بیشتر برای ثبت اموال (مثل ملک) در بانک و گرفتن وام مورد استفاده قرار میگیرد.
بیشتر برای ثبت اموال (مثل ملک) در بانک و گرفتن وام مورد استفاده قرار میگیرد.
برای مزاحمتهایی که در انظار عموم صورت گرفته باشد مورد استفاده است. امضا کنندگان آن معمولا از ریش سفیدان آن محله هستند.
بسمه تعالی
استشهاد محلی
بدینوسیله از معتمدین و مطلعین محل که اطلاع کامل دارند اینجانب ……………..فرزند فلان همسر آقای ………………بوده و ساکن …………… می باشم ، تقاضا دارم که مراتب را گواهی نمایند
با تشکر
اینجانب فرزند ……………….به شماره شناسنامه ……………….صحت مراتب فوق را گواهی می نمایم . امضا
اینجانب فرزند ……………….به شماره شناسنامه ……………….صحت مراتب فوق را گواهی می نمایم . امضا
اینجانب فرزند ……………….به شماره شناسنامه ……………….صحت مراتب فوق را گواهی می نمایم . امضا
اینجانب فرزند ……………….به شماره شناسنامه ……………….صحت مراتب فوق را گواهی می نمایم . امضا
دفترخانه اسناد رسمی یا شورای اسلامی محل :
صحت موارد فوق و امضا / اثر انگشت شهود فوق مورد تایید می باشد . مهر و امضا
اینجانبان امضاء کنندگان زیر گواهی می دهیم :
دانشنامه دائم / گواهینامه موقت صادره از ……………..دانشگاه به شماره دانشجویی ………….. مورخ ………………..متعلق به خانم / آقای ……………. فرزند ……………. دارای شناسنامه شماره ……………………..صادره از …………………متولد ………………….ساکن شهر تنبله…………………ا خیابان ……………………کوچه ……………شماره ………………مفقود شده است .
۱- نام و نام خانوادگی و نشانی محل سکونت نفر اول : امضاء
۲- نام و نام خانوادگی ونشانی محل سکونت نفر دوم : امضاء
۳- نام ونام خانوادگی و نشانی محل سکونت نفر سوم : امضاء
محل تائید یکی از مراجع رسمی : محضر اسناد رسمی / کلانتری محل / یکی از سازمانهای دولتی یا یکی از نهادهای انقلابی
بدینوسیله ما امضا کنندگان زیر شهادت می دهیم که خانم ……………..فرزند ……………….به شماره شناسنامه ………………و کد ملی ………………در حال حاضر فاقد مسکن شخصی بوده و هم اکنون نیز در خانه واقع در خیابان ………………پلاک ………………بصورت اجاره … ساکن می باشد.
نام و نام خانوادگی : ………………نام پدر : ………………نشانی محل سکونت: ………………امضا ………………
نام و نام خانوادگی : ………………نام پدر : ……………… نشانی محل سکونت: ………………امضا ………………
نام و نام خانوادگی : ……………… نام پدر : ………………نشانی محل سکونت: ……………… امضا ………………
نام و نام خانوادگی : پ……………… نام پدر :……………… نشانی محل سکونت: ………………امضا ……………
بسمه تعالی
اینجانب… فرزند… به شماره شناسنامه… ساکن محلهی… به آدرس… از همسایهی خود آقای/خانم… جهت رفت و آمدهای نیمه شب و مزاحمتهای مداوم برای خود و خانوادهی خود شکایت دارم. این رفت و آمدها باعث سلب آسایش و آرامش خانوادهی بنده شده است و خواهشمندم با توجه به قوانین کشور با این موضوع برخورد نمایید.
با تشکر
اینجانب فرزند …. به شماره شناسنامه …. صحت ادعای فوق را گواهی مینمایم. امضا
اینجانب فرزند …. به شماره شناسنامه …. صحت ادعای فوق را گواهی مینمایم. امضا
اینجانب فرزند …. به شماره شناسنامه …. صحت ادعای فوق را گواهی مینمایم. امضا
دفترخانه اسناد رسمی یا شورای اسلامی محل:
صحت موارد فوق و امضا / اثر انگشت شهود فوق مورد تایید میباشد. مهر و امضا
بسمه تعالی
استشهاد محلی بدینوسیله از معتمدین و مطلعین محل که اطلاع کامل دارند اینجانب ……………..فرزند فلان همسر آقای ………………بوده و ساکن …………… می باشم ، تقاضا دارم که مراتب را گواهی نمایند با تشکر اینجانب فرزند ……………….به شماره شناسنامه ……………….صحت مراتب فوق را گواهی می نمایم . امضا اینجانب فرزند ……………….به شماره شناسنامه ……………….صحت مراتب فوق را گواهی می شود.
ممکن است در ضمن قرارداد بدین ترتیب شرط گردد که سازنده بیمه های مورد توافق را اخذ نماید و رعایت آن از جانب سازنده ضروریست. زیرا که تخلف سازنده به طرف مقابل اختیار فسخ را به استناد خیار تخلف از شرط می دهد.
*مقایسه خیار شرط و خیار تخلف از شرط: خیار شرط تنها با توافق طرفین ایجاد می گردد و طرفین جهت استفاده از آن نیازی به ارائه دلیل ندارد برای مثال طرفین قرارداد، در متن آن توافق می نمایند که یکی از طرفین قرارداد یا هر دو طرف، بدون هیچ دلیلی، می تواند قرارداد را فسخ کند.
در مقابل، خیار تخلف از شرط (خیار اشتراط) در نتیجه تخلف از مفاد قرارداد و یا عدم انجام آن، بوجود می آید. برای مثال در قرارداد درج می گردد که یکی از طرفین تعهد به امری نماید و یا اینکه وصفی در قرارداد شرط می کند و متعاقبا به تعهدش عمل نمی نماید. بنابراین تا هنگامی که تخلفی رخ نداده باشد حق فسخی نیز ایجاد نخواهد شد.
طرفین این قرارداد می توانند ضمن قرارداد، اختیار فسخ معامله را قائل شوند. نکتهای که درمورد خیار شرط باید مدنظر داشته باشید این است که باید مدت آن معین و ظرف مهلت معین اعمال گردد. درصورتی که ابتدای مدت خیار مشخص نشده باشد ابتدای آن تاریخ عقد محسوب می گردد درحالیکه انتهای مدت خیار را فروشنده حتما باید معین نماید.
در موردی که در قرارداد برای یکی از طرفین و یا هردوی آنها، حق فسخ درنظر گرفته نشده باشد، بدون آنکه خسارتی درنظر گرفته شده باشد، امکان اینکه بتوانید خسارت بگیرید منتفی است. اگر در قرارداد درصورتی که بین طرفین خسارت لحاظ گردیده باشد، به همان میزان قاضی جهت پرداخت خسارت حکم خواهد داد که به چنین خسارتی وجه التزام و یا خسارت قراردادی گفته می شود. برخی این تصور را دارند که بین فسخ و باطل نمودن قرارداد تفاوتی وجود ندارد درصورتی که بین آنها تفاوت بسیاری وجود دارد.
طرفین قرارداد میتوان در قرارداد درج نمایند که چنانچه هر یک از متعاقدین فوت شود، طرف دیگر بتواند قرارداد را فسخ نماید. درغیر این صورت فوت احد طرفین به اعتبار عقد خللی وارد نمی آورد.
اغلب پیش فروشنده برای پیشگیری از اینکه با خریداری جدید مواجه گردد، بر پیش خریدار عدم انتقال ملک را شرط می نماید و درج می گردد چنانچه پیش خریدار تخلف کند، پیش فروشنده امکان فسخ قرارداد را داشته باشد.
درموردی که طرفین انجام و یا عدم انجام کاری را در قرارداد تصریح نموده باشند، در صورت تخلف هریک از طرفین، طرف دیگر می تواند قرارداد را فسخ نماید.
کسب اجازه از دادستان به منظور فروش سهم الارث شخص محجور بوسیله قیم و حضور تمامی وراث به منظوز امضای قرارداد از مهم ترین نکات حقوقی خرید و فروش ملک ورثه ای محسوب می شود.
جلب رضایت تمامی وراث و عقد قراردادی که دارای شرایط عمومی درستی معاملات باشد و پس از آن مراجعه به دفترخانه به منظور انتقال سند مالکیت از مهم ترین شرایط فروش ملک ورثه ای به شمار می آید.
طبق ماده ۶۷۲ وکیل نمی تواند وکالت موکل را به شخص و یا وکیل دیگری اعطا کند مگر اینکه دلیلی دال بر چنین توکیلی ارائه دهد که مطابق آن موکل به صراحت به وکیل خود حق توکیل به غیر داده باشد. همچنین بر اساس ماده 673 قانون مدنی در صورتی که اولین وکیل اقدام به استخدام وکیلی دیگر نماید و اجازه وکیل در توکیل را از موکل خود نداشته باشد، در صورت بروز هرگونه مشکل یا خسارت، موکل اصلی می تواند برای جبران خسارت از هر دوی آنها شکایت کرده و برای هر دو اعاده دعوی کند تا خسارات وارده بر وی به طور کامل جبران گشته و رضایت دهد.
لازم به ذکر است که حق توکیل برای وکیل امری استثنایی محسوب می شود و لازم است تا خود شخص وکیل اقدام به رسیدگی بر امور تعیین شده نماید. بر همین اساس وکیل وظیفه دارد تا در صورتی که به امور تعیین شده توانایی رسیدگی ندارد در کمال روشنی اقدام به دریافت حق توکیل از موکل خود کند تا به امور محول شده رسیدگی شود.
حق توکیل به غیر انواع مختلفی داشته و تنها شامل وکیل نمی شود، بلکه در موضوعات دیگر نیز به کار گرفته می شود. به عنوان مثال بسیاری در امور قراردادهای ساخت و ساز از حق توکیل به غیر استفاده می کنند. در ادامه به جزئیات بیشتر در این زمینه خواهیم پرداخت.
..حق توکیل به غیر در طلاق: امروزه این نوع از حق توکیل به نام وکالت در طلاق شناخته می شود که مرد به زن حق توکیل به غیر و حق بلاعزل را به او اعطا می کند تا زن در هر زمانی که نیاز ببیند از این حق استفاده کند. در اصل این نوع حق توکیل از مرد به زن است تا زن به جای مرد این کار را انجام دهد. از سوی دیگر، مرد نیز می تواند با به کارگیری یک وکیل و یا شخص دیگری حق توکیل دهد تا او کارهای طلاق را به جای او انجام دهد.
حق توکیل به غیر به خریدار: این حق مربوط به معاملاتی می باشد که در آن فروشنده برای مدت محدودی برای انجام برخی کارها، حق توکیل به غیر را به خریدار واگذار می کند تا با استفاده از آن خریدار بتواند بسیاری از کارها از قبیل فروش، پرداخت مالیات، به نام زدن و بسیاری از کارهای دیگر را انجام دهد. همچنین خریدار با استفاده از این حق می تواند این کارها را به شخص ثالثی سپرده و او را برای انجام آنها به کار گیرد. مشابه چنین موردی در مسائل ساخت و ساز و پیش فروش واحدهای آپارتمانی نیز وجود دارد که بر اساس آن از خریدار چنین حق توکیلی گرفته می شود تا کارهای قانونی آن بدون نیاز به کسب اجازه از خریدار انجام شود.
.حق توکیل به غیر به وکیل: حق توکیل به غیر در پرونده وکالت از سوی موکل صادر می شود و در صورتی که چنین حقی به وکیل اعطا نشود، وکیل نیز بر اساس برخی از اختیارات این حق را خواهد داشت، زیرا وکیل پس از پذیرش پرونده به عنوان یک شخص تام الاختیار می تواند از تمامی موارد حقوقی استفاده کند. به عنوان مثال موکل وکیلی را استخدام می نماید تا فروش املاک خود را به او بسپارد و در این میان هیچ گونه حق توکیل به غیر و یا برداشتن حق عزل را به او نداده است. با این حال وکیل با دامنه اختیارات خود می تواند نسبت به انتخاب یک وکیل دیگر برای انجام این امورات اقدام نماید.
.موکل (وکالتدهنده): موکل به یکی از طرفینِ قرارداد وکالت گفته میشود که برای انجام امور مربوط به خود به دیگری وکالت می دهد.
.وکیل: وکیل کسی است که به نمایندگی از موکل امور مربوط به او را که در قرارداد ذکر شده است، انجام میدهد
.موضوع وکالت: مقصود از موضوع وکالت نیز اموری است که موکل برای انجام آنها به وکیل نمایندگی یا وکالت میدهد.
بر این اساس با توجه به اینکه اثر اصلی قرارداد وکالت اعطای نمایندگی و نیابت است، اقدامات انجام شده از سوی وکیل به منزله اقدامات انجام شده از سوی موکل است. به عبارت دیگر، در این میان وکیل نقش واسطه را ایفا می کند؛ گویی تمامی کارهای انجام شده توسط وکیل را خود موکل انجام داده است. به عنوان مثال، هنگامی که یک نفر برای طرح دعوا در دادگاه به شخص دیگری وکالت میدهد، در این حالت اقداماتی که وکیل در دادگاه انجام می دهد به منزله اقدامات موکل است و تمامی آثار این اقدامات خواه مثبت و خواه منفی، او را تحت تأثیر قرار میدهد.
مطابق با قانون حق توکیل به غیر به معنای آن است که یک شخص حق توکیل دارد و می تواند این حق را به هر شخص دیگری اعطا کند. بر این اساس یک وکیل می تواند در مواردی که تشخیص می دهد، وکالت را به شخص ثالثی که وکیل باشد اعطا کرده و آن وکیل می تواند با این اختیارات در جلسات دادگاه شرکت کرده و از موکل خود دفاع کند. همچنین قابل ذکر است که حق توکیل به غیر قابلیت عزل دارد.
تعهدات زوجه در صورت صدور حکم دادگاه مبنی بر عدم اشتغال در مقابل کارفرما باطل می شود اما در مقابل اشخاص ثالث چنانچه بر اثر ممنوعیت زوجه از اشتغال خسارتی وارد شده باشد زوجه باید در صدد جبران آن برآید.