به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.

تعلیق اجرای مجازات.

تعلیق اجرای مجازات در قانون مجازات اسلامی

فصل ششم ـ تعلیق اجرای مجازات

ماده 46- در جرائم تعزیری درجه سه تا هشت دادگاه می تواند در صورت وجود شرایط مقرر برای تعویق صدور حکم، اجرای تمام یا قسمتی از مجازات را از یک تا پنج سال معلق نماید. دادستان یا قاضی اجرای احکام کیفری نیز پس از اجرای یکسوم مجازات می تواند از دادگاه صادرکننده حکم قطعی، تقاضای تعلیق نماید. همچنین محکوم می تواند پس از تحمل یکسوم مجازات، در صورت دارا بودن شرایط قانونی، از طریق دادستان یا قاضی اجرای احکام کیفری تقاضای تعلیق نماید.

ماده 47- صدور حکم و اجرای مجازات در مورد جرائم زیر و شروع به آنها قابل تعویق و تعلیق نیست:

الف- جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور، خرابکاری در تأسیسات آب، برق، گاز، نفت و مخابرات

ب- جرائم سازمان یافته، سرقت مسلحانه یا مقرون به آزار، آدمربایی و اسیدپاشی

پ- قدرت نمایی و ایجاد مزاحمت با چاقو یا هر نوع اسلحه دیگر، جرائم علیه عفت عمومی، تشکیل یا اداره مراکز فساد و فحشا

ت- قاچاق عمده مواد مخدر یا روانگردان، مشروبات الکلی و سلاح و مهمات و قاچاق انسان

ث- تعزیر بدل از قصاص نفس، معاونت در قتل عمدی و محاربه و افساد فی الارض

ج- جرائم اقتصادی، با موضوع جرم بیش از یکصد میلیون (100.000.000) ریال

ماده 48- تعلیق مجازات با رعایت مقررات مندرج در تعویق صدور حکم، ممکن است به  طور ساده یا مراقبتی باشد.

ماده 49- قرار تعلیق اجرای مجازات به وسیله دادگاه ضمن حکم محکومیت یا پس از صدور آن صادر می گردد. کسی که اجرای حکم مجازات وی به  طورکلی معلق شده است، اگر در بازداشت باشد فوری آزاد می گردد.

ماده 50- چنانچه محکومی که مجازات او معلق شده است در مدت تعلیق بدون عذر موجه از دستورهای دادگاه تبعیت نکند، دادگاه صادرکننده حکم قطعی می تواند به درخواست دادستان یا قاضی اجرای احکام، برای بار اول یک تا دو سال به مدت تعلیق اضافه یا قرار تعلیق را لغو نماید. تخلف از دستور دادگاه برای بار دوم، موجب الغای قرار تعلیق و اجرای مجازات می شود.

ماده 51- تعلیق اجرای مجازات محکوم نسبت به حق مدعی خصوصی تأثیری ندارد و حکم پرداخت خسارت یا دیه در این موارد اجراء می شود.

ماده 52- هرگاه محکوم از تاریخ صدور قرار تا پایان مدت تعلیق، مرتکب جرم عمدی موجب حد، قصاص، دیه یا تعزیر تا درجه هفت نشود، محکومیت تعلیقی بیاثر می شود.

ماده 53- در صورتی که قسمتی از مجازات یا یکی از مجازات های مورد حکم معلق شود، مدت تعلیق از زمان خاتمه اجرای مجازات غیرمعلق محاسبه می گردد.

تبصره ـ در مواردی که به موجب قوانین اداری و استخدامی، محکومیت کیفری موجب انفصال است در صورت تعلیق، محکومیت معلق، موجب انفصال نمی گردد، مگر آنکه در قانون تصریح یا قرار تعلیق لغو شود.

ماده 54- هرگاه محکوم از تاریخ صدور قرار تا پایان مدت تعلیق، مرتکب یکی از جرائم عمدی موجب حد، قصاص، دیه یا تعزیر تا درجه هفت شود، پس از قطعیت حکم أخیر، دادگاه قرار تعلیق را لغو و دستور اجرای حکم معلق را نیز صادر و مراتب را به دادگاه صادرکننده قرار تعلیق اعلام می کند. دادگاه به هنگام صدور قرار تعلیق به  طور صریح به محکوم اعلام می کند که اگر در مدت تعلیق مرتکب یکی از جرائم فوق شود، علاوه بر مجازات جرم أخیر، مجازات معلق نیز درباره وی اجراء می شود.

ماده 55- هرگاه پس از صدور قرار تعلیق، دادگاه احراز نماید که محکوم دارای سابقه محکومیت کیفری مؤثر یا محکومیت های قطعی دیگری بوده است که در میان آنها محکومیت تعلیقی وجود داشته و بدون توجه به آن اجرای مجازات معلق شده است، قرار تعلیق را لغو می کند. دادستان یا قاضی اجرای احکام نیز موظف است درصورت اطلاع از موارد فوق، لغو تعلیق مجازات را از دادگاه درخواست نماید. حکم این ماده در مورد تعویق صدور حکم نیز جاری است.

۰۳ تیر ۹۷ ، ۲۰:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نمونه نامه اعتراض به رای سازمان تعزیرات حکومتی.

جناب آقای ...

رییس محترم شعبه ... بدوی سازمان تعزیرات حکومتی

موضوع : اعتراض به رای سازمان تعزیرات حکومتی

با سلام و احترام

بدینوسیله مراتب اعتراض خود به دادنامه شماره 0 صادره درخصوص پرونده 0 را تقدیم می دارم :
متاسفانه به نظر می رسد به اساس لایحه دفاعیه توجه نشده است زیرا کار ما به هیچ وجه مصداق حراج نیست حراج در فروشگاه هایی اتفاق می افتد  که کالاهای تولیدکننده های مختلف را عرضه می کنند، نه اینکه تولیدکننده ای در نمایشگاه دائمی خود، و بصورت از تولید به مصرف کالای تولیدی را , دقت کنید که کالای تولیدی خود را با بهای پایین تر در اختیار مصرف کنندگان قرار می دهد.
ضمن اینکه تمام تولیدات ما دارای شناسنامه معتبر و قیمت هستند بلکه برای هر فروشی صورتحساب رایانه ای ( فاکتور ) نیز صادر می شود.

ما را  900 هزار تومان به دلیل حراج خارج از ضوابط جریمه‌مان کردند و 97 هزار تومان به دلیل ارائه‌ی جنس بدون اتیکت قیمت. در توضیح جریمه‌ی دوم باید بگویم به جز کتاب‌ها که همه‌گی قیمت پشت جلد دارند، در بخش بسیار کوچکی از فروشگاه، مقداری لوازم تحریر معمولی مثل خودکار و مداد ارائه می‌شود. این اجناس نیز به صورت دسته‌ای و جعبه‌ای قیمت‌شان درج شده و دیگر منطقی نیست اگر بخواهیم روی مثلا 300 خودکار، یک به یک اتیکت بچسبانیم.

 مبلغ جریمه‌ها بسیار ناچیز است اما نفس این اتفاق از سوی من پذیرفتنی‌نیست.

در انتها مجددا مراتب اعتراض و درخواست بررسی مجدد موضوع را بحضور اعلام می نمایم ...

با تشکر و سپاس

فلانی

۰۳ تیر ۹۷ ، ۲۰:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

راه های اعتراض به رای دادگاه بدوی | تجدید نظر خواهی | واخواهی | فرجام خواهی.

طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تظلم خواهی، از حقوق آحاد ملت است و افراد می توانند برای رسیدن به حقوق قانونی خود به دادگستری مراجعه کرده و آن را به صورت قانونی مطالبه کنند. اما برای اینکه افراد بتوانند به صورت کامل به حق خود برسند، قانونگذار علی رغم اطاله دادرسی ( طولانی شدن روند رسیدگی ) رسیدگی دو مرحله ای را نیز پیش بینی نموده و اعتراض به آراء صادر شده را از حقوق افراد می داند که هر یک از این راه ها در شرایط و زمان های خاص خود مورد استفاده قرار می گیرند.

در ذیل به بررسی هر یک از این راه ها می پردازیم:

تجدیدنظر:

( از راه های عادی اعتراض به رای است. و موافق قاعده می باشد و به صورت خودکار مانع اجرای حکم می شود ) در قانون ما گرچه اصل بر قطعیت آراء است و تجدیدنظر خواهی جز در موارد پیش بینی شده در قانون امکان پذیر نیست ولی در صورت صدور حکمی که قانونگذار صراحتا آن را قابل تجدید نظر می داند، تجدیدنظر خواهی حق مسلم فرد می شود و قاضی رسیدگی کننده نمی تواند در صورت رعایت تمام شرایط از سوی فرد، از پذیرش تجدیدنظرخواهی سر باز زند.

اولین سوالی که در مورد تجدید نظر به ذهن متبادر می شود این است که چه افرادی حق تجدیدنظر دارند؟

علاوه بر طرفین دعوا، وکیل یا نمایندگان قانونی آنان نیز حق تجدید نظر خواهی دارند

البته لازم به ذکر است این افراد باید در یک مهلت قانونی که توسط قانونگذار مشخص شده برای تجدیدنظر از آراء اقدام نمایند.

این مهلت برای اشخاص مقیم ایران 20 روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور 2 ماه از تاریخ ابلاغ یا انقضای مهلت واخواهی است.

ضمن اینکه متقاضی تجدیدنظر باید دادخواست تجدیدنظر خود را ظرف مهلت مقرر به دادگاه صادرکننده رای یا دفتر شعبه اول دادگاه تجدیدنظر یا به دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است تسلیم نماید.

در صورتی که در مهلت مقرر دادخواست تجدیدنظر به مراجع مذکور در بالا تقدیم نشده باشد، متقاضی تجدیدنظر با دلیل و بیان عذر خود، تقاضای تجدیدنظر را به دادگاه صادرکننده رای تقدیم می نماید. دادگاه مکلف است ابتدا به عذر عنوان شده که موجب عدم تقدیم دادخواست در مهلت مقرر بوده رسیدگی و در صورت عذر موجه نسبت به پذیرش دادخواست تجدیدنظر اتخاذ تصمیم نماید.

جهات عذر موجه به قرار زیر هستند:

  • مرضی که مانع حرکت است
  • فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد
  • حوادث قهریه ازقبیل سیل، زلزله و حریق که بر اثر آن تقدیم دادخواست تجدیدنظر در مهلت مقرر ممکن نباشد
  • توقیف یا حبس بودن به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست تجدیدنظر تقدیم کرد.

احکام زیر قابل درخواست تجدیدنظر هستند:

الف) دعاوی مالی که خواسته آن از سیصد هزارتومان متجاوز باشد ( شامل سیصد هزار تومان نمی شود )

ب) دعاوی مالی که ارزش آن ها از سیصد هزار تومان متجاوز باشد ( شامل سیصد هزار تومان نمی شود )

پ) کلیه احکام صادره در دعاوی غیرمالی

ت) حکم راجع به متفرعات دعوا در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قبل تجدیدنظر باشد

لازم به ذکر است احکام زیر قابل تجدیدنظر نیستند مگر در خصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادرکننده رای:

احکام مستند به اقرار در دادگاه

احکام مستند به رای یک یا چند نفر کارشناس که طرفین کتبا رای آنان را قاطع دعوا قرار داده باشند

علاوه بر احکام، بعضی از قرارهای دادگاه ها نیز قابل تجدید نظر هستند البته به شرطی که حکم راجع به اصل دعوا قابل تجدیدنظر باشد.

الف) قرا ابطال دادخواست یا رد دادخواست که از دادگاه صادر شده باشد

ب) قرار رد دعوا یا عدم استماع دعوا

 پ) قرار سقوط دعوا

ت) قرار عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا

جهات تجدیدنظر نیز به شرح زیر می باشند که البته در صورت وجود جهات دیگر، مرجع تجدیدنظر به آن جهت نیز رسیدگی می نماید. اما مرجع تجدیدنظر فقط نسبت به آن موضوعی که مورد تجدیدنظرخواهی است و در مرحله نخستین مورد حکم قرار گرفته است رسیدگی می نماید.

الف) ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه

ب) ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود

ج) ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی

د) ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رای

ه) ادعای مخالف بودن رای با موازین شرعی و یا مقررات قانونی

همانطور که گفته شد متقاضی تجدیدنظر باید دادخواست خود را ظرف مهلت مقرر به دفتر دادگاه صادرکننده رای یا دفتر شعبه اول دادگاه تجدیدنظر یا به دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است، تسلیم نماید.

بعد از تقدیم دادخواست، مراتب رسیدگی در دادگاه به شرح زیر آغاز می شود:

مراجع یاد شده در بالا باید بلافاصله پس از وصول دادخواست آن را ثبت و رسیدی مشتمل بر نام متقاضی و طرف دعوا، تاریخ تسلیم، شماره ثبت و دادنامه به تقدیم کننده تسلیم و در روی کلیه برگ های دادخواست تجدیدنظر همان تاریخ را قید کند. این تاریخ، تاریخ تجدیدنظر خواهی محسوب می گردد

در صورتی که دادخواست به دفتر مرجع تجدیدنظر یا بازداشتگاه داده شود به شرح بالا اقدام و دادخواست را به دادگاه صادر کننده رای ارسال می دارد.

چنانچه دادخواست تجدیدنظر در مهلت قانونی تقدیم شده باشد، مدیر دفتر دادگاه بدوی پس از تکمیل آن، پرونده را ظرف دو روز به مرجع تجدیدنظر ارسال می دارد.

در صورتی که دادخواست خارج از مهلت داده شود یا در مهلت قانونی رفع نقص نگردد، به موجب قرار دادگاه صادر کننده رای بدوی، رد می شود. که البته این قرار ظرف 20 روز از تاریخ ابلاغ در مرجع تجدیدنظر قابل اعتراض است. رای دادگاه تجدیدنظر قطعی است.

دادگاه باید ذیل رای خود، قابل تجدیدنظر بودن یا نبودن رای و مرجع تجدیدنظر آن را معین نماید. این امر مانع از آن نخواهد بود که اگر رای دادگاه قابل تجدیدنظر بوده و دادگاه آن را قطعی اعلام کند، هر یک از طرفین درخواست تجدیدنظر نماید.

مدیر دفتر دادگاه بدوی ظرف دو روز از تاریخ وصول دادخواست و ضمایم آن و یا پس از رفع نقص، یک نسخه از دادخواست و پیوست های آن را برای طرف دعوا می فرستد که ظرف 10 روز از تاریخ ابلاغ پاسخ دهد، پس از انقضای مهلت یاد شده اعم از اینکه پاسخی رسیده یا نرسیده باشد، پرونده را به مرجع تجدیدنظر می فرستد.

چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد، رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می نماید. در غیر اینصورت با رد درخواست و تایید رای، پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.

تجدیدنظرخواهی از آراء قابل تجدیدنظر که در قانون احصاء گردیده، مانع اجرای حکم خواهد بود، هر چند دادگاه صادر کننده رای آن را قطعی اعلام نموده باشد مگر در مواردی که قانون استثنا کرده باشد برای مثال در صورتی که رای صادره مبنی بر رفع تصرف عدوانی یا مزاحمت یا ممانعت از حق باشد، بلافاصله به دستور مرجع صادرکننده، توسط اجرای دادگاه یا ضابطین دادگستری اجراء خواهد شد و در این مورد به صورت استثنا، تجدیدنظر مانع اجراء نخواهد بود.

واخواهی:

 از طرق عادی و موافق قاعده در شکایت از آراء غیابی است.

قبل از بررسی واخواهی و شرایط و اصول آن لازم است به تعریفی از حکم غیابی که می توان از آن واخواهی نمود، بپردازیم.

حکم دادگاه حضوری است مگر اینکه خوانده یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی وی در هیچ یک از جلسات داداه حاضر نشده و به طور کتبی نیز دفاع ننموده باشد و یا اخطاریه ابلاغ واقعی نشده باشد ( یعنی ابلاغ به صورت قانونی به عمل آید برای نمونه ابلاغ در نشانی خوانده به بستگان و خادمانی که سن یا وضع ظاهری آنان برای تشخیص اهمیت اوراق کافی باشد یا ابلاغ به صورت الصاق اخطاریه در نشانی خوانده در صورت حاضر نبودن اشخاص یاد شده یا امتناع آنان از گرفتن اوراق و نهایتا ابلاغ از طریق نشر آگهی در هنگام مجهول المکان بودن

با توجه به مطالب فوق؛ محکوم علیه غایب ( کسی که حکم علیه او صادر شده ) حق دارد به حکم غیابی اعتراض نماید. این اعتراض واخواهی نامیده می شود.

به دادخواست واخواهی در دادگاه صادرکننده حکم غیابی رسیدگی می شود.

مهلت واخواهی از احکام غیابی برای کسانی که مقیم کشورند 20 روز و برای کسانی که خارج از کشور اقامت دارند 2 ماه از تاریخ ابلاغ واقعی خواهد بود مگر اینکه معترض به حکم ثابت نماید عدم اقدام به واخواهی در این مهلت به دلیل عذر موجه بوده است. در این صورت باید دلایل موجه بودن عذر خود را ضمن دادخواست واخواهی به دادگاه صادر کننده رای اعلام نماید. اگر دادگاه ادعا را موجه تشخیص داد قرار قبول دادخواست واخواهی را صادر و اجرای حکم نیز متوقف می شود. جهات زیر عذر موجه محسوب می گردد:

  • مرضی که مانع حرکت است
  • فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد او
  • حوادث قهریه از قبیل: سیل، زلزله و حریق که بر اث آن تقدیم دادخواست واخواهی در مهلت مقرر ممکن نباشد
  • توقیف یا حبس بودن به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست واخواهی تقدیم کرد.
  • البته لازم به ذکر است تقدیم دادخواست خارج از مهلت یاد شده و بدون عذر موجه، قابل رسیدگی در مرحله تجدیدنظر و برابر مقررات مربوط به آن مرحله می باشد.

فرجام خواهی:

 از طرق فوق العاده شکایت از آراء می باشد. رسیدگی فرجامی طبق قانون آیین دادرسی مدنی عبارت است از: تشخیص انطباق یا عدم انطباق رای رای مورد درخواست فرجامی با موازین شرعی و مقررات قانونی

افراد زیر می توانند درخواست رسیدگی فرجامی نمایند:

طرفین دعوا، قائم مقام، نمایندگان قانونی و وکلای آنان

دادستان کل کشور

متقاضی فرجام باید دادخواست خود را به دادگاه صادر کننده رای تقدیم کند.

در ذیل به بررسی آرایی که در مرحله بدوی و تجدیدنظر قابلیت فرجام خواهی دارند پرداخته می شود:

آراء دادگاه های بدوی که به علت عدم درخواست تجدیدنظر قطعیت یافته قابل فرجام خواهی نیست مگر در موارد زیر:

الف) احکام

  • احکامی که خواسته آن ( نه ارزش خواسته ) بیش از مبلغ 2 میلیون تومان باشد
  • احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر، وقف، ثلث، حبس و تولیت

ب) قرارها ی زیر مشروط بر اینکه اصل حکم راجع به آنها قابل رسیدگی فرجامی باشد

1) قرار ابطال یا رد دادخواست که از دادگاه صادر شده باشد

2) قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا

آراء دادگاه های تجدیدنظر استان قابل فرجام خواهی نیست مگر در موارد زیر:

الف) احکام

  • احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر و وقف

ب) قرارهای زیر مشروط بر اینکه اصل حکم راجع به آنها قابل رسیدگی فرجامی باشد:

1) قرار ابطال یا رد دادخواست که از دادگاه تجدیدنظر صادر شده باشد

2) قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا

احکام زیر به هیچ عنوان قابلیت فرجام خواهی ندارند حتی اگر ز موارد ذکر شده در بالا باشند:

  • احکام مستند به اقرار قاطع دعوا در دادگاه
  • احکام مستند به نظریه یک یا جند نفر کارشناس که طرفین به طور کتبی ری آنها را قاطع دعوا قرار داده باشند.
  • احکام مستند به نظریه یک یا چند نفر کارشناس که طرفین به طور کتبی رای آن ها را قاطع دعوا قرار داده باشند
  • احکامی که طرفین حق فرجام خواهی خود را نسبت به آن ساقط کرده باشند
  • احکامی که ضمن یا بعد از رسیدگی به دعوای اصلی، راجع به متفرعات آن صادر می شود، در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قابل رسیدگی فرجامی نباشد.
  • احکامی که به موجب قوانین خاص غیرقابل فرجام خواهی است

مهلت درخواست فرجام خواهی برای اشخاص ساکن ایران 20 روز و برای اشخاص مقیم خارج 2 ماه می باشد.

 

بعد از تقاضای فرجام از رای، شعبه رسیدگی کننده وارد رسیدگی می شود و با نظر اکثریت اعضاء در ابرام یا نقض رای فرجام خواسته اتخاذ تصمیم می نماید.

چنانچه رای مطابق قانون و دلایل موجود در پرونده باشد، ضمن ابرام آن، پروده را به دادگاه صادر کننده اعاده می نماید

چنانچه یکی از موجبات نقض وجود داشته باشد، رای مورد تقاضای فرجام نقض می شود اگرچه فرجام خواه به آن جهت که مورد نقض قرار گرفته است، استناد نکرده باشد.

در موارد زیر حکم ی قرار نقض می گردد:

  • دادگاه صادر کننده رای، صلاحیت ذاتی برای رسیدگی به موضوع را نداشته باشد و در مورد عدم صلاحیت محلی در صورتی که به آن ایراد شده باشد
  • رای صادره خلاف موازین شرعی و مقررات قانونی شناخته شود
  • عدم رعایت اصول دادرسی و قواعد آمره و حقوق اصحاب دعوا در صورتی که به درجه ای از اهمیت باشد که رای را از اعتبار قانونی بیندازد
  • آراء مغایر با یکدیگر، بدون سبب قانونی در یک موضوع و بین همان اصحاب دعوا صادر شده باشد
  • تحقیقات انجام شده ناقص بوده و یا به دلایل و مدافعات طرفین توجه نشده باشد
  • در مواردی که دعوا ناشی از قرارداد باشد، چنانچه به مفاد صریح سند یا قانون یا آئین نامه مربوط به آن قرارداد معنای دیگری غیر از معنای موردنظر دادگاه صادر کننده رای داده شود
  • چنانچه عدم صحت مدارک، اسناد و نوشته های مبنای رای که طرفین در جریان دادرسی ارائه نموده اند، ثابت شود

در صورتی که دادخواست فرجام خواهی تکمیل باشد، مدیر دفتر دادگاه یک نسخه از دادخواست و پیوست های آن را برای طرف دعوا، ارسال می دارد تا ظرف 20 روز به طور کتبی پاسخ دهد. پس از انقضای مهلت یاد شده اعم از اینکه پاسخی رسیده یا نرسیده باشد، پرونده را همراه به پرونده مربوط به رای فرجام خواسته، به دیوان عالی کشورمی فرستد

پس از وصول پرونده به دیوان عالی کشور، رئیس دیوان یا یکی از معاونان وی پرونده را با رعایت نوبت و ترتیب وصول به یکی از شعب دیوان ارجاع می نماید. شعبه مرجوع الیه به نوبت رسیدگی می کند مگر در مواردی که به موجب قانون یا به تشخیص رئیس دیوان عالی کشور، رسیدگی خارج از نوبت ضروری باشد

رسیدگی در دیوان عالی کشور بدون حضور اصحاب دعوا صورت می گیرد مگر در مواردی که شعبه رسیدگی کننده دیوان، حضور آنان را لازم بداند.

شعبه رسیدگی کننده طبق نظر اکثریت در ابرام یا نقض رای فرجام خواسته اتخاذ تصیم می نماید. اگر رای مطابق قانون و دلایل موجود در پرونده باشد، ضمن ابرام آن، پرونده را ب دادگاه صادر کننده اعاده می نماید.

در صورت نقض رای دردیوان عالی کشور، رسیدگی مجدد به دادگاهی که به شرح زیر تعیین می گردد ارجاع می شود و دادگاه مرجوع الیه مکلف به رسیدگی می باشد:

الف: اگررای منقوض به صورت قرار بوده و یا حکمی باشد که به علت نقص تحقیقات نقض شده است، رسیدگی مجدد به دادگاه صادر کننده آن ارجاع می شود

ب) اگر رای به علت عدم صلاحیت دادگاه نقض شده باشد، به دادگاهی که دیوان عالی کشورصالح بداند ارجاع می گردد.

ج) در سایر موارد نقض، پرونده به شعبه دیگر از همان از همان حوززه دادگاه که رای منقوض را صادر نموده ارجاع می شود و اگر آن حوزه بیش از یک شعبه ددگاه نداشته باشد به نزدیکترین دادگاه حوزه دیگر ارجاع می شود.

دادگاه مرجوع الیه به شرح زیر اقدام می نماید:

الف) در صورت نقض حکم به علت نقص تحقیقات، تحقیقات مورد نظر دیوان عالی کشور را انجام داده، سپس با در نظر گرفتن آن، مبادرت به صدور رای می نماید

ب) در صورت نقض قرار، دادگاه مکلف است برابر رای دیوان عالی کشور به دعوا رسیدگی کند مگر اینکه بعد از نقض، سبب تازه ای برای امتناع از رسیدگی به ماهیت دعوا حادث گردد. در این خصوص:

چنانچه قرار منقوض ابتدائا در مرحله تجدیدنظر صادر شده باشد، به دادگاه صادر کننده قرار ارجاع می شود

اگر در تایید قرار دادگاه بدوی بوده، پرونده برای رسیدگی به همان دادگاه بدوی ارجاع می گردد.

در موارد نقض رای، دادگاه مرجوع الیه با لحاظ رای دیوان عالی کشور و مندرجات پرونده، اگر اقدام دیگری را لازم نداند، بدون تعیین وقت، رسیدگی کرده و مبادرت به انشاء رای می نماید و الا با تعیین وقت و دعوت از طرفین، اقدام لازم را معمول و انشاء رای خواهد نمود.

بعضی مواقع نیز دادگاه مرجوع الیه اقدام به صدور رای اصراری می نماید:

به این معنا که بر رای اولیه ای که صادر کرده اصرار می ورزد. در این باره ماده 408 قانون آیین دادرسی مدنی مقرر می دارد:

" در صورتی که پس از نقض حکم فرجام خواسته در دیوان عالی کشور، دادگاه با ذکر استدلال طبق رای اولیه اقدام به صدور رای اصراری نماید و این درخواست مورد رسیدگی فرجامی واقع شود، شعبه دیوان دیوان عالی کشور در صورت پذیرش استدلال، رای دادگاه را ابرام، در غیر اینصورت ( عدم پذیرش استدلال ) پرونده در هیئت عمومی شعب حقوقی مطرح و چنانچه نظر شعبه دیوان عالی کشور مورد ابرام قرار گرفت، حکم صادره نقض و پرونده به شعبه دیگر ارجاع خواهد شد. دادگاه مرجوع الیه طبق استدلال هیئت عمومی دیوان عالی کشورحکم مقتضی صادر می نماید. این حکم قطعی می باشد.

رسیدگی فرجامی از طریق دادستان کل کشور:

هر گاه از رای قابل قرجام در مهلت مقرر قانونی فرجام خواهی نشده، یا به هر علتی در آن موارد قرر رد دادخواست فرجامی صادر و قطعی شده باشد و ذینفع مدعی خلاف شرع یا قانون بودن آن رای باشد، می تواند از طریق دادستان کل کشور تقاضای رسیدگی فرجامی نماید. تقاضای یاد شده مستلزم تقدیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی فرجامی است

مهلت تقدیم دادخواست یک ماه حسب مورد از تاریخ انقضای مهلت فرجام خواهی یا قطعی شدن قرار رد دادخواست فرجامی یا ابلاغ رای دیوان عالی کشور در خصوص تایید قرار رد دادخواست فرجامی می باشد

دفتر دادستان کل کشور دادخواست رسیدگس فرجامی را دریافت و در صورت تکمیل بودن آن از جهت ضمایم و مستندات و هزینه دادرسی برابر مقررات، آن را ثبت و به ضمیمه پرونده اصلی به نظر دادستان کل کشور می رساند

دادستان کل چنانچه ادعای آنها را در خصوص مخالفت بین رای با موازین شرع یا قانون، مقرون به صحت شخیص دهد از دیوان عالی کشور درخواست نقض آن را می نماید.

چنانچه دادخواست تقدیمی ناقص باشد، دفتر دادستان کل کشور به تقدیم کننده دادخواست ابلاغ می نماید که ظرف 10 روز از آن رفع نقص کند. هر گاه در مهلت مقرر اقدام به رفع نقص نشود، دادخواست قابل ترتیب اثر نخواهد بود.

اعاده دادرسی

 ( از طرق فوق العاده و خلاف قاعده ): نسبت به احکامی که قطعیت یافته، ممکن است به جهات ذیل درخواست اعاده دادرسی شود. بنابرین اعاده دادرسی فقط نسبت به احکام ( و نه قرارها ) قطعی ( و نه غیرقطعی ) به عمل خواهد آمد.

جهات اعاده دارسی به شرح ذیل است:

  • موضوع حکم، مورد ادعای خوهان نبوده باشد
  • حکم به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد
  • وجود تضاد در مفاد یک حکم که ناشی از استناد به اصول یا مواد متضاد باشد
  • حکم صادره با حکم دیگری در خصوص همان دعوا و اصحاب آن، که قبلا توسط همان دادگاه صادر شده است متضاد باشد بدون آنکه سبب قانونی موجب این مغایرت شده باشد

لازم به ذکر است چنانچه اعاده دادرسی به جهت مغایر بودن دو حکم باشد، ابتدای مهلت اعاده دادرسی از تاریخ ابلاغ هر یک از دو حکم است.

اگر جهت اعاده دادرسی مغایرت دو حکم باشد، دادگاه پس از قبول اعاده دادرسی حکم دوم را نقض و حکم اول به قوت خود باقی خواهد ماند.

  • طرف مقابل درخواست کننده اعاده دادرسی حیله و تقلبی به کار برده ه در حکم دادگاه موثر بوده است
  • حکم دادگاه مستند به اسنادی بوده که پس از صدور حکم، جعلی بودن آنها ثابت شده باشد

لازم به ذکر است در صورتی که جهت اعاده دادرسی جعلی بون اسناد یا حیله و تقلب طرف مقابل باشد، ابتدای مهلت اعاده دادرسی، تاریخ ابلاغ حکم نهایی مربوط به اثبات جعل یا حیله و تقلب می باشد

  • پس از صدور حکم، اسناد و مدارکی به دست آید که دلیل حقانیت درخواست کننده اعاده دادرسی باشد و ثابت شود اسناد و مدارک یاد شده در جریان دادرسی مکتوم بوده و در اختیار متقاضی نبوده است.

لازم به ذکر است هرگاه جهت اعاده دادرسی وجود اسناد و مدارکی باشد که مکتوم بوده، ابتدای مهلت از تاریخ وصول اسناد و مدارک یا اطلاع از وجود آن محاسبه می شود. تاریخ یاد شده باید در دادگاهی که به درخواست رسیدگی می کند، اثبات گردد.

مهلت درخواست اعاده دادرسی به شرح زیر است:

برای اشخاص مقیم ایران:

نسبت به آراء حضوری قطعی، 20 روز از تاریخ ابلاغ

نسبت به آراء غیابی، 20 روز از تاریخ انقضای مهلت واخواهی و درخواست تجدیدنظر

برای اشخاص مقیم خارج:

نسبت به آراء حضوری: 2 ماه از تاریخ ابلاغ

نسبت به آراء غیابی: 2 ماه از تاریخ انقضای مهلت واخواهی و درخواست تجدیدنظر

در تمام موارد بالا اگر درخواست کننده اعاده دادرسی عذر موجهی به شرح زیر داشته باشد، تقاضای اعاده دادرسی او حتی خارج از مهلت نیز پذیرفته می شود.

  • مرضی که مانع از حرکت است
  • فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد او
  • حوادث قهریه از قبیل سیل، زلزله و حریق که بر اثر آن تقدیم دادخواست واخواهی در مهلت مقرر ممکن نباشد
  • توقیف یا حبس بودن به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست واخواهی تقدیم کرد.

اعاده دادرسی بر دو قسم است:

اصلی: عبارت است از اینکه متقاضی اعاده دادرسی به طور مستقل آن را درخواست نماید

دادخواست اعاده دادرسی اصلی به دادگاهی تقدیم می شود که صادرکننده همان حکم بوده است

طاری: عبارت است از اینکه در اثنای یک دادرسی حکمی به عنوان دلیل ارائه شود وکسی که حکم یاد شده علیه او ابراز گردیده نسبت به آن درخواست اعاده دادرسی نماید.

درخواست اعاده دادرسی طاری به دادگاهی تقدیم می گردد که حکم در آنجا به عنوان دلیل ابراز شده است. پس از درخواست اعاده دادرسی طاری باید دادخواست لازم ظرف سه روز به دفتر دادگاه تقدیم گردد.

دادگاهی که دادخواست اعاده دادرسی طاری را دریافت می دارد، مکلف است آن را به دادگاه صادرکننده حکم ارسال نماید و چنانچه دلایل درخواست را قوی بداند و  تشخیص دهد حکمی که در خصوص درخواست اعاده دادرسی صادر می گردد موثر در دعوا می باشد، رسیدگی به دعوای مطروحه را در قسمتی که حکم راجع به اعاده دادرسی در آن موثر است تا صدور حکم نسبت به اعاده دادرسی به تاخیر می اندازد و در غیراینصورت به رسیدگی ادامه خواهد داد.

هرگاه پس از رسیدگی، دادگاه درخواست اعاده دادرسی را وارد تشخیص دهد، حکم مورد اعاده دادرسی رانقض و حکم مقتضی صادر می نماید. در صورتی که درخواست اعاده دادرسی راجع به قسمتی از حکم باشد، فقط همان قسمت نقض یا اصلاح می گردد. این حکم از حیث تجدیدنظر و فرجام خواهی تابع مقررات مربوط خواهد بود.

لازم به ذکر است نسبت به حکمی که پس از اعاده دادرسی صادر می گردد، دیگر اعاده دادرسی از همان جهت پذیرفته نمی شود و در اعاده دادرسی غیر از طرفین دعوا شخص دیگری به هیچ عنوان نمی تواند داخل شود.

اعتراض شخص ثالث:

اگر در خصوص دعوایی، رایی صادر شود که به حقوق شخص ثالث خللی وارد آورد و آن شخص یا نماینده او در دادرسی که منتهی به رای شده است به عنوان اصحاب دعوا دخالت نداشته باشد، می تواند نسبت به آن رای اعتراض نماید.

شخص ثالث حق دارد به هر گونه رای صادره از دادگاه های عمومی، انقلاب و تجدیدنظر اعتراض ماید

نسبت به حکم داور نیز کسانی که خود یا نماینده آنان در تعیین داور شرکت نداشته اند می توانند به عنوان شخص ثالث اعتراض کنند.

اعتراض شخص ثالث بر دو قسم است:

اعتراض اصلی: اعتراضی که ابتدا از طرف شص ثالث صورت گرفته باشد

اعتراض اصلی باید به موجب دادخواست و به طرفیت محکوم له و محکوم علیه رای مورد اعتراض باشد.

این دادخواست به دادگاهی تقدیم می شود که رای قطعی معترض عنه را صادر کرده است.

ترتیب دادرسی نیز مانند دادرسی نخستین خواهد بود.

اعتراض طاری ( غیر اصلی ): اعتراض یکی از طرفین دعوا به رایی است که سابقا در یک دادگاه صادر شده و طرف دیگر برای اثبات مدعای خود، در اثنای دادرسی آن رای را ابراز نموده است.

اعتراض طاری در دادگاهی که دعوا در آن مطرح است بدون تقدیم دادخواست به عمل خواهد آمد، ولی اگر درجه دادگاه پایین تر از دادگاهی باشد که رای معترض عنه را صادر کرده، معترض دادخواست خود را به دادگاهی که رای را صادر کرده است تقدیم می نماید و موافق اصول در دادگاه رسیدگی خواهد شد.

در صورت وصول اعتراض طاری از طرف شخص ثالث، چنانچه دادگاه تشخیص دهد حکمی که در خصوص اعتراض یاد شده صادر می شود موثر در اصل دعوا خواهد بود، تا حصول نتیجه اعتراض، رسیدگی به دعوا را به تاخیر می اندازد. در غیر اینصورت به دعوای اصلی رسیدگی کرده و رای می دهد.

اگر رسیدگی به اعتراض با دادگاه دیگری باشد به مدت 20 روز به اعتراض کننده مهلت داده می شود که دادخواست خود را به دادگاه مربوط تقدیم نماید. چنانچه در مهلت مقرر اقدام نکند، دادگاه رسیدگی به دعوا را ادامه خواهد داد.

چنانچه دادگاه پس از رسیدگی، اعتراض ثالث را وارد تشخیص دهد، آن قسمت از حکم را که مورد اعتراض قرار گرفته است نقض می نماید و اگر مفاد حکم غیرقابل تفکیک باشد، تمام آن الغاء خواهد شد.

اعتراض ثالث اجرایی:

هر گاه کسی نسبت به مال منقول یا غیرمنقول یا وجه نقد توقیف شده اظهار حقی نماید، اگر ادعای مزبور مستند به حکم قطعی یا سند رسمی باشد که تاریخ آن مقدم بر تاریخ توقیف است، توقیف رفع می گردد و مدعی حق برای جلوگیری از عملیات اجرایی و اثبات ادعای خود می تواند به دادگاه شکایت کند.

به شکایت شخص ثالث در تمام مراحل دادرسی، بدون رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی و پرداخت هزینه دادرسی، رسیدگی می شود. مفاد شکایت به طرفین ابلاغ می شود و دادگاه به دلایل شخص ثالث و طرفین دعوا به هر نحو و در هر محل که لازم بداند رسیدگی می کند و در صورتی که دلایل شکایت را قوی یافت، قرار توقیف عملیت اجرایی را تا تعیین تکلیف نهایی شکایت صادر می نماید.

در این صورت:

اگر مال مورد اعتراض منقول باشد، دادگاه می تواند با اخذ تامین مقتضی، دستور رفع توقیف و تحویل مال را به معترض بدهد. به شکایت شخص ثالث بعد از فروش  اموال توقیف شده نیز به ترتیب فوق رسیدگی خواهد شد

محکوم له می تواند مال دیگری از اموال محکوم علیه به جای مال مورد اعتراض، معرفی نماید. در این صورت آن مال توقیف و از مال مورد اعتراض رفع توقیف می گردد و رسیدگی به شکایت شخص ثالث نیز موقوف می گردد.

۰۳ تیر ۹۷ ، ۱۹:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

سوال درمورد چک وسفته حقوقی کیفری

در رابطه با جنبه حقوقی چک و سفته سوال داشتم، آیا جنبه حقوقی دارند؟ اگر کسی سفته از کسی داشته باشد میتواند به مراجع قضایی مراجعه و احقاق حق نماید؟

سلام.پاسخ:   سفته صرفاً جنبه حقوقی دارد اما چک میتواند هم جنبه حقوقی داشته باشد و هم بر اساس مقررات قانون چک جنبه کیفری داشته باشد. به این صورت که چک روز باشد و همان روز یا قبل از انقضاء شش ماه به بانک محال علیه مراجعه و گواهی عدم پرداخت نمایید و یا اگر قبل از شش ماه مراجعه نمود . بعد از مراجعه شش ماه وقت دارد شکایت کیفری نماید و در غیر این صورت جنبه حقوقی دارد البته در صورتی که شرایط کیفری را هم داشته باشد میتوانید دادخواست حقوقی مطالبه وجه آن را بدهید چون بدون تقاضای آن با شکایت کیفری به پرداخت وجه محکوم نمیگردد.موفق وموید

۰۲ تیر ۹۷ ، ۲۳:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نرخ دیه سال 1397 《به تومان》:.

دیه کامل در ماههای عادی: 231/000/000

یک ده هزارم: 23/100
یک هزارم: 231/000
یک دهم درصد: 231/000
دو دهم درصد: 462/000
سه دهم درصد: 693/000
چهار دهم درصد: 924/000
پنج دهم درصد یا نیم درصد: 1/155/000
شش دهم درصد: 1/386/000
هفت دهم درصد: 1/617/000
هشت دهم درصد: 1/848/000
نه دهم درصد: 2/079/000
یک صدم دیه: 2/310/000
دو درصد دیه: 4/620/000
سه درصد دیه: 6/930/000
چهار درصد دیه: 9/240/000
پنج درصد دیه: 11/550/000
شش درصد دیه: 13/860/000
هفت درصد دیه: 16/170/000
هشت درصد دیه: 18/480/000
نه درصد دیه: 20/790/000
ده درصد یا یک دهم دیه: 23/100/000
دو دهم دیه: 46/200/000
سه دهم دیه: 69/300/000
چهار دهم دیه: 92/400/000
پنج دهم دیه یا نصف دیه: 115/500/000
شش دهم دیه: 138/600/000
هفت دهم دیه: 161/700/000
هشت دهم دیه: 184/800/000
نه دهم دیه: 207/900/000
ثلث دیه: 77/000/000
ربع دیه: 57/750/000
خمس دیه: 46/200/000

🔷دیه کامل در ماههای حرام: 308/000/000

🔻ماههای حرام:

1⃣رجب (28 اسفند 96 الی28 فروردین 97)
2⃣ذی القعده (24 تیر الی21 مرداد)
3⃣ذی الحجه (22 مرداد الی 19 شهریور)
4⃣محرم (20 شهریور الی 18 مهر)

مطابق ماده 8 و 13 قانون بیمه شخص ثالث مصوب سال 1395 نیازی به تهیه الحاقیه افزایش تعهدات، نیست.

۰۲ تیر ۹۷ ، ۲۳:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا گرفتن مهریه بعد از ازدواج مجدد؛ امکان پذیر است؟ .

مهریه چه از نوع عند المطالبه باشد و یا عند الاستطاعه یک نوع دین است که اصطلاحا بر ذمه مرد است، در دوران زندگی مشترک زن بر طبق قانون مالک تمام مهر است می تواند حتی اگر دوشیزه باشد تمام مهریه را تقاضا کند و فقط در زمان طلاق است که مهریه زن باکره نصف می شود.
✏️اما بر طبق ماده 29 قانون حمایت خانواده در هنگام طلاق از هر نوع که باشد چه به درخواست زن یا درخواست مرد و یا طلاق توافقی، دادگاه موظف است که تکلیف مهر را در دادنامه (رای) مشخص کند اگر علی رغم وقوع طلاق، مرد باید چیزی از مهریه را بپردازد، ازدواج مجدد زن مانع دریافت مهریه ازدواج قبلی او نخواهد بود.
✏️فرض کنید طلاق توافقی انجام شده است که زوجین توافق کردند که نصف مهریه از سوی زوجه بخشیده شود و الباقی مهریه هر ماه ماهانه یک سکه به زوجه پرداخت شود. اما پس از ثبت طلاق و گذشتن ایام عده ،زوجه ازدواج می کند این ازدواج مجدد مطلقا مانع دریافت مهریه ازدواج قبلی نیست.

✏️ماده۲۹ حمایت خانواده
دادگاه ضمن رأی خود با توجه به شروط ضمن عقد و مندرجات سند ازدواج، تکلیف جهیزیه، مهریه و نفقه زوجه، اطفال و حمل را معین و همچنین اجرت‌المثل ایام زوجیت طرفین مطابق تبصره ماده (۳۳۶) قانون مدنی تعیین و در مورد چگونگی حضانت و نگهداری اطفال و نحوه پرداخت هزینه‌های حضانت و نگهداری تصمیم مقتضی اتخاذ می ‌کند. همچنین دادگاه باید با توجه به وابستگی عاطفی و مصلحت طفل، ترتیب، زمان و مکان ملاقات وی با پدر و مادر و سایر بستگان را تعیین کند. ثبت طلاق موکول به تأدیه حقوق مالی زوجه است. طلاق درصورت رضایت زوجه یا صدور حکم قطعی دایر بر اعسار زوج یا تقسیط محکومٌ ‌‌ به نیز ثبت می ‌ شود. در هرحال، هرگاه زن بدون دریافت حقوق مذکور به ثبت طلاق رضایت دهد می ‌ تواند پس از ثبت طلاق برای دریافت این حقوق از طریق اجرای احکام دادگستری مطابق مقررات مربوط اقدام کند.

۰۲ تیر ۹۷ ، ۲۳:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شرایط کار نوجوانان در قانون کار چیست؟.

بر اساس قانون، کارگری که سنش بین ۱۵ تا ۱۸ سال تمام باشد، کارگر نوجوان نامیده می شود و در بدو استخدام باید توسط سازمان تامین اجتماعی مورد آزمایش های پزشکی قرار گیرد.

✏️ماده ۷۹:
به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام ممنوع است.

✏️ماده ۸۰:
کارگری که سنش بین ۱۵ تا ۱۸ سال تمام باشد، کارگر نوجوان نامیده می شود و در بدو استخدام باید توسط سازمان تامین اجتماعی مورد آزمایش های پزشکی قرار گیرد.

✏️ماده ۸۱:
آزمایش های پزشکی کارگر نوجوان، حداقل سالی یک بار باید تجدید شود و مدارک مربوط در پرونده استخدامی وی ضبط شود. پزشک در باره تناسب نوع کار با توانایی کارگر نوجوان اظهارنظر می کند و چنانچه کار مربوط را نامناسب بداند کارفرما مکلف است در حدود امکانات خود شغل کارگر را تغییر دهد.

✏️ماده ۸۲:
ساعات کار روزانه کارگر نوجوان ، نیم ساعت کمتر از ساعات کار معمولی کارگران است. ترتیب استفاده از این امتیاز با توافق کارگر و کارفرما تعیین خواهد شد.

✏️ماده ۸۳:
ارجاع هر نوع کار اضافی و انجام کار در شب و نیز کارهای سخت، زیان آور ، خطرناک و حمل بار با دست، بیش از حد مجاز و بدون استفاده از وسایل مکانیکی برای کارگر نوجوان ممنوع است.

✏️ماده ۸۴:
در مشاغل و کارهایی که به علت ماهیت آن با شرایطی که کار در آن انجام می شود برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیان آور است، حداقل سن ۱۸ سال تمام خواهد بود. تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است.

۰۲ تیر ۹۷ ، ۲۳:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

موارد توقف رسیدگی به جرم و اجرای مجازات.

١- گذشت شاکی در جرایم قابل گذشت
باید بدانیم که معمولا جرمی که اتفاق می‌افتد و از آن شکایت می‌شود قابل گذشت نیست مگر مواردی که قانونگذار به طور صریح بیان نماید که جرم قابل گذشت است؛ بنابراین وقتی در قانون دیدید که مشخص نشده جرمی قابل گذشت است یا خیر،باید جرم را غیر‌قابل‌گذشت دانست، مگر مواردی که حق‌الناس و از نظر شرعی قابل گذشت باشد.چند مورد از جرایمی که قابل گذشت هستند عبارتند از: تهدید کردن، توهین به افراد، سوزاندن اشیای منقول،خراب نمودن باغ و محصول دیگری، تهمت زدن، نشر اکاذیب و …؛ بنابراین جرمی مثل سرقت غیرقابل­‌گذشت است.
باید بدانیم که از جمله آثار گذشت در جرایم قابل‌­گذشت اینست که باعث پایان یافتن رسیدگی و در جرایم غیرقابل‌­گذشت باعث تخفیف می­شود.در جرایمی که مجازات آن‌ها قصاص است، کسی که صاحب حق قصاص است در هر مرحله‌­ای از مراحل تعقیب،رسیدگی و یا اجرای حکم می­‌تواند به صورت مجانی و یا با صلح کردن در برابر حق و یا مال گذشت نماید. مثلا صاحب حق می­‌گوید در قبال فلان مبلغ از حق قصاص خودم گذشت می‌­کنم که این مبلغ می­‌تواند کمتر از دیه و یا بیش از آن باشد.یکسری جرایم هستند که دقیقا مجازات آن‌ها مشخص شده و برای جرایم خاصی است که به آن‌ها جرم حدّی می­‌گویند. این جرایم قابل گذشت نمی‌باشند مگر در مورد توهین(نسبت دادن جرایم ناموسی)و سرقت.گذشت در جرایمی که قابل گذشت هستند باید ویژگی‌هایی داشته باشند.این ویژگی‌ها عبارتند از: گذشت باید قطعی باشد و نباید با شرط و شروط همراه باشد. یک نکته مهم اینکه اگر شما از جرمی گذشت کردید نمی­‌توانید دوباره از گذشتتان برگردید و مجازات متهم را بخواهید.اگر در جرمی که اتفاق افتاده چندین زیان­‌دیده وجود داشته باشد،گذشت همه آن‌ها نیاز است و نمی­‌شود که یک نفر به جای بقیه تصمیم بگیرد.اگر زیان‌دیده از جرمی فوت کرده باشد و وراث او باقی مانده باشند، با گذشت همه وراث تعقیب جرم، رسیدگی و اجرای مجازات متوقف می‌شود.
✏️٢- فوت متهم و یا محکوم
این مساله واضح است که باید هر کسی خودش مجازات جرم خود را تحمل کند و نمی­‌توان خویشاوندان و یا نزدیکان وی را به تحمل مجازات جرم دیگری وادار کرد! اصلا خلاف عدالت و انصاف است که کسی را فقط به خاطر خویشاوندی به تحمل مجازات دیگری وادار کنیم؛ بنابراین با فوت محکوم همه مجازات‌ها حتی جزای نقدی منتفی می­‌شود و دیه باید پرداخت شود و این حق از بین نمی‌رود. همچنین ردّ مال،ضبط و مصادره اموال نیز اجراشدنی هستند؛ بنابراین در سرقت حتی اگر سارق فوت کند، باید مال فرد به او رد شود.
✏️٣-عفو
عفو و بخشش هم یکی از همان مواردی است که باعث می­‌شود تعقیب برای همیشه متوقف شود. عفو به دو دسته تقسیم می­‌شود که یکی عفو عام است و دیگری عفو خاص که همان عفو خصوصی، بخشودگی و یا عفو رهبری است.عفو عام که بعد از بحران­‌های اجتماعی، سیاسی و انقلاب‌ها صورت می‌­گیرد، به موجب قانون است.البته در این مورد هم باید بدانیم که دیه و خسارت زیان­دیده باید پرداخت شود. عفو خصوصی هم که در طول سال در مناسبت­‌های مذهبی(عید مبعث،عید قربان،غدیر و …)و اعیاد صورت می­‌گیرد و از جانب مقام معظم رهبری است.این نوع عفو، یا تمام مجازات را می­‌بخشد و یا قسمتی از آن را.باید بدانیم عفو خصوصی موجب نمی­‌شود که محکومیت از شناسنامه کیفری فرد به طور کلی پاک شود.
✏️٤- باطل شدن قانون (نسخ)
اگر قانون جزا باطل (نسخ) شود، تعقیب و اجرای مجازات را هم متوقف می­‌کند؛ یعنی دیگر قانونی که از اعتبار افتاده نمی­‌تواند عملی را که در زمان اعتبار آن، جرم بوده الان هم جرم بداند.
✏️٥- مرور زمان تعقیب و رسیدگی
برای تعقیب و رسیدگی به برخی جرایم، مدت زمان معینی توسط قانون مشخص شده است. اگر مدت زمان قانونی سپری شود و به پایان برسد، دیگر نمی ­‌توان آن جرایم را تعقیب نمود.
✏️٦- توبه
توبه در بعضی جرایم باعث می­‌شود که جرم به کلی منتفی شود. با این حال دیه و خسارت زیان­‌دیده باید جبران شود. البته اگر قتلی اتفاق افتاده باشد و قاتل بعد از این جرم توبه کند،باعث متوقف­‌شدن تعقیب و رسیدگی نمی­‌گردد و طرف باید قصاص شود.
✏️٧- اعتبار امر مختوم کیفری
احکام کیفری پس از طی­‌کردن مراحل مختلف تجدیدنظرخواهی، قطعی می­‌شود و طرح کردن مجدد و رسیدگی دوباره در مورد آن‌ها مجوز قانونی ندارد. مثلا اگر جرمی با رسیدگی در دادگاه­‌های کیفری به اثبات نرسیده باشد، شما نمی‌­توانید مجددا آن پرونده را به جریان بیندازید. اگر قرار باشد هرکس به رایی که علیه او صادر شده اعتراض کند و دوباره رسیدگی به آن را بخواهد،نظم دادگاه­‌ها و سیستم قضایی کشور به­‌هم می­‌ر یزد؛بنابراین وقتی رسیدگی به پرونده‌­ای تمام می­‌شود رسیدگی مجدد به آن امکان­‌پذیر نیست و اگر دوباره طرح شود،تعقیب موقوف می­‌شود.

۰۲ تیر ۹۷ ، ۲۳:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

حبس تعلیقی و حبس تعزیری چیست؟

✏️حبس تعلیقی:
طبق ماده ۲۵ قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی ایران، حاکم می‌تواند با وجود شرایط مقرر در این قانون، هرگونه حبسی را همچون حبس بازدارنده و حبس تعزیزی را معلق نماید که به‌آن حبس تعلیقی گفته می‌شود.
طبق این ماده از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در زمان صدور حکم هرگونه حبس از سوی حاکم (حبس بازدارنده و حبس تعزیزی) در صورتی که ضمن صدور این احکام حاکم مقرر دارد که به‌عنوان مثال اگر محکوم در مدت معینی مرتکب جرم نشود، محکومیت وی لغو خواهد شد و در غیر این‌صورت حبس تعلیق شده وی در مورد او اجرا خواهد شد.

✏️حبس تعزیری:
حبس تعزیری حبسى است که در مقابل حبس حدى (یعنى حدود الله) نیست بلکه در اختیار حاکم است و گاهى هم مقابل حبس تعلیقى است که اجرا نمى‌شود در مورد متهم اما حبس تعزیرى اجرا مى‌شود. و نوعی تادیب به‌شمار می‌آید که طبق شرع و ماده ۱۶ قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی ایران به نظر حاکم واگذار شده‌است.
این نوع حبس برای جرائمی در نظر گرفته می‌شوند که ریشه شرعی دارند و اعمال حرام محسوب می‌شوند اما مجازات معینی در شرع برای آن‌ها تعیین نشده‌است. بر خلاف یک باور رایج، حبس‌های تعزیزی قابل فروش (معاوضه با جزای نقدی) نیستند.
معافیت از مجازات برای جرایم سبک اختصاص به جرایم تعزیری دارد. تعزیر طبق قانون مجازات اسلامی تادیب یا عقوبتی است که نوع و مقدار آن در شرع تعیین نشده و به نظر حاکم واگذار شده است و انواع آن از قبیل حبس، جزای نقدی و شلاق باید کمتر از حد باشد. بنابراین این مقررات درباره حدود، قصاص و دیات که جنبه شرعی دارند، جاری نیست. بنابراین جرایم در حقوق جزای کشور ما در یکی از این چهار گروه قرار خواهند گرفت:
1- گناهانی که موجب «حد» می‏شوند؛ مانند زنا و لواحق آن، قذف، شرابخواری، سرقت، محاربه و ارتداد
2- جنایاتی که موجب «قصاص» می‏شوند؛ مانند قتل عمدی، نقص  عضو، ضرب و جرح
3- جرایمی که موجب «دیات» می‏شوند؛ مانند قتل شبه عمد، قتل خطای محض، جنایت بر اندام‌های بدن از قبیل آسیب وارد کردن بر سر، صورت، دست، پا، چشم، بینی، گوش‌، لب‌، زبان، دندان‌ها، گردن،همچنین جنایت بر حواس بدن از قبیل حس شنوایی، بینایی، بویایی و چشایی
4- اعمالی که موجب تعزیر می‏شوند؛ مانند جرایم، اعمال و گناهانی که در شرع برای آنها حد معین نشده است.
محکومین به حبس تعزیری بیش از سه سال ، دارای سو پیشینه تلقی و آن هم فقط تا دو سال پس از اجرای حکم و پس از آن مدت سابقه آنها پاک می شود .

۰۲ تیر ۹۷ ، ۲۳:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

سوالات مردمی .

برای من در دادسرا قرار جلب به دادرسی با اتهام رابطه نامشروع صادر شده است. آیا با اعلام رضایت شاکی، قرار منع تعقیب صادر می شود؟


سلام.جرم رابطه نامشروع موضوع ماده 637 قانون مجازات اسلامی، در شمار جرائم غیرقابل گذشت محسوب می شود. جرائم غیر قابل گذشت، جرائمی می‌باشند که شکایت شاکی و گذشت وی در شروع به تعقیب و رسیدگی و ادامه آنها و اجرای مجازات تأثیری ندارد.موفق وموید

۰۲ تیر ۹۷ ، ۲۲:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مدت اعتبار حکم طلاق.

مدت اعتبار حکم طلاق شش ماه پس از ابلاغ رای فرجامی یا انقضای مهلت فرجامخواهی است. هر گاه حکم طلاق از سوی زوجه به دفتر رسمی ازدواج و طلاق تسلیم شود در صورتی که زوج ظرف یک هفته از تاریخ ابلاغ مراتب در دفترخانه حاضر نشود سردفتر به زوجین ابلاغ می کند برای اجرای صیغه طلتق و ثبت آن در دفتر خانه حاضر شوند. در صورت عدم حضور زوج و عدم اعلام عذر از سوی وی یا امتناع او از اجرای صیغه، صیغه ی طلاق جاری و ثبت میشود مراتب به زوج ابلاغ میگردد. در صورت اعلام عذر از سوی زوج یک نوبت دیگر به ترتیب مذکور از طرفین دعوت به عمل می آید.

🔶دادگاه صادر کننده ی حکم طلاق باید در رای صادر شده بر نمایندگی سردفتر در اجرای صیغه ی طلاق در صورت امتناع زوج تصریح کند.

🔸بین حکم طلاق و گواهی عدم امکان سازش تفاوت هست؛ حکم طلاق زمانی صادر میشود که متقاضی آن زوجه باشد ولی گواهی عدم امکان سازش زمانی است که متقاضی زوج باشد

۰۲ تیر ۹۷ ، ۲۱:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تجاوز به عنف

عنف در لغت به معنی خشونت و زور است و منظور از اصطلاح تجاوز به عنف انجام نزدیکی جنسی بدون رضایت زن و با استفاده از قهر و غلبه است.

⚖بر اساس ماده 82 قانون مجازات اسلامی، حد زنای به عنف اعدام است. این ماده که دارای چند بند است، می گوید:’ حد زنا در موارد زیر قتل است و فرقی بین جوان و غیر جوان و محصن و غیرمحصن نیست …. بند د – زنای به عنف و اکراه که موجب قتل زانی اکراه کننده است.’
به این ترتیب قانونگذار، مجازات سنگینی برای این جرم تعیین کرده است.

🔷اثبات جرم تجاوز به عنف👇🏻

🔹باید متهم در نزد قاضی 4 بار اقرار کند و اقرارهای وی در نزد پلیس ملاک رای قاضی نیست. همچنین طبق ماده 120 قانون مجازات اسلامی یکی از شرایط اثبات زنا، علم قاضی است که از طریق متعارف حاصل می شود، یعنی این که قاضی می تواند با توجه به اقرارهای کسانی که مورد تجاوز قرار گرفته اند و سایر قرائن و شواهد، جرم متهم را زنای به عنف تشخیص داده و حکم صادر کند.

۰۲ تیر ۹۷ ، ۲۱:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قتل در فراش.

✍عبارت است از این که شوهری، زن خود و مرد اجنبی را به هنگامی که در حال ارتکاب زنا هستند، بکشد.

⚖ برابر ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی چنانچه شوهر، همسر خود و مرد اجنبی را در چنین حالتی به قتل برساند، از قصاص معاف می‏شود. البته در مورد قتل زن، شرط معافیت از قصاص آن است که زن خود به ارتکاب زنا تمایل داشته باشد و تحت اکراه و اجبار قرار نگرفته باشد.

۰۲ تیر ۹۷ ، ۲۱:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

از نظر تحلیلی اقاله سقوط تعهد نیست ....

اقاله از اسباب انحلال عقد است چه اینکه اقاله عقد است و خودش نمود عقدی دیگر است بنام اقاله .
پس سقوط بی معناست

۰۲ تیر ۹۷ ، ۲۱:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نکته خاص:.قانون مجازات

یکی از عناصر مادی خیانت در امانت مفقود 《کردن》 است نه مفقود شدن در
مفقود《 شدن》 ولو بطور امانت چیزی سپرده شده باشد جرم نیست
چون ماده ۶۷۴قانون مجازات تعزیرات میگوید ....مفقود نماید نه مفقود بشود

۰۲ تیر ۹۷ ، ۲۱:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

چگونه خسارت افت قیمت خودرو بدلیل تصادف را مطالبه کنیم؟.

بیمه فقط خسارات مربوط به تعمیر و صافکاری خودرو را پرداخت می‌کند؛ در حالی که در عرف جامعه ما خودرو تصادفی با غیر تصادفی تفاوت قیمت دارد.
🖌طبق ماده ۱ و ۲ قانون مسئولیت مدنی هر کس به دیگری چه عمد یا غیر عمد خواه مباشرتاً یا به تسبیب خسارتی وارد کند مسئول جبران خسارت می‌باشد. در این راستا هم شخص متضرر می‌بایستی برای تامین دلیل برآورد خسارت ناشی از افت قیمت به شورای حل اختلاف مراجعه کند. پس از ثبت دادخواست، کارشناس مربوط به تصادفات تعیین می‌شود که ایشان با ملاحظه خودرو و یا در مواردی عکس‌های آن، خسارت افت قیمت را محاسبه و برآورد می‌کند.
🖌بعد از برآورد خسارت با توجه به مبلغ خسارت تعیین شده توسط کارشناس، دادخواست مطالبه خسارت به طرفیت مالک خودروی مقصر تقدیم دادگاه یا شورای حل اختلاف می‌شود با این توضیح که اگر خسارت بیش از ۲۰ میلیون تومان باشد رسیدگی به دادخواست مطالبه خسارت در صلاحیت دادگاه و اگر کمتر از آن باشد در صلاحیت شورای حل اختلاف می‌باشد.

۳۰ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تفاوت رهن و وثیقه.

در برخی قوانین، رهن و وثیقه ظاهرا مترادف با هم به کار برده شده اند در این زمینه با توجه به اصول کلی حقوقی باید گفت که قانون گذار از هر لفظی معنایی خاص و مجزا اراده کرده و کلمات مترادف در متن قانون به کار نمی برد و با این وصف، حتی در مواردی که قانون از دو عبارت رهن و وثیقه پشت سر هم استفاده می کند، می توان استفاده معانی متفاوت را استنباط نموده و وجود و اعتبار نهادی خاص تحت عنوان وثیقه را در کنار رهن به رسمیت شناخت که تفاوتهای زیر را با هم دارند:

الف) برخلاف عقد رهن که یک عقد فرعی و تبعی است و وابسته و متکی به عقد اصلی (دین) بوده و به تعبیر ماده ۷۷۵ قانون مدنی برای صحت آن، وجود دین لازم بوده و یا بنا به استنباط دیگری و با وحدت ملاک از ماده ۶۹۱ قانون مدنی، در هنگام عقد باید سبب آن موجود باشد، در وثیقه نیازی نیست که دین یا سبب آن موجود باشد بلکه می توان برای امور و حوادث احتمالی آینده و تضمین حسن انجام کار نیز مالی را به وثیقه داد.

ب) مورد وثیقه بر خلاف عقد رهن، محدود به عین معین و یا اموال مادی نبوده و در مورد اموال غیر مادی نیز قابلیت انعقاد دارد و بالطبع در این عقد، قبض از شرایط اساسی صحت معامله نمی باشد.

می توان از استقراء در مقررات قانونی در خصوص وثیقه به جای اتکا و استناد به اینکه این مقررات استثنایی هستند، گفت که این مقررات در واقع در صدد بیان قاعده جدیدی در نظام حقوقی ایران هستند که تحت عنوان وثیقه از آن یاد می شود که هرچند اثرات و نتایج خاص عقد رهن در باب گرو گذاری مال یا اموالی برای دین را دارد، ولی احکام خاصه رهن به ویژه در خصوص کیفیت انعقاد عقد و موضوع رهن در مورد آن اجرا و اعمال نمی شود.

۳۰ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

منظور از سند رسمی معامله معارض در املاک در جریان ثبت چیست ؟.

رأی وحدت رویه شماره ۴۳ مورخ ۱۰/۸/۵۱ در ذیل ماده ۱۱۷ قانون ثبت اسناد و املاک پاسخ این سؤال است. لکن بدواً ذکر چند مقدمه لازم است :
🔶 موضوع سؤال فقط "املاک در جریان ثبت" است پس اساساً ارتباطی با لایحه قانونی راجع به اشتباهات ثبتی و اسناد مالکیت معارض مصوب ۱۳۳۳ ندارد. زیرا مطابق ماده ۲۱ قانون ثبت، سند مالکیت پس از اتمام عملیات مقدماتی ثبت و ثبت ملک در دفتر املاک، صادر می شود و حال آنکه در فرض سؤال هنوز عملیات مقدماتی ثبت (مواد ۹ تا ۲۰ قانون ثبت) به اتمام نرسیده است.
🔶مطابق بند اول ماده ۴۷ قانون ثبت در نقاطی که وزارت عدلیه مقتضی بداند ثبت اسناد کلیه عقود و معاملات راجعه به عین و منافع اموال غیرمنقوله که در دفتر املاک ثبت نشده(یعنی عملیات مقدماتی آن خاتمه نیافته) اجباری است. در نتیجه معامله اینگونه املاک باید به وسیله سند رسمی صورت پذیرد. (هر چند منتهی به صدور سند مالکیت نمی شود.)
🔶مطابق ماده ۴۸ قانون ثبت چنانچه در خصوص املاک مذکور (در ماده ۴۷) معامله با سند عادی انجام پذیرد در هیچیک از ادارات و محاکم پذیرفته نخواهد شد.
⭕️⭕️ رأی وحدت رویه مذکور با توجه به مبانی آن، فقط در مورد املاک غیرمنقول دارای سابقه ثبتی ( اعم از در جریانی و خاتمه یافته) که ثبت اسناد معاملات راجع به آنها اجباری است، ماده ۱۱۷ قانون ثبت را تفسیر و تحدید نموده و لذا منظور از سند رسمی معامله معارض در این موارد، سند رسمی معامله مؤخری است که سند معامله مقدم بر آن نیز رسمی باشد (نه عادی). و در سایر موارد، اعم از املاک غیر منقولی که ثبت اسناد معاملات نسیت به آنها اجباری نیست و نیز اموال منقول، مفاد ماده ۱۱۷ تماماً به اعتبار خود باقی است.

۳۰ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دادخواست و فرق آن با درخواست.

دادخواست یکی از برگ‌های قضایی در دادگاه‌ها است.
دادخواست (در قدیم: عرضحال) شکوائیه‌ای است که به مراجع قضائی به صورت نوشتاری یا گفتاری عرضه می‌شود. دادخواست وسیله رسمی احقاق حق است که از طریق مراجعه به دادگاه‌ها صورت می‌گیرد. دادخواست نوشتاری به‌وسیله برگه‌ای به نام برگ دادخواست انجام می‌گیرد.
دادخواست با درخواست فرق دارد. دادخواست درخواستی است که در قالب و فرم ویژه‌ای به دادگاه عرضه می‌شود. دادخواست همچنین با اظهارنامه تفاوت دارد. اظهارنامه وسیله رسمی مطالبه حق است که از سوی ادارهء ثبت اسناد یا دفاتر دادگاه‌ها ابلاغ می‌شود ولی دادخواست را از راه مراجعه به دادگاه‌ها عرضه می‌کنند.
شرایط دادخواست: در ایران، دادگاه‌ها موظفند بدون عرضه دادخواست از سوی افراد ذینفع، به دعوی‌ها رسیدگی نکنند. دادخواست‌های دریافتی باید به زبان فارسی (زبان رسمی ایران)، به صورت کتبی و بر روی برگ‌های چاپی ویژه‌ای تهیه شود. (در صورت فوریت می‌توان از برگه‌های معمولی نیز استفاده کرد). مشخصات خواهان، خوانده و خواسته باید در دادخواست درج شود. برگ دادخواست می‌توانید همچنین دارای پیوست‌هایی باشد.
شرایط دادخواست:
رسیدگی به دعاوی حقوقی در دادگستری مستلزم تقدیم دادخواست از طرف مدعی (خواهان) می باشد. دادخواست به دفتر دادگاه و در نقاطی که چندین شعبه وجود دارد، به دفتر شعبه اول تسلیم می گردد. دادخواست به برگه چاپی مخصوصی گفته می شود که درخواست خواهان درآن قید شده است یا به عبارت دیگر «دادخواست بیان ادعا نزد مراجع قضایی در اوراق مخصوص است ». دادخواست را می توان از محل فروش اوراق قضایی واقع در کلیه دادگستری ها و مجتمع های قضایی در سراسر کشور تهیه نمود. دادخواست اغلب حاوی نکات زیر می باشند:
نام، نام خانوادگی،‌نام پدر، سن،‌اقامتگاه و در صورت امکان شغل خواهان
خواهان یا مدعی شخصی است که از دادگاه چیزی برای خود و به ضرر دیگری می خواهد.
در صورتی که دادخواست توسط وکیل تقدیم شود، مشخصات وکیل باید درج گردد.
قید نشدن مشخصات یا ناقص بودن آن باعث رد دادخواست خواهان می گردد.
نام، نام خانوادگی، اقامتگاه و شغل خوانده.
شرایط دادخواست: در ایران، دادگاه‌ها موظفند بدون عرضه دادخواست از سوی افراد ذینفع، به دعوی‌ها رسیدگی نکنند. دادخواست‌های دریافتی باید به زبان فارسی (زبان رسمی ایران)، به صورت کتبی و بر روی برگ‌های چاپی ویژه‌ای تهیه شود. (در صورت فوریت می‌توان از برگه‌های معمولی نیز استفاده کرد). مشخصات خواهان، خوانده و خواسته باید در دادخواست درج شود. برگ دادخواست می‌توانید همچنین دارای پیوست‌هایی باشد
خوانده یا مدعی علیه شخصی است که دعوی به او توجه دارد. به عبارت دیگر، شخصی است که ادعا علیه او اقامه شود.
در صورت قید نشدن مشخصات یا ناقص بودن آن، دادگاه طی یک اخطاریه به خواهان فرصت می دهد تا نسبت به رفع نقص اقدام نماید در غیر این صورت دادخواست خواهان رد خواهد شد.
تعیین خواسته و بهای آن مگر آنکه تعین بها ممکن نبوده یا خواسته «مالی» نباشد.
آنچه را که مدعی از دادگاه تقاضا می نماید خواسته یا مدعی به گویند.
خواسته یا مالی است یا غیرمالی.
تعهدات یا جهاتی که به موجب آن خواهان خود را مستحق مطالبه می داند به طوری که مقصود واضح و روشن باشد.
آنچه را که خواهان از دادگاه درخواست دارد (عنوان دادخواست.)
شرح دادخواست: ذکر ادله و وسایلی که خواهان برای اثبات ادعای خود دارد، از اسناد و نوشته ها، شهود و غیره.
امضای خواهان و در صورت عجز از امضا، اثر انگشت او.
تنظیم دادخواست مهرو موم ترکه
ارکان دادخواست
اما بد نیست بدانید که یک دادخواست از 3ضلع اصلی خواهان (شاکی) خوانده و موضوع دادخواست تشکیل شده است.
الف - خواهان
خواهان یا مدعی شخصی است که از دادگاه چیزی برای خود و به ضرر دیگری می خواهد.
ب - خوانده (رکن دوم دادخواست)
خوانده یا مدعی علیه ، شخصی است که دعوی به او توجه دارد. به عبارت دیگر شخصی است که ادعای علیه او اقامه شود.
ج - رکن سوم دادخواست (خواسته یا موضوع دعوی)
تعریف خواسته آنچه را مدعی از دادگاه تقاضا می کند ، خواسته یا مدعی به گویند.به عبارت دیگر، آن چیزی را که در مرافعات و امور حسبی از دادگاه می خواهد، اصطلاحا خواسته نامند.
د - رکن چهارم دادخواست :
تمبر و هزینه دادرسی تعریف و مفهوم هزینه دادرسی هزینه دادرسی ، عبارت از هزینه برگه ای که به دادگاه داده می شود، به اضافه هزینه قرار و احکام و در واقع هزینه رسیدگی به شکایت از سوی دادگاه است.

۳۰ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

پرسیش وپاسخ ضرب وشتم

سلام وقت بخیر شوهرم خرجی نمیدهد سر همین مسئله دست بزن دارد ازبابت نفقه شکایت کردم لطفا راهنمایی بفرماییدچطورثابت کنم که خرجموبابام داده است مهریه را مطالبه کردم شوهرم شکایت داده دو ماه هست خونه بابا شه برای همین نفقه نمیدم ضمنامنومومانمم کتک زده شکایت کردیم اونم متقابلاشکایت کرده که مادرش از خونه ام دزدی کرده است ...لطفا راهنمایی بفرمایید

سلام.اگر شما در خانه پدرتان بودید و خرجی شما را پدر شما میداده است نفقه به شما تعلق نخواهد گرفت اما اگر در خانه همسر بودید و آن گاه خرجی شما را پدرتان میداده است نفقه به شما تعلق می گیرد. در کل برای زمانی که در منزل پدرتان هستید نفقه به شما تعلق نمی گیرد و این همسر شماست که باید اثبات کند که چه مدت در خانه پدرتان بوده اید و تمکین نکرده اید. برای اثبات سرقت هم ایشان باید شاهد داشته باشند و بتوانند سرقت را اثبات کنند. اگر موفق نشوند شما می توانید شکایت اعاده حیثیت (بازگرداندن آبرو) را علیه ایشان به دلیل شکایت کذب سرقت مطرح کنید.موفق وموید


۲۸ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر