1- تمکن یا عدم تمکن زوج و زوجه
2- میزان حقوق و یا درآمد زوج
3- اشتغال زوجه
4- میزان در آمد زوجه
5- میزان تحصیلات زوجه
6- سطح زندگی و طبقه اجتماعی زوجه
لذا ضرورت دارد قبل از هر اقدام قانونی با وکیل پایه یک دادگستری مشورت نمایید.
برای بخشیدن مهریه نیازی به دادگاه نیست حتی در صورتی که زن مهرش را به وسیله یک دست خط با امضا واثرانگشت ببخشد این تعهد از گردن داماد برداشته می شود و درآینده می تواند به عنوان مدرک از آن استفاده کند.
اما این راه کمی دردسر دارد و اگر واقعا عروس خانم قصد دارد که مهریه اش را ببخشد بهتر است با آقای داماد راهی دفتر اسناد رسمی شوید و این کار را قانونی کنید. پس آقایان داماد بدانید که محضر دار اعتراف همسرتان برای بخشش مهریه را در قالب اقرارنامه ثبتی تنظیم می کند؛
🔹البته کار به همین جا ختم نمی شود. زیرا برای محکم کاری بایدنامه ای از آنجا برای دفتر خانه رسمی ازدواج که عقد خود را در آن مکان ثبت کرده اید- ببرید تادر آنجا مفاد نامه را در صفحه ملاحظات عقد نامه ثبت کند.
در صورتی که خانومی بدون دلیل قانونی منزل همسرش را ترک کنه مرد میتونه با رفتن به دادگاه خانواده و تقدیم دادخواست الزام به تمکین خانوم را مجبور به تمکین کنه.(تمکین اعم از عام و خاص هست) .
.
تمکین عام یعنی حضور خانوم در منزل شوهر و حسن معاشرت می باشد. در صورتی که مرد دادخواست تمکین نمیده باید منزل با وسایل در شان خانوم به دادگاه معرفی کنه مددکار دادگاه به منزل میره و از منزل معرفی شده بازدید به عمل میاره در صورتی که این منزل مورد قبول دادگاه قرار بگیره و حضور خانوم در منزل شوهر خوف و ضرری به همراه نداشته باشه دادگاه حکم به تمکین میده.
.
البته ارائه اجاره نامه یا سند مالکیت منزل معرفی شده توسط شوهر به دادگاه الزامی است.
در مواردی که زن اختیار تعیین خانه را ندارد، باید در خانهای که شوهر تهیه کرده است، سکونت کند. در صورت امتناع، مرد میتواند دعوی الزام به تمکین را مطرح کند که در صورت محکومیت و عدم اجرای آن به اصطلاح قانون، ناشزه محسوب شده و مستحق دریافت نفقه نیست.اگر زن از شوهر اجازه اختیار مسکن را گرفته باشد، این حق محدود به زمان خاصی نیست و هر چند مرتبه میتواند از این حق استفاده کند.
ولی این اختیار بدان مفهوم نیست که زن بتواند زوج را مجبور به زندگی با خانواده خود یا اقامت در خارج از کشور کند؛ هر چند که مسکن پدر یا مادر یا محل مسکونی در خارج از کشور متناسب با وضعیت زن باشد زیرا هیچ کس نمیتواند استفاده از حق خود را وسیله ضرر دیگری قرار دهد. گرچه طبق شرع و قانون، زن باید در محلی که شوهر تعیین میکند، سکنی گزیند اما مسکن باید به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و زن میتواند تقاضای مسکـن مستقل کند.
بر اساس قانون زوج این حق رو داره که با پرداخت حق حقوق زوجه وی را مطلقه سازد.
(پرداخت حقوق زوجه میتونه به صورت اقساط باشه،حداقل زمان مورد نیاز یکسال می باشد.)
۲-طلاق یک طرفه توسط زن
زن برای جدایی در صورت خودداری مرد از طلاق نیاز به دلیلی محکمه پسند داره یک سری از دلیل در سند ازدواج قید شده (و به صورت پیش فرض برای اونا از زوج وکالت اخذ شده مثل مشکل جنسی ،اعتیاد،زندان،عقیم بودن، عدم پرداخت نفقه،جنون،بیماری صعب العلاج، مفقود الاثر شدن و یا ازدواج مجدددر واقع در صورت اثبات موارد فوق زد راحت تر جدا میشه)اما گاهی پیش می آد که زوج (مرد) به هیچ کدوم از موارد فوق مبتلا نیست یا زن نمیتونه اونا رو ثابت کنه ،اما شرایط سختی رو برای زندگی زن ایجاد کرده اینجاست که قاضی به عنوان حاکم شرع میتونه از اختیاراتش برای الزام مرد به طلاق استفاده کنه (در واقع همون طلاق یک طرفه و غیابی بدون رضایت یا حتی بدون حضور مرد)به این شرایط سخت توی حقوق میگن عسر و حرج
حالا ما حالت های دیگه ای هم برای طلاق غیابی ویک طرفه داریم مثل موقع ای که در دوران نامزدی هستن یا اینکه یکیاز طرفین مجهول المکان هست حداقل زمان طلاق غیابی رو شش ماه است.
شرایط طلاق غیابی و یک طرفه برای همه یکسان نیست و در هر اوضاع واحوال متفاوت هست پس نمیشه برای همه شما یک نسخه واحد تجویز کرد .
طلاق دارای دو بخش می باشد
بخش اول بخش ثبتی و قانونی آن می باشد که در شناسنامه درج میشود و بخش دوم صیغه طلاق است که خوانده می شود
گاهی به دلایل مختلف (اتفاق می افتد که طلاق خوانده شود اما ثبت نشود)
صیغه شرعی طلاق خوانده میشود اما طلاق ثبت رسمی و درج در شناسنامه نمیشود (بههردلیلی)
و خیلی عرف و رایج نیست به دلیل آثار حقوقی آن
در هر صورت زمانی که طلاق مطابق شرع اسلام خوانده شود اما طلاق ثبت رسمی در شناسنامه نشود به آن طلاق شرعی گویند.
فرض کنیم مردی همسر خودش رو ترک کرده ،و مدتی هم ازش خبری نیست و زن با مشقت های فراوانی از قبیل عدم پرداخت نفقه و بی سرپرستی رنج میبره بنابراین این زن با وضعیت موجود در صورتی که همسرش مدت بیش از شش ماه وی را ترک کرده باشه و عذر موجهی نیز در این خصوص نداشته باشه،میتونه که خود را مطلقه کنه و با مراجعه به دادگاه و تقدیم دادخواست از همسرش طلاق بگیره و خودش رو مطلقه کنه.
قبل از هر چیز باید بگم که مهریه هر مقدار باشه و زوج (مرد) مالی اعم از منقول یا غیر منقول و حساب بانکی دارای موجودی باشه در برابر همه مهریه حتی اگر بالای ۱۱۰ سکه باشه توقیف میشه که این توقیف میتونه از طریق دادگاه یا اجرای ثبت باشه. فقط بعضی از اموال جزو مستثنیات دین هستن که قابل توقیف نیستند و در صورت توقیف نیز با اعتراض زوج از توقیف آزاد میشند.
مدعی اعسار (زوج) باید بعد از صدور حکم به یکی از دفاتر خدمات قضایی برای دادن دادخواست اعسار بره. مدارک لازم برای دادخواست اعسار از مهریه عبارت است از دادنامه محکومیت مهریه، استشهادیه (شهادت کتبی دو نفر)، صورت کلیه اموال منقول و غیر منقول، میزان وجوه نقد در کلیه حساب های بانکی و فهرست کلیه نقل و انتقالات اموال در یک سال گذشته.
زمان دادن دادخواست اعسار از پرداخت مهریه یک ماه از تاریخ ابلاغ اجراییه است اما اگر در فرصت یک ماهه دادخواست اعسار رو ندن زوجه میتونه از دادگاه تقاضای جلب کنه و در صورت جلب زوج (مرد) در صورتی آزاد میشه که یا زوجه رضایت بده و یا اینکه کفیل و یا وثیقه گذار به تشخیص دادگاه معرفی نماید پس از آن دادگاه با صدور قرار قبولی وثیقه یا کفالت تا روشن شدن وضعیت اعسار به موجب حکم قطعی از زندانی کردنش خودداری میکنه و در صورت زندانی بودن را آزادش می کنه.
یکی از موارد بسیار شایع جرم فریب در ازدواج اعلام عدم سابقه ازدواج یکی از طرفین عقد هست. به عبارتی دیگر تجرد یکی از مواردی است که عقد بر مبنای آن واقع میشه.
هرگاه شخصی به حکم قانون مرتکب فریب در ازدواج بشه ، موجب شش ماه تا دو سال حبس هست.
یکی از راههای جلوگیری از فریب گرفتن گواهی تجرد قبل از عقد ازدواج است .
به عبارتی دیگر گواهی است مبنی بر اینکه صاحب شناسنامه سابقه ازدواج نداشته و یا ازدواج واقع شده منجر به جدایی بر اثر طلاق، فسخ نکاح، بذل یا انقضاء مدت در ازدواج منقطع و فوت همسر شده باشه.
به علاوه آنکه گواهی فوق الذکر یکی از مدارک لازم برای استخدام در برخی مشاغل خاص، سفر به خارج از کشور، ادامه تحصیل در بعضی از مقاطع و حتی ثبت عده ای از ازدواج ها است....
1 – دوام زوجیت موجب عسر و حرج و مخاطرات جانی، مالی، حیثیتی و غیره برای زن داشته باشد، در اینصورت زوجه به استناد ماده 1146 ناظر به ماده 1130 قانون مدنی میتواند از محاکم مربوطه تقاضای طلاق را درخواست کند. بنابراین قانون حق طلاق را در صورت کراهت به شوهر و عسر و حرج و مخاطرات جانی و مالی و حیثیتی پس از اثبات آن به زوجه اعطاء نموده است که میتواند برحسب مورد به دادگاه خانواده مراجعه و حکم طلاق از طرف زن را پس از بررسی دریافت نماید.
2 – شرط وکالت در طلاق، به این معنا است که مرد اختیار خود در طلاق دادن زن را به خود زن واگذار می کند تا او بتواند راسا خود را طلاق دهد.
3 – در عقد نکاح شروط دوازده گانه ای وجود دارد که اگر شوهر این شروط را امضا کرده باشد در صورت رعایت نکردن هر یک از شروط مذکور، زن با استناد به آنان می تواند از دادگاه درخواست طلاق کند. شروط دوازده گانه عبارتست از:
استنکاف مرد از نفقه یا عدم توانایی در دادن آن به مدت 6 ماه .
مبتلا بودن زوج به بیماری لاعلاج
اعتیاد شوهر به مواد مخدر یا الکل طوری که ادامه زندگی زناشویی را برای زن دشوار کند.
جنون مرد زمانی که امکان فسخ ازدواج نباشد.
اشتغال مرد به شغلی که باعث آبروریزی برای زن است.
حبس زوج برای مدت پنج سال یا بیشتر
شوهر زندگی زناشویی را به مدت 6 ماه متوالی بدون عذر موجه ترک کرده باشد.
محکوم شدن مرد به مجازات حدی و تعزیری
مرد بعد از گذشت 5 سال زندگی نتواند بچه دار شود.
ازدواج مجدد مرد بدون اجازه همسرش.
بد رفتاری شوهر.
در صورت مفقودالاثر شدن زوج به مدت 6 ماه پس از رجوع زوجه به دادگاه.
قدم اول برای درخواست طلاق خلع تشخیص دادگاه صالح است. طبق ماده ۴ قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ دادگاه صالح در رسیدگی به دعاوی طلاق دادگاه خانواده است. پس اگر خواهان این نوع طلاق هستید باید به دادگاه خانواده محل خود مراجعه و دادخواست طلاق را تقدیم دادگاه کنید. اما چرا دادگاه محل اقامت خود؟ میدانیم که دادخواست باید در محل اقامت خوانده یعنی طرف دعوا اقامه شود؛ اما در قانون جدید حمایت خانواده این امتیاز برای بانوان به وجود آمده است که در محل اقامت خودشان دادخواست به دادگاه خانواده بدهند.
دومین مرحلهای که برای طلاق خلع باید انجام گیرد، تشریفاتی است که قانون برای این کار مشخص کرده است. مراجعه به دادگاه و ارائه دادخواست از اصلیترین این تشریفات به شمار میرود. دعاوی حقوقی طبق قوانین ایران با دادخواست آغاز می شوند. اگر تا به حال با اصطلاح دعوای حقوقی آشنا نبودهاید بدانید که دعاوی ناشی از روابط شخصی افراد از جمله دعاوی بازرگانی و دعاوی خانوادگی را دعاوی حقوقی میگویند. حال که با اصطلاح دعوای حقوقی آشنا شدید بدانید که برای مطرح کردن این دعاوی در دادگاه نیاز به تقدیم دادخواست وجود دارد. دادخواست فرمی چاپی است که قوهقضاییه آن را مطابق قانون تهیه و در اختیار مراجع قضایی قرار میدهد. دادخواست را میتوانید از محل فروش تمبر و اوراق قضایی در مراجع قضایی تهیه کنید. در دادخواست نام و مشخصات خواهان یا زن، خوانده یا شوهر و خواسته نوشته میشود. خواسته نیز از آن اصطلاحاتی است که هر چند ممکن است به گوشتان خورده باشد ولی احتمال دارد با معنای آن خیلی خوب آشنا نباشید. خواسته در دعوا، مال یا هدفی است که خواهان یا آغازکننده دعوا به دنبال آن است. پر واضح است که خواسته این دعوا طلاق است. یکی دیگر از مواردی که در دادخواست با آن روبهرو می شوید بهای خواسته است.
در موضوع طلاق خلع چون موضوع غیرمالی است، خواه ناخواه بحث بهای خواسته منتفی میشود. نکته دیگری که باید بدانید این است که برای رسیدگی به دادخواست، پرداخت هزینه دادرسی از سوی خواهان الزامی است. به این کار یعنی پرداخت هزینه دادرسی، ابطال تمبر هم میگویند. میزان هزینه دادرسی در دعاوی مختلف با توجه به وصف مالی یا غیرمالی بودن آن دعاوی تعیین خواهد شد. منظور از دعاوی مالی، دعاویی است که در آنها به طور مستقیم مال مطالبه میشود؛ مانند دعوای جبران خسارت. منظور از دعاوی غیرمالی نیز دعاویی است که در آنها به طور مستقیم مالی مورد مطالبه نیست، بلکه هدف دعوا خواستهای غیرمالی است که ممکن است نفع مالی یا معنوی هم از آن حاصل شود؛ مانند دعوای اثبات زوجیت. در موضوع مورد بحث ما یعنی طلاق خلع به این دلیل که دعوایی غیرمالی است، هزینه دادرسی طبق قوانین ۵ هزار و پانصد تومان است.
در هر دعوایی طرفین برای اینکه بتوانند از خود دفاع کنندو حرفشان را به کرسی بنشانند. نیاز دارند تا برای صحت سخنان خود دلیل بیاورند یا اسناد و مدارکی رو کنند. قانونگذار در قانون مدنی دلایلی را که طرفین میتوانند در دادرسی از آنها استفاده کنند تحت عنوان ادله اثبات دعوا نام برده است. باید بدانید در دعوای طلاق خلع نیازی به استفاده از هیچ دلیل یا مدرکی نیست و زوجه میتواند بدون اثبات چیزی بر خواسته خود که طلاق است، اصرار کند و تنها کافی است که بگوید از همسرش متنفر است یا میلی به او ندارد.
۴-: رسیدگی در دادگاه
پس از تقدیم دادخواست، دادگاه خانواده برای رسیدگی به آن نوبت تعیین میکند. تعیین نوبت به این معناست که به دستور دادگاه تاریخی برای رسیدگی به دعوا تعیین میشود. این تاریخ علاوه بر اینکه در دفتر دادگاه نوشته میشود به دستور قاضی به طرفین دعوا، یعنی زن و شوهر، نیز ابلاغ میشود.
باید توجه داشت که در کلیه موارد درخواست طلاق، به جز طلاق توافقی، دادگاه باید به منظور ایجاد صلح و سازش موضوع را به داوری ارجاع کند. دادگاه در این موارد باید با توجه به نظر داوران رأی صادر و چنانچه آن را نپذیرد، نظریه داوران را با ذکر دلیل رد کند.
در جلسه رسیدگی توجه داشته باشید که اول حق صحبت به خوانده که همان مرد باشد داده خواهد شد؛ چراکه زن پیش از او در دادخواستی که ارائه کرده حرفهای خود را زده است. در طول جلسه دادگاه، قاضی همه سخنان دو طرف را به دقت مورد توجه قرار میدهد.
در آخر، دادگاه دوباره از زن سوال میکند که آیا برخواسته خود که طلاق است پابرجاست یا خیر؟ در اینصورت اگر زن از خواسته خود کوتاه نیاید و قاضی نیز نیازی به تشکیل جلسه دیگر نبیند، ختم دادرسی اعلام میشود. این یعنی اینکه دیگر نیازی به تشکیل جلسه و رسیدگی بیشتر نیست و دادگاه میتواند با توجه به همان جلسه یا جلسات برگزار شده رای خود را صادر کند. قاضی پس از اعلام ختم دادرسی اگر بتواند در همان جلسه رای خود را صادر میکند و در غیر اینصورت از آن زمان تا حداکثر یک هفته مهلت دارد تا رای مناسب را صادر کند.
در صورتی که دادگاه حکم به طلاق زن دهد شوهر میتواند از تاریخ صدور حکم تا مدت ۲۰ روز در دادگاه تجدیدنظر به حکم صادر شده اعتراض و درخواست کند که مجددا به دعوای طلاق آنها رسیدگی شود. در صورتیکه دادگاه تجدیدنظر پس از بررسی، بار دیگر حکم به طلاق زن بدهد یا اینکه شوهر از مدت ۲۰ روزه خود برای اعتراض به حکم استفاده نکند، حکم طلاق قطعی می شود. یعنی اینکه زن میتواند اجرای صیغه طلاق را درخواست کند و رسما جدا شود.
حکم دادگاه بر طلاق زن قابل فرجامخواهی هم است. یعنی شوهر میتواند پس از صدور حکم طلاق از سوی دادگاه تجدیدنظر به دیوانعالی کشور مراجعه و درخواست میکند که برای مرحله سوم به دعوای طلاق آنها رسیدگی شود.
حکم دیوانعالی کشور نهایی است و در صورتی که دیوان، حکم طلاق دادگاه تجدیدنظر را تایید کند، شوهر نمیتواند برای بار دیگر رسیدگی به دعوای طلاق را بخواهد. ۶-: اجرای حکم طلاق
در طلاق خلع برای اینکه زن و شوهر بتوانند رسما از یکدیگر جدا شوند دادگاه به زن اعلام میکند که مالی به نام «فدیه» به شوهر پرداخت کند. افراد زیادی هستند که با این اصطلاح برخورد نداشتهاند؛ منظور از فدیه یا عوض؛ مالی است که در طلاق خلع از طرف زن به شوهر پرداخت میشود. زن و شوهر میتوانند توافق کنند که فدیه؛ عین مهریه، معادل، کمتر یا حتی بیشتر از میزان مهریه باشد.
پس توجه داشته باشید که نکته مهم برای اجرای صیغه طلاق این است که مرد به مبلغی که زن میخواهد به او بدهد، رضایت داشته باشد. با پرداخت این مبلغ، صیغه طلاق جاری و جدایی صورت میگیرد.
پس از جاری شدن صیغه طلاق زن عده نگه میدارد؛ یعنی اینکه زن از تاریخ جاری شدن صیغه طلاق تا مدت سه ماه و ۱۰ روز نمیتواند با مرد دیگری غیر از شوهر سابق خود ازدواج کند. در طول مدت عده، مرد حق ندارد تا به زن رجوع کند و به این ترتیب مجددا زندگی زناشویی را آغاز کند. این رویه بر خلاف طلاقهای عادی است که در آنها مرد میتواند در مدت سه ماه و ۱۰ روز به همسر سابق خود رجوع و زندگی زناشویی را دوباره آغاز کند.
نکته آخر اینکه در طلاق خلع اگر زن به عوضی که به شوهر داده است، رجوع کند و مالش را پس بگیرد مرد هم این اختیار را پیدا خواهد کرد تا از طلاق رجوع کند و زندگی را از سر بگیرد.
در پایان بار دیگر مراحل طلاق خلع را مرور میکنیم: بعد از طرح دادخواست،پرونده به شعبه رسیدگیکننده ارجاع خواهد شد.
البته باید توجه داشت که در قانون جدید حمایت خانواده نقش داور و داوری در پروندههای طلاق پررنگتر شده است. پس از صدور رای تازه مرحله اجرای رای که یکی از مراحل مهم دادرسی است، آغاز میشود.
🔶 از حقوقی که در قانون مدنی برای زوجه مقرر شده حق حبس میباشد.
🔸 ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی این حق را چنین تعریف میکند: زن میتواند تا مهریه به او تسلیم نشده از ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند مشروط بر اینکه مهر او حال باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود
🔸 همچنین ماده ۱۰۸۶ قانون فوق در ادامه آورده است که اگر زن قبل از اخذ مهریه به اختیار خود به ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد قیام نمود دیگر نمیتواند از حکم ماده قبل استفاده کند مع ذالک حقی که برای مطالبه مهر دارد ساقط نخواهد شد.
🔸 معمولا وقتی که زن به تکالیف خود عمل نمیکند و در واقع نشوز میکند مرد دعوی تمکین را طرح میکند زمانی که زن از حق حبس خود استفاده میکند دادگاه در صورت احراز شرایط حق حبس دیگر دعوی تمکین را حکم نمینماید اعم از اینکه دعوی طرح شده تمکین بصورت عام باشد یا بصورت خاص.
🔸 در نتیجه این حکم زن به راحتی میتواند نفقه خود را مطالبه نماید و حتی طرح شکایت کیفری ترک انفاق بنماید. از طرفی به موجب آراء وحدت رویه مثل رای وحدت رویه ۷۱۸ مورخ ۱۳ /۲/ ۹۰ تقسیط مهریه موجب سقوط حق حبس زوجه نمیگردد.
🔸 به هر حال در زمان فعلی رویه قضایی این است که حق حبس مطلق در مهریه پذیرفته شده وتقسیط مهریه هم موجب سقوط آن نمیگردد.
✅ در تعریف اجرتالمثل باید گفت که زن وظایف خاصی در زندگی زناشویی دارد که توسط قانون و شرع برشمرده شده است. این وظایف شامل تمکین عام و تمکین خاص است.
🔹تمکین عام به معنای حضور زن در زندگی مشترک و عمل به وظایفی است که شرع و قانون تعیین کرده است.
🔹مثلا زن شرعا نمیتواند بدون اجازه همسرش از خانه خارج شود. ادامه تحصیل و کار کردن زن در خارج از منزل نیز باید با اجازه شوهر باشد، هر چند در حال حاضر بسیاری از زنان این حقوق را در عقدنامه دریافت میکنند.
🔹تمکین خاص نیز به معنای عمل کردن زن به وظایف زناشویی است. حال اگر زن در طول زندگی مشترک و در خانه همسر خود، کاری به جز این موارد را به دستور شوهر انجام دهد، مستحق پاداشی است که به آن اجرتالمثل گفته میشود.
🔹قانون در صورت فوت شوهر ، تکلیف این پرداخت را نیز معلوم کرده است که برابر آن: «زوجه میتو اند در صورت مطالبه، اجرت المثل ایام زندگی مشترک خود را از ماترک زوج متوفی با جلب نظر کارشناس مطالبه کند.»
از آنجا که طبق قانون و شرع زنان ممنوع از اشتغال نیستند و تمام درآمد ایشان مختص به خود بوده و تکلیفی به پرداخت هزینههای زندگی مشترک ندارند، و از طرف دیگر سیاق ماده ۱۱۰۶ قانون مدنی که به طور مطلق تمامی زنان در عقد دائم را مشمول حکم عام نفقه قرارداده است و در این خصوص در هیچ جایی قایل به تفکیک و یا تخصیص نشده است، میتوان گفت که قطع به یقین زنان شاغل همچنان مانند زنان خانه دار مستحق نفقه میباشند.
ضمانت اجرای عدم پرداخت نفقه در قانون حمایت خانواده ذیل ماده ۵۳ عنوان شده است که هرگاه مرد علی رغم داشتن استطاعت مالی و فقدان شرایطی که زن را از نفقه محروم میکند (نشوز)، نفقه همسر خود را تادیه نکند، در صورت شکایت زن، به شش ماه تا دوسال حبس محکوم میشود.
برای بخشیدن مهریه نیازی به دادگاه نیست حتی در صورتی که زن مهرش را به وسیله یک دست خط با امضا واثرانگشت ببخشد این تعهد از گردن داماد برداشته می شود و درآینده می تواند به عنوان مدرک از آن استفاده کند.
🔹اما این راه کمی دردسر دارد و اگر واقعا عروس خانم قصد دارد که مهریه اش را ببخشد بهتر است با آقای داماد راهی دفتر اسناد رسمی شوید و این کار را قانونی کنید. پس آقایان داماد بدانید که محضر دار اعتراف همسرتان برای بخشش مهریه را در قالب اقرارنامه ثبتی تنظیم می کند.
🔹البته کار به همین جا ختم نمی شود. زیرا برای محکم کاری بایدنامه ای از آنجا برای دفتر خانه رسمی ازدواج- که عقد خود را در آن مکان ثبت کرده اید- ببرید تادر آنجا مفاد نامه را در صفحه ملاحظات عقد نامه ثبت کند.
1⃣ استنکاف شوهر از دادن نفقه
2⃣سو معاشرت یا رفتار زوج
3⃣ ابتلا به بیماری صعبالعلاج
4⃣جنون مرد، هنگامی که فسخ نکاح ممکن نیست
5⃣محکومیت مرد به حبس بیش از ۵ سال
6⃣اعتیاد مرد
7⃣ ترک زندگی از سوی مرد
برخی بر این باورند که در جامعه کنونی و به جهت اشتغال طیف گستردهای از بانوان این سرزمین، مقررات مربوط به نفقه نیز دستخوش تغییر شده و عرف زنان شاغل را مستحق نفقه نمیداند. در این خصوص توضیحاتی ارائه میشود.
🔹هرچند وجود قوانین حمایتی برای زنان و حفظ زندگیهای مشترک ضروری ایست و فقدان آنها مشکلات زیادی را به بار میآورد؛ حتی همین میزان قوانین موجود در برخی موارد خلاءها و کاستیهای خود را در مرحله اجرا به همراه دارد؛ اما زندگی زناشویی در درجه اول بر پایه مهر و محبت و علاقه زوجین به هم، قوام و استحکام مییابد.
🔹مرحله اول: در صورتی که زوجین متقاضی طلاق توافقی باشند دادگاه باید موضوع را به مراکز مشاوره خانواده ارجاع دهد در این مورد طرفین میتوانند خود ابتدا به مراکز مشاوره خانواده مراجعه کنند ماده ۲۵قانون حمایت خانواده. مراکز مشاوره خانواده سعی در سازش زوجین میکنند و اگر زوجین از تقاضای طلاق منصرف نشوند با مشخص کردن موارد توافق برای تعیین تکلیف و اتخاذ تصمیم به دادگاه ارسال میکنند.
🔹مرحله دوم: دادگاه خانواده موارد توافق را بررسی و سعی در ایجاد سازش بین زن و شوهر میکنند. اگر سازش محقق نشد دادگاه به صدور گواهی عدم امکان سازش اقدام مکیند.
🔹مرحله سوم: مراجعه به دفتر رسمی ازدواج و طلاق میباشد.
🔹مرحله چهارم: باید گواهی عدم امکان سازش پس از قطعی شدن به وسیله دادگاه صادر کننده رای نخستین به دفترخانه رسمی ازدواج و طلاق ارسال شود.
🔹مرحله پنجم: زوجین باید حداکثر ظرف سه ماه گواهی عدم امکان سازش را به دفترخانه تسلیم کنند.
🔹مرحله ششم: اجرای صیغه طلاق با رعایت جهات شرعی در دفترخانه یا در محل دیگر با حضور سردفتر انجام میگیرد ماده ۳۷قانون حمایت خانواده
دو نوع ضمانت اجرا برای خودداری مرد از پرداخت نفقه وجود دارد، اول ضمانت اجرای حقوقی که در این صورت، هرگاه با وجود تمکین زن، شوهر از پرداخت نفقـه خودداری کند، زن میتواند با طرح دعوی حقوقی، محکومیت او را به پرداخت نفقه از دادگاه بخواهد؛ در این صورت، دادگاه حکم به پرداخت نفقه خواهد داد. اگر دادگاه حکم به پرداخت نفقه صادر کند و مرد واقعاً از پرداخت آن ناتوان باشد، زن این حق را دارد که در صورت تمایل، تقاضای طلاق کند.
+نکته دوم، ضمانت اجرای جزایی است. بر این اساس باید گفت: از آنجایی که نپرداختن نفقه در قانون، جرم محسوب میشود، زن میتواند با مراجعه به دادسرای عمومی، تعقیب جزایی شوهر را بخواهد که در این صورت با اثبات عدم پرداخت نفقه، مرد علاوه بر پرداخت نفقه به مجازات مقرر در قانون نیز محکوم خواهد شد.