ماشینم را به شخصی به صورت امانت داده بودم، اما ایشان اقدام به فروش آن نموده و در مال من تصرف کرده؟
پاسخ= شما میتوانید شکایت خیانت در امانت به دادسرای عمومی بدهید.
ماشینم را به شخصی به صورت امانت داده بودم، اما ایشان اقدام به فروش آن نموده و در مال من تصرف کرده؟
پاسخ= شما میتوانید شکایت خیانت در امانت به دادسرای عمومی بدهید.
جازات سرقت حدی: ماده ۲۰۱ قانون م.ا.مصوب۱۳۷۵
بار اول قطع 4 انگشت از دست راست
بار دوم قطع پای چپ از زیر برامدی پا
بار سوم حبس ابد
بار چهارم اعدام ؛ ولو سرقت در زندان باشد.
برای اجرای حد باید همه شرایط ماده ۱۹۸ قانون مجازات اسلامی با هم جمع باشد.
مجازات جرم استراق سمع به وسیله ابزار مربوطه با هدف سوئ استفاده از آن چیست؟
پاسخ: زندان از یکسال تا سه سال و یا جزای نقدی از شش تا هجده میلیون ریال
مجازات مال خری چیست؟
طرح: به پیشنهاد نمایندگان مجلس گفته می شود.
لایحه: به پیشنهاد دولت اطلاق می شود.
در کشور ما مقدمه تصویب یک قانون، ارایه یک پیشنهاد به مجلس شورای اسلامی است. که ممکن است این پیشنهاد به طورکلی یا از طریق دولت باشد یا تعدادی از نمایندگان مطرح کنند.
درصورتی که یک لایحه یا طرح در بررسی های کمیسیون مجلس و رأی گیری در صحن مجلس، مورد تصویب قرار گیرد، بعنوان مصوبه مجلس تلقی خواهد شد.
چنانچه این مصوبه مورد تأیید شورای نگهبان نیز قرار گیرد آن مصوبه، شکل قانون پیدا خواهد کرد.
در صورت وجود اختلاف بین قوه مقننه(مجلس) و شورای نگهبان نهادی بنمام مجمع تشخیص مصلحت نظام جهت رفع اختلاف وارد کار خواهد شد.
ماده 1- به پیروی ازتعالیم عالیه اسلام در جهت حفظ شئون و حقوق اجتماعی زن و کودک
بی سرپرست و زدودن آثار فقر از جامعه اسلامی و به منظور اجرای قسمتی از اصل بیست و یکم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، زنان وکودکان بی سرپرستی که تحت پوشش قوانین حمایتی دیگر نیستند از حمایت های مقرر در این قانون بهره مند خواهند شد.
ماده 2- مشمولان این قانون عبارتند از :
1-زنان بیوه – بیوه به زنانی اطلاق می شود به عقد ازدواج (دائم یا منقطع ) درآمده و سپس به یکی از دلایل طلاق، فوت شوهر، فسخ عقد ، صدور حکم موت فرضی، بذل مدت و یا انقضای مدت در نکاح منقطع ، شوهر خود را از دست داده باشند.
2-زنان پیر و سالخورده – زنان بی سرپرست و مسنی که قادر به تامین معاش خود نباشند.
3- سایر زنان و دختران بی سرپرست – به زنان و دخترانی اطلاق می شود که بنا به عللی از قبیل: مفقودالاثر شدن یا از کارافتادگی سرپرست ، بطور دائم یا موقت بدون سرپرست (نان آور ) می مانند.
4- کودکان بی سرپرست – به کودکانی اطلاق می شود که بنا به هر علت و بطور دائم یا موقت ، سرپرست خود را از دست داده باشند.
تبصره – پسران موضوع بند 4 این ماده تا رسیدن به حداقل سن قانونی (مندرج در قانون کار ) و دختران تا زمانی که ازدواج نمایند مشمول این قانون باقی خواهند ماند مگر اینکه تحت سرپرستی قرار گیرند یا به نحوی تمکن مالی بیابند.
تبصره 2- پسرانی که ادامه تحصیل دهند به شرط وجود اعتبار تا پایان تحصیل مشمول مفاد این قانون می باشند.
ماده 3- زنان و کودکان بی سرپرست که به هر نحو از مستمری های بازنشستگی ، از کارافتادگی و بازماندگی بهره مند می شوند و یا از تمکن مالی برخوردار باشند از شمول مقررات این قانون خارج هستند.
ماده 4- حمایت های موضوع این قانون عبارتند از :
1- حمایت های مالی شامل تهیه وسائل و امکانات خودکفائی یا مقرری نقدی و غیرنقدی به صورت نوبتی یا مستمر .
2- حمایت های فرهنگی، اجتماعی شامل ارائه خدمات نظیر خدمات آموزش ( تحصیلی)، تربیتی، کاریابی، آموزش حرفه وفن جهت ایجاد اشتغال ، خدمات مشاوره ای و مددکاری جهت رفع مسائل و مشکلات زندگی مشمولان و به وجود آوردن زمینه ازدواج و تشکیل خانواده .
3- نگهداری روزانه یا شبانه روزی کودکان و زنان سالمند بی سرپرست در واحدهای بهزیستی یا واگذاری سرپرستی و نگهداری اینگونه کودکان و زنان به افراد واجد شرایط.
تبصره – کلیه مشمولان واجد شرایط که از سلامتی جسمی و روانی برخوردارند به تشخیص مددکاران ذیربط جهت شرکت در دوره های آموزش فنی و حرفه ای و کاریابی معرفی می شوند.
ماده 5- میزان و مدت پرداخت مقرری ماهیانه طبق آئین نامه ای تعیین می گردد که بنا به پیشنهاد سازمان بهزیستی کشور به تصویب هیات وزیران خواهد رسید.
تبصره – پرداخت مقرری نقدی وغیرنقدی تا احراز موارد مندرج در ماده (6) این قانون ادامه خواهد یافت.
ماده 6- در موارد زیر مقرری مشمولان قطع خواهد شد.
1- در صورت ازدواج، رجوع یا تحت تکفل قرار گرفتن.
2- یافتن تمکن مالی .
3- خودداری از شرکت در دوره های آموزشی( تحصیلی ) و آموزش حرفه ای بدون عذر موجه .
4- امتناع از قبول شغل مناسب پیشنهادی.
تبصره – در صورت محکومیت کیفری که منجر به بازداشت و زندان شود، مقرری مربوط در مدت محکومیت قطع خواهد شد.
ماده 7- هرکس بر اساس اسناد و گواهی های خلاف یا با توسل به عناوین تقلبی از مزایای مقرر در این قانون به نفع خود استفاده نماید به رد عین یا معادل کمک های نقدی و غیرنقدی دریافتی و نیز تا دو برابر آن جریمه محکوم می شود و چنانچه موجبات استفاده اشخاص ثالث را من غیرحق فراهم نماید به جزای نقدی تا سه برابر مزبور محکوم خواهد شد.
تبصره 1- کلیه خسارات و وجوه حاصله از جرائم نقدی مقرر در این قانون جزء درآمد اختصاصی سازمان بهزیستی و در یک ردیف درآمد و هزینه مستقل همه ساله در قانون بودجه منظور و طبق آئین نامه ای که به تصویب هیات وزیران خواهد رسید هزینه می گردد.
تبصره 2- سازمان بهزیستی می تواند از هدایا و کمک های اشخاص حقیقی و حقوقی در جهت اجرای این قانون استفاده نماید.
ماده 8- چنانچه مشمولان این قانون، اشتغال، ازدواج یا رجوع خود را مکتوم داشته و مقرری دریافت دارند، برابر ماده 7 این قانون مورد پیگرد قرار خواهند گرفت.
ماده 9- سازمان بهزیستی کشور مجری این قانون خواهد بود و موظف است آئین نامه های اجرائی مربوط را ظرف سه ماه از تاریخ ابلاغ قانون با هماهنگی کلیه نهادها و دستگاه های ذیربط تهیه و جهت تصویب به هیات وزیران تقدیم نماید.
تبصره – اجرای این قانون مانع از انجام وظایف قانونی و موارد پیش بینی شده در اساسنامه کمیته امداد خمینی (ره) نمی باشد و کمیته مزبور در چارچوب وظایف قانونی خویش کماکان نسبت به ارائه خدمات مربوط ادامه خواهد داد.
ماده10- کلیه وزارتخانه ها، سازمان های دولتی و وابسته به دولت، موسسات عمومی و
سازمان هائی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام می باشد موظفند همکاری های لازم را در زمینه اجرای این قانون با سازمان بهزیستی کشور معمول دارند.
آخرین وضعیت: اعلام وصول در ۱۳۹۷/۱۰/۰۴
طرح الحاق دو ماده به قانون مجازات اسلامی که با امضای تعداد ۳۸ نفر از نمایندگان، به صورت عادی تقدیم مجلس شورای اسلامی شده بود، در جلسه علنی مورخ ۱۳۹۷/۱۰/۰۴ مجلس شورای اسلامی به صورت عادی اعلام وصول گردید.
طرح الحاق دو ماده به قانون مجازات اسلامی
ماده واحده: دو ماده بعنوان ماده ۴۹۹ و ۵۰۰ مکرر به فصل اول باب تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵ به شرح زیر اضافه میگردد:
1. ماده ۲۹۹ مکرر: هر فرد یا گروهی با رفتار افراطی و یا تکفیری دینی، مذهبی، قومی یا نژادی یا اقداماتی که مبین تشکیل فرقه بوده موجب تنفر یا خشونت در میان پیروان ادیان الهی یا مذاهب اسلامی شناخته شده در قانون اساسی با اقوام گردد چنانچه رفتار وی مشمول مجازات حد نباشد، به حبس یا جزای نقدی درجه چهار یا هر دو مجازات محکوم می گردد.
تبصره ۱- سردستگی فرقه یا هر گروه مجرمانه سازمان یافته دیگر برای ارتکاب جرایم موضوع این ماده موجب محکومیت مطابق ماده (۱۳۰) قانون مجازات اسلامی میگردد.
تبصره ۲- ارتکاب سایر رفتارهای مجرمانه در راستای اهداف و برنامههای فرقه یا هر گروه مجرمانه سازمانیافته دیگر به وسیله رهبران و یا اعضاء، موجب محکومیت به حداکثر مجازات مقرر در قانون برای همان جرم است.
تبصره ۳- تأمین مالی و یا هر نوع حمایت مادی دیگر از فرقه یا هر گروه مجرمانه سازمان یافته دیگر موضوع این ماده با آگاهی از ماهیت آنها موجب محکومیت اشخاص حقیقی به حبس درجه پنج و جزای نقدی معادل دو تا پنج برابر ارزش حمایتها و محکومت اشخاص حقوقی مطابق بند الف ماده ۲۰ و ماده ۲۱ قانون مجازات اسلامی می گردد.
تبصره ۴- ارتباط فرقه یا هر گروه مجرمانه سازمان یافته دیگر موضوع این ماده با مرکزیت خود در خارج از کشور برای دریافت حمایت یا هدایتهای تشکیلاتی چنانچه مشمول حد نباشد موجب محکومیت به حداکثر مجازات مقرر در هر مورد می گردد.
تبصره ۵- مجازاتهای مقرر در این ماده و تبصره های آن قابل تعلیق، آزادی مشروط، مرور زمان و نظایر آن نمیباشد.
تبصره ۶. تمامی اموال فرقه یا هر گروه مجرمانه سازمانیافته دیگر موضوع این ماده و همچنین تمامی اموال سردستگان و اشخاص تأمینکننده مالی آن به نفع دولت جمهوری اسلامی ایران مصادره می گردد.
تبصره ۷- به منظور تشخیص و تعیین مصادیق فرقهها و گروهها و جریانات انحرافی و تکفیری و افعال مجرمانه موضوع این ماده قاضی نظر کارشناسی وزارت اطلاعات را بعنوان مسئول مبارزه با گروهها و فرقه های انحرافی، تکفیری و ضاله و حسب مورد نظر مدیریت گروه علمیه قم را اخذ خواهد کرد.
۲. ماده ۵۰۰ مکرر: بدعتگذاری و تحریف در دین اسلام و یا ارتکاب هر فعالیت و آموزشی و یا تبلیغی انحرافی دیگر مغایر و یا مخل به شرع مقدس اسلام در فضای که واقعی یا مجازی و یا ایجاد تسلط روانی و جسمی بر انسان در قالب فرقه یا هر گروه مجرمانه سازمانیافته دیگر جرم محسوب میشود و رفتار مرتکب چنانچه مشمول حد نباشد به حبس و جزای نقدی درجه ۵ یا یکی از دو مجازات و همچنین محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم میگردد.
تبصره ۱- نگارش، چاپ، انتشار، توزیع در دسترس قرار دادن و فروش کتب، مجلات، مقالات و سایر نشریات دارای محتویات فرقهای و مجرمانه موضوع این ماده یا نگهداری با وارد کردن به قصد توزیع آنها در فضای حقیقی یا مجازی و استفاده از شبکههای اجتماعی، ماهوارهای، خدمات رسانهای خانگی، توزیع نرم افزار و سایر وسایل ارتباط جمعی در اجرای افعال مجرمانه موضوع این ماده، جرم محسوب شده و مرتکب به حداقل مجازات مندرج در این ماده محکوم می شود.
تبصره ۲- امور آموزشی و پژوهشی و سایر اقدامات مشابه به منظور رد و طرد و پاسخگویی به شبهات و نقد فرقهها و گروهها و جریانهای انحرافی موضوع این ماده، از شمول حکم آن خارج است.
قاعده منع تحصیل دلیل
قاعده منع تحصیل دلیل یکی از قواعد شناخته شده در حیطه ی آیین دادرسی بشمار میرود. مطابق این قاعده دادرس نمی تواند به نفع یکی از طرفین دعوی مبادرت به جمع آوری ادله نموده و یا دلیلی را به وی تلقین نماید..
طبق قاعده کلی، ارائه ی دلیل بعهده ی مدعی است. به همین جهت است که گفته شده: « البینه علی المدعی و الیمین علی من انکر»
فی الواقع ممنوعیت تحصیل دلیل برای دادرس نیز در ادامه ی همین قاعده است. و دادرس به جهت رعایت بیطرفی باید از هرگونه جستجو و تحصیل دلیل به نفع مدعی خودداری کند.
در قانون آیین دادرسی مدنی سابق، قاعده منع تحصیل دلیل صراحتا پیش بینی شده بود. ماده ۳۵۸ ق. قدیم در این باره بیان میداشت: «هیچ دادگاهی نباید برای اصحاب دعوی تحصیل دلیل کند بلکه فقط به دلائلی که اصحاب دعوی تقدیم یا اظهار کرده اند رسیدگی میکند…»
اما در قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۷۹ قانونگذار صحبتی از این قاعده به میان نیاورده است. لیکن شکی نیست که با وجود عدم تصریح قانونگذار در قانون جدید، رعایت این قاعده برای محاکم امری الزامیست. مهمترین دلیل این ادعا، رعایت بیطرفی و اصل تناظر است. چراکه تحصیل دلیل به نفع یکی از اطراف دعوی، دادرس را از مسیر بیطرفی خارج کرده و در جایگاه طرف یا وکیل وی قرار خواهد داد.
اما با وجود اینکه در رعایت این قاعده هیچ تردیدی وجود ندارد لیکن بنظر میرسد در قانون جدید با وضع ماده ۱۹۹ آیین دادرسی مدنی، جایگاه این قاعده تا حدودی متزلزل است. ماده ۱۹۹ بیان میدارد: «در کلیه امور حقوقی دادگاه علاوه بر رسیدگی به دلایل مورد استناد طرفین دعوی هرگونه تحقیق یا اقدامی که برای کشف حقیقت لازم باشد انجام خواهد داد.
پذیرفتن این نظر که قانونگذار با وضع ماده ۱۹۹ قصد نقض کامل قاعده منع تحصیل دلیل را داشته است، نه تنها ساده اندیشی است بلکه بر خلاف اصول مسلم و شناخته شده ی دادرسی فراملی است. از سوی دیگر جمع قاعده ی منع تحصیل دلیل و ماده ۱۹۹ جدید نیز به سادگی ممکن و میسور نیست. و دادرس را با دشواری در امر قضا مواجه میسازد.
به راستی مرز بین قاعده منع تحصیل دلیل و رعایت ماده ۱۹۹ آیین دادرسی کجاست..؟
تردیدی نیست که قانونگذار با وضع ماده ۱۹۹ آ.دم قصد تعدیل قاعده ی منع تحصیل دلیل را داشته است. اما پذیرش تعدیل قاعده نیز ما را از شناختن مرز میان این دو بی نیاز نمی کند. چه اینکه افراط در رعایت قاعده ی منع تحصیل دلیل ممکن است منجر به ناکامی خواهان – علیرغم ذیحق بودن وی – گردد. همچنانکه افراط در اعمال ماده ۱۹۹ دادرس را از مسیر بیطرفی خارج کرده و او را با یکی از اصحاب دعوی همراه خواهد کرد.
لذا بنظر میرسد جمع بین این دو جز با تفسیر مضیق ماده ۱۹۹ امکان پذیر نیست. زیرا همانطور که اشارت رفت، رعایت بیطرفی در دادرسی امری بدیهی و اجتناب ناپذیر است. و دادرس تا هنگامی مجاز به تحقیق و اقدام برای کشف حقیقت خواهد بود که از مسیر بیطرفی خارج نگردد.
در بسیاری از پرونده های حقوقی اتفاق می افتد که دادرس با دلائل و توضیحات ارائه شده توسط طرفین، نمیتواند به حقیقت نائل گردد. و از آنجا که تکلیفی برای جمع آوری دلیل به نفع خواهان ندارد، ناگزیر با یک بن بست حقوقی مواجه میگردد. در چنین اوضاع و احوالی، توسل به راه کارهایی همچون کارشناسی ، معاینه محل و …، راسا از سوی دادگاه، منافی با اصل تناظر و بیطرفی دادرس نیست. چه اینکه تلاش دادرس در کشف حقیقت، صرفا به جهت برون رفت از این بن بست قضایی است.
تنها در چنین مواقعی است که دادرس حق عدول از قاعده را خواهد داشت. چه اینکه او به مثابه ی شاهین ترازوست و نباید به هیچ سمت و سویی متمایل باشد .
منابع:
آیین دادرسی مدنی دکتر عبدالله شمس
اصول دادرسی فراملی دکتر مجید غمامی
مقاله حق دادخواهی دکتر مهران محمودی
آیین دادرسی مدنی دکتر بهرام بهرامی
«بسم الرزاق»
قراردادمالی حق الوکاله
دراجرای ماده 19 لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری مصوب 1333 قرار داد حق الوکاله مذکور در مورد وکالتنامه شماره سری ف منعقد و طرفین و قائم مقام آنها ملزم به انجام مفاد آن می باشند.
ماده یک : موضوع وکالت :
شرح دعوی یا عنوان خواسته بطور خلاصه عبارت است:
ماده دوم : کیفیت پرداخت :
پیرو وکالتنامه وبه تجویزماده یک آئین نامه تعرفه حق الوکاله وهزینه سفروکلای دادگستری مصوب 25/5/1385 بین آقای سیروس جوکار به عنوان وکیل و آقای / خانم : فرزند به عنوان موکل/متعهد به شماره شناسنامه متولد / / باکدملی صادره از شغل ساکن . کدپستی دارای شماره تلفن به صورت قطعی / علی الحساب پرداخت حق الوکاله مبلغ ...............................................................................................مورد توافق وتراضی قرارگرفت که این مبلغ به کیفیت ذیل پرداخت می گردد:
1 .
2 ..
تبصره یک : تعداد قطعه چک به تاریخ/ بدون تاریخ به شماره
عهده بانک جهت ضمانت مبالغ فوق تحویل وکیل میگردد/ گردید.
تبصره دوم :تمامی پرداختهای موکل یا متعهد با ارائه رسید مورد قبول خواهد بود؛مگردرصورت واریزمبلغ به حساب بانکی وکیل.
تبصره سوم : درصورت عدم انجام به موقع تعهدات مالی توسط موکل یا متعهد، وکیل هیچ گونه تعهدی جهت پیگیری پرونده ندارد.
تبصره چهارم : درصورت تأخیردرپرداخت تأخیر تأدیه مبلغ حق الوکاله از تاریخ انعقاد قراد محاسبه و تعیین می گردد. درصورت عدم تعیین زمان تعهد تاریخ قرارداد ملاک خواهد بود.
تبصره پنجم :درمواردی که میزان مطالبه مشخص نیست.ویا میزان طلب پس از صدورحکم افزایش پیدا کند ( قیمت مال منقول ویا غیرمنقول ؛ اجرت المثل ؛ دیه مهریه خسارت تأخیر تأدیه و امثالهم)15 % ارزش ریالی با توجه به به قیمت اخذ شده در موارد مشخص و در موارد غیر مشخص : قیمت روز زمان اجرای حکم قطعی با توافق طرفین و یا باجلب نظرکارشناس دادگستری مضاف برحق الوکاله تعیینی ، تعیین ومی بایست پرداخت گردد و درصورت تأخیر در پرداخت قیمت زمان پرداخت ملاک است.
ماده سوم : شروط
1 . تعهد وکیل از مصادیق تعهد به فعل بوده ونتیجه مطلوب موکل را تضمین نمی نماید؛ لیکن وکیل مکلف است تخصص ودانش فنی خود را در جهت احقاق حقوق موکل بکار گیرد.نتیجه کار و مدت دادرسی قابل پیش بینی نیست و پرداخت حق الوکاله هیچ ارتباطی به نتیجه کار و طول مدت دادرسی ندارد.ضمناً به موکل تذکرداده می شود در صورت رد دعوای حقوقی یا کیفری موکل آثار آن از جمله شکایت افتراء ویا ضرروزیان کلاً به عهده موکل است.
2 . تعیین اوقات دادرسی با محکمه است ، لذا وکیل نقشی در سرعت یا کندی جریان دادرسی ندارد؛ پرداخت هزینه دادرسی اعم از ابطال تمبر ، دستمزد کارشناسی ،حق الزحمه داوری ، هزینه آگهی ، اجرای قرار، ایاب و ذهاب وهزینه
سفر وغیره به عهده موکل است ودر صورتیکه به علت تأخیر درتأدیه هزینه از ناحیه موکل خسارتی متوجه ایشان گردد موکل راساً مسئول خواهد بود.
3 . چنانچه ازتاریخ تنظیم وکالتنامه یاد شده موکل ، وکیل خود را عزل یا ازپیگیری وتعقیب موضوع منصرف ویا با طرف خود در هر مرحله ای از دادرسی ، سازش نماید( حتی کمتر از میزان خواسته ) ویا به جهتی از جهات قانونی مورد وکالت منتفی گردد با توجه به نوع دعوی وکیفیت آن ، چنین شرط و توافق گردید که موکل نسبت به حق الوکاله تعیین شده ادعائی ندارد.وملزم به پرداخت کل حق الوکاله می باشد. حتی اگر بخشی موکول به صدور حکم در مراحل بعدی شده باشد.
4 . درصورتیکه از موضوع قرارداد حاضر، دعوی یا دعاوی جدیدی اعم از دعوی تقابل توسط طرف دعوی علیه موکل مطرح شود، یاضرورت ایجاب نمایدکه شکایت دیگری طرح یاشخص ثالثی جلب ویا ثالثی وارد دعوا شود ویا شخص ثالثی فرجام خواهی نماید و یا شخص ثالثی اعتراض ثالث ویا اعتراض ثالث اجرایی نماید ویا ناشی گردد طرح یا پاسخگویی به دعاوی مزبور از شمول این قرارداد خارج بوده ودر صورت تمایل طرفین مستلزم انعقاد قرارداد جداگانه ای می باشد.
تبصره : اختیارات راجع به اجرای حکم و تعقیب عملیات آن در وکالتنامه قید می گردد ولیکن مبلغ مورد توافق شامل مرحله اجرا نمی گردد و در صورت تمایل طرفین مستلزم انعقاد قرارداد جداگانه ای می باشد.
تبصره دوم : چنانچه حکم قطعی صادر گردد و نیاز به اعاده دادرسی عادی یا فوق العاده باشد در صورت تمایل طرفین مستلزم انعقاد قرارداد جداگانه ای می باشد.
5 . باعنایت به اینکه وکیل بر مبنای مطالب ابرازی که بطورخلاصه درستون موضوع وکالت قید گردید، وکالت موکل را پذیرفته ، لذا درهرزمان خلاف مطالب معنونه یا کتمان حقیقت برای مشارالیه احراز شود می تواند با حفظ کلیه حقوق خود ، من جمله وصول تمامی حق الوکاله استعفاء نماید.
6 . معرفی شهود ومطلعین وآوردن آنها به دادگاه یا محل اجرای قرار وآوردن اصل مدارک درجلسه اول رسیدگی و همچنین جلب متهم و ابلاغ اوراق دعوا به عهده وکیل نیست وبا اخطار وکیل وعدم یا تأخیرموکل (حتی بوسیله پیامک ، ایمیل یا تماس تلفنی وبصورت دنیای مجازی و...) مسئولیتی متوجه وکیل نخواهد بود.
7 . چنانچه وکیل به هرنحوی از انحاء مورد وکالت راخارج از مراحل دادگاه (توسط موکل یا دیگری ) به نفع موکل بهرترتیب وشکل که صلاح بداند ، به انجام برساند؛ میزان حق الوکاله تمام وکمال طبق ماده دوم قابل وصول است.
8 . وکیل درجهت احقاق حقوق موکل وانجام تعهدخود دارای کلیه اختیارات قانونی منجله حق توکیل به غیرویا انتخاب وکلای دیگر بغیرازخود می باشد.
9 . مواردی که دراین قراردادپیش بینی نشده تابع مقررات وعرف وکالت میباشد.
10 . سایر ملاحضات :
این قرارداد در تاریخ / /1396 بااطلاع کامل از مفاهیم به کار رفته در متن،در صحت و سلامت کامل با توجه به قوانین حاکم و ماده 10 و 676 قانون مدنی وتشریح طرق رسیدگی پس از اطلاع از کم وکیف و مطالعه دقیق آن به امضای طرفین رسید. این قرارداد در دو نسخه متحدالمتن و متحدالمعنی که حکم واحد دارد فیمابین امضاء کنندگان ذیل تنظیم که بین طرفین وقائم مقام قانونی آنها لازم الاتباع است ویک نسخه تحویل موکل گردید.
امضاء متعهد یا موکل امضاء وکیل
در مسائل حقوقی و کیفری اصلی وجود دارد بنام اصل برائت که کاربرد زیادی دارد و در زیر به آن اشاره میکنیم :
در امور حقوقی ، اگر شخصی ادعا کند که از کسی طلبی دارد و یا حقی بر دیگری دارد ، می بایست آن را با ارائه دلیل اثبات کند بطوریکه ماده 197 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی در این خصوص مقرر داشته : « اصل برائت است ، بنابراین اگر کسی مدعی حق یا دینی بر دیگری باشد باید آن را اثبات کند ، در غیر این صورت با سوگند خوانده حکم برائت صادر خواهد شد . »
در امور کیفری نیز چناچه شخصی از شخص دیگری شاکی باشد و مدعی باشد که آن شخص مرتکب جرم شده ، می بایست با ارائه دلیل جرم او را ثابت کند ، به طوری که اصل 37 قانون اساسی مقرر می دارد : « اصل برائت است و هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی شود ، مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد . »
ماده ۴ قانون آیین دادرسی کیفری نیز مقرر داشته : « اصل ، برائت است . هرگونه اقدام محدود کننده ، سالب آزادی و ورود به حریم خصوصی اشخاص جز به حکم قانون و با رعایت مقررات و تحت نظارت مقام قضایی مجاز نیست و در هر صورت این اقدامات نباید به گونهای اعمال شود که به کرامت و حیثیت اشخاص آسیب وارد کند . »
بنابراین اصل بر برائت است ، اصل بر این است که شخص بدهکار نیست یا دیگری حقی بر او ندارد و یا مجرم نیست مگر اینکه با دلیل ثابت شود .
تعریف برات:
متعهدله و متعهدین برات:
پس از پذیرش در آزمون مذکور و انجام استعلامات مورد نیاز اعم از عدم اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی که آزمایشات مربوطه توسط پزشکی قانونی انجام می گیرد و نیز ارائه گواهی عدم سوء پیشینه کیفری و همچنین استعلام از مراجع و نهادهای امنیتی و غیره، شخص پذیرفته شده مفتخر به کسب عنوان کارآموز وکالت می شود.
شخصی که به عنوان کارآموزی وکالت نائل آمده است موظف است در دوره ای چند ماهه (معمولا ۱۸ ماه)، تحت نظر و هدایت وکیل پایه یک دادگستری با تجربه که به وکیل سرپرست مشهور است، به انجام امور و وظایف کارآموزی اعم از حضور در جلسات دادرسی دادگاه ها (حقوقی، کیفری یک و دو، انقلاب، خانواده، اطفال و تجدیدنظر) و تنظیم و تهیه گزارش کتبی از جلسات دادرسی مذکور، حضور در جلسات آموزشی با عناوین تخصصی گوناگون که معمولا هر هفته از سوی کانون وکلا برگزار می شود و همچنین شرکت در آزمون مهارت های کامپیوتر (ICDL) که از سوی کانون وکلا برگزار می شود و پذیرش در این آزمون بپردازد.
پس از سپری شدن دوران کارآموزی و انجام موفقیت آمیز کلیه وظایف و تکالیف فوق الذکر، پرونده شخص کارآموز توسط کمیسیون کارآموزی مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد و چنانچه پرونده کامل و بدون نقص تشخیص داده شود، شخص کارآموز وکالت مجاز و موظف به حضور در آزمون اختبار می شود که این آزمون همه ساله و معمولا چند نوبت از سوی کانون وکلا برگزار می شود.
در دنیای امروز با وجود مشکلات گوناگون در سطح جامعه بهتر است هر فردی در ارتباط با مسائل حقوقی و کیفری تا حدی اطلاعاتی داشته باشد، بنابراین در این مقاله به بررسی مساله سوء پیشینه کیفری به عنوان یک موضوع مهم و پرکاربرد در جامعه می پردازیم.
قطعا برایتان پیش آمده است که برای انجام خیلی از امور یا حتی برای استخدام در اداره ای دولتی به لزوم ارائه گواهی عدم سوء پیشینه کیفری برخورد کرده اید و گاهاً ممکن است شما اطلاعی از اینکه اصلاً سو پیشینه کیفری چیست و شامل چه جرایمی می شود، نداشته باشید.
لذا در این مقاله سعی داریم ضمن تعریفی که از سوء پیشینه کیفری ارائه می دهیم، شما را با جرایمی که منجر به سوء سابقه و یا همان سوء پیشینه کیفری می شود، آشنا نماییم.
سوءپیشینه کیفری یا همان سوء سابقه عبارت از اعتباری است که شخص مجرم در اثر ارتکاب بعضی جرایم، بصورت دائم یا موقت از دست می دهد.
در واقع شخصی که مرتکب برخی از جرایم خاص می شود، بر اساس قانون صلاحیت و اعتبار انجام برخی از امور و یا صلاحیت عهده دار شدن برخی از مسئولیت ها، تکالیف، امتیازات و همچنین بهره مندی از برخی حقوق اجتماعی را که در حالت طبیعی تمامی افراد جامعه از آن برخوردار هستند را بصورت موقت و یا همیشگی از دست می دهد.
موارد سلب اعتبار چه به صورت موقت و چه به صورت دائم و همچنین جرایمی که ارتکاب آن ها منجر به از دست دادن اعتبار مجرم می شود، تماما بر اساس قانون است که در این مقاله به تمامی آن ها اشاره نموده ایم
فردی که در دید جامعه و قانون مجرم شناخته شود در مواردی دارای سوء پیشینه کیفری خواهد بود اما اغلب مردم در مورد افرادی که مرتکب جرم شده است تلقی اشتباهی دارند و آن این است که این دسته از افراد دیگر مورد اعتماد جامعه نیستند و دیگر هیچ سهم یا امتیازی در جامعه نخواهند داشت و قطعاً صلاحیت تصدی شغل خود را از دست می دهند، اما اگر در ادامه مقاله با ما همراه باشید متوجه خواهید شد که این گونه نیست.
قانون گذار سوء پیشینه کیفری را «محکومیت مؤثر کیفری» یا «مجازات تبعی» نامیده است و جرایم درجه یک تا پنج (در همین مقاله به توضیح جرایم یک تا پنج قانون مجازات اسلامی می پردازیم) مندرج در ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی دارای مجازات های تبعی هستند.
اعمال مجازات تبعی بعد از وقوع برخی از جرائم الزامی است و در واقع کسی که مرتکب جرایم شده باشد، بر اساس قانون باید تبعات آن را نیز باید بپذیرد.
مطابق با ماده ۲۵ قانون مجازات اسلامی، محکومیت قطعی کیفری در جرایم عمدی، پس از اجرای حکم یا شمول مرور زمان، در مدت زمان مقرر در این ماده محکوم را از حقوق اجتماعی به عنوان مجازات تبعی محروم می کند:
الف) هفت سال در محکومیت به مجازات های سالب حیات و حبس ابد از تاریخ توقف اجرای حکم اصلی
ب) سه سال در محکومیت به قطع عضو، قصاص عضو در صورتی که دیه جنایت وارد شده بیش از نصف دیه مجنی علیه باشد، نفی بلد و حبس تا درجه چهار
پ) دو سال در محکومیت به شلاق حدی، قصاص عضو در صورتی که جنایت وارد شده نصف دیه مجنی علیه یا کمتر از آن باشد و حبس درجه پنج.
تبصره ۱: در غیر موارد فوق ، مراتب محکومیت در پیشینه کیفری محکوم درج می شود لکن در گواهی های صادره از مراجع ذی ربط منعکس نمی گردد، مگر به درخواست مراجع قضایی برای تعیین یا بازنگری در مجازات.
تبصره ۲: در مورد جرایم قابل گذشت در صورتی که پس از صدور حکم قطعی با گذشت شاکی یا مدعی خصوصی، اجرای مجازات موقوف شود اثر تبعی آن نیز رفع می شود.
تبصره ۳: در عفو و آزادی مشروط، اثر تبعی محکومیت پس از گذشت مدت ها ی فوق از زمان عفو یا اتمام مدت آزادی مشروط رفع می گردد. محکوم در مدت زمان آزادی مشروط و همچنین در زمان اجرای حکم نیز از حقوق اجتماعی محروم می گردد.
با این اوصاف فردی هم که مرتکب مجازات های مقرر در ماده ۲۵ قانون مجازات اسلامی شده است با گذشت مدت زمان های فوق، اعاده حیثیت می شود و وضعیتش به وضعیت قبل از ارتکاب جرم برمی گردد و همچنین آثار تبعی محکومیتش از بین خواهد رفت.
البته در موارد ذیل، شخص مرتکب حتی بعد از گذشت مدت زمان تعیین شده، به طور دائم از حقوق اجتماعی محروم می شود:
الف) داوطلب شدن در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس خبرگان رهبری، مجلس شورا اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا
ب) عضویت در شورا نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام یا هیئت دولت و تصدی معاونت رئیس جمهور
پ) تصدی ریاست قوه قضاییه، دادستانی کل کشور، ریاست دیوان عالی کشور و ریاست دیوان عدالت اداری.
غیر از سه مورد فوق در بقیه موارد افراد بعد از گذشت مرور زمان مشخص در ماده ۲۵ می توانند همواره از حقوق اجتماعی بهره مند گردند.
این یک امتیاز به نفع مجرم و صد البته به نفع جامعه محسوب می گردد چرا که فردی که مرتکب جرمی شده است تا چه زمانی باید برخلاف افراد عادی جامعه زندگی سرشار از محدودیت و محرومیت داشته باشد؟!
بنابراین قانون برای این افراد در نظر گرفته است که بعد از مدتی به کار و فعالیت خود بازگردند که همین مورد قطعاً به نفع هم فرد و هم جامعه خواهد بود و باعث افزایش روحیه جنایت پذیری مجرمین نخواهد شد.
در ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی که در واقع مهمترین ماده قانون مذکور است، مجازات ها به ۸ درجه ذیل درجه بندی شده اند که سنگین ترین مجازات تا خفیف ترین مجازات ها به ترتیب از درجه ۱ به درجه ۸ کاهش پیدا می کند:
سوالی که ممکن است ذهنتان را درگیر کرده باشد این است که اگر به طور مثال فردی محکوم به ۵ سال زندان شود و قبل یا حتی پس از اجرای حکم به دلایلی تبرئه شود با این تعاریف آیا باز هم مشمول مجازات تبعی می گردد؟
در پاسخ باید گفت خیر چرا که مجازات تبعی یا همان سوءپیشینه کیفری شامل افرادی است که طبق ماده ۲۵ مرتکب جرایمی شده اند پس فردی که سهواً مجرم شناخته شود و تبرئه گردد مشمول این قانون نمی گردد.