پرسش
آیا امکان تشخیص جعل امضا از روی کپی مبایعه نامه وجود دارد؟
پاسخ
از روی کپی آن سند خیر.
پرسش
آیا امکان تشخیص جعل امضا از روی کپی مبایعه نامه وجود دارد؟
پاسخ
از روی کپی آن سند خیر.
دادستان محترم عمومی و انقلاب شهرستان
با عرض سلام و ادب
به استخضار می رساند اینجانب در تاریخ ...................در ساعت ...........در خیابان/میدان ......................... سوار بر خودروی مسافرکش شخصی مدل ...................رنگ................به شماره پلاک شهربانی (موفق به دیدن شماره پلاک خودرو نشدم) به مقصد میدان/خیابان................شدم. درهنگام وارد شدن من به خودروعلاوه بر راننده دو راکب مذکر دیگر سوار بر خودرو بودند. بعد از گذشت مدتی در حوالی خیابان ............. خودرو ناگهان تغییر مسیر داد و فردی که در کنار من در صندلی عقب خودرو نشسته بود از داخل پیراهن خود چاقویی خارج کرد و با تکان دادن آن شروع به تهدید من کرد. با تهدید چاقو آنها گوشی موبایل مدل..........،کیف جیبی که در آن مبلغ..........پول نقد به همراه تعداد....عدد کارت بانکی متعلق به بانکهای........و همچنین کارت شناسایی.....بود و کاپشن به رنگ .....من را به زور از من سرقت کردند و در نهایت در ساعت...اینجانب را در ......از خودرو پیاده کردند.
از آن مقام محترم خواهشمندم دستورات لازم را نسبت به شناسایی خودرو و اشد مجازات سارقین و همچنین رد کلیه اموال مسروقه مبذول فرمایند.همچنین تقاضا دارم با اعلام دستور به بازرسی شرکت مخابرات موبایل اینجانب ردیابی شود. در ضمن کپی فاکتور خرید موبایل و کپی از جعبه موبایل (شماره سریال...................) همراه این شکایت نامه تسلیم شده است.
دادستان محترم عمومی و انقلاب شهرستان
با عرض سلام و ادب
اینجانب، صادرکننده ی چک دارنده ی حساب جاری به شماره ی ... بر عهده ی بانک ... و شعبه ی ... می باشم. با عنایت به این که دسته چک بنده از شماره سریال ... الی شماره ... در تاریخ ... در داخل ... اینجانب همراه سایر مدارک و اشیای قیمتی به سرقت رفته است. لذا در جهت اجرای ماده ی 14 قانون صدور چک به بانک محال علیه مراجعه کرده ام و به دستور بنده حساب فوق مسدود شده است که گواهی صادره از بانک محال علیه مبنی بر انسداد حساب نیز به پیوست تقدیم می گردد. علی هذا با توجه به موارد یاد شده خواهشمند است جهت جلوگیری از سوء استفاده های احتمالی از چک های سرقت شده مراتب به بانک مربوطه اعلام شده و سارقین تعقیب شده و به مجازات کیفری برسند.
دادستان محترم عمومی و انقلاب شهرستان
با عرض سلام و ادب
اینجانب دارنده ی تعداد ... فقره چک به شماره سریال ... بر عهده ی بانک ... و شعبه ی ... که به نام بنده صادر شده است می باشم. با توجه به این که چک های اینجانب در تاریخ ... و در داخل ... و به همراه سایر مدارک و اشیای قیمتی به سرقت رفته است. اینجانب مطابق با ماده ی 14 قانون صدور چک مراتب را به بانک محال علیه الام نموده ام و از سوی بانک مذکور گواهی نامه ای صادر شده است که گواهی بانک محال علیه مبنی بر عدم پرداخت وجه چک فوق از سوی اینجانب و تایید بانک به پیوست تقدیم می گردد. علی هذا خواهشمند است دستور فرمایید جهت جلوگیری از هرگونه سوء استفاده ی احتمالی از چک سرقت شده سارقین تعقیب شده و به مجازات کیفری برسند.
دادستان محترم عمومی و انقلاب شهرستان
با عرض سلام و ادب
به استحضار میرسانم؛
اینجانب .... مالک اتومبیل به شماره شهربانی ..... که در تاریخ .... توسط شخص مظنون آقا/خانم... در خیابان ..... به سرقت رفته است. با عنایت به تکرر وقوع جرم سرقت توسط مشتکی عنه و حضور ایشان در آن ساعت در محل وقوع جرم و اذعان شهود و ثبت توسط دوربینهای راهنمایی رانندگی وقوع سرقت اتومبیل اینجانب توسط مشتکی عنه محرز میباشد. لذا از مقام محترم قضایی تقاضامندم نسبت به پرونده اینجانب رسیدگی و در وهله نخست قرار تعقیب صادر گردد.
ریاست محترم دادسرای ناحیه ………… شهرستان …………..
با سلام؛
احتراما موارد زیر را خدمت حضرت عالی معروض می دارم:
اینجانب به دلیل بیماری ای که بر جسم فرزندم مستولی شده بود ناگریز و ناگزیر به بستری او در بیمارستان شدم. این موضوع به صورت ناگهانی و غیبر مترقبه برای اینجانب اتفاق افتاد. لذا سابقا هیچ اطلاعی از وجود چنین بیماری در بدن فرزندم برای ما آشکار نشده بود. از سوی دیگر تحت هیچ پوششی برای بهره مندی از بیمه قرار نداشتیم. یا این اوصاف، تنها راه چاره برای بنده این بود که مبلغی پول از یکی از دوستانم (مشتکی عنه) من باب عقد قرض دریافت دارم.
در مورخه ………………… سراسیمه به مغازه مشکی عنه مراجعه کردم و موضوع را برای او بازگفتم. او پذیرفت که مبلغ پنجاه میلیون تومان را به عنوان قرض به مدت شش ماه در اختیار بنده قرار دهد. اما شرط کرد که در زمان استرداد پول به جای مبلغ پنجاه میلیون تومان مبلغ نودوسه میلیون تومان را از بنده مسترد می دارد. نمونه شکواییه ربا
در آن لحظه، حفظ جان فرزندم از هر چیز برایم مهم تر بود. بنابراین، با شرط مشتکی عنه موافقت کردم. چه اینکه نجات جان فرزندم که در چنگال بیماری مهالک گرفتار آمده بود از هر امر دیگری برایم واجب تر می نمود. لذا با عنایت به آنچه در فوق اشاره کردم و با توجه به مدارک بیمارستان و آزمایش های فرزندم که به پیوست می باشد بنده در وضعیت اضطراری به سر می بردم. از این رو، صدور حکم مقتضی بنا بر ماده 595 قانون مجازات اسلامی و تبصره 2 ماده 595 در حق مشتکی عنه از شما مقام محترم مورد استدعا است. نمونه شکواییه ربا
با تقدیم شایسته
تعیین خواسته و بهای آن مطالبه وجه
دلایل و منضمات دادخواست مبایعه نامه شماره …………………….
ریاست محترم ....... ” نام شهرستان محل اقامت متوفی ”
با عرض سلام احتراماً به استحضار می رساند:
اینجانب به موجب مبایعه نامه شماره …………………… ضمیمه دادخواست مبلغ … را از خوانده طلبکار می باشم که ایشان تعهد نمودند در تاریخ … بدهی خود را پرداخت نمایند. با مضی مدت بنده مهلت پرداخت را تمدید نمودم و با وجود مراجعات مکرر و ارسال اظهارنامه به شماره … مورخ … برای خوانده، هیچ اقدامی در جهت پرداخت بدهی خود انجام ندادند. لذا در جهت حفظ حقوق خود در ابتدا صدور قرار تامین خواسته و اجرای فوری آن به استناد ماده ۱۰۸ قانون آیین دادرسی مدنی تقاضا می شود و رسیدگی و صدور حکم محکومیت خوانده به پرداخت مبلغ … به انضمام کلیه خسارات قانونی و هزینه دادرسی به استناد مواد ۱۲۸۴، ۱۲۸۹ و ۱۳۰۱ قانون مدنی و مواد ۱۹۸ و ۵۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی در حق اینجانب مورد استدعاست.محل امضاء – مهر – انگشت
1- نیازی نیست، سابقه پرداخت 720 روز حق بیمه به سازمان تامین اجتماعی فقط برای یک کارگاه باشد.
2- برای تعلق حق اولاد سقفی برای تعداد فرزندان در نظر گرفته نشده است. بنابراین فرقی نمی کند که کارگر یک فرزند و یا بیشتر داشته باشد. به ازای هر فرزند، به کارگر حق اولاد تعلق می گیرد.
3- چنانچه پدر و مادر هر دو سابقه پرداخت 720 روز حق بیمه به سازمان تامین اجتماعی داشته باشند، به هر دو حق اولاد تعلق می گیرد. بنابراین، چنین باوری که فقط به پدر یا مادر (یکی از آنها) حق اولاد تعلیق می گیرد غلط است.
4- در فرضی که پدر و مادر از هم جدا شوند، نیز حق اولاد به هر دو تعلق می گیرد. بنابراین، حق اولاد ارتباطی با تداوم ازدواج ندارد.
5- میزان سابقه کاگر در تعلق حق اولاد تاثیری ندارد. بنابراین، کارگری که دو سال سابقه کار دارد با کارگری که ده سال سابقه کار دارد، تفاوتی در دریافت حق اولاد ندارد.
حقوق روزانه کارگر در سال 1401 برابر است با: 1.393.250 ریال. این عدد را باید در 3 ضرب کنیم تا مبلغ حق اولاد به دست آید:
4.179.750= 3× 1.393.250
بنابراین، حق اولاد در سال 1401 مبلغ 4. 179.750 ریال برای هر فرزند است. البته این رقم مشمول افزایش 57درصدی برای کارگران شده است. هر چند هنوز هم به نظر نمی رسد این مبلغ قابل توجه باشد.
به موجب ماده 86 قانون تامین اجتماعی میزان حق اولاد برای کارگر معادل است با سه برابر حداقل مزد روزانه کارگر ساده در مناطق مختلف.
به موجب ماده 86 قانون تامین اجتماعی شرایطی برای تعلق حق اولاد وجود دارد. این شرایط عبارتند از:
1- کاگر باید 720 روز سابقه پرداخت حق بیمه را داشته باشد. البته لازم نیست تمامی سابقه پرداخت حق بیمه، مربوط به یک محل کار باشد.
2- اگر کارگر دارای فرزند دختر باشد، تا زمانی که دختران ازدواج نمایند می توانند از مزایای حق اولاد بهره مند شوند. اما اگر فرزند کارگر پسر باشد تنها تا پایان بیست و شش سالگی می توانند از این حق استفاده کنند. و بیش از آن منوط است به اشتغال به تحصیل فرزندان ذکور. بنابراین در صورتی که فرزندان ذکور حتی بعد از رسیدن به سن بیست و شش سالگی مشغول به تحصیل باشند، حق اولاد به کاگر تعلق می گیرد.
3- اگر فرزند کارگر دارای معلولیتی باشد، می تواند از حق اولاد بدون شرط سنی بهره مند شود.
ماده 86 قانون تامین اجتماعی چنین مقرر می کند:
کمک عائلهمندی به ازای هر فرزند بیمه شده پرداخت میشود مشروط بر آن که :
۱- بیمه شده حداقل سابقه پرداخت حق بیمه هفت صد و بیست روز کار را داشته باشد.
۲- فرزنـدان اناث بیمه شده در صـورت نداشتن شغل یا شوهر و فرزندان ذکور وی تا سن بیست سالگی و بعد از آن منحصراً به تحصیل اشتغال داشته باشند تا پایان تحصیل یا در اثر بیماری یا نقص عضو طبقگواهی کمیسیونهای پزشکی موضوع ماده ۹۱ این قانون قادر به کار نباشند.
در نظر گرفتن حق اولاد یکی از امتیازات قانون تامین اجتماعی برای کارگران دارای فرزند است. البته کارگر باید برای استفاده از این حق، باید سابقه پرداخت حق بیمه داشته باشد. قانون گذار در ماده 86 قانون تامین اجتماعی به بیان موضوع حق اولاد پرداخته است.
1- مقترض باید مثل مالی را که تلف کرده است، پس دهد حتی اگر مال از نظر قیمت تنزل کرده باشد.
2- اگر زمانی برای پس دادن مال مورد قرض مشخص نشده باشد مقرض نمی تواند قبل از مهلت طلب خود را در استیفاء کند.
3- گاهی ممکن است دادگاه با توجه به اوضاع و احوال درخواست تقسیط دهد.
فرض کنید الف مالی را به ب قرض می دهد. قرار است ب مال را به الف در موعد معینی برگرداند. اما مال در ید ب تلف می شود. در این صورت مقترض مکلف است مثل یا قیمت مال را به مقرض بدهد. ماده 649 قانون مدنی در این خصوص چنین مقرر می نماید:
اگر مالی که موضوع قرض است بعد از تسلیم تلف یا ناقص شود از مال مقترض است.
عقد ودیعه عقدی است که شخص مال خود را به دیگری می دهد تا آن را نگه داری کند و سپس به او مسترد نماید. در واقع در عقد ودیعه مستودع (کسی که مال را نگه می دارد) امین است. بنابراین در صورت تعدی و تفریط در مقابل ودیعه دهنده (مودع) ضامن خواهد بود. اما همانطور که گفتیم در عقد قرض، مقترض مالک مال مورد قرض می شود. همچنین ودیعه عقدی جایز است. اما قرض عقدی است لازم.
در عقد قرض، مقترض (یعنی شخصی که قزض می گیرد) مالک مال مورد قرض می شود. اما در مقابل در عقد عاریه مستعیر (عاریه گیرنده) مالک مال نمی شود؛ بلکه تنها می تواند از مال بهره مند شود. ضمنا عاریه عقدی جایز است اما قرض عقد لازم است.
عقد قرض عقدی لازم است. بنابراین طرفین نمی توانند آن را بر هم بزنند. مگر اینکه به علت خاصی فسخ شود و یا طرفین تصمیم به اقاله عقد بگیرند.
عقد قرض مانند سایر عقود دارای دو طرف است. طرفی که قرض می دهد مقرِض نام دارد و طرفی که مال را قرض می گیرد مقتَرِض نامیده می شود.
به موجب ماده 648 قانون مدنی، قرض عقدی است که بر اثر آن یک نفر مال خود را به فرد دیگر تملیک می کند. در مقابل نیز قرض گیرنده مکلف است در تاریخ معین آن مال را به قرض دهنده باز گرداند. در غیر این صورت باید مثل یا قیمت مالی را که اخذ کرده است را به قرض دهنده بدهد. ماده 648 چنین مقرر می کند:
قرض عقدی است که به موجب آن احد طرفین مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک میکند که طرف مزبور مثل آن را از حیث مقدار و جنس و وصف رد نماید و در صورت تعذر رد مثل قیمت یومالرد را بدهد.
ریاست محترم دادسرای ناحیه ……… شهرستان ……….
با سلام؛
احتراما به استحضار می رساند
بنده و مشتکی عنه در موخه ......به دلیل مسائل و مشکلات خانوادگی دچار نزاع و مشاجره شدیم. مشتکی عنه پس از توهین و فحاشی و ورود چند ضربه متلاحمه بر روی بازوی بنده، به تحریک یکی از دوستان خود، بنده را هل داد. در اثر هل دادن سر بنده به جدول در کنار خیابان اصابت نمود. متعاقبا در اثر شکستگی سر، مشتکی عنه و چندین تن دیگر بنده را به بیمارستان شهید رجایی آورند. پس از ساعتها بی هوشی در بیمارستان به هوش آمدم و دریافتم که چشم سمت راستم بینایی ندارد. پس از عکس و آزمایشات فراوان پزشک معالج دریافت که در اثر ضربه وارده به سر بنده، بینایی چشم راست خود را به طور کامل از دست داده ام.
حالیه با عنایت بر این امر که سر بنده در اثر اصابت با جدول حدود ...بخیه خورده و بینایی چشم راست خود را نیز به طور کلی از دست داده ام و با توجه به نظرات پزشک معالج و پزشکی قانونی که به پیوست شکایت می باشد، صدور حکم به موجب ماده 692 قانون مجازات اسلامی علیه مشتکی عنه مورد استدعا است.
با تقدیم احترامات فراوان