در دعوی خلع ید فقط اشخاص ذینفع یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی این حق را دارد که طرح دعوی کند.
در دعوی خلع ید فقط اشخاص ذینفع یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی این حق را دارد که طرح دعوی کند.
همان طور که در ماده 170 آمده است:
در تصرف عدوانی نیاز نیست شاکی مالک باشد
بلکه مستاجر، مباشر، خادم، رعیت، کارگر و هر کس به نمایندگی یا به امانت مال غیر را متصرف است، این توانایی را دارد که به قائم مقامی مالک طرح دعوی کند.
فروش ملک مشاع باید با رضایت همهی مالکان انجام شود.
مجوز فروش ملک مشاع از طریق دادگاه صادر میشود و بدون این مجوز امکان فروختن ملک مشاع وجود ندارد.از این رو هر یک از شرکاء می توانند به دادگاه مراجعه کنند و برای فروش ملک مشاع اقدام کنند.
گاهی ممکن است در برخی موارد شخصی ملکی را نزد بانک یا فردی در رهن بگذارد و بعد از آن که دین خود را پرداخت کرد، آن کسی که مال نزد او به رهن گذاشته شده است اقدام به فک رهن نکند.
در چنین وضعیتی راهن باید علیه مرتهن اقامه دعوای ” الزام به فک رهن ” کند.
در این صورت ید مرتهن از حالت امانی به ضمانی تبدیل می شود و راهن نیز میتواند دادخواستی تحت عنوان «الزام به فک رهن» و پرداخت اجرت المثل ایام عدم فک رهن تنظیم کند.
دردعوای تصرف، شخص با اثبات سابقهی تصرف خود از طریق ارائه یک قرارداد و یا یک سند رسمی اعلام می کند که ملک بدون رضایت او از تصرف وی خارج شده است.
دعوای تصرف عدوانی با دعوای خلع ید متفاوت است.
در تصرف عدوانی نیازی نیست که مالکیت خواهان به اثبات برسد و تنها مساله مهم اثبات سابقه تصرف است ولی در دعوای خلع ید خواهان باید مالکیت خود را نسبت به ملک اثبات کند.
ممکن است شخصی بدون آن که ملک را تصرف کند مانع استفاده مالک از آن شود.
در این حالت برای اقامه دعوای رفع مزاحمت و ممانعت از حق، مالک باید سندی داشته باشد که نشان دهنده مالکیت و سابقه تصرف وی باشد. وسپس طرح دعوای ” رفع مزاحمت و ممانعت از حق” کنددر این نوع از دعاوی ممکن است قاضی با صدور دستور موقت از ورود ضرر و زیان بیشتر جلوگیری کند.
در صورتی که فروشنده یا به طور کلی انتقال دهنده ملک ، سند رسمی را تنظیم نکند، شحصی که ملک به او منتقل شده باید برای تنظیم سند طرح دعوای “الزام به تنظیم سند ” کند.
اگر ملکی که دارای سند رسمی می باشد تصرف گردد، مالک می تواند برای تخلیه ملک در دادگاه دعوای خلع ید مطرح کند.
توجه داشته باشید که طرح دعوای خلع ید در صورتی امکان پذیر است که خواهان ، سند رسمی مالکیت داشته باشد
اگر ملک ثبت نشده باشد و فاقد سند باشد در ابتدا مالک باید مالکیت خود را ثابت کند.
گاهی در فاصله معامله و تنظیم سند رسمی ارزش ملک افزایش می یابد و فروشنده به همین دلیل در تحویل ملک تعلل میکند.
اگر در مبایعه نامه تاریخ مشخص برای تحویل ملک به خریدار تعیین گردد فروشنده موظف است در همان تاریخ تعیین شده ملک را به خریدار تحویل دهد. در غیر اینصورت خریدار می تواند “دعاوی الزام به تحویل ملک “مطرح کند.
دستور تخلیه فوری تنها از طریق شورا حل اختلاف در زمانی که مدت قرارداد اجاره تمام شده باشد صادر می گردد.
لذا مالک جهت تخلیه قبل از موعد قرار داد باید از طریق دادگاه تقاضای فسخ قرارداد و صدور حکم تخلیه کند این امر عموما بیش از شش ماه طول می کشد ، لذا پیشنهاد می شود مالک تا پایان مدت اجاره صبر کند و سپس از طریق شورا حل اختلاف درخواست صدور دستور تخلیه فوری کند.
طبق قانون امور حسبی بدهی های مالی و زمان دار شخص فوت شده بعد از وفات حال می شود . یعنی در واقه کسانی که از شخص متوفی طلب دارند میتوانند بلا فاصله بعد از فوت ایشان طلب خود را مطالبه کنند . ورثه ی بدهکار نمی توانند به بهانه نرسیدن موئد طلب از پرداخت آن سر باز زنند.
علی رغم تصور عموم بعد از فوت پدر، حضانت و نگهداری فرزندان با مادر است نه پدر بزرگ و مادر بزرگ و یا جد پدری و این حق حتی در صورت ازدواج مجدد مادر هم از بین نمی رود مگردر صورت ثبوت موارد سلب حضانت .
از پدر مادری که اورا به سرپرستی گرفته اند ارثی نمی برد.
طبق ماده 1107قانون مدنی که به تعریف نفقه پرداخته است، تامین اثاثیه منزل بخشی از نفقه زن محسوب می شود. لذا زنان در تامین اثاثیه منزل هیچ تکلیف و وظیفه قانونی ندارند .
ابتدا سهم فرزندان متوفی را با فرض زندهبودن فرزندان حساب شده و سپس سهم هر فرزند به نوههای متوفّی داده میشود. در این مورد هم نوههای پسر دو برابر نوههای دختر ارث میبرند.
اگر شخص فوت شده تنها یک دختر داشته باشد به همراه پدر یا مادر و یا همسر، سهم هر یک از آنها که در اینجا بهصورت کسر است، داده میشود: دختر یکدوم، پدر یا مادر یکششم و همسر اگر زن باشد یکهشتم و اگر شوهر باشد یکچهارم ارث میبرد. در این مورد چون مجموع کسرها از ۱ بیشتر میشود، از سهم دختر کم میشود.
دختران دوسوم ارث را بین خود به تساوی تقسیم میکنند و پدر و مادر هر کدام یکششم ارث میبرند. اما اگر فقط یکی از پدر یا مادر زنده باشند، مجموع کسرها، یعنی دوسوم و یکششم، کل ارث را در بر نمیگیرد و در نتیجه مابقی ارث باید به همین افراد به همین نسبت تقسیم گردد.
اگر همسر متوفی در کنار فرزندان زنده باشد و یا یکی از پدر و مادر وی هم زنده باشند، ابتدا سهم اینها(یعنی همه به جز فرزندان) که بهصورت کسر است، داده میشود: شوهر یکچهارم و زن یکهشتم، پدر یا مادر هم یکششم و سپس مابقی ارث، به نحوی که در مورد ۵ گفته شد بین فرزندان تقسیم میگردد.