حق کسب و پیشه حاصل دسترنج مستاجر ملک تجاری است به واسطه زحمتی که کشیده در جذب مشتری و شهرت ملک تجاری، اما بحث سرقفلی این گونه نیست و مبلغی است که به هر علت مثل حق تقدم به موجر پرداخت می شود و در پایان قابل مطالبه و استرداد است.
حق کسب و پیشه حاصل دسترنج مستاجر ملک تجاری است به واسطه زحمتی که کشیده در جذب مشتری و شهرت ملک تجاری، اما بحث سرقفلی این گونه نیست و مبلغی است که به هر علت مثل حق تقدم به موجر پرداخت می شود و در پایان قابل مطالبه و استرداد است.
بله، حق کسب و پیشه حق مالی است که به ارث می رسد و در باید توسط موجر به وراث مستاجر پرداخت شود.
با اینکه سر قفلی جایگزین این نهاد شده است اما همچنان مواد حق کسب و پیشه در اجاره های قبل از سال ۷۶ پا بر جاست.
در اجاره های مشمول سال ۵۶ با پرداخت اجاره بها قبل از مواعد گفته شده در دفترخانه یا دادگاه می توان از تخلیه جلوگیری کرد.
عدم پرداخت موجر می تواند با ابلاغ اخطاریه و اظهار نامه مقدمه تخلیه را فراهم کند.
وی مکلف است در موعد مقرر مبالغ را پرداخت کند در غیر این صورت ضمانت اجرای تخلیه وی را تهدید خواهد کرد.
بر خلاف قواعد عام اصل بر این است که مستاجر مشمول سال ۵۶ حق انتقال به غیر ندارد.
در این صورت مستاجر یا متصرف به جای تمام حق کسب و پیشه مستحق نصف حق کسب و پیشه خواهد بود.
اگر به موجب اجاره نامه مجاز به انتقال باشد با به حکم دادگاه مجوز انتقال داشته باشد باید با سند رسمی باشد ولی اگر مالک خود رضایت بدهد در این صورت یند رسمی الزامی ندارد و شرط صحت محسوب نمی شود.
به موجب قوانین خاص، دیگر اراضی موات قابل تملک نیستند و نمی توان با احیا آن را به مالکیت خود در آورد. قانون لغو مالکیت اراضی و قانون زمین شهری در این باب قابل اشاره هستند.
اموال گمشده در مواردی خاص، آب ها، شکار، دفینه، معادن در قانون از مباحات هستند اما به موجب قوانین خاص این موارد دیگر خاصیت خود را از دست داده اند.
به زبان ساده مال خود کردن و تملک کردن مالی است که مالک خاصی ندارد و متعلق به جامعه هم نمی باشد.
برای حیازت مباحات (به دست آوردن اموال بی مالک) لازم است شرایطی برای تحقق آن وجود داشته باشد از جمله این که مال مورد نظر باید منقول یا قابل جا به جایی باشد و زمین خود بحث دیگری دارد تحت عنوان احیای اراضی موات،
شرط دیگر این که آن مال، مالک نداشته باشد. حال ممکن است از ابتدا بدون مالک باشد مانند ماهی های دریا یا ابتدا مالک داشته اما مالک از آن اعراض کرده (روی برگردانده) و آن را نمی خواهد و دور انداخته است.
در قانون مدنی در ماده ۱۴۶ حیازت اینگونه تعریف شده که با توجه به مطالب بالا فهم آن ساده تر خواهد بود.
ماده ۱۴۶ قانون مدنی: مقصود از حیازت، تصرف و وضع ید است یا مهیا کردن وسایل تصرف و استیلا.
در ماده ۱۴۷ راه مالک شدن را مقرر می کند که مطابق آن:
ماده ۱۴۷ قانون مدنی: هر کس مال مباحی را با رعایت قوانین مربوطه به آن حیازت کند؛ مالک آن میشود.
حیازت به معنای جمع کردن و گردن آوردن هر چیزی است. به معنای ساده تر می توان گفت به دست آوردن هم قابل ذکر است. مانند حیازت شی قیمتی در دریا، صید ماهی، شکار کردن، پیدا کردن مالی که مالک آن را دور انداخته (اعراض) و…
از طرف دیگر مباحات هم جمع مباح به معنای اموالی ست که مالک ندارند و می توان آن را به مالکیت خود در آورد.
در حال حاضر قوانین خاص وسعت حیازت را محدود کرده اند.
برای مثال قوانینی در مورد شکار و … وجود دارد که بحث حیازت مباحات را محدود کرده اند.
در مواردی لازم نیست که ما ابتدا طرح دعوای الزام کنیم که می توانیم مستقیما آن قرارداد را فسخ کنیم.
مثل آنکه در قرارداد شرط شده باشد که فرد ضامن بدهد اما تخلف کند یا آنکه شرط شده رهن بدهد و تخلف کرده همچنین درباره شروطی که ضمن اجاره انجام می شود نیز مستقیما می توان قرارداد را فسخ کرد.
موارد مانند شرط دادن ضامن، شرط دادن رهن و شروط ضمن عقد اجاره مستقیما در صورت تخلف قابل فسخ هستند.
تنها در موارد استثنایی ممکن است همچنین اگر در قرارداد شرط بشود نیز این امر ممکن خواهد بود.
اگر در قرارداد شرطی خلاف پیش بینی نشده باشد؛ ابتدا باید طرح دعوای الزام را از دادگاه درخواست کرد و سپس در صورت اجرا نکردن آن قرارداد را فسخ کرد.
اگر در طبقات یک و دو هیچ فردی از متوفی در قید حیات نباشد نوبت به طبقه ۳ خواهد رسید همچنان که گفتیم شامل عمو، عمه ، دایی و خاله است که ما قصد داریم ارث عمو را بررسی کنیم.
نکته ای دیگر که باید گفته شود این است که اگر ایشان هم نباشند فرزندان آنان جانشین می شود مثلا پسر عمو و… ارث می برند.
باید توجه داشت اگر متوفی هم عمو ابوینی داشته باشد هم عموی ابی (یعنی عمویی که از طرف پدر فقط مشترک است با پدر متوفی) عموی ابی ارث نخواهد برد.
در قاعده ای کلی باید بدانیم تا زمانی که بستگان ابوینی (پدر و مادر مشترک) هستند بستگان ابی ارث نمی برند مگر در نبود آن ها.