دعاوی مربوط به اموال غیرمنقول، از جمله دعاوی مالکیت، مزاحمت، ممانعت از حق، تصرف عدوانی و سایر حقوق مرتبط با آن، در دادگاهی اقامه میشود که مال غیرمنقول در حوزه آن واقع است، حتی اگر خوانده در آن حوزه مقیم نباشد.
دعاوی مربوط به اموال غیرمنقول، از جمله دعاوی مالکیت، مزاحمت، ممانعت از حق، تصرف عدوانی و سایر حقوق مرتبط با آن، در دادگاهی اقامه میشود که مال غیرمنقول در حوزه آن واقع است، حتی اگر خوانده در آن حوزه مقیم نباشد.
فک رهن یا الزام به فک رهن در شرایطی که فردی وام گرفته و به عنوان وثیقه مالی یک ملک را رهن کرده است، بعد از پرداخت کامل بدهی و برطرف شدن بدهی، فرد وامگیرنده باید فک رهن را انجام دهد.
بنابراین به آزادسازی ملک مرهونه از طریق پرداخت کامل بدهی و ابراء دین فک رهن میگویند و با تسویه بدهی، ملک آزاد میشود.
در برخی موارد، طلبکار ممکن است تصمیم بگیرد از ملکی که به عنوان وثیقه قبول کرده، صرف نظر کند یا ممکن است خود ملک از بین برود. در هر دو حالت، وثیقه آزاد میشود و فک رهن صورت میپذیرد.
اما در برخی مواقع، طلبکار ممکن است با وجود دریافت بدهی خود، از تسلیم ملک به مالک اصلی خودداری کند و به قول معروف “فک رهن” را انجام ندهد.
به عنوان مثال، فردی ممکن است تصمیم بگیرد ملک را از طریق فروش به فرد دیگری منتقل کند ولی با توجه به قرارداد اولیه، قرار است تا زمان تنظیم سند رسمی، رهن آزاد شود. با انقضای مهلت تعیین شده، این اتفاق رخ نداده است.
در همه این حالات، مالک ملک مرهونه میتواند با تنظیم دادخواستی مبنی بر الزام فک رهن، دعوی خود را در دادگاه اقامه کند.
بنابراین، بر اساس توضیحات فوق، فک رهن ممکن است به طور خود به خود به وقوع بپیوندد. بدون اینکه شما به عنوان بدهکار نیازی به اقدامی برای بازگرفتن ملک رهنی خود داشته باشید.
همچنین، به دلیل بروز برخی اختلافات، ممکن است نیاز به حکم قانونی و قضایی برای اجبار طلبکار به انجام فک رهن وجود داشته باشد.
اهلیت طرفین عقد نیز باید مراعات شود؛ به این معنی که کفیل باید بالغ و عاقل باشد و همچنین باید اجباری در عمل خود نداشته باشد. اما برای مکفول، اگر بالغ یا عاقل نباشد، اگر ولی کفالت را بپذیرد، عقد صحیح خواهد بود.
به دلیل صغر سن، پیری، بیماری، ناتوانی، از کار افتادگی و غیره شخصی را میتوان کفیل دیگری قرارداد.
برگ کفالت همان گواهی کفالت بوده که ثابت کننده این است که شما کفیل فرد دیگری هستید.
.بخوانید که کفیل به هر زبان و با هر لفظی به بدهکار بگوید: من ضامنم که هر زمانی که خواستی بدهکار را نزد تو بیاورم و طرف بدهکار هم قبول کند. در تشکیل عقد کفالت، بدهکار (مکفول) دخالتی ندارد.
.اهلیت طرفین عقد نیز باید مراعات شود؛ به این معنی که کفیل باید بالغ و عاقل باشد و همچنین باید اجباری در عمل خود نداشته باشد. اما برای مکفول، اگر بالغ یا عاقل نباشد، اگر ولی کفالت را بپذیرد، عقد صحیح خواهد بود.
.امکان تسلیم مکفول توسط کفیل نیز باید وجود داشته باشد؛ به عبارت دیگر، اگر تعهد کفیل برای احضار مکفول به طور عادی غیرممکن و غیرمقبول باشد، مانند اینکه یک کشاورز متعهد شود که زندانی سیاسی در کشور دیگری را احضار کند، عقد کفالت باطل است.
.مکفول باید معین و مشخص باشد؛ بنابراین، اگر گفته شود که کفالت را بر عهده میگیرم برای یکی از این دو نفر، این اظهار نظر صحیح نیست.
یکی از انواع کفالت، کفالت در قانون آیین دادرسی کیفری میباشد که با صدور قرار کفالت، اعمال میشود.
قرار کفالت به معنای تضمین حضور متهم در دادگاه است و در قوانین آیین دادرسی کیفری، به عنوان قرار تامین کیفری شناخته میشود. این قرارها توسط دادسرا یا دادگاه صادر میشوند و هدف آنها، جلوگیری از فرار متهم و حفظ دسترسی به اوست.
ماده ۲۱۷ قانون آیین دادرسی کیفری، قوانین و مقررات مربوط به قرارهای تامین کیفری را تعریف میکند. یکی از انواع این قرارها، قرار کفالت است که در بند ح ماده ۲۱۷ به آن اشاره میشود. اخذ کفیل با تعیین مبلغ وجه الکفاله مورد نیاز را ضمن مشخص کردن.
با صدور قرار کفالت، یک فرد ثالث در دادگاه حاضر میشود و تعهد میکند که متهم را هر زمانی که قانوناً احضار کنند، حاضر کند. در صورت تخلف از این تعهد، مبلغ وجه الکفاله که در قرار تعیین شده است، به حساب دادگستری واریز خواهد شد.
کفالت این است که فرد متعهد شود هر زمانی که طلبکار بدهکار را خواست، بدهی را به او پرداخت کند. فردی که اینگونه متعهد شود، به عنوان کفیل شناخته میشود.
کفیلی صحیح است که به هر شکلی، حتی اگر به زبان عربی نباشد یا از طریق اعمال بیان کند که من متعهدم و آمادهام هر زمانی که خواسته شود بدهکاری خود را به طلبکار بپردازم و طلبکار هم این موضوع را قبول کند.
کفیل باید مسئول و عاقل باشد و او را به کفالت مجبور نکنند و باید توانایی تضمین کفالت برای فردی که کفیل او میشود، داشته باشد.
زن شوهردار
محجورین
مامورین دولتی
خدمه
افراد نظامی
اقامتگاه هر شخصی عبارت از محلی است که شخص در آنجا سکونت داشته و مرکز مهم امور او نیز در آنجا باشد اگر محل سکونت شخصی غیر از مرکز مهم امور او باشد مرکز مهم امور او اقامتگاه محسوب میشود اقامتگاه اشخاص حقوقی مرکز عملیات آنها خواهد بود.
گاهی طرفین معامله با یکدیگر توافق میکنند که برای اجرایی کردن تعهدات معامله و علاوه بر آن برای ابلاغ اوراق مربوط به معامله محلی را بعنوان اقامتگاه (انتخابی) تعیین کنند.
در صورت طرح دعوی در مورد معامله خواهان باید به دادگاه صالح اقامتگاه انتخابی رجوع کند.
مطابق۱۰۰۹ قانون مدنی : اگر اشخاص کبیر که معمولا نزد دیگری کار یا خدمت میکنند در منزل کارفرما یا مخدوم خود سکونت داشته باشند اقامتگاه آنها همان اقامتگاه کارفرما یا مخدوم آنها خواهد بود.
مطابق ماده ۱۰۰۸ قانون مدنی : اقامتگاه افراد نظامی که در ساخلو هستند محل ساخلو آنهاست .
(ساخلو در لغت به معنای پادگان است.)
ماده فوق شامل حال سربازانی است که در پادگان خوابگاه یا منزل دارند و محل سکونت آنها آنجاست. سربازانی که بعد از انجام وظیفه به منزل خود بازمیگردند شامل این ماده نمیشوند.
مطابق ماده ۱۰۰۷ قانون مدنی : اقامتگاه مامورین دولتی محلی است که در آنجا ماموریت ثابت دارند.
بنابراین ماموریت های موقتی مامورین محلی برای تعیین اقامتگاه آنها نیست و فقط محل ثابت آنها در نظر گرفته میشود.تغییر اقامتگاه آنها صرفا زمانی لحاظ میشود که مطابق حکم کارگزینی به محل دیگری بطور دائم منتقل شوند.
۱- اقامتگاه زن قبل از ازدواجش در صورتی که در خانه پدرش سکونت کند همان خانه پدری اوست زیرا که مرکز امور مهم او در آنجا میباشد.
۲- اقامتگاه زن ناشزه همان اقامتگاه همسر او است.
۳- زمانی که زوج محجور باشد اقامتگاه زوجه مرکز امور مهم بشمار میرود حالا چنانچه زوجه محجور باشد اقامتگاه او اقامتگاه ولی یا قیم اوست نه همسرش (زوج)
چنانچه زوج اقامتگاه معلومی نداشته باشد و یا زمانی که زوجه به اذن زوج یا اینکه از دادگاه مجوز بگیرد میتواند اقامتگاه مستقلی از زوج داشته باشد.
مطابق ماده ۱۰۰۵ قانون مدنی اقامتگاه خانم همان اقامتگاه همسر او است زیرا که معمولا خانم همراه همسرش در مکانی مشخص زندگی میکند ومرکز امور مهم او نیز همانجاست.به مثال زیر توجه کنید:
اگر مرد و زنی در شهر تهران ساکن باشند اما فعالیت مرد در شهر قم باشد بنابراین اقامتگاه مرد شهر قم میباشد اما به دلیل اینکه زن با اجازه همسر خود در شهر تهران سکونت دارد پس اقامتگاه زن شهرتهرن است.
در اقامتگاه اجباری بطور استثنایی قانون بر خلاف اصل حاکمیت اراده برای شخص یا اشخاصی مکانی را به عنوان اقامتگاه درنظر میگیرد. این اجبار میتواند به دلیل وابستگی فرد به افراد دیگر یا به دلیل مشاغل و مقام آنها باشد.
مطابق اصل سی و سوم قانون اساسی هرشخصی میتواند برای سکونت یا امورمهم خود اقامتگاهی برگزید.
مطابق این اصل نمیتوان مانع هیچکس برای اقامت در محلی شد ویا اینکه اشخاص را مجبور به اقامت در محلی کرد . افراد در انتخاب محل آزاد هستند و میتوانند هر محلی را برای اقامت خود انتخاب کنند.
مهم اینکه همانطور که در ماده ۱۰۰۲ ق م گفته شد محل امور مهم از محل سکونت متفاوت است و اقامتگاه افراد محل امور مهم آنها محسوب میشود.