خیر؛ استفاده از موبایل در هنگام رانندگی شاید بی احتیاطی باشد، اما نمی تواند دلیل قطعی برای مقصر شناختن راننده باشد.
خیر؛ استفاده از موبایل در هنگام رانندگی شاید بی احتیاطی باشد، اما نمی تواند دلیل قطعی برای مقصر شناختن راننده باشد.
راهنمایی رانندگی، در بسیاری از شرایط مقصر را ماشین می داند، به دلیل اینکه با احتیاطی و سرعت بالا حرکت کرده است.
بله، درصورت غیبت غیر مجاز، دوره تجدید خواهد شد.
حضور در جلسات کانون وکلا، حضور در محاکم قضایی و تهیه گزارش و شرکت در کارگاههای آموزشی کاربردی.
خیر، داوطلبان خود بایستی هزینه های مربوط به رفت و آمد، خوابگاه و … را پرداخت کنند.
پس از گذشت دوره 18 ماهه کار اموزی وکالت، داوطلبان می بایست در دو مرحله آزمون کتبی و شفاهی اختبار شرکت کنند و پس از کسب نمره قبولی در هر دو مرحله از آزمون، سوگند وکیل پایه یک دادگستری از افراد گرفته خواهد شد.
متقاضیان نیاز هست دوره ای 18 ماهه را تحت عنوان کار آموز وکالت بگذرانند.
پذیرفته شدگان آزمون وکالت بایستی دوره ای 18 ماهه تحت نظارت وکیل سرپرست به عنوان کارآموزی وکالت بگذرانند.
به چند روش می شود در یک دادرسی به عنوان خواهان یا خوانده یا ثالث نقش داشته و دفاع نمود.بهترین حالت داشتن یک وکیل خوب و با تجربه است که مدیریت و انجام کلیه مراحل دفاع را به وی بسپارید.در صورتی که به هر دلیل نخواهید یا نتوانید وکیل داشته باشید راه درست بعدی مشاوره مستمر در طول دادرسی با یک وکیل متخصص و با تجربه است.مرحله بعدی می تواند تنظیم یک لایحه دفاعیه خوب تحت نظر یا توسط یک وکیل دادگستری باشد.و در نهایت بدترین کار این است که خودتان بدون داشتن دانش و تجربه حقوقی تصمیم به تنظیم لایحه و مدیریت دعوا و دفاع از خود بگیرید.
دادگاههای تجدیدنظر از حیث صلاحیت همانند دادگاههای عمومی هستند یعنی به همان دسته از دعاوی رسیدگی میکنند با این تفاوت که یک درجه بالاتر از دادگاههای عمومی قرار دارند.
هیچ دعوایی را مستقیما نمیتوان به دادگاه تجدیدنظر ارجاع کرد مگر اینکه قبلا در مرحله پایینتر یعنی در دادگاه عمومی بهعنوان مرجع رسیدگیکننده ابتدایی یا بدوی مورد رسیدگی قرار گرفته باشد.
چنانچه رایی در دادگاه تجدیدنظر فسخ شود، تصمیمات متفاوتی ممکن است اتخاذ شود که این امر به نوع رای و دلیلی که مبنای فسخ آن قرار گرفته، بستگی دارد.
اصل بر عدم دعوت طرفین دعوی در دادگاه تجدید نظر استان است مگر قضات محترم رسیدگی کننده حضور طرفین را برای ادای توضیح در مورد دلایل ابرازی و مستندات پرونده لازم و ضروری تشخیص دهند . و تقاضای تجدید نظر از احکام دادگاه نخستین نیز صرفاً در مهلت مقرر و برای یک نوبت امکان پذیر است .
رویه عملی بادوقاضی یک رییس ویک مستشار.
اما رسیدگی در دیوان عالی کشور
هر شعبه با دو قاضی (یک رئیس و یک مستشار) تشکیل میشود
از وظایف دیوان عالی مرجع تجدید نظر احکام صادره محاکم نظامی 1 و احکام مهم دادگاههای عمومی و انقلاب میباشد
دیوان عالی کشور رسیدگی ماهیتی نمیکند بلکه عملکرد نظارتی دارد. به عبارت دیگر، تشخیص انطباق یا عدم انطباق رای مورد درخواست فرجامی با موازین شرعی و مقررات قانونی بر عهده دیوان عالی کشور (ماده 366 قانون آیین دادرسی مدنی). خلاصه اینکه دیوان یا رای را تأیید میکند (=ابرام) و یا اینکه رأی را نقض می کند و پرونده را به مراجع پایینتر می فرستد.
پرسش
منظور از ابرام رأی فرجامی چیست؟
پاسخ
در صورتی که از آرای بدوی یا تجدیدنظر درخواست فرجام خواهی شود، و دیوان عالی کشور رأی صادره از مرجع پایین تر را تأیید کند، آن را ابرام رأی گویند.
باسلام منظور از ابرام رای چیست...رای مورد اعتراض ابرام شد یعنی چه..باتشکر
پاسخ :
باسلام دوست گرامی یعنی تایید شده است.موفق وموید
بله بر اساس قانون، سوگند باید با لفظ باشد و یا در صورتی که فرد عذر موجهی داشته باشد، با نوشتن یا اشاره ای که روشن در مقصود با شد اداء شود.
چنانچه فرد مدعی شود که سوگند خود را بر مبنای دروغ و یا اشتباه بیان کرده است و از قسم خود منصرف شده است، در این صورت چنانچه حکم قطعی صادر نشده باشد، سوگند وی فاقد تاثیر در رای دادگاه میباشد، و در صورتی که حکم قطعی بر مبنای این سوگند صادر شده باشد، امکان طرح دعوی مجدد به وجود می آید.
نکول در لغت به معنای روی برگرداندن از چیزی است، و در اصطلاح حقوقی یعنی زمانی که مدعی در دادگاه، از مدعی علیه (کسی که سوگند به او واجب شده) تقاضا سوگند میکند ولی مدعی علیه از انجام این عمل سرباز میزند، مدعی علیه، به عنوان نکول شناخته میشود، این پروسه معمولا با ۳ اخطار دادگاه به فرد متهم صورت میگرد، و چنانچه مدعی علیه هر سه بار بدون دلیل موجه، از اداء سوگند سرباز زند، و یا در دادگاه حاضر نشود، به عنوان نکول در نظر گرفته میشود.
در این صورت دادگاه حق ادای سوگند را از مدعی علیه ساقط مینماید، و در صورت اصرار مدعی به حق خود، دادگاه حق سوگند را به مدعی واگذار میکند، و در صورتی که مدعی سوگند یاد کند، ادعای او اثبات و دادگاه رای خود را بر این مبنا صادر میکند، و چنانچه مدعی نیز از سوگند سرباز زند، این حق از او ساقط میشود.
فرجام خواهی به چه معناست و چه کاربردی دارد؟ در پاسخ باید گفت گاهی ممکن است دادگاه حکمی را برای ما صادر کرده که مورد قبول ما نیست و قصد داریم اعتراض کنیم. اما ایا میدانید برای اعتراض به رای صادره چه باید کرد؟ اولین گام، فرجام خواهی و تقدیم دادخواست فرجام خواهی به دادگاه صادرکننده رای می باشد. از انجایی که نگارش دادخواست فرجام خواهی امری بسیار حساس و مهم است پیشنهاد می شود توسط یک فرد متخصص انجام شود.
معمولاً وقتی طرفین دعوا به دادگاه مراجعه می کنند، دادگاه در ابتدا یک رای را صادر می کند که آن رای بدوی می نامند. رای بدوی قابلیت تجدیدنظرخواهی دارد. البته اگر رای دادگاه، قابل تجدیدنظرخواهی باشد. در صورتی که به رای محاکم دادگستری اعتراض داشته باشید، می توانید اقدام به طرح دعوا تجدید نظر نمایید. اعتراض به حکم دادگاه بدوی، طی تنظیم دادخواست تجدید نظر و ارائه آن دادگاه های صالح صورت می گیرد. نحوه تنظیم دادخواست تجدید نظر با دادخواست هایی که به دادگاه بدوی ارائه می شود، کمی متفاوت است که البته در زمان نگارش دادخواست باید قواعد مربوطه نیز رعایت شود.
طبق قانون مأموران راهنمایی و رانندگی حق ندارند در حضور راننده خودرو او را به پارکینگ منتقل کنند.
برای بسیاری از ما پیش آمده که خودروی خود را در قسمت ممنوع خیابان پارک کرده باشیم و سپس پلیس راهنمایی و رانندگی اقدام به حمل آن توسط جرثقیل و انتقالش به پارکینگ کند.
اما باید به این موضوع توجه داشت که در صورت حمل خودرو با جرثقیل توسط مأمورین راهنمایی و رانندگی،در همه موارد اگر قبل از حمل یا حتی در حین حمل خودرو، مالک آن حاضر شود،مأموران موظف هستند ضمن صدور قبض جریمه،خودرو را به او تحویل دهند.
بر این اساس مأموران راهنمایی و رانندگی نمیتوانند پس از حضور شما در محل هنگام حمل خودرو اتومبیل شخصیتان را به پارکینگ منتقل کنند.
در صورت تحویل ندادن خودرو میتوانید به مأمور گوشزد کنید که مطابق تبصره ۲ماده ۱۳ قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی او چنین حقی ندارد.
در این خصوص باید نگاهی به ماده 3 قانون اجرای احکام مدنی بیندازیم:
اگر استیفای محکومٌبه از طرق مذکور در این قانون ممکن نگردد محکومٌعلیه به تقاضای محکومٌله تا زمان اجرای حکم یا پذیرفتهشدن ادعای اعسار او یا جلب رضایت محکومٌله حبس میشود. چنانچه محکومٌعلیه تا سی روز پس از ابلاغ اجرائیه، ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود، دعوای اعسار خویش را اقامه کرده باشد حبس نمیشود، مگر اینکه دعوای اعسار مسترد یا به موجب حکم قطعی رد شود.
به نظر می رسد، امکان جلب کارمند بدهکار وجود دارد. اما اگر او دعوای اعسار را مطرح کند و با ارائه ادله و مدارک و شهود، دعوای او منتج به نتیجه گردد، دیگر امکان در حبس ماندن او وجود ندارد. اما در کلیت موضوع باید گفت، توقیف حقوق کارمند بدهکار مانع از حبس او نمی شود. به عبارت بهتر، صرف اعمال ماده 96 مانع از اجرای ماده 3 قانون اجرای احکام مدنی نیست؛ مگر در فرضی که دادنامه تقسیط صادر شده باشد. هر چند شاید در عمل رویه مختلفی از سوی قضات محاکم در این خصوص اتخاذ شود.