⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

گرایش‌های‌ فمنیستی‌

فمنیسم یک گرایش و مکتب واحد نیست. فـمنیست‌ها بـه ایـن سؤال که اساسا چرا وضع زنان چنین است و راه حلّ آن چگونه است، پاسـخ واحـدی نداده‌اند. از نظر‌ اخلاقی، فمنیست‌ها دارای یک نظر و سبک واحد نبوده‌اند؛ صور فمنیسم هم با اعتلا و ارتقای عـفّت و پاکـ‌دامنی و هم با ایجاد روابط جنسی آزاد پیوند داشته است.

از نظر سیاسی نیز‌ چـهره‌ فـمنیسم در برگیرنده درجات و سلسله مراتب گوناگونی بوده اسـت؛ از لیـبرال سـخت شروع و به چپ افراطی ختم می‌شود.(21) بـنابراین، فـمنیسم همانند بیش‌تر اعتقادات تداخل‌ها و ناهماهنگی‌هایی در ارزش‌های بنیادین‌ خویش‌ داشته(22) که این مسائل بـاعث ظـهور گرایش‌ها و مکاتب متعدد در درون فمنیست‌ها گـردیده‌اند.

مـتفکران و اندیشمندان مـطالعات زنـان تـا به امروز، پنج نگرش‌ و گرایش‌ مـهم از فـمنیسم را مورد‌ ارزیابی‌ و تحلیل قرار داده‌اند. لیبرالی، مارکسیستی، سوسیالیستی، افراطی و پسانوگرایی نگرش‌ها و گـرایش‌هایی هـستند که در بسیاری از آثاری که درباره فـمنیسم نوشته شده‌اند، مورد بـررسی قـرار‌ گرفته‌اند‌.

۱۱ تیر ۰۰ ، ۰۹:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

موج‌ سوم فمنیسم

موج سوم فمنیسم از اوایل دهـه‌ 1990‌ آغـاز‌ مـی‌شود. فمنیسم، که در دهه‌های 1960 و 1970‌ در‌ اوج خود به سر می‌برد، در اواخر قرن بیستم بـا مـشکلات زیادی مواجه‌ شد‌ و در نتیجه، در سرازیری انحطاط‌ افتاد‌. شکاف‌ها‌ و دسته‌بندی‌های‌ آشکاری‌ در درون جنبش زنان به وجود‌ آمدند‌.

دولت‌های تـاچر و ریـگان در دهه 1980، آشکارا با این نهضت ستیز کرده‌، خواستار‌ اعاده از دست رفته «ارزشـهای خـانوادگی‌» شـدند. فمنیست‌ها، که به‌ بسیاری‌ از اهداف اصلی‌شان دست یافته‌ بودند‌، آن‌قدر به سمت افراط پیـش رفـتند کـه حتی نهضت مردان در حال شکل‌گیری‌ بود‌. این مسائل باعث شدند فمنیسم‌

در‌ اوایل‌ دهه 1990 یـک‌ فـرایند‌ اعتدال را تجربه کند‌. جناح‌ مبارز و انقلابی آن کنار گذاشته شد و به ستایش و اهمیت بـه دنـیا آوردن فـرزند و نقش‌ مادری‌ پرداخته‌اند.

اندیشه‌های برخی از پسانوگراها‌ همچون‌ میشل فوکو‌ و ژاک‌ دریدا‌ در برانگیختن این مـوج‌، تـأثیر بسزایی داشتند. علاوه بر این، خانم جین بتکه الشتین با نوشتن کتاب مـرد عـمومی‌، زن‌ خصوصی (1981)، تلاش کرد دیدگاه‌های افراطی‌ در‌ موج‌ دوم‌ را‌ تعدیل کند. بر‌ خلاف‌ موج دوم، فمنیست‌ها در این مـوج، بـر ظاهر زنانه و رفتار ظریف تأکید می‌ورزیدند. آنان معتقد به‌ احیای‌ مادری‌ بـودند و از خـانواده فـرزند محور و همچنین زندگی‌ خصوصی‌ دفاع‌ می‌کردند‌.

۱۱ تیر ۰۰ ، ۰۹:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

موج دوم فمنیسم

موج دوم فمنیسم‌ از‌ دهه‌ 1960 آغاز می‌شود. سیمون دوبووار به وشتن کتاب جنس‌ دوم‌ (1949) و بتی فریدن با نگارش کتاب زن فریب خورده، (1963) تأثیر اصـلی را در برانگیختن این موج داشتند.

از‌ دیگر‌ متفکران‌ مهم در این موج، می‌توان به کیت میلت، نویسنده سیاست‌ جنسی (1970) و جرماین گرییر، نویسنده خواجه زن (1970) اشاره کرد.

موج اول تا حدّی توانست وضعیت زنان را‌ در‌ رابطه‌ با بـرخی از مـسائل بهبود بخشد. گسترش آموزش و پرورش، شایستگی زنان‌ برای‌ ورود به مشاغل متعدد، قانونی شدن سقط جنین، پرداخت دست‌مزد برابر به زنان، برخورداری از حقوق‌ مدنی‌ برابر‌ و گسترش امکانات تجدید موالید از جمله نتایج مـهم تـلاش‌ها در موج اول‌ بودند. موفقیت در این زمینه‌ها موجب شد برخی از فمنیست‌ها به دنبال برداشتن گام‌های بعدی‌ باشند‌.

هدف‌ اصلی فمنیست‌ها در موج دوم «نجات زن» بود. آنان معتقد بودند: دست‌یابی به حقوق‌ سیاسی‌ و قـانونی بـرابر با مردان مسأله زنان را کاملاً حل نکرده است. بنابراین، صرف‌ رهایی‌ زنان‌ از نابرابری‌ها کافی نبوده است، بلکه باید زنان را از دست مردان نجات داد‌.

اما‌ نجات زنان هم تنها از راه اصلاحات تـدریجی امـکان‌پذیر نـیست، بلکه به یک‌ فرایند‌ ریـشه‌ای‌ و انـقلابی نـیاز است؛ چرا که اساسا از نظر فمنیست‌ نظریه‌های موجود عمیقا جنسگرا و غیر‌ قابل‌ اصلاح هستند.

نقد دانش مردانه، نقد ساختارهای اعتقادی ریـشه‌دار مـانند «مـردسالاری» و «قرارداد‌ اجتماعی‌»، ردّ‌ کلیت ازدواج، تأکید بر تجرّد و حرفه اقـتصادی از جـمله دیدگاه‌های مهم فمنیست‌ها در این موج‌ به‌ شمار‌ می‌روند.

فمنیست‌ها در این دوران، آن‌قدر به سمت افراط رفتند که‌ حتی‌ بر ظـاهری مـردانه در پوشـش و آرایش نیز تأکید داشتند. موهای کوتاه، کفش بدون پاشنه، کـت و شلوار‌ زمخت‌ و چهره بدون آرایش، قیافه ظاهری یک فمنیست زن در دهه 1970 بود‌.

۱۱ تیر ۰۰ ، ۰۹:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

موج‌ اول فمنیسم

مـوج اول در سـال 1830 شروع شد. مری ولستون کرافت با نوشتن کتاب حقانیت حقوق زن‌ (‌‌1792‌) تأثیر اصلی را بر این موج گذاشت. پس از وی، جان استوارت میل‌ با‌ همکاری‌ همسر اولش، هـری تـیلور، کتاب انقیاد زنان (1869) را نـوشت کـه تأثیر مهم بعدی را‌ بر این موج گذاشت. نگارش این کتاب در حالی صورت گرفت که زنان‌ در دوره ویکتوریا، در‌ اوج‌ سرکوب به سر می‌بردند.

می‌توان گفت: اساسا اندیشه حقوق لیبرال سنتی، مینه اصـلی بـروز این موج به شمار می‌رود؛ دیدگاهی که برخاسته از اندیشه جان لاک بود.

گسترش حقوق‌ مدنی و سیاسی، به ویژه اعطای ق رأی به زنان، خواسته و هدف اصلی این موج بود. البته در کنار هدف اصـلی، اهـداف فرعی نـیز وجود داشتند. از جمله این اهداف می‌توان به دست‌یابی‌ زنان‌ به کار، آموزش، بهبود موقعیت زنان متأهّل در قـوانین، حق برابر با مردان برای طلاق و متارکه قانونی و مسائل پیرامون ویـژگی‌های جـنسی اشـاره کرد.

دهه 1920 زنان به هدف اصلی‌ خود‌ ـ یعنی حق رأی ـ دست یافتند. با دست‌یابی به این هدف، دوران وقـفه ‌ ‌فـعالیت فمنیست‌ها آغاز شد و بجز فعالیت برای صلح‌خواهی، فعالیت دیگری نداشتند.

البته رسیدن بـه حـق رأی، تنها‌ دلیل توقف فعالیت فمنیست‌ها نبود، بلکه اساس شرایط حاکم بر آن دوران ایجاب می‌نمود که فـمنیست‌ها فعالیت جدّی نداشته باشند. پیدایش جنبش‌های اقتدارگرا، از جمله «فاشیسم» و «نازیسم» و مهم‌تر از‌ آن‌، وقـوع‌ دو جنگ خانمانسوز جهانی اول‌ و دوم، مـهم‌ترین‌ عواملی بودند که فمینست‌ها را در آن دوران مهار کردند و آنان را از فعالیت جدّی بازداشتند.

 

۱۱ تیر ۰۰ ، ۰۹:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تاریخچه فمنیسم

فـمنیسم یـا‌ اندیشه‌ فمنیستی از چه زمانی آغاز شـده است؟ انـدرو ویـنسنت مـعتقد اسـت: چهار دیدگاه مـهم در بـاب خاستگاه اندیشه فمنیستی وجود دارند:

1. تاریخ فمنیسم به سپیده‌دم آگاهی بشر برمی‌گردد. سوزان‌ گریفین‌ در کتاب زنـان و طـبیعت و آنـدره میشل در کتاب فمنیسم به نوعی، به ایـن دیـدگاه گـرایش دارنـد. آنـان سـعی می‌کنند فمنیسم را از زمان‌ ماقبل‌ تاریخ مورد مطالعه قرار دهند‌.
2. تاریخ‌ فمنیسم به آغاز قرن پانزدهم میلادی برمی‌گردد. این نوع نگاه متأثر از کتاب شهر بانوان (1405)، نوشته کریستینا دوپیـزان است.
3. تاریخ فمنیسم به قرن‌ هفدهم‌ تعلّق دارد. آفرابن (1680‌ـ 1640‌) تأثیر بسزایی در شکل‌گیری این نوع نگاه داشته است.
4. تاریخ فمنیسم به اواخر قرن هجدهم پس از انقلاب فرانسه برمی‌گردد. مشهورترین دیدگاه همین دیدگاه چـهارم اسـت؛ دیدگاهی که وینسنت معتقد‌ است‌ احتمالاً جزو صحیح‌ترین نظرها باشد.

خانم مری ولستون کرافت با نوشتن کتاب حقانیت حقوق زن (1792) شاخص‌ترین فردی است که توانسته است در این دوران فمنیسم را مطرح نـماید.

پس از‌ انقلاب فرانسه‌، فمنیسم دارای سه موج مهم بوده است؛ امواجی که با اعتدال و حالت میانه آغاز و پس از رسیدن‌ به اوج افراط، امروزه با رویکرد تعدیلی بـه اهـداف خویش ادامه‌ می‌دهند‌.

۱۰ تیر ۰۰ ، ۱۷:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تعریف فمنیسم

«فمنیسم (Feminism) » در‌ اصل‌ واژه‌ای فرانسوی (Feminisme) است که از ریشه لاتینی femina به معنای زن (woman) اخذ شده. حالت‌ وصفی‌ این‌ واژه در زبان انگلیسی و در زبـان فـرانسه Femininاسـت که از کلمه‌ لاتینی‌ femininusبه معنای «زنانه» گرفته شده است. در زبان فـارسی، «طـرف‌داری از حقوق زن»، «جنبش‌ آزادی‌ زنان‌»، «زن باوری»، «زن آزادخواهی» و مانند آن معادل‌هایی هستند که برای واژه «فمنیسم» ارائه شده‌اند‌.

از‌ دیدگاه ‌نظریه فمینیستیی محدودیت های ‌ساختاری ‌سبب ‌حذف‌ زنان ‌از ‌فرایند‌ تولید‌ دانش‌شده‌ است. ‌در ‌طول ‌تاریخ، ‌تولید ‌دانش،‌ موضوع‌ دانش‌ و ‌شناخت‌ دانشمند ‌حوزه هایی مردانه ‌انگاشته‌ شده اند.

در‌ اصطلاح، اندیشمندان تـعریف و مـعنای واحـدی از فمنیسم ارائه نداده‌اند. برخی از آن‌ها معتقدند‌: به‌ دلیل‌ آن‌که فمنیسم جنبش واحدی نـیست، امـکان تـعریف واحد از این مکتب وجود ندارد. آنان‌ معتقدند‌: اگرچه تمام فمنیست‌ها در این‌باره که زنان فـرودستند و بـرای آزادی آنـان باید راه‌کارهایی‌ اتخاذ‌ کرد‌، هم‌عقیده‌اند، اما درباره علل ستم‌دیدگی زنان و راه‌وکارهای رسیدن به آزادی، بـین آنـان اختلاف‌نظرهای اساسی وجود‌ دارد‌.

برخی دیگر بیان می‌دارند: واژه «فمنیسم» از نوآوری‌های قرن بیستم در دهه‌ 1960‌ بـوده‌ کـه بـا دو اعتقاد اساسی در ارتباط است: اول آن‌که زنان به دلیل جنسیتشان دچار‌ محرومیت‌ هستند‌، و دوم این‌که ایـن مـحرومیت باید از میان برود.

در دیدگاه دیگر، فمنیست‌ کسی‌ است که معتقد باشد زنان بـه دلیـل جـنسیت، گرفتار تبعیض هستند. زنان نیازهای مشخصی دارند که‌ نادیده‌ و ارضا نشده باقی مانده‌اند و لازمه ارضـای ایـن نیازها، تغییر اساسی در نظام‌ اجتماعی‌، اقتصادی و سیاسی است.

با مراجعه به فـرهنگ‌های‌ مـعتبر‌ انـگلیسی‌، می‌توان دو مفهوم اساسی و مهم از فمنیسم‌ برداشت‌ کرد:
1- فمنیسم آموزه‌ای است که از حقوق مساوی برابر زنـان بـا مـردان در‌ امور‌ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دفاع می‌کند‌.
2- فمنیسم‌ جنبش سازمان‌ یافته‌ای‌ است‌ کـه بـرای به دست آوردن حقوق‌ اجتماعی‌، اقتصادی و سیاسی زنان شکل گرفته است.

بر ایـن اسـاس، شـاید بتوان‌ تعریفی‌ جـامع‌ از فمنیسم ارائه داد‌: «فـمنیسم آموزه یا جنبشی است که در تلاش برای اثبات یا به دست آوردن حقوق اجتماعی، سـیاسی و اقـتصادی برابر یا برتر با‌ مردان اسـت.» ویـژگی این تـعریف آن اسـت کـه به گونه‌ای می‌تواند هـمه گرایش‌های فمنیستی را پوشش دهد.

۱۰ تیر ۰۰ ، ۱۷:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

فمنیسم ضرورت فمنیسم

 

هنگامی ‌که‌ در ‌اوایل ‌قرن ‌شانزدهم ‌کپرنیک ‌برای ‌اولین‌بار ‌ایستاییی زمین‌ را‌ به‌ پرسش‌ کشید‌ و ‌به ‌چرخش ‌زمین ‌در‌ مداری‌ دور ‌خورشید ‌اشاره‌ کرد، ‌براهین ‌او‌نسبت ‌به ‌معرفت ‌علمی ‌آن‌ دوران ‌اعتباری ‌نداشت و ‌به ‌همین ‌دلیل ‌با‌ برخورد ‌شدید ‌از ‌سوی ‌مجامع ‌علمی ‌رو به رو ‌شد. پذیرش ‌دیدگاه ‌کپرنیک‌ که ‌محتوا ‌و ‌کلیت‌ معرفت ‌علمی ‌را ‌دگرگون ‌میکرد،‌ حدود ‌یک ‌سده‌ و‌نیم ‌به ‌طول ‌انجامید.

معرفت شناسی ‌فمینیستی ‌در ‌دوران ‌اولیه ‌ظهور‌ خود ‌وضعیتی ‌همانند‌ دیدگاه ‌کپرنیکی ‌داشت‌ و ‌با مجادلات ‌بسیاری ‌همراه شد، ‌که ‌امروزه‌ پس ‌از‌ گذشت ‌حدود ‌یک ‌سده ‌از‌ اولین ‌بارقه های ‌آن ‌در ‌علم‌ و ‌نزدیک ‌به ‌نیم‌ سده ‌از ‌حضور‌ آن ‌در ‌رشته ها ‌و ‌مجامع‌ علمی،‌ فروکش ‌نکرده ‌است ‌و ‌همچنان ‌ادامه ‌دارد.
‌امروزه‌ در ‌بسیاری ‌از‌ عرصه های ‌دانشگاهیی شاهد ‌دیدگاه های ‌منفی ‌و ‌مخالف ‌نسبت ‌به ‌این ‌جریان ‌هستیم.

‌در ‌دانشکده های ‌علوم‌ اجتماعی ‌در ‌بسیاری ‌از ‌دانشگاه های ‌ایران ‌نیز ‌فمینیسم ‌با ‌چالش ‌اعتباری ‌مواجه ‌است ‌و‌ عموماً‌ به ‌عنوان ‌یک ‌رویکرد ‌نظری ‌تدریس‌ نمی شود ‌و ‌مقاومت هایی ‌برای ‌استفاده ‌از ‌آن‌ به‌ عنوان‌ چارچوب ‌نظری ‌در ‌مقاله ها ‌و ‌رساله های‌ دانشگاهی ‌وجود ‌دارد. ‌

این‌در ‌حالی ‌است ‌که‌ رویکرد ‌نظری‌_ علمی ‌فمینیستی ‌تبیین کننده بسیاری ‌از ‌مسائل‌ اجتماعی ‌است ‌که ‌زنان‌ در‌ جامعه امروز‌ با‌ آن ‌مواجه اند؛‌ زیرا ‌اگرچه ‌امروزه‌ در ‌برخی ‌نقاط ‌جهان، ‌زنان‌ به ‌لحاظ ‌شغلی،‌ اقتصادی ‌و‌ علمی ‌در ‌حال ‌نزدیک‌ شدن ‌به ‌وضعیت ‌برابر ‌با‌ مردان و‌ به ‌دست ‌آوردن ‌حقوق‌ انسانی ‌خود ‌هستند ‌و ‌در ‌اکثر ‌نقاط ‌جهان، ‌آموزش ‌و‌ یادگیری، ‌فارغ ‌از ‌جنسیت، ‌حق ‌تمام‌ شهروندان ‌محسوب ‌می شود.

اما ‌دو ‌سوم ‌جمعیت ‌بیسواد ‌جهان ‌را ‌زنان‌ تشکیل ‌داده اند.

ارتقای‌ علمی ‌زنان‌ در ‌هیچ‌ کجای‌ جهان‌ تاریخچه طولانی ‌ندارد. ‌اگرچه ‌برخی ‌دانشگاه ها ‌در ‌آمریکا‌ در ‌اواسط ‌قرن ‌بیستم ‌درهای ‌خود ‌را ‌به‌ روی ‌زنان ‌مشتاق ‌تحصیل ‌(در ‌برخی ‌رشته های ‌معدود) ‌گشودند ‌ولی ‌دانشگاه هایی ‌مانند‌ پرینستون،‌ نیویورک ‌و‌ هاروارد ‌تا ‌دهه ی‌1960 از ‌پذیرش ‌زنان ‌در ‌مقطع ‌دکتری ‌خودداری‌ کردند و ‌به ‌زعم ‌دوبوار ‌بیشتر ‌دانشیی که ‌تاکنون‌ تولید ‌شده ‌است ‌توسط مردان ‌بوده ‌است.

زنان‌ ایرانی ‌هنوز ‌برای ‌قرار‌گرفتن ‌در ‌جایگاه های‌ تحصیلی ‌بالا ‌با ‌مشکلات ‌ساختاری ‌و ‌فرهنگی ‌مواجه ‌هستند.

۱۰ تیر ۰۰ ، ۱۷:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

فمنیسم

فمنیست‌ کسی‌ است که معتقد باشد زنان بـه دلیـل جـنسیت، گرفتار تبعیض هستند. زنان نیازهای مشخصی دارند که‌ نادیده‌ و ارضا نشده باقی مانده‌اند و لازمه ارضـای ایـن نیازها، تغییر اساسی در نظام‌ اجتماعی‌، اقتصادی و سیاسی است.
۱۰ تیر ۰۰ ، ۱۷:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

هرمنوتیک چیست؟

 

واژه ی هرمنوتیک از فعل یونانی hermeneuien به معنای تفسیر کردن است.

در فارسی تعابیری چون علم تأویل، هنر تفسیر را در برابر این تعبیر نهاده اند. این واژه از نظر ریشه ی لغوی به هرمس، یکی از خدایان یونانی که پیام آور و تفسیرکننده ی پیام تلقی می شده است، ارتباط دارد.

افلاطون شاعران را hermenes (مفسرانِ خدایان) نامیده است.

در قرون وسطا نیز هرمنوتیک به معنای هنر تفسیر و تأویل کتاب مقدس به کار می رفته است. هرمنوتیک امروزه به تعبیر پل ریکور یکی از نمایندگان هرمنوتیک معاصر دانشی است که به شیوه ی فهم و مکانیزم تفسیر متون می پردازد.

علی رغم این که آدمیان همواره با فهم و تفسیر متون سر و کار داشته اند و در اندیشه ی راهکارها و قواعدی برای تفسیر بوده اند، ولی بیش از یکی دو قرن نیست که هرمنوتیک جدید به عنوان شاخه ای از علم مطرح شده است و عرصه های مختلف فهم و تفسیر را در بر گرفته است.

با توجه به معنای کنونی، هنگامی که ما از فهم متن یا یک اثر هنری یا فهم یک حالت روانی یا یک رفتار اجتماعی و غیره سخن بگوئیم، وارد حوزه ی هرمنوتیک شده ایم.

از هرمنوتیک تعاریف متعددی به تناسب مشارب و دیدگاه های موجود در آن ارائه شده است. کسانی چون شلایر ماخر آن را از سنخ معرفت شناسی و روشی برای پرهیز از سوء فهم در هنگام تفسیر می دانند. اما هایدگر و پیروان او آن را نوعی هستی شناسی و نظامی فلسفی تلقی کرده اند. در این تلقی، هرمنوتیک دامنه ای بس فراختر از متون و نوشتارها و گفتارها دارد و شامل تمام پدیدارهای هستی می شود.

به هر حال، بحث اصلی هرمنوتیک عبارت است از این که، جریان فهمیدن چگونه صورت می گیرد و معنا چگونه از جهان یک شخص به جهان شخص دیگر منتقل می شود. پس هرمنوتیک، دانش تفسیرشناسی یا معناشناسی است. از آن جا که هرمنوتیک یا دانش تأویل، عمدتاً با متن و پیام و نشانه سروکار دارد، با حوزه های مختلفی مثل الاهیات، فلسفه، هنر، زیبایی‌شناسی، نقد ادبی، نقادی متون، تفسیر متون مقدس و...مرتبط می شود.

منبع: فرهنگ واژه ها - عبدالرسول بیات

۱۰ تیر ۰۰ ، ۱۷:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تعریف هرمنوتیک چیست؟

بحث اصلی هرمنوتیک عبارت است از این که، جریان فهمیدن چگونه صورت می گیرد و معنا چگونه از جهان یک شخص به جهان شخص دیگر منتقل می شود.

 

۱۰ تیر ۰۰ ، ۱۷:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اومانیسم در مکتب اگزیستانسیالیسم

شاید بتوان گفت که اوج نگرش اومانیستی را باید در افکار فلسفی اگزیستانسیالیستی جُست. اساساً واژه ی اگزیستنس (= وجود) در این فلسفه به معنای «وجود انسان» اتخاذ شده است. از مهمترین مفاهیم مشترک در میان این فیلسوفان، توجه خاص به فرد انسانی و تعیین موقعیت انسان در جهان و به طور کلی فردگرایی است.

البته چشم انداز فیلسوفان اگزیستانسیالیسم به این مساله بسیار متفاوت است. در افکار ژان پل سارتر با اعتقاد به «تقدم وجود بر ماهیت»، دیگر هیچ امر عینی و آشکاری که بتوان آن را ماهیت انسانی نامید، وجود ندارد. ماهیت انسانی، چیزی غیر از آن چه اشخاص انجام می دهند و انتخاب می کنند نیست.

اومانیسم اگزیستانسی با اومانیسم پراگماتیستی در انکار ماهیت کلی و ثابت انسانی، هماهنگی و توافق دارد. فلسفه های اگزیستانس برای دست یابی به معنای واقعی انسان تلاش می کنند. مفاهیمی که در این رابطه مطرح می شود عبارتند از: معنا و ماهیت آزادی انسانی، تعیین سرنوشت انسان توسط خودِ او، تقدم وجود خاص انسانی بر ماهیت وی، تفوق انسان و شخصیت فردی او، مسئولیت انسان، معنای زندگی او، رنج و مرگ او،و...

باید توجه داشت که تاثیر اومانیسم تنها در این چند مکتب خلاصه نمی شود و ذکر آنها در این جا از آن روست که بسیاری از نمایندگان این مکاتب، فلسفه های خود را اومانیستی خوانده اند.

منبع: فرهنگ واژه ها - عبدالرسول بیات

۱۰ تیر ۰۰ ، ۱۷:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اومانیسم در فلسفه مارکسیسم

نوع دیگری از نگرش اومانیستی، در اندیشه های مارکسیستی تبلور یافته است. مارکس به صراحت، از واژه ی اومانیسم در آثار سالهای 1843 -44 خود نام می برد؛ هر چند که در آثار بعد از سال 1845 به ندرت آن را به کار می گیرد. دلیل این امر نیز ظاهراً مخالفت با انسان گراییِ روشنگری و جنبه های فردگرایانه ی آن است.

از نظر مارکسیسم، فلسفه ی واقعاً علمی و فلسفه ای که واقعاً درباره ی انسان باشد را مارکسیسم عرضه می دارد؛ چرا که به عقیده ی وی این تنها مکتبی است که همه ی جوانب انسان را مطالعه می کند؛ و انسان را خالق تمامی فرهنگ مادی و معنوی می شمارد. سرشت انسان به نظر مارکس عبارت است از مجموعه ی مناسبات اجتماعی؛ که این سرشت با تحول مناسبات اجتماعی تحول می یابد. بدین سان انسان دائماً خودش را تغییر می دهد. گویا که خالق انسان خود اوست.

۱۰ تیر ۰۰ ، ۱۷:۰۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اومانیسم در فلسفه پراگماتیسم

مکتب پراگماتیسم یا عمل گرا نسبت به سایر مکاتب فلسفی نزدیکترین قرابت را با اومانیسم عصر روشنگری دارد. نمایندگان بزرگ این نحله ی فلسفی چارلز ساندرز پیرس، ویلیام جیمز، جان دیویی و اسکات شیلر هستند. البته اندیشه های خاص اومانیستی تنها در افکار جیمز و شیلر مشاهده می شود. اومانیسم پراگماتیستی به طور کلی موضوعاتی از قبیل برتری و تفوق انسانی، اعتبار روش علمی و بعضاً ناسازگاری ارزشهای انسانی با اعتقادات دینی را – همانند اومانیسم عصر روشنگری-می پذیرد؛ لکن بر سر مسائلی از قبیل ماهیت غیرقابل تغییر «عقل انسانی» و ماهیت اختیار آدمی توافق ندارد. عمل گراها تمایل دارند از کارآمدی و فواید و تاثیرات عملی رفتارها و پندارها و باورهای انسانی سخن بگویند. اومانیسم در اندیشه ی ویلیام جیمز بدین نحو بروز می یابد که وی حقیقت را در ارتباط با انسان و تجربه ی متحول او نسبی می انگارد. و بنابراین انسان در واقع به عنوان معیار حقیقت تلقی می شود. شیلر نیز صراحتاً مانند پروتاگوراس انسان را میزان همه چیز تلقی می کند. پراگماتیسم شیلر بیشتر از همه صبغه ی اومانیستی دارد. نگرش انسان مدارانه ی وی بدان جا می انجامد که جهان را کاملاً شکل پذیر می نگرد، یعنی جهانی بی نهایت تعدیل پذیر و انعطاف پذیر در برابر انسانها.

۱۰ تیر ۰۰ ، ۱۷:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تأثیر اومانیسم بر اندیشه های دینی و فلسفی در غرب ئ

نگرش اومانیستی با توجهات تازه ی خود نسبت به زندگانی طبیعی انسان و محیط او، بی تردید بر دستگاه دینی اثری فوق العاده داشت. اومانیست های دیندار با حرکتهای شورشگرانه ی خود، درصدد اصلاح دین بودند. نام جنبش دین پیرایی، هرچند قرین با نام مارتین لوتر است، اما نخستین زمینه های آن را اومانیست ها و بویژه اراسموس رودتردامی، یکی از پیشتازان اومانیسم، فراهم آوردند.

اراسموس که در واقع مبشر عقل بود، می خواست کلیسا را اصلاح کند و آن را تکیه گاه عقلانی، اخلاقی و طبیعی قرار دهد. با وجود اختلافات دیدگاههای اراسموس و لوتر، نظرات اراسموس نقش مهمی در قیام مارتین لوتر- که منتهی به تشکیل مذهب پروتستان شد- داشت.

هرچند اولین پیشگامان اومانیسم دینی سعی در سازگاری دادن اندیشه های اومانیستی با اندیشه های دینی داشتند لکن – پس از دوره ی اصلاح – سمت و سوی این جریان به مرور به گسترش اندیشه ی اومانیستی و غلبه و سیطره ی آن بر اندیشه های دینی و الاهی تمایل پیدا کرد.

به یک معنا، ابتدا تلاش اومانیست ها و مصلحان بر آن بود که اندیشه ی اومانیستی در چارچوب اصول مسیحیت تبیین گردد؛ لکن بعدها، به عکس، این اصول مسیحی بود که در چارچوب اندیشه ی اومانیستی تعبیر و قرائت شد. در واقع نگرش انسان گرایانه بر نگرش دینی غالب آمد و دینهایی با عنوان «دین انسانی» مطرح گردید. شدت این حرکت به گونه ای بود که حتی برخی اومانیست ها از اساس منکر هرگونه آیین وحیانی شدند.

از جمله ی این نوع تفکر می توان از «مذهب انسانیت» آگوست کنت، پوزیتویست فرانسوی نام برد که اعتقاد به یک «مذهب بشری مبتنی بر بی خدایی»، به منظور اصلاح اجتماعی، داشت.

در مجموع مهمترین تاثیر نگرش اومانیستی بر اندیشه های دینی را در غرب می توان به صورت زیر خلاصه کرد:

1. نفی واسطه گری صاحبان قدرت و کلیسا، میان انسان و خدا؛ 2. مقابله با تفاسیر ارباب کلیسا از کتاب مقدس؛ 3. فطری دانستن آموزه های عصر باستان همانند تعالیم مسیحیت؛ 4. مطرح شدن همه ی ادیان و طرح سازگاری آنها با هم؛ 5. پیدا شدن صبغه ی اینجهانی و انسانی در دین.

اما در مورد تاثیر این تفکر بر اندیشه های فلسفی باید گفت، اغلب فلسفه های پس از رنسانس به نحوی تحت نفوذ نگرش اومانیستی قرار گرفته اند.

اساساً این نوع نگرش از مهمترین شاخصه های فلسفه ی دوره ی جدید به شمار می آید. همچنان که گذشت، اومانیسم دوره ی رنسانس، اومانیسم فلسفی نبود؛ اما در دوره ی جدید با ظهور فیلسوفانی چون دکارت، اسپینوزا، لاک، بارکلی، هیوم و... و رواج دو جریان عمده ی فلسفی یعنی جریان عقل گرایی و تجربه گرایی، بتدریج مفاهیم فلسفی خود را باز می یافت.

در فلسفه های عقل گرا اگر سخن از اصالت عقل به میان می اید، در واقع مرجع خود را در یک مَنِ عقلانی انسانی باز می جوید. همچنان که در فلسفه های تجربه گرا که بر اصالت حس و تجربه تاکید می شود مرجع خود را در من تجربی انسانی جستجو می کند.

اصل معروف دکارتی یعنی می اندیشم پس هستم نقطه ی آغاز محوریت دادن به انسان در قالب «مَن اندیشنده» و نقطه ی آغاز اومانیسم فلسفی بود. البته باید دانست که در فلسفه ی دوره ی جدید و بویژه در عصر روشنگری، رویکرد انسان گرایانه بیشتر در مباحث معرفت شناختی جلوه و نمود پیدا می کند. گروهی از اندیشمندان و فیلسوفان بر عنصر عقلی شناخت تاکید می ورزیدند و گروهی دیگر بر عنصر حس.

توجه به خودِ انسان و در نظر گرفتن هویت شخصی و فرد انسانی به عنوان نقظه ی عزیمت تاملات فلسفی، در فلسفه های معاصر بویژه پراگماتیسم، مارکسیسم و اگزیستانسیالیسم دنبال می شود که به اختصار به آنها اشاره می شود.

۱۰ تیر ۰۰ ، ۱۷:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اقسام اومانیسم

با توجه به سیر تاریخی و نیز عرصه ی فعالیت و تاثیرگذاری آن، می توان انواع مختلفی برای اومانیسم برشمرد:

1. اومانیسم ادبی

دلبستگی و تعلق خاطر به ادبیات و علوم انسانی یا فرهنگ ادبی.

2. اومانیسم رنسانسی

تکیه بر برنامه ی آموزشی که در اواخر قرون وسطا، و پس از آن، همراه با احیای نوشته های کلاسیک، گسترش یافت. در این زمان دوباره اعتماد به انسان برای تعیین صدق یا کذب امور، پدید می آید.

3. اومانیسم فلسفی

مجموعه ای از مفاهیم و نگرشها راجع به ماهیت، ویژگیها، تواناییها، تعلیم و تربیت، و ارزشهای اشخاص انسانی. دو نوع اومانیسم مسیحی و اومانیسم جدید در ذیل این نوع اومانیسم گنجانده می شود.

4. اومانیسم مسیحی

فلسفه ای که از خودشکوفایی انسان در چارچوب اصول مسیحی جانبداری می کند.

5. اومانیسم جدید

این نوع اومانیسم به نامهای اومانیسم ناتورالیستی، اومانیسم علمی، اومانیسم اخلاقی و اومانیسم دموکراتیک نامیده می شود. در تعریف آن گفته شده است: فلسفه ای که هر گونه موجود مافوق طبیعی را طرد می کند و عمدتاً بر عقل و علم، دموکراسی و رحم و عطوفت انسانی تکیه می کند.

اومانیسم جدید نیز منشأی دوگانه دارد؛ هم منشأ دینی هم منشأ دنیوی. البته از دین در این معنا، معنایی گسترده تر از دینهای رسمی و الاهی منظور می شود. از این رو می توان گفت که دو نوع دیگر اومانیسم یعنی اومانیسم دینی و سکولار در ذیل اومانیسم جدید قرار می گیرد.

6. اومانیسم دنیوی گرا

این نوع اومانیسم، محصول عقل گرایی عصر روشنگری در قرن هجدهم و نیز آزاد اندیشی قرن نوزدهم است. امروزه بسیاری از گروه های اومانیستی نظیر انجمن اومانیسم دموکراتیک و سکولار، و اتحادیه عقل گرایان آمریکایی، و فیلسوفان و دانشمندان دانشگاهی از این نوع فلسفه حمایت می کنند. این نوع اومانیسم هرگونه تلاش ماوراءطبیعی را برای حل معضلات بشری و تبیین واقعیتهای هستی، طرد و نفی می کند.

7. اومانیسم دینی

بسیاری از جماعتهای توحیدگرا و کل گرای مسیحی و همه گروههایی که فرهنگ وابسته به اخلاق را ترویج می کنند؛ خود را اومانیست دینی می نامند. اومانیسم دینی دیدگاههای مشترکی با اومانیسم سکولار دارد. تنها تمایز عمده ی آنها، در تعریف دین و وظیفه ی دین است.

اومانیسم دینی، تعریفی کارکردی از دین ارائه می دهد؛ دین چیزی است که نیازهای فردی و اجتماعی انسانهایی را که از یک جهان بینی فلسفی برخوردارند، برآورده می سازد.

همچنان که گذشت، گرایشهای اومانیستی از جهتی نیز به دو گرایش فردگرا و جمع گرا نیز تقسیم می شود.

۱۰ تیر ۰۰ ، ۱۷:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قرارداد مبایعه نامه خام

بسمه تعالی
مبایعه نامـه
یااَیهَاالَّذِینَ آمَنُوا اَوْفُوابِالْعُقُودِ
ای کسانیکه ایمان آورده اید به عهد و پیمانهایتان وفا کنید.

تاریخ تنظیم: / / ۱۳

ماده۱: طرفین معامله: …..

۱-۱: فروشنده: “نام فروشنده” فرزند: ….. دارای شناسنامه شماره: ….. صادره از: ….. ساکن نشانـی: …..
تلفن: …..
۲-۱: خریدار: “نام خریدار” فرزند: ….. دارای شناسنامه شماره: ….. صادره از: ….. ساکن نشانـی: ….. تلفن: …..

ماده۲: مورد معامله ومشخصات آن:

مورد معامله ومشخصات آن که فروشنده برؤیت خریداررسانده وموردقبول وتأیید خریدار می باشد عبارتست از ششدانگ:
دارای یک جلدسندمالکیت به شمارهملک….. وبه شمارهثبت….. دفتر….. بخش….. با امتیاز آب….. ، برق….. ،گاز ….. و تلفن به شماره ….. و جمیع لوازم و لواحق شرعیه و عرفیه که فروشنده برؤیت خریدار رسانیده است وخریدار از کمیت وکیفیت ارزش موردمعامله اطلاع کامل حاصل نموده وموردقبول خریدارمی باشد.
۱-۲: آدرس موردمعامله عبارتست از: …..

ماده۳: قیمت کل مورد معامله:

قیمت….. موردمعامله….. مبلغ ….. ریال معادل ….. تومان وجه رایج مورد توافق متعاملین قرارگرفت وبترتیب زیرازسوی خریدار به فروشنده پرداخت می گردد:
۱-۳: مبلغ : ….. ریال( ….. تومان ) بعنوان قسمتی از ثمن ….. معامله ….. نقداً ….. طی ….. فقره چک بانکی و/ مسافرتی از سوی خریدار تسلیم فروشنده گردید و به دریافت آن اقرار نمود .
۲-۳: مبلغ :….. ربال(….. تومان) همزمان باتحویل مبیع وبه تصرف مشتری دادن آن درمورخه / / ۱۳ .
۳-۳: مبلغ :….. ریال(….. تومان) درتاریخ / / ۱۳ همزمان باتنظیم سندرسمی انتقال ودردفترخانه شماره .
تبصره:عدم پرداخت مبلغ مندرج دربند۱-۳ این مبایعه نامه ازسوی خریداربه هرعلت موجب منفسخ شدن وبی اعتباری معامله گردیده وباانفساخ معامله،فروشنده مجازاست موردمعامله رابه هرشخص دیگری واگذارنماید ودراین موردنیازبه اخذهیچگونه مجوزدیگری نمی باشد.

ماده ۴: شروط معامله:

۱-۴: تاریخ تخلیه وتحویل مبیع مورخه / / ۱۳ تعیین می شودکه همزمان باتخلیه وتحویل مبیع مبلغ مندرج دربند۲-۳ درحق فروشنده تأدیه می گردد.
۲-۴: تاریخ تنظیم سند رسمی انتقال مورخه / / ۱۳ می باشدکه طرفین ملزم بحضور دردفترخانه اسنادرسمی شماره: ….. واقع در….. برای انجام کلیه تعهدات مندرج درمبایعه نامه و تشریفات قانونی نقل وانتقال می باشند.
۳-۴: فروشنده مکلف است قبل ازتاریخ تنظیم سندرسمی ،کلیهاسنادومدارک لازم اعم ازمفاصاحساب های مالیاتی نقل وانتقال،عوارض نوسازی ،گواهی پایان ساختمـان و….. را تهیه وبه دفترخانه فوق الذکرتسلیم نماید.بطوریکه درروزتنظیم سندرسمی هیچگونه مانعی برای تنظیم سندموجودنباشد.
۴-۴ : حضورفروشنده بدون همراه داشتن اسنادومدارک لازم وحضورخریداربدون همراه داشتن باقیمانده ثمن معامله (بصورت چک نضمینی یاوجه نقد)درحکم عدم حضوراست و ملاک عدم حضوردردفترخانه ،گواهی صادره ازدفترخانه مذکورمی باشد.
۵-۴: درصورت عدم تخلیه وتحویل مورد معامله درتاریخ مذکور،فروشنده ملزم به پرداخت روزانه مبلغ
ریال(….. تومان)بعنوان جبران خسارت تأخیر درتحویل مبیع درحق خریدارخواهدبود.
۶-۴: هرگاه خریداردرموعدمقرردردفترخانه حاضرنشده ونسبت به تنظیم سندرسمی معامله اقدام نکند،این مبایعه نامه بخودی خودفسخ ومعامله فاقد اعتباربوده وفروشنده می تواندبابت تخلف ازانجام تعهدخریدار،مبلغ ریال (….. تومان )ازپیش پرداخت راکسرنموده وباقیمانده رابه وی مستردنماید.
۷-۴: هرگاه فروشنده درموعدمقرردردفترخانه حاضرنشده ونسبت به تنظیم سندرسمی معامله اقدام نکند، اگرچه این عمل بارکان معامله خللی واردنمی نماید ودرهرصورت معامله معتبرمی باشد،خریدارمی تواند بامراجعـه به مقـامـات صـالحه قضـائی الـزام طـرف مستنـکف را ضمـن مطالبـه خسـارات وارده بحضوردردفترخانهموردنظر وتنظیم سندرسمی انتقال مورد معامله مطالبه نماید.
تبصره: چنانچه خریدارالزام فروشنده مستنکف راجهت حضوردردفترخانه وتنظیم سندرسمی ازمقامات قضائی مطالبه نماید،فروشنده هیچگونه حق وادعائی نسبت به مابقی ثمن موردمعامله(مذکوردربند۳-۳)نخواهدداشت.
۸-۴: خریدارحق داردموردمعامله راجزءً یاکلاً ولوبصورت صلح حقوق ویاوکالت بغیرمنتقل نماید که دراینصورت وحسب اعلام اطلاع قبلی انجام انتقال رسمی (موضوع بند۲-۴)بنام منتقل الیه جدید انجام خواهد گرفت وتکالیف خریدارمذکوردراین مبایعه نامه نیزازحیث پرداخت الباقی ثمن معامله وحضوردردفترخانه برعهده وی قرارخواهد گرفت.
۹-۴: فروشنده اقرارنمود که موردمعامله مشمول مصادره اموال نبوده ودرتوقیف نمی باشدوموردرهن ووثیقهکسی نیست ومنافعی ازآن به هرشکلی به دیگری واگذارنشده وممنوع المعامله نمی باشد.
۱۰-۴: هرگاه بیع موردادعای دیگری قرارگرفت ویابعداً این ادعاحاصل شده وباثبات برسدبطوریکه عملاًنقل وانتقال تحقق پیدانکندویاسندتنظیمی ابطال گرددفروشنده مکلف است ثمن معامله رابه قیمت روز(ودرصورت لزوم باجلب نظرکارشناس)به خریدارپرداخت نمایدوچنانکه دراین رمینه خسارتی هم متوجه خریدارشودبایداین خسارت رانیزجبران کند.
۱۱-۴: متعـاملین براساس آیات شریفه‹‹ اًوفُوا بِالعقود ِ›› و ‹‹ اَلمُسلمؤنَ عِندَشُرُوُطِهِم ››متعهـدوملتـزم می شوندنسبت به انجـام کلیـه تعهـدات خودبشـرح این مبـایعه نامـه وحضوردردفترخانه وتنظیم وامضاء سندرسمی موردمعامله اقدام نمایند.
۱۲-۴: تأدیه مالیات ها وعوارض اعم ازنقل وانتقال ،عوارض شهرداری،دارائی و….. به عهده فروشنده بوده وهزینه های نقل وانتقال دردفترخانه اعم ازحق الثبت وحق التحریروبهای اوراق رسمی دفترخانه بالمناصفه بعهده طرفین می باشد.
این مبایعه نامه باتوجه به مواد۱۰و۱۹۰وقانون مدنی وبارعایت کلیه شرایط ومقررات شرعی وقانونی معاملات درکمال صحت وسلامت ،باارادهشخصی باعلم وآگاهی ازکم وکیف موردمعامله واوضاع واحوال وزمان ومکان ونیزبرابری ارزش مبیع با ثمن وبارضایت کامل طرفین مبادرت بانجام معامله نموده وباقبول اسقاط کافه خیارات خصوصاً خیارغبن اگرچه افحش باشد،هیچیک ازطرفین حق فسخ آن رانداردوصیغه شرعی عقد بیع ایجاباً و قبولاًجاری شدونسبت به آنان و ورثه وقائم مقام قانونی لازم الاجراءبوده ونوسانات قیمتها هم هیچگونه تأثیری درمبایعه نامه ندارد.

فروشنده: “نام وامضاء فروشنده”                                 خریدار: “نام و امضاء خریدار”                            شهود: “نام و امضاء شهود”

۱۰ تیر ۰۰ ، ۱۱:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

کامل ترین نمونه مبایعه نامه انواع املاک

بخش اول مبایعه نامه

در بخش اول مبایعه‌نامه که همان عنوان مبایعه‌نامه است، شاهد اطلاعاتی مثل شماره مشاور املاک، شماره سریال، دفتر ثبت مشاور و تاریخ انجام معامله هستیم، در وسط صفحه هم معمولا کلمه‌ی مبایعه‌نامه به صورت بزرگ نشان داده می‌شود.

 

۵-۱

بخش دوم مبایعه‌نامه

پس از این مرحله به بخش طرفین قرارداد می‌رسیم که باید با دقت بیشتری به این بخش توجه کنید. نام فروشنده و خریدار به صورت دقیق و با جزئیات کامل در این بخش ذکر می‌گردد. خریدار و فروشنده می‌توانند یک نفر باشند یا مجموعه‌ای از افراد که با جزئیات کامل در مبایعه‌نامه ذکر می‌شوند. از دیگر اطلاعاتی که باید در مبایعه‌نامه مطرح گردند، شماره‌شناسنامه، کد ملی، نشانی یا آدرس، شماره تلفن و اطلاعات مربوط به وکالت و قیومیت است.

فروشنده/ فروشندگان: “نام فروشنده” فرزند: ….. دارای شناسنامه شماره: ….. صادره از: ….. ساکن نشانـی: ….. تلفن: …..
خریدار/ خریداران: “نام خریدار” فرزند: ….. دارای شناسنامه شماره: ….. صادره از: ….. ساکن نشانـی: ….. تلفن: …..

مشاورین املاک معمولا برای این‌که از صحت اطلاعات دریافت شده، اطمینان حاصل کنند، از مشتری و خریدار درخواست می‌کنند تا مدارک شناسایی و هویتی خود را به همراه داشته باشند.

بخش سوم نمونه مبایعه نامه املاک

در بخش سوم معامله به مشخصات ملک موردنظر خواهیم پرداخت که شامل ثمن معامله، شماره‌ ملک، شماره ثبتی، گاز، برق، آب، فقره‌های چک و … است.

مورد معامله و مشخصات آن که فروشنده به رویت خریدار رسانده و مورد قبول و تأیید خریدار است، عبارتست از شش دانگ: دارای یک جلد سند مالکیت به شماره ملک….. و به شماره ثبت….. دفتر….. بخش….. با امتیاز آب….. ، برق….. ،گاز ….. و تلفن به شماره ….. و جمیع لوازم و لواحق شرعیه و عرفیه که فروشنده برؤیت خریدار رسانیده است و خریدار از کمیت و کیفیت ارزش مورد معامله اطلاع کامل حاصل نموده و مورد قبول خریدار است.

آدرس مورد معامله عبارتست از: …..

درقسمت سوم از مبایعه‌نامه به بخش قیمت و هزینه‌ها می‌پردازیم که باید دقت کنید که اعداد به درستی مطرح شده‌اند، فراموش نکنید که اینجا باید بسیار هشدار باشید،
قیمت….. موردمعامله….. مبلغ ….. ریال معادل ….. تومان وجه رایج مورد توافق متعاملین قرارگرفت و به ترتیب زیر از سوی خریدار به فروشنده پرداخت می‌شود:

مبلغ : ….. ریال ( ….. تومان ) به عنوان قسمتی از ثمن ….. معامله ….. نقداً ….. طی ….. فقره چک بانکی و/ مسافرتی از سوی خریدار تسلیم فروشنده گردید و به دریافت آن اقرار نمود.

مبلغ :….. ربال (….. تومان) همزمان باتحویل مبیع و به تصرف مشتری دادن آن درمورخه / / ۱۳ .

مبلغ :….. ریال (….. تومان) درتاریخ / / ۱۳ همزمان با تنظیم سندرسمی انتقال و در دفترخانه شماره .

در ادامه این بخش معمولا تبصره‌هایی قرار داده می‌شود. به عنوان مثال، این تبصره مطرح می‌شود که عدم پرداخت مبلغ از سوی خریدار به هر علت موجب فسخ شدن و بی اعتباری معامله گردیده و فروشنده مجاز است مورد معامله را به هرشخص دیگری واگذار نماید.

 

۶-۱

بخش چهارم مبایعه‌نامه

در بخش چهارم مبایعه‌نامه شرط و شروط مربوط به ملک مطرح خواهد شد و به روایتی آخرین بخش مبایعه‌نامه است و خریدار یا فروشنده باید با تمامی موارد مطرح شده در این بخش موافقت کنند. در واقع، شما باید شروط مطرح شده را با جزئیات کامل مطالعه کنید و خود را در موقعیت موردنظر متصور شوید، اگر پیچیدگی خاصی به ذهن‌تان نرسید، برای امضای مبایعه‌نامه اقدام کنید.

همان‌طور که گفتیم بخش چهارم مبایعه نامه اصلی‌ترین بخش آن بوده و بسیار مهم است. این شرط و شروط های مطرح شده را باید بخوانید و مطمئن شوید که با هیچ‌یک مشکلی ندارید. اغلب بیش از ۱۰ بند شرط و شروط طراحی می‌شود که در ادامه ۵ مورد از آن را برای درک بهتر شما اضافه می‌کنیم.

تاریخ تخلیه وتحویل مبیع مورخه / / ۱۳ تعیین می‌شود که همزمان با تخلیه و تحویل مبیع مبلغ مندرج دربند ۲-۳ درحق فروشنده تأییدیه می‌شود.

تاریخ تنظیم سند رسمی انتقال مورخه / / ۱۳ است که طرفین ملزم به حضور در دفترخانه اسناد رسمی شماره: ….. واقع در….. برای انجام کلیه تعهدات مندرج درمبایعه نامه و تشریفات قانونی نقل و انتقال هستند.

فروشنده مکلف است قبل ازتاریخ تنظیم سندرسمی، کلیه اسناد و مدارک لازم اعم از مفاصاحساب های مالیاتی نقل وانتقال،عوارض نوسازی، گواهی پایان ساختمـان و….. را تهیه و به دفترخانه فوق الذکر تسلیم کند. به‌طوری‌که در روز تنظیم سندرسمی هیچ‌گونه مانعی برای تنظیم سند موجود نباشد.

حضور فروشنده بدون همراه داشتن اسناد و مدارک لازم و حضور خریدار بدون همراه داشتن باقیمانده ثمن معامله (بصورت چک نضمینی یاوجه نقد) در حکم عدم حضور است و ملاک عدم حضور در دفترخانه، گواهی صادره از دفترخانه مذکور است.

درصورت عدم تخلیه و تحویل مورد معامله درتاریخ مذکور،فروشنده ملزم به پرداخت روزانه مبلغ ریال (….. تومان) بعنوان جبران خسارت تأخیر در تحویل مبیع در حق خریدار خواهد بود.
و … .

در ادامه مبایعه‌نامه مسائلی مثل شرایط تسلیم معامله آورده می‌شود که از فروشنده می‌خواهد دارایی موردنظر را با شرایط ذکر شده در اختیار خریدار قرار دهد و بعد از آن آثار قرارداد و خسارت‌ها مطرح می‌شود که معمولا مشاورین املاک این بخش را تهیه کرده و خریدار و فروشنده باید برای هر بند آن توافق کنند.

بعد از مطالعه‌ مبایعه نامه و صحیح بودن تمامی اطلاعات می‌توانید آن را امضا کنید. دقت داشته باشید که تمامی مبایعه‌نامه‌ها شبیه به هم هستند، ممکن است برخی از مشاورین املاک خلاقیت به خرج داده و مبایعه‌نامه را از لحاظ بصری زیباسازی کنند، اما محتوای داخل مبایعه‌نامه همان است که به ساده‌ترین شکل ممکن آن را توصیف کردیم.

 

۱۰ تیر ۰۰ ، ۱۱:۰۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مولفه های اومانیسم

در مجموع از قرن چهاردهم میلادی تا به امروز، اومانیسم در معنای عام آن، مؤلفه های زیر را مد نظر داشته است. مسلماً شدت و ضعف و چگونگی بعضی از این عناصر در نحله های مختلفِ اومانیستی و اندیشه های افراد گوناگون، متفاوت خواهد بود:

1. محوریت انسان و پای بندی به خواستها و علایق انسانی

2. اعتقاد به عقل، شک گرایی و روش عملی به عنوان ابزاری مناسب برای کشف حقیقت و ساختن جامعه ی انسانی

3. برشمردن عقل و اختیار به عنوان ابعاد بنیادی وجود انسان

4. اعتقاد به بنا نهادن اخلاق و جامعه بر مبنای خودمختاری و برابری اخلاقی

5. اعتقاد به جامعه ی باز و تکثرگرا؛ 6- تأکید بر دموکراسی، به عنوان بهترین تضمین کننده ی حقوق انسانی در برابر اقتدار فرمانروایان و سلطه جویی حاکمان

7. التزام به اصلِ جدایی نهادهای دینی از دولت

8. پرورش هنر مذاکره و گفتگو، به عنوان ابزار حل تفاوت و تقابلِ فهم های مختلف

9. اعتقاد به این مطلب که تبیین جهان بر پایه ی واقعیات ماورای طبیعی و توجه به یک جهانِ غیر دنیوی برای حل معضلات بشری، تلاشی است برای ضعیف و بی ارزش کردن عقل انسانی. جهان موجودی خودپیدایش و انسان نیز بخشی از همین جهان طبیعت است که بر اساس یک فرایند تحولی مداوم پدید آمده است

10. اعتقاد به این که تمام ایدئولوژی ها و سنتها اعم از دینی، سیاسی یا اجتماعی، باید توسط انسان ارزش گذاری شود؛ نه این که صرفاً بر اساس ایمان پذیرفته شود

11. جستجوی دائم برای یافتن حقیقت ملموس و عینی؛ با درک و اعتراف به این که شناخت و تجربه ی جدیدف پیوسته ادراکهای ناقص ما را از آن حقیقت عینی تغییر می دهد

12. اعتقاد به این که اومانیسم جانشین و بدیلی واقع بینانه و معقول برای الاهیات ناامیدکننده و ایدئولوژی های زیان آور است؛ زیرا با اعتقاد به اومانیسم، خوش بینی، امید، حقیقت طلبی، تساهل و بردباری، عشق، ترحم و دلسوزی، زیبایی، عقل گرایی به جای بدبینی، یأس، جزمیت، گناه، خشم و نفرت، تعصبات، ایمان کورکورانه و غیر عقلانی حاکم می گردد.

در این میان عناصر و مولفه هایی چون بی همتایی فرد انسانی، خرد و روش علمی هسته ی مرکزی و کانونی اومانیسم را تشکیل می دهند.

۱۰ تیر ۰۰ ، ۰۰:۳۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

پیشینه اومانیسم

هر چند اومانیسم در معنای خاص آن از جنبه های اساسی و زیربنایی جنبش رنسانس است اما پیشینه ی آن از لحاظ تاریخی به فرهنگ یونان باستان باز می گردد. در یونان باستان، خدایان صفات و سجایای انسانی و حتی صورت انسانی داشتند. موضوع شعر از حماسه های هومری تا واپسین دوره ی فرهنگ یونانی، انسان و سرنوشت انسان بود.

اندام انسانی مهم ترین مسأله هنر مجسمه سازی و نقاشی به حساب می آمد. توجه به انسان در آن دوره به حد اعلای خود رسید؛ و حتی در اندیشه ی سوفسطائیان انسان مقیاس همه چیز بود سقراط نیز در همان دوره تأکید فراوان بر خودشناسی داشت. به طور کلی بسیاری تاریخ فرهنگ یونانی را تاریخ وقوف با ارزش حیثیت انسان و استقلال فرد انسانی می دانند.

با زوال استقلال یونان، فرهنگ یونانی هرچند به صورت رنگ باخته به روم منتقل گردید. دموکراسی و آزادی فردی مطابق نمونه ی یونانی، در روم هرگز پا نگرفت ولی به هر حال شیوه ی فکر یونانی و اندیشه ی استقلال تفکر انسانی در روم به زندگی خود ادامه داد.

اما با ظهور و اشاعه ی مسیحیت در روم و دیگر نقاط اروپا و نضج گرفتن کلیسا وضع از بُن دگرگون گردید. به مرور کلیسا مدعی شد که یگانه حافظ حقیقت الاهی در روی زمین است و انسان شناسی مسیحی بر انسان شناسی متاثر از فرهنگ یونانی غالب شد. در این دوره علم و فلسفه خادم الاهیات مسیحی است. در نتیجه کلیسا حق انتخاب مواد آموزشی و پژوهشی را از پیروان خود سلب می کرد و حتی علوم تجربی را تحت نظارت خود در آورد.

این جریان، خصوصاً در بخشی از دوره ی میانه، ادامه داشت تا این که در قرن چهاردهم یکباره در ایتالیا گرایش آشکار به فرهنگ باستان، نخست ناآگاهانه و اندکی بعد آگاهانه به طور انفجارآمیز پدیدار شد. و پس از آن به سراسر باختر زمین گسترش یافت.

این جنبش به جنبش رنسانس (نوزایی) مرسوم شد. نتیجه ی چنین نگرشی، استقلال فرد انسانی و آزادی از قیمومیت کلیسا و به بیان دیگر، پیدایی اومانیسم بود. اعجاب و شیفتگی این دوره نسبت به غنا و باروری عهد باستان موجب شد که شاعران، نویسندگان، سخنوران، تاریخ نویسان و پژوهشگرانی با عنوان «اومانیست» پدید آیند که ایده آل های خود را در آثار یونان باستان، قهرمانیهای رومیان و عقاید مسیحیان نخستین جستجو کنند.

به هر حال اومانیسم یکی از شاخصه های برجسته و جنبه های پرنفوذ رنسانس بود که با توجه به متون باستانی یونان، انسان را در مرکز تأملات خود قرار می داد.

این جنبش اومانیستی بیشترین همَّ خود را صرف گریز از وضعیت حاکم در دوره ی قرون وسطا و نفوذ کلیسایی قرار داده بود؛ و چندان دغدغه ی نظم دادن به اندیشه های خود در چارچوبهای علمی و فلسفی را نداشت. اومانیست ها، بیشتر از اندیشه هایی استقبال می نمودند که در تقابل و تخالف نظام حاکمِ قرون وسطایی شکل می گرفت. آنها مفاهیمی از قبیل اختیار و آزادی انسان را – در مقابل اندیشه ی حاکمیت امپراتوری و کلیسا و اصول فئودالیته – همواره می ستودند.

طبیعت گرایی، تصدیق جایگاه لذت در زندگی اخلاقی، تساهل و تسامح دینی از دیگر موضوعاتی بود که بتدریج مورد علاقه ی اومانیست ها قرار گرفت.

جنبش اومانیستی هرچند به دلایل مختلف در پایان قرن شانزدهم میلادی – به عنوان یک جنبش – رو به اضمحلال گذاشت، لکن تاثیر خود را به عنوان یک نگرش نوین، در دوره ی خود و جریانهای فکریِ پس از آن و به طور کلی بر فکر و فرهنگ و رفتار تمدن جدید غربی تا به امروز به جای گذاشته است؛ به طوری که در عرصه ی هنر و ادب که اومانیست ها آن را به عنوان نخستین گریزگاه خود برای رسیدن به آزادی اندیشه و بیانِ انسانی انتخاب کرده بودند، افرادی چون پترارک (1304 – 1374)، بوکاچیو (1313 -1375) ظهور کردند که با انسان گرایی خود و این باور که فرهنگ آنها همان فرهنگ عهد عتیق کلاسیک است، بینش عصر رنسانس را پی ریزی کردند.

نظرات آنان الهام بخش بسیاری از نویسندگان، شاعران، نقاشان و پیکرسازان گردید. ظهور افراد دیگری هم چون اراسموس و لوتر در عرصه ی مذهب و پیدایی نهضت اصلاح دین، و پیشرفتهای بزرگ علمی در عرصه ی علوم زیست شناسی، پزشکی، شیمی، فیزیک به گونه ای تحت تاثیر این دوره و این جریان فکری است. از لحاظ فلسفی نیز اغلب فلسفه های پس از رنسانس متاثر از نگرش اومانیستی بوده اند.

نکته ی قابل توجه این که اومانیسمِ دوره ی رنسانس، اومانیسم فلسفی نبود ولی در دوره ی جدید همگام با ظهور فیلسوفانی چون برونو، بیکن، دکارت، اسپینوزا در نحله ی راسیونالیستی (اصالت عقلی) و لاک، بارکلی و هیوم در نحله ی آمپرپستی (اصالت تجربه ای)، بتدریج مفاهیم منسجم فلسفی خود را باز می یافت.

در قرنهای هفدهم و هجدهم (دوره روشنگری) تاثیر اندیشه های اومانیستی بر افکار و آثار این دوره کاملاً آشکار است. در این دوره مجموعه ای از بزرگان ادبا، فلاسفه و دانشمندان مانند ولتر، مونتسکیو، دیدرو، دالامبر، لاک، هیوم، کندرسه و...می زیستند، که اعتقاد عمومی آنها بر این بود که مسأله اساسی و محوری وجودِ آدمی، سر و سامان یافتن زندگی فردی و اجتماعی او، بر طبق موازین عقلی است، نه کشف اراده ی خداوند در مورد این موجودِ خاکی. هدف انسان، نه عشق و ستایش خداوند است و نه بهشت موعود؛ بلکه تحقق بخشیدن به طرحهای انسانی متناسب با این جهان است که از سوی عقل ارائه می شود.

می توان گفت که انسان گرایی این دوره نوعی روند و حرکت فرهنگی بود که زمینه های مختلف اخلاق، سیاست، تعلیم و تربیت، اقتصاد، حقوق و دین شناسی و...را تحت تاثیر جدی و دگرگون ساز خود قرار داده بود: در زمینه ی اخلاق بنا بر اندیشه ی انسان گرایانه ارزشها و باید و نبایدهای اخلاقی تنها بر مبنای عقل و وجدان و اخلاق علمی – و نه بر اساس آموزه های دینی – استوار می شود.

در عالم سیاست نیز امور بر اساس اراده و خواست انسان – در قالب اکثریت – تعیین می گردد؛ و دموکراسی به جای تئوکراسی می نشیند. در واقع اکثر اندیشه های سیاسی قرون اخیر – خصوصاً لیبرالیسم – بر مبنای اومانیسم پی ریزی شده اند.

این روند – یعنی روند اومانیسم دردوره ی روشنگری – تا دوره ی معاصر هم چنان ادامه یافته است. در واقع گذشته از بسیاری از جریانهای انتقادی که بر علیه تفکر اومانیسمِ عقل محور به راه افتاده است، درون مایه ی بسیاری از مباحث اخلاقی، حقوقی، سیاسی، دینی، زیباشناختی معاصر را هنوز اندیشه های انسان گرایانه شکل می دهد؛ هرچند که نامی از اومانیسم در خلال برخی از این مباحث برده نشود. اومانیست های امروزی، بیشترین تاثیر را از دیدگاه های اومانیستی عصر روشنگری پذیرفته اند.

 

۰۹ تیر ۰۰ ، ۲۳:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مکتب اومانیسم یا انسان گرایی

اومانیسم در معنای رایج آن، نگرش یا فلسفه ای است که با نهادن انسان در مرکز تأملات خود، اصالت را به رشد و شکوفایی انسان می دهد. این مفهوم را به شواری می توان یک مکتب خاص و مستقل مانند بقیه مکاتب فلسفی به شمار آورد؛ بلکه اومانیسم نگرشی پر نفوذ است که در بسیاری از آرا و نظریه های فلسفی، دینی، اخلاقی، ادبی - هنری و نیز در دیدگاههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعیِ مغرب زمین، از رنسانس به این سو ریشه دوانده است.

واژه اومانیسم از واژگان ابداعی قرن نوزدهم است. کلمه ی آلمانی Humanismus برای اولین بار در سال 1808 برای اشاره به یک شکل از آموزش که تأکید آن بر ادبیات کلاسیک یونانی و لاتین است، جعل شد. بنابراین، واژه ی اومانیسم در زمان رنسانس بکار نرفته است. با این وجود مفهوم این واژه در آن دوره، حضور کامل دارد که امروزه از آن به اومانیسم تعبیر می شود.

اومانیسم در این معنای خاص بر یک جنبشِ فرهنگی در عهد رنسانس اطلاق می شود که اهتمام اصلی آن بر تحقیقات کلاسیک و بویژه لغت‌شناسی بود. هدف این جنبش فرهنگی آن بود که با توجه به متون کلاسیکِ فرهنگ باستانی یونانی - رومی نیروهای درونی انسان را شکوفا سازد و دانش و زندگی اخلاقی و دینی انسانها را از قیمومیت کلیسا آزاد کند.

اما اومانیسم - همچنان که اشاره شد - دارای معنای عام و متداولی نیز هست که از همان معنای خاص، سرچشمه می گیرد. در معنای عام، اومانیسم دیگر به معنای یک جنبش نیست، بلکه عبارت است از یک شیوه ی فکری و حالتی روحی که شخصیت انسان و شکوفایی کامل وی را بر همه چیز مقدم می شمارد؛ و نیز عمل موافق با این حالت و شیوه ی فکر. به عبارت دیگر اومانیسم - طبق تعریفی که اومانیست ها ارائه می دهند - یعنی اندیشیدن و عمل کردن با آگاهی و تأکید بر حیثیت انسانی و کوشیدن برای دستیابی به انسانیت اصیل. در واقع این معنا از اومانیسم است که یکی از مبانی و زیرساختهای دنیای جدید به شمار می آید؛ و در بسیاری از فلسفه ها و افکار و مکاتب پس از رنسانس تا به امروز وجود داشته، هر چند که ظهور و بروز آن در برخی مکاتب فلسفی و سیاسی، نظیر پراگماتیسم، اگزیستانسیالیسم، پرسونالسیم، مارکسیسم و لیبرالیسم، بیشتر بوده است.

این شیوه اندیشه که انسان را محور توجه خود قرار می دهد از رنسانس به این سو منشأ تحولات و چرخشهای فراوان در مقولات گوناگون زندگیِ و تمدن مردم باختر زمین شده است؛ به طوری که انسان‌گرایی را باید از مهمترین شالوده های تفکر جدید غرب و اندیشه ی مدرنیسم به شمار آورد.

به طور کلی اومانیسم در تاریخ غرب با دو قرائت یا در دو گرایش کلی بروز کرده است. یکی گرایش فردگرا و دیگری گرایش جمع‌گرا. فردگرایی که قرائت غالب از انسان‌گرایی بوده است، نه تنها اصالت را به انسان که به فرد انسانی می دهد. در عرصه ی حیات سیاسی و اقتصادی، گرایش جمع‌گرا معمولاً در مکاتب سوسیالیسم و مارکسیسم و گرایش فردگرایانه خصوصاً در لیبرالیسم و کاپیتالیسم خود را نشان داده است.

 

۰۹ تیر ۰۰ ، ۲۳:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر