بعد از فوت زوج، زوجه میتواند قبل از سایر وراث، مهریه خود را از ماترک متوفی استیفا کند و بعد از او ارث تقسیم می شود.
از آنجا که مهریه جزء دیون ممتازه است؛ بنابراین، زوجه می تواند پیش از سایر ورثه، دین خود را مطالبه کند.
بعد از فوت زوج، زوجه میتواند قبل از سایر وراث، مهریه خود را از ماترک متوفی استیفا کند و بعد از او ارث تقسیم می شود.
از آنجا که مهریه جزء دیون ممتازه است؛ بنابراین، زوجه می تواند پیش از سایر ورثه، دین خود را مطالبه کند.
گاهی با این سوال روبه رو می شویم که زوج با انکار وجود رابطه زوجیت از پرداخت نفقه و سایر حقوق مالی خودداری می کند، آیا چنین حقی دارد و چه بایستی کرد:
حال آنکه انکار رابطه زوجیت جرم است و مطابق قانون چنانچه زوج در مقابل دعوای زوجه نسبت به حقوق مالی اعم از مهریه، نفقه و سایر حقوق مالی رابطه زوجیت را انکار کند و بعد مشخص شود که آن انکار بیاساس و بی جهت بوده است، دادگاه رسیدگی کننده به دعوای مالی زوجه علاوه بر صدور حکم درباره حقوق مالی زوجه، زوج را به حبس تا 2 ماه یا پرداخت جزای نقدی محکوم می کند.
در خصوص تعهد پدر زوج در قبال پرداخت مهریه به زوجه از سوی پسرش، همان طور که می دانیم مهریه با تراضی طرفین تعیین می شود و اصولاً مسولیت پرداخت آن بر عهده شوهر است اما گاهی اوقات به لحاظ اینکه زوج با پدرش زندگی و نزد او کار می کند و یا به دلایل دیگر ممکن است پدر زوج پرداخت مهریه را تعهد کند که در این صورت با مطالبه مهریه و اعلام اعسار زوج نسبت به پرداخت مهریه زوجه حق رجوع به پدر زوج را دارد.
البته در این موارد چنانچه پدر زوج به صورت مستقل پرداخت مهریه را تعهد نموده باشد نیز می توان به او رجوع نمود و چنانچه هیچ گونه تعهدی نداشته باشد امکان مطالبه مهریه از پدر شوهر وجود ندارد.
زن می تواند در هر زمانی مهریه خود را مطالبه نماید. مهریه زن مطابق توافق طرفین که در سند ازدواج نوشته شده است، می تواند عندالمطالبه یا عندالاستطاعه باشد.
*عندالمطالبه به این معناست که زن می تواند مهریه خود را مطالبه کند و چنانچه مرد قدرت مالی پرداخت را نداشته باشد، می بایست این عدم توانایی را که به آن اعسار می گویند اثبات نماید.
*عندالاستطاعه به این معناست که زن می تواند مهریه خود را مطالبه کند اما باید ابتدائاً توانایی مالی مرد را در پرداخت که به آن ایسار می گویند اثبات نماید.
در مهریه عند الاستطاعه
اگر زن تقاضای مهریه نماید، این تکلیف بر عهده اوست که ثابت کند مرد از دارایی و اموال کافی جهت پرداخت مهریه برخوردار است، و بر عکس مرد در اینجا نیازی ندارد که برای دادگاه دلیل بیاورد که قادر به پرداخت مهریه نمی باشد. در این نوع مهریه این امتیاز برای مرد در نظر گرفته شده تا زن نتواند تحت هر شرایطی و هر زمانی که اراده کند با توسل به مهریه او را تحت فشار قرار دهد.
مهریه در صورت عندالمطالبه بودن برای زن حق حبس ایجاد می کند بدین معنا که زن در صورت عدم پرداخت مهریه از سوی مرد، می تواند حکم حبس برای همسرش بگیرد.
اما در صورتی که مهریه عندالاستطاعه باشد راهی برای زن به منظور گرفتن حق خود از مرد باقی نمی ماند.
وی با اشاره به دیگر اشکالات مهریه عندالاستطاعه، گفت: از اشکالات دیگر مهریه عندالاستطاعه لازم الاجرا نبودن آن است زیرا در صورت عدم پرداخت مهریه از سوی مرد، زن باید استطاعت مالی مرد را ثابت کند، در غیر این صورت نمی تواند حق مهریه خود را دریافت کند.
در طلاق توافقی می بایست نسبت به تمامی مسائل مالی زوجه اعم از مهریه، نفقه، اجرت المثل و… توافق حاصل گردد و همچنین نسبت به جهزیه، حضانت فرزندان، نفقه فرزندان، نحوه ملاقات فرزندان و… توافق نمود.
افزایش ثانوی مهریه قابل استناد نیست یعنی اینکه این مقدار جدید جزء مهریه نیست فقط یک تعهد است که عنوان و امتیاز مهریه را ندارد.
امکان یا عدمامکان کاهش یا افزایش میزان مهریه مسئلهای است که وکلا و حقوقدانان درباره آن اختلاف نظر دارند اما هیئت عمومی دیوان عدالت اداری رأیی را بر اساس نظر فقهای شورای نگهبان صادر و حداقل تکلیف دادگاهها را مشخص کرده است.
مهریه همزمان با انعقاد ازدواج در سند رسمی یا عقدنامه ثبت میشود. از مهمترین ویژگیهای این سند رسمی، لازم الاجرا بودن آن است؛ یعنی با درخواست زن از دفترخانه تنظیم سند ازدواج برای اجرای تعهدات آن، از جمله مهریه، میتوان بهعنوان مثال مال موضوع مهریه را از همسر (مرد) درخواست کرد و مراجعه به دادگاه برای این کار الزامی نیست.
طرح شکایت کیفری برای استرداد جهیزیه زن صحیح نیست.
برای استرداد جهیزیه خود، لازم است دادخواستی با موضوع استرداد جهیزیه تقدیم دادگاه عمومی محل نمایید.درصورتى که ارزش ریالى جهیزیه تا بیست میلیون ریال باشد، دعوى درشوراى حل اختلاف، قابل طرح است.
بعضى ازعزیزان، به اشتباه تصور مى فرمایند، جهیزیه امانت است وعدم استرداد آن، خیانت درامانت و قابل تعقیب کیفرى است، در صورتى که این موضوع حقوقى و در صلاحیت شورا و یا دادگاه مى باشد.
راه هاى اثبات:
١- لیست جهیزیه که به امضاء زوج رسیده باشد.
٢-درصورت عدم وجودلیست، شهادت شهود.
هرگاه زن از مرد تمکین نکند و مرد این موضوع را در دادگاه صالح به اثبات رسانده باشد می تواند نفقه پرداخت نکند، البته این موضوع تا زمانی صادق خواهد بود که زن در حال نشوز باشد و اگر زن تمکین نماید مستحق نفقه خواهد بود.
هر چند در عرف جهیزیه از طرف زن تهیه می گردد ولیکن این وظیفه را قانون بر عهده مرد گذاشته است و از این رو با توجه به عرف مناطق مختلف این موضوع نیز به صورت رویه ثابتی وجود ندارد و چنانچه جهیزیه از زن باشد از طرق زیر قابل اثبات است و همچنین بالعکس:
1- در زمان عروسی و به اصطلاح جهیزیه برون، لیستی تهیه و به امضاء طرفین و شهود میرسد که معروف به سیاهه می باشد.
2- ارائه برگ خرید از سوی هر یک از طرفین.
3- شهادت شهود.
4- اقرار هر یک از طرفین.
در صورت اختلاف دادگاه با توجه به دلائل ابرازی تصمیم مقتضی را اخذ خواهد نمود.
در عقدنامه در خصوص مهریه 2 عنوان وجود دارد بدین شرح که:
1- مهریه، عندالمطالبه به معنی اینکه زن می تواند در هر زمان و هر مکان و تحت هر شرایطی مهریه خود را از مرد مطالبه نماید.
2- مهریه، عندالاستطاعه به معنی اینکه زن می تواند مهریه خود را از مرد مطالبه نماید البته مشروط به اینکه مرد دارای اموال بوده و یا توانایی پرداخت مهریه را داشته باشد.
این سئوال را به نحو دیگری نیز پرسیده شده است که همسرم پس از جدایی و مطالبه مهریه ازدواج نموده آیا حقیقت دارد که دیگر نباید مهریه وی را چون ازدواج نموده است پرداخت نمایم..؟
مهریه، دین و بدهی زوج است و تا زمانی که آن را به صورت کامل پرداخت نکرده یا زوجه به وی نبخشیده است پا برجا خواهد بود، به زبان ساده ازدواج مجدد همسر سابق هیچ ربطی به دریافت مهریه ندارد و حتی اگر اعسار شما ثابت و قسط بندی هم شده باشد همچنان باید اقساط تا استهلاک کامل پرداخت شود در غیر این صورت زن حق جلب شوهر سابق خود را تا میزان 110 عدد سکه بهار آزادی خواهد داشت.
این امکان وجود دارد که خانمی سه بار ازدواج کرده باشد و از هر سه شوهر سابق خود مهریه به صورت اقساط دریافت نماید بدون اینکه این موضوع قابل ایراد باشد.
مواردی که اقامتگاه زن اقامتگاه شوهر نیست بدین شرح است:
1- اقامتگاه زنی که شوهر او اقامتگاه معلومی ندارد، مرکز مهم امور خود زن است.
2- اقامتگاه زنی که با رضایت شوهرخود مسکن جدا اختیار کرده است، مرکز مهم امور خود زن است.
3- اقامتگاه زنی که با اجازه دادگاه مسکن علیحده «جدا» اختیار کرده است، مرکز مهم امور خود زن است.
4- اقامتگاه زن محجور «دیوانه - غیر بالغ»، اقامتگاه ولی یا قیم او است.
5- اقامتگاه زنی که شوهر او محجور «دیوانه - غیربالغ» است، مرکز مهم امور خود زن است.
اقامتگاه زن ناشزه همچنان اقامتگاه شوهر او می باشد، چراکه نشوز عملی غیرقانونی است و به دلیل نشوز این امتیاز به زن ناشزه داده نمی شود که اقامتگاه او هم از شوهرش جدا شود البته به یاد داشته باشید نشوز زن می بایست در دادگاه صالح به اثبات برسد در غیر اینصورت در قانون حمایت خانواده جدید به زن این حق داده شده است در محل اقامت خود اقامه دعوا نماید که می تواند متفاوت از اقامتگاه همسر وی باشد و دادگاه مکلف است مکانی را که زن اقامتگاه خود معرفی می نماید بپذیرد.
ملاک تعیین نفقه زوجه وضعیت خانوادگی و میزان تحصیلات و محل زندگی و مواردی از این قبیل می باشد که توسط کارشناس رسمی دادگستری تعیین می شود و ملاک ثابت و مشخص و میزان نفقه نیز با این اوصاف مسلماً ثابت و مشخص نیست و به نظر کارشناس بستگی دارد و چنانچه نظر کارشناس مورد قبول هر یک از طرفین نباشد می توانند بدان اعتراض نمایند و موضوع به هیأت کارشناسی ارجاع می گردد.
مطابق ماده 53 قانون حمایت خانواده که به صورت کلی در خصوص نفقه و افراد واجب النفقه که زن و فرزندان و... شامل می شود آورده است: «هر شخصی با داشتن توان مالی از پرداخت نفقه زن و دیگر افراد واجب النفقه خودداری نماید به حبس بیش از 6 ماه تا 2 سال محکوم خواهد شد»
نکته: عبارت فوق عین ماده نبوده و خلاصه از ماده مذکور می باشد.
چنانچه زوجین درطلاق توافقی درباره ملاقات و حضانت فرزندان و مهریه و جهیزیه و مانند آن به توافق برسند و در متن رای طلاق توافقی از سوی دادگاه توافقات مذکور گنجانده شود و صیغه طلاق نیز بین آنان جاری شود ولی یکی از طرفین از انجام توافقات خودداری نماید آیا دادگاه می تواند مبادرت به صدور اجرائیه در این موارد نماید یا اینکه انجام توافق های مندرج در رای طلاق توافقی نیاز به دادخواست جداگانه دارد؟
نظریه شماره 603/93/7 مورخ 1393/03/18
پس از صدور گواهی عدم امکان سازش بر اساس توافق زوجین و جاری شدن صیغه طلاق فیمابین آن ها، در صورتی که یکی از طرفین از انجام توافقات مندرج در گواهی مورد نظر خودداری نماید، طرف ذی نفع می تواند تقاضای صدور اجرائیه به منظور اجرای تعهدات مالی «مانند مهریه» و یا غیرمالی «مثل حضانت» را وفق مفاد گواهی عدم امکان سازش از دادگاه صادرکننده آن، بنماید. تصریح ذیل ماده ۲۹ قانون حمایت خانواده مصوب 1391 به این امر راجع به امور مالی، صرفاً از این جهت است که در این ماده، ثبت طلاق موکول به تأدیه حقوقی مالی زوجه شده است و متعاقب آن اعلام گردیده که هرگاه زن بدون دریافت حقوق مذکور به ثبت طلاق رضایت دهد، می تواند پس از ثبت طلاق برای دریافت این حقوق از طریق اجرای احکام دادگستری مطابق مقررات مربوط اقدام کند. بنابراین به معنای انحصار حکم «امکان صدور اجرائیه» به حقوق مالی نمی باشد.
در کل داوری در تمام مراحل طلاق لازم و ضروری می باشد و وظیفه آنان ایجاد سازش و عدل است و حکم طلاق تنها بر عهده حاکم است نه اشخاص عادی.
زن می تواند در هر شرایطی مهریه را از دادگاه درخواست کند و اقدام به اجرای آن کند. اما اگر بدون داشتن حق طلاق درخواست طلاق دهد باید از یک سری شرط و شروط محقق شود.
در کل حق طلاق با خواسته و اراده مرد است و نیازی به دلیل موجه نیست و در صورت اثبات بیماری حق و حقوق او از بین نمی رود. اما اگر زوجه به بیماری صعب العلاج یا بیماری روانی دچار باشد و درخواست طلاق به دلیل بیماری روانی همسر باشد، با پرداخت حق و حقوق مالی و شرایطی که در قانون مقرر شده است می تواند زوجه را از طریق دادگاه طلاق دهد.