قیم به کسی گفته میشود که از طرف دادگاه برای سرپرستی محجور و نگهداری اموال او در مواردی که ولی خاص (پدر، جد پدری) وجود نداشته باشد، منصوب میشود.
قیم به کسی گفته میشود که از طرف دادگاه برای سرپرستی محجور و نگهداری اموال او در مواردی که ولی خاص (پدر، جد پدری) وجود نداشته باشد، منصوب میشود.
برابر فقه و قانون تا زمانی که وجه اضافی دریافت نشود، ربا محقق نخواهد شد. بنابراین صرف توافق به اینکه شخصی وجهی را در *قبال وجه اضافی به کسی بدهد، این عمل جرم نبوده و ربا نیست ملاک اخذ وجه است.
اگر کسی برای ربا گرفتن به رباخوار چکی بدهد چه وضعیتی پیش می آید؟
*در صورتی که ثابت شود دارنده چک آن را به عنوان ربا دریافت کرده حق مطالبه وجه آن چک را نداشته و باید به صادر کننده مسترد کند البته باید توجه داشت تا زمانی که وجه چک دریافت نشده است ربا محقق نمی شود.
آیا ربا دهنده و ربا گیرنده هر دو مجرمند؟
چه ربا دهنده و چه گیرنده و نیز شخصی که واسطه عمل رباست، مجرم محسوب می شوند و هر یک به شش ماه تا سه سال حبس و تا ۷۴ ضربه شلاق و نیز جزای نقدی معادل مال مورد ربا محکوم می شوند و همچنین ربا گیرنده باید مبلغ اضافه را به ربا دهنده بازگرداند. البته هر گاه ثابت شود که ربا دهنده در حالت اضطرار در مقام پرداخت وجه اضافی بر آمده است مجازات نخواهد شد.
آیا در هر حالتی ربا دادن جرم است؟
*همان طور که اشاره کردیم اگر دادن ربا در حال اضطرار باشد این عمل برای ربا دهنده جرم نیست و همچنین اگر ربا بین پدر و فرزند و زن و شوهر باشد یا مسلمان از کافر ربا دریافت کند، عمل آن ها از حیث قوانین کیفری جرم به حساب نمی آید.
قانون اراضی شهری (مصوب سال 1360)
ماده 1 - برای نیل به اهداف مذکور در اصول31 - 43 - 45 - 47 قانون اساسی جمهوری اسلامی که تامین نیازهای عموم به مسکن و تاسیسات عمومی شهری را وظیفه دولت قرار داده وبمنظور جلوگیری از بورس بازی روی زمین بصورت کالا و حرکت در جهت مصالح کلی اقتصادکشور که سوق سرمایهها به بخشهای تولیدی زیر بنایی(کشاورزی و صنعتی) میباشد با استفاده ازاجازه مورخ 19/7/1360 حضرت امام خمینی مدظله العالی که در آن مجلس شورای اسلامی راصاحب صلاحیت برای تشخیص موارد ضرورت فساد و اختلال نظام اجتماعی و قانونگذاری لازمدر این موارد دانستهاند ، اجرای مواد این قانون موقتا برای مدت پنج سال در سراسر کشور ضروری تشخیص داده میشود.
ماده 2 - اراضی شهری زمینهایی است که در محدوده قانونی شهرها و شهرکها قرار گرفته باشد.
ماده 3 - اراضی موات شهری زمینهایی است که سابقه عمران و احیا نداشته باشد.
ماده 4 - اراضی بایر شهری زمینهایی است که سابقه عمران و احیا داشته و بتدریج به حالتموات برگشته است اعم از آنکه صاحب مشخصی داشته و یا نداشته باشد.
ماده 5 - کلیه زمینهای موات شهری در اختیار دولت جمهوری اسلامی است و اسناد و مدارکمالکیت گذشته ارزش قانونی ندارد مگر آنکه از تاریخ 22/11/1357 توسط دولت واگذار شدهباشد.
تبصره - اسناد مالکیت زمینهای مواتی که به موجب قانون لغو مالکیت اراضی موات شهری واین قانون به اختیار دولت در آمده یا در میاید و در وثیقه میباشند آزاد تلقی و غیر از مطالبات اشخاص ناشی از فروش اینگونه اراضی که منتفی میگردد مطالبات دیگر وسیله طلبکار از سایر اموال بدهکار وصول خواهد شد.
ماده 6 - کسانی که طبق مدارک مالکیت رسمی از زمینهای موات شهری داشتهاند مشروط برانکه مسکن مناسبی نداشته باشند طبق ضوابط مسکن و شهرسازی در سراسر کشور زمینی در حدنصاب ماده 8 در اختیارشان گذاشته میشود تا عمران و احیا کنند و در صورت عدم عمران و احیا حق مذکور ساقط و زمین به دولت باز میگردد.
تبصره - در مورد کسانی که به تاریخ قبل از قانون لغو مالکیت اراضی موات شهری با اسنادعادی دارای زمین بوده و در مهلتهای تعیین شده قبلی از طرف مراجع مربوط تشکیل پرونده دادهاندو نیز در شهرهایی که تا کنون مهلتهای مذکور برای تشکیل پرونده اعلام نشده در صورتی که تاریختنظیم سند عادی و صحت معامله از طرف مراجع ذیصلاح قضایی تایید گردد برابر ضوابطی که درایین نامه اجرایی این قانون تعیین میشود اجازه عمران داده خواهد شد.
ماده 7 - کلیه اراضی بایر شهری بلاصاحب معلوم در اختیار دولت میباشد.
ماده 8 - مالکان اراضی بایر شهری میتوانند طبق ضوابط وزارت مسکن و شهرسازی در سراسرکشور فقط زمینی را به مساحت کمتر از دو برابر بالاتر حداقل نصاب تفکیکی مناطق مسی درشهر محل وقوع زمین حداکثر تا1000 متر مربع طبق ضوابط شهرسازی مصوب عمران و احیا کنندیا به دولت بفروشند و در شهرهایی که نصاب تفکیک مشخص نگردیده برطبق آیین نامه اجراییخواهد بود که وزارت مسکن و شهرسازی تهیه و تصویب مینماید و زاید بر آن (نه عین و نهمنفعت) قابل واگذاری نیست مگر به دولت و با تقویم دولت.
تبصره 1 - مالکین اراضی مشاعی هر یک میتوانند تا حد نصاب مذکور از مزایای این مادهاستفاده کنند مشروط بر آنکه تحت تکفل دیگری نباشند(باستثنای همسر) که در این صورت فقطیک اجازه عمران و احیا برای زمین در حد نصاب یاد شده به افراد مذکور داده میشود. طریقه افرازو اختصاص سهام مالکین مشاعی برطبق آیین نامه اجرایی خواهد بود.
تبصره 2 - کسانی که به حکم مواد شش و هشت این قانون مالک قطعه زمینی موات و قطعهزمینی بایر میشوند در صورتی که مجموع هر دو زمین بیشتر از مقدار تعیین شده در ماده 8 باشدفقط میتوانند یکی از آنها را به دلخواه خود نگهدارند و در هر مورد برای افرادی که تحت تکفلدیگری باشند (به استثنای همسر)یک اجازه عمران صادر میگردد و از نظر حد نصاب تابع ضوابطاین قانون است.
تبصره 3 - واگذاری سهام مشاعی مالکین اراضی موات و بایر شهری به یکدیگر در یک یا چندقطعه زمین به نحوی که سهم هر یک از مالکین پس از انتقال زاید بر حد نصاب مقرر در این مادهنگردد با رعایت سایر شرایط مندرج در این قانون بلامانع است.
تبصره 4 - شرکتهای تعاونی مسکن که قبل از تصویب این قانون بموجب اسناد رسمی مالکزمینهایی باشند با رعایت حداقل نصاب تفکیک محل وقوع زمین برای هر یک از اعضا در قالبضوابط وزارت مسکن و شهرسازی حق بهره برداری از زمین خود را دارا میباشند و زمینهای مازاد برنیاز آنها و نیز زمینی که طبق ضوابط مذکور در مهلت مقرر عمران نگردد تابع مقررات این قانون بودهو در اختیار دولت قرار میگیرد.
تبصره 5 - تقویم دولت بر اساس قیمت منطقهای(ارزشهای معاملاتی) زمین میباشد.
ماده 9 - مالکین زمینهای بایر ودایر شهری موظفند زمینهای مورد نیاز دولت یا شهرداریها را باتقویم دولت به آنها بفروشند و دولت میتواند به جای زمینهایی که مساحت آنها بیش از سه هزارمتر مربع میباشد با رعایت ضوابط عوض آن را از سایر اراضی دولتی که ارزش معاملاتی آن معادلبهای زمین واگذاری به دولت باشد بفروشنده واگذار کند.
تبصره 1 - مقررات این قانون نسبت به زمینهای تملکی قبلی دولت و بانکها که تمام یا قسمتیاز بهای آن را پرداخت نکردهاند نیز قابل اجرا است.
تبصره 2 - در صورت استنکاف یا عدم مراجعه یا عدم دسترسی به مالک پس از اعلام وزارتمسکن و شهرسازی و با وجود تعارض ثبتی و در وثیقه بودن ملک و هرگونه اشکالات حقوقی دیگرکه مانع از انجام معامله دولت گردد دولت زمین را تملک و حسب مورد وزارت مسکن و شهرسازییا شهرداری به قایممقامی مالک سند انتقال را امضا مینماید و در موقع مراجعه مالک پس از ارایهمفاصا حسابهای لازم و رفع هرگونه اشکال بهای آن پرداخت یا زمین معوض واگذار میگردد.
ماده 10 - از تاریخ تصویب این قانون کلیه زمینهای متعلق به وزارتخانهها و موسسات دولتی وبانکها و سازمانهای وابسته به دولت و موسساتی که شمول حکم مستلزم ذکر نام آنها است و کلیهبنیادها و نهادهای انقلابی در اختیار وزارت مسکن و شهرسازی قرار میگیرد.
تبصره 1 - شهرداریها و شرکتها و سازمانهای وابسته به شهرداریها از شمول این ماده مستثنیهستند ولی حق واگذاری اینگونه اراضی را بدون اجازه وزارت مسکن و شهرسازی ندارند مگربعنوان رفع نیازمندیهای عمومی شهر و معوض املاک واقع در طرحهای مصوب شهری.
تبصره 2 - اراضی غیرموات وقفی به وقفیت خود باقی و عمل به وقف میشود ، لکن هرگونهواگذاری اراضی از طرف اوقاف یا آستان قدس رضوی یا سایر متولیان بایستی برطبق ضوابطشهرسازی با نظر وزارت مسکن و شهرسازی صورت گیرد.
تبصره 3 - وزارت مسکن و شهرسازی مکلف است اراضی حاصل از موضوع این ماده را بهادارات و سازمانهای مذکور در حد نیاز اداری و تاسیساتی مجانا واگذار نماید.
ماده 11 - وزارت مسکن و شهرسازی موظف است بر اساس سیاست عمومی کشور بر طبقآیین نامه اجرایی نسبت به واگذاری و عمران زمینهای موات و بایر شهری خود برطبق طرحهایمصوب شهرسازی اقدام کند و در محدوده مصوب شهر تهران با نظر شهرداری تهران میباشد.
تبصره 1 - دولت از پرداخت هرگونه مالیات و حق تمبر و هزینههای ثبتی و معاملاتی بابتتفکیک و فروش اراضی معاف است.
تبصره 2 - بهای واگذاری زمین به اشخاص نباید از قیمتهای منطقهای (ارزشهای معاملاتی)تجاوز نماید ، ولی چنانچه هزینه تمام شده زمینی برای دولت بیش از قیمتهای منطقهای (ارزشهایمعاملاتی) باشد با بهای هزینه تمام شده واگذار میگردد.
ماده 12 - تشخیص عمران و احیا و تاسیسات متناسب و تمیز بایر و موات اراضی باکمیسیون مرکب از نمایندگان وزرا دادگستری و مسکن و شهرسازی و شهردار محل بر طبقآیین نامه اجرایی خواهد بود. تشخیص کمیسیون ظرف ده روز از تاریخ اعلام وزارت مسکن وشهرسازی قابل اعتراض در دادگاه محل است.دادگاه نسبت به اعتراض مدعی خارج از نوبت رسیدگیکرده و حکم صادره قطعی است.
ماده 13 - تغییر اساسنامه و یا ادغام و تعیین شیوه کار سازمانهای عمران اراضی و هیاتهای پنجنفری بطریقی است که در آیین نامه اجرایی مشخص خواهد شد.
ماده 14 - از تاریخ تصویب این قانون هرگونه تصرف و تجاوز به اراضی شهری متعلق یا منتقلشده به دولت و شهرداریها یا احداث هرگونه بنا و یا هرگونه نقل وانتقالات به موجب اسناد عادی یارسمی و تفکیک و افراز آن اراضی و یا هرگونه عملی برخلاف این قانون جرم شناخته میشود ، اززمین مزبور خلع ید شده و آثار تجاوز رفع میگردد و مرتکبین و واسطهها و اشخاصی که در ایناعمال دخالت داشته باشند هر یک علاوه بر پرداخت ضرر و زیان وارده طبق نظر کارشناس رسمیدادگستری به مدت پنج سال از انجام هرگونه معاملات اموال غیرمنقول در سراسر ایران محروممیشوند.
ماده 15 - وزارت مسکن و شهرسازی و شهرداریها باید این متجاوزین را به دادسرا ودادگاههای صالحه معرفی و از اراضی مورد تصرف و تجاوز با دخالت مستقیم قوای انتظامی رفعتصرف و تجاوز نموده و برحسب مورد در اختیار دولت یا شهرداریها قرار دهد.
ماده 16 - هر یک از کارمندانی که در اجرای این قانون به تشخیص دادگاه صالحه رعایت دقیقمقررات آن را ننموده و تخطی نمایند علاوه بر جبران خسارات وارده به دولت یا اشخاص و اعادهوضع ، بر حسب مورد به انفصال موقت یا دایم از خدمات دولتی محکوم میگردند.
ماده 17 - وزارت مسکن و شهرسازی مأمور اجرای این قانون میباشد و موظف است حداکثرظرف سه ماه آیین نامه اجرایی مواد این قانون را که به تصویب هیات دولت خواهد رسید ، تهیه و بهاجرا بگذارد.
قانون فوق مشتمل بر هفده ماده و چهارده تبصره در جلسه روز پنجشنبه بیست و هفتم اسفند ماهیکهزار و سیصد و شصت به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است.
اصلاحیه قانون اراضی شهری - سال 1367
1 - اقدامات دولت در مورد کلیه زمینهایی که در اجرای ماده 9 قانون اراضی شهری مصوب/12/60 مجلس شورای اسلامی اعم از موات و بایر و دایر در محدوده قانون تملک و واگذار یا تعهد شده، از زمان اجرای قانون مذکور تا پایان مهلت آن قانون معتبر و هرگونه حکمی که خلاف این نظریه داده شده، فاقد اعتبار است.
2 - اقدامات مذکور در مورد زمینهایی که به نحو فوق در همان مهلت تملک شده و در اختیار دولت است، لکن تا کنون واگذار نشده نیز معتبر بوده و هرگونه حکمی که خلاف این نظریه داده شده ، فاقد اعتبار است.
قانون اراضی شهری مصوب سال 1360/12/27
ماده 1 - برای نیل به اهداف مذکور در اصول31 - 43 - 45 - 47 قانون اساسی جمهوری اسلامی که تامین نیازهای عموم به مسکن و تاسیسات عمومی شهری را وظیفه دولت قرار داده وبمنظور جلوگیری از بورس بازی روی زمین بصورت کالا و حرکت در جهت مصالح کلی اقتصادکشور که سوق سرمایهها به بخشهای تولیدی زیر بنایی(کشاورزی و صنعتی) میباشد با استفاده ازاجازه مورخ 19/7/1360 حضرت امام خمینی مدظله العالی که در آن مجلس شورای اسلامی راصاحب صلاحیت برای تشخیص موارد ضرورت فساد و اختلال نظام اجتماعی و قانونگذاری لازمدر این موارد دانستهاند ، اجرای مواد این قانون موقتا برای مدت پنج سال در سراسر کشور ضروری تشخیص داده میشود.
ماده 2 - اراضی شهری زمینهایی است که در محدوده قانونی شهرها و شهرکها قرار گرفته باشد.
ماده 3 - اراضی موات شهری زمینهایی است که سابقه عمران و احیا نداشته باشد.
ماده 4 - اراضی بایر شهری زمینهایی است که سابقه عمران و احیا داشته و بتدریج به حالتموات برگشته است اعم از آنکه صاحب مشخصی داشته و یا نداشته باشد.
ماده 5 - کلیه زمینهای موات شهری در اختیار دولت جمهوری اسلامی است و اسناد و مدارکمالکیت گذشته ارزش قانونی ندارد مگر آنکه از تاریخ 22/11/1357 توسط دولت واگذار شدهباشد.
تبصره - اسناد مالکیت زمینهای مواتی که به موجب قانون لغو مالکیت اراضی موات شهری واین قانون به اختیار دولت در آمده یا در میاید و در وثیقه میباشند آزاد تلقی و غیر از مطالبات اشخاص ناشی از فروش اینگونه اراضی که منتفی میگردد مطالبات دیگر وسیله طلبکار از سایر اموال بدهکار وصول خواهد شد.
ماده 6 - کسانی که طبق مدارک مالکیت رسمی از زمینهای موات شهری داشتهاند مشروط برانکه مسکن مناسبی نداشته باشند طبق ضوابط مسکن و شهرسازی در سراسر کشور زمینی در حدنصاب ماده 8 در اختیارشان گذاشته میشود تا عمران و احیا کنند و در صورت عدم عمران و احیا حق مذکور ساقط و زمین به دولت باز میگردد.
تبصره - در مورد کسانی که به تاریخ قبل از قانون لغو مالکیت اراضی موات شهری با اسنادعادی دارای زمین بوده و در مهلتهای تعیین شده قبلی از طرف مراجع مربوط تشکیل پرونده دادهاندو نیز در شهرهایی که تا کنون مهلتهای مذکور برای تشکیل پرونده اعلام نشده در صورتی که تاریختنظیم سند عادی و صحت معامله از طرف مراجع ذیصلاح قضایی تایید گردد برابر ضوابطی که درایین نامه اجرایی این قانون تعیین میشود اجازه عمران داده خواهد شد.
ماده 7 - کلیه اراضی بایر شهری بلاصاحب معلوم در اختیار دولت میباشد.
ماده 8 - مالکان اراضی بایر شهری میتوانند طبق ضوابط وزارت مسکن و شهرسازی در سراسرکشور فقط زمینی را به مساحت کمتر از دو برابر بالاتر حداقل نصاب تفکیکی مناطق مسی درشهر محل وقوع زمین حداکثر تا1000 متر مربع طبق ضوابط شهرسازی مصوب عمران و احیا کنندیا به دولت بفروشند و در شهرهایی که نصاب تفکیک مشخص نگردیده برطبق آیین نامه اجراییخواهد بود که وزارت مسکن و شهرسازی تهیه و تصویب مینماید و زاید بر آن (نه عین و نهمنفعت) قابل واگذاری نیست مگر به دولت و با تقویم دولت.
تبصره 1 - مالکین اراضی مشاعی هر یک میتوانند تا حد نصاب مذکور از مزایای این مادهاستفاده کنند مشروط بر آنکه تحت تکفل دیگری نباشند(باستثنای همسر) که در این صورت فقطیک اجازه عمران و احیا برای زمین در حد نصاب یاد شده به افراد مذکور داده میشود. طریقه افرازو اختصاص سهام مالکین مشاعی برطبق آیین نامه اجرایی خواهد بود.
تبصره 2 - کسانی که به حکم مواد شش و هشت این قانون مالک قطعه زمینی موات و قطعهزمینی بایر میشوند در صورتی که مجموع هر دو زمین بیشتر از مقدار تعیین شده در ماده 8 باشدفقط میتوانند یکی از آنها را به دلخواه خود نگهدارند و در هر مورد برای افرادی که تحت تکفلدیگری باشند (به استثنای همسر)یک اجازه عمران صادر میگردد و از نظر حد نصاب تابع ضوابطاین قانون است.
تبصره 3 - واگذاری سهام مشاعی مالکین اراضی موات و بایر شهری به یکدیگر در یک یا چندقطعه زمین به نحوی که سهم هر یک از مالکین پس از انتقال زاید بر حد نصاب مقرر در این مادهنگردد با رعایت سایر شرایط مندرج در این قانون بلامانع است.
تبصره 4 - شرکتهای تعاونی مسکن که قبل از تصویب این قانون بموجب اسناد رسمی مالکزمینهایی باشند با رعایت حداقل نصاب تفکیک محل وقوع زمین برای هر یک از اعضا در قالبضوابط وزارت مسکن و شهرسازی حق بهره برداری از زمین خود را دارا میباشند و زمینهای مازاد برنیاز آنها و نیز زمینی که طبق ضوابط مذکور در مهلت مقرر عمران نگردد تابع مقررات این قانون بودهو در اختیار دولت قرار میگیرد.
تبصره 5 - تقویم دولت بر اساس قیمت منطقهای(ارزشهای معاملاتی) زمین میباشد.
ماده 9 - مالکین زمینهای بایر ودایر شهری موظفند زمینهای مورد نیاز دولت یا شهرداریها را باتقویم دولت به آنها بفروشند و دولت میتواند به جای زمینهایی که مساحت آنها بیش از سه هزارمتر مربع میباشد با رعایت ضوابط عوض آن را از سایر اراضی دولتی که ارزش معاملاتی آن معادلبهای زمین واگذاری به دولت باشد بفروشنده واگذار کند.
تبصره 1 - مقررات این قانون نسبت به زمینهای تملکی قبلی دولت و بانکها که تمام یا قسمتیاز بهای آن را پرداخت نکردهاند نیز قابل اجرا است.
تبصره 2 - در صورت استنکاف یا عدم مراجعه یا عدم دسترسی به مالک پس از اعلام وزارتمسکن و شهرسازی و با وجود تعارض ثبتی و در وثیقه بودن ملک و هرگونه اشکالات حقوقی دیگرکه مانع از انجام معامله دولت گردد دولت زمین را تملک و حسب مورد وزارت مسکن و شهرسازییا شهرداری به قایممقامی مالک سند انتقال را امضا مینماید و در موقع مراجعه مالک پس از ارایهمفاصا حسابهای لازم و رفع هرگونه اشکال بهای آن پرداخت یا زمین معوض واگذار میگردد.
ماده 10 - از تاریخ تصویب این قانون کلیه زمینهای متعلق به وزارتخانهها و موسسات دولتی وبانکها و سازمانهای وابسته به دولت و موسساتی که شمول حکم مستلزم ذکر نام آنها است و کلیهبنیادها و نهادهای انقلابی در اختیار وزارت مسکن و شهرسازی قرار میگیرد.
تبصره 1 - شهرداریها و شرکتها و سازمانهای وابسته به شهرداریها از شمول این ماده مستثنیهستند ولی حق واگذاری اینگونه اراضی را بدون اجازه وزارت مسکن و شهرسازی ندارند مگربعنوان رفع نیازمندیهای عمومی شهر و معوض املاک واقع در طرحهای مصوب شهری.
تبصره 2 - اراضی غیرموات وقفی به وقفیت خود باقی و عمل به وقف میشود ، لکن هرگونهواگذاری اراضی از طرف اوقاف یا آستان قدس رضوی یا سایر متولیان بایستی برطبق ضوابطشهرسازی با نظر وزارت مسکن و شهرسازی صورت گیرد.
تبصره 3 - وزارت مسکن و شهرسازی مکلف است اراضی حاصل از موضوع این ماده را بهادارات و سازمانهای مذکور در حد نیاز اداری و تاسیساتی مجانا واگذار نماید.
ماده 11 - وزارت مسکن و شهرسازی موظف است بر اساس سیاست عمومی کشور بر طبقآیین نامه اجرایی نسبت به واگذاری و عمران زمینهای موات و بایر شهری خود برطبق طرحهایمصوب شهرسازی اقدام کند و در محدوده مصوب شهر تهران با نظر شهرداری تهران میباشد.
تبصره 1 - دولت از پرداخت هرگونه مالیات و حق تمبر و هزینههای ثبتی و معاملاتی بابتتفکیک و فروش اراضی معاف است.
تبصره 2 - بهای واگذاری زمین به اشخاص نباید از قیمتهای منطقهای (ارزشهای معاملاتی)تجاوز نماید ، ولی چنانچه هزینه تمام شده زمینی برای دولت بیش از قیمتهای منطقهای (ارزشهایمعاملاتی) باشد با بهای هزینه تمام شده واگذار میگردد.
ماده 12 - تشخیص عمران و احیا و تاسیسات متناسب و تمیز بایر و موات اراضی باکمیسیون مرکب از نمایندگان وزرا دادگستری و مسکن و شهرسازی و شهردار محل بر طبقآیین نامه اجرایی خواهد بود. تشخیص کمیسیون ظرف ده روز از تاریخ اعلام وزارت مسکن وشهرسازی قابل اعتراض در دادگاه محل است.دادگاه نسبت به اعتراض مدعی خارج از نوبت رسیدگیکرده و حکم صادره قطعی است.
ماده 13 - تغییر اساسنامه و یا ادغام و تعیین شیوه کار سازمانهای عمران اراضی و هیاتهای پنجنفری بطریقی است که در آیین نامه اجرایی مشخص خواهد شد.
ماده 14 - از تاریخ تصویب این قانون هرگونه تصرف و تجاوز به اراضی شهری متعلق یا منتقلشده به دولت و شهرداریها یا احداث هرگونه بنا و یا هرگونه نقل وانتقالات به موجب اسناد عادی یارسمی و تفکیک و افراز آن اراضی و یا هرگونه عملی برخلاف این قانون جرم شناخته میشود ، اززمین مزبور خلع ید شده و آثار تجاوز رفع میگردد و مرتکبین و واسطهها و اشخاصی که در ایناعمال دخالت داشته باشند هر یک علاوه بر پرداخت ضرر و زیان وارده طبق نظر کارشناس رسمیدادگستری به مدت پنج سال از انجام هرگونه معاملات اموال غیرمنقول در سراسر ایران محروممیشوند.
ماده 15 - وزارت مسکن و شهرسازی و شهرداریها باید این متجاوزین را به دادسرا ودادگاههای صالحه معرفی و از اراضی مورد تصرف و تجاوز با دخالت مستقیم قوای انتظامی رفعتصرف و تجاوز نموده و برحسب مورد در اختیار دولت یا شهرداریها قرار دهد.
ماده 16 - هر یک از کارمندانی که در اجرای این قانون به تشخیص دادگاه صالحه رعایت دقیقمقررات آن را ننموده و تخطی نمایند علاوه بر جبران خسارات وارده به دولت یا اشخاص و اعادهوضع ، بر حسب مورد به انفصال موقت یا دایم از خدمات دولتی محکوم میگردند.
ماده 17 - وزارت مسکن و شهرسازی مأمور اجرای این قانون میباشد و موظف است حداکثرظرف سه ماه آیین نامه اجرایی مواد این قانون را که به تصویب هیات دولت خواهد رسید ، تهیه و بهاجرا بگذارد.
قانون فوق مشتمل بر هفده ماده و چهارده تبصره در جلسه روز پنجشنبه بیست و هفتم اسفند ماهیکهزار و سیصد و شصت به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است.
اصلاحیه قانون اراضی شهری - سال 1367
1 - اقدامات دولت در مورد کلیه زمینهایی که در اجرای ماده 9 قانون اراضی شهری مصوب/12/60 مجلس شورای اسلامی اعم از موات و بایر و دایر در محدوده قانون تملک و واگذار یا تعهد شده، از زمان اجرای قانون مذکور تا پایان مهلت آن قانون معتبر و هرگونه حکمی که خلاف این نظریه داده شده، فاقد اعتبار است.
2 - اقدامات مذکور در مورد زمینهایی که به نحو فوق در همان مهلت تملک شده و در اختیار دولت است، لکن تا کنون واگذار نشده نیز معتبر بوده و هرگونه حکمی که خلاف این نظریه داده شده ، فاقد اعتبار است.
متن کامل قانون زمین شهری (مصوب 1366) برای استفاده و بهربرداری خوانندگان محترم در این درج شده است.
ماده 1 - به منظور تنظیم و تنسیق امور مربوط به زمین و ازدیاد عرضه و تعدیل و تثبیت قیمت آن به عنوان یکی از عوامل عمده تولید و تامین رفاه عمومی و اجتماعی و ایجاد موجبات حفظ و بهره برداری هر چه صحیح تر و وسیع تر از اراضی و همچنین فراهم نمودن زمینه لازم جهت اجرای اصل 31 و نیل به اهداف مندرج در اصول 43 و 45 و 47 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای تامین مسکن و تاسیسات عمومی مواد این قانون به تصویب می رسد و از تاریخ تصویب در سراسر کشور لازم الاجرا است .
ماده 2 - اراضی شهری زمینهایی است که در محدوده قانونی و حریم استحفاظی شهرها و شهرکها قرار گرفته است .
ماده 3 - اراضی موات شهری زمینهایی است که سابقه عمران و احیا نداشته باشد.
زمینهای مواتی که علیرغم مقررات قانون لغو مالکیت اراضی موات شهری بدون مجوز قانونی از تاریخ 5/4/1358 به بعد احیا شده باشد همچنان در اختیار دولت می باشد.
ماده 4 - اراضی بایر شهری زمینهایی است که سابقه عمران و احیا داشته و به تدریج به حالت موات برگشته اعم از آنکه صاحب مشخصی داشته و یا نداشته باشد.
ماده 5 - اراضی دایر زمینهایی است که آن را احیا و آباد نموده اند و در حال حاضر دایر و مورد بهره برداری مالک است زمینهای دایر مشمول این قانون صرفا اراضی کشاورزی یا آیش اعم از محصور یا غیر محصور می باشد.
ماده 6 - کلیه زمینهای موات شهری اعم از آنکه در اختیار اشخاص یا بنیادها و نهادهای انقلابی دولتی و یا غیر دولتی باشد در اختیار دولت
جمهوری اسلامی است و اسناد و مدارک مالکیت گذشته ارزش قانونی ندارد. ادارات ثبت اسناد و املاک مکلفند به درخواست وزارت مسکن و شهرسازی اسناد آنها را به نام دولت صادر نمایند مگر آنکه از تاریخ 22/11/1357 توسط دولت واگذار شده باشد.
تبصره - اسناد مالکیت زمینهای مواتی که در وثیقه می باشند و به موجب قانون لغو مالکیت اراضی موات شهری و قانون اراضی شهری مصوب 1360 و این قانون به اختیار دولت درآمده و یا در می آیند آزاد تلقی می شوند و غیر از مطالبات اشخاص ناشی از فروش آن گونه اراضی که منتفی می گردد مطالبات دیگر وسیله طلبکار از سایر اموال بدهکار وصول خواهد شد.
ماده 7 - کسانی که طبق مدارک مالکیت ، از زمینهای موات شهری در اختیار داشته اند مشروط بر آنکه از مزایای مواد 6 یا 8 قانون اراضی شهری مصوب 1360 استفاده نکرده و مسکن مناسبی نداشته باشند، طبق ضوابط مسکن و شهرسازی در سراسر کشور قطعه و یا قطعاتی جمعا معادل 1000 ( هزار) متر مربع در اختیارشان گذاشته می شود تا در مهلت مناسبی که در آیین نامه تعیین خواهد شد عمران و احیا کنند در صورت عدم عمران و احیا بدون عذر موجه اجازه مذکور ساقط و زمین به دولت بازمی گردد.
تبصره - در مورد کسانی که به تاریخ قبل از قانون لغو مالکیت اراضی موات شهری مصوب 5/4/1358 با اسناد عادی دارای زمین بوده و در مهلت های تعیین شده قبلی از طرف مراجع مربوطه تشکیل پرونده داده اند و یا در شهرهایی که تاکنون مهلت های مذکور برای تشکیل پرونده اعلام نشده است در صورتی که تاریخ تنظیم سند عادی و صحت معامله از طرف مراجع قضایی ذیصلاح تایید گردد برابر ضوابطی که در آیین نامه اجرایی این قانون تعیین می شود اجازه عمران داده خواهد شد.
ماده 8 - کلیه اراضی بایر شهری که صاحب مشخصی نداشته باشد در اختیار ولی فقیه می باشد.
ماده 9 - وزارت مسکن و شهرسازی موظف است زمینهای مورد نیاز برای امر مسکن و خدمات عمومی را ضمن استفاده از کلیه اراضی موات و دولتی در شهرهایی که به پیوست این قانون به دلیل عدم تکاپوی اراضی مذکور در این شهرها ضرورت آن حتمی است به ترتیب از زمینهای بایر و دایر شهری تامین نماید.
مالکان اراضی بایر و دایر شهری اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی و بنیادها و نهادها و ارگانهای دولتی و غیر دولتی موظفند زمینهای مورد نیاز دولت یا شهرداریها را که موضوع این قانون است به منظورهای ذیل و با تقویم دولت به آنها (دولت و شهرداریها) بفروشند:
الف - تفکیک و فروش توسط وزارت امور مسکن و شهرسازی به افراد واجدالشرایط دریافت زمین جهت مسکن و یا اجرای طرحهای ساختمان سازی مسی .
ب - ایجاد تاسیسات عمومی و عمرانی و اداری و اجرای طرحهای مصوب شهری و عوض طرحهای شهری حسب مورد به وسیله وزارتخانه ها و شهرداریها و موسسات و شرکتهای دولتی و نهادها و موسساتی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام است .
ج - حفاظت از میراث فرهنگی کشور.
تبصره 1 - در صورت مراجعه مالک یا مالکین زمینهای بایر و دایر و اعلام یا اعلان عدم نیاز دولت و شهرداریها به زمین مالک می تواند پس از عمران و آماده سازی زمین نسبت به تفکیک و واگذاری زمین خود طبق ضوابط و مجوز وزارت مسکن و شهرسازی اقدام نماید.
تبصره 2 - مالکان اراضی بایر و دایر شهری اعم از مشاع و یا شش دانگ که زمین آنها مورد نیاز دولت و شهرداریها به شرح این ماده است مشروط بر این که از مزایای مواد 6 یا 8 قانون اراضی شهری مصوب 1360 استفاده نکرده باشند حق دارند طبق ضوابط وزارت مسکن و شهرسازی قطعه یا قطعاتی از زمین مذکور به انتخاب خود و در صورت عدم امکان از سایر اراضی دولتی معادل 1000 ( هزار) متر مربع عمران و تفکیک نمایند یا به دولت بفروشند، زائد بر آن (نه عین و نه منفعت ) قابل واگذاری نیست مگر به دولت و با تقویم دولت و یا این که با اجازه و زیر نظر وزارت مسکن و شهرسازی عمران نموده واگذار نماید.
تبصره 3 - صغار یتیم تا سن بلوغ شرعی و بازماندگان درجه اول شهدا، و مفقودالاثرها و همسران آنها تا زمانی که فرزندان آنها را تحت تکفل داشته باشند از شمول این ماده مستثنی هستند عمران و تفکیک و واگذاری زمینهای موضوع این تبصره مشمول مقررات این قانون بوده و چنانچه زمین مشمول این تبصره مورد نیاز برای طرح دولتی خاصی باشد که احداث آن در محل دیگری میسر نباشد معادل ارزش زمین مورد نظر از محل اراضی دولتی به صورت عوض واگذار می گردد.
تبصره 4 - واگذاری سهام مشاعی مالکین اراضی شهری به یکدیگر در یک یا چند قطعه زمین به نحوی که سهم هر یک از مالکین پس از انتقال زائد بر حد نصاب مقرر در این ماده نگردد با رعایت شرایط مندرج در این قانون بلامانع است .
تبصره 5 - شرکتهای تعاونی مسکن که قبل از تصویب قانون اراضی شهری مصوب 1360 مالک زمینهایی باشند با رعایت حداقل نصاب تفکیک محل وقوع زمین برای هر یک از اعضا واجدالشرایط که از مزایای قانون اراضی شهری مصوب1360 و این قانون استفاده نکرده باشند در قالب ضوابط وزارت مسکن و شهرسازی جق بهره برداری از زمین خود را دارا می باشند و زمینهای مازاد بر نیاز آنها و نیز زمینی که طبق ضوابط مذکور در مهلت مقرر بدون عذر موجه عمران نگردد تابع مقررات این قانون و در اختیار دولت قرار می گیرد.
تبصره 6 - در صورت استنکاف یا عدم مراجعه و یا عدم دسترسی به مالک یا نا مشخص بودن نشانی مالک پس از اعلان وزارت مسکن و شهرسازی و در صورت وجود تعارض ثبتی و در وثیقه بودن ملک یا هر گونه اشکالات حقوقی یا ثبتی دیگر که مانع از انجام معامله دولت گردد دولت یا شهرداریها با سپردن بهای زمین مورد تملک به صندوق ثبت محل زمین را تملک و حسب مورد وزارت مسکن و شهرسازی یا شهرداری به قائم مقامی مالک سند انتقال را امضا می نمایند و در موقع مراجعه مالک پس از ارائه مفاصا حسابهای لازم و رفع هر گونه اشکال
بهای آن قابل پرداخت می باشد و یا در صورت امکان زمین معوض واگذار می گردد.
تبصره 7 - دولت و شهرداریها می توانند برای اجرای طرحهای دولتی و تاسیسات عمومی زیر بنایی خود زمین مورد نیاز را در شهرها و شهرکهای سراسر کشور با رعایت کلیه ضوابط و تبصره های این ماده تملک نمایند.
تبصره 8 - زمینهای دایری که دولت یا شهرداریها در کلیه شهرها و شهرکها نیاز به تملک آنها دارند پس از تصویب طرح و اعلام مراتب به ادارات ثبت قابل انتقال به غیر نبوده مگر به دولت یا شهرداریها.
تبصره 9 - تقویم دولت بر اساس قیمت منطقه ای (ارزش معاملاتی ) زمین بوده و بهای اعیانیها در اراضی و سایر حقوق قانونی طبق نظر کارشناس رسمی دادگستری بر اساس بهای عادله روز تعیین می گردد.
تبصره 10 - در صورت درخواست و توافق مالک دولت موظف است به جای اراضی تملک شده از اراضی که در خارج از محدوده قانونی شهرها و شهرکها در اختیار دارد معادل ارزشی زمین تملک شده برای امر کشاورزی به مالکین این قبیل اراضی واگذار نماید.
تبصره 11 - این ماده و تبصره های آن با استفاده از اجازه مورخ 19/7 /1360 حضرت امام خمینی مدظله العالی که در آن مجلس شورای اسلامی را صاحب صلاحیت برای تشخیص موارد ضرورت دانسته اند صرفا در شهرهای مندرج در پیوست این قانون و تبصره های 7 و 8 آن در کلیه شهرها و شهرکهای سراسر کشور برای مدت5 سال از تاریخ تصویب قابل اجرا است و پس از مهلت مذکور در شهرهای یاد شده نیز مانند سایر شهرهای کشور سایر مواد قانون قابل اجرا خواهد بود.
ماده 10 - از تاریخ تصویب قانون اراضی شهری مصوب 1360 کلیه زمین های متعلق به وزارتخانه ها و نیروهای مسلح و موسسات دولتی و بانکها و سازمانهای وابسته به دولت و موسساتی که شمول حکم مستلزم ذکر نام است و کلیه بنیادها و نهادهای انقلابی در اختیار وزارت مسکن و شهرسازی قرار می گیرد.
تبصره 1 - اراضی غیر موات بنیادهای غیر دولتی از شمول این ماده مستثنی بوده ولی هر گونه واگذاری طبق ضوابط وزارت مسکن و شهرسازی با رعایت نظر ولی فقیه خواهد بود.
تبصره 2 - شهرداریها و شرکتها و سازمانهای وابسته به شهرداریها از شمول این ماده مستثنی هستند ولی حق واگذاری آن گونه اراضی را بدون اجازه وزارت مسکن و شهرسازی ندارند مگر به عنوان رفع نیازمندیهای عمومی شهر و عوض املاک واقع در طرحهای مصوب شهری .
تبصره 3 - اراضی وقفی به وقفیت خود باقی است ولی اگر زمینی به عنوان وقف ثبت شده و در مراجع ذیصلاح ثابت شود که تمام یا قسمتی از آن موات بوده سند وقف زمین موات ابطال و در اختیار دولت قرار می گیرد لکن هر گونه واگذاری اراضی از طرف اوقاف یا آستان قدس رضوی و یا سایر متولیان بایستی بر طبق ضوابط شهرسازی و رعایت نظر واقف صورت گیرد.
تبصره 4 - وزارت مسکن و شهرسازی مکلف است اراضی حاصل از موضوع این ماده را به ادارات و سازمانهای مذکور در حد نیاز اداری و تاسیساتی مجانا واگذار نماید.
ماده 11 - وزارت مسکن و شهرسازی موظف است بر اساس سیاست عمومی کشور طبق آیین نامه اجرایی نسبت به آماده سازی یا عمران و واگذاری زمینهای خود مطابق طرحهای مصوب قانونی اقدام کند.
تبصره 1 - تطبیق نقشه های تفکیکی و شهرسازی اراضی دولتی با طرحهای جامع و تفضیلی و هادی و تصویب آن "موضوع ماده 101 قانون شهرداریها" به عهده وزارت مسکن و شهرسازی است .
تبصره 2 - دولت از پرداخت هر گونه مالیات و حق تمبر و هزینه های ثبتی و معاملاتی بابت آماده سازی و تفکیک و فروش اراضی معاف.
تبصره 3 - بهای واگذاری زمین به اشخاص نباید از قیمت های منطقه ای زمان واگذاری (ارزشهای معاملاتی ) تجاوز نماید. ولی چنانچه برای دولت بیش از قیمت منطقه ای تمام شده باشد به بهای تمام شده واگذار می گردد. نحوه وصول هزینه های ناشی از آماده سازی و عمران و تفکیک و یا سایر خدمات بر اساس بهره وری قطعات از خدمات و تاسیسات شهری محاسبه و به صورتی اخذ می گردد که از مجموع هزینه ها تجاوز ننماید.
تبصره 4 - به وزارت مسکن و شهرسازی اجازه داده می شود اماکن عمومی و خدماتی مورد نیاز مجموعه های مسی را احداث و واگذار نماید.
تبصره 5 - وزارت مسکن و شهرسازی در جهت اجرای مفاد این ماده و ایجاد شهرها و شهرکها با رعایت ضوابط و مقررات مربوطه می تواند نسبت به تشکیل شرکتهای عمرانی و ساختمانی راسا و یا با مشارکت بخش غیر دولتی اقدام نماید. اساسنامه این قبیل شرکتها به پیشنهاد وزارت مذکور به تصویب هیات دولت خواهد رسید.
ماده 12 - تشخیص عمران و احیا و تاسیسات متناسب و تعیین نوع زمین دایر و تمیز بایر از موات به عهده وزارت مسکن و شهرسازی است این تشخیص قابل اعتراض در دادگاه صالحه می باشد.
تبصره 1 - دادگاه نسبت به اعتراض خارج از نوبت و بدون رعایت تشریفات آیین دادرسی رسیدگی کرده و حکم لازم خواهد داد، اعتراض به تشخیص وزارت مسکن و شهرسازی در دادگاه مانع از اجرای مواد این قانون نمی گردد.
تبصره 2 - ملاک تشخیص مرجع مقرر در ماده12 در موقع معاینه محل در مورد نوع زمینهایی که از تاریخ 22/11/1357 وسیله دولت یا ارگانها و نهادها و کمیته ها و دفاتر خانه سازی احداث اعیانی یا واگذار شده بدون در نظر گرفتن اعیانیهای مذکور خواهد بود.
ماده 13 - هر گونه دخل و تصرف و تجاوز به اراضی شهری متعلق یا منتقل شده به دولت و شهرداریها و یا احداث هر گونه بنا بدون پروانه مجاز و یا هر گونه نقل و انتقال به موجب اسناد عادی یا رسمی و تفکیک و افراز اراضی مزبور و یا هر گونه عملی بر خلاف این قانون جرم شناخته می شود و با متجاوزین بر اساس تبصره 2 ماده 148 اصلاحی قانون "اصلاح و حذف موادی از قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 1310 و اصلاحات بعدی آن " مصوب 31/4/1365 مجلس شورای اسلامی رفتار می شود.
ماده 14 - تبدیل و تغییر کاربری ، افزار و تقسیم و تفکیک باغات و اراضی کشاورزی و یا آیش (اراضی موضوع ماده 2 این قانون ) با رعایت ضوابط و مقررات وزارت مسکن و شهرسازی و مواد این قانون بلااشکال است .
تبصره - نقل و انتقال آن گونه اراضی برای امر کشاورزی با قید مفاد موضوع این ماده در سند بلامانع است .
ماده 15 - هر گونه تفکیک و تقسیم اراضی بایر جهت عمران و احداث بنا با رعایت ضوابط و مقررات وزارت مسکن و شهرسازی و مواد این قانون بلااشکال است .
ماده 16 - هر یک از کارمندانی که در اجرای این قانون به تشخیص دادگاه صالح رعایت دقیق مقررات آن را ننموده و تخطی کرده باشند علاوه بر جبران خسارت وارده به دولت یا اشخاص و اعاده وضع ، بر حسب مورد به انفصال موقت یا دائم از خدمات دولتی محکوم می گردند.
ماده 17 - وزارت مسکن و شهرسازی مامور اجرای این قانون می باشد و موظف است حداکثر ظرف مدت 3 ماه آیین نامه اجرایی مواد این قانون و نیز اساسنامه سازمان زمین شهری را تهیه و به تصویب هیات دولت برساند.
شهرهای مشمول ضرورت :
1 - تهران 17 - گرگان
2 - اصفهان 18 - نجف آباد
3 - تبریز 19 - آمل
4 - شیراز 20 - رجایی شهر
5 - اهواز 21 - بابل
6 - باختران 22 - خوی
7 - رشت 23 - قائم شهر
8 - اردبیل 24 - بوشهر
9 - کرج 25 - بهبهان
10 - اراک 26 - قرچک
11 - قزوین 27 - مهاباد
12 - اسلام شهر 28 - میاندوآب
13 - خرم آباد 29 - ورامین
14 - بروجرد 30 - مهرشهر
15 - دزفول 31 - الیگودرز
16 - ساری 32 - ملایر
قانون فوق مشتمل بر هفده ماده و پنج تبصره در جلسه روز یکشنبه بیست و دوم شهریور ماه یک هزار و سیصد و شصت و شش مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 1/7/1366 به تایید شورای نگهبان رسیده است .
رییس مجلس شورای اسلامی - اکبر هاشمی
سازمان تعزیرات حکومتی یک مرجع اختصاصی رسیدگی به تخلفات اقتصادی است. این سازمان زیر نظر وزارت دادگستری فعالیت میکند و بنابراین، زیرمجموعه قوه مجریه محسوب میشود. سازمان تعزیرات حکومتی، طبق ماده 72 «قانون نظام صنفی کشور»، صلاحیت رسیدگی به کلیه تخلفات اقتصادی اصناف را دارد. تمام افراد، اعم از حقیقی و حقوقی، باید شکایات خود از تخلفات اقتصادی اصناف را، برای رسیدگی، به این سازمان ارائه کنند.
با این حال، اطلاعات عمومی درباره فعالیتهای این سازمان، چندان زیاد نیست و بسیاری از مردم، هنوز نمیدانند برای طرح شکایات مربوط به گرانفروشی، کم فروشی و … باید چگونه و از چه راهی اقدام کنند. فصل هشتم «قانون نظام صنفی کشور»، مصوب 12/6/1392، 9 مورد تخلف صنفی را تعریف و برای آنها مجازاتهایی در قالب جریمه، اعلام عمومی تخلف و نیز، محرومیت موقت یا دائم از فعالیت صنفی، تعیین کردهاست.
گزارش تخلفات صنفی، از چند طریق در اختیار سازمان تعزیرات حکومتی قرار میگیرد. طبق ماده 72 «قانون نظام صنفی کشور»، شاکیان یا بازرسان، در وهله اول، میتوانند شکایت یا گزارش خود را به اتحادیههای صنفی ارائه کنند. این اتحادیهها، پس از بررسی شکایت یا گزارش، در صورت احراز تخلف واحد صنفی، آن را به شعب سازمان تعزیرات حکومتی ارجاع خواهند داد. مدت زمان رسیدگی به شکایت در اتحادیهها، 10 روز و در سازمان تعزیرات حکومتی، دو هفته است. با این حال، طبق ماده 18 آییننامه سازمان تعزیرات حکومتی، رسیدگی به تخلفات واحدهای صنفی، منوط به وصول شکایت یا گزارش از اتحادیهها نیست. بر اساس این ماده، «شعب بدوی تعزیرات حکومتی در موارد ذیل شروع به رسیدگی مینماید: الف: گزارش مأمورین سازمان بازرسی و نظارت بر قیمت و توزیع کالا و خدمات؛ ب: گزارش سازمان بازرسی کل کشور و سایر مراجع قضایی و دولتی و انتظامی.» همچنین، طبق ماده 17 این آییننامه، «کلیه ضابطین دستگاه قضایی و مأمورین سازمان بازرسی و نظارت، ضابط سازمان تعزیرات حکومتی میباشند.» از سوی دیگر، پلهای ارتباطی متعددی برای دریافت گزارشهای مردمی و ارجاع آنها به سازمان تعزیرات حکومتی، از سوی برخی سازمانهای مرتبط با موضوع رسیدگی به تخلفات صنفی، مانند سازمان صنعت، معدن و تجارت ایجاد شده که شماره تلفن «124»، یکی از آنهاست. در این زمینه، «سامانه جامع پاسخگویی به شکایات سازمان تعزیرات حکومتی»، در پایگاه اینترنتی این سازمان با آدرس الکترونیکی «http://www.tazirat.gov.ir» ایجاد شده و آماده دریافت شکایات مردمی است.
همانطور که اشاره شد، شعب سازمان تعزیرات حکومتی، شکایات را از مراجع موضوع ماده 18 آییننامه این سازمان و نیز، اتحادیههای موضوع ماده 72 قانون اصناف کشور، دریافت میکنند. پس از وصول شکایت و صدور دستور ثبت آن توسط مدیر یا معاون شعبه، ابتدا شعبه، موضوع صلاحیت خود را در باره رسیدگی به پرونده، بررسی می کند و پس از تأیید صلاحیت، همزمان با رسیدگی ابتدایی به پرونده، موضوع تبصره ماده 18 آییننامه سازمان تعزیرات حکومتی اجرا میشود. بر اساس این آییننامه، «با شروع رسیدگی در شعب بدوی، یک نسخه از گزارشات بند ب[گزارش سازمان بازرسی کل کشور و سایر مراجع قضایی و دولتی و انتظامی] به سازمان نظارت و بازرسی ارجاع، سازمان اخیرالذکر، حداکثر ظرف مدت 15روز نظرات کارشناسی خود را جهت ملاحظه در صدور رأی، به شعبه مربوطه تسلیم مینماید.» در صورتی که نظر کارشناس مربوطه، وقوع تخلف باشد، شعبه، فرد متهم به تخلف را برای ادای توضیح، احضار خواهد کرد. شعبه رسیدگی، پس از مراجعه فرد متهم، اظهارات و مدارک وی را دریافت و نسبت به صدور حکم نهایی اقدام میکند. در صورت عدم مراجعه متهم، شعبه به صورت غیابی حکم را صادر خواهد کرد. در این حالت، متهم حق تقاضای واخواهی خواهد داشت و شعبه این درخواست را بررسی خواهد کرد.
در صورتی که متهم تقاضای واخواهی خود را ارائه نکند، شعبه حکم صادر شده را به اجرای احکام خواهد فرستاد. نکته قابل ذکر، این است که اگر متهم در دادگاه حضور نیابد، تنها حق واخواهی خواهد داشت و پس از صدور حکم نهایی شعبه بدوی رسیدگی، نمیتواند خواستار تجدید نظر در حکم شود؛ اما اگر متهم در زمان مقرر در شعبه حاضر شود و مستندات و پاسخهای خود را ارائه دهد، حق درخواست تجدید نظر، پس از صدور حکم را خواهد داشت.
بر اساس ماده 23 «آییننامه تعزیرات حکومتی»، «اشخاص ذیل نیز حق تجدیدنظر خواهی از کلیه آراء شعب بدوی را دارند: الف- شاکی خصوصی پرونده در صورت برائت متهم، ب- اعضای کمیسیون هماهنگی امور تعزیرات در استان و شهرستان مربوطه ج- رؤسای سازمانهای تعزیرات حکومتی وبازرسی و نظارت.» طبق تبصره 2 ماده 8 این آییننامه، «شعب تجدیدنظر، با حضور یک نفر رئیس و دو نفر عضو تشکیل میگردند .جلسه شعبه، با حضور دو نفر رسمیت یافته و آراء صادره با دو رأی موافق، معتبر و لازم الاجرا خواهد بود.» همچنین، بر اساس ماده 10، «رؤسا و اعضای شعب بدوی و تجدیدنظر میتوانند از بین قضات، کارمندان شاغل یا بازنشسته، روحانیون و نیروهای مسلح بوده و یا از بین فارغالتحصیلان رشتههای حقوق، الهیات، علوم سیاسی، علوم اداری و بازرگانی و علوم اجتماعی که دارای حسن شهرت و عامل به احکام اسلام باشند، انتخاب شوند
هرسال خیل عظیمی از دانش آموختگان حقوق در گرایشات مختلف در جریان آزمون های مختلف اعم از وکالت ،قضاوت،کارشناسی ارشد،دکتری ،سردفتری و ... معلومات خود را محک می زنند و به رقابت علمی بایکدیگر می پردازند. از جمله این آزمون ها آزمون دکتری تخصصی دانشگاه های آزاد سلامی و سراسری است که در گرایش های مختلف حقوق هرسال برگزار می گردد و البته از سال1395 به بعد این آزمون برای ورود به دانشگاه های دولتی و دانشگاه های آزاد اسلامی سراسر کشور به صورت یکجا و در قالب یک آزمون برگزار میی شود از این رو برای استفاده داوطلبان و خوانندگان عزیز منابع آزمون دکتری حقوق خصوصی و سایر موارد و توضیحات مورد نیاز را در ادامه قرار داده ایم.
منابع آزمون دکتری حقوق خصوصی سراسری و آزاد
گرایش های رشته دکتری حقوق سراسری و آزاد عبارتند از:
دکتری حقوق عمومی
دکتری حقوق جزا و جرم شناسی
دکتری حقوق بین الملل عمومی
دکتری حقوق خصوصی
دکتری حقوق نفت و گاز
زیر گرایش های رشته دکتری حقوق خصوصی سراسری و آزاد عبارتند از:
دکتری حقوق خصوصی گرایش حقوق خصوصی
دکتری حقوق خصوصی گرایش فقه و حقوق خصوصی
منابع آزمون دکتری حقوق خصوصی – منابع زبان عمومی
۱- کتاب گرامر کاربردی زبان انگلیسی، شهاب اناری و همکاران، انتشارات مبتکران.
۲- کتاب گرامر زبان انگلیسی، عباس فرزام، انتشارات باستان.
۳- کتاب تافل رهنما، ابراهیم نظری تیموری، انتشارات رهنما.
۴- کتاب ۵۰۴ واژه ضروری تافل، انتشارات جنگل.
۵- کتاب مجموعه سوالات کارشناسی ارشد زبان عمومی، انتشارات سازمان سنجش و آموزش کشور.
6- Saheli, Mohamad, Vocabulary for TOEFL and MA candidates of TOEFL. Koye Kosar Press.
منابع آزمون دکتری حقوق خصوصی – منابع زبان تافل
۱- کتاب خودآموز IELTS، محمد معین جهانگیر و علی زارعی، انتشارات نور علم.
۲- کتاب مجموعه سوالات تافل آزمون دکتری، محمود رمضانی، انتشارات سرای عدالت.
۳- کتاب نکته ها و مهارت های موفقیت در آزمون های زبان عمومی و تخصصی، تالیف عبدالرضا تالانه و شاهین شریفی، انتشارات کیومرث.
۴- کتاب تست و گرامر انگلیسی، تالیف عباس فرزام، انتشارات باستان.
۵- کتاب نکات کلیدی گرامر در زبان انگلیسی، مورفی ریموند، ترجمه میمنت رحمتی، انتشارات دانش پرور.
۶- کتاب راهنمای جامع آزمون تافل، سید محمدرضا ناصرزاده و یاشار دهدشتی، انتشارات نگاه دانش.
۸- Daneshvari, R, Essential words for the TOEFL, Jungle pub.
۹- Barron’s, Essential words for the TOEFL, Jungle pub.
۱۰- Martin Hewings, Advanced grammar in use: a self-study reference and practice book for advanced learners of English: with answer, Khorvash Pub.
۱۱- Murray Bromberg, Julius Liebb, Arthur Traiger, Husain Kabiri, absolutely essential word 504.
۱۲- Murphy, R. English grammar in use: a self-study reference and practice book for intermediate students .
۱۳- Murphy, R. Essential grammar in Use, Danesh Parvar Pub.
۱۴- جزوه زبان تافل دکتری سنجش امیرکبیر که برگرفته از تمام منابع فوق می باشد.
منابع آزمون دکتری حقوق خصوصی – منابع استعداد تحصیلی
۱- کتاب استعداد و آمادگی تحصیلی ویژه رشته مدیریت (۲ جلدی) ، احمد صداقت، انتشارات نگاه دانش.
۲- کتاب استعداد و آمادگی تحصیلی، هوشنگ عباس فام، انتشارات راه.
۳- کتاب استعداد و آمادگی تحصیلی ویژه رشته مدیریت ، عرفانیان، اصلانی، غفارزاده، انتشارات نگاه دانش.
۴- کتاب استعداد و آمادگی تحصیلی GMAT 2011 ، مجید نگهداری، انتشارات مولف.
۵- کتاب استعداد و آمادگی تحصیلی ویژه رشته مدیریت ، هادی مسیح خواه، محمد وکیلی ، انتشارات کتابخانه فرهنگ.
۶- جزوه استعداد و آمادگی تحصیلی ویژه رشته مدیریت ، احمد صداقت.
۷- جزوه استعداد و آمادگی تحصیلی ویژه رشته مدیریت ، عرفانیان.
۸- جزوه استعداد و آمادگی تحصیلی ویژه رشته مدیریت، محمد وکیلی.
۹- جزوه اینترنتی ۱۰۰ مساله حل شده استعداد تحصیلی دکتری، هادی مسیح خواه، محمد وکیلی ، انتشارات کتابخانه فرهنگ.
۱۰- نمونه سوالات دکتری دانشگاه های صنعتی شریف، امیرکبیر و تهران.
۱۱- جزوه استعداد تحصیلی، جهاد دانشگاهی دانشگاه صنعتی شریف.
۱۲- جزوه استعداد تحصیلی، جهاد دانشگاهی دانشگاه صنعتی امیرکبیر.
۱۳- جزوه استعداد تحصیلی، جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران.
۱۴- جزوه استعداد تحصیلی موسسه سنجش تکمیلی امیرکبیر.
منابع آزمون دکتری حقوق خصوصی – منابع متون فقه (معاملات)
۱- کتاب فقه استدلالی: ترجمه تحریر الروضه فی شرح اللمعه المشقیه، تالیف علیرضا امینی و محمدرضا آیتی، مترجم سیدمهدی دادمرزی، انتشارات کتاب طه.
۲- کتاب مباحث حقوقی شرح لمعه: الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، تالیف زین الدین بن علی شهیدثانی، انتشارات مجد.
۳- کتاب ترجمه مباحث حقوقی شرح لمعه، تالیف محمدبن مکی شهیداول و اسدالله لطفی، انتشارات مجد.
۴- کتاب شرح لمعه، تالیف زین الدین بن علی شهیدثانی، مترجم علی شیروانی، انتشارات دارالعلم.
۵- کتاب خلاصه شرح لمعه شهید ثانی، تالیف رضا شکری، انتشارات پردازش.
۶- کتاب مباحث حقوقی لمعه دمشقیه، تالیف حسینی نیک، انتشارات میزان.
۷- کتاب دادرسی در ترجمه لمعه، تالیف سید محمد صدری، انتشارات اندیشه های حقوقی.
۸- کتاب گزیده متون فقه (۱ و ۲ و ۳ و ۴)، تالیف ابوالحسن محمدی، انتشارات میزان.
۹- کتاب بایسته های متون فقه، تالیف ابوالحسن محمدی، انتشارات میزان.
۱۰- کتاب تحریر الروضه، تالیف علیرضا امینی و محمدرضا آیتی، انتشارات سمت.
۱۱- کتاب الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، تالیف زین الدین بن علی شهید ثانی، انتشارات بوستان کتاب قم.
۱۲- کتاب اللمعه الدمشقیه (جلد ۱ و ۲)، تالیف محمدبن مکی شهید اول، انتشارات دارالفکر.
۱۳- کتاب ساده ساز: متون فقه، تالیف حمیدرضا کلانتری، مرتضی طبیبی، انتشارات میزان.
۱۴- جزوه متون فقه دانشگاه شهید بهشتی.
۱۵- جزوه متون فقه دکتر شکاری دانشگاه تهران.
۱۶- جزوه متون فقه دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات.
۱۷- جزوه متون فقه موسسه سنجش تکمیلی امیرکبیر.
منابع آزمون دکتری حقوق خصوصی – منابع حقوق مدنی
۱- کتاب حقوق مدنی اشخاص و محجورین، تالیف سید مرتضی قاسم زاده و سید حسین صفایی، انتشارات سمت.
۲- کتاب دوره مقدماتی حقوق مدنی: اموال و مالکیت، تالیف ناصر کاتوزیان، انتشارات میزان.
۳- کتاب دوره مقدماتی حقوق مدنی: اعمال حقوقی (قرارداد – ایقاع)، تالیف ناصر کاتوزیان، انتشارات میزان.
۴- کتاب دوره مقدماتی حقوق مدنی: وقایع حقوقی، تالیف ناصر کاتوزیان، انتشارات شرکت سهامی انتشار.
۵- کتاب حقوق مدنی: مختصر حقوق خانواده، تالیف حسین صفایی، انتشارات میزان.
۶- کتاب عقود معین (جلد ۱ و ۲)، تالیف ناصر کاتوزیان، انتشارات میزان.
۷- کتاب وصیت و ارث، اخذ به شفعه، تالیف ناصر کاتوزیان، انتشارات میزان.
۸- کتاب ارث، تالیف مهدی شهیدی، انتشارات سمت.
۹- کتاب حقوق مدنی: اعمال حقوقی، تالیف ناصر کاتوزیان، انتشارات شرکت سهامی انتشار.
۱۰- کتاب حقوق مدنی: وقایع حقوقی، تالیف ناصر کاتوزیان، انتشارات شرکت سهامی انتشار.
۱۱- کتاب قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی، تالیف ناصر کاتوزیان، انتشارات میزان.
۱۲- کتاب اثبات و دلیل اثبات (۲ جلدی)، تالیف ناصر کاتوزیان، انتشارات میزان.
۱۳- کتاب سقوط تعهدات، تالیف مهدی شهیدی، انتشارات مجد.
۱۴- کتاب قواعد عمومی قراردادها (جلد ۱ و ۲)، تالیف حسین صفایی، انتشارات انتشارات میزان.
۱۵- کتاب نظریه عمومی تعهدات، تالیف ناصر کاتوزیان، انتشارات میزان.
۱۶- کتاب مسئولیت مدنی (الزامات خارج از قرارداد)، تالیف حسین صفایی و حبیب الله رحیمی، انتشارات سمت.
۱۷- کتاب تشکیل قراردادها و تعهدات، تالیف مهدی شهیدی، انتشارات مجد.
۱۸- کتاب حقوق مدنی (جلد ۱ و ۲ و ۳)، تالیف سیدحسن امامی، انتشارات اسلامیه.
۱۹- کتاب حقوق مدنی، تالیف مهدی شهیدی، انتشارات مجد.
۲۰- کتاب اصول قراردادها و تعهدات، تالیف مرتضی قاسم زاده، انتشارات دادگستر.
۲۱- کتاب مجموعه آزمون های حقوق مدنی و تعهدات، تالیف منصور قرائی و علیرضا رفیعی قشلاق، انتشارات کتاب آوا، راه نوین.
۲۲- کتاب حقوق مدنی، تالیف عباس انصاری، انتشارات علوی فرهیخته.
۲۳- جزوه حقوق مدنی دکتر درودیان دانشگاه تهران.
۲۴- جزوه حقوق مدنی، دکتر رضا سکوتی دانشگاه تبریز.
۲۵- جزوه حقوق مدنی دانشگاه علامه طباطبایی.
۲۶- جزوه حقوق مدنی دانشگاه شهید بهشتی.
۲۷- جزوه حقوق مدنی دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات.
۲۸- جزوه حقوق مدنی موسسه سنجش تکمیلی امیرکبیر.
منابع آزمون دکتری حقوق خصوصی – منابع حقوق تجارت
۱- کتاب حقوق تجارت (۴ جلدی)، تالیف ربیعا اسکینی، انتشارات سمت.
۲- کتاب حقوق تجارت (دوره کامل)، تالیف محمود عرفانی، انتشارات میزان.
۳- کتاب حقوق تجارت (۴ جلدی)، تالیف ستوده تهرانی، انتشارات دادگستر.
۴- کتاب حقوق تجارت (ورشکستگی و تصفیه)، تالیف قائم مقام فراهانی، انتشارات میزان.
۵- کتاب قانون تجارت در نظم حقوق کنونی، تالیف محمد دمیرچلی، علی حاتمی، محسن قرائتی، ناصر کاتوزیان و بهروز اخلاقی، انتشارات کتاب آوا.
۶- کتاب حقوق شرکتهای تجاری، تالیف محمدرضا پاسبان، انتشارات سمت.
۷- کتاب حقوق اسناد تجارتی، تالیف کوروش کاویانی، انتشارات میزان.
۸- کتاب ورشکستگی، تالیف ربیعا اسکینی، انتشارات سمت.
۹- کتاب مجموعه پرسشهای چهارگزینه ای حقوق تجارت، تالیف مجید قربانی لاچوانی، انتشارات اخوان.
۱۰- کتاب قانون صدور چک، تالیف سیدمهدی کمالان، انتشارات کمالان.
۱۱- کتاب حقوق تجارت براساس کتاب حقوق تجارت دکتر حسن ستوده تهرانی (۴ جلدی)، تالیف سمیه تلیکانی، معصومه قربانی، رضا شهبازی راد و محبوبه علی بخشی، انتشارات سیمیا.
۱۲- کتاب قانون تجارت در نظم حقوقی کنونی، فرشید فرحناکیان، انتشارات میزان.
۱۳- کتاب ساده ساز حقوق تجارت، تالیف فرشید فرحناکیان، انتشارات میزان.
۱۴- جزوه حقوق تجارت دانشگاه تهران.
۱۵- جزوه حقوق تجارت دانشگاه علامه طباطبایی.
۱۶- جزوه حقوق تجارت دانشگاه شهید بهشتی.
۱۷- جزوه حقوق تجارت دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات.
منابع آزمون دکتری حقوق خصوصی سراسری و آزاد
نگاهی بر آزمون های زبان انگلیسی داخل کشور
داوطلبان آزمون دکتری بعد ازقبولی در آزمون دکتری و قبل از آزمون جامع (معمولا بعد از ۲ سال و بعد از گذراندن واحد های تئوری توسط دانشجو ،آزمون جامع توسط محل دانشگاه تحصیل داوطلب برگزار می شود) ، بایستی در یکی از آزمون های زبان ملی یا بین المللی شرکت کرده و مدرک آن را ارائه دهند.لازم به ذکر است تنها در آزمون MHLE قبل از آزمون دکتری ،باید این مدرک ارائه شود.
آزمون MSRT
آزمون زبان وزارت علوم, قبلا با نام MCHE مخفف Ministry of Culture and Higher Education (وزارت فرهنگ و آموزش عالی) شناخته می شد. اما در سال های اخیر, با نام MSRT مخفف Ministry of Science, Research and Technology (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) شناخته می شود. پس آزمون زبان MSRT همان آزمون زبان MCHE سابق است. بیشتر دانشجویان متقاضی استفاده از بورس دکترای خارج از کشور, از آن استقبال می کنند. و مورد تایید اکثر دانشگاه های داخلی می باشد.
جرم مشهود جرمی است که در منظر پلیس یا مردم واقع شود یا بهمنزله آن باشد. بنابراین جرم مشهود، جرمی است که مرتکب آن حین ارتکاب یا بلافاصله پساز ارتکاب، دستگیر شود بهطوری که دلایل ارتکاب از طرف دستگیرکننده قابل جمعآوری باشد.
قانون آیین دادرسی کیفری مقرر میدارد که جرم در موارد زیر مشهود محسوب میشود:
1-جرمی که در منظر ضابطین دادگستری (ماموران نیروی انتظامی) واقع شده یا بلافاصله ماموران یاد شده در محل وقوع جرم حضور یافته یا آثار جرم را بلافاصله پس از وقوع مشاهده کنند؛ مثلا فردی در حضور ماموران نیروی انتظامی فرد دیگری را کتک بزند.
2-درصورتی که دو نفر یا بیشتر که ناظر وقوع جرم بودهاند و یا قربانی جرم، بلافاصله پس از وقوع جرم، شخص معینی را مرتکب جرم معرفی کنند؛ مثلا فردی که مال او به سرقت رفته بلافاصله پس از این قضیه شخص معینی را به ماموران نیروی انتظامی بهعنوان معرفی کند.
3- بلافاصله پس از وقوع جرم علائم و آثار واضحه یا اسباب و دلایل جرم در تصرف متهم یافت شود یا تعلق اسباب و دلایل یاد شده به متهم محرز شود؛ مثلا از جیب فردی که فرد دیگری را مجروح کرده است یک چاقو پیدا شود.
4- درصورتی که متهم بلافاصله پس از وقوع جرم قصد فرار داشته یا در حال فرار یا فورا پس از فرار دستگیر شود.
5- در مواردی که صاحب خانه بلافاصله پس از وقوع جرم ورود مامورین را به خانه خود تقاضا کند؛ مثلا فردی که از خانه او سرقت شده است، بلافاصله از ماموران نیروی انتظامی تقاضای کمک کند.
6- وقتی که متهم ولگرد باشد. ولگرد کسی است که جا و مکان معینی نداشته و شغل خاصی هم ندارد.
7-متهم بعد از وقوع جرم خود را معرفی کند و وقوع آن را خبر دهد.
ازدواج یک امر خصوصی بین افراد به نحوی که دولت در آن هیچ گونه دخالتی ندارد و افراد آزادانه حق نتخاب همسر را دارند. و یا خرید و فروش که افراد آزاداند هرگونه معامله ای را با هر فردی که خود می خواهند انجام دهند، بنابراین روابط تجاری و روابط خانوادگی از عمده ترین مسائل حقوق خصوصی محسوب می شود.
روابط بین انسان ها به قدری پیچیده است که گاهی نمی توان در مواردی به قانون یا عرف رجوع کرد و حکمی در آن مورد پیدا کرد، به همین خاطر به رویه ی قضایی توجه می شود بدین معنا که آرای یکسان و مشابه دادگاه در رابطه با آن موضوع خاص چگونه است، بگونه ای که هرگاه محاکم با چنین موضوعی روبرو شدند به همان نحو تصمیم گیری می کنند.
تعریف حقوق:
از آنجا که پرداختن به مسائل حقوقی نیازمند شناخت واژه ها و اصطلاحات حقوقی است بهتر دانستم که در ابتدا به عنوان مبحث نخست تعریفی از واژه ی حقوق و اصطلاحات آن داشته باشم.
بشر از ابتدای خلقت خویش برای رفع نیازهای عاطفی، مادی و اجتماعی خود به همزیستی با همنوعان خود محتاج بوده و تا آنجا که تحقیقات نشان می دهد انسانها همیشه به صورت گروهی زندگی می کردند. نیازهای مشابه باعث به وجود آمدن پدیده ی اجتماعی می شود. بنابراین می توان گفت انسان ذاتاً اجتماعی است. برای آنکه این اجتماعات حفظ شود باید اصول و قواعدی بر روابط انسان ها حکومت و نظارت داشته باشد.
بر این اساس حقوق را چنین تعریف می کنند: مجموعه ی قواعد و مقرراتی که به وجود آورنده و حافظ نظم اجتماعی است.
یکی دیگر از معانی واژه ی حقوق، حق است در واقع حقوق جمع کلمه حق است( حق ها) و حق امتیازی است که قانون به افراد می دهد، مانند حق نفقه.
از معانی دیگر واژه ی حقوق که بین عوام مصطلح است حقوق به معنای دستمزد است؛ ولیکن این معنا از حقوق به هیچ عنوان کاربردی در مبحث ما ندارد. بطور کلی حقوق دارای معانی مختلف دیگری نیز می باشد؛ ولی آنچه مد نظر ماست تعریف اول و دوم واژه ی حقوق است.
تقسیمات حقوق:
الف) یکی از عمده ترین تقسیمات حقوق، تقسیم آن به حقوق عمومی و حقوق خصوصی است.
حقوق عمومی: مجموعه قواعدی است که در آن منافع عموم مردم یک جامعه در نظر گرفته می شود و چون در رابطه با عموم مردم است بنابراین همیشه یک سمت آن دولت قرار دارد؛ به عبارتی دولت در آن مداخله دارد.( منظور از کلمه ی دولت در اینجا هیئت دولت، هیئت وزراء یا قوه ی مجریه نیست؛ بلکه دولت در معنای عام یا همان قدرت حاکمه مدنظر است.) به عنوان مثال تعیین و نحوه ی اجرای مجازات، جزئی از حقوق عمومی محسوب می شود.
حقوق خصوصی: مجموعه قواعدی است که بر روابط بین افراد نظارت دارد. مثال: ازدواج یک امر خصوصی بین افراد است به نحوی که دولت در آن هیچ گونه دخالتی ندارد و افراد آزادانه حق انتخاب همسر را دارند. و یا خرید و فروش که افراد آزادند هرگونه معامله ای را با هر فردی که خود می خواهند انجام دهند، بنابراین روابط تجاری و روابط خانوادگی از عمده ترین مسائل حقوق خصوصی محسوب می شود.
ب) یکی دیگر از تقسیمات حقوق، تقسیم آن به حقوق داخلی و حقوق بین المللی می باشد.
حقوق داخلی: مجموعه قواعدی است که در قلمروی یک سرزمین معین وجود دارد. به عبارت دیگر هر کشور دارای مجموعه قواعدی است که فقط در محدوده ی کشور خود آن را اجرا می کند.
حقوق بین المللی: مجموعه قواعدی است که در آن همیشه یک عنصر خارجی وجود دارد که می تواند شامل روابط کشورها با هم، سازمان های بین المللی و یا روابط بین افراد در صحنه ی بین المللی باشد، از این رو حقوق بین الملل را می توان به حقوق بین الملل عمومی که ناظر بر روابط بین کشورها و یا سازمان های بین المللی است، و حقوق بین الملل خصوصی که ناظر بر روابط بین افراد در عرصه ی بین المللی است، تقسیم نمود.
منابع حقوق:
قواعد و مقرراتی که در حقوق وجود دارد از منابع مختلفی تأمین و تغذیه می شود.
قانون: اولین و مهمترین منبع حقوق قانون است، قانون در معنای خاص به مصوبات قوه مقننه( مجلس) گفته می شود؛ ولیکن در معنای عام به تمامی مصوبات، بخشنامه ها، آئین نامه ها و عهدنامه اطلاق می شود.
عرف و عادت: دومین منبعی که در تأمین قواعد و مقررات حقوقی تأثیرگذار است عرف و عادت است که مجموع آداب و رسوم یک قوم را در برمی گیرد. در واقع جایی که قانون مدون و مکتوبی وجود ندارد می توان به عرف آن جامعه توجه کرد.
رویه ی قضایی: روابط بین انسان ها به قدری پیچیده است که گاهی نمی توان در مواردی به قانون یا عرف رجوع کرد و حکمی در آن مورد پیدا کرد، به همین خاطر به رویه ی قضایی توجه می شود بدین معنا که آرای یکسان و مشابه دادگاه ها در رابطه با آن موضوع خاص چگونه است، بگونه ای که هرگاه محاکم با چنین موضوعی روبرو شدند، به همان نحو تصمیم گیری می کنند.
نظرات علمای حقوق: که در اصطلاح دکترین حقوقی هم گفته می شود، در محاکم، زیاد مورد استفاده نیست؛ بلکه در زمان تدوین قانون کاربرد دارد.
منبع: بانو، شماره 28.
ممکن است ولایت به حکم مستقیم قانون به شخصی داده شده یا به موجب وصایت واگذار شده یا به حکم دادگاه برقرار شده باشد. ولایتی که به حکم مستقیم قانون واگذار شده باشد، در اصطلاح ولایت قهری نامیده میشود.ماده ۱۱۸۱ قانون مدنی میگوید: «هر یک از پدر و جد پدری، نسبت به اولاد خود ولایت دارند.» وظیفه و سمت فرد وصی که از جانب پدر یا جد پدری برای سرپرستی محجور تعیین شده باشد، نیز یک نوع ولایت است که غیر از ولایت قهری است، هرچند که مشمول عنوان ولایت خاص است. چرا که اصطلاح ولی خاص، برابر ماده ۱۱۹۴ قانون مدنی شامل ولی قهری و وصی منصوب از جانب پدر یا جد پدری است. بر اساس این ماده ۱۱۹۴، «پدر و جد پدری و وصی منصوب از طرف یکی از آنان، ولی خاص طفل نامیده میشود.»هر گاه محجور، ولی خاص نداشته و ولایت از طرف دادگاه به شخصی واگذار شده باشد، این ولایت را قیومت گویند که دارای احکام ویژهای است. گاهی نیز شخصی که به وسیله دادگاه برای اداره محجور تعیین شده است، امین نامیده میشود (ماده ۱۱۸۷ قانون مدنی و ماده ۱۵ قانون جدید حمایت خانواده) بر اساس ماده ۱۱۸۷ قانون مدنی، «هر گاه ولی قهری منحصر، به واسطه غیبت یا حبس یا به هر علتی نتواند به امور مولیعلیه رسیدگی کند و کسی را هم از طرف خود معین نکرده باشد، حاکم یک نفر امین به پیشنهاد دادستان برای تصدی و اداره اموال مولیعلیه و سایر امور راجعه به او موقتا معین خواهد کرد.»بنابراین ولی قهری شخصی است که به حکم قانون تعیین میشود و سمت خود را مستقیماً از قانون میگیرد و ولایت او یک وظیفه خانوادگی و اجتماعی و به تعبیر دیگر، اجباری است؛ نه اختیاری و شاید به همین جهت آن را قهری نامیدهاند. حتی بعضی از حقوقدانان ولایت قهری را به ولایت اجباری تعریف کردهاند.ولایت قهری، حق و تکلیفی است که قانونگذار برای اداره اموال صغیر، مجنون و سفیهی که جنون و سفه آنها متصل به زمان صغر (کودکی) باشد، به پدر و جد پدری واگذار میکند و این حق و تکلیف فقط برای پدر و جد پدری شناخته شده است. ولایت بین پدر و جد پدری متساوی است و هر دو در یک ردیف قرار دارند. در صورتی که صغیر ولی خاص (پدر و یا جد پدری) نداشته باشد و وصی هم برای او تعیین نشده باشد، دادگاه برای او قیم تعیین میکند. در مورد فرزندان باید گفت که تامین وسایل زندگی آنان بر عهده پدر است که این تکلیف انفاق نامیده میشود. از سوی دیگر اداره امور مالی فرزند شامل اختیارات اموال، حقوق مالی و تصمیمگیری در مورد مسایل مهم طفل نیز بر عهده پدر است که در اصطلاح قانونی به آن ولایت قهری گفته میشود.
در صورتی که طفل پدر و جد پدری داشته باشد و یکی از آنها محجور یا به علتی ممنوع از تصرف شود، حق ولایت او ساقط شده و پس از رفع حجر یا رفع اشکال و مانع به طور مجدد حق ولایت اعاده میشود. در صورتی که ولی قهری به علت خیانت یا نداشتن لیاقت لازم در اداره اموال یا در اثر بیماری، ضعف دماغی یا لاابالیگری نتواند دارایی مولیعلیه را اداره کند، حق ولایت او ساقط میشود. رسیدگی به سقوط ولایت قهری ولی باید وسیله دادگاه ثابت شود و رسیدگی در صلاحیت دادگاهی است که محجور در آنجا اقامت دارد.
موارد ضم امین عبارت است از: ۱- عدم لیاقت ولی قهری. ۲- ارتکاب حیف و میل. ۳- کبر سن یا بیماری ولی. ۴- عدم امانت ولی. ۵- غیبت یا در حبس بودن ولی.
در صورتی که طفل پدر و جد پدری داشته باشد و یکی از آنها محجور یا به علتی ممنوع از تصرف شود، حق ولایت او ساقط شده و پس از رفع حجر یا رفع اشکال و مانع به طور مجدد حق ولایت اعاده میشود.
هرگاه ولی طفل لیاقت اداره کردن اموال او را نداشته باشد، ضم امین میشود. منظور از عدم لیاقت در اینجا، بیحالی یا توانایی نداشتن او در اثر بیاطلاعی است که در نتیجه آن دارایی صغیر در معرض تلف قرار گرفته یا مشرف به خرابی شود.
هرگاه ولی در اموال مولی علیه مرتکب حیف و میل شود ضم امین میشود. حیف و میل در اموال صغیر در صورتی تحقق مییابد که ولی خیانت کند. مانند اینکه عایدات مولی علیه (کسی که تحت سرپرستی قانونی قرار دارد) را به مصرف شخصی برساند یا قسمتی از دارایی او را فروخته و به مصرف خود برساند یا به مالالاجاره ناچیزی به یکی از دوستان خود واگذار یا آن را به نام خود ثبت کند.
هرگاه ولی قهری در اثر کبر سن یا بیماری نتواند اموال مولی علیه را اداره کند همچنین در صورتی که ولی قهری در اثر اعتیاد به مواد مخدر مانند الکل و مورفین دچار ضعف دماغی شود و توانایی اداره کردن اموال مولی علیه را نداشته باشد.
در مواردی که برای امانتدار نبودن ولی نسب به دارایی طفل نشانههای قوی موجود باشد، دادستان از دادگاه تقاضای رسیدگی کرده و در صورتی که عدم امانت او محرز شد، ضم امین میکند.
هرگاه ولی قهری به واسطه غیبت یا حبس یا به هر علتی نتواند اموال صغیر را اداره کند و کسی را هم از طرف خود تعیین نکرده باشد، دادگاه به پیشنهاد دادستان یک نفر امین برای اداره اموال صغیر تعیین میکند. اگر ولی وکیلی از طرف خود تعیین کرده باشد، وکیل کارها و امور صغیر را انجام میدهد.
قانون مدنی به پیروی از فقه امامیه سمت ولایت قهری را به پدر و جد پدری اختصاص داده و آن را برای مادر نشناخته است، هر چند که اجازه داده است مادر به عنوان وصی یا قیم برای اداره امور محجور تعیین شود.
«طبق ماده ۱۱۹۳ قانون مدنی همین که طفل (صغیر) کبیر و رشید شد، از تحت ولایت خارج میشود. اگر بعداً سفیه یا مجنون شود قیمی برای و معین میشود.»
قانون مدنی به پیروی از فقه امامیه سمت ولایت قهری را به پدر و جد پدری اختصاص داده و آن را برای مادر نشناخته است، هر چند که اجازه داده است مادر به عنوان وصی یا قیم برای اداره امور محجور تعیین شود. قانونگذار جدید علاوه بر اینکه جد پدری را از لحاظ ولایت، بعد از پدر قرار داد و برابری او را با پدر لغو کرد، به مادر نیز سمت ولایت اعطا کرد و او را در ردیف جد پدری قرار داد.
طبق ماده ۱۵ قانون جدید حمایت خانواده، در صورت ثبوت حجر یا خیانت یا عدم قدرت و لیاقت پدر«به تقاضای دادستان و تصویب دادگاه شهرستان حق ولایت به هر یک از جد پدری یا مادر تعلق میگیرد … ».
هرگاه ولایت مادر را قهری تلقی کنیم، مادر بر وصی منصوب از جانب پدر مقدم خواهد شد. ممکن است پدر، مادر را شایسته برای ولایت ندانسته و از این رو وصی برای امور فرزند خود تعیین کرده باشد اما بعد از فوت پدر، مادر ادعا کند که صالح برای ولایت بر فرزند خود است. در این فرض، اگر دادگاه مادر را صالح تشخیص دهد، حکم به انعزال وصی خواهد کرد و شکی نیست که این حکم اعلامی خواهد بود یعنی دادگاه اعلام میکند که به علت احراز صلاحیت مادر برای ولایت، وصی از آغاز هیچگونه ولایتی نسبت به محجور نداشته است.
منبع: روزنامه حمایت
در همین اول ماجرا این را به دانید که برابر قوانین کشور ما شخص حقوقی مقابل شخص حقیقی قرار دارد و به طور معمول به مجموعهای از افراد در کنار هم یا یک نهاد، موسسه، شرکت یا سازمان گفته میشود. البته نحوه تشکیل آن توسط قانون پیشبینی شده و برای آن حقوق، تکالیف و مسئولیتهای قانونی نیز در نظر گرفته شده است. حالا خوب میتوانید حدس بزنید که این شخص حقوقی که میتواند نهاد، موسسه، شرکت یا سازمان باشد ممکن است مرتکب چه تخلفاتی شود، بهتر است با مجازاتهایی که برای آنها تعیین شده است نیز آشنا شوید. بهتر است با تعریف حقوقی جرم هم آشنا شوید. به این ترتیب جرم عبارت است از فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده است.
تا پیش از تصویب قانون جدید مجازات اسلامی در سال ۹۲، در قوانین مختلف سخنی از مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی وجود نداشت و فقط در قوانین پراکنده از جمله قانون تجارت در خصوص انحلال شخص حقوقی با حکم دادگاه در مواردی اشاره شده بود. اما با تصویب قانون جدید، این موضوع هم در درجهبندی مجازاتها و هم در مواد بعدی به صراحت مورد اشاره قرار گرفت. براساس ماده ۱۴۳ قانون مجازات اسلامی، «در مسئولیت کیفری اصل بر مسئولیت شخص حقیقی است و شخص حقوقی در صورتی مسئولیت کیفری دارد که نماینده قانونی شخص حقوقی به نام یا در راستای منافع آن مرتکب جرمی شود… .» به عبارتی اگر کسانی که مسئولیت اداره شخص حقوقی را برعهده دارند یعنی شاغل در نهاد، موسسه، شرکت یا سازمان باشد به نمایندگی از آن فعالیتی را انجام دهد، اگر در راستای مسئولیتی که دارد مرتکب جرم شود مجرم است، این فرد نمیتواند ادعا کند که جرم را برای نهاد، موسسه، شرکت یا سازمان انجام داده است و مسئولیتی ندارد. به این ترتیب شخص حقیقی یعنی کسی که مرتکب جرم شده است در کنار شخص حقوقی یعنی همان نهاد، موسسه، شرکت یا سازمان هر دو باید پاسخگوی رفتار مجرمانه باشند و بر همین اساس است که در ادامه ماده ۱۴۳ آمده است: «مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی مانع مسئولیت اشخاص حقیقی مرتکب جرم نیست.»
براساس ماده ۱۴۳ قانون مجازات اسلامی، «در مسئولیت کیفری اصل بر مسئولیت شخص حقیقی است و شخص حقوقی در صورتی مسئولیت کیفری دارد که نماینده قانونی شخص حقوقی به نام یا در راستای منافع آن مرتکب جرمی شود… .»
مجازاتهایی که برای شخص حقیقی در نظر گرفته میشود، به طور معمول درباره شخص حقوقی قابل اجرا نیست؛ شخص حقیقی را میتوان محکوم به حبس و در موارد اشد مجازات بسته به جرم ارتکابی به اعدام محکوم کرد اما تصور حبس یا اعدام یک موسسه یا شرکت به راحتی قابل تصور و تائید نیست. بنابراین بین مجازات اشخاص حقیقی و حقوقی تفاوتهای جدی وجود دارد.به طور اصولی حدود، دیات و قصاص در خصوص اشخاص حقوقی قابل تصور نیست زیرا این مجازاتها مربوط به اشخاص است و هرکس مرتکب آن شود باید پاسخگوی رفتار خود باشد و به صرف وقوع جرم مستوجب حد، قصاص یا دیه از سوی یک از مسئولان یا منسوبان شرکت، نمیتوان شرکت را به واسطه آن جرم مجازات کرد. اما در مجازاتهای تعزیزی وضعیت متفاوتتر از حدود و قصاص است و بنابراین اشخاص حقوقی را فقط میتوان به مجازاتهای تعزیزی محکوم کرد.
در قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۹۲، مجازاتهای تعزیزی در ۸ درجه مختلف تقسیمبندی شدهاند که در بیان هریک از درجات مجازات، قانونگذار مجازات خاص اشخاص حقوقی در آن طبقه را نیز تعیین کرده است.بر اساس ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی که درجات مختلف مجازاتها بیان شده است، انحلال شخص حقوقی که در درجه ۱ مجازاتها هم ذکر شده، شدیدترین مجازات برای شخص حقوقی و انتشار حکم در روزنامههای کثیرالانتشار که در درجه ۶ مجازاتها آمده است، کمترین مجازات برای اشخاص حقوقی است.
به این ترتیب شخص حقیقی یعنی کسی که مرتکب جرم شده است در کنار شخص حقوقی یعنی همان نهاد، موسسه، شرکت یا سازمان هر دو باید پاسخگوی رفتار مجرمانه باشند و بر همین اساس است که در ادامه ماده ۱۴۳ آمده است: «مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی مانع مسئولیت اشخاص حقیقی مرتکب جرم نیست.»
بر اساس ماده ۲۰ قانون جدید نیز درصورتی که شخص حقوقی بر اساس این قانون مسئول شناخته شود، با توجه به شدت جرم ارتکابی و نتایج زیانبار آن به یک تا دو مورد از موارد زیر محکوم میشود:
الف- انحلال شخص حقوقی.
ب- مصادره کل اموال،
پ- ممنوعیت از یک یا چند فعالیت شغلی یا اجتماعی به طور دائم یا حداکثر برای مدت پنج سال،
ت- ممنوعیت از دعوت عمومی برای افزایش سرمایه بهطور دائم یا حداکثر برای مدت پنج سال،
ث- ممنوعیت از اصدار برخی از اسناد تجاری حداکثر برای مدت پنج سال، ج- جزای نقدی،
چ- انتشار حکم محکومیت بهوسیله رسانهها.
از ۱۵ موردی که در ماده ۲۳ قانون مجازات اسلامی به عنوان مجازاتهای تکمیلی نامبرده شده است، در ۵ مورد امکان اجرای مجازات در خصوص اشخاص حقوقی نیز وجود دارد. در این ماده آمده است که «دادگاه میتواند فردی را که به حد، قصاص یا مجازات تعزیری از درجه شش تا درجه یک محکوم کرده است با رعایت شرایط مقرر در این قانون، متناسب با جرم ارتکابی و خصوصیات وی به یک یا چند مجازات از مجازاتهای تکمیلی زیر محکوم نماید …»از جمله مجازاتهایی که در این ماده در خصوص شرکتها و موسسات حقوقی قابل تصور و اجرا است میتوان به مواردی مانند «منع از اقامت در محل یا محلهای معین»، «منع از اشتغال به شغل، حرفه یا کار معین»، «منع از داشتن دسته چک ویا اصدار اسناد تجارتی»، « توقیف وسایل ارتکاب جرم یا رسانه یا مؤسسه دخیل در ارتکاب جرم» و « انتشار حکم محکومیت قطعی» اشاره کرد.
منع از اقامت در خصوص اشخاص حقوقی میتواند منع از فعالیت در محل خاص تعبیر شده و در خصوص منع از اشتغال به شغل، کسب، حرفه یا کار معین نیز ماده ۳۰ قانون مجازات اسلامی، این امر را مستلزم لغو جواز کار یا پروانه کسب، حرفه یا کار معرفی کرده است.
یکی دیگر از مجازاتهای تکمیلی مهم که در حیثیت و اعتبار تجاری اشخاص حقوقی میتواند موثر باشد، انتشار حکم محکومیت در روزنامههای کثیرالانتشار است زیرا با انتشار حکم، همه از وضعیت جرم و مجازاتی که برای آن در نظر گرفتهاند آگاه میشوند و احتمالا بخش زیادی از مشتریان یا ارباب رجوعهای خود را از دست میدهد. بر اساس تبصره ماده ۳۶ قانون مجازات اسلامی، در صورتی که در یکی از جرایم مالی مانند رشاء و ارتشاء، اختلاس، اعمال نفوذ برخلاف حق و مقررات، مداخله وزرا و نمایندگان مجلس و کارمندان دولت در معاملات دولتی و کشوری، تبانی در معاملات دولتی، أخذ پورسانت در معاملات خارجی، تعدیات مأموران دولتی نسبت به دولت، جرائم گمرکی، قاچاق کالا و ارز، جرائم مالیاتی، پولشویی، اخلال در نظام اقتصادی کشور، تصرف غیرقانونی در اموال عمومی یا دولتی، میزان مال موضوع جرم ارتکابی، یک میلیارد ریال یا بیش از آن باشد انتشار حکم در رسانه ملی یا یکی از روزنامههای کثیرالانتشار الزامی است.
منبع: روزنامه حمایت
وقتی به فردی یا چیزی، عنوان یا صفتی که قبلاً داشته؛ ولی الآن دیگر آن عنوان یا صفت را ندارد میدهیم، در این حالت میگوییم علاقه ماکان وجود دارد.
مثال: ماده ۴۹۴ قانون مدنی:
عقد اجاره به محض پایان مدت برطرف میشود و اگر پس از پایان مدت اجاره، مستأجر، عین مستأجره را بدون اذن مالک مدتی در تصرف خود نگه دارد، موجر برای مدت مزبور مستحق اجرتالمثل خواهد بود.
در این مثال، مقنن به فردی مستأجر گفته که قبلاً مستأجر بوده و الآن که مدت اجاره تمامشده، دیگر مستأجر نیست (به فرد، عنوانی داده که آن عنوان را قبلاً داشته و الآن دیگر آن عنوان را ندارد) که به این حالت، علاقه ماکان میگوییم.
منبع: کلیدواژه های اصول فقه دانشگاهی روحانی
اجاره عقدی است که بموجب آن مستاجر مالک منافع عین مستاجره می شود.
🔸 عقد اجاره (مقید به زمان) است.
🔸 هرگاه مدت اجاره به صورت دائمی یا منطبق با طول عمر تعیین شود یا اصلا مدت تعیین نشود، اجاره باطل است.
🔸 اجاره اموال مصرف نشدنی برای استفاده ای که منجر به تلف نشود صحیح است:
▪️ مثل اجاره ی درخت برای ثمر.
▪️ اجاره گوسفند برای شیر.
▪️ چاه برای آب کشیدن.
نکته مهم:
اجاره ی مال کلی صحیح است زیرا موجر مصداق خارجی مال کلی را تعیین می کند.
🔸 موجر لزوما باید مالک منافع باشد اما ممکن است مالک عین مستاجره باشد یا نه.
🔸 تسلیم عین مستاجره مشاعی منوط به اذن شریک مشاعی است.
🔸 تصرف مادی در مال مشاع بدون اذن سایر شرکا ضمان آور است.
🔸 موجر باید بعد از ایجاب وقبول عین مستاجره را تسلیم نماید؛ اگر امتناع کرد باید اجبار شود ودر صورت عدم امکان اجبار مستاجر حق_فسخ دارد.
🔸 موجر علاوه برتسلیم عین مستاجره
باید شرایط و وسائل انتفاع را برای مستاجر پدید آورد.
🔸 هرگاه بعد از عقد اجاره معلوم شود
عین مستاجره معیوب است.
🔸 اگر موجر بدون آنکه ضرری به مستاجر وارد شود؛ عیب را رفع کند اجاره صحیح در غیر این صورت مستاجر دو راه حل دارد:
۱- قبول اجاره با پرداخت کامل مال الاجاره.
۲- فسخ اجاره.
✅ از اسباب انفساخ عقد اجاره :
۱-ممنوعیت شغلی که مستاجر به آن اشتغال داشته توسط قوه قهریه.
۲-از انتفاع افتادن موضوع عقد اجاره.
🔸 م۴۹۶ ق.م: عقد اجاره بواسطه تلف شدن عین مستأجره از تاریخ تلف باطل میشود و نسبت به تخلف از شرایطی که بین موجر و مستأجر مقرر است خیار فسخ از تاریخ تخلف ثابت میگردد.
🔸 م۳۹۵ق.م: اگر مشتری ثمن را در موعد مقرر تأدیه نکند بایع حق خواهد داشت که برطبق مقررات راجعه به خیار تأخیر ثمن معامله را فسخ یا از حاکم اجبار مشتری را به تأدیه ثمن بخواهد.
🔸 م۳۷۹ ق.م: اگر مشتری ملتزم شده باشد که برای ثمن ضامن یا رهن بدهد و عمل به شرط نکند بایع حق فسخ خواهد داشت.
نکته: اگر شرط ناظر به دادن رهن مطلق باشد یعنی شرط شود خانهای به رهن گذاشته شود یا کلاً مالی به رهن داده شود، ضمانت اجرای تخلف از آن بنابرماده ۳۷۹ ق.م ایجاد حق فسخ برای مشروط له است اما اگر شرط، دادن رهن مال معین باشد مثلاً بایع شرط کند که مشتری خانه مسکونی خود را نزد وی رهن گذارد ضمانت اجرای تخلف از آن، بلافاصله ایجاد حق فسخ برای بایع نیست زیرا در صورت امتناع متعهد از انجام شرط، مشروط له میتواند به دادگاه مراجعه کرده و دادگاه متعهد را الزام و به نمایندگی از او سند رهن را امضا کند.
هرگاه در اثر اشتباه و یا تقصیر قاضی خسارتی به اشخاص وارد شود قاضی مکلف به جبران کلیه خسارات ناشی از تصمیمات خویش می باشد.
✅رسیدگی به دعوای خسارت پس از احراز تقصیر یا اشتباه قاضی در دادگاه عالی انتظامی قضات به عمل می آید.
❕عدم شکایت انتظامی از قاضی و یا حتی صدور قرار منع تعقیب و تعلیق تعقیب در مورد پرونده انتظامی، مانع رسیدگی دادگاه عالی به اصل تقصیر نمی باشد. رسیدگی به دعوی مطالبه خسارت ناشی از اشتباه و یا تقصیر قاضی در صلاحیت محاکم عمومی تهران است.
اگر شما به هر دلیل مجبور به تقدیم دادخواست به دادگاه شدید، باید این را نیز بدانید که در مقابل دادخواست lمفهومی به نام درخواست نیز وجود دارد که متفاوت از دادخواست است. درخواست در خصوص امور غیرترافعی است ولی دادخواست برای دعاوی ترافعی است یعنی دادخواست برای حل و رفع یک مرافعه است اما درخواست این گونه نیست.
دادخواست الزاما باید در فرم مخصوص چاپی نوشته شود ولی درباره درخواست چنین نیست. درخواست در واقع خواسته ای از دادگاه است که خیلی از مراحل و شرایط دادخواست را ندارد و نیازی به نوشتن آن روی فرم های مخصوص چاپی دادگاه ها نیست. هر دادخواستی نوعی درخواست هم هست ولی عکس آن صادق نیست. به طور کلی درخواست هایی که به مراجع قضایی تقدیم می شود، برخی باید حتما در برگ چاپی مخصوص باشد و بعضی دیگر لازم نیست در فرم مخصوص چاپی بوده باشد. دسته دوم را به اصطلاح درخواست گویند. درخواست هایی که به تقدیم دادخواست نیاز ندارد، عبارتند از: درخواست تامین دلیل، درخواست تامین خواسته، درخواست صدور گواهی انحصار وراثت، درخواست مهر و موم ترکه، درخواست تحریر ترکه، درخواست صدور گواهی عدم امکان سازش، درخواست صدور گواهی صلح و سازش یا صدور گواهی گزارش اصلاحی، درخواست تاخیر اجرای حکم، درخواست صدور حکم به بطلان رای داور، درخواست هزینه رفت وآمد به دادگاه و جبران خسارت حاصله از آن از جانب شاهدان، درخواست صدور حکم حجر، تعیین قیم و درخواست تقسیم ترکه یا ارث. ماهیت این درخواست ها اصولا شکایتی یا دعوایی نیست.
1⃣جرم پولشویی جرمی است ساده و مطلق و غیر قابل گذشت.
2⃣این جرم محدود به پول کثیف نمیشود و همه امول نامشروع را در برمی گیرد.
3⃣این جرم در زمره جرایم بین المللی بوده و لزوما جرمی سازمان یافته نیست.
4⃣مال نامشروع در نتیجه این جرم مشروع نمی شود بلکه ظاهر قانونی می یابد.
5⃣با عدم وجود جرم منشا موضوع تحقق جرم پولشویی منتفی می شود.
6⃣جرم منشا شامل کلیه جرایم است و جرم خاصی مدنظر نیست.
7⃣هدف از جرم پولشویی کسب درامد نیست بلکه ظاهر قانونی دادن به منشا نامشروع میباشد.
8⃣جرم پولشویی موخر به جرایم منشا است فلذا پولشویی نتیجه جرم منشا نیست.
9⃣اگر مرتکب هردو جرم یک نفرباشد قواعد تعدد جرم موضوع ماده ۴۸ جاری خواهد بود.
🔟پولشویی جرمی مستقل و جدا از منشا جرم میباشد.