⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

۱۶۵۹ مطلب با موضوع «دادگاه خانواده» ثبت شده است

دادخواست منع به اشتغال به کار زوجین چیست؟

دادخواست منع اشتغال به کار زوجه یک خواسته حقوقی است که قانون آن را برای استفاده مردانی که از اشتغال به کار همسر خود ناراضی هستند وضع نموده است تا به وسیله آن بتوانند زن را از کار کردن منع کرده و جلوی فعالیت او را بگیرند. منع زنان از انجام فعالیت های اقتصادی توسط مردان سبب ایجاد کشمکش هایی میان زن و مرد خواهد شد که گاهی به جدایی و طلاق خواهد کشید. هر چند در ماده ۲۸ قانون مدنی به این موضوع اشاره شده است که هر فردی چه زن و چه مرد حق دارند هر شغلی را که دوست دارد انتخاب کنند و به آن مشغول شوند اما در همین ماده قانونی به صراحت بیان شده است که اشتغال به کار زنان تنها با اجازه مرد و همسر او امکان پذیر خواهد بود.

۳۰ بهمن ۰۰ ، ۱۹:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دادخواست منع اشتغال به کار زوجه

دادخواست منع اشتغال به کار زوجه یکی از خواسته ها و دعواهای حقوقی است که در دادگاه های خانواده به وفور با آن روبرو خواهیم شد. این خواسته از سوی مرد تنظیم شده و طی آن خواستار منع زن به کار در دادگاه می شود. هر چند در طول سال های اخیر به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی که گریبان گیر طیف وسیعی از مردم جامعه شده است اشتغال به کار زوجه امری طبیعی تلقی شده و حتی در بسیاری مواقع مردان مشوق زنان برای انجام فعالیت اقتصادی در بیرون از محیط خانه بوده اند. با این وجود بازهم مردان بسیاری وجود دارند که تحت هر شرایطی با اشتغال به کار زوجه موافق نبوده و به دلیل مخالفت های شدید کار به طلاق و جدایی میان زوجین کشیده شده است.

۳۰ بهمن ۰۰ ، ۱۹:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

طریقه شکایت و پیگیری عدم ثبت ازدواج موقت

زوج مکلف به ثبت ازدواج است و عدم ثبت آن باعث می شود که زوجه دارای حقی برای شکایت از زوج شود.

۲۷ بهمن ۰۰ ، ۱۷:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مرجع صالح برای مطالبه مهریه

از زمان تصویب قانون اجرای اسناد رسمی لازم الاجرا و آیین نامه آن قانون، مرجع صالح برای شکایت دادخواست مطالبه مهریه اداره اجرای ثبت یا دایره اجرای ثبت نیز بوده است.

 

یعنی خواهان مطالبه مهریه علاوه بر اینکه می توانست به دادگاه خانواده مراجعه نماید این امکان نیز وجود داشت که با حذف تشریفات آین دادرسی و مراحل دادرسی در دادگاه مستقیم به دوایر اجرای ثبت مراجعه نموده و اجرای مفاد سند رسمی لازم الاجرای ازدواج یا همان عقدنامه ازدواج را مطالبه نموده و مسیر خود را کوتاه کند.

اما در حال حاضر و با تصویب و ابلاغ بخشنامه ضرورتاً اول باید به اداره اجرای ثبت مراجعه نموده و فقط در صورت عدم حصول مال و پس از گذشت مدت 6 ماه می توان به دادگاه خانواده مراجعه کرد.شاید بتوان گفت در حال حاضر اولین و تنها راه مطالبه مهریه از طریق اداره اجرای ثبت است البته حتی اگر این بخشنامه هم وجود نمی داشت با عنایت به اینکه امکان اعمال ماده 3 قانون اجرای محکومیت های مالی و جلب بدهکار و محکو علیه دیگر وجود ندارد، تنها راه منطقی هم همین بود.

۲۶ بهمن ۰۰ ، ۱۹:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا زن می تواند بعد از طلاق جهیزیه خود را دریافت کند؟

از جمله مسائل حقوقی خانواده در زنان در بعد از طلاق با ان روبه رو هستند موضوع بازستاندن جهیزیه است. به این معنی که مرد نمی تواند جهیزیه زن را بفروشد زیرا زن مالک جهیزیه است.

برای این که کار بازپس گرفتن جهیزیه در مسائل حقوقی خانواده که در اینده پیش می اید به دختران توصیه می شود که در همان ابتدا سیاهه ای را از جهیزیه تهیه کنند و ان را به امضای زوج و دو نفر از شاهدان برسانند.اگر این سیاهه توسط افراد یادشده امضا نشود اعتبار خاصی نخواهد داشت.

۲۶ بهمن ۰۰ ، ۱۵:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شیربها در مسائل حقوقی خانواده

در مسائل حقوقی خانواده برای شیربها قوانین خاصی را بیان نکرده است . شیربها از جمله مسائلی است که عرفا تعیین کننده ان بوده است.شیربها در مناطق مختلف به صورت های گوناگونی تعیین می شود. در بعضی از مناطق شیربها را نقدا مشخص می کنند و بعضی دیگر نیز بر این عقیده اند که داماد باید تعدادی از وسایل ضروری منزل را به عنوان شیربها خریداری کند.

حال اگر مرد در زمان عقد مقداری پول و یا اسباب را به عنوان شیربها پرداخت کند این مسئله از مهریه جدا است و نمی توان با پرداخت شیربها از پرداخت مهریه شانه خالی کرد.

۲۶ بهمن ۰۰ ، ۱۵:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

زن ناشزه به چه زنانی گفته می شود؟

در مسائل حقوقی خانواده به زنی که از مرد تمکین نمی کند و از دستورات وی اطاعت نمی کند به اصطلاح ناشزه می گویند. این تمکین می تواند از نوع عام و خاص باشد.اگر مرد از زن توقعاتی خلاف شرع داشته باشد دیگر زن نیازی نیست که از او اطاعت کند و ناشزه نخواهد بود.

۲۶ بهمن ۰۰ ، ۱۵:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اگر زن خانه را ترک کند چه پیامدهای برای وی خواهد داشت؟

اگر زن دلیل خوب ومحکمه پسندی مطابق با قوانین حقوقی خانواده برای ترک خانه نداشته باشد مرد می تواند به دادگاه برود و از زن بخواهد تا از وی تمکین کند . اگر دادگاه این را تایید کند که زن دلیل خوبی برای ترک خانه ندارد قوانین حقوقی خانواده برای زن پیامدهایی را به همراه دارد که عبارتند از:

 

1-به زن نفقه تعلق نخواهد گرفت.

 

2-دادگاه برای مرد این حق را قائل خواهد شد تا دوباره ازدواج کند.

 

3-مرد می توان به خاطر همین موضوع از زن طلاق بگیرد البته باید مهریه زن را بپردازد. البته حقوق دیگری مثل نفقه ، نصف اموال مرد و.. نیز به زن تعلق نخواهد گرفت.

۲۶ بهمن ۰۰ ، ۱۵:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

زمانی که صحبت از تمکین زن از مرد می شود به چه معناست؟

در مسائل حقوقی خانواده زن وظایفی را دارد که در برابر مرد باید ان ها را انجام دهد.درصورت این که زن این وظایف را انجام ندهد و این موارد را مرد بتواند اثبات کند برای زن پیامدهای خوبی را در پی نخواهد داشت.

 

تمکین زن دو نوع است اولین مورد ان تمکین عام و دومین ان تمکین خاص بوده است.منظور از تمکین خاص این است که زن باید از نیازهای غریزی مرد اطلاعات کند. تمکین عام نیز به این معنا است که زن در همه مراحل زندگی باید از مرد اطاعات کند.و زن باید در همه مسائل نیز از مرد اطاعت کند . ریاست خانه از جمله ویژگی های مرد است.

 

البته مواردی نیز در مسائل حقوقی خانواده وجود دارد که اگر زن از مرد اطاعت نکند و نفقه نیز شامل حال او نیز خواهد شد که عبارتند از :

 

1-اگر مرد قادر نباشد تا خانه ای را برای زن و مناسب شان وی تهیه کند در این صورت زن می تواند به خانه مرد نرود و مرد هم باید برای زن نفقه او را پرداخت کند.

 

2-اگر زن بعد از عقد بفهمد که مرد به یکی از بیماری های جنسی مبتلاست مطابق قوانین حقوقی خانواده می تواند از نزدیکی با وی خودداری کند و نفقه خود را نیز از او دریافت کند.

 

3-اگر پزشک برای زن تجویز کند که باید از منزل خارج شود و این را راهی برای مداوای وی تشخیص دهد ان گاه مرد به زن اجازه خروج از منزل را ندهد زن می تواند بدون اجازه شوهر از خانه خارج شود و به او نفقه نیز تعلق می گیرد.

 

4-زن زمانی که در عادت ماهانه باشد و یا پزشک به او توصیه کند که از نزدیکی امتناع کند در این صورت نیز می تواند از مرد تمکین نکند.

 

5-برای انجام دادن وظایف مذهبی که برای هر فردی واجب است نیز مثل حج زن می تواند از شوهر اطاعت نکرده و از منزل خارج شود .

 

6-اگر زن برای زندگی در خانه با شوهر دچار ضرر جسمی یا مالی و ابرویی شود می تواند خانه را ترک کند و به جای دیگری رود.تا زمانی که زن به خانه شوهر برنگردد باید نفقه وی را مرد پرداخت کند.

 

7-اگر مرد به زن حق سکونت را داده باشد زن خواهد توانست تا به منزل شوهر نرود و می تواند از شوهر نیز بخواهد تا در خانه ای که وی هست سکونت کند.

۲۶ بهمن ۰۰ ، ۱۵:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نفقه چه زمانی به زنان تعلق خواهد گرفت ؟

فقط زمانی که زن و مرد با هم ازدواج دائم کرده باشند طبق مسائل حقوقی خانواده به زن نفقه تعلق می گیرد. البته در ازدواج موقت به زن نفقه تعلق نمی گیرد و تنها درصورتی زن می تواند نفقه خود را دریافت کند که در شرایط عقد ان را ذکر کرده باشد.البته نفقه نیز در هر صورتی به زن تعلق نخواهد داشت .زن برای دریافت نفقه باید از مرد تمکین کند.

زمانی که صحبت از نفقه می شود مسائل حقوقی خانواده بیان می کند که مرد باید خوراک ، مسکن ، پوشاک ، وسایل خانه و یا خدمات درمانی را برای زن فراهم کند. هم چنین اگر زن در خانه پدر خود خادمی را داشته باشد باید همسرش برای او نیز یک خادم در خانه فراهم کند.

۲۶ بهمن ۰۰ ، ۱۵:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دیدن نمونه اظهارنامه استرداد جهیزیه چه کمکی می‌کند ؟

به شما کمک می‌کند تا متن اظهارنامه استرداد جهیزیه خود را طبق آن نمونه تنظیم کنید تا حقوقتان تضییع نگردد.

۲۶ بهمن ۰۰ ، ۱۵:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

طالق تفویضی

ضمنا برای اینکه مرد از توکیل خود صرف نظر نکند و این حق طالق تفویضی را از زن سلب ننماید یعنی به صورت وکالت بلاعزل درآید، معمولا این توکیل را به عنوان شرط ضمنی در یک عقد لازم قرار می دهند.

به موجب این شرط، زن مطلقا یا در موارد خاصی که قبلا معین شده است می تواند خود را مطلقه نماید. لهذا از قدیم الایام زنانی که از بعضی جهات نسبت به شوهران آینده شان نگرانی داشتند، به صورت شرط ضمن العقد برای خود حق طلاق را محفوظ می داشتند و عنداللزوم از آن استفاده می کردند. علیهذا از نظر فقه اسلامی زن حق طلاق به صورت طبیعی ندارد اما به صورت قرار دادی یعنی به صورت شرط ضمن عقد می تواند داشته باشد.

۲۴ بهمن ۰۰ ، ۱۴:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نتیجه بزرگتر بودن زن در ازدواج

اگر سن زن از مرد بیشتر باشد هم در اکثر موارد مشکل دیگری را به وجود می‌آورد زیرا زن‌ها زودتر از مردها به سن بلوغ می‌رسند، زودتر می‌فهمند و زودتر از لحاظ بدنی آماده می‌شوند در این شرایط یک زن که از شوهر خود بزرگ‌تر است.

دائم در فکر خود شوهرش را از دست می‌دهد و همیشه به زن‌هایی که از او کوچک‌تر و زیباتر هستند حسادت می‌کند و همیشه آن‌ها را جلوی خود در کنار شوهرش قرار می‌دهد.

بعد از آن مقایسه می‌کند و به این ترتیب هم روحیه خود را از دست می‌دهد و هم به خاطر شک و سوء‌ظن خود ساخته نسبت به همسرش بدگمان می‌شود و مرد هم بعد از چندسال تازه متوجه می‌شود که نباید با زنی که از خودش بزرگ‌تر بوده ازدواج می‌کرده و این موضوع را دائم به همسرش گوشزد می‌کند.

در این‌جا از یکدیگر فاصله می‌گیرند و هرکدام در رویاهای خویش نیمه گمشده خود را می‌یابد و از انتخابی که داشته احساس ندامت و پشیمانی می‌کند،

در این مورد زوج‌ها به سرعت از لحاظ روحی از یکدیگر فاصله می‌گیرند و طلاق عاطفی شکل می‌گیرد.

۲۴ بهمن ۰۰ ، ۱۴:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

طلاق عاطفی؛ اول یا سال‌ها پس از زندگی مشترک؟

در هرسنی و با هرشرایطی می‌توان انتظار به وجود آمدن طلاق عاطفی را داشت؛ نمی‌توان گفت که علت به وجود آمدن طلاق عاطفی خانواده‌ها به هم شباهت دارد؛

این مشکل می‌تواند در رابطه یک زوج جوان که سن ازدواج آن‌ها 2تا 3 سال است رخ دهد یا می‌تواند در یک خانواده‌ای که چند بچه کوچک و بزرگ دارند باشد یا حتی در خانواده‌ای که بچه‌هایشان به حدی رسیده‌اند که هرکدام به دنبال زندگی خود رفته‌اند رخ دهد که به اصطلاح به این مرحله “سندرم آشیانه خالی” نیز گفته می‌شود.

اما بیشترین میزان طلاق عاطفی در سال‌های اول ازدواج رخ می‌دهد، وقتی کم‌کم بچه‌ها به جمع خانواده‌ اضافه می‌شوند و زوج سرگرمی بیشتری نسبت به قبل دارند. این مسئله کمتر احتمال دارد ولی با بزرگ‌تر شدن بچه‌ها باز هم احتمال طلاق عاطفی پررنگ می‌شود.

در یک زندگی زناشویی زوج‌ها در طول مسیر هدف‌هایی دارند و وقتی این هدف‌ها به حداقل می‌رسد می‌توان انتظار طلاق عاطفی را داشت.

۲۴ بهمن ۰۰ ، ۱۴:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

فراری شدن زوجین از خانه به دلیل طلاق عاطفی

در این خانواده‌ها افراد نسبت به خانه خود حسی که باید داشته باشند را ندارند. همه افراد خانواده به هر نحوی می‌خواهند زمان کمتری را در خانه سپری کنند.

جو سرد، بی‌روح و سکوت خالی از شور و نشاط در خانه حاکم است و این جو همه را فراری می‌دهد. بچه‌ها در این خانه هیچ حس امنیت و آرامشی دریافت نمی‌کنند و بیشتر تمایل دارند وقت خود را بیرون از خانه و با دوستان خود بگذرانند؛

جامعه ناامن آماده پذیرش این افراد است و متاسفانه این بچه‌ها تمایل به استفاده از موادمخدر، ارتباط‌های ناسالم و نامشروع و انجام کارهای خلاف و غیرعرف نشان می‌دهند و هم به خود و هم به جامعه آسیب وارد می‌کنند.

برخی نیز دچار افسردگی و در خود فرورفتن می‌شوند و مسلما چنین بچه‌هایی برای آینده خود و تشکیل یک زندگی جدید هیچ الگوی مناسبی پیش‌رو نداشته‌ و شاید آن‌ها نیز در آینده دچار مشکل پدر و مادرهای خود شوند.

۲۴ بهمن ۰۰ ، ۱۴:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ترجیح طلاق عاطفی بر قانونی بخاطر فرزندان

مادر همواره از دوری فرزندش نگران است و این که در صورت جدا شدن ممکن است فرزندش را از او بگیرند یا فرزندش آسیب می بیند، بنابراین به دلیل فرهنگ جامعه یا حتی فشار خانواده نمی تواند طلاق بگیرد.

در چنین خانواده ای زوجین مجبورند بدون این که تفاهمی داشته باشند زیر یک سقف زندگی کنند. بنابراین اختلافات بین زوجین به تدریج باعث دوری و سرخوردگی آن ها شده و طلاق عاطفی پیش می آید بسیاری از مواد طلاق عاطفی منجر به طلاق قانونی می شود.

از مهم ترین راهکارها برای درمان مشکل طلاق عاطفی میان طرفین، مراجعه به مشاوره و طی کردن جلساتی برای معالجه فردی برای درمان روحی و روانی و جلساتی برای معالجه دو نفره با حضور طرفین برای ترمیم روابط بین آن ها است.

راه حل دیگر پایین آوردن توقعاتی است که زوجین از یکدیگر دارند، آن ها باید به یکدیگر بفهمانند که در هر شرایطی خود فرد برای او مهم تر از توقعات طرفین است همین به طرف مقابل احساس آرامش و اطمینان می بخشد.

در حالی که توقعات بالای زوجین از یکدیگر جدا می کند و باعث سوء تفاهماتی غیر واقعی میان آن ها می شود باید اوضاع را به گونه ای تغییر دهید که دو طرف احساس کنند می توانند به یکدیگر تکیه کنند.

۲۴ بهمن ۰۰ ، ۱۴:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نتایج و تبعات طلاق عاطفی

طلاق عاطفی باعث می شود میزان اعتماد افراد به یکدیگر کم شده و نسبت به یکدیگر دچار سوء تفاهم شوند افراد خانواده مدام دچار اشتباه شده و به دلیل نداشتن تکیه گاه جدی در زندگی احساس یاس و سرخوردگی می کنند و با انواع بیماری های روانی و روحی دچار می شوند.

از یک سو زنانی قرار دارند که در این زندگی صاحب فرزند بوده و فاقد پشتوانه و حمایت مادی و معنوی هستند و امکان تامین معاش خود را ندارند.

بنابراین ناچارند با وضعیت موجود سازگاری کنند و به رغم بی مهری و بی توجهی شوهر به سقف مشترک زناشویی در کنار فرزندان تن دهند و از سوی دیگر مردانی هستند که استطاعت پرداخت مهریه را ندارند.

بنابراین تحمل شرایط موجود را ترجیح می دهند اما غافل این که هر یک برای پر کردن خلا های عاطفی خود، فرد دیگری را جایگزین کرده اند.

در طلاق عاطفی زوجین هیچ گونه حس، نشاط و درک متقابلی ندارد و در واقع به اجبار زیر یک سقف زندگی می کنند ممکن است خانمی به دلیل فشار اقتصادی و این که شغل و درآمدی ندارد مجبور است با همسرش زندگی کند.

۲۴ بهمن ۰۰ ، ۱۴:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

علل و عوامل به وجود آمدن طلاق عاطفی چیست؟

طلاق عاطفی معمولاً از شکایت و گله گذاری زوج ها نسبت به هم شروع می شود، انتظاراتی که به زبان آورده می شود ولی تحقق نمی یابد.

در واقع طرفین این رابطه به نیازها و خواسته های دیگری اهمیت نمی دهند طوری که انگار زن و شوهر یکدیگر را می بینند ولی صدای هم را نمی شوند و به وجود یکدیگر تنها عادت کرده اند. مانند کتابی که بارها آن را خوانده اند و دیگر از خواندن آن لذت نمی برند. این مرحله آغازین شروع طلاق عاطفی است.

در مرحله بعد نزاع و دعوا میان دو طرف رخ می دهد و انتظاراتی که قبلاً به آرامی مطرح می شد حالا با فریاد و داد و بیداد بیان می شود و آرامش و عشق ابتدای رابطه جای خود را به خشم می دهد.

فردی که دچار طلاق عاطفی شده است به خود و سلامت فردی و اجتماعی خود بی توجه می شود و حتی به سلامت دیگر افراد خانواده نیز اهمیت کمتری می دهد وظایف خود را به درستی انجام نمی دهد و مسئولیت های خود را در مقابل دیگر افراد خانواده به سردی و بی هیچ میل و رغبتی انجام می دهد.

روابطی که با گذشت زمان و گذر از این پروسه منجر به متفاوت شدن خواسته ها، نگرش ها و نیازهای زن و مرد و متعاقب آن دور شدن آن ها از هم شده است که در چنین شرایطی تنها وجود انگیزه ای خاص می تواند دو نفر را به زندگی در کنار هم وادار کند که معمولاً این انگیزه نیز وجود فرزندان و یا در کشور ما مسائل خاص اجتماعی است.

مسائلی که منجر به تحمل زندگی و ادامه آن می شود در حالی که این گونه زندگی هر لحظه آماده رخدادی جدید خواهد بود.

۲۴ بهمن ۰۰ ، ۱۴:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تاریخچه ازدواج سفید از کجا و در چه زمانی نشات گرفته است؟

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان؛ اهمیت و نقش محوری خانواده در جامعه ایرانی دارای وجه تمایز‌هایی با سایر کشورهای دنیا می‌باشد. به طور مثال اهمیت و جایگاه ویژه‌ای که خانواده در زندگی شخصی و اجتماعی اشخاص در ایران دارد، در مقام مقایسه با این جایگاه برای ملل اروپایی و آمریکایی نمی‌باشد. چرا که کشورمان به دلیل ریشه فرهنگی متاثر از مبانی دین مبین اسلام و تمدن ناب ایرانی به جایگاه ویژه خانواده در پیشبرد زندگی اجتماعی و شخصی افراد تاکید ورزیده است. این مهم را به راحتی می‌توان در گفتمان بزرگان و صاحب نظران دینی و ملی کشورمان شاهد بود.

در خصوص تاریخچه ازدواج سفید بایستی به نظام اجتماعی و تشکیلاتی کشورهای غربی رجوع کرد. جایی که در سالیان اخیر شروع و برقراری پیوند عاطفی و زناشویی در کشورهای غربی در ساختاری خارج از مباحث حقوقی و سنت‌های مرسوم ترویج پیدا کرده است و مقوله ازدواج غیر رسمی و غیر حقوقی از جایگاه خاصی برخوردار شده است.

ازدواج سفید برای اولین بار در ایالات متحده امریکا و زیر پرچم جنبشی به نام آزادی زنان پایه ریزی شده است. اگرچه جنبش آزادی زنان با هدف و نیت توسعه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … کشور و تحقق مفهوم عدالت در همه ابعاد برای زنان شکل گرفت، اما سال‌ها بعد این جنبش به نام انقلاب جنسی دربین کارشناسان معرفی گشت و ابعاد عدالت جویانه و ضد تبعیض آن جایش را به ناهنجاری‌ها و رفتارهای نامتعارف و ابتذال محور در بین زنان داد. درست است که ماهیت و هدف جنبش آزادی زنان دارای ارزشمندی‌های زیادی برای جامعه ایالات متحده امریکا بود ولی نمی‌توان از ناهنجاری‌ها و سنت شکنی‌های غیر اخلاقی آن چشم پوشی کرد.

از آن زمان بود که پدیده ازدواج سفید و شروع زندگی مشترک بدون لحاظ مسائل قانونی و رسمی ترویج یافت.

۲۱ بهمن ۰۰ ، ۰۰:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اینک به تفاوتهایی که این دو نوع ازدواج دارا می‌باشند توجه نمایید

درج شرط مدت در نکاح منقطعه

شرط اساسی در انعقاد ازدواج موقت تعیین مدت می باشد یعنی طرفین زمانی که قصد ازدواج موقت را دارند باید برای این ازدواج خود، مدت تعیین کنند. این در حالی است که انعقاد ازدواج دائم نیازی به تعیین مدت توسط طرفین ندارد. مقدار مدتی که طرفین تعیین می شود محدودیتی ندارد، آنها می توانند حتی برای یک ساعت و یا تا ۹۹ سال و یا بیشتر تعیین مدت کنند. ماده ۱۰۷۵ قانون مدنی در این باره می گوید: نکاح وقتی منقطع است که برای مدت معینی واقع شده باشد. همانطور که در این ماده ذکر گردیده برای اینکه ازدواج موقت منعقد گردد، الزاما باید مدت داشته باشد و در صورتی که مدتی برای این ازدواج تعیین نگردیده باشد بدون شک باید پذیرفت که ازدواج موقت منعقد نگردیده است. حال سوالی که اغلب حقوقدانان مطرح می نمایند این است که اگر در ازدواج موقت مدت تعیین نشده باشد آیا باید این ازدواج را باطل دانست و یا باید پذیرفت که ازدواج موقت بدون تعیین مدت ازدواج دائم است؟ در این رابطه حقوقدانان و فقها نظرات متفاوتی را ارائه نموده اند که با یکدیگر اختلاف دارند. گروهی از فقهای امامیه اعتقاد دارند که در اینصورت ازدواجی که واقع می گردد، ازدواج دائم است چرا که زمانی که شخص پیشنهاد ازدواج را میدهد و طرف مقابل آن را قبول می‌نماید، ازدواج دائم منعقد می گردد مگر اینکه در آن مدت ذکر شود و فقط ذکر نمودن مدت است که ازدواج را موقت می گرداند. این دسته از فقها برای ادعای خود دلیل دیگری می آورند و آن این است که در صورتی که ما شک در صحت یا عدم صحت ازدواج داریم بر اساس اصل صحت که یکی از اصول عملیه میباشد باید ازدواج را صحیح بدانیم همچنین آنها برای اثبات ادعای خود به برخی از روایات و اخبار نیز استناد نموده اند. در مقابل این منظر، نظر دیگری مطرح می باشد بر اساس نظر این عده زمانی که در ازدواج، مدت تعیین نشده باشد و قصد طرفین ازدواج موقت باشد این ازدواج باطل است چرا که شرط اساسی انعقاد ازدواج موقت تعیین مدت در آن است و در صورتی که این شرط رعایت نگردد باید ازدواج را باطل دانست. کسانی که این نظر را ارائه نموده اند برای اثبات نظر خود دلایلی را ارائه کرده‌اند. بر اساس نظر این عده در این مورد نمی توان به اصل صحت مراجعه کرد زیرا زمانی مجاز به مراجعه به اصل صحت هستیم که شک در صحت یا عدم صحت عقدی داریم و دلیلی برای ترجیح هیچ یک نداریم ولی در این موضوع، دلیلی بر خلاف اصل صحت وجود دارد پس بنابراین نمی توانیم بر این اصل رجوع کنیم. با بیان نظرات این دو عده، تکلیف چیست در این مورد باید نظر کدام دسته را قبول نمود؟ با توجه به ماده ۱۹۰ قانون مدنی که به صراحت از قصد و رضای طرفین به عنوان شرط اصلی صحت معاملات یاد کرده است و ضمانت اجرای نداشتن قصد را بطلان معامله و قرارداد می داند، باید پذیرفت در صورتی که طرفین در انعقاد ازدواج، مدت ذکر نمی کنند، اگر قصد آنها ازدواج دائم باشد باید آن ازدواج را دائم دانست و در صورتی که معلوم گردد قصد آن ها انعقاد ازدواج موقت بوده است که در آن مدتی ذکر نگردیده باید چنین عقدی را باطل دانست و نمی‌توان گفت این ازدواج، ازدواج دائم است چرا که طرفین قصدی بر انعقاد ازدواج دائم نداشته‌اند.

 

بنابراین در ازدواج موقت برخلاف ازدواج دائم طرفین باید به صورت کاملا معین، مدت را تعیین کنند و صرف اینکه مدت قابلیت تعیین را داشته باشد کفایت نمی کند زیرا در ماده ۷۶ قانون مدنی بیان شده که مدت این نوع ازدواج باید کاملاً معین باشد که از واژه کاملاً درمیابیم که صرف داشتن قابلیت تعیین، کافی برای این امر نیست.

از منظر مهریه زوجه

یکی دیگر از مواردی که در نکاح موقت، برخلاف ازدواج دائم باید در زمان انعقاد عقد تعیین گردد مهریه زوجه می باشد. ذکر کردن مهریه در زمان عقد از شرایط اساسی ازدواج موقت است و اگر طرفین در ازدواج موقت، مهریه را ذکر نکنند این ازدواج باطل است. این در حالی است که در ازدواج دائم، تعیین مدت، شرط صحت عقد ازدواج نیست و حتی اگر طرفین در زمان انعقاد عقد، مهریه برای زوجه در نظر نگیرند، زوجه در صورتی که بین او و همسرش رابطه زناشویی برقرار گردد، مستحق مهرالمثل است. مهرالمثل نیز مهریه ای است که با توجه به اوضاع و شرایط، تحصیلات، زیبایی و عرف جامعه، توسط کارشناس، برای زن تعیین می گردد. لازم به ذکر است که اگر در ازدواج دائم طرفین شرط نمایند که زوجه بدون هیچ نوع مهریه ای باشد این شرط به جهت مخالفت با قاعده امری استحقاق زوجه به مهریه، نامشروع و باطل خواهد بود به عبارت دیگر مهریه از آثار قانونی ازدواج است و توافق طرفین تنها در میزان و چگونگی آن موثر است.

 

از منظر نفقه

به محض انعقاد عقد ازدواج برای هر یک از طرفین حقوق و تکالیفی به وجود می‌آید یکی از آن حقوق و تکالیف حق زوجه بر نفقه و تکلیف شوهر به پرداخت آن است، بر این اساس به موجب ماده ۱۱۰۶ قانون مدنی در ازدواج دائم، شوهر ملزم به پرداخت نفقه است که این ماده مربوط به نظم عمومی بوده و از قواعد آمره می باشد. یعنی طرفین می‌توانند در آن شرط خلاف کنند که به موجب آن زن حق نفقه نداشته باشد. در صورتی که در ازدواج دائم شوهر به این تکلیف خود عمل نماید زن میتواند از دادگاه الزام وی را خواستار شود و در صورتی که با محکومیت به پرداخت نفقه همچنان از پرداخت آن امتناع کند دادگاه میتواند با درخواست زن او را مطلقه نماید این در حالی است که در نکاح موقت اصولاً شوهر تکلیفی به پرداخت نفقه به زن را ندارد (ماده ۱۱۱۳قانون مدنى) اگر اینکه شرط مخالفی بین طرفین مقرر گردیده باشد که این شرط می تواند به صورت صریح یا به صورت ضمنی و یا حتی بر حسب عرف احراز گردد. برای مثال اگر در عرف محل زوجه منقطعه، یعنی زن در ازدواج موقت دارای حق نفقه باشد و در آن محل این امر به صورت عرف درآمده باشد در صورتی که بین زن و مردی ازدواج موقت منعقد گردد حتی بدون اینکه شرط نمایند زن دارای حق نفقه باشد او مستحق این حق است چرا که این شرط با اینکه به صورت صریح و یا ضمنی از عقد آنها برداشتن می شود اما بر اساس عرف زن مستحق نفقه است. نکته دیگری که در خصوص تفاوت در نفقه بین ازدواج دائم و ازدواج موقت می توان بیان نمود این نکته است که برخلاف ازدواج دائم که عدم تمکین زن از مرد سبب عدم استحقاق او بر نفقه است در ازدواج موقت ناشزه بودن زن و عدم تمکین وی از مرد در مواقعی که برای او شرط نفقه شده است موجب از بین رفتن حق او بر نفقه نخواهد شد.

 

از منظر انحلال

در قانون مدنی موجبات انحلال نکاح عبارتند از فسخ، طلاق و بذل مدت. در هر دو ازدواج یعنی ازدواج دائم و ازدواج موقت در صورت وجود خیارات(اختیار)، از جمله خیار عیب، خیار تدلیس و خیار تخلف از شرط صفت می توان عقد را فسخ نمود. در مورد دو موجب باقیمانده از موجبات انحلال نکاح باید گفت که از این میان طلاق مختص به عقد دائم و بذل مدت اختصاص به ازدواج موقت دارد. همانطور که بیان شد بر اساس ماده ۱۱۲۰ قانون مدنی مقررات مربوط به طلاق در ازدواج موقت جاری نمی گردد و در صورتی که زوجین بخواهند به نتیجه‌ای که مشابه باطلاق است یعنی جدایی و خاتمه دادن به زندگی زناشویی برسند، می‌توانند از طریق فسخ و یا بذل مدت اقدام نمایند همچنین نکاح موقت، با تمام شدن مدت تعیین شده توسط طرفین در عقد خاتمه می یابد.

از منظر عده

 به موجب ماده ۱۱۵۰ قانون مدنی عده یعنی مدتی که تا انقضا آن، زنی که عقد نکاح او منحل شده است نمی تواند شوهر دیگر اختیار کند. یکی دیگر از تفاوت‌های بین ازدواج دائم و ازدواج موقت مدت زمانی است که شخص باید عده نگه دارد یعنی در آن مدت نمی تواند ازدواج دیگری نماید. مدت عده ای که زوجه ازدواج دائم در زمان طلاق و یا فسخ نکاح باید نگه دارد ۳ طهر است مگر اینکه زن با اقتضای سن، عادت زنانگی نبیند که در این صورت مدت عده او سه ماه خواهد بود ولی عده زن در ازدواج موقت در صورت فسخ و یا بذل مدت به اندازه دو طهر است مگر اینکه زن به اقتضای سن، عادت زنانگی نبیند که در این صورت مدت زمان عده او ۴۵ روز می باشد. همچنین اگر زن حامله باشد در هر یک از این دو ازدواج مدت عده زن تا وضع حمل است و در صورتی که شوهر فوت نماید مدت عده زوجه دائم و زوجه منقطعه ۴ ماه و ۱۰ روز است. فرض دیگردرخصوص زمان عده فرض زنی است که حامله است و شوهرش فوت می کند که در این صورت او موظف است بلند ترین زمان که به اصطلاح حقوقی، ابعد الاجلین نام دارد را رعایت کند، یعنی بین عده وفات که ۴ ماه و ۱۰ روز است و یا عده زن حامله ک تا وضع حمل می باشد، هر کدام بلندتر است موظف به رعایت آن است. مدت عده ای که زن باید نگه دارد در زمانی که شوهر غایب می گردد به اندازه عده وفات یعنی چهار ماه و ۱۰ روز است. به صورت خلاصه باید گفت که عده زن در ازدواج دائم و ازدواج موقت یکسان است (مواد ۱۱۵۳ ۱۱۵۴ قانون مدنی ) مگر عده آنها در خصوص فسخ و طلاق در ازدواج دائم و فسخ و بذل مدت در ازدواج موقت(مواد ۱۱۵۱ و ۱۱۵۲ قانون مدنی).

 

 

 

از منظر ارث بری

 بر اساس ماده ۹۴۰و ۱۰۷۷ قانون مدنی در ازدواج موقت زن و شوهر از یکدیگر ارث نمی برند و این مورد از مواردی است که بر خلاف نظم عمومی است و توافق بر خلاف آن غیر ممکن می باشد. بنابراین هر یک از این دو ماده از قوانین آمره هستند. برخلاف ازدواج موقت در ازدواج دائم زوجین از یکدیگر ارث می برند و نوع ارث بری آنها به این شکل است که آنها در کنار سایر طبقات ارث خواهند برد و وجود ورثه مانع ارث بردن آنها نمی شود مگر اینکه آن ها دارای فرزند باشند که در این صورت سبب می گردد آن ها ارث کمتر را ببرند یعنی سهم ارث شوهر در صورتی که فاقد فرزند باشند یک دوم از اموال زن است و در صورتی که آنها دارای فرزند باشند، این سهم به یک چهارم تقلیل می‌یابد و در خصوص سهم ارث زن در صورت فقدان فرزند این میزان یک چهارم است و در صورت داشتن فرزند این میزان به یک هشتم تقلیل خواهد یافت.

 

از منظر ثبت ازدواج

 پس از انعقاد ازدواج مرد، موظف است در شرایطی این ازدواج را به ثبت برساند و در صورتی که از انجام این وظیفه خودداری کند مستحق ضمانت اجرا خواهد بود. مواردی را که مرد ملزم به ثبت آنها است از این قبیل می باشد: ازدواج دائم، طلاق و فسخ نکاح رجوع انفساخ بطلان نکاح و بطلان طلاق. بنابراین ثبت نکردن ازدواج موقت و یا عدم ثبت بذل مدت فاقد وصف مجرمانه است مگر اینکه شرایط ماده ۲۱ قانون حمایت خانواده برقرار گردد که در این شرایط مردم موظف به ثبت می گردد. بر اساس این ماده در صورتی مرد موظف به ثبت واقعه ازدواج موقت است که ثبت به صورت شرط ضمن عقد در آمده باشد، در صورتی که طرفین توافق به ثبت داشته باشند که این مورد در حکم شرط ضمن عقد است که به صورت صریح در عقد نیامده ولی بناء طرفین بر آن واقع گردیده است و همچنین در صورتی که زوجه باردار شود. بنابر آنچه گفته شد ثبت ازدواج دائم همیشه تکلیف مرد است و موظف به ثبت ازدواج دائم است ولی ازدواج موقت اصولاً نیازی به ثبت نخواهد داشت مگر اینکه سه مورد نام برده موجود باشد.

 

 

 

از منظر نحوه مطالبه مهریه

تفاوت دیگری که برای ازدواج دائم و ازدواج موقت می توان بیان نمود این است که زوج در ازدواج دائم می تواند مهریه خود را هم از طریق دادگاه و هم از طریق دایره اجرای ثبت مطالبه نماید چرا که سند ازدواج در ازدواج دائم، یک سند رسمی است ولی زوجه ازدواج موقت امکان این که مهریه خود را از دایره اجرای ثبت مطالبه کند نخواهد داشت مگر اینکه ازدواج وی ثبت شده باشد و دارای سند رسمی باشد چرا که دایره اجرای اداره ثبت صرفاً مخصوص به اسناد رسمی است.

همانطور که میدانید پس از انعقاد عقد ازدواج، زوجه مالک مهریه می گردد و میتواند آن را مطالبه کند. تفاوتی که در این خصوص می‌توان بین ازدواج دائم و ازدواج موقت بیان کرد این است که در ازدواج دائم قبل از برقراری اولین رابطه جنسی بین زوجین زوجه امکان مطالبه تمام مهریه را نخواهد داشت و استقرار حق او بر تمام مهریه مشروط است به برقراری رابطه جنسی یعنی تمکین از شوهر و تا قبل از برقراری این رابطه او صرفاً می تواند نصف مهریه را دریافت کند این در حالی است که در ازدواج موقت مهریه به محض انعقاد توسط زوجه قابلیت مطالبه را دارد حتی اگر بین آنها نزدیکی صورت نگرفته باشد.

 

از منظر وجود شرط محلل

 به موجب ماده ۱۱۴۵ قانون مدنی یکی از مواردی که در آن طلاق جز طلاق‌های بائن محسوب می گردد سومین طلاق است. طلاق بائن طلاقی است که در آن مرد پس از طلاق امکان رجوع به همسرش را ندارد. زمانی که مرد برای سومین بار همسر خود را طلاق می دهد طلاق به عمل آمده تلاقی بائن است. یعنی اگر شخصی برای بار اول ازدواج نماید و همسر خود را طلاق دهد و در مدت عده به وی رجوع کند و سپس او را طلاق دهد و مجددا در دوران عده به او رجوع نماید در این مرحله اگر دوباره همسرش را طلاق دهد دیگر امکان رجوع به وی را ندارد همچنین در صورتی که مرد در دوران عده به زن رجوع کند و پس از گذراندن دوران عده با همسر خود مجدداً ازدواج نمایند نیز شامل این مورد می گردد. در چنین مواقعی زوجین می توانند با یکدیگر ازدواج کنند مگر اینکه ایجاد محلل شود یعنی زن با یک شخص دیگر ازدواج دائم نمایند و طلاق بگیرد که پس از طلاق شوهر اولش میتواند با او ازدواج کند در غیر این صورت امکان ازدواج زوجین با یکدیگر فراهم نیست. در ازدواج موقت چنین شرطی وجود ندارد مرد می‌تواند برای هر چند بار که می خواهد بذل مدت کند و مجدداً به انعقاد عقد نکاح با زوجه منقطعه خود اقدام کند.

 

از منظر محدودیت در دین

یکی دیگر از تفاوت های ازدواج دائم و ازدواج موقت این است که مرد مسلمان می‌تواند با زن غیر مسلمان ازدواج دائم نماید ولی ازدواج موقت با زن غیر مسلمان اهل کتاب جایز است.

 

 

از منظر رابطه زوجیت

یکی دیگر از مواردی که می‌توان به عنوان تفاوت بین نکاح دائم و نکاح موقت بیان نمود این است که در ازدواج موقت برخلاف ازدواج دائم، زوجین می توانند شرط نمایند که بین آنها رابطه جنسی برقرار نگردد ولی در ازدواج دائم قرار دادن چنین شرطی ممکن نیست. البته باید بیان نمود که در این رابطه بین حقوقدانان و فقها اختلاف نظر وجود دارد که برخی از آنها چنین شرطی را مخالف با مقتضای ذات عقد یعنی مخالف با هدف اصلی عقد می دانند که به نظر این عده انعقاد عقد ازدواج به ‌دلیل تمتع و بهره بری جنسی زوجین از یکدیگر می باشد و در صورتی که شرط کنند بین آنها رابطه جنسی برقرار نگردد این شهر باطل است و سبب می گردد عقد نیز باطل باشد. در مقابل عده‌ای نیز عقیده دارند که هدف اصلی از انعقاد ازدواج برقراری رابطه زوجیت است نحوه برقراری رابطه جنسی به نظر این ادعا شرط عدم نزدیکی مخالف مقتضای ذات عقد نکاح نبوده و منع قانونی نیز ندارد در نتیجه شرطی صحیح است مشروط به اینکه زوجین دلیل موجهی بر این شرکت داشته باشند مثل بیماری.

 

از منظر تعداد زوجین

در رابطه با تفاوت های عقد ازدواج دائم با موقت به این نکته نیز می توان اشاره نمود که مرد در ازدواج دائم، نمیتواند بیش از ۴ زن داشته باشد ولی در ازدواج موقت او محدودیتی ندارد و میتواند بی محدودیت ازدواج موقت منعقد نماید.

۲۱ بهمن ۰۰ ، ۰۰:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر