ماده 477 قانون آیین دادرسی جدید طریق خاصی از اعاده دادرسی را معرفی نموده که مرجع درخواست آن دفتر رییس قوه قضاییه است و نتیجه آن در صورت پذیرش اعاده دادرسی ارجاع به شعبه هم عرض برای رسیدگی مجدد است.
ماده 477 قانون آیین دادرسی جدید طریق خاصی از اعاده دادرسی را معرفی نموده که مرجع درخواست آن دفتر رییس قوه قضاییه است و نتیجه آن در صورت پذیرش اعاده دادرسی ارجاع به شعبه هم عرض برای رسیدگی مجدد است.
منظور از شکایت از رای در معنای کلی تجدیدنظر خواهی، فرجام خواهی، واخواهی، اعاده دادرسی و اعتراض ثالث است.هر یک از این راه های شکایت مهلت، شرایط و تشریفات مخصوص به خود را دارد که در این مقاله به طور کامل به آنها پرداخته شده است.توصیه می شود این مقاله و مطلب را با دقت مطالعه نموده و در صورتی که به طور کامل توجیه نشدید برای مشاوره حضوراً به دفتر وکالت ما مراجعه نمایید.
برای ارسال اظهارنامه میتوان از طریق دفاتر خدمات قضایی و یا سامانه عدل ایرانیان اقدام کرد.
مخاطب محترم
سلامعلیکم
به تجویز ماده ۱۵۶ قانون آیین دادرسی مدنی به حضرتعالی ابلاغ میگردد.
۱. اینجانب بهموجب سند عادی مورخ ………. مبلغ ………. ریال را از شما بستانکار میباشم. (کپی پیوست)
۲. در جهت اجرای مفاد ماده واحد قانون مطالبه دیون عادی مصوب ۱۳۳۹ به شما اخطار میکنم اگر ظرف ۱۰ روز از تاریخ ابلاغ این اظهارنامه دین خود را نپردازید اینجانب برای احقاق حق خود به مراجع قضایی ذیصلاح مراجعه خواهم کرد.
امضاء
جواب اظهارنامه
سلامعلیکم
۱. تکذیب میشود.
۲. ادعای اظهارکننده محترم را قبول ندارم.
۳. ادعای اظهارکننده محترم کذب محض است.
در اظهارنامه و پاسخ به آن الزامی وجود ندارد اما خود اظهار از دو بخش تشکیل شده که برای پاسخ طرف مقابل نیز پیش بینی به عمل آمده است اما چون در پاسخ ممکن است شما ادعایی را مطرح کنید که خلل به حقوق شما وارد کند بهتر است قبل از هر چیز با مشاور و وکیل دادگستری مشورت کنید.
در قانون آیین دادرسی مدنی آمده است که :
“هر کس می تواند قبل از تقدیم دادخواست، حق خود را به وسیله اظهارنامه از دیگری مطالبه نماید.”
برای مثال در مطالبه طلبی یا اعمال حقی مثل حق فسخ و موارد دیگر با ارسال اظهارنامه از طرف مقابل به صورت رسمی میخواهیم که بدهی خود را انجام دهد.
که اگر بعدا در دادگاه اقامه دعوا کردیم این سند اظهارنامه را داشته باشیم که ما مطالبه خود را انجام داده این اما طرف مقابل از انجام تعهد خودداری کرده است.
اظهارنامه نوعی مطالبه حق است و دادگاه به آن رسیدگی نمیکند یعنی هنوز دعوایی اقامه نشده اما در دادخواست فرد اقامه دعوا میکند و همچنین در لایحه فرد در دعوای اقامه شده از حقوق خود دفاع میکند لذا این سه مفهوم با یک دیگر متفاوت هستند.
موضوع: سقط جنین با دارو
ریاست محترم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان …
با سلام
احتراماً به استحضار عالی میرساند؛ همسر اینجانب با مراجعه به طبیب جهت سقط جنین خود که روح در آن دمیده شده است مشتکیعنه عالماً و عامداً همسر اینجانب را دلالت به استعمال دارویی مینماید که جنین وی سقط گردد؛ فلذا با تقدیم این شکوائیه مستنداً به ماده ۶۲۳ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده) تقاضای رسیدگی و تعقیب کیفری نامبرده را از محضر عالی مستدعی میباشد.
با تجدید احترام
امضاء شاکی
الزام به تنظیم سند یعنی وقتی شما ملک یا خودرو یا هر چی قولنامه ای خریده اید و یک روز معین می کنید که برای سند به دفترخانه بروید و اگر فروشنده نیاید شما می توانید از طریق دادگاه اجازه سند زدن به نام خود را بگیرید. تنظیم دادخواست الزام به تنظیم سند هم برای همین است که شما اجازه دادگاه رو بگیرید و معمولا با یک دادخواست اختصاصی باید اینکار را کنید.
هنگامی شخصی پولی یا وجه را به کسی می دهد و طرفی که پول را میگیرد قول می دهد در یک تاریخ پول را پس بدهد و به تعهدش عمل نمی کند کسی که پول را قرض داده می تواند مطالبه وجه درخواست کند. برای اینکه کار راحت شود بهتر است به کسی که پول قرض می دهید یک برگه با امضا و اثر انگشت و تاریخ تحویل پول و مبلغ آن را بنویسید. حال به هر طریقی نتوانستید پول خود را بگیرید بهترین کار نوشتن یک دادخواست مطالبه وجه اختصاصی است که براحتی بتواند مطالبه وجه کنید و پول خود را پس بگیرید.
بهترین مقدار شیب زمین کشاورزی کمتر از ۸ درصد تعیین شده است به این ترتیب هم روانابها به درستی جریان پیدا میکنند و هم مشکلات کمبود مواد مغذی در خاک پیش نمیآیند.
دسترسی زمین به امکانات برق یا مسیر عبور و مرور هموار- ارزیابی شیب زمین کشاورزی- دسترسی زمین به منابع آب- شرایط خاک زمین برای حاصلخیزی- در نظر گرفتن عمق خاک و جنس خاک زمین کشاورزی- ارزیابی شکل کلی زمین و مرز آن تا زمینهای اطراف- بررسی جهت و شدت وزش باد در زمین کشاورزی.
بر طبق ماده ۱۰۱۹ قانون مدنی،: «حکم موت فرضی غایب در موردی صادر میشود که از تاریخ آخرین خبری که از حیات او رسیده است، مدتی گذشته باشد که عادتاً چنین شخصی زنده نمیماند.»
در مدت زمانی که شخص اصولا زنده فرض نخواهد شد ذینفع خود یا به وسیله وکیل این اختیار را دارد که تقاضای صدور حکم موت فرضی نماید و این زمان حداقل سه سال و حداکثر ۱۰ سال از تاریخ آخرین خبر از شخص غایب می باشد. دادگاه نیز موضوع را مورد بررسی و رسیدگی قرار می دهد و بعد از رسیدگی اقدام به نشر آگهی می نماید و با این عمل اشخاصی را که احتمال دارد از غایب خبری داشته باشند دعوت می شوند تا هر گونه اطلاعاتی را که دارند در اختیار دادگاه قرار بدهند این آگهی هایی که مربوط به موضوع دادخواستی است که ذینفع یا وکیل او داده است در سه دفعه متوالی و هر کدام به فاصله یک ماه در یکی از جراید محل و یکی از روزنامههای کثیرالانتشار تهران انتشار خواهد یافت.
در این حالت دادگاه زمانی خواهد توانست حکم موت فرضی را صادر بنماید که یک سال از تاریخ نشر آخرین آگهی گذشته باشد و یا اینکه دیگرحیات غایب معلوم نباشد.
در مورد اموال غایب نیز بایستی به این نکته اشاره بنمایم که هرگاه ورثه غایب خود یا از طریق وکیل خود از قبل درخواست کرده باشند که اموال غایب به تصرف موقت آنها داده شود و امور مربوط به آگهی نیز رعایت شده باشد آگهی مجددی لازم نخواهد بود و به تصرف موقت آنها داده خواهد شد.
اختیارات ورثه بعد از صدور حکم موت فرضی
پس از اینکه موضوع در دادگاه توسط وکیل مطرح شد و حکم موت فرضی غایب مفقودالاثر نیز صادر گردید اموال متعلق به غایب به تصرف قطعی ورثه داده می شود و ورثه مالک اموال فوق بوده و هرگونه دخل و تصرفی را که بخواهند انجام می دهند و ذکر این نکته لازم است که بعد از صدور حکم قطعی از ناحیه دادگاه حقوقی تضمیناتی که از امین یا ورثه گرفته شده است، مرتفع می گردد.
منابع: قانون مدنی در نظم حقوق کنونی دکتر کاتوزیان
با توجه بر اینکه بعد از گذشت مدت ۲ سال از تاریخ آخرین خبر از غایب، احتمال زنده بودن او نیز بسیار پایین خواهد بود در صورتی که ورثه و یا وکیل آنها تقاضای تصرف به صورت موقت در اموال عایب را داشته باشند قانونگذار منافع وراث را در نظر گرفته و به آنها حق می دهد که اموال را در اختیار آنها قرار بدهد.
در این مورد و در این گونه از دعاوی حقوقی وراث می بایست ضامن یا تضمینات کافی ارائه بدهند تادر صورتی که غایب مراجعت نمود و یا شخص ثالثی نسبت به اموال غایب ادعایی را داشت بتوانند از عهده اموال یا حق اشخاص ثالث برآیند. این تضمینات تا زمان صدور حکم موت فرضی غایب باقی می ماند.
پس از آن که اموال به تصرف موقت ورثه داده شد، وظایف و اختیارات ورثه همانند امین می باشد است که برای امین ذکر شد. و دادگاه میتواند حق الزحمه مناسبی از درآمد اموال غایب را نسبت به آنان معین کند و حتی در صورتی که اموال غایب درآمدی نداشته باشد، پرداخت حقالزحمه از اصل اموال نیز مجاز خواهد بود.
در صورتی که غایب مفقودالاثر به جهت اداره اموالش تکلیفی را معلوم نکرده باشد و شخصی هم نباشد که قانوناً حق تصدی امور او را دارا باشد دادگاه حقوقی بنابر درخواست ذینفع و یا وکیل او به جهت اداره اموال یک نفر امین را تعیین مینماید.
در نتیجه دادگاه این اختیار را دارد که از امینی که تعیین شده است ضامن و یا تضمینات دیگری اخذ بنمایدتا در صورتی که در حفظ اموال غایب، هر زمانی امین تقصیر داشته باشد و یا اموال را حیف و میل نموده باشد جبران خسارت وارده امکان پذیر باشد.
کسی که در زمان غیبت غایب عملاً متصدی امور او بوده است، در تعیین امین برای غایب بر دیگران مقدم خواهد بود. به علاوه در تعیین امین، وراث غایب بر دیگران مقدم هستند؛ مشروط بر اینکه حاضر به دادن ضامن یا تضمین دیگری مطابق نظر دادگاه باشند. امین مکلف به حفظ و اداره اموال غایب است همچنین باید مصلحت غایب را رعایت کند و از حیف و میل اموال و نیز اعمالی که مضر به حال او است، بپرهیزد. در خصوص نفقه زوجه و اولاد غایب نیز براساس ماده ۱۰۲۸ قانون مدنی امینی که برای اداره کردن اموال غایب مفقودالاثر معین میشود، باید نفقه زوجه دایم یا منقطعه که مدت او نگذشته و نفقه او را زوج تعهد کرده باشد و نیز اولاد غایب را از دارایی غایب تادیه کند و در صورت اختلاف در میزان نفقه دادگاه به تعیین میزان نفقه مبادرت خواهد پرداخت.
بعد از اینکه مفقودالاثر بودن غایب محرز شد، برای حفظ و اداره اموالش، امینی به وسیله دادگاه تعیین خواهد شد. قانونگذار حفظ و نظارت اموال غایب در مدت زمان قبل از تعیین امین را بر عهده دادستان قرار داده است.
با در خواست وکیل ذینفع ، دادستان یا نماینده او می بایست اقدامات لازم را برای حفظ اموال غایب به عمل آورده باشد و اموال را مهر و موم کرده و در مورد اموال ضایعشدنی نیز اقداماتی را در جهت فروش به انجام برساند.
در صورتی که غایب مفقودالاثر در خارج از ایران اموالی را دارا باشد، براساس ماده ۱۱۵ قانون امور حسبی ، حفظ و نظارت اموال مزبور تا تعیین امین بر عهده مأموران کنسولی می باشد و وظایف و اختیارات آنان همان وظایف و اختیارات دادستانها است.
براساس ماده ۱۰۱۱ قانون مدنی، غایب مفقودالاثر به شخصی اطلاق می گردد که از غیبت او مدت نسبتاً زیادی سپری شده باشد و از او به هیچ وجه خبری به دست نیاید در نتیجه غایب مفقودالاثر دارای وضع حقوقی خاص و یژه ای می باشد که به تبع آن وجود یک وکیل می تواند در انجام امور مربوطه به او که در قانون به آن اشاره شده است کمک کننده و راهگشا باشد.
در صورتی که دعاوی کیفری در دادگاه بر مبنای منازعه رخ بدهد و اشخاصی که خود و یا وکیل آنها نتوانسته باشند دلایل و مستنداتی دال بر عدم تاثیر عمل آنها در وقوع جرم را به اثبات برسانند بر طبق ماده ۶۱۵ به مجازات های ذیل محکوم می شوند.
• در صورتی که نزاع منتهی به قتل شده باشد به حبس از یک تا سه سال محکوم خواهد شد.
• در صورتی که منتهی به نقص عضو شود، به حبس از یک تا سه سال.
• در صورتی که منتهی به ضرب و جرح شود، به حبس از سه ماه تا یک سال.
عنصر معنوی این جرم، سوء نیت عام بوده و تعمد در شرکت در منازعه نیاز بوده ولازمه تحقق جرم خواهد بود.
رفتار فیزیکی که برای محقق شدن این جرم نیاز می باشد فعل مثبتی که به شکل عملی است خواهد بود و نه لفظی یا نظایر آن لذا در صورتی که شخصی به دلیل نزاع لفظی شکایت کرده باشد طرف مقابل و یا وکیل او می تواند در مقام دفاع تحقق جرم منازعه را منتفی اعلام نماید و در صورت عدم انجام فعل مجرمانه دیگر دادگاه کیفری رای برائت را صادر می کند بایستی اشاره کنم که این جرم مقید به وسیله خاصی نمی باشد و ممکن است تنها با استفاده از ضربات دست و پا صورت بپذیرد و یا در برخی موارد هم از وسایل ساده مثل چوب و سنگ یا از سلاح گرم استفاده کنند.
آنچه در جرم منازعه مهم است، اثبات اصل مداخله در نزاع است؛ هر گاه یکی از سه نفر در حال دفاع مشروع بوده باشد، و بعد بر علیه آنها طرح دعوایی مطرح گردد وکیل او می تواند با استناد به تبصره یک ماده ۶۱۵، رفتار موکل را از شمول نزاع خارج کند.
در زمانی که سه نفر با یکدیگر منازعه می نمایند و رفتار یکی از آنان مشمول عوامل موجهه یا رافع مسئولیت کیفری باشد در دادگاه وکیل دو نفر دیگر می تواند به استناد به حد نصاب نرسیدن افراد در جرم منازعه موضوع را از شمول ماده ۶۱۵ خارج و در صورتی که به عنوان دیگر و یا به جهت دیگری تقصیر نداشته باشند دادگاه حکم به برائت و در غیر این صورت محکومیتی بغیر از نزاع دسته جمعی بدهد.