⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖بابیش از8سال سابقه حقوقی

۴۱۲ مطلب با موضوع «مطالب اصول فقه» ثبت شده است

قیاس مساوی.

قیاسی است که در آن، مناط حکم (علت حکم) در اصل و فرع در یک مرتبه است.

۰۶ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قیاس منصوص العله.

در این نوع قیاس، شارع علت و فلسفه حکم را بیان می‌کند و جائى براى اجتهاد شخصى باقى نمی‌ماند. مثلاً اگر گفته شد: الخمر حرام لانه مسکر؛ علت حرمت خمر به دنبال حکم آمده است، به همین جهت آن را منصوص العله می‌گویند. حال اگر حکم شراب کشمش را ندانیم؛ قیاس می‌کنیم و می‌گوییم : همان گونه که خمر (شراب انگور) به خاطر مست کننده بودنش حرام است، شراب کشمش هم به خاطر مست کننده بودنش حرام است. این قیاس ما منصوص العله است؛ زیرا علتِ حکمِ اصل (یعنی مست کننده بودن) بیان شده است.

۰۶ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مثال برای تخصیص در قران.

به آیه 228 سوره بقره دقت نمایید : وَ الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوء. در این آیه «المطلقات» عام است و حکم شده که زنان مطلّقه؛ سه حیض عده نگه دارند. اما نمی‌توان تنها با استناد به این آیه حکم صادر کرد؛ چراکه دو آیه دیگر با این آیه پیوند معنایی دارند و آن را تخصیص زده‌اند. بر اساس یکی از این دو آیه، زنان مطلّقه پیش از مباشرت عده ندارند: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحا جَمِیلاً» (احزاب: 49) و بر اساس آیه دیگر، پایان عده زنان باردار، زمان وضع حملشان می‌باشد که ممکن است زمانی کمتر از سه حیض یا بیشتر از آن باشد: «وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ یضَعْنَ حَمْلَهُن.» (طلاق: 4).

۰۶ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مثال برای تخصیص در قانون: .

مثال برای تخصیص در قانون:
مثال : ماده 174 قانون مجازات اسلاممی سابق : شرابخوار هشتاد شلاق می خورد.
تبصره ماده 174 ق . م . 1 ، مقرر می‌دارد: غیر مسلمان فقط در صورت تظاهر به شرب مسکر به هشتاد تازیانه محکوم می‌شود.

۰۶ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اگر چند کلمه در ماده‌ای در کنار هم نوشته شود: .

1ـ اگر منظور از آن کلمات، همۀ آنها با هم باشد؛ به این حالت دلالت مطابقی می‌گوییم.
2ـ اگر منظور از آن کلمات، یکی یا برخی از آن کلمات باشد؛ به این حالت دلالت تضمنی می‌گوییم.
 
مثال اول: عاقد باید عاقل، بالغ، مختار و قاصد باشد.
این مثال دلالت مطابقی است، زیرا عاقد باید همه این شرایط را با هم داشته باشد.
یعنی، در این مثال برای عاقد تمام این شروط لازم است؛ لذا می‌گوییم این ماده دارای دلالت مطابقی است.
 
مثال دوم: نکاح دختر باکره منوط به اجازه پدر یا جد پدری اوست.
چون در این مثال، منظور از پدر و جد پدری هر دوی آنها باهم نیست، بلکه اگر یکی از این دو نفر هم اذن بدهد نکاح محقق می‌شود، درنتیجه این مثال، مثالی برای دلالت تضمنی است.

+ برای مطالعه کلیه کلیدواژه‌های مورد نیاز برای تست زنی، رجوع شود به کتاب: کلیدواژه‌های اصول فقه دانشگاهی


+ تالیف: استاد روحانی
+ با مقدمه: استاد شب خیز


=این کتاب اکنون در کلیه‌ی کتاب فروشی های حقوقی کشور موجود است

۰۱ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

هنگامی که قانون‌گذار شرایط و موارد یک چیز را بیان می‌کند، آن ماده نص می‌باشد. .

مثال اول: ماده 190 قانون مدنی:
شرایط صحت معاملات عبارتند از:
1. قصد و رضا 2. اهلیت 3. جهت مشروع 4. موضوع معین
بیان «شرایط صحت معاملات» در این ماده نشان دهنده نص بودن این ماده می‌باشد.
 
مثال دوم: ماده ۹۷۹ قانون مدنی:
اشخاصی که دارای شرایط ذیل باشند می‌توانند تابعیت ایران را تحصیل کنند:
۱ـ به سن هجده سال تمام رسیده باشند؛
۲ـ پنج سال اعم از متوالی یا متناوب در ایران ساکن بوده باشند؛
۳ـ فراری از خدمت نظامی نباشند؛
۴ـ در هیچ مملکتی به جنحۀ مهم یا جنایت غیرسیاسی محکوم نشده باشند.
در مورد فقرۀ دوم این ماده مدت اقامت در خارجه برای خدمت دولت ایران در حکم اقامت در خاک ایران است.
در این ماده، شرایط یک چیز بیان شده است؛ پس می‌گوییم نص است.


 برای مطالعه کلیه کلیدواژه‌های مورد نیاز برای تست زنی، رجوع شود به کتاب: کلیدواژه‌های اصول فقه دانشگاهی


+ تالیف: استاد روحانی
+ با مقدمه: استاد شب خیز

۰۱ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دو نکته در مورد «نص»:.

نکته_اول : عددی که میزان و مقدار دقیق چیزی را معیّن می‌کند، «نص» محسوب می‌شود.

مثال‌اوّل: ماده 236 قانون‌مجازات‌اسلامی‌مصوّب 1392: حدّ تفخیذ صد شلاق می‌باشد.
عدد «صد» در اینجا نص است، زیرا میزانِ دقیق مجازات شلاق را در تفخیذ معیّن می‌کند.

مثال‌دوّم: ماده 265 قانون‌مجازات‌اسلامی‌مصوّب 1392: حدّ مصرف مسکر، هشتاد شلاق است.
عدد «هشتاد» در اینجا نص است، زیرا میزان‌دقیق‌مجازات‌شلاق را در مصرف‌مسکر معیّن‌می‌کند.

نکته_دوم : وقتی مقنّن لفظی را در قانون صریحاً تعریف‌کند، آن لفظ «نص» محسوب می‌شود.

مثال‌اوّل: ماده ۳۳۸ قانون‌مدنی: بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم.
لفظ «بیع» در این‌ماده نص است، زیرا مقنّن آن را صریحاً در قانون تعریف کرده است.

مثال‌دوّم: ماده ۱۸۶ قانون‌مدنی: عقد‌جایز آن است‌که هر یک از طرفین بتواند هر وقتی‌‌که بخواهد آن را فسخ کند.
لفظ «عقد جایز» در این‌ماده نص است، زیرا مقنّن آن را صریحاً در قانون تعریف کرده است.

۳۱ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

لفظ مهمل و لفظ مستعمل:

مستعمل، لفظی است که معنا و مفهوم دارد، مانند قانون مدنی، قانون، اصول فقه، شورای نگهبان، چک، سفته، شرکت، بیع

مهمل لفظی است که معنا و مفهوم ندارد، مانند تنملکتنا، نتظسلنمکق، متناظسبتسا، هخعغسی، صالتنسیبمن

۳۱ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

لفظ و معنا:.

ماده 12 قانون مدنی: مال غیرمنقول آن است که از محلی به محل دیگر نتوان نقل نمود، اعم از اینکه استقرار آن ذاتی باشد یا به واسطه عمل انسان، به نحوی که نقل آن مستلزم خرابی یا نقص خود مال یا محل آن شود.

با توجه به عبارت مال غیرمنقول:

+لفظ در این جا: عبارت مال غیر منقول است.

+معنا در اینجا: آن چیزی است که با شنیدن عبارت مال غیرمنقول به ذهن می‌رسد (یعنی مالی که از محلی به محل دیگر نتوان نقل نمود ...)

نام های دیگر لفظ عبارتند از: 1ـ موضوع  2ـ دال

نام‌های دیگر معنا عبارتند از: 2ـ موضوع‌له  2ـ مدلول  3ـ مفهوم 4ـ ماوضع‌له
پس، در این جا:
لفظ (موضوع) (دال): عبارت مال غیر منقول است.
معنا (موضوع‌له) (مدلول) (مفهوم) (ماوضع‌له): آن چیزی است که با شنیدن عبارت مال غیرمنقول به ذهن می‌رسد (یعنی مالی که از محلی به محل دیگر نتوان نقل نمود ...)

۳۱ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

موضوعات_عرفی و موضوعات_شرعی (موضوعات مخترعه):

موضوعات عرفی: موضوعاتی‌اند که به دست دین اسلام ایجاد نشده‌اند و در همۀ ادیان وجود دارند (قبل از اسلام هم وجود داشته‌اند)؛ مانند نکاح، طلاق، بیع، اجاره، مضاربه، قرض، ودیعه و ...

موضوعات شرعی (موضوعات مخترعه): موضوعاتی‌اند که به دست دین اسلام ایجاد شده‌اند و در دیگر ادیان وجود ندارند (قبل از اسلام وجود نداشته‌اند)؛ مانند طلاق رجعی، طلاق بائن، طلاق خلع، طلاق مبارات، قنوتِ نماز، حج، خمس، زکات و ...

۳۱ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

استحسان.

استحسان قاعده‌ای در اصول فقه به این معناست که در مورد یک مسئله شرعی بنا به مصلحت خاصی از قیاس یا قاعده کلی صرف نظر کرده و حکمی مخالف برای آن مسئله پیدا کنیم.
•    انگیزه استحسان ممکن است رعایت عرف و گریز از عسر و حرج باشد.
•    حنفیان بیش از همه به کاربرد استحسان شهرت دارند. مالکیان، حنبلیان، زیدیان و اباضیه نیز کمابیش از استحسان بهره می‌جویند.
•    شافعیان، شیعیان و ظاهریان با استحسان به‌شدت مخالفند.

۳۰ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ادله حجیت استحسان .

مدافعان استحسان در جهت اثبات حجیت آن به ادله گوناگونی تمسک جسته‌اند. مهم‌ترین مستند آنان، آیه ۱۸ سوره زمر است: «فَبَشَّرْ عِبادِ الَّذینن یَسْتَمِعونن القَول فَیَتَّبِعن َحْسَنَه» که مردمان را به پیروی «قول احسن» فراخوانده است و آیه ۱۴۵ سوره اعراف، آیه ۱۸۵ سوره بقره: «یریدالله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر: خدا بر شما آسانی خواهد و نخواهد برای شما سختی را»، آیه ۷۸ سوره حج و آیه ۵۵ سوره زمر: «اتبعوا احسن ما انزل الیکم من ربکم: از بهترین آنچه از سوی پروردگارتان برای شما فرستاده شده است پیروی کنید». همچنین روایتی از ابن مسعود به مضمون «ماراءه المسلمون حسناً فهو عندالله حسن: آنچه را مسلمانان نیکو شمارند، همان نزد خداوند نیکوست».

۳۰ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اقسام مصالح.

مصالح جمع مصلحت است و از نظر اعتبار شارع و امضای وی بر سه گونه است:
الف: مصالحی که شارع آنها را معتبر دانسته است این قسم حجت است. مانند تحریم خمر که به منظور حفظ عقل است یعنی به ملاحظه این مصلحت شرب خمر حرام گشته است و حرمت آن دلیل اعتبار این مصلحت از طرف شارع می‌باشد.
ب: مصالحی که شارع بطلان و الغای آن‌ها را گواهی کرده است. مانند: «ایجاب صوم شهرین» در کفاره روزه بر غنی برای زجر او زیرا فی‌المثل اعتاق رقبه یا اطعام مساکین برای وی آسان است و لذا مصلحت در وجوب صوم شهرین می‌باشد، چنین مصلحتی به نص شارع ملغی و غیر معتبر است.
ج: مصالحی که شارع نسبت به اعتبار یا الغای آن‌ها سکوت کرده و هیچ یک را تصویب و امضا ننموده است.
* قسم اخیر را اصطلاحاً مصالح مرسله می‌نامند.

۳۰ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مصالح مرسله ( استصلاح).

مصالح مرسله ( استصلاح)
از دیگر منابع در نزد بعضى از مذاهب فقهى مصالح مرسله مى‏باشد.
مصالح مرسله مصالحی است که عقل آنها را بر اساس اصول و قواعد کلی شرعی برای حفظ مقاصد شرع لازم می‌بیند و هیچ نص خاصی بر اعتبار آن وجود ندارد

۳۰ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نظرات علماء در مورد مصالح مرسله.

نظرات علماء در مورد مصالح مرسله
در مورد مصالح مرسله سه قول است بدین ترتیب:
۱. عدم حجیت مطلقاً چنان‌که جمهور شافعیه برآنند؛ و نیز امامیه بطوری که صاحب قوانین الاصول می‌نویسد این قول را اختیار نموده‌اند.
آمدی در الاحکام می‌نویسد: تمسک به مصالح مرسله به اتفاق حنفیه و شافعیه ممنوع است.
۲. حجیت مطلقاً و این قول از مالک منقول و مشهور است و نیز امام الحرمین و ابن تیمیه آن را اختیار کرده‌اند.
۳. حجیت و اعتبار در صورتی که مصلحت ضروری و قطعی و کلی باشد چنان‌که حجت الاسلام غزالی و بیضاوی این عقیده را دارند.

۳۰ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

عُرْف .

عُرْف در لغت به معنای شناسایی است.
عُرْف در اصطلاح اصول فقه روش خاصی است که افراد در مسئله معینی پیروی می‌کنند، بدون آنکه در قانون ذکری از آن رفته باشد. پس می‌توان گفت که عُرف قانونِ نانوشته است.
برای نمونه شیوه درود گفتن یا دست دادن که در جوامع گوناگون تفاوت‌هایی دارد که بر پایه عرف تعیین می‌شود.
به سخن دیگر، عرف عادت‌ها و رسومی است که عقلای جامعه آن را به طور کلی پذیرفته‌اند و آن را روا می‌دارند. یا به تعریف دیگر عرف به مجموعه‌ای از توافق‌ها و یا معیارها و هنجارها گفته می‌شود که از سوی عموم پذیرفته شده باشد.
بر پایه یک تعریف، مواردی شامل عرف می‌شود که:
    یکم: فرد خاصی برای ایجاد آن تلاش ننموده، بلکه جامعه آن را بدست آورده‌است.
    دوم: جستجو برای شناسایی آن ضرورت ندارد، بلکه خود آشکار و هویدا می‌باشد.
    سوم: هر یک از مردم به آسانی آن را می‏شناسند و نیازی به توضیح ندارد.

۳۰ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

رابطه عرف و قانون.

به‌طور کلی فرق عرف با قانون در این است که اولاً واضع عرف اجتماع می‌باشد و در واقع آن را واضع معین و مشخصی نیست. ثانیاً مانند قانون، مدون نمی‌باشد.
هرچند در قانون به طور آشکار و ویژه از عرف ذکری به‌میان نمی‌آید اما به نحوی مورد حمایت و ملاک عمل قرار داده شده و ضمانت اجرایی برای آن تعیین می‌شود. اساس بیشتر قوانین، عرف بوده و به‌ویژه بخش اعظم قوانین آنگلوساکسون را عرف تشکیل می‌دهد. در فقه اسلام در تعیین موضوع معاملات و احکام، عرف معتبر است.
علمای حقوق معمولاً عرف را در کنار قانون، رویه قضایی و دکترین حقوقی یکی از منابع حقوق محسوب می‌کنند. با این حال در نظام‌های پیشرفته حقوق داخلی معمولاً از استناد به عرف خودداری شده و آن را عنصری مزاحم و نسبتاً بی‌اهمیت شمرده می‌شود، اما در عرصه بین‌المللی، حداقل تاکنون، عرف یک منبع پویا بوده و نقش برجسته‌ای در تدوین و شکل‌گیری حقوق بین‌الملل ایفا کرده‌است.
در فقه اسلامی هرچند عرف در ردیف منابع چهارگانه حقوق اسلامی ذکر نشده اما مطالعه آثار فقها نشان می‌دهد که عرف را هم مثل کتاب و سنت از ادله و منابع استنباط احکام به شمار می‌روند. دلیل ذکر نشدن عرف به طور جداگانه شاید به این دلیل باشد که آن را بخشی از سنت می‌دانند چراکه تقریر پیامبر (معصوم از نظر شیعیان) هم سنت محسوب شده و عرف‌های نیک از طریق تقریر تایید شده‌اند. شاید هم با توجه به آیه «خذ العفو و أمر بالعرف» آن را بخشی از کتاب محسوب کرده باشند.

۳۰ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

عادت.

عادت، به معنای روش و شیوه عملی یا گفتاری مستمر در نزد فرد یا گروه خاص است؛ به بیان دیگر، عادت، به روشی گفته می‌شود که فرد یا گروهی بدان خو گرفته و آن را تکرار می‌نماید، البته تعریف‌های متعددی برای عادت و رابطه آن با عرف وجود دارد.
برخی عرف و عادت را یکی دانسته‌اند. بعضی نیز مانند «ابو محمد غزالی» میان عرف و عادت تفاوت مفهومی گذاشته، ولی از نظر مصداق آنها را یکی دانسته‌اند. گروهی هم عادت را اعم مطلق از عرف دانسته‌اند، زیرا عادت، به فردی و جمعی تقسیم می‌شود، ولی عرف، همان عادت جمعی است.

۲۷ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اقسام اصول عملیه .

اصـول عـمـلیـه کـلیـه کـه در هـمـه ابـواب فـقـه مـورد استعمال دارد چهار مورد است که عبارتند از:
1. اصل برائت.
2. اصل احتیاط.
3. اصل تخییر.
4. اصل استصحاب.

۲۷ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تعریف اصل برائت.

اصل برائت یعنى اصل، این است که ذمه ما برى است و ما تکلیفى نداریم.

«برائت» در لغت به معناى پاکى، پاک شدن از عیب، دورى، رهایى و خلاص شدن آمده است.
نقش اساسى این اصل، تعیین وظیفه عملى براى مکلف در صورت شک در حکم واقعی است؛ یعنى هرگاه مکلف در حرمت یا وجوب شیء یا فعلى، به جهت نبود دلیل یا اجمال آن یا تعارض دو دلیل شک کرد و پس از تفحص، دلیلى نیافت، علماى علم اصول به مقتضاى این اصل، به برائت ذمه و مکلف نبودن وى حکم مى‏ کنند.

۲۷ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر