتمال خطر، به جهت دفاع از جان و مال و ناموس و آزادی خود دست به عملی مجرمانه بزند، رفتار وی مشمول دفاع مشروع شده و جرم محسوب نمی شود. لذا وی مستحق مجازات نیست. تحقق دفاع مشروع -به عنوان یکی از علل موجهه جرم- شرایط خاصی را می طلبد. علل موجهه جرم آن دسته از مواردی است که در صورت تحقق، ویژگی مجرمانه جرم رفع می شود. قوانین و شرایط مربوط به دفاع به صورت مشروع در قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۹۲ دستخوش تغییرات و اصلاحاتی شده است.

شرایط تحقق دفاع مشروع

شرایط تحقق دفاع مشروع در قانون مجازات اسلامی سال ۹۲ و قبل از آن تفاوت کلی با یکدیگر ندارند و تنها در جزئیات متفاوت هستند.

از اولین شروط تحقق دفاع مشروع این است که عمل مدافعانه در مقابل حمله ای فوری و جدی صورت گرفته باشد. به علاوه این حمله، باید جان و حیثیت و آبروی یک فرد را در معرض خطر قرار داده و هیچ گزینه دیگری برای رفع این خطر وجود نداشته باشد.

مسأله دیگری که در مورد شرایط مورد نیاز برای تحقق فعل دفاع مشروع عنوان می شود، تهدید خطر قریب الوقوع یا وجود تجاوز است. این خطر باید حتمی باشد یا احتمال وقوع آن آنقدر زیاد باشد که بتوان آنرا معادل خطر حتمی قلمداد کرد. به عنوان مثال، اگر فردی تهدید شود که در صورت عدم انجام فعل خاصی به قتل می رسد، نمی تواند دست به دفاع مشروع بزند زیرا وی می تواند دست به انجام فعل مشخص نزده و احتمال خطر را از خود دور نماید.

همچنین در دفاع مشروع، عمل مدافعانه باید در حالت عادی جرم محسوب شود، مانند قتل. از دیگر شرایطی که باید برای تحقق دفاع مشروع وجود داشته باشد، می توان به استناد دفاع به قراین معقول یا خوف عقلایی اشاره نمود. این شرط که در قانون جدید وارد شده است، تشخیص دشواری دارد. در واقع این شرط بیان می کند که خود فرد نباید فرد مقابل را تهدید به ایجاد خطر نموده باشد.

بعلاوه در بند ت ماده ۱۵۶، به عدم امکان مداخله نیروهای دولتی و نظامی برای رفع خطر بدون فوت وقت جهت وقوع دفاع مشروع اشاره شده است.

خلاقیت قانونگذار در بحث دفاع مشروع

در ماده ۱۵۶ قانون مجازات اسلامی (تبصره ۲)، حالتی مطرح شده است که اصل دفاع محرز بوده اما رعایت شرایط دفاع قابل احراز نباشد. در این صورت احراز شرایط دفاع بر عهده مهاجم است.

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تبعات حقوقی ترک منزل توسط زن.

 نشوز در اصطلاح حقوقی نافرمانی یکی از زوجین است. در فقه اسلامی هم نافرمانی زوج و عدم ایفای وظایف شویی از ناحیه او نشوز نامیده می شود. هرگاه نافرمانی و وظیفه نشناسی از هر دو طرف باشد ، آن را شقاق نامیده اند. ولی در حقوق امروز نشوز را معمولا برای نافرمانی زن به کار می برند.


هرگاه زن نسبت به وظایف شویی تمکین نکند و ناشزه باشد ، شوهر می تواند به دادگاه مراجعه کرده ، الزام زن را به تمکین بخواهد. در این صورت  او نمی تواند از شوهر مطالبه نفقه کند.ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی می گوید : ” هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود ". بنابر این اگر زن مانع مشروع و عذر موجهی در عدم تمکین داشته باشد ، حق وی نسبت به نفقه ساقط نخواهد شد. مثلا اگر زن به علت خطری که از جانب شوهر متوجه اوست از ماندن  در خانه شوهر خودداری کند ، یا به علت ابتلای شوهر به امراض مقاربتی از رابطه جنسی  با او امتناع نماید ، این امتناع مانع حق نفقه نخواهد بود.

نتیجه ی عدم تمکین زن موارد زیر است؛

۱-عدم استحقاق زن نسبت به نفقه ( مستنداً به ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی) ،

۲-کسب اجازه ازدواج مجدد از دادگاه( مواد ۱۶ و ۱۷ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۵ بهمن ماه ۱۳۵۳).

بنابراین برای آنکه مرد بتواند زن دوم بگیرد بایستی به دادگاه رجوع و با اثبات عدم تمکین همسرش، از دادگاه اجازه ی ازدواج مجدد بگیرد.

۳-امکان طرح دعوی طلاق از سوی مرد

البته در کلیه ی موارد فوق اقدام شوهر بایستی مسبوق به سابقه ی اثبات عدم تمکین زن باشد. قاعدتا اول مرد دادخواست تمکین به دادگاه می دهد و چنانکه دادگاه زن را به تمکین محکوم نماید و حکم قطعی شود مرد می تواند از این حکم برای طرح دعاوی دیگر یعنی، طلاق، کسب اجازه ازدواج مجدد سود جوید. چنانچه مرد بخواهد زنش را طلاق دهد بایستی مهریه او را بپردازد، اما سایر حقوق مانند نفقه، نصف اموال مرد و … به زن تعلق نمی گیرد.

نشوز شوهر یا عدم ایفای وظایف شویی از جانب وی نیز دارای ضمانت اجرای حقوقی است و زن می تواند با مراجعه به دادگاه الزام شوهر را به انجام وظیفه در خواست نماید . به علاوه نشوز شوهر سوء معاشرت به شمار می آید و اگر مصادیق عسر و حرج باشد ، زن می تواند از دادگاه در خواست طلاق کند.

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

حکم ترک خانه توسط دختر بدون اجازه (یا بر خلاف اجازه پدر) چیست؟.

اگر دختری که از خانواده خود و محیط خانه ناراضی باشد و بخواهد خانه را برای همیشه ترک کند، آیا از نظر قانونی پدر، یا اعضای خانواده می توانند به زور او را به خانه برگردانند و مانع خروج او از خانه شوند؟

 


سلام .در صورتیکه دختر به سن قانونی رسیده باشد میتواند به صورت مستقل زندگی کند و نیازی به اذن پدر نخواهد داشت.دوستان توجه بفرمائید زندگی نه ازدواج ازدواجم بحثش جدا.موفق وموید

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

پیامدهای قانونی ترک منزل توسط مرد.

ترک منزل از سوی مرد، کاری بسیار قبیح است و مجازات قانونی از جمله زندان و پرداخت نفقه برای او دربر دارد.

 

حکم قانونی ترک منزل از سوی مرد

ترک منزل از سوی مرد، امکان بازداشت، زندانی کردن، الزام او به پرداخت نفقه و مهریه و نیز ممنوع الخروج شدن را فراهم می کند. زن و مرد وقتی وارد یک زندگی شویی میشوند ، پیوندی می بندند که حکایت از مسئولیت همسر بودن دارد . در این بین مسئولیت مردان اندکی از خانم ها بیشتر است چرا که باید نقش تکیه گاه یک خانواده را به دوش بکشند.

ترک منزل

ترک منزل

وقتی مردی به بلوغ کامل فکری و عقلی نرسیده باشد پذیرش این مسئولیت برایش دشوار است تاجایی که ممکن است از زیر این مسئولیت شانه خالی کند و همسر و فرزندش را رها کرده و ترک منزل نماید .

پایان همه زندگی های مشترک خوش نیست. بعضی از زوج ها به مرحله ای می رسند که هیچ وساطتی آنها را مجاب به ماندن در کنار هم نمی کند و ترک کردن خانه و زندگی مشترک را بر می گزینند.

اینها یا طلاق می گیرند یا مثل بسیاری از زوج ها، بی جاری شدن صیغه طلاق، خانه و خانواده را رها می کنند و می روند.
هم ن این چنین وجود دارند و هم مردان ِ از این جنس که البته در فرهنگی که همواره بر ماندن و تاب آوردن ن تاکید می کند، ترک کردن منزل از سوی زن را کمتر می پذیرد.

با این حال خانواده را ترک کردن و رفتن از سوی مردان نیز کاری قبیح است
که مجازات های قانونی نیز در پی دارد، زیرا آنها با پشت کردن به خانواده ای که نسبت به آنها مسئولیت دارند،زمینه به عسر و حرج (سختی) افتادن آنها را مهیا کرده اند.

 

ترک منزل از سوی مرد زمینه به عسر و حرج افتادن زن را فراهم میکند

ترک منزل توسط شوهر

نی که شوهرانشان آنها را ترک می کنند اولین چالش شان در مضیقه افتادن مالی است،
بویژه نی که منبع درآمد ندارند یا از حمایت خانواده خود برخوردار نیستند.
در واقع چالش نفقه، نخستین چالش آنهاست، ضمن این که چالش نداشتن سرپناه اگر شوهر، خانه ای از خود نداشته باشد نیز وجود دارد.
با این حال دیده شده عده ای از مردان پس از ترک خانه، سرپناه ملکی خود را یا می فروشند
یا سند آن را به نام شخصی دیگر می کنند که در این صورت چاره ای جز تخلیه خانه برای زن و فرزندان نمی ماند.

به همین دلایل است که ن بر اساس قانون حق دارند در مقابل چنین عملی از حقوق خود دفاع کنند
و با مراجعه به محاکم خواستار استیفای حقوق قانونی خویش باشند.
ناصر سربازی، وکیل پایه یک دادگستری درباره علت حمایت قانون از نی که شوهرانشان آنها را ترک کرده اند
توضیح می دهد که چون هر کدام از زن و مرد علاوه بر حقوق متقابل در برابریکدیگر،”
به داشتن حسن معاشرت با هم و نیز تمکین عام و خاص (پذیرش حق همسر) موظفند،
پس هرگونه کوتاهی در انجام وظایف مجازات قانونی دارد.

او البته تاکید می کند که در قانون و شرع بصراحت از لزوم تمکین از سوی زن صحبت شده
که نحوه رفتار با ن ناشزه (نافرمان و خودداری از انجام وظایف شویی) در محاکم نیز دارای روال مشخصی است،
اما از آنجا که در متون فقهی، عبارت نشوز برای مردان نیز به کار رفته،
در حاکم قضایی فرصتی برای ن وجود دارد که در صورت نشوز شوهر
(که مواردی چون ترک منزل یا امتناع از برقرار روابط شویی را شامل می شود) او را ملزم به تمکین کنند.

خودداری از پرداخت نفقه به زن

به گفته این وکیل دادگستری، مردی که از پرداخت نفقه به زن خودداری می کند از مصادیق نشوز است،
چون هرچند تنگناهای اقتصادی باعث می شود تا بخشی از خانواده ها گرفتار مشکل شوند،
اما این وضع توجیهی پذیرفته شده از سوی مرد برای ترک نفقه و پرداخت مخارج متداول قلمداد نمی شود.

ترک همسر به دلیل ازدواج مجدد

این که برخی از مردان به واسطه ازدواج مجدد، همسر اول را ترک می کنند نیز توجیهی قانونی برای ترک منزل از سوی آنها نیست.
گرچه تصور می شود مردان مجاز به انجام چندین ازدواج هستند و زن نیز چاره ای جز پذیرش این تصمیم ندارد،
اما ناصر سربازی تاکید می کند که این اقدام چیزی نیست که قانون آن را بپذیرد.

طبق گفته او، بر اساس قانون و شرع، ازدواج مجدد فقط در شرایطی که مرد بتواند عدالت را میان همسران برقرار کند،
مجاز است، که این برقراری عدالت کاری بسیار سخت است که البته آسان تصور می شود،
چون برقراری عدالت چیزی فراتر از پرداخت نفقه مساوی یا اقدامات مادی این چنینی است
که به همین دلیل شرع نیز محدودیت های بجا و بحقی برای این ازدواج تعیین کرده است.

طرح دعوی، چگونه؟

زنی که بعد از سال ها زحمت و رفتار صادقانه در قبال شوهر، ترک می شود
و مرد زندگی اش او را بی هیچ توجیه منطقی و قانونی تنها می گذارد،
مخاطب قوانینی است که به او کمک می کنند تا به حقوق خود برسد.

اولین مرحله برای احقاق حق از آنجا آغاز می شود که ناصر سربازی توضیح می دهد:
زن می تواند با مراجعه به شورای حل اختلاف، تامین دلیل (هرگاه شخصی احتمال دهد دلایلی موجود است
و در آینده دسترسی به آنها دشوار یا مشقتبار خواهد شد یا دسترسی به آنها به طور کلی از بین خواهد رفت،
می تواند از دادگاه تامین آنها را بخواهد) بگیرد و زمانی که محرز شد
شوهر بدون دلیل موجه او را رها کرده یا از عهده پرداخت مخارج قانونی زن برنمی آمده
یا با وجود داشتن توان مالی، از پرداخت آن امتناع می کرده، می تواند به محاکم قضایی مراجعه کند
و تحت عنوان ترک نفقه، شکایتی کیفری علیه او تنظیم کند که مجازات آن در قانون، زندان تعریف شده است.

چگونه طرح دعوی کنیم؟

این زن می تواند علیه شوهر، با عنوان ترک نفقه، دادخواست حقوقی نیز ارائه دهد

که آنگاه دادگاه متناسب با شان و شئون مرد و توانایی مالی اش، برای زن نفقه تعیین می کند
که اگر مرد به حکم دادگان تن ندهد، حق طلاق برای زن ایجاد می شود.
با این حال زن برای اثبات ادعای ترک نفقه و ترک منزل، راه آسانی پیش رو ندارد،
چون باید با ادله محکم این موارد را ثابت کند یا بتواند چند شاهد بر درستی گفته های خویش بیاورد
که از اقوام و نزدیکان او نیز نباشند. البته چون اغلب ن، مشکلات خانوادگی خود را از غریبه ها و آشنایان پنهان می کنند،
پیدا کردن شاهدی که از نزدیکان او نباشد کار آسانی نیست، اما با همه این دشواری ها نی هستند
که هوشیارانه، مدارکی جمع می کنند که قابل پذیرش در دادگاه است،
از جمله نی که موفق می شوند همسر خویش را به دادگاه بیاورند و اقرار صریح او را نزد قاضی دریافت کنند.

ترک منزل توسط شوهران، و مجهول المکان بودن آن ها

با وجود این، برخی از شوهران، مجهول المکان می شوند و امکان دسترسی به آنها از بین می رود
که البته به گفته ناصر سربازی، وکیل پایه یک دادگستری، قانون در این شرایط پیش بینی کرده
که اگر مجهول المکان شدن مرد طولانی شود و زن این موضوع را در دادگاه اثبات کند،
هم می تواند از حق طلاق استفاده کند و هم دعاوی علیه شوهر را به طور غیابی مطرح کند و بدون حضور مرد از دادگاه رای بگیرد.

وضع در مورد مهریه نی که شوهرانشان آنها را ترک می کنند

نیز البته با اندکی پیچیدگی، به همین منوال است و به گفته این وکیل، در صورتی که زوج ترک منزل کند
یا از دادن نفقه طفره رود و زن از این بابت در عسر و حرج قرار گیرد، حق دارد با استفاده از اختیاراتی که به عنوان حق توکیل و بر اساس عقدنامه به او داده شده،
به محاکم مراجعه کند و با اعمال وکالت، هم درخواست طلاق دهد و هم مهریه اش را مطالبه کند.

زن البته برای دریافت مهریه باید اموال شوهر را به دادگاه معرفی کند
و چنانچه شوهر مالی نداشت، او را ممنوع الخروج کند یا هر زمان که اموالی از او پیدا کرد،
آن را به دادگاه معرفی کند که در چنین شرایطی اموال از سوی دادگاه توقیف و مهریه از روی آن پرداخت می شود.

البته با وجود این تاکیدات قانونی که می تواند به احقاق حقوق ن منجر شود، در خوشبینانه ترین حالت فقط حقوق مادی آنها احقاق می شود
و آنچه که پایمال می شود حقوق غیرمادی ن و فرزندان است که در مسیر یک زندگی نابسامان از دست رفته است.
به همین دلیل است که حتی برجسته ترین حقوقدان ها که در استیفای هیچ حقی در نمی مانند،
معتقدند داشتن حسن اخلاق در زندگی و رعایت

هنوز پنج شش ماه از ازدواج پر شورشان نگذشته که پچ پچ ها در باره اختلافات آنها در فامیل پیچیده، زمزمه هایی که حکایت از طلاق زود هنگام و دلایل آن دارد.

دلایل طلاق زوجهای جوان                                                                     

از قدیم دوران عقد و نامزدی را شیرین ترین دوره زندگی شویی می دانند اما متاسفانه طلاقدر دوران عقد این روزها در حال افزایش است که می توان از آن به عنوان یک آسیب جدی نام برد.خیلی ها هنوز جوهر مهر ازدواج شان خشک نشده، مهر طلاق بر زندگیشان زده می شود. هر کدام از آن ها برای خودشان دلایلی دارند، ولی رایج ترین دلیل مشترکشان این جمله است:«اونی که می خواستم نیست».

 

بررسی علل طلاق در سال های اول زندگی

در این مقاله ارتباط آن را با روان شناسی فرد در دوران مجردی توضیح بدهم. به عبارت دیگر می خواهم پشت پرده این جمله معروف را به شما نشان بدهم.

دلایل طلاق های سال اولی

رویای ازدواج

خاله بازی های بچگی یادتان می آید؟ چنانچه یکی از آن ها دختر بود و دیگری پسر، یکی زن می شد و آن یکی شوهر. اگر در طی بازی همه چیز آن طور پیش می رفت که هر کدام می خواستند که هیچ، در غیر این صورت بیان خواسته ها شروع می شد؛ زن به شوهر می گفت:«مثلا غذا رو خیلی دوست داشتی»، شوهر به زن می گفت:«مثلا من دیر کردم تو نگران شدی». خلاصه این که هر کدام از دیگری آن کسی را می ساخت که می خواست؛ بدون غر، بدون گله و بدون مقاومت؛ یکی زندگی به تمام معنا رویایی.

این آرامش رویایی که برای فضای کودکی بسیار مناسب و حتی الزامی است، اگر در سال های بعدی به تدریج به سمت واقعیت پرایش پیدا نکند، مخل آرامش آتی فرد خواهد شد؛ اتفاقی که متاسفانه در سال های اخیر به دلایل متعدد برای بسیاری از جوانان افتاده است. گواه آن هم آمار سرسام آور طلاق سال اولی هاست که به وضوح جای سیلی واقعیت را بر چهره ناپخته ازدواج نشان می دهد.

وقتی به دل مطالعات و تحقیقات در این زمینه می رویم، قبل از آن که عرق بر جبینمان بنشیند، دستمان می آید که اغلب این افراد نه به دنبال زندگی مشترک، بلکه به جست و جوی رویاهایشان وارد ازدواج شده اند و وقتی با واقعیت مواجه شده اند، نتوانسته اند فاصله بین رویا و واقعیت را تحمل کنند و در نتیجه با اذعان به این که «اونی که می خواستم نیست» اقدام به طلاق کرده اند.

آمادگی ازدواج نداشتن

نظریه پردازان روان شناسی رشد، معتقدند ما زمانی می توانیم وارد مراحل بعدی رشد روانی بشویم که مراحل قبلی را با موفقیت پشت سر گذاشته باشیم. به بیان دیگر اگر مرحله قبلی را صحیح و کامل طی نکرده باشیم، به خاطر ناکافی بودن مهارت های مان، فرصت های موجود در مرحله بعدی را خواهیم سوزاند.

حکایت رابطه روان شناسی فرد در دوران مجردی با طلاق زودهنگام هم این است. وقتی فرد در دوران قبل از ازدواج، بلوغ کافی را پیدا نکرده باشد و فرصت هایی را که می بایست صرف آگاهی از واقعیت ها و کسب مهارت های اساسی برای کنار آمدن با آن ها می کرد، خرج سیر و سفر در رویاپردازی های ارادی یا القایی خود درباره ازدواج و زندگی مشترک کرده باشد، به دلیل عدم آمادگی کافی برای دور شدن از رویا و ورود به مرحله جدیدی از رشد در جهان واقعی با اولین تلنگر جا می زند.

در این حالت بهترین راه برای دور ماندن از اضطرابانداختن تقصیر این ناکامی به گردن طرف مقابل است؛ آن هم با جمله ای با بسته بندی شیک و امروزی:«اونی که می خواستم نیست». این جمله که به طور مشخص به ریشه های قبل از ازدواج طلاق اشاره دارد، دربردارنده نقصان هایی است که عمدتا متوجه خود فرد گوینده آن است.

چند دلیل برای اینکه ما در سال اول زندگی از متاهل بودنمان پشیمان می شویم؟

چون به سوال «من کیستم؟» جواب نداده ام

اولین عامل خطرساز طلاق زودهنگام که ریشه در دوران قبل از ازدواج دارد، نرسیدن به جمع بندی از کیستی خود و همچنین انتظارات خود از جنبه های مختلف زندگی، به خصوص ازدواج، همسر و زندگی مشترک است.

کسی که تکلیفش با هویتش مشخص نیست مثل مرغ سرکنده مدام این طرف و آن طرف می رود، این شاخه و آن شاخه می کند، امروز عاشق می شود و فردا فارغ، الان تصمیم می گیرد و یک ساعت دیگر پشیمان می شود. خلاصه این که آمادگی ورود به رابطه بلندمدت شویی را ندارد و اگر هم بر حسب تصادف یا بی ملاحظی طرف مقابل وارد آن شد، بیش از چند ماه تاب ادامه آن را نخواهد داشت.

چون تقابل نگرش ها را دست کم گرفتم

عامل خطرساز دیگر، بی توجهی به نگرش های متفاوتی است که از دوران های قبلی در مورد زندگی مشترک، همسر و تشکیل خانواده در هر فرد ایجاد شده اند.

نگرش ها یک بعد شناختی دارند یعنی همان فکری که ما درباره چیزی می کنیم، یک بعد عاطفی دارند یعنی احساسی که نسبت به آن چیز داریم و به نوعی چاشنی تقویتی فکرمان به حساب می آید. بعد دیگر نگرش هم این است که ما دوست داریم براساس آن چه که فکر و احساس می کنیم، دست به رفتار بزنیم.

به دلیل همین ویژگی هاست که اکثر اوقات نگرش های ما برای طولانی مدت ثابت باقی می مانند و در برابر تغییر مقاومت می کنند. این مقدمه را گفتم که به این جا برسم:نگرشی که فرد در دوران قبل از ازدواج نسبت به زندگی دارد، با ازدواج کردن چرخش صد و هشتاد درجه ای پیدا نخواهد کرد. کسانی که در دوران مجردی به این نکته توجه نمی کنند، خیلی زود قافیه را به تفاوت ها خواهند باخت و تسلیم جدایی خواهند شد.

چون به «انگیزه» اهمیت زیادی ندادم

انگیزه هم می تواند به خاطر اهمیتش به عنوان یک عامل مستقل مورد بررسی قرار بگیرد و هم به عنوان زیرمجموعه ای از عامل هویت. ارائه یک پاسخ غیرمنطقی و غیرکافی در دوران تجرد به این سوال که «چرا می خواهم ازدواج کنم؟» زمینه ساز مهمی برای از هم پاشیدگی زودهنگام زندگی مشترک خواهدبود.

همان طور که می دانید انگیزه، موتور محرک رفتار است و اگر انگیز یک رفتار غلط باشد، ولو این که آن رفتار عیبی هم نداشته باشد، فرجام خوبی حاصل نخواهد شد. برای مثال فرد مجردی که به انگیزه خلاصی از قیل و قال های خانه پدری ازدواج می کند، بعد از ازدواج و مواجهه با اولین مشکل دوباره خودش را گرفتار جنجال های گذشته می بیند و برای فرار از آن مهیا می شود.

دیگر انگیزه های غلط ازدواج مانند ازدواج به خاطر نیاز جنسی، جبران ناکامی های عاطفی گذشته، خسته شدن از مجرد بودن، تسلیم شدن به فشارهای محیطی، تحت تاثیر علاقه یک طرفه فرد مقابل قرار گرفتن و ترس از افزایش سن و پیدا نکردن فردی دیگر نیز می توانند به طلاق در سال اول منجر شوند.

چون مهارت های زندگی را بلد نبودم

قدیم به پدر و مادر هر جوانی که یک جای کارش می لنگید، می گفتند اسباب ازدواجش را فراهم کن، درست می شود. به خاطر نگرش های خاص آن زمان نسبت به طلاق، طلاقی هم اتفاق نمی افتاد و همسر این جوان به هر مصیبتی بود عمرش را با او سر می کرد. آن موقع هاطلاق عاطفیهم یا مطرح نبود یا مثل حالا خیلی مهم به حساب نمی آمد.

مخلص کلام این که آن موقع کافی نبودن آموخته های فرد از مهارت های زندگی، دست کم به شکل ظاهری خانواده لطمه ای نمی زد؛ اما در زمانه فعلی که تابوی طلاق تا حد زیادی شکسته شده و اکثر زوج ها به صورت توافقی اقدام به آن می کنند، نداشتن پشتوانه مهارتی کافی برای ورود به زندگی به یک دلیل مهم برای جدایی های زودهنگام تبدیل شده است.

از آن جا که کاربردی شدن این مهارت ها نیازمند زمان و ممارست است و زن و شوهرهای امروزی آن قدر حوصله ندارند که تا یادگیری طرف مقابل صبر کنند، لازم است افراد در دوران مجردی این مهارت ها را یاد بگیرند که اگر چنین نباشد خیلی زود کار به جدایی خواهد انجامید.

گفت و گو، گوش کردن، همدلی، صبر، گذشت، تاب آوری،مسئولیت پذیریو تعهد و مدیریت هیجان ها به خصوص خشم از جمله مهارت هایی هستند که نیاموختن آن ها در دوران مجردی، احتمال طلاق در سال اول را افزایش خواهد داد.

 حقوق متقابل همسران بهترین رویه ای است که می شود در زندگی مشترک اتخاذ کرد.      

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شرایط حضانت مادام العمر چیست؟.

واژه حضانت به معنی نگه داری ، پرورش دادن و تربیت فرزند می باشد که از نظر حقوقی ، به اقتدار شخص در نگه داری و تربیت فرزند ، حضانت گفته می شود در این مقاله به بررسی شرایط حضانت مادام العمر پرداخته شده است .

حصانت مادام العمر 

در رابطه با حضانت مادام العمر می توان گفت که مسئله حضانت زمانی موضوعیت پیدا خواهد کرد که والدین به واسطه ی طلاق از یکدیگر جدا شوند ، یکی از والدین یا هر دو فوت کنند ، پدر و مادر به واسطه ی محقق شدن شرایطی ، صلاحیت نگه داری از فرزند را نداشته باشند و یا اینکه فرزندی از ازدواج موقت متولد شود که در این صورت لازم است که با توجه به مصلحت فرزند ، حضانت به فرد صلاحیت دار سپرده شود .

در طلاق ، فوت پدر و ازدواج موقت ، تا ۷ سالگی ، قانون حمایت از خانواده ، حضانت پسر و دختر را به مادر سپرده است و پس از آن با توجه به اینکه چه شرایطی رخ داده است ، دادگاه خانواده فرد مناسب جهت حضانت را تعیین خواهد کرد به عنوان مثال ، در طلاق پس از ۷ سالگی فرزند ، اگر مادر همچنان خواهان حضانت فرزند باشد و شرایط نگه داری از فرزند را نیز داشته باشد و مرد خواهان حضانت نباشد ، حضانت به مادر سپرده خواهد شد اما اگر پدر خواهان حضانت باشد ، باید اثبات کند که صلاحیت را دارد و دادگاه نیز با توجه به مصلحت فرزند ، انتخاب خواهد کرد که چه کسی حضانت را بپذیرد .

در ازدواج موقت ، پس از ۷ سالگی فرزند نیز اگر چه حضانت متعلق به پدر است اما چنانچه پدر ، خواهان حضانت نباشد و یا صلاحیت نگه داری از فرزند را نداشته باشد ، مادر می تواند همچنان حضانت فرزند خود را برعهده بگیرد ولی هزینه های زندگی فرزند بر عهده ی پدر خواهد بود .

آیا حق حضانت مادام العمر وجود دارد؟ 

مسئله حضانت تنها تا ۹ سالگی دختر و ۱۵ سالگی فرزند پسر مطرح خواهد بود و پس از این سنین ، دادگاه نمی تواند در مورد مسئله حضانت ورود پیدا نماید ، زیرا دیگر فرزندان در این سنین ، از حضانت خارج خواهند شد .

با توجه موارد اشاره شده در رابطه با حضانت و سن فرزند می توان گفت که شرایط دریافت حضانت مادام العمر وجود ندارد و حضانت فرزند با توجه به وضعیت والدین و توافق آنها متفاوت خواهد بود به عنوان مثال در مورد فوت پدر ، مادر با توجه به اینکه حضانت حق و تکلیف والدین است ، حضانت فرزند بدون نیاز به هیچ دلیلی ، تا سن بلوغ به وی سپرده خواهد شد .

اما در مورد جدایی والدین ، به دلیل اینکه پس از ۷ سالگی فرزند ، مجددا باید در مورد حضانت تصمیم گرفته شود و چون حضانت مادام العمر وجود ندارد ، حضانت تا سن بلوغ تنها در صورت توافق میان والدین برای یک طرف محقق خواهد شد .

اگر چه با سپردن حضانت تا سن بلوغ به یک طرف ، طرف دیگر می تواند با اثبات عدم صلاحیت از طریق دادگاه ، سلب حضانت نماید ولی می توان برداشت نمود که  حضانت مادام العمر وجود ندارد و حضانت تا سن بلوغ فرزند پسر یا دختر تنها در صورت اثبات عدم صلاحیت یک طرف و یا توافق میان زوجین محقق خواهد شد      حصانت فرزندوشرایط آن=

کودک به عنوان بی دفاع ترین فرد یک اجتماع، به محیطی طبیعی و مناسب برای رشد و رفاه نیاز دارد. قرارگیری در این محیط که کنوانسیون حقوق کودک آن را خانواده نامیده است، حق طبیعی هر کودکی است. زیرا نه تنها پناه گاه امنی را برای وی فراهم می کند، بلکه رشد عقلی و شخصیتی وی در شرایط بهتری شکل می گیرد و وی را با احساسی به نام احساس خوشبختی مواجه می کند. بر این مبنا در قوانین ایران، به منظور از حمایت از نهاد خانواده، قوانین در مورد فرزند وضع شده است که از آنها با عنوان قوانین حضانت فرزند یاد می شود.

 

قانون حضانت

حضانت در لغت به معنی پرورش و مراقبت از طفل است. در مواد ۴۷-۴۰ قانون جدید حمایت از خانواده و ۱۱۷۹-۱۱۶۸ قانون مدنی به صراحت درباره نگهداری و پرورش طفل صحبت شده است. البته لازم به ذکر است که حضانت بیشتر به پرورش جسمانی کودک تعلق می گیرد و برخی محدودیت های حضانت شامل موارد تربیت و پرورش اخلاقی وی نمی شود.

بنا بر قوانین کشور جمهوری اسلامی ایران، سن بلوغ، عامل محدودیت سنی حضانت طفل است. به طوریکه حضانت فرزند قبل از طلاق والدین به عهده هر دو والدین است مگر آنکه یکی از آنها از حضانت سر باز زند یا فوت کند و سن حضانت فرزندان در دختران سن ۹ سال و برای فرزند پسر سن ۱۵ سال را در بر می گیرد. این بدین معنی است که والدین یا هر شخصی که حضانت فرزند به وی واگذار شده است، تا قبل از این سن حق ترک مسئولیت های خود در قبال طفل را ندارد. حضانت طفل به طور معمول بر عهده والدین است، مگر در شرایطی که قانون یکی یا هر دو نفر والدین را واجد شرایط حضانت طفل نداند.

وضعیت حضانت طفل به دو صورت بررسی می شود:

  • حضانت فرزند بعد از طلاق والدین

در صورتی که والدین طفل از همدیگر جدا شده باشند، الویت نگهداری فرزند دختر و پسر تا سن ۷ سالگی با مادر است. پس از سن ۷ به صورت عادی حضانت طفل به پدر محول می شود مگر آنکه والدین بر سر حضانت اختلاف داشته باشند که در این صورت دادگاه در باره حضانت طفل تصمیم می گیرد.

اگر پدر دچار مشکلی (اعتیاد و …) باشد، حضانت طفل پس از ۷ سالگی نیز به مادر اعطا می شود. این حکم تا زمانی بر قوت خود باقیست که طفل به سن بلوغ برسد. پس از آن خود فرزند می تواند درباره ادامه زندگی با هریک از والدین تصمیم بگیرد و در هر صورت، پدر وظیفه تأمین مخارج وی را بر عهده دارد.

  • حضانت فرزند بعد از طلاق توافقی

قوانین طلاق و حضانت فرزند مشخص است. بنابر ماده ۲۹ قانون حمایت از خانواده، دادگاه باید در مورد حق حضانت فرزند پس از طلاق (هر نوع طلاقی) تصمیم بگیرد. اگر والدین متقاضی طلاق توافقی، فرزند دختر کمتر از ۹ سال و فرزند پسر کمتر از ۱۵ سال داشته باشند، می بایست درباره حق حضانت فرزند بعد از طلاق، میزان حق ملاقات طرف مقابل، فرد عهده دار نفقه و میزان نفقه نیز توافق نمایند.

طبق قانون حمایت از خانواده، دادگاه در تعیین حضانت بچه بعد از طلاق باید مصلحت فرزند را در نظر داشته باشد.

قوانین طلاق و حضانت فرزند، امکان حضانت طفل را از مادری که ازدواج مجدد نماید سلب می کند و به پدر باز می گرداند اما در طلاق توافقی در این مورد زوجین می توانند با یکدیگر توافق نمایند.

  • حضانت فرزند در صورت فوت والدین

 

بدیهی است در صورت فوت یکی از والدین حضانت طفل با والد زنده است. این بدین معنی است که حضانت فرزند پس از فوت پدر با مادر است مگر آنکه دادگاه پس از دادخواست ولی قهری، مصلحت اعطای حضانت طفل به مادر را تشخیص ندهد.

در صورتی که هر دوی والدین فوت کرده باشند، حق حضانت فرزند بر عهده جد پدری و در صورت فقدان وی بر عهده نزدیکترین خویشاوندان به ترتیب ارث است.

قانون جدید حضانت طفل

حق حضانت فرزند پسر بنابر قانون مدنی مصوب ۱۳۱۴ ماده ۱۱۶۹ محدوده سنی حضانت طفل پسر توسط مادر را تا ۲ سال عنوان نموده بود. اما با تغییرات ایجاد شده و وضع قانون جدید حضانت فرزند مصوب سال ۱۳۸۲، حضانت فرزند دختر و پسر هر دو تا سن ۷ سالگی به مادر واگذار شده است.                        جمع آوری مطلب هادی کاویانمهر

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۰۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شکایت کیفری چیست؟.

شکایت کیفری به نوعی از شکایت اطلاق می شود که بر خلاف شخصی که ارتکاب به عمل خلاف قانون نموده تنظیم شده و قانون وی را مجرم دانسته و برای فرد مجرم مجازات در نظر گرفته است. شکایات کیفری معمولاً بر خلاف شکایات حقوقی در فرم خاصی نگارش نمی شود. اما در صورتی که وکیل کیفری، اقدام به بررسی پرونده و انجام امور وکالت دعاوی کیفری نموده باشد، می تواند شکواییه ای منظم، دقیق و مستدل برای ارائه به دادگاه تهیه نموده و شانس موفقیت پرونده را بالاتر ببرد.

طبق قانون، وکالت حقوقی برای افراد طرفین دعوی اختیاری و در براخی جرائم، مانند قتل، وکالت دعاوی کیفری الزامی است.

مراحل تنظیم شکواییه کیفری

در آغاز، شکایتنامه کیفری در دادسرا و خطاب به دادسرا نگارش می شود. برای نگارش این شکواییه، فرد مورد شکایت باید تحت عنوان مشتکی عنه با نام و مشخصات و آدرس کامل مشخص شود و شرح شکایت به همراه اسناد و مدارک لازم برای اثبات ادعای شکایت ارائه شود.

تفاوت دعاوی کیفری و حقوقی

  • رای دادگاه در دعاوی کیفری به مجازات شخص مجرم منجر می شود اما در دعاوی حقوقی، دادگاه فرد را به احقاق حقوق قانونی شاکی و عمل به وظایفش مکلف می کند.
  • همان طور که ذکر شد، شکواییه کیفری می تواند در هر شکل و فرمی به مرجع قضایی ارائه شود اما برای شکایت های حقوقی باید حتماً فرم دادخواست را تهیه و پس از تکمیل به مرجع قضایی ذی ربط ارائه دهید.
  • دعاوی حقوقی با تراضی طرف شاکی خاتمه می یابد، ولو آنکه پرونده از لحاظ قضایی به سرانجام نرسیده باشد. اما در بسیاری از موارد دعاوی کیفری، رضایت شخص شاکی منجر به بسته شدن پرونده نمی شود. موارد قتل، رشوه، و … از جمله این موارد دعاوی کیفری هستند.
  • در دعاوی کیفری، شکایت کننده را شاکی و طرف مورد شکایت را، متشاکی یا متهم یا مشتکی عنه می نامند. اما در شکایت های حقوقی به شاکی خواهان و به طرف مورد شکایت خوانده گفته می شود. موضوع پرونده را در دعاوی حقوقی، خواسته می نامند.
  • برگه دعوت متهم به دادگاه در دعاوی کیفری، احضاریه و در دعاوی حقوقی، اخطاریه نامیده می شود.

اهمیت وکالت دعاوی کیفری

شاید ادعای اینکه دعاوی کیفری ارزش و اهمیت بالاتری نسبت به دعاوی حقوقی دارند، دور از واقعیت نباشد. بدان جهت که دعاوی حقوقی عموماً با جرائم مرتبط با جان مردم و آبرو و مال آنها در ارتباط است و هر دو طرف دعوا برای احقاق حقوقی چون حق زندگی، سلامتی، حیثیت، امنیت و مال خود که از جمله حقوق اولیه یک انسان است به طرح و پیگیری دعوا می پردازند.

 

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تخلیه به عدم پرداخت اجاره بهاء.

تخلیه به عدم پرداخت اجاره بهاء

بموجب ماده 6 قانون روابط موجر ومستاجرمصوب 1356، مستأجر مکلف است که 

در موعد مقرر در اجاره نامه، اجاره عین مستاجره را و یا در آخرهر ماه جاری، ظرف ده روز به موجر یا نماینده ی قانونی وی پرداخت نماید در صورتی که مستأجر در مهلت مقرر در ماده ی اخیر الذکر این قانون، از پرداخت مال الاجاره یا اجرت المثل خودداری نموده با توجه به نوع سند اجاره ای که با وی تنظیم گردیده،به شیوه ذیل باید عمل نمود

الف : سند اجاره ،رسمی باشد

(در دفترخانه اسناد رسمی تنظیم شده باشد ) با ابلاغ اخطار دفترخانه ی تنظیم کننده ی سند اجاره، موجر می تواند از طریق دفترخانه یا اجرای ثبت، صدور اجرائیه بر تخلیه و وصول اجاره بها را درخواست نماید

ب.سند اجاره عادی باشد

یا اجاره نامه ای تنظیم نشده نباشد با ارسال اظهارنامه از طریق دفاتر ظرف ده روز قسط یا اقساط عقب افتاده را نپردازد.

 اگر سند رسمی باشد میبایست به دفترخانه تنظیم سند مراجعه نماید ودرخواست مطالبه اجور معوقه را نمایید و دفترخانه اخطاریه ای صادر نموده و به اداره ثبت محل جهت ابلاغ به مستاجر ارسال میگردد.

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آثار معامله به قصد فرار از دین.

اگر شخصی به منطور آنکه از پرداخت دین و بدهی خود فرار کند ،اموال خود (اعم از ملک و سایر )

را به صورت صوری و ساختگی به دیگری واگذار نماید معامله او باطل بوده 

یعنی شما می توانید تقاضای ابطال آن معامله را از دادگاه بخواهید .

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مجرم قلمداد کردن دیگران.

شخصی بصورت عمدی، بمنظور متهم جلوه دادن دیگری،آلات و ادوات جرم از قبیل (مواد مخدر ،اسلحه و..)و یا اشیایی که یافت شدن آن نزد دیگری موجب متهم شدن او میشود

بدون علم واطلاع او در منزل و محل کسب و یا جیب او ویا اشیایی که متعلق به اوست بگذارد و یا مخفی کند و یا بنحوی متعلق به او قلمداد کند و در اثر این عمل شخص مذکور تعقیب گردد ،

پس از صدور قرار منع تعقیب و یا اعلام برائت قطعی (مختومه شدن پرونده )شخص مرتکب از 6 ماه تا 3 سال و یا تا 74 ضربه شلاق محکوم میشود (ماده 699 قانون مجازات اسلامی )

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

فسخ معامله یا قرارداد.

فسخ به معنی به هم زدن یک طرف قرارداد است و با منفسخ و یا انفساخ مفهوم و آثار متفاوتی دارد ؛

چرا که فسخ نیاز به اعلام اراده دارنده حق فسخ می باشد ولکن در منفسخ یا انفساخ نیازبه اعلام اراده هیچ یک از طرفین ندارد

و توافق به برهم خوردن عقد بدون اراده طرفین در صورت حصول شرایط خاص را دارد که اراده طرفین در آن دخیل نبوده .

از آنجائیکه فسخ یک عمل حقوقی یک طرفه می باشد نیاز به ورود دادگاه به ماهیت دعوی فسخ نمی باشد

بلکه ؛دادگاه صرفاً در چارچوب فسخ بعمل آمده از ناحیه دارنده حق فسخ ،مراتب اعلان فسخ را اعلام می نماید.

اثر فسخ نسبت به آینده است یعنی اثر قهقرانی (نسبت به گذشته )ندارد .

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر