دیون ممتازه درواقع شامل دیون زیر میباشد:
• مطالبات کارگر و حقوق و مزایای کارگر
• بدهیهای مالیاتی
• مطالبات سازمان تامین اجتماعی
• حق بیمه
• مهریه
دیون ممتازه درواقع شامل دیون زیر میباشد:
• مطالبات کارگر و حقوق و مزایای کارگر
• بدهیهای مالیاتی
• مطالبات سازمان تامین اجتماعی
• حق بیمه
• مهریه
بستانکاران یا طلبکاران ممتاز اشخاصی هستند که پرداخت دیون آنها نسبت به سایر طلبکاران دارای اولویت و مزیت است.
√ به این معنا که سهم و طلب طلبکاران ممتاز قبل از تقسیم اموال میان بستانکاران عادی، پرداخت میشود.
البته این امتیاز و اولویت زمانی به وجود میآید که مدیون یا بدهکار فوت کند یا ورشکسته شود.
هنگام فوت یا ورشکستگی یک شخص دیون و بدهیهای متوفی یا ورشکسته حال شده و از اموال او باید پرداخت میشود
اما ممکن است تمام ترکه متوفی یا اموال شخص ورشکسته برای پرداخت تمام دیون کافی نباشد. در این شرایط مطابق قانون برخی دیون نسبت به باقی بدهیها دارای امتیاز هستند و به عبارت دیگر در پرداخت بدهیها، دیون ممتازه دارای اولویت هستند.
شرایط موصیله برای برخورداری از وصیت عبارت است از:
وصیت برای حمل
بر اساس ماده ۸۵۱ قانون مدنی وصیت برای جنین صحیح است ولیکن مالکیت او وابسته به این است که زنده متولد شود؛ به عبارتی، برای جنین یا نوزادی که در شکم مادر است و وجود خارجی دارد میتوان وصیت کرد اما در حالتی که زنده متولد شود.
وجود اهلیت موصیله
این شرط تا حدودی تکمیلکننده شرط قبلی هست یعنی بر طبق ماده ۸۵۰ قانون مدنی، موصیله باید دارای موجودیت باشد یعنی بهعنوان یک احتمال آینده در نظر گرفته نشود تا امکان مالکیت بر مال وصیت شده را داشته باشد. یا به عبارتی وصیت برای کسی که در این دنیا وجود خارجی پیدا نکرده است صحیح نیست؛ مثال اگر فردی وصیت کند فلان باغ یا خانه به فرزندی که در آینده به دنیا میآید برسد، به دلیل اینکه این فرزند در حین وصیت کردن وجود خارجی نداشته نمیتوان برای او مالی وصیت کرد
سقط موصیله
اگر درنتیجه عمل سقطجنین که مطابق قانون جرم تلقی میشود، موصیله سقط شود؛ بر طبق ماده ۸۲۵ قانون مدنی مال وصیت شده به سایر ورثه میرسد.
تعدد موصیله
بر طبق وصیتنامه درصورتیکه وصیتکننده به صلاح چند نفر از وراث خود وصیت کند و در خصوص تعیین دقیق میزان ارثبری صحبتی نکرده باشد؛ با توجه به گفتهی ماده ۸۵۳ قانون مدنی اموال یا مال موردبحث بهصورت مساوی تقسیم میگردد.
جالب است بدانید که وصی قیدشده در وصیتنامه امانتدار اموال و اموری که به وی محول داشته است میگردد؛ یعنی اگر امانت مذکور دچار آسیب شود و یا بهطور کامل نابود گردد تا زمانی مقصر نخواهد بود که یا در جریان مذکور هیچ دخالتی نداشته باشد یعنی مرتکب تقصیر نشود و یا تمام تلاش خود را برای حفظ انجام داده باشد.
متأسفانه و یا خوشبختانه قانونگذار نهتنها در هیچیک از امور مربوط به وصیتنامه اجازه دخالت قانون را صادر نکرده است بلکه هیچ ارگان و یا مرجعی وظیفه نظارت بر امور مربوط به وصی و یا وصیتنامه را ندارد؛ بنابراین وصی باید هر عملی را که موصیبه عهدهی او نهاده است بر طبق وصیتنامه عمل نماید.
موصی میتواند به کسی که بهعنوان وصی انتخاب میشود این اختیار را بدهد که برای پس از فوت خود وصی معین کند تا اموری مثل ادارهی اموال موصی که او وظیفهی اداره آنها را به عهده دارد را، وصی انتخابی انجام دهد.
موصی قادر است تا در وصیتنامه خود ترتیب را مشخص نماید؛ یعنی برای عملی کردن وصیت خود اشخاص موردنظر را دستهبندی نمایند و مأموریت مذکور را با توجه به شرایط به ترتیب انتقال دهد. پس وصی میتواند چند نفر را به نحو ترتیب وصی معین کند مثال بگوید اول آقای الف وصی باشد. اگر الف فوت کرد یا به هر نحو قادر به انجام امور مورد وصایت نبود مثال بیمار شد یا خیانت در انجام وصایت کرد و از سمتش برکنار شد آقای ب وصی باشد و اگر هریک از این اتفاقات برای ب افتاد ج وصی باشد.
گاهی مواردی نظیر مرگ، بیماری و یا امور مختلف مانع عمل به وصیت میگردد؛ در اینجا است که قانون در صورت مرگ یکی از آنها و یا حذف ویژگی که وصی باید آن را برای عمل به وصیت میداشت، تصمیم به تعیین شخص یا اشخاص جایگزین میگیرد تا به همراه دیگران امور وصایت را انجام دهد و جایگزین فرد قبلی شود؛ و اما در حالتی که یک یا چند نفر از وصیها که باید باهم امور را انجام بدهند، به علت غیبت یا بیماری یا ضعف و ناتوانی بهطور موقت نتوانند امور مورد وصایت را انجام دهد، دادگاه یک نفر را تعیین خواهد کرد تا موقتاً به همراه سایرین امور موارد وصیت را انجام دهند و پسازاینکه بیماری یا ناتوانی یا علل دیگر که باعث شده بود، وصی نتواند امر مورد وصایت را انجام دهد برطرف گردد، دوباره او مشغول به انجام امور مورد وصایت میشود.
گاه پیشآمده است که وصیتکننده دو یا چند نفر را برای انجام اموری مشخص مأمور کرده است که بهصورت مشترک امر مذکور را عملی نمایند، پس هیچکدام از آنها نمیتواند امری را بهتنهایی انجام دهند؛ زیرا هدف موصی این بوده است که همهی آنها امور را با مشورت و مذاکره انجام دهند. پس درصورتیکه هریک بهتنهایی عملی را انجام دهد، آن عمل صحیح نیست و تنها در صورتی صحیح میشود که سایرین آن را تأیید کند، همچنین در صورت بروز خسارت مسئول خسارات خواهد بود.
گاهی وصیتکننده وصیت مینماید که هر وصی مأمور آنجا یک عمل جداگانه گردد. در این صورت با توجه به هدف وصیتکننده یعنی اگر هدف وصیتکننده سرعت بخشیدن یا سهولت کار باشد امکان همکاری وجود دارد البته بهشرط اینکه با تقسیم وظایف مانع دخالت دیگری در تصمیمگیریها نشوند. ولی درصورتیکه موصی استقلال در عمل را برای هریک از وصیها شرط کند، آنان نمیتوانند امور وصایت را، بین خود تقسیم کنند؛ یعنی نمیتوانند ادارهی امور بعضی را به یکی و بقیه را به دیگری واگذار کنند بهطوریکه هیچیک حق دخالت در تصمیمگیری در امور واگذارشده به دیگری را نداشته باشد؛ چراکه این امر بهطورکلی برخلاف نظر موصی خواهد بود.
فرض را بر این بگیریم که در وصیتنامه چند نفر وصی تعیینشده است که هرکدام بهصورت جداگانه به عمل درجشده در وصیتنامه عمل میکنند. شایانذکر است که امکان همکاری بین وصیها وجود دارد؛ زیرا نتیجهی آن این است که نهتنها عمل وصیت توسط هریک از وصیها انجامشده است، بلکه هریک از وصیها نیز آن را تأیید کرده است. بهعبارتیدیگر، اینکه وصی در وصیتنامه ذکر میکند هریک از وصیها بهتنهایی اختیار و استقلال انجام امور را دارد، در حقیقت نوعی اجازه و رخصت است و مانع این نیست که وصیها باهم امور را اداره کنند؛ اما بایستی همهی وصیها همنظر باشند در غیر این صورت عمل آنها برخلاف نظر موصی و باطل است.
درصورتیکه وصیتکننده افرادی را برای انجام یک عمل یا کار مشخص مأمور نماید؛ اگر وصی اولی که در وصیتنامه امر مذکور را عملی نماید دیگر نیازی به تکرار کار وصیت شده توسط وصی دو یا سوم و الیآخر نیست. حال اگر وصی دوم آن عمل را انجام دهد عمل وصی دوم باطل و عمل وصی اول صحیح خواهد بود. برای مثال: هرگاه وصی اول ملکی را که موصی ادارهاش را به او واگذار کرده است به مبلغی اجاره دهد؛ سپس وصی دوم ملک را به مبلغی دیگر اجاره دهد عمل وصی دوم باطل هست؛ زیرا وصی اول در حدود اختیاراتش عمل کرده است؛ اما اگر مشخص شود وصی اول مصلحت را رعایت نکرده است، چون شرایط را رعایت نکرده است، اجاره او از حدود اختیاراتش خارج بوده و باطل است.
وصی در لفظ: به معنای کسی است که وصیتکننده او را مأمور اجرای وصیت خودکرده است. در اصطلاح فقه: به کسی میگویند که بنا بر وصیت کسی پس از مرگ، وی میتواند اموال او را تصرف کند.
وصیت به نحو و شیوه تردید صحیح نیست و موصیبه باید معین باشد؛ پس اگر موصیبه دو یا چند مال بهصورت نامعین و نامشخص وصیت کند، وصیت باطل است!
موصی فقط میتواند مال خود را وصیت کند، نه مال متعلق به دیگران را؛ بااینوجود ممکن است وصیت بهصورت فضولی و نسبت به مال غیر، واقع گردد. بر طبق ماده ۸۴۱ قانون مدنی: موصیبه باید مالک موصی باشد و وصیت به مال دیگر، حتی با اجازه مالک باطل است؛ همچنین اگر ملک در رهن دیگری باشد وصیت نافذ است و با حق رهن کننده مخالفتی وجود ندارد. وصیت فضولی از سوی موصیله نیز متصور است، یعنی فردی غیر از موصیله وصیت را بهصورت فضولی قبول کند که در این حال وصیت غیر نافذ است و با تنفیذ موصیله نافذ میشود.
موصیبه باید از مالک یا وصیتکننده بوده باشد و قابلانتقال به وارثان شرعی و قانونی وصیتکننده باشد. مال موقوفه به دلیل آنکه قابلانتقال نیست؛ بهعلاوه خدمات شخص بهطورکلی و دائمی نمیتواند در موضوع وصیت تملیکی قرار بگیرد. چراکه قابلیت مالکیت یا تملک را ندارد؛ اما اگر شخصی برای مدت معین ارث را به اجاره بدهد، مستأجر میتواند منافع مکان اجارهشده را برای پس از فوت در قالب وصیت به فرد دیگری واگذار کند!
موصیبه ذکرشده در وصیتنامه باید با توجه به عرف منطقه موردنظر جزو مال و اموال محسوب شود و دارای منفعت عقلانی و مشروع باشد؛ یعنی چیزی باشد که قابل ارزشگذاری باشد و در نزد عرف نیز برای آن منفعتی متصور شده باشد. برای مثال: گنجشکی را که در هوا پرواز میکند نمیتوان به مالکیت دیگری درآورد!
بر طبق ماده 842 قانون مدنی: نیاز نیست که موصیبه در لحظه نوشتن وصیت موجود باشد، بلکه میتوان مالی را که هنوز موجودیت پیدا نکرده است را نیز در وصیتنامه قید نمود؛ حتی اگر آن مال مشخص باشد یا سود و بهرهای داشته باشد. ولی درهرحال برای تحقق تملیک یا مالکیت، الزام است مال موضوع وصیت، در زمان انتقال موجود شود و وجود خارجی پیدا کند.