⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

۳۱۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

مجموعه پرسش و پاسخ حقوق مدنی

عنوان پرسش: هبه 
آیا عقد هبه به طور مطلق صحیح می باشد یا عقدی دو وجهی است که نسبت به واهب جایز و نسبت به متهب و آن هم بعد از قبض لازم است؟ 
پاسخ: اولاً صحیح بودن عقد ارتباطی با لزوم یا جواز آن ندارد. ثانیاً هبه چون عقد عینی است طبق ماده 798ق.م با قبض واقع می شود. پس از وقوع هبه بحث لزوم یا جواز آن مطرح می شود که باید گفت هبه طبق مواد 803 - 805-806 و 807 علی الاصول نسبت به واهب جایز است و طبق اصل لزوم نسبت به متهب لازم می باشد. 



عنوان پرسش: اهلیت اتباع ایرانی غیر شیعه 
آیا یک ایرانی غیر شیعه که به سن رشد 18 سال نرسیده است و طبق مقررات مذهب خودش در زمینه امور مالی و غیرمالی رشید محسوب می شود اگر بیعی در ایران انجام دهد وضعیت حقوقی عقد بیع چگونه می باشد؟ 
پاسخ: در مورد مسلمانان غیر شیعه و اقلیتهای دینی، اهلیت و حجر در قانون اساسی و قانون اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه، جزء احوال شخصیه به شمار نیامده است و ظاهراً قانونگذار از نظر استحکام معاملات و امنیت روابط حقوقی خواسته است اهلیت و حجر همه ایرانیان تابع قواعد عام مندرج در قانون مدنی باشد. رک دکتر سید حسین صفایی و دکتر سید مرتضی قاسم زاده، اشخاص و محجورین، ص16. 



عنوان پرسش: سقوط خیار با پرداخت تفاوت قیمت 
آیا می توان در خیار تخلف از وصف با مسامحه گفت که با دادن تفاوت قیمت یا رفع عیب ، خیار ساقط نمی شود ؟ 
پاسخ: اولاً در خیار تخلف از وصف اساساً عیبی وجود ندارد تا این بحث به میان آید که آیا با رفع عیب ، خیار ساقط می شود یا خیر. ثانیاً مطابق یادداشت ٣ ماده 415 ق.م خیار رؤیت یا تخلف از وصف ، با دادن تفاوت قیمت ساقط نمی شود بلکه چون مشکل، عدم وجود وصف است، اگر این وصف به هر نحوی ایجاد شود آنگاه طبق ملاک ماده 478ق.م این خیار ساقط می شود. 



عنوان پرسش: ابراء ضامن به موجب هبه 
در مقایسه با مواد 718 و 719 قانون مدنی در ابراء ضامن توسط مضمون له نسبت به اصل دین ، حال اگر مضمون له در بری الذمه کردن ضامن قصد هبه داشته باشد آیا هبه و بخشش دین همان پرداخت نیست؟ آیا در این صورت ضامن همانند تهاتر نمی تواند به مضمون له رجوع کند؟ 
پاسخ: هرگاه مضمون له طلب خود را به ضامن هبه کند مطابق ملاک ماده 712 ق.م مالکیت ما فی الذمه رخ می دهد و چون در حکم پرداخت دین است. طبق ماده 709 ق.م ضامن حق رجوع به مدیون را دارد. این بحث با ابراء که در حکم پرداخت دین نیست تفاوت دارد. لذا به مواد 718 و 719 ق.م ارتباطی ندارد. 



عنوان پرسش: معامله به قصد فرار از دین 
با تصویب و اجرای قانون اجرای محکومیتهای مالی 13944 و نسخ قوانین سابق، حکم معامله به قصد فرار از دین در دو فرض صوری بودن و غیر آن از لحاظ حقوقی و جزایی چیست؟ 
پاسخ: هرگاه معامله به قصد فرار از دین صوری باشد طبق نص ماده 218 قانون مدنی مصوب 1370 معامله باطل است. بحث اصلی در مورد معامله به قصد فرار از دینی است که صوری نباشد. چنین معامله ای مطابق ماده 21 قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب 1394 دست کم بین دو طرف صحیح است و به نظر دکتر کاتوزیان در مقابل طلبکار قابل استناد نیست. همچنین طبق این ماده چنین معامله ای جرم بوده و مدیون و انتقال گیرندهء آگاه، مجازات می شوند. به نظر می رسد این ماده جز در مورد مجازات تفاوتی با ماده 4 قانون سال 77 ندارد. 



عنوان پرسش: خیارتخلف ازوصف 
ملکی به شرط داشتن500 مترمربع فروخته شده است ،ولی بعد مشخص می شودکه 450 مترمربع است ،کافه خیارات در این معامله اسقاط شده است.آیاحق فسخ وجود دارد؟ 
پاسخ: خیر زیرا حق فسخ مواد355 و 385 ق.م خیار تخلف از وصف و یا خیار تخلف از شرط صفت است که با اسقاط آن دیگر مشتری حق فسخ ندارد. 



عنوان پرسش: ارث 
طبق نص ماده 897 ق م کلاله امی هم به قرابت است گاه به فرض. در برخی کتب مشاهده شده کلاله امی همیشه فرض بر است .اگر پاسخ صحیح قسمت اول است،کلاله امی در چه صورتی قرابت بر و در چه صورتی فرض بر می باشد؟ 
پاسخ: کلاله امی اگر فقط خودشان باشند خواه یک نفر و خواه چند نفر ، فرض بر بوده ولی اگر کلاله امی با اجداد امی با هم باشند در این صورت کلاله امی قرابت بر خواهند بود. 



عنوان پرسش: وکالت 
عقود اذنی مثل وکالت، اگر بصورت بلاعزل واقع شود،آیا باز هم با فوت و حجر یکی از طرفین باطل می شود یا منفسخ؟علی رغم نص ماده 678 ق.م، در بعضی از کتب مشاهده شده که منفسخ است. چرا؟ 
پاسخ: اولاً ماده 678ق.م نه به باطل اشاره کرده و نه به منفسخ. ثانیاً از لحاظ تحلیلی باید پذیرفت که عقود اذنی در اثر فوت منفسخ می شوند( مواد 551 - 628 -638 و 954ق.م) و هرجا قانون به باطل اشاره کرده مانند مواد 676 و 670،منظورش انفساخ بوده است. 



عنوان پرسش: تملکات مجانی سفیه 
اگر سفیه در قبول تملکات مجانی مثل هبه ، به شخص دیگری وکالت بدهد ، وضعیت حقوقی اعطای وکالت چیست ؟ ضمناً ماهیت وکالت (مجانی یا با اجرت ) چیست ؟ 
پاسخ: مطابق ماده 662 ق.م هرکس اهلیت هر کاری را دارد می تواند در آن کار به دیگری وکالت دهد. چون سفیه طبق ذیل ماده 1214 ق.م برای تملک بلاعوض اهلیت دارد، می تواند در این مورد به دیگران وکالت دهد و مطابق ماده 659 ق.م وکالت ممکن است مجانی باشد یا با اجرت یعنی وکیل ممکن است در عوض انجام مورد وکالت از موکل اجرت بگیرد و یا آنکه بدون اجرت، مورد وکالت را انجام دهد. 



عنوان پرسش: اشاعه 
باتوجه به ماده 571 ق.م ،(شرکت عبارت است از اجتماع حقوق مالکین متعدد در شی واحد به نحو اشاعه ) آیا اشاعه فقط نسبت به حق مالکیت(حق عینی) ایجاد می شود ؟ یا اینکه جمع شدن چند حق اعم از عینی و دینی به صورت یکجا را نیز شامل می شود ؟ 
پاسخ: اشاعه تنها اختصاص به حق مالکیت نداشته و در سایر حقوق عینی نیز وجود دارد. همچنین اشاعه در حق دینی نیز قابل تصور است. مثل اینکه طلبکاری فوت کند و حق دینی او به طور مشاع به وراثش منتقل شود. برای دیدن مثال دیگر اشاعه در حق دینی رجوع کنید به قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی ماده ٥٨٣ یادداشت شماره ٣. 



عنوان پرسش: ضمان عهده، درک و معاوضی 
کاربرد سه ضمان عهده،درک و معاوضی رااز نظر تحلیلی و مبنایی، به طوریکه کاملا محدوده هر کدام مشخص باشد،توضیح دهید ؟ 
پاسخ: الف - ضمان معاوضی، این ضمان اولاً در مورد عقود معوض و صحیح به کار می رود. ثانیاً در مورد تلف یا نقص یا عیب یکی از دو عوض ، قبل از تسلیم و یا بعد از تسلیم درزمان خیار مختص به مشتری مطرح می شود که در صورت تلف، عقد منفسخ می شود و در صورت نقص، خیار تبعض صفقه پیش می آید و در صورت عیب، خیار عیب ایجاد می شود. ب- ضمان درک، هرگاه فضول مال غیر را به اصیل بفروشد و ثمن را دریافت کند و مالک معامله را رد کند، معامله فضولی باطل بوده و فضول باید ثمن را به اصیل پس دهد و در صورت جهل اصیل، خسارات او را نیز جبران کند. به این مسئولیت فضول، ضمان درک می گویند. ج- ضمان عهده، هرگاه یکی از طرفین عقد، ضامنی به طرف دیگر معرفی نماید و به طرف دیگر بگوید اگر عقد میان ما به هر دلیلی باطل بود شما عوضی را که به من داده اید از ضامن بگیرید،به این ضمان، ضمان عهده می گویند. 



عنوان پرسش: توقیت 
منظور از توقیت چیست ؟ مثلا گفته شده اگر خانه ای فروخته شود به شرط اینکه عقد پس از 2 سال منحل شود،اصطلاحاً توقیت انحلال عقد صورت گرفته و صحیح است. 
پاسخ: توقیت از ریشه وقت و موقت ناشی شده است. توقیت انحلال عقد در مقابل تعلیق انحلال عقد است. در تعلیق انحلال، چون معلقٌ علیه حادثه ای احتمالی است، ممکن است عقد در آینده منحل شود و یا نشود. مانند تعلیق انحلال هبه به فرزند دار شدن واهب، ولی توقیت انحلال آن است که تحقق حادثه در آینده که منوط به رسیدن زمان یا وقت است، حتمی است. به عبارت دیگر عقد با رسیدن آن زمان، قطعاً منحل می شود. مثل اینکه کسی مال خود را به دیگری هبه کند با این قید که هبه سال آینده منحل گردد. 



عنوان پرسش: مالکیت ما فی الذمه 
آیا ایقاع می تواند باعث مالکیت ما فی الذمه شود؟ یعنی علاوه بر ارث و عقد مثل هبه طلب، آیا ابراء که ایقاع است می تواند موجب مالکیت مافی الذمه شود؟ 
پاسخ: ایقاع به هیچ وجه موجب مالکیت ما فی الذمه نمی شود زیرا در مالکیت مافی الذمه ، طلب از طلبکار به بدهکار منتقل می شود و انتقال طلب جز از طریق عقد و ارث امکان ندارد. باید توجه داشت ابراء خود اسقاط تعهد بوده و باعث انتقال طلب نمی شود تا مالکیت مافی الذمه رخ دهد. 



عنوان پرسش: بررسی وضعیت حقوقی شخص معتاد 
در چه شرایطی وصیت شخص معتاد پذیرفته نیست؟ 
پاسخ:  اگر اعتیاد او به اندازه ای باشد که عنوان محجور بر او صدق کند، اعمال حقوقی وی تابع قواعد کلی حاکم بر محجورین است. 



عنوان پرسش: حق سرقفلی 
اگر مغازه ای که مالک به مستأجر به عنوان سرقفلی اجاره داده است و در حال حاضر ملک مالک در طرح قرار گرفته است و باید عقب نشیتی گردد و عملاً موضوع استفاده مستأجر که همان مساحت مورد اجاره می باشد از بین برود و جایگزین نداشته باشد ، وضعیت حقوقی سرقفلی چه می شود؟ تکلیف طرفین قرارداد چیست ؟ 
پاسخ: بر اساس لایحه قانونی نحوه خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه های عمومی، عمرانی و نظامی دولت ، مصوب 1358/11/17 قرارداد طرفین و مالکیت ایشان چه در مورد عین ملک و چه در مورد منافع آن مانع از اجرای طرح نمی باشد و بنابراین ملک جهت اجرای طرح تخلیه می گردد و در فرض سئوال و به صراحت تبصره 3 ماده 5 لایحه مذکور که مقرر می دارد:"چنانچه ملک مورد معامله محل کسب و پیشه اشخاص باشد در صورتی به آن حق کسب و پیشه تعلق خواهد گرفت که حداقل یکسال قبل از اعلام تصمیم (دستگاه اجرائی) محل کسب و پیشه بوده باشد." سرقفلی مستاجر نیز از بین نمی ­رود و به نامبرده پرداخت می شود. همچنین توجه شما را به نظریه مشورتی شمارة 7/3031 مورخ1361/9/1 اداره حقوقی نیز جلب می نماید:" حق کسب و پیشه مذکور در تبصره 3 ماده 5 لایحه قانونی نحوه خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه های عمومی، عمرانی و نظامی دولت ، با حق کسب و پیشه مذکور درقانون موجر و مستاجر متفاوت است زیرا: الف- حق کسب و پیشه موضوع قانون موجر و مستاجر اختصاص دارد به مستاجر در صورتکیه حق کسب و پیشه موضوع تبصره 3ماده 5 لایحه موردبحث بمالک هم تعلق می گیرد، زیراعبارت تبصره چنین است: چنانچه ملک مورد معامله محل کسب و پیشه اشخاص باشد در صورتی به آن حق کسب و پیشه تعلق خواهد گرفت که حداقل یکسال قبل از اعلام تصمیم دستگاه اجرائی محل کسب و پیشه بوده باشد و بطوریکه ملاحظه می شود در این تبصره بجای کلمه (مستاجر) یا (مستاجرین ) کلمه اشخاص آورده شده که اعم از مالک و مستاجر است. تعیین دستگاههای اجرائی اگر بخواهند مغازه ومحل کسبی را تصرف و تملک کنند علاوه بر قیمت ملک سرقفلی آنرا هم باید بپردازند، البته اگر خود مالک درآن محل به کسب وپیشه اشتغال داشته باشد قیمت ملک و سرقفلی هر دو به او تعلق می گیرد و اگر غیر مالک (مستاجر) در آن محل به کسب مشغول باشد قیمت ملک بمالک و حق کسب و پیشه بمستاجرکاسب درآن محل پرداخته می شود. موید صحت این استنباط تبصره 1 همان ماده است که می گوید در مواردی که ملک محل سکونت یا ممراعاشه مالک باشدعلاوه بربهای عادله صدی پانزده به قیمت ملک افزوده خواهد شد0 توضیحا" اضافه می شود که منظور از ممر اعاشه غیر از محل کسب و پیشه مالک است مانند منزلی که به اجاره داده شده و از طریق مال الاجاره آن امرار معاش می ­کند. ب- تعلق حق کسب و پیشه بمستاجر طبق قانون موجر ومستاجر مشروط نیست به اینکه یکسال یا بیشتر درآن محل به کسب وتجارت اشتغلا داشته باشد در صورتیکه طبق تبصره 3 ماده 5 لایحه قانونی نحوه خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه های عمومی، عمرانی و نظامی دولت شرط تعلق حق کسب و پیشه آنست که لااقل یکسال قب لاز اعلام تصمیم دستگاه اجرائی محل کسب وپیشه بوده باشد، بنابراین دستگاه اجرائی بحکم لایحه مارالذکرمکلف است و تمسک به مقررات قانون موجر و مستاجر موردی ندارد. 



عنوان پرسش: خیار در صلح 
در جمع بین مواد 761 و 764 قانون مدنی آیا فقط خیار تدلیس و خیار شرط و تخلف از شرط در صلح مبنی بر مسامحه مثل صلح بلاعوض و صلح در مورد تنازع راه دارد ؟ 
پاسخ: در صلح مبتنی بر مسامحه، تنها سه خیار موجود در مواد 761 و 764 قانون مدنی وجود دارد ولی در صلح مبتنی بر مغابنه طبق ماده 760 قانون مدنی سایر خیارات نیز ممکن است موجود باشد. 



عنوان پرسش: ضمان عهده 
آیا ضمان عهده از بایع و مشتری، مصداق ضمان اصطلاحی یا حقیقی قرار می گیرد؟ باتوجه به اینکه ضمان از مشتری در مقابل بایع برای رد عین مبیع در فرض بطلان عقد تعهد به فعل ثالث می باشد. 
پاسخ: ضمان عهده در این فرض هیچ تفاوتی با عقد ضمان به طور کلی ندارد. به این معنا که هرگاه موضوع عقد ضمان ( از جمله ضمان عهده) رد عین معین باشد این عقد ، ضمان اصطلاحی نیست و اثر آن تعهد به فعل ثالث است ولی هرگاه موضوع عقد ضمان( از جمله ضمان عهده) دین کلی باشد این قرارداد ، عقد ضمان می باشد بنابراین ضمان عهده در این مورد خصوصیتی ندارد. 



عنوان پرسش: ماده 269 قانون مدنی 
باتوجه به ماده 269 قانون مدنی و همچنین حاشیه 1 ماده مذکور در کتاب نظم استاد کاتوزیان، حکم قانون دقیقا در چه موردی است؟ آیا تملیک عین مال از سوی متعهد را شامل می شود یا تسلیم عین مال کلی؟ لطفا با ذکر مثال توضیح دهید. 
پاسخ: حکم ماده 269 قانون مدنی تنها در مورد تعیین مصداق و تسلیم مال کلی است. برای مثال اگر من 100 کیلو برنج دم سیاه به شما بفروشم چون این تعهد کلی است مشمول ماده 269 مذکور بوده و من باید از برنج خودم تعیین مصداق کنم. ولی اگر من تعهد کنم اتومبیلم را که عین معین است به شما بفروشم بدیهی است که من مالک اتومبیل هستم و دیگر ماده 269 مورد اشاره محلی از اعراب ندارد تا بگوید که من باید در مقام وفای به عهد مال خودم را به شما بدهم. یادداشت 1 ماده 269 قانون مدنی نیز دقیقاً همین مطلب را بیان داشته است. 



عنوان پرسش: خیار شخص ثالث 
در عقد بیع کلی، برای شخص ثالث خیار شرط بدون مدت قرار داده شده است (مدت نا معلوم)، در این حالت حکم عقد و شرط چیست ؟ 
پاسخ: طبق ماده 401 قانون مدنی هم شرط باطل است و هم عقد و به نظر می رسد کلی بودن و همچنین وجود خیار برای ثالث تأثیری در حکم ندارد. 



عنوان پرسش: انحلال وقف 
در چه مواردی وقف منحل می شود ؟ 
پاسخ: تنها موردی که وقف منحل می گردد انفساخ آن است مثلاً اگر مال موقوفه تلف شود وقف منفسخ می شود. همچنین به نظر می رسد در مواردی که مال موقوفه فروخته می شود میتوان گفت که وقف به حکم قانون منفسخ می گردد. بنابراین تنها مورد انحلال وقف ، انفساخ آن در موارد مختلف می باشد و باید توجه داشت که وقف نه قابل اقاله است و نه قابل فسخ. 



عنوان پرسش: منقول حکمی 
تعهد به ساختن آپارتمان و تعهد به تسلیم میوه های روی درخت که فروخته شده اند آیا منقول حکمی می باشند؟ 
پاسخ: تعهد به ساختن آپارتمان چون ناظر به انجام کار است و مشمول هیچ یک از چهار استثنای دیون غیرمنقول نیست لذا مشمول ماده 20 قانون مدنی بوده و منقول حکمی به شمار می آید. تعهد به تسلیم میوه های فروخته شده بر روی درخت نیز چون میوه ها منقول است، مشمول ماده 20 قانون مدنی قرار می گیرد و لذا در حکم منقول است. 



عنوان پرسش: ایجاد حق در خیار 
آیا از منظر ایجاد حق، فقط در خیار عیب برای صاحب حق دو حق (فسخ و ارش ) ثابت می شود ؟ 
پاسخ: بله در سایر خیارات حتی خیار تبعض صفقه ، صاحب خیار تنها حق فسخ دارد. پس تنها خیاری که برای صاحبش دو حق ایجاد می کند خیار عیب است. 



عنوان پرسش: معاطات 
معاطات در چه مواردی راه ندارد؟ 
پاسخ: معاطات به این معنی است که ایجاب و قبول عقد با لفظ نباشد بلکه با داد و ستد یا قبض و اقباض صورت پذیرد. به نظر می رسد معاطات در دو مورد راه ندارد. مورد اول عقودی که باید با لفظ انشاء شوند مانند وقف ( ماده56 قانون مدنی) و نکاح ( ماده 1062قانون مدنی). مورد دوم عقود تشریفاتی که ایجاب و قبول آنها نمی تواند صرفاً با داد و ستد صورت پذیرد بلکه تشریفات خاص هریک از آنها که قانون تعیین کرده ( مانند تنظیم سند رسمی) باید رعایت شود. 



عنوان پرسش: ابرا در غصب 
اگر مالک ذمه یکی از غاصبین را نسبت به قیمت مال مغصوب ابرا کند چه تأثیری در حق بقیه غاصبین دارد ؟ 
پاسخ: طبق ماده 321 قانون مدنی اگر مالک، ذمة یکی از غاصبین را نسبت به بدل مال مغصوب ابرا کند چون ابرا اسقاط دین است و تنها غاصب آخر طبق ماده 318 قانون مدنی مدیون می باشد، ابرای هر غاصب به معنی ابرای غاصب آخر است و می دانیم اگر غاصب آخر به هر نحوی بری شود، همه غاصبان بری می شوند. خلاصه آنکه با ابرای هر غاصب، ابتدا غاصب آخر و سپس تمامی غاصبان پیش از او بری می شوند. 



عنوان پرسش: تاثیر قوه قاهره در تهعدات 
اگر متعهد بواسطه قوه قاهره نتواند تهعد خود راانجام دهد.آیا عقد منفسخ می شود یا برای متهعدله حق فسخ ایجاد می شود؟ 
پاسخ: به نظر می رسد اگر قوه قاهره به طور کلی انجام تعهد را غیرممکن نماید باید حکم به انفساخ عقد داد ولی اگر موقتاً انجام تعهد را ناممکن نماید متعهدله خیار تعذر تسلیم خواهد داشت. 



عنوان پرسش: اصل نسبی بودن قراردادها 
استثنائات اصل نسبی بودن قرارداد ها کدامند؟ آیا فقط تعهد به نفع ثالث و عقد فضولی و عقود جمعی می باشند ؟ 
پاسخ: بله اصل نسبی بودن قراردادها تنها همین سه استثناء را دارد. 



عنوان پرسش: تنفیذ و رد معامله فضولی 
آیا تنفیذ و رد معامله فضولی قابل تبعیض می باشد ؟ 
پاسخ: مالک نمی تواند بخشی از معامله فضولی را تنفیذ و بخشی را رد کند چون معامله واحد است و باید یا تنفیذ شود و یا رد گردد ولی وراث مالک چون هریک مالک بخشی از مال می شوند می توانند نسبت به سهم خود یا تنفیذ کنند و یا رد نمایند که این امر نسبت به هر وارث تبعیض محسوب نمی گردد زیرا او یا معامله را نسبت به سهم خود تنفیذ می کند و یا رد می نماید. 



عنوان پرسش: خیار در وقف 
شرط خیار در عقد وقف باطل است، آیا مبطل عقد نیز می باشد ؟ 
پاسخ: شرط خیار در وقف باطل است چون نامشروع بوده و مشمول بند ٣ ماده ٢٣٢ قانون مدنی می باشد. این شرط چون خلاف مقتضای وقف ( حبس) نبوده و مشمول بند ٢ ماده ٢٣٣ قانون مدنی نیز نمی باشد و بنابراین در زمره شروط مبطل قرار نمی گیرد. 



عنوان پرسش: ایجاد خیار 
اگر وصف معهود در قرارداد چنان به سلامت کالا مربوط باشد که فقدان آن عیب به شمار آید ، آیا خیار عیب و تخلف از وصف ایجاد می شود یا عقد باطل است ؟ 
پاسخ: به نظر می رسد اگر وصف مذکور اساسی نباشد و در زمره اوصاف مهم باشد، طرف معامله هم خیار عیب و هم خیار تخلف از وصف دارد و جمع این دو خیار مانعی ندارد. 



عنوان پرسش: بیع شرط 
آیا در بیع شرط، حق خیار بایع معلق به رد ثمن است و پیش از آن وجود ندارد ؟ یا رد ثمن شرط اعمال خیار است ؟ 
پاسخ: از ظاهر ماده ٤٥٨ قانون مدنی به خوبی بر می آید که در بیع شرط، خیار بایع یا همان حق فسخ او، معلق به رد ثمن است و تا ثمن را مسترد ندارد، حق فسخ معامله را نخواهد داشت. 



عنوان پرسش: از بین رفتن خیارات 
از منظر قانون، آیا با رفتن ضرر، فقط خیار غبن ساقط نمی شود ؟ نسبت به خیارات تدلیس و تعذر تسلیم و تخلف از وصف و روئیت نظر قانون چیست ؟ از لحاظ تحلیلی از بین رفتن خیارات نسبت به انتفاء موضوع منشاء خیار، شامل کدام خیارات می شود ؟ 
پاسخ: به نظر می رسد ماده 478 قانون مدنی قاعده بوده و می توان گفت اگر مبنای خیار ضرر باشد و ضرر از بین برود خیار از بین می رود بجز خیار غبن که طبق ماده 421 قانون مدنی با از بین رفتن ضرر، از بین نمی رود. به نظر می رسد تنها سه خیار مجلس، حیوان و شرط مبنایشان ضرر نبوده و 9 خیار دیگر مبنایشان ضرر است که در 8 خیار با از بین رفتن ضرر ، خیار از بین می رود. 



عنوان پرسش: عقود جایز 
در مواجهه با آزمون های نص محور مثل وکالت ، اگر صورت سوال در مورد منفسخ شدن عقود جایز با فوت و جنون و سفه طبق قانون مدنی باشد جواب چیست ؟ 
پاسخ: اگر سئوال دقیقاَ از ماده قانون مدنی بود ،مثلاَ ماده 626، باید باطل می شود را جواب دهید. ولی اگر سئوال از متن ماده نبود و به طور تحلیلی پرسیده باشند، باید منفسخ می شود را پاسخ داد. 



عنوان پرسش: احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه 
باتوجه به بند 1 ماده واحده قانون اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه در محاکم ، آیا در مسائل مربوط به نکاح و طلاق ، مذهب شوهر مطلقاً(هر مذهبی که باشد) ملاک می باشد یا اینکه مذهب کشور محل تولد شوهر ؟ ملاک تمیز مسئله کدام است ؟ 
پاسخ: مطابق نص ماده واحده ، مذهب شوهر ملاک است نه قانون کشور محل تولد یا متبوع او. 



عنوان پرسش: قبض متولی وقف 
باتوجه به اینکه در ماده 63 قانون مدنی اعلام شده که اگر واقف خود را متولی معرفی کند قبض لازم نیست و اینکه خود واقف در وقف بر محصور(خاص) نمی تواند موقوف علیه باشد تا بتواند قبض کند،آیا ماده 62 و 63 قانون مدنی با یکدیگر تعارض دارند؟ آیا می توان گفت که ماده 63 فقط وقف بر غیرمحصور را شامل می شود ؟ 
پاسخ: هیچ تعارضی میان دو ماده 62 و 63 قانون مدنی وجود ندارد. مطابق قاعده، در وقف خاص، قبض با موقوف علیهم است و اگر واقف، تولیت را برای خود قرار داده باشد، طبق ماده 63 مذکور استثنائاً قبض با اوست که در این فرض، واقف موقوف علیه نیست بلکه به عنوان متولی موقوفه را قبض می کند و این امر که در وقف خاص، طبق ماده 72 قانون مدنی، واقف نمی تواند موقوف علیه باشد، ارتباطی با متولی بودن واقف و قبض او به عنوان متولی ندارد. بنابراین ماده 63 در وقف خاص ، استثناء بر ماده 62 است. در وقف عام وضع روشنتر است، زیرا اگر موقوفه متولی داشته باشد، صرفنظر از اینکه متولی چه کسی باشد، قبض با متولی است، که در این صورت اگر واقف متولی باشد، قبض با اوست. بنابراین ماده 63 در وقف عام هماهنگ با ماده 62 بوده و استثنای آن محسوب نمی شود. 



عنوان پرسش: قبض در مشاع 
بااینکه وقف مال مشاع صحیح است.اگر شرکاء اذن در قبض ندهند، وقف در چه وضعیتی قرار می گیرد؟علی الخصوص در مال منقول. 
پاسخ: اگر شریک اذن در قبض ندهد، وقف واقع نمی شود. 



عنوان پرسش: طلاق در دوران عادت و طهر مواقعه 
ماده 1140 قانون مدنی طلاق زن در مدت عادت زنانگی و نفاس را صحیح نمی داند و ماده 1141 قانون مدنی طلاق در طهر مواقعه را . اگر طهر مواقعه ، نزدیکی در زمان پاک شدن از عادت باشد، پس طلاق در چه زمانی باید صورت گیرد ؟ و اگر طلاق در زمان های مذکور در مواد 1140 و 1141 قانون مدنی انجام شود، چه حکمی خواهد داشت؟ 
پاسخ: طلاق باید در طهر غیر مواقعه صورت پذیرد. یعنی از لحظه ای که عادت تمام می شود و طهر شروع می شود، تا لحظه طلاق، نباید نزدیکی صورت گرفته باشد. طلاق در زمان عادت و نفاس و طهر مواقعه باطل است. 



عنوان پرسش: اثر حقوقی 
در فرض اینکه در دوران نامزدی نزدیکی واقع گردد، آثار حقوقی آن چه خواهد بود؟ 
پاسخ: اگر با علم باشد، زنا محسوب شده و اگر با تصور ایجاد رابطه زوجیت باشد، نزدیکی به شبهه بوده که مانند نزدیکی در نکاح است. 



عنوان پرسش: مهریه در فسخ نکاح 
آیا حکم ماده 1101 قانون مدنی (با لحاظ ماده 1097 قانون مدنی) فقط مربوط به نکاح دایم است؟ 
پاسخ: خیر. به نظر می رسد اطلاق ماده ١١٠١ قانون مدنی شامل نکاح موقت نیز می گردد. 



عنوان پرسش: تفویض اختیار تعیین مهر به شخص ثالث 
در ماده 1089 قانون مدنی و طبق گفته استاد دکتر کاتوزیان،شخص ثالث به عنوان داور می باشد. آیا باید قرارداد داوری منعقد شود ؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، طرفین قرارداد چه کسانی هستند ؟ 
پاسخ: خیر نیازی به انعقاد عقد نیست و مسئله مانند حالتی است که طرفین عقد طبق ماده ٣٩٩ قانون مدنی، برای شخص ثالث، خیار شرط قرار می دهند که شخص ثالث مانند داور است. 



عنوان پرسش: اثر نزدیکی به شبهه زنا در نکاح سابق 
مفهوم عبارت "اگر سابق بر نکاح باشد" (مندرج در ماده 1055 قانون مدنی) را با ذکر مثال توضیح دهید. 
پاسخ: منظور این است که اگر مردی قبل از اینکه با زنی ازدواج کند با مادر یا دختر او نزدیکی به شبهه یا زنا کرده باشد. این امر مانع از نکاح بوده و به عبارت دیگر نکاح که بعد از نزدیکی به شبهه یا زنا رخ داده باطل است. بنابراین منظور از سابق بر نکاح، آن نکاحی است که پیش از آن، نزدیکی به شبهه یا زنا رخ داده است. 



عنوان پرسش: تعهد به نفع ثالث 
درتعهد به نفع ثالث ،اگر قبول ثالث قبل از فسخ یا اقاله عقد اعلام نشود،آیا تعهد مزبور از بین می رود؟ 
پاسخ: اساساً در تعهد به نفع ثالث، قبول ثالث لازم نیست و به محض انعقاد عقد، تعهد ایجاد می شود. قبول ثالث، تنها موجب لزوم تعهد می گردد. بنابراین اگر قبل از قبول ثالث، عقد اقاله و یا با خیار شرط، فسخ شود، تعهد به نفع ثالث از بین نمی رود. ولی اگر عقد با یکی از خیارات دیگر فسخ و یا به حکم قانون منفسخ گردد، به نظر می رسد تعهد به نفع ثالث از بین می رود که این امر ارتباطی با عدم قبول ثالث ندارد. 



عنوان پرسش: ضمانت از اموال مولی علیه 
آیا ضمانت کردن از اموال مولی علیه توسط قیم با تصویب دادستان مجاز است یا مطلقاً ممنوع می باشد؟ 
پاسخ: با توجه به یادداشت شمارة3 ماده ١٢٤١ قانون مدنی در کتاب قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی، به نظر می رسد ضمانت کردن از اموال مولی علیه توسط قیم با تصویب دادستان امکان دارد، ولی این نظر نیز قوی است که گفته شود؛ چون ضمانت کردن کاملاً به ضرر مولی علیه است و هیچ مصلحتی آن را توجیه نمی کند، لذا ضمانت کردن مطلقاً ممنوع می باشد. 



عنوان پرسش: جعاله 
آیا در جعاله میزان و مقدار اجرت باید معین باشد؟مثلاً زمانی که بر روی شیشه مغازه ای روی کاغذ می نویسند مقداری طلا گم شده است از یابنده تقاضا می شود به فلان آدرس تحویل دهند و مژدگانی دریافت کنند،چون اینجا مقدار مژدگانی معین نیست، آیا جعاله محسوب میشود یا خیر؟ 
پاسخ: مطابق ماده ٥٦٣ قانون مدنی علم اجمالی به اجرت در جعاله کافی است، اما جُعل نمی تواند مانند مثال شما کاملاً مجهول باشد. به نظر می رسد این مثال جعاله نیست و طبق ماده ٣٣٦ قانون مدنی استیفاء است و پیدا کننده مستحق اجرت المثل می باشد. 



عنوان پرسش: مال مشاع 
آیا در مال مشاع شریک می تواند سهم الشرکه خود را موضوع عقد عاریه یا عقد موجد حق انتفاع قراردهد؟ 
پاسخ: بله مال مشاع می تواند موضوع هر عقدی واقع شود،اما تسلیم آن به طرف معامله مطابق ملاک ماده ٤٧٥قانون مدنی نیاز به اذن شریک دارد. 



عنوان پرسش: اخذ به شفعه 
یک زمین است که سه دانگ آن وقف و سه دانگ دیگر آن طلق است. اگر سه دانگ وقف به فروش برسد، آیا حق شفعه برای مالک سهم طلق به وجود می آید؟ 
پاسخ: اگرچه حکم ماده ٨١١ قانون مدنی فقط درمورد فروش طلق است و درباره فروش وقف حکمی ندارد،اما طبق قواعد کلی، چون وقف شخصیت حقوقی دارد، اگر در موارداستثنایی فروخته شود، مالک سهم طلق، حق شفعه دارد. 



عنوان پرسش: اجرت المثل 
آیا با درخواست طلاق از طرف زوجه، امکان گرفتن اجرت المثل وجود دارد؟ 
پاسخ: با توجه به تبصره ماده ٣٣٦ قانون مدنی ،اجرت المثل زوجه ارتباطی با طلاق و اینکه طلاق از طرف چه کسی باشد ندارد. 



عنوان پرسش: اجاره 
آیا ماده4قانون روابط موجر و مستاجر 1376 با ماده 494 قانون مدنی تعارض دارد؟آیا منظور ماده 4 این است که اگر موجر پول پیش عین مستاجره را نداد ومستاجر هم بابت پول پیش تخلیه نکرد،موجر حقی بر اجرت المثل یاحسب مورد وجه التزام پیش بینی شده در قرارداد ندارد؟ 
پاسخ: با توجه به حکم ماده 230 قانون مدنی که اشعار می دارد:" اگر در ضمن معامله شرط شده باشد که در صورت تخلّف متخلف مبلغی به عنوان خسارت تأدیه نماید حاکم نمی‏تواند او را به بیشتر یا کمتر از آنچه که ملزم شده است محکوم کند." در فرض سئوال تخلفی از طرف مستأجر صورت نگرفته است تا وجه التزام قابل مطالبه باشد. اما نظر به حکم ماده 494 همان قانون، موجر می تواند از باب استیفای مستاجر از عین مستاجره، مطالبه اجرت المثل ایام تصرف را بنماید. نظریه مشورتی شماره 7/1401 مورخ 1372/2/22 اداره حقوقی :"ماده 494 قانون مدنی بعد از انقضاء مدت اجاره، چنانچه مستأجر، محل را هنوز در تصرف داشته باشد مالک را مستحق مطالبه اجرت المثل می‏داند، در این صورت مالک می‏تواند با انقضاء اولین ماه از تاریخ پایان مدت اجاره تقاضای تعیین و پرداخت اجرت المثل یک ماهه را بکند، رأی وحدت رویه ردیف 62/ 51 شماره 4 مورخ 1363/2/19 مؤید نظریّه فوق است. البته این امر در صورتی است که در قرارداد فیمابین ذکر نشده باشد که اجرت المثل برابر اجرت المسمی است." 
عنوان پرسش: علم وجهل به مالیت موردمعامله 
الف منافع ملکی را به مدت 50سال به شخص ب درتاریخ 93/9/3انتقال می دهد.2روز دیگرعین مال رامورد بیع به مستاجر قرار می دهد لیکن 1ماه بعدعالم می شوند که عین بدون منفعت مالیت نداشته است.حکم معامله چیست؟ 
پاسخ: اولاً در فرض سوال عین بدون منفعت نیست و تنها پنجاه سال منفعت آن به دیگری تعلق دارد. ثانیاً ملکی که پنجاه سال منافع آن متعلق به دیگری است مالیت دارد و بحث اصلی تعیین قیمت آن است که اگر خریدار آن را گران خریده باشد خیار غبن دارد. ثالثاً بر فرض محال اگر چنین عینی مالیت نداشته باشد بیع آن مطابق مواد 215 و 348 ق.م باطل است. 



عنوان پرسش: معامله فضولی 
در معامله فضولی اگر مالک معامله را تنقیذ نکند معامله باطل خواهد بود حال اگر فضول ، مال را به غیر بفروشد معامله انجام گرفته فروش مال غیر است یا غصب؟ همچنین تفاوت فروش مال غیر با معامله فضولی در چیست؟ 
پاسخ: اولاً هرگاه مالک، معامله فضولی را رد کند معامله باطل بوده و مثل آن است که هیچ معامله ای صورت نگرفته پس اگر فضول دوباره آن مال را بفروشد باز هم معامله فضولی است. ثانیاً فروش مال غیر که اصطلاحی در حقوق جزا است در واقع همان معامله فضولی است که فضول با سوء نیت انجام داده است. به بیان دیگر فروش مال غیر جرمی است که در حقوق جزا مجازات دارد و در عین حال از لحاظ حقوق مدنی معامله فضولی است و آثار مدنی خود را دارد. ثالثاً تفاوت غصب و معامله فضولی در این است که اگر غاصب ، مال را پیش خود نگاه دارد و آن را نفروشد تنها غاصب است ولی هرگاه غاصب مال مغصوب را بفروشد هم غاصب است و هم فضول. بنابراین هر فضولی غاصب است ولی هر غاصبی فضول نیست. 



عنوان پرسش: معاطات 
آیا معاطات فقط در عقود عینی رخ می دهد؟ 
پاسخ: خیر . معاطات یعنی انعقاد عقد از طریق داد و ستد. بنابراین هر عقدی که موضوع آن مال باشد مانند بیع، اجاره و قرض، از طریق معاطات قابل انعقاد است. در عقود عینی نیز چون موضوع قرارداد مال است معاطات راه دارد ولی نباید پنداشت که معاطات ویژه عقود عینی است. 



عنوان پرسش: غصب 
تفاوت بارز غصب با معامله فضولی در چیست؟ آیا جز این نیست که در هر دو ، نوعی تصرف در مال غیر می باشد؟ 
پاسخ: اولاً غصب واقعه حقوقی است در حالی که معامله فضولی عمل حقوقی است . ثانیاً غاصب اگر مال مغصوب را پیش خود نگاه دارد و آن را نفروشد فقط غاصب است و فضول محسوب نمی شود . ولی اگر غاصب مال مغصوب را بفروشد هم غاصب است و هم فضول . پس رابطه غاصب و فضول عموم و خصوص مطلق است یعنی هر فضولی غاصب است ولی هر غاصبی فضول نیست. 



عنوان پرسش: حق مالکیت 
1- آیا حقی که بموجب آن شخصی می تواند ملک دیگری را تملک کند با حقی که بموجب آن شخص، مالک منفعت عین دیگری است، تقاوت دارد؟ 2- اگر خریدار ضمن عقد تعهد نماید که مال موضوع قرارداد را تا ابد به هیچکس نفروشد و سپس بعد از مدتی آن را انتقال دهد چگونه شرط صحیح و انتقال نیز صحیح است؟ مگر این نیست که این شرط خلاف مقتضای ذات عقد بیع است و باعث بطلان شرط و عقد است؟ 
پاسخ: 1- بله تفاوت دارد. مثال مورد اول قولنامه است که خریدار حق دارد ملک فروشنده را با پرداخت ثمن تملک کند. به نظر می رسد این امر ارتباطی با مالکیت منفعت مانند عقد اجاره ندارد. 2- اولاً این شرط خلاف مقتضای بیع نیست. زیرا خریدار مالک مبیع است و تنها یک حق، آن هم حق فروش که جزئی است از او سلب شده و این امر منافاتی با ماده ٩٥٩ ق.م ندارد. ثانیاً اگر حق فروش از خریدار سلب شود و او مال را بفروشد این بیع طبق ماده ٤٥٤ ق.م باطل است. 



عنوان پرسش: وفای به عهد 
آیاوفای به عهد به قصد فرار از دین می تواند صحیح باشد؟ 
پاسخ: به نظر می رسد وفای به عهد به قصد فرار از دین معنا ندارد. زیرا وفای به عهد یعنی شخصی مدیون است و می خواهد دین خود را تأدیه کند. پس چگونه ممکن است شخصی به قصد فرار از دین، دین خود را بپردازد؟! 



عنوان پرسش: علم اجمالی 
آیا تمام عقودی که علم اجمالی به آنها کافی است جزء عقود مسامحه ای هستند و مابقی عقود مغابنه ای؟ اگر خلاف آن است تفاوت عقد مغابنه ای با مسامحه ای غیر از احتمال ضرر و زیان در چیست؟ 
پاسخ: در کلیه عقود مسامحه ای چون احتمال ضرر منتفی است علم اجمالی کافی می باشد ولی در عقود مغابنه ای چون همگی معوض هستند و بحث سود و زیان مطرح است علم تفصیلی لازم می باشد . به نظر می رسد عقود مالی یا باید مسامحه ای باشند و یا مغابنه ای و شق سومی وجود ندارد. 



عنوان پرسش: لزوم وجواز در حبس مطلق 
حبس مطلق اگر به صورت معوض باشدلازم است یاجایز؟ 
پاسخ: طبق نص ماده ٤٤ ق.م به نظر می رسد حبس مطلق چه معوض و چه مجانی ، نسبت به مالک قابل رجوع است. 



عنوان پرسش: امکان یا عدم امکان درخواست اعلام بطلان سند رسمی 
اگر سند عادی در سال 1356(سند فروش سهم الارث خواهر به برادر ) با اکراه مادی(شکستن دست خواهر توسط برادر) تنظیم شود و برادر طبق آن سند عادی سند رسمی بگیرد آیا فی الحال می شود با اثبات بطلان سند عادی اعلام بطلان سند رسمی را از دادگاه در خواست کرد؟ و اینکه برای اثبات بطلان سند عادی یک شاهد مرد ویک شاهد زن کافی است؟ 
پاسخ: از لحاظ ثبوتی، اکراه مادی طبق ذیل ماده 1070 ق.م باعث بطلان عقد است. ولی آنچه در سئوال شما مهم است جنبه اثباتی آن است که می خواهید با دو شاهد اعتبار سند رسمی را مخدوش نمایید که به نظر می رسد با وجود ماده 1309 ق.م کار شما بسیار دشوار است. 



عنوان پرسش: احکام خیارات 
آیا مصداق خیار مختص مشتری فقط در خیار حیوان می باشد یعنی اینکه آیا مشتری فقط در خیار حیوان حق خیار دارد یا مصادیق دیگری نیز وجود دارد؟ همینطور در مورد خیار مختص بایع نیز بفرمایید که مصداق آن فقط در خیار تأخیر ثمن است یا مصادیق دیگری را نیز در بر می گیرد؟ 
پاسخ: اولاً از سئوال شما به هیچ وجه معلوم نیست که از خیار مختص مشتری یا خیار مختص بایع می خواهید چه نتیجه ای بگیرید؟ ثانیاً اصطلاح "خیار مختص مشتری" در قانون مدنی در مواد 429و453 در بحث ضمان معاوضی به کار رفته که مراد از آن سه خیار مجلس، حیوان و شرط است که این سه خیار هنگامی مختص مشتری هستند که بایع این سه خیار را نداشته باشد. نکته آخر آنکه تنها خیاری که در قانون مدنی فقط یک طرف آن را دارد، خیار تأخیر ثمن است. ( ماده 406ق.م) 

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ماده_۶۳۸_قانون_مجازات_اسلامی

هرکس علناََ در انظار و اماکن عمومی و معابر، تظاهر به عمل حرامی نماید علاوه بر کیفر عمل به حبس از ده روز تا دوماه و یا شلاق تا ۷۴ ضربه محکوم می گردد.

*و در صورتیکه مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمی باشد ولی عفت عمومی را جریحه دار نماید، فقط به حبس از ده روز تا دو ماه و یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.

تبصره:
زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.

*در این ماده مقنن، نوع فعل حرام را مشخص نکرده است. و در واقع به قضات اجازه داده تا هر چه را خودشان حرام می دانند مورد حکم محکومیت قرار دهند.
+بین بد حجابی و بی حجابی باید قایل به تفکیک شد. بدحجابی فاقد جنبه کیفری است.

+سرکشی و نگاه کردن عمدی از روی بام دیوار و امثال آن به خانه همسایه از مصادیق تظاهر به فعل یا عمل حرام است.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا پخش صدای موزیک خارجی از اتومبیل جرم است و جنبه جزایی دارد؟

با تشخیص مبتذل بودن نوار و پخش آن از اتومبیلها و یا مغازه ها به طوری که رهگذران متوجه صدای نوار شوند، موضوع جرم است. و از مصادیق صدر ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی است.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

عدم ثبت واقعه ازدواج و مجرم شدن زوج و زوجه:

*ماده ۴۹قانون حمایت خانواده مصوب 1391 ضمانت اجرای کیفری عدول از ثبت نکاح را پیش بینی کرده و بر اساس آن چنان چه مردی بدون ثبت در دفاتر رسمی به ازدواج دائم، طلاق یا فسخ نکاح یا پس از رجوع تا یک ماه از ثبت آن خودداری یا در مواردی که ثبت نکاح موقت الزامی است از ثبت آن امتناع کند، ضمن الزام به ثبت واقعه، به پرداخت جزای نقدی درجه پنج و یا حبس تعزیری درجه هفت محکوم می شود.

*این مجازات در مورد مردی که از ثبت انفساخ نکاح و اعلام بطلان نکاح یا طلاق استنکاف کند نیز مقرر است. پس در اینجا فقط مرد مقصر شناخته می‌شود و زوجه در این رابطه مقصر نیست.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

خودداری از بیمه کردن کارگر چه مجازات قانونی دارد؟

‌ماده ۱۴۸ قانون کار: کارفرمایان کارگاه‌های مشمول این قانون مکلف هستند بر اساس قانون تأمین اجتماعی، نسبت به بیمه نمودن کارگران واحد خود اقدام‌ کند.

*ماده ۱۸۳ قانون کار: کارفرمایانی که بر خلاف مفاد ماده ۱۴۸ این قانون از بیمه کردن کارگران خود خودداری کنند، علاوه بر تأدیه کلیه حقوق متعلق به‌کارگر (سهم کارفرما) با توجه به شرایط و امکانات خاطی و مراتب جرم به جریمه نقدی معادل دو تا ده برابر حق بیمه مربوطه محکوم خواهند شد.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نکته چک

چنانچه بدون قلم خوردگی چک را نوشتید و امضاء کردید، در بالای شکل مستطیل که رقم را نوشتید این کلمه را امضاء کنید؛ × بدون خط خوردگی× و دو طرف آن را با علامت ضربدر"×" ببندید و اگر چنانچه در هنگام نوشتن دچار قلم خوردگی شد ولو این که یک حرف یا یک عدد باشد پشت چک قید کنید که "مبلغ فلان و تاریخ فلان صحیح است و قلم خوردگی از اینجانب می باشد" این جمله را در پشت چک در گوشه ای قید کنید و امضاء نموده و سپس زیر آن را خط بکشید.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

غصب چیت و غاصب کیست؟

هرکس بدون رضایت مالک مالی، مال او را به مالکیت خود درآورد یا از آن استفاده کند، غاصب محسوب می شود. در واقع غصب در لغت به معنای گرفتن مال از راه ظلم است و در اصطلاح حقوقی و بر مبنای آنچه که ماده ۳۰۸ قانون مدنی بیان می کند، «استیلا بر حق غیر به نحو عدوان» تعریف شده است.

*در تعریف حقوقی غصب باید گفت که غصب تصرف مال دیگری از راه نامشروع و بدون رضایت مالک است. در چنین شرایطی فرد متصرف، مسوولیت مطلق و محض دارد چرا که هم مسئول از بین رفتن اصل مال و هم منافع آن است. خواه این تجاوز عمدی یا غیر عمدی باشد. به عنوان مثال، اگر خریداری مال مغصوب را بخرد به محض آن که بر آن مسلط شود از نظر قانون غاصب و مسوول است. هر چند ما نتوانیم هیچ تقصیری را به او نسبت دهیم.

 منبع: سایت وکیل دادگستری

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مدنی ...

آیا می دانستید پس از آن که مالی را طی یک قرارداد رسمی و به صورت رایگان به شخص دیگری واگذار نمودید، می توانید مجددا آن را به مالکیت خود بازگردانید؟


*مطابق قانون مدنی وقتی یک نفر مالی را مجانا به دیگری تملیک می کند، اصطلاحا گفته می شود که مال مذکور "هبه" گردیده است.

+لازم است بدانیم هبه هرچند به صورت رسمی و قراردادی هم که انجام شود قابل رجوع است. بنابراین چنانچه مالی را هبه نموده باشید، هرگاه که بخواهید می توانید مجددا مال را به تملیک خود در آورید. البته مشروط به این که مال مذکور را به والدین و یا اولاد خود هبه ننموده باشید، در برابر هبه مال یا کاری برای شما انجام نشده باشد، و آخر این که مالی که هبه کرده اید، به فرد دیگری منتقل نشده باشد.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

جلوی درب خانه و مغازه، ملک خصوصی شما نمیباشد؟

قرار دادن موانع از سوی کسبه، نگهبانان ادارات و یا هر شخص دیگر در کنار کوچه، خیابان، مقابل مغازه یا خانه و ممانعت از پارک خودروهای دیگر نقض آشکار حقوق شهروندی است و طبق قانون مجازات نیز دارد»
مسدود کردن کوچه و خیابان  جرم است و مجازات دارد،
*طبق ماده ۲۴ قانون مدنی هیچ کس نمی تواند کوچه و خیابان هایی که بن بست یا مسدود نیست را تحت تملک قرار دهد.
+بنابراین نصب هر گونه تابلو پارک ممنوع، یا تهدید به پنچری خودروها در کوچه و خیابان های شهر جرم محسوب می شود و می توان از متخلفین در دادسرا شکایت کرد.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قانون جدید طلاق توافقی

قبل از تصویب قانون حمایت خانواده کلیه طلاق توافقی و غیرتوافقی باید به داوری ارجاع می شد اما تجربه و رویه نشان داد که نهاد داوری موفقیت چندانی در ایجاد سازش بین طرفین نداشت و لازم بود یک نهاد تخصصی در این زمینه ایجاد گردد که با تصویب قانون حمایت خانواده مراکز مشاوره خانواده شروع به کار نمودند که به درستی با وضعیت ارتقاء فرهنگ و سواد افراد جامعه همخوانی دارند. وقوع طلاق توافقی منوط به مراجعه قبلی به مراکز مشاوره می باشد.

*طبق ماده 25 قانون حمایت خانواده زوجینی که قصد طلاق توافقی دارند پس از ثبت دادخواست لازم است که به مشاوره خانواده مراجعه نمایند و دادخواست طلاق توافقی طبق این ماده بدون مراجعه به مشاوره قابل ثبت نخواهد بود. لیکن از تاریخ اول آذر ماه 1397 برابر بخشنامه ای که از سوی قوه قضائیه خطاب به مدیران دفاتر خدمات الکترونیک قضایی به شماره
یک 55/13104/9000 در تاریخ 5/9/97 صادر شده است، دفاتر الکترونیک قضایی مجاز به ثبت دادخواست طلاق توافقی بدون داشتن گواهی مرکز غربالگری یا مشاور خانواده نیستند.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شخصیت حقوقی چیست و دارای چه ویژگی‌هایی می‌باشد؟

انسان طبعاً دارای حقوقی است که از آن برخورددار می‌شود و دارای تکالیفی است که قهراً باید انجام دهد. حق متعلق به انسان و تکلیف به عهده انسان است. بنابراین می‌توان گفت برای غیر انسان نه حقی می‌توان قائل شد و نه تکلیفی برقرار نمود. ولی گاهی اتفاق می‌افتد که به علل خاصی عده‌ای از مردم برای منظور معینی اجتماع نموده و شخصیتی به نام شخصیت حقوقی به وجود می‌آورند که بستگی به شخصیت هیج کدام از تشکلیل دهندگان ندارد ولی دارای حقوق و تکالیفی است. مثلاً شهرداری‌ها به خودی خود دارای شحصیتی هستند که گرچه از مجموع شخصیت مردم شهر تشکیل شده ولی هریک از شهرداری‌ها مستقلاً می‌تواند وظیفه یک شخص را از قبیل خرید و فروش و اداره امور شهر انجام دهد و بستگی به شخصیت هیچ کدام از مردم شهر هم ندارد.

شخصیت مستلزم دارا بودن حقوق و وظایفی است که برای هرکس معین شده. پیدا شدن شخصیت حقوقی در نتیجه احتیاج است. مثلا جمعی تشخیص می‌دهند که برای توسعه ورزش و یا حمایت از مسئولین اقداماتی لازم است و به این منظور با ثبت شرکت شرکتی به وجود می‌آورند که تشکیل می‌شود از شخصیت افراد تشکیل دهنده و می‌تواند مانند یک شخص طبیعی مبادرت به اقداماتی کند که منظور تشکیل دهندگان را عمل و به خودی خود کارهائی انجام دهد که بستگی به هیچ یک از شرکاء نداشته باشد و همچنین می‌تواند دارایی و اموال داشته و معاملاتی انجام دهد.



تاریخچه پیدایش شخصیت حقوقی

شخصیت حقوقی از خیلی پیش از این متداول بوده است. مانند اینکه سلطان مملکتی به نام کشور خود قراردادهایی می‌بسته که ارتباط با شخص و بدن سلطان نداشته باشد و آثار آن به ارث به اولاد او نتقل نمی‌شده بلکه متعلق به مردم کشور بوده است. در حقوق رم نیز شخصیت حقوقی تا اندازه‌ای شناخته شده. در حقوق اسلامی گرچه عنوانی جهت آن ذکر نشده، اما آثار زیادی از شخصیت حقوقی وجود دارد مانند بیت‌المال و مساجد و موقوفات و غیره که متصدیان به نام بیت‌المال و یا کارگزاران موقوفات مساجد و غیره به نام آن‌ها معاملاتی انجام می‌داده‌اند. در حقوق اروپائی شخصیت حقوقی در قرون وسطی پیدا شده، در ایران شخصیت حقوقی به موجب قانون تجارت مصوب ۱۳۰۳ – ۱۳۰۴ برای نخستین بار شناخته شده است.

حقوق و وظایف شخص حقوقی

طبق ماده ۵۸۸ قانون تجارت:

شخص حقوقی می‌تواند دارای کلیه حقوق و تکالیفی شود که قانون برای افراد قایل است، مگر حقوق و وظایفی که بالطبیعه فقط انسان ممکن است دارای آن باشد مانند حقوق و وظایف پدر شدن، پسری و فرزند یا امثال آن.

بنابراین شخص حقوقی مانند یک انسان تمام وظایف و حتی تکالیفی که برای یک فرد قایل شده‌اند را می‌تواند دارا باشد. مگر آن‌ها که انجامش غیر ممکن است. مانند جمعیت حمایت از کودکان کار پس از ثبت موسسه می‌تواند خانه اجاره کند و در بانک حساب باز کند و قرارداد انتشار کتاب ببندد و همچنین شرکتهای تجاری می‌توانند معاملات تجارتی انجام دهند و کارمند استخدام نمایند. بنابراین کسی که به جمعیت حمایت از کودکان کار خانه اجاره می‌دهد یا کسی که با شرکت تجارتی معامله نماید مادام که شخصیت حقوقی آن‌ها باقی است نمی‌تواند به افراد جمعیت و یا شرکاء شرکت مراجعه و اجاره خانه خود را مطالبه کند و یا شرکاء را ملزم به انجام تعهد نماید. زیرا همانطور که شرح داده شد شخصی حقوقی مستقلاً دارای حق و وظیفه است و همچنان که کسی را در مقابل عمل دیگری نمی‌توان مسئول دانست شرکاء یک شرکت سهامی یا افراد یک جمعیت را هم نمی‌توان مسئول عمل آن شرکت با آن جمعیت دانست.

طبق ماده ۵۸۹ قانون تجارت:

تصمیمات شخص حقوقی به وسیله مقاماتی که به موجب قانون یا اساسنامه صلاحیت اتخاذ تصمیم دارند گرفته می‌شود.

پس بطور کلی شرکاء یک شرکت تجارتی و یا افراد یک جمعیت فرداً وظایفی در اداره شرکت ندارند و به همین علت است که آن‌ها را نمی‌توان مسئول دانست بلکه مدیرانی که معین می‌شوند به نام شخص حقوقی تصمیم گرفته و آن‌را اداره می‌نمایند.

در مورد ارتکاب جرم، تعقیب شخص حقوقی محل بحث است. اکثر کارشناسان حقوقی عقیده دارند نسبت به جرائمی که جنبه مثبت دارد از قبیل کلاهبرداری، قاچاق و غیره شخص حقوقی از لحاظ کیفری قابل تعقیب نیست بلکه مدیران و مسببین تعقیب می‌شوند ولی نسبت به آن‌ها که جنبه منفی دارد قابل تعقیب‌اند. مانند این که از پرداخت وجهی که عدم پرداخت آن جرم است خودداری شود. ولی چون شخصیت حقوقی را نمی‌توان به هر قسم مجازاتی محکوم کرد، مثلا نمی‌توان زندانی کرد باید در این قبیل امور به پرداخت جریمه شرکت را محکوم نمود.

استدلال دیگر در مورد عدم ارتکاب جرائم آن است که شرکت برای موضوع خاصی تشکیل می‌شود (فرضاً داد و ستد فرش) و خارج از این موضوع حق فعالیت ندارد و چون موضوع شرکت همانطوری که گفتیم امور غیر قانونی و غیر مشروع نمی‌تواند باشد بنابراین ارتکاب جرائم خارج از موضوع شرکت است.

اقسام شخصیت های حقوقی

اشخاص حقوقی به سه قسمت تقسیم می‌شوند:

  1. تمام شرکتهای تجارتی که در قانون ذکر شده.
  2. تشکیلات و موسساتی که برای مقاصد غیر تجارتی تشکیل شده.
  3. موسسات و تشکیلات دولتی و بلدی به محض ایجاد.

شخصیت حقوقی شرکت های تجارتی

در قرون وسطی که ایتالیا مرکز تجارت بود ضمن تحولی در امور تجارت و حقوق تجاری، بازرگانان به این نکته پی برند که سرمایه‌های فردی برای تجارت دریائی که اغلب با کشورهای دور دست انجام می‌شده به علت کم بودن سرمایه و بُعد مسافت و در نتیجه طول مدت کفایت نمی‌کند، بنابراین در عرف تجارتی یک نوع شرکت‌های تجارتی معمول گردید که گرچه موضوع قانونی نداشته ولی عملاً معاملاتی انجام می‌داد. بعداً در اثر توسعه تجارت در کشورر انگلستان و فرانسه و آلمان و سایر کشورهای اروپای غربی، به این علت و به جهت ضرورت در عمل، شخصیت حقوقی شرکت های تجارتی به موجب قانون شناخته شد. مثلاً در دعاوی علیه شرکت، برای طرف دعوی ممکن نبود که به هر یک از شرکاء فرداً فرد مراجعه و حق خود را از هر یک جداگانه بخواهد. از این جهت ناچاراً مرجعی برای این قبیل امور شناختند که همان شخصیت حقوقی شرکتهای تجاری است. اقسام شرکت‌های تجارتی که در قانون تجارت ذکر شده پس از تشکیل دارای شخصیت حقوقی خواهند بود.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

کلاهبرداری یعنی چه؟ ایا به هرکسی میشه گفت کلاهبردار/ پس حکایت کلاهبرداری مطالعه بفرمائید

«کلاهبرداری:۱- به فریب مال و پول دیگران را گرفتن، حقه بازی.

استعمال نام یا عنوان مجعول به قصد این که مؤسسات مجعول و اعتبارات موهوم را به طرف بقبولاند و او را به امور موهوم امیدوار یا از امور موهوم خائف سازد و بدین طریق وجه یا مالی از او بگیرد.» «کلاهبردار: ۱- آن که به فریب مال و پول دیگران را بگیرد؛ حقه باز. ۲- کسی که کلاه‌برداری کند؛» از نظر میانگین سنی کلاهبرداری می‌توان کلاهبرداران را به دو دسته کلاهبرداران اینترنتی و کلاهبرداران غیر اینترنتی تقسیم کرد. میان گین سنی کلاهبرداران اینترنتی ۱۸ تا ۳۵ سال است در حالی که کلاهبرداران غیر اینترتی معمولاً سن بالاتری دارند.

 

برای تحقق کلاهبرداری، توجه به سه شرط لازم است:

 

  1. وسایلی که کلاهبردار به کار برده است، باید متقلبانه باشد.
  2. همچنین کلاهبرداری از جمله جرایم مقید به نتیجه است یعنی نتیجه‌ مورد نظر از ارتکاب جرم باید حاصل شده باشد. در حقیقت کلاهبردار اعمال تشکیل‌دهنده رفتار مجرمانه را مرتکب می‌شود تا به مال مورد نظر برسد.فرد قربانی کلاهبرداری یا مجنی‌علیه باید در نتیجه توسل به وسیله متقلبانه اغفال شود و فریب خورده باشد و در نتیجه این فریب، مال خود را در اختیار کلاهبردار قرار دهد.
  3. نکته مهم آن است که اغفال در نتیجه نداشتن ‌آگاهی ایجاد می‌شود بنابراین هنگامی که شاکی از متقلبانه بودن وسایل مطلع است، تحقق کلاهبرداری منتفی می‌شود همچنین مال برده‌شده باید متعلق به غیر (شاکی) باشد یعنی مال متعلق به خود کلاهبردار نباشد.

نمونه پرونده کلاهبرداری

شکایت :

احتراماً این جانب شاکی به تاریخ ……  طی اطلاعیه ای که در اگهی مورخ …….  چاپ شده بود به آدرس اعلامی مشتکی عند (متهم) مراجعه و تقاضای اخذ وام نمودم که ایشان اظهار داشتند تصویر یک سند مالکیت به همراه مبلغ پیش که حدود۲ میلیون تومان است به همراه یک فقره چک تحویل اینجانب بدهید تا قریب یک ماه بعد وام شما اماده و تحویل خواهد شد و متقلباً قرارداد شماره …….  با موضوع واگذاری امتیاز وام بملغ شصت میلیون تومان منعقد گردید و تصویر سند مالکیت بهمراه مبلغ یک میلیون تومان به امتیاز تحویل دارم پس از ان به هیچ عنوان تلفن را پاسخ نگفت با مراجعه به محل تنظیم قرارداد آدرس اعلامی شخصی که خود را مسئول بیمه پارسیان معرفی می کرد نیز اظهار بی اطلاعی مینمود لذا با وصف مراتب و اینکه عمل مشتکی عند واحد وصف مجرمانة کلاهبرداری از طریق تحصیل مال به نحو متقلبانه است و از  ضعف نفس و بی تجربگی اینجانب سوء استفاده کرده و با فریب و خدعه مبلغ دو میلیون تومان از اینجانب اخذ کرده ، اعلام جرم و استدعای تعقیب و رسیدگی و مجازات نامبردگان با عنوان جرم کلاهبرداری تقاضا می شود خسارات وارده به این بابت ناشی از عمل مرتکب معادل مبلغ ۰۰۰ / ۰۰۰ / ۲۰ ریال است بدین وسیله صدور اجرای تأمین خواسته را نیز استدعا دارم.

کیفر خواست :

ریاست محترم دادگاه عمومی

احتراماً در پرونده کلاسه ….. شعبه ……. بازپرسی دادسرای عمومی انقلاب ….. آقای ……آزاد به لحاظ غایب بودن به تحصیل مال از طریق نامشروع به مبلغ بیست میلیون ریال نظر به دلائل شکایت اقای …. فتوکپی آگهی فروش فوری در نشریه راهنمای جامع شهر فتوکپی قرارداد شماره ……. گزارش تحقیقات محلی انجام شده توسط مرجع انتظامی مورخ …… اظهارات آقای احمد قدرتی پور و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده مرتکب به بزه فوق الذکر در تاریخ …..  در …. و طبق م ۲ قانون تشدید مجازات مرتکبین گناهکار بوده و تقاضای مجازاتش می شود .(نمونه پرونده کلاهبرداری)(نمونه پرونده کلاهبرداری)(نمونه پرونده کلاهبرداری)(نمونه پرونده کلاهبرداری)

رأی دادگاه :

در خصوص اتهام آقای ……. ( متهم فاقد مشخصات دیگر در پرونده و کیفر خواست می باشد )دائر بر تحصیل مال از طریق نامشروع به مبلغ ده میلیون ریال موضوع شکایت آقای ….. دادگاه با بررسی اوراق و محتویات پرونده و با توجه به کیفر خواست صادره از ناحیه دادسرای عمومی و انقلاب ، شکایت شاکی خصوصی فتوکپی آگهی فروش فوری وام در نشریه راهنما جامع شهر ، فتوکپی قرارداد عادی شماره ……. گزارش مأمورین انتظامی و تحقیقات محلی انجام شده و با وتوجه به سایر قرائن و شواهد موجود در پرونده ، بزهکاری متهم را محرز و مسلم تشخیص مستنداً به ماد ۲ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا و اختلاس و کلاهبرداری را که بر محکومیت متهم به تحمل  یک سال حبس تعزیری و پرداخت ده میلیون ریال به عنوان رد مال در حق شاکی صادر و اعلام می گردد  آگهی صادره غیابی در ظرف مدت ۱۰ روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در همین شعبه و سپس به مدت ۲۰ روز قابل تجدید نظر خواهی درمحاکم تجدید نظر استان می باشد.

تحلیل حقوقی پرونده:

کلاهبرداری از جمله جرایم استثنائی به شمار می رود . کلاهبردار به گونه ای عمل می کند که مالک یا متصرف مال فریب خورده و خود از روی میل و رضا و چه بسا به امید کسب منافع سرشار ، مالش را در اختیار مجرم قرار می دهدتحقق این امر ، یعنی اغفال قربانی و جلب نظر وی برای این که مال خود را به دست خودش در اختیار کلاهبردار قرار دهد ، احتیاج به انجام مانورهای متقلبانه ، صحنه سازی و پشت هم اندازی توسط مجرم دارد . از این رو کلاهبرداران ، بر خلاف بسیاری از مجرمین دیگر (از قبیل سارقین عادی ) معمولاً از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار بوده و چه بسا مناصب اجتماعی یا اقتصادی مهمی نیز در جامعه داشته باشند . آنان از این هوش و ذکاوت ، تحصیلات عالیه ، موقعیت اجتماعی و چرب زبانی به عنوان ابزارکار خود برای به دام انداختن قربانیان استفاده می کنند .

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

زیر سقف مشترک اما غریبه به همراه نکاتی درباره ی اختلافات زن و شوهری

شکست عشقی

زیر سقف مشترک : یکی شاخه نبات ها را روی ساتن سفید توردوزی شده می سابید که زن گفت: با اجازه بزرگ ترها، بله!
دیگر صدای کل کل شادی، سوت و دست ها را نشنید برای آنکه پدر آمده بود بالای سرش و گفته بود: با لباس سفید می روی خانه بخت، با لباس سفید هم می آیی بیرون، مبارکت باشد!
زن دلش نمی خواست آن لحظه لباس سفیدی از جنس کفن را تصور کند، با این حال لبخند زد، گفت: چشم پدر!

حالا سال ها از گفتن آن کلمه (بله) می گذرد، سال هاست که آنها از هم طلاق گرفته اند بدون اینکه پله های دادگاه را بالا و پایین رفته باشند، مهر را بخشیده و یا تا ریال آخر تسویه کرده باشند، اصلا چه فرق می کند حضانت بچه ها با پدر باشد یا مادر؟! سال هاست که او زن خانه و آن یکی پدر بچه هاست. نه خودشان که هیچ کس آنها را جزو آمار (حدود صدهزار نفری در سال) طلاق نمی شمارد اما وقتی هیچ رابطه احساسی و عاطفی عمیقی بین زن و مرد نباشد، سر هرکدام برود توی لاک تنهایی خودشان، آن وقت به اصطلاح روانشناسی امروز آنها دچار طلاق پنهان یا خاموش شده اند بدون اینکه متوجه باشند.

زیر سقف مشترک

سال هاست که آنها از هم طلاق گرفته اند بدون اینکه پله های دادگاه را بالا و پایین رفته باشند، مهر را بخشیده و یا تا ریال آخر تسویه کرده باشند، اصلا چه فرق می کند حضانت بچه ها با پدر باشد یا مادر؟! سال هاست که او زن خانه و آن یکی پدر بچه هاست.

قدیمی ترها چیزی به نام طلاق پنهان نداشتند آنها تنها یک طلاق می شناختند که ننگ می شد و می چسبید روی پیشانی ها

تا قبل ازاین صد سال اخیر ازدواج تنها دو بعد زیست شناختی و جامعه شناختی داشت، همین قدر که مرد و زنی نیازهای روحی و عاطفی خود را در مسیر هدایت شده قرار می دادند و بعد پدر و مادر می شدند، برای داشتن یک زندگی خوب کافی بود.

آدم های صد سال قبل وقتی به یک رابطه عاطفی و خویشاوندی جدید با یک ایل و یا عشیره دیگر دست پیدا می کردند برایشان کافی بود تا بتوانند بعد اجتماعی ازدواج را تکمیل کنند. اما حالا سال هاست که بعد تازه روانشناسی را آورده اند و چسبانده اند به ازدواج که اگر این بعد آخر نباشد آن وقت زن ومرد دچار طلاق پنهان می شوند و روابط آنها خالی از عواطف و درک متقابل می شود. امروز ازدواجی را کامل می دانند که در آن هر سه بعد روانشناختی، زیست شناختی و جامعه شناختی وجود داشته باشد.

جدایی

گاهی بین زن و شوهر اختلافاتی وجود دارد که ترجیح می دهند باهم اما جدا از هم زندگی کنند به دور از زیر سقف مشترک  مانند:اختلافات در میزان هوش، خواسته ها، سلیقه ها و علاقه ها، دیدگاه ها، ابعاد معنوی و نیز ترس از طلاق و حرف های اطرافیان و حواشی بعدی آن، محدودیت های اجتماعی و فرهنگی، مشکلات اقتصادی،  ازدواج های تحمیلی، ترس و فرار از تنها ماندن، چشم   و  هم چشمی با دوستان و فامیل، خشونت و عصبانیت،  مادیات، تجمل گرایی و تشریفات بیش از حد، خود  بزرگ بینی و تحقیر دیگری، دو رویی، پنهان کاری، لجاجت و مسائلی از این دست، همگی مسیر زندگی عاشقانه را به زندگی بدون احساس و خالی از مفاهیم اولیه زناشویی مبدل می سازد. این بی تفاوتی، آخرین مرحله روابط احساسی بین زن و مرد است . اگر چه همسران با هم زندگی می کنند ولی فقط جسم خاکی آنان با هم است و آنان فارغ از هم و در فضایی کاملا غریب و شخصی ایام را سپری می کنند و مقصد بعدی آنها منزلگاهی جز طلاق رسمی و جدایی فیزیکی نخواهد بود.

زیر سقف مشترک : وقتی خلأ احساسی پیدا شود آنهایی که به دلایل متعدد اجتماعی و اقتصادی نتوانند طلاق بگیرند سرشان می رود توی لاک تنهایی خودشان و به تدریج همان رابطه محدود عاطفی با طرف مقابل را هم قطع می کنند
نگران شده اید، نشسته اید به مرورکردن زندگیتان؟ فکر می کنید نکند شما هم طلاق گرفته اید و حواستان نیست؟!
دارید از خودتان می پرسید «چرا، غیر از بچه ها و دخل وخرج هایی که با هم نمی خوانند، هیچ وقت هیچ حرف دیگری باهم نزده اید؟راستی همسرتان از کی سرش مدام رفت توی ورق های روزنامه؟
اگر کارتان از بیخ غلط نباشد جای نگرانی نیست! آنهایی دچارطلاق پنهان می شوند که بدون هماهنگی عاطفی، وجود عشق و شناخت نیاز های خود و طرف مقابل ازدواج کرده باشند.

این جور ازدواج ها تا وقتی شیرین است که عروس خانم ها و آقا دامادها سرگرم گرفتن هدایای کادو پیچ جوروا جور باشند و بعد مشغول برپایی مراسم عروسی شوند، البته تا وقتی مهمانی های روزها و ماه های اول و به اصطلاح پاگشایی ها تمام نشده آنها احساس خوشبختی می کنند اما این رفت و آمدها و تازگی روزهای اول ازدواج که تمام شود، آن وقت احساس می کنند یک چیزی میان این رابطه دو نفره کم است و آن چیزی جز همان نقاط احساسی و فکری مشترک نیست.

وقتی خلأ احساسی پیدا شود آنهایی که به دلایل متعدد اجتماعی و اقتصادی نتوانند طلاق بگیرند سرشان می رودتوی لاک تنهایی خودشان وبه تدریج همان رابطه محدود عاطفی با طرف مقابل را هم قطع می کنند و طلاق می گیرند بدون اینکه صدایش را در بیاورند. آنها از همان وقت می روند جزو آمار طلاق های پنهان (که البته هیچ آماری از آن در دست نیست.)

آنها تنها به ظاهر یک زندگی مشترک و زیر سقف مشترک با هم زندگی می کنند که به شدت ملال آور و یکنواخت است، هر چند که زن و شوهر قرارداد اجتماعی و مذهبی ازدواج را رعایت می کنند اما زندگی آنها خالی از عشق و هماهنگی روانشناختی است درحالی که وجود این بعد از رابطه می تواند زندگی زن و مرد را معنادار و شکوفا کند.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مهریه عند الاستطاعه به چه معنی است؟

مهریه عندالاستطاعه : یعنی زن قبول کند که در صورت استطاعت مالی(دارایی)  همسرش مهریه خود را درخواست کند.در مهریه عندالاستطاعه، زمان پرداخت مهریه. زمانی است که زوج، توانایی و استطاعت پرداخت را داشته باشد، پس پرداخت آن منوط به استطاعت(استطاعت از طریق معرفی اموال زوج، ثابت می‌شود)، زوج است. به عبارت دیگر یعنی مرد هر وقت استطاعت وتوان مالی پیدا کرد مهریه را پرداخت کند.(مهریه عندالاستطاعه)

البته زوجین می‌توانند به صورت موجل نیز مهریه را تعیین کنند که در اینصورت پرداخت مهریه در زمان مقرر مورد توافق بایستی باشد و قبل از آن زوج حق مطالبه ندارد. در صورتی که مهریه عندالاستطاعه باشد راهی برای زن به منظور گرفتن حق خود از مرد باقی نمی ماند. از اشکالات مهریه عندالاستطاعه لازم الاجرا نبودن آن است زیرا در صورت عدم پرداخت مهریه از سوی مرد، زن باید استطاعت مالی مرد را ثابت کند، در غیر این صورت نمی تواند حق مهریه خود را دریافت کند. از دیگر اشکالات مهریه عندالاستطاعه را مجهول بودن زمان مدت قرارداد است ، زمانی که قراردادی زمانش مجهول باشد، نتیجه اش بطلان قرارداد است و در این صورت زن نمی تواند به حق مهریه اش دست یابد. از دیگر اشکالات مهریه عند الاستطاعه این است که قانون گذار آن را نمی شناسد. مهریه عند الاستطاعه برای قاضی مجهول بوده و همه فروض برای آن پیش بینی نشده است. به عنوان مثال در زمان فوت همسر یا هنگام طلاق، قانون فروضی را برای آن پیش بینی نکرده و تنها در صورتی زن به حق مهریه خود می رسد که بتواند استطاعت مالی مرد را ثابت کند. اشکال دیگر این نوع مهریه این است که به محض انعقاد عقد بین زوجین مهریه به ملکیت زوجه در نمی آید اما در مهریه عندالمطالبه به محض انعقاد عقد، مهریه به ملکیت زوجه می رسد. در شرایط فعلی که مهریه عندالمطالبه است مهریه ها از سوی برخی همسران پرداخت نمی شود، در قضیه مهریه عندالاستطاعه قضیه لاینحل باقی می ماند.(مهریه عندالاستطاعه)

از نظر حقوقی و قضایی، مشروط‌کردن پرداخت مهریه به استطاعت زوج به دلیل ابهامی که در آن است، در اجرای آن نیز ابهام دیده می‌شود. زیرا اگر صحت و سلامت این شرط را بپذیریم، زن نخست باید استطاعت مالی همسرش را ثابت کند تا بتواند مهریه‌اش را مطالبه کند.مسلم است که اگر پرداخت مهریه مشروط به استطاعت زوج باشد، زن برای دریافت مهریه خود از طریق محاکم قضایی و مراجع ثبتی نخست باید استطاعت مالی همسرش را ثابت کند. اما ملاک استطاعت مرد چیست؟ و درصورت پنهان‌کاری مرد، مبنی بر مخفی‌سازی یا انتقال پنهانی اموال خود، راه استیفای حقوق زن چه خواهد بود؟(مهریه عندالاستطاعه)

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مهریه عندالاستطاعه چیست و چه تفاوتی با مهریه عندالمطالبه دارد؟

باتوجه به اهمیت نقش زن در تشکیل و دوام خانواده، قانون مدنی به تبع فقه و مقررات شرعی، بیشتر چهره‏ی حمایت از زن و جلوگیری از تضییع حقوق آنان را به خود گرفته است که نمونه‏ی بارز این حمایت (بیشتر مالی) از زن در مبحث مَهر یا مَهریه (فصل هفتم از باب اوّل در کتاب هفتم) دیده می‏شود تا جایی که مقررات راجع به مَهر، ۲۴ مادّه را به خود اختصاص داده است. مَهر، مالی است که در اثر ازدواج به مالکیت زن درآمده و زوج مکلّف به دادن آن به زوجه است. در این نوشته قصد داریم به بررسی انواع مهریه و مهریه عندالاستطاعه بپردازیم.

علل مختلفی در تکلیف مرد به پرداخت مَهر بیان شده‏ است از جمله:

  1. دادن هدیه از طرف مرد
  2. اعلام تعهد مرد به تأمین زندگی و احتیاجات زن
  3. تأمین آتیه‏ی زن
  4. جبران کمبودهای حقوقی زن علی‏الخصوص در مورد سهم الارث
  5. لحاظ و تعیین حقوق مالی زن.

مَهر که مختص به مقررات اسلام است و در حقوق غربی همانند آن دیده نمی‏شود بر سه نوع است:

  1. مَهرالمسمّی (تعیین شده بین طرفین عقد ازدواج)
  2. مَهرالمثل (براساس وضعیت خانوادگی و صفات زن و عرف محل تعیین می‏گردد)
  3. مَهر المتّعه (باتوجه به وضعیت مرد از لحاظ مالی معیّن می‏شود)

نوع اوّل آن که در زمان انعقاد عقد نکاح و اجرای صیغه ‏ی آن بین زوج و زوجه به تراضی یا توسط شخصی که آنان انتخاب کرده‏ اند، تعیین می‏گردد، موضوع این نوشتار است.

مَهر می‏تواند عین یا منفعت یا عمل یا حقی باشد و دارای ویژگی‏های مندرج در موادّ ۱۰۷۸، ۱۰۷۹، ۱۹۰، ۳۶۱ و ۲۱۵ قانون مدنی خواهد بود و باتوجّه به سکوت قانونگذار و رعایت اصل حاکمیت اراده‏ی موجود در مادّه‏ ی ۱۰ آن قانون حدّاقل و حداکثری برای آن مشخص نشده است. زوجه به محض وقوع عقد، مالک مَهر شده (مادّه‏ ی ۱۰۲۸) و به عنوان دِین بر ذمّه‏ ی زوج قرار می‏گیرد. زوجه می‏تواند از طرق قانونی (تقدیم دادخواست به دادگاه یا تقاضای صدور اجرائیه از اداره‏ی ثبت) آن را از زوج مطالبه نماید. ضمانت اجرای این حق ایجادی، اعمال حق حبس مقرره در مادّه‏ی ۱۰۸۵ همان قانون «زن می‏تواند تا مَهر به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد، امتناع کند …» می‏باشد. این حق یکی از نمودهای اعمال حق به وسیله‏ ی خود ذیحق و برآمده از مادّه ‏ی ۳۷۷ قانون مدنی است.

حق زن در خودداری از تمکین خاص (مادّه‏ی ۱۰۸۶) تا وصول و دریافت مَهریه مطلق است و درصورت عدم ملائت مرد نیز به رسمیت شناخته می‏شود. همچنین استفاده از ضمانت اجرای این حق موجب ناشزه تلقی شدن زن نخواهد بود.

وصول مَهریه به اراده‏ ی ذیحق (زوجه) بستگی دارد و هر زمان (چه پس از اجرای صیغه‏ی نکاح یا در زمان تداوم زندگی مشترک یا در زمان طلاق) که بخواهد می‏تواند آن را مطالبه نماید. از آنرو مهریه را عندالمطالبه گویند و در سندهای نکاحیه نیز غالباً همین وضعیت تحریر می‏گردد؛ هرچند قانونگذار حال، مؤجّل یا اقساطی بودن پرداخت مهریه را نیز پیش بینی کرده است. (ماده‏ی ۱۰۸۳).

باتوجّه به تأمین مخارج زندگی مشترک توسط شوهر، امروزه غالب مَهریه‏ها در زمان جدائی و طلاق و به قصد تحت فشار قرار دادن زوج و جلوگیری از وقوعِ طلاق مورد مطالبه قرار می‏گیرد.
ریاست سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و معاون رئیس قوه‏ی قضائیه از طریق بخشنامه‏ی دو خطی شماره‏ی ۵۳۹۵۸/۳۴/۵ مورخ ۷/۱۱/۸۵، سردفتران ازدواج را مکلّف کرده در موقع اجراء صیغه‏ ی عقد و ثبت واقعه‏ ی ازدواج در صورتی که زوجین نحوه‏ی پرداخت مَهریه بر عندالاستطاعت مالی زوج توافق نمایند، به صورت شرط ضمن عقد درج و به امضاء زوجین برسانند.

ارگان‏های مسؤول و صاحبنظران به منظور کاهش زندانیان عاجز از پرداخت مَهریه، جلوگیری از نابودی خانواده‏ها و کاستن از موارد سوء استفاده از مَهریه به عنوان ابزار فشار و …. طرح‏های مختلفی پیشنهاد داده‏اند که در مواردی زمزمه‏هایی مبنی بر تعیین سقف مَهریه، تصویب قانون عدم بازداشت زوج جهت وصول مَهریه، تلاش در راستای منصرف کردن زنان از مطالبه‏ی مَهریه، سعی در ارجاع پرونده‏های مطالبه‏ ی مَهریه به شوراهای حل اختلاف، تسریع در رسیدگی به تقاضای اعسار زوج، اجرای فوری حکم بر اعسار زوج قبل از قطعیت آن، اعطای مرخصی‏های مکرر به زوج‏های در حال حبس به خاطر عدمِ پرداخت نفقه، تبدیل مَهریه از عندالمطالبه به مهریه عندالاستطاعه به گوش حقوقدانان و صاحبنظران امور اجتماعی رسیده است؛ تا جائی که مدیرکل دفتر تشکیلات و برنامه‏ریزی قوه‏ی قضائیه در گفتگو با نشریه‏ی مأوی شماره‏ی ۵۸۳ مورخ ۲۱/۸/۸۵ (نشریه‏ ی تخصصی قوه‏ ی قضائیه) خبر از تکمیل نهائی پیش‏نویس شیوه ‏نامه‏ ی جدید رسیدگی به دعاویِ مربوط به مَهریه و ارسالِ آن به شورای معاونین قوه‏ ی قضائیه داد. بخشنامه ‏ی مذکور قطعاً قسمتی از آن شیوه‏ نامه بوده و کم کم دیگر بخش‏های آن نیز آشکار خواهد شد.

این بخشنامه به هیچ وجه به معنای تبدیل شدن مَهریه از عندالمطالبه به مهریه عندالاستطاعه نیست و زوجین نباید دغدغه‏ای درخصوص بقاء وضعیت قبلی (عندالمطالبه بودن مَهریه) داشته باشند. زمانی که قانون صراحتاً بر عندالمطالبه بودن مَهریه نظر دارد، بخشنامه قادر به تغییر آن نیست؛ هرچند که بخشنامه مذکور ادّعای انجام این تغییر را ندارد بلکه سردفتران ازدواج را مکلّف کرده به زوجین اعلام دارند که می‏توانند نحوه‏ ی پرداخت مَهریه را به صورت مهریه عندالاستطاعه تعیین کنند و این تراضی را به صورت شرط ضمن عقد نکاح بگنجانند. کمااینکه زوجین می‏توانند شروطی را که قانون آن را منع نکرده در ضمن عقد درج کنند؛ مانند: اعطای حق تعیین مسکن به زوجه، شرطِ داشتن صفت خاص یا شرط وکالت بلاعزل زوجه در برخی موارد جهت مطّلقه نمودن خود.

از آنجاکه اشتراطِ مهریه عندالاستطاعه بودن دریافت مَهریه شرط غیرمقدور، بی ‏فایده و نامشروع نیست و خلاف مقتضایِ ذاتِ عقد هم نمی ‏باشد، صحیح بوده و در صحّت اشتراطِ آن نباید شک کرد. ناگفته پیداست که این وضعیت در نکاح‏ های صورت گرفته در گذشته تأثیر ندارد و اثر آن در نکاح‏ های آینده منوط به اشتراط در ضمن عقدِ نکاح است.

مَهریه دِینی است بر ذمّه‏ی زوج که به عنوان مدیون مکلّف به پرداختِ آن است. مادّه‏ی ۲ قانون نحوه‏ی اجرایِ محکومیت‏ های مالی، حقِ تقاضای طلبکار در بازداشت کردن بدهکار تا زمان پرداخت و حصول برائت ذمّه را به رسمیت شناخته و جدا کردن بخشی از طلبکاران به بهانه‏ ی اینکه طلبِ آنها ناشی از ازدواج است به مفهوم تحدید حقوق زنان تعبیر خواهد شد. به فرض مثال اگر زوجه‏ای بدون ذکر در سند نکاحیه، یک سند تجاری مبیّن اشتغال ذمّه ‏ی زوج را از ایشان دریافت کند، حق اعمال مادّه‏ ی ۲ قانون نحوه‏ی اجرای محکومیت‏ های مالی و بازداشت مدیون (زوج) را خواهد داشت امّا زوج ه‏ای که از این طریقه استفاده نکرده در اعمالِ مادّه‏ ی ۲ قانون اخیرالذّکر جهت وصول مَهریه‏ اش با مشکل مواجه خواهد شد! لهذا این امر موجب بی‏اعتمادی زنان به اسناد رسمی علی الخصوص سند نکاحیه می‏شود.

هرچند مهریه عندالاستطاعه شدن مَهریه منوط به پذیرش زوجه، توافق طرفین و درج آن به صورت شرط ضمن ‏العقد است و بخشنامه ‏ی صادره قدرت منازعه و مقابله با قانون مدنی را ندارد امّا وضعیت جدید در تناقض و تنافی کامل با ممتازه شناختنِ طلب زوجه از زوج بابت مَهریه در قانون اجرای احکام، قانون تجارت و قانون ثبت است. ممتاز شناختن طلب بابت مَهریه به منظور حمایت از زنان و تأمین آتیه آنان صورت گرفته که بخشنامه‏ ی مورد بحث پایه‏ های این حمایت را متزلزل می‏کند.

زنان در دریافت سهم الارث با محدودیت‏های قانونی روبرو هستند و پرداخت مَهریه به آنان در راستای جبران محدودیت‏ های مذکور و از افتخارات فقه اسلام در حمایت از زنان است. چنانچه دستیابی به این حق قانونی منوط به اثبات اسطاعتِ مدیون (زوج) شود فلسفه‏ی تأسیس مَهریه در روابط مالی زوجین زیر سؤوال خواهد رفت.

استطاعت مالی یک امر وجودی است که زوجه باید آن را از طریق قانونی اثبات نموده؛ سپس قادر به وصول طلبِ خود بابت مَهریه خواهد بود. امّا در دیگر مطالباتی که دائن بابت امری غیر از مَهریه دارد نیازی به اثبات استطاعت و توان مالی مدیون ندارد و پیش بینی این وضعیت در زمان مطالبه‏ ی مَهر دور از عدالت و انصاف و موجب تضییع حقوق زنانِ طلبکارِ بابت مَهریه است.

مکلّف کردن سردفتران ازدواج به یادآوری اندراج شرط مهریه عندالاستطاعه بودن مطالبه‏ ی مَهریه تکلیفی است خارج از حدود و وظایف آنان. مضافاً به اینکه زوجه‏ای که زوج را به مَهریه‏ی موردنظر خود راضی کرده، حاضر به پذیرش این شرط در ضمن عقد نکاح و در ابتدای ایجاد عُلقه زوجیت نخواهد بود. تصویب شروط و مقرراتی که از ابتداء متروکه شدن آن به علّت عدم استقبال زوجه از وضوحات و بدیهیات است دور از منطق قانونگذاری می‏باشد.
اگر یادآوری شروطی که قابل اندراج در ضمن عقد نکاح هستند جزء وظیفه سردفتران ازدواج می‏باشد، شایسته است با تصویب بخشنامه ‏ی جدیدی، دیگر شروط ضمن عقد را به آنان اعلام تا به زوجین یادآوری نمایند!

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اگر ارثی به وراث برسد و یکی از وراث حاضر به تقسیم نباشد چه باید کرد؟

شما می توانید از دادگاه آخرین محل اقامتگاه متوفی تقاضای انحصار وراثت کنید ، بنابراین یکی از ورثه میتواند به دادگاه مراجعه کرده و تقاضای صدور دستور فروش نماید . در این حالت آن ورثه یا باید سهم باقی وراث را بپردازد یا خودش هم همراه بقیه ملک را بفروشد . بعد از صدور دستور فروش دادگاه او را ملزم به این کار خواهد کرد.

۱۷ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا بازداشت منزل محکوم علیه که با سند عادی آنرا خریده قانونا جایز هست یا خیر؟

پس از ابلاغ اجراءیه به بدهکار یا محکوم علیه طبق تبصره ماده 35 قانون اجرای احکام مدنی ، محکوم له می تواند اموال محکوم علیه را برای تامین محکوم به  به قسمت اجرا معرفی کند ودایره اجرا مکلف به قبولی است وطبق ما ه 49 و 50 همان قانون مامور اجرا مکلف است پس از درخواست محکوم له بدون تاخیر اقدام به توقیف اموال محکوم علیه نماید مال توقیف شده ممکن است مال منقول یا غیر منقول باشد در مورد اموال غیرمنقول داشتن سابقه ثبتی لازم نیست بلکه به صراحت ماده 101همان قانون توقیف مال غیر منقول که سابقه ثبتی ندارد بعنوان مال محکوم علیه ،در صورتی که محکوم علیه در آن تصرف مالکانه دارد جایز و بلا اشکال است.

۱۷ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

​​تدلیس در عقد نکاح

مواد ۱۱۲۱ , ۱۱۲۲ ۱۱۲۳ قانون مدنی، موارد متعددی از موجباتی را که سبب ایجاد حق فسخ برای زوج و زوجه می‌شود، نام برده‌ است. فسخ ازدواج تشریفات خاص طلاق را ندارد و فریب‌خورده می‌تواند آسان‌تر از طلاق، نکاح را فسخ کند. این موارد به شرح زیر است:

مواردی در مرد که موجب حق فسخ برای زن می‌گردد:

1-*جنون؛
2-عنَن به‌معنای بیماری جنسی‌ برای مرد است. به‌گونه‌ای که ناتوان از آمیزش می‌گردد. این مورد زمانی در فسخ عقد نکاح اثر دارد که بعد از گذشت یک‌سال از تاریخ رجوع زن به حاکم رفع نشود؛
3-خصاء به‌معنای اَخته بودن مرد و ناتوانی از باروَری در وی است؛
4-مقطوع بودن آلت تناسلی.

مواردی در زن که موجب حق فسخ برای مرد می‌گردد:

1-جنون؛
2-قرَن: استخوانی در فرج و مانع جماع؛
3-جذام؛
4-برَص: گونه‌‌ای بیماری پوستی و ناواگیر است که به‌صورت لکه‌‌های سفید و نرم بر بدن ظاهر می‌‌شود و بر اثر اختلال در عملکرد رنگدانه‌‌های پوستی پدید می‌‌آید؛
5-افضاء: یکی بودن مجرای بول و حیض؛
6-زمین‌گیری؛
7-نابینایی از هر دو چشم.

*موارد ذکرشده تنها چند نمونه از موضوعات تدلیس بودند و محصور و محدود نیز نیستند. هر گاه در یکی از طرفین، صفت خاصی اعم از معنوی یا جسمانی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور آن وصف را نداشته، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود؛ خواه وصف مذکور در عقد به‌صراحت بیان شده یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد.

۱۷ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نکته مهریه....

بهتر است بدانید مهریه، دین ممتازه است. به این معنی که اگر شوهر، بدهی بسیار به اشخاص گوناگون داشته باشد، مهریه پیش از هر بدهی دیگری از وی دریافت می‌شود.

۱۷ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

طبق ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی

باوجود مستندات صوتی و تصویری از خیانت و مسافرت با دوست پسر  آیا درصورت شکایت و درخواست طلاق مهریه به او تعلق می گیرد ؟


*خیانت زوجه باعث عدم پرداخت مهریه نمی شود چرا که مهریه حق زوجه می باشد و هر زمان که اراده حقوقی کند می تواند مطالبه کند و زوج مکلف به پرداخت می باشد.

=طبق ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی زن به مجرد عقد مالک مهر (به فتح میم) یا همان مهریه می شود و می تواند هر نوع تصرفی در آن داشته باشد پرداخت مهریه در سند ازدواج یا عند المطالبه است یا عند الاستطاعه که در هر دو مورد زن استحقاق مطالبه تمام مهریه را از شوهر دارد.

۱۷ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر