درخواست یا دادخواست دستور فروش ملک مشاع در دادگاهی قابل طرح است که ملک در حوزه آن قرار داشته باشد.
درخواست یا دادخواست دستور فروش ملک مشاع در دادگاهی قابل طرح است که ملک در حوزه آن قرار داشته باشد.
با دریافت درخواست ملک مشاعی، دادگاه به استناد ماده ۴ قانون افراز و فروش املاک مشاع و ماده 9 آیین نامه قانون افراز و فروش املاک مشاع، دستور فروش ملک مشاعی را صادر می نماید. سپس دستور فروش به اجرای احکام اعلام می شود.
هر کدام از شرکاء که خواهان فروش ملک مشاع باشند، می توانند به طرفیت دیگر شرکاء، درخواست فروش ملک مشاع را به دادگاه ارائه نمایند. البته درخواست را باید ابتدا در دفتر خدمات الکترونیک به ثبت رسانید.
درخواست یا دادخواست دستور فروش ملک مشاع عنوان درخواستی است که شریک مشاعی در صورت عدم توافق شریک یا شرکاء دیگر جهت فروش ملک مشاع غیر قابل افراز، به دادگاه ارائه می دهد. به عبارت روشن تر اگر ملکی قابل افراز نباشد بعد از آنکه گواهی عدم افراز از سوی دادگاه یا اداره ثبت صادر و قطعی شد، هر کدام از مالکین مشاعی ملک می تواند بدون نیاز به تنظیم دادخواست و هزینه دادرسی صرفاً درخواست فروش ملک مشاع را تقدیم دادگاه نماید.
باید توجه داشت اگر ملک در بازداشت و یا توقیف باشد، درخواست دستور فروش ملک مشاع قابلیت استماع نخواهد داشت.
اگر دادگاه اقدام به صدور دستور نمود، امکان اعتراض به دستور فروش ملک مشاع وجود ندارد. اما اگر به دلایلی دستور فروش صادر نگردید، می توان دوباره درخواست جدید را مطرح نمود.
در صورتی که بنا بر تصمیم واحد ثبتی ملک غیرقابل افراز تشخیص داده شود ، گواهینامه ای به متقاضی تسلیم می شود که در آن غیر قابل افراز بودن ملک اعلام می گردد . این اعلام می تواند ملاک اقدام برای دستور فروش ملک مشاع باشد.
همانطور که بیان شد گاهی امکان افراز در عمل وجود ندارد مثل آپارتمان که به شکل مشاع در مالکیت چند نفر است. گاهی نیز ممکن است قانون به هر دلیل تقسیم ملک را ممنوع کرده باشد. به این نوع ملک، ملک غیر قابل افراز گفته می شود. اینگونه املاک قابلیت پیگیری برای اخذ دستور فروش را پیدا می کنند.
اگر افراز با رضایت مالکین باشد عملیات افراز در اداره ثبت انجام می پدیرد. اما اگر توافق در این رابطه وجود نداشته باشد عملیات افراز به دستور دادگاه انجام خواهد گرفت.
اگر افراز با رضایت مالکین باشد عملیات افراز در اداره ثبت انجام می پدیرد. اما اگر توافق در این رابطه وجود نداشته باشد عملیات افراز به دستور دادگاه انجام خواهد گرفت.
1.مراجعه خریدار یا خریداران ملک مشاعی به دفتر خدمات الکترونیک قضایی
2.ثبت نام ثنا
3.همراه داشتن مدارک از جمله مدارک خرید زمین و مدارک هویتی شامل کارت ملی و شناسنامه
4.تکمیل فرم تعیین ارزش منطقه ای ملک
5.پرداخت هزینه دادرسی
6.انتظار برای تعیین شعبه رسیدگی کننده و ابلاغ زمان رسیدگی به پرونده
بهترین مدل قرارداد عاملیت این است که یکطرف کار دولت باشد. این قرارداد در رشتهها و کارهای مختلف کاربرد دارد و سود زیادی را نصیب آنها میکند. این قرارداد در رشتههای زیر بیشتر مورداستفاده قرار میگیرد: «ساختمان، کامپیوتر، صادرات و واردات، حملونقل، اکتشاف و استخراج نفت، پخش کالاهای انحصاری دولت و…»
۱. باید شرایط صحت عقد محقق باشد.
۲. صلاحیت دستگاه اداری و مقام اداری باید محرز باشد
۳. تضمین مناسب دریافت کند.
مورد اول و دوم که معلوم است اما درباره دریافت تضمین چند مورد را باید در نظر داشت. بههرحال وقتی یکطرف ماجرا دولت باشد دستگاههای مختلف ملزم به رعایت یکسری از مسائل میشوند. یکی از این مسائل دریافت تضمین است، تضمینی که انجام کار به نحو احسن را صددرصدی میکند.
رابطه این دو باهم مثل وکیل و موکل است؛ یعنی عامل به وکالت از اصیل یکی از سه کار را انجام میدهد:
۱. کالاهای متعلق به وی را میفروشد.
۲. مطالبات اصیل یا آمر را میگیرد.
۳. قبل از آنکه زمان پرداختها برسد بخشی از مبلغ بدهی را به طلبکار یا همان اصیل میدهد و زمانی که وقت دریافت طلب رسید سراغ بدهکار میرود و همه پول را از آنها میگیرد.
دو طرف. اول کسی که کار را سفارش میدهد. دوم کسی که کار را قبول میکند. گروه اول اصیل و گروه دوم عامل نام دارند. بهاینترتیب که عاملان، طلبهای فروشندگان کالا را از خریداران جمعآوری میکنند و فروشندهای که این وظیفه را به عامل محول میکند، اصیل نامیده میشود.
قرارداد عاملیت یکی از اقسام مهم قراردادهای اداری است و البته قراردادی را اداری میگویند که دستکم یکطرف آن ادارهای از ادارههای عمومی باشد. این را هم به خاطر داشته باشید که در اصطلاح حقوق اداری، کارمند دولت را عامل میگویند.
در این قرارداد شخص یا اشخاص معینی کارهایی را که سازمانی معلوم به آنها سپرده است انجام میدهند؛ یعنی سازمان کاری را در قبال پول معلومی به افرادی میسپارد. این افراد را عامل و پولی که ردوبدل میشوند را حقالعملکاری مینامند.
کارهایی مورد جعاله قرار می گیرند که شرایط زیر را داشته باشند.
۱- کار مورد جعاله، حلال و مشروع باشد. چرا که جعاله بر انجام کارهای حرام مثل زنا باطل است.
۲- کار، غرض و منفعت قابل توجه عقلایی داشته باشد، بنابراین قرارداد جعاله بر انجام کارهای عبث و بیهوده از قبیل کشیدن تمام آب چاه یا رفتن به اماکن خطرناک و تاریک صحیح نیست.
۳- عمل مورد جعاله از کارهای واجب بر جاعل نباشد. به عنوان مثال، جاعل بگوید هر کسی نماز ظهر و عصر مرا بخواند، مبلغی مشخص به او می دهم که در این صورت جعاله باطل است.
در جعاله، ایجاب از طرف جاعل بوده و به صورت عام یا خاص است. در ایجاب عام، همواره این امر مفروض است که التزام به پرداخت عوض یا اجرت، در مقابل اولین کسی است که عمل را انجام داده است. قبول در جعاله ممکن است صریح یا ضمنی باشد، همان طور که در جعاله عام چنین است.
در جعاله، عامل زمانی مستحق اجرت است که جاعل درخواست انجام کاری کند. به عنوان مثال، جاعل بگوید هر کسی گمشده ی مرا یافت، به او این مبلغ را پرداخت خواهم کرد.
بنابراین اگر گمشده قبل از درخواست جاعل در دست کسی باشد، بر او لازم است که آن را تحویل صاحبش بدهد و مستحق عوض هم نیست.همچنین عامل زمانی مستحق دریافت مزد است که کار درخواستی را به اتمام برساند.
در صورتی که در عقد جعاله، عامل مشخصی مورد خطاب باشد و قرارداد جعاله با او بسته شود، اگر شخص دیگری غیر از عامل مشخص شده، کار مورد نظر را انجام دهد، این فرد مستحق اجرت نیست.
چرا که طرف عقد نبوده و جاعل تعهدی نسبت به او ندارد. در این صورت، عامل معین نیز به دلیل اینکه کاری انجام نداده، مستحق اجرت نخواهد بود.
۱- جاعل
کسی که انجام کاری را درخواست میکند.
۲- عامل
کسی که کار درخواستی را انجام میدهد.
۳- جُعل
عوض و مزد را میگویند.
شرط است که جاعل باید بالغ و عاقل باشد و حاکم شرع او را از تصرف در اموالش منع نکرده باشد اما در خصوص عامل، وجود این شروط، ضروری نیست.
در جعاله عام، هدف جاعل، رسیدن به مقصود خود است و برای او فرقی ندارد که کار مورد نظر توسط چه کسی انجام شود. به عنوان مثال، میگوید که هر کس فلان کار را انجام دهد، به او مبلغی مشخص پاداش میدهم.
قرارداد جعاله یک نوع عقد و از جمله عقود معین است و جاعل با خواندن صیغه ای خود را ملزم میکند که در صورت انجام شدن کاری مشخص برای او از سوی دیگری، این شخص مستحق مزد و عوض است.
به عنوان مثال، فردی که یک راس دام خود را گم کرده است، اعلام میکند که هر کس حیوان گمشده او را پیدا کرد، مبلغی مشخص دریافت میکند.
در جعاله خاص، ایجاب برای شخص معین است و طرف خطاب، یک یا چند نفر خاص هستند. مثل این که پدر به فرزند خود بگوید که اگر فلان مساله را حل کنی، مبلغی مشخص به تو خواهم داد.
جعاله در لغت به معنای مزدی است که در برابر انجام کاری قرار داده میشود و در اصطلاح فقها، صیغهای است که ثمره آن به دست آوردن منفعتی در برابر عوض است. البته برای انعقاد قرارداد جعاله شرط نیست که کارمزد معلوم باشد.
از جعاله، تعاریف دیگری نیز صورت گرفته است که بر اساس یکی از تعاریف فقها، ملتزم شدن جاعل به دادن عوض در قبال عملی که حلال و مقصود عقلا است، جعاله نامیده میشود.
با پایان یافتن مدت معمولا اجارهدهنده از مستاجر میخواهد ملک را تخلیه کند.
اگر ملک با رضایت تخلیه شد که مشکلی پیش نمیآید اما گاهی ممکن است اختلافاتی در زمان تخلیه ملک به وجود بیاید که در این مقاله به بررسی راه حل قانونی برای تخلیه ملک ( حکم تخلیه مستاجر ) خواهیم پرداخت.
برای اینکه درخواست تخلیه ملک از سوی موجر وجاهت قانونی داشته باشد باید:
.یا مدت اجاره منقضی شده باشد.
.یا مستاجر بیش از سه ماه مبلغ اجاره را پرداخت نکرده باشد.
.یا اینکه کاری برخلاف قرارداد اجاره انجام داده باشد.
.در این صورت میتوانید خطاب به شورای حل اختلاف محل ملکتان درخواست صدور حکم تخلیه مستاجر بنویسید.