بر اساس ماده 1178 قانون مدنی، والدین باید در حد توانایی خود کودکان را تربیت کنند.
بر اساس ماده 1178 قانون مدنی، والدین باید در حد توانایی خود کودکان را تربیت کنند.
بر اساس ماده 1199 قانون مدنی، نفقه کودکان بر عهده پدر خانواده است. بعد از فوت پدر یا عدم توانایی پدر در پرداخت نفقه کودک، جد پدری مسئول پرداخت نفقه طفل است. بعد از فوت پدر و جد پدری، مادر باید نفقه کودک را پرداخت کند. براساس ماده 1204 قانون مدنی، نفقه شامل لباس، غذا، مسکن، اسباب و وسایل زندگی، هزینه بهداشت، درمان و آموزش است. در پرداخت نفقه فرزندان مشروع و نامشروع تفاوتی وجود ندارد و حکم نفقه در مورد فرزند نامشروع و زنا زاده مانند فرزند مشروع از ازدواج صحیح است.
مهمترین حق کودکان و نوجوانان در محیط خانواده، حق حضانت و نگهداری توسط والدین است. بر اساس ماده 1168 قانون مدنی، حق حضانت و نگهداری از اطفال به عهده پدر و مادر است. همچنین با توجه به ماده 1173 قانون مدنی، در صورتیکه به دلیل انحطاط اخلاقی و عدم نگهداری کودک توسط والدین باعث ایجاد صدمات جسمی و روانی به کودک شود، مرجع قضایی با درخواست نزدیکان طفل، قیم طفل یا تقاضای رئیس حوزه قضایی، برای حضانت طفل تصمیم مقتضی خواهد گرفت.
مصادیق عدم نگهداری کودک توسط والدین به دلیل انحطاط اخلاقی شامل موارد ذیل است:
بر اساس ماده 2 قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، هرگونه آزار و اذیت کودکان و نوجوانان که باعث ایجاد صدمه بدنی، روانی و اخلاقی شود و سلامتی جسمی و روانی کودک را به خطر اندازد، از نظر قانون ممنوع است. مهمترین منافع و حقوق کودکان شامل موارد ذیل است:
در حقوق کودکان و نوجوانان در مورد حق حیات، بقا، رشد، حق عدم تبعیض، نیازهای اساسی کودکان، حمایتهای قانون مدنی و قوانین کیفری اطفال و نوجوانان پرداخته شده است. مهمترین منابع حقوق کودکان و نوجوانان شامل قانون مدنی، قانون مجازات اسلامی و قانون خانواده است.
حقوق محیطزیست در مورد قوانین و مقررات حاکم در روابط انسان و عوامل محیطزیست بحث میکند؛ بنابراین حقوق محیطزیست رفتار و افعال انسان را بهعنوان عامل تخریب و آلودگی محیطزیست و منابع طبیعی تحت نظارت و کنترل قرار میدهد.
دعاوی مربوط به حقوق مالی، باید با تنظیم دادخواست حقوقی در دادگاه عمومی حقوقی مطرح شود. بنابراین مرجع صالح رسیدگی به دعاوی مالی، دادگاه حقوقی است. همچنین بعضی از دعاوی مالی مانند دادخواست مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم، باید همزمان با طرح شکایت کیفری در دادگاه کیفری مطرح شود.
براساس ماده ۳۳۱ قانون آیین دادرسی مدنی، دعاوی مالی با میزان خواسته بیشتر از سه میلیون ریال، قابل تجدیدنظرخواهی هستند. همچنین بر اساس بند ج ماده مذکور، در صورتی که حکم در خصوص اصل دعوا قابل تجدیدنظر خواهی باشد، احکام راجع به متفرعات دعوای اصلی نیز قابل تجدیدنظر است.
حقوق مالی در امور مربوط به مالک و مستاجر به شرح ذیل است:
-مطالبه حق کسب و پیشه و تجارت
-مطالبه سرقفلی
-مطالبه اجاره بها
-افزایش و تعدیل اجاره بها
-مطالبه مابه التفاوت اجاره بها
حقوق مالی در امور حسبی به شرح ذیل است:
-مطالبه سهم الارث
-دعوای تقسیم ترکه
-دعوای الزام به فروش ترکه متوفی
حقوق مالی در امور خانواده
حقوق مالی در امور خانواده به شرح ذیل است:
-مطالبه مهریه
-مطالبه نفقه
-دعوای استرداد جهیزیه
-تعدیل مهریه و نفقه
دعاوی مالی که در قراردادها و معاملات در مرجع قضایی مطرح میشود، شامل موارد ذیل است:
-دعوای الزام به تنظیم سند ماشین، منزل و زمین
-دعوای ابطال تعهد و معامله مالی
-دعوای الزام به تحویل مبیع
-مطالبه ثمن مبیع
-دعوای استرداد ثمن و مبیع
-دعوای مطالبه وجه التزام در قرارداد
مهمترین مصادیق دعاوی مالی، مطالبه اوراق تجاری مانند سفته،چک و برات است. مصادیق دعاوی مالی به شرح ذیل است:
-مطالبه مبلغ چک
-مبلغ دیه
-مبلغ خسارت
-مطالبه ما به التفاوت اجاره
-مطالبه حق الوکاله
مهمترین دعاوی مالی شامل موارد ذیل است:
-مطالبه ثمن مبیع یا استرداد ثمن معامله
-مطالبه سهم الارث
-اثبات مالکیت
-مطالبه مهریه و نفقه
– خلع ید
-ابطال سند مالکیت اموال غیرمنقول
-مطالبه مورد صلح
-الزام به تحویل مبیع در معامله
دعاوی مالی کیفری، زمانیکه شخص، عملی که براساس قانون، انجام یا ترک آن ممنوع است، را مرتکب شود.، قابل طرح در مرجع قضایی است.
دعاوی مالی شامل دعاوی مالی حقوقی و کیفری است. دعاوی مالی حقوقی، مربوط به دعاوی اشخاص و اموال است. مثال دعوای تقاضای طلاق، دعوای غیرمالی است، اما مطالبه مهریه، دعوای مالی است.
دعاوی مطرحشده در مراجع قضایی شامل دعاوی مالی و غیرمالی است که در هزینه دادرسی و تجدیدنظرخواهی موثر است. دعاوی مالی، دعوایی است که خواهان برای محکومیت طرف مقابل و الزام وی به پرداخت مالی، در دادگاه حقوقی مطرح میکند. بنابراین دعاوی که خواسته دعوا مال یا خواسته قابل تبدیل به پول است، دعاوی مالی محسوب میشوند.
مهمترین ویژگیهای حقوق مالی به شرح ذیل است:
-حقوق مالی، برای فرد سود و منفعت مالی دارد. یعنی این سود را میتواند به پول تبدیل کند که ارزش اقتصادی دارد. اما حق غیرمالی را نمیتوان مستقیم به پول تبدیل کرد.
-حقوق مالی، قابل انتقال به افراد دیگر است. مثال، شخصی که مالک خانهای است، حق مالکیت نسبت به خانه دارد. بنابراین با فروش خانه به شخص دیگر، حق مالی خود را به فرد دیگر انتقال میدهد. اما حق غیر مالی مانند حق زوجیت و بنوت قابل انتقال به شخص دیگر نیست.
-حقوق مالی قابل اسقاط است و شخص با اراده خود میتواند از این حق بگذرد. مثال، شخص نسبت به ارث، مالک ارثیه است، اما میتواند از حق مالی ارثیه بگذرد. اما حقوق غیر مالی قابل اسقاط نیست. مثال، پدر نمیتواند از فرزند خود بگذارد و بگوید آن را نمیخواهم.
-حقوق مالی قابل توقیف هستند. مثال اگر شخصی بدهی داشته باشد، طلبکاران آن شخص میتوانند از دادگاه، توقیف حقوق مالی شخص را تقاضا کند.
یکی از مصادیق حق عینی، حق عینی تبعی است که دارای سه منشا قراردادی، قضایی و قانونی است.
-منشا قراردادی: در این حالت شخص براساس قرارداد، نسبت به مالی، حق عینی تبعی به دست می آورد. مانند قرارداد رهن
-منشا قضایی: در این حالت،شخص بر اساس تصمیم و رای دادگاه، نسبت به مالی، حق عینی تبعی به دست می آورد، مانند صدور قرار توقیف اموال بدهکار
-منشأ قانونی: در این حالت شخص براساس قانون، نسبت به مالی، حق عینی تبعی به دست می آورد. مثال بعد از فوت شوهر، اموال غیرمنقول به زن تعلق نمی گیرد و زن فقط از قیمت مال غیرمنقول ارث می برد. در صورتی که مال غیرمنقول شوهر فروخته شود و سهم زن پرداخت نشود، زن می تواند براساس قانون، مال غیرمنقول را توقیف، تا سهم وی از فروش مال غیرمنقول به وی پرداخت شود.
حق دینی، یکی از مهمترین حقوق مالی است که متداول ترین نوع حق دینی، رابطه بدهکارو طلبکار است. در این نوع حق، رابطه مستقیم بین دو شخص و همچنین رابطه غیرمستقیم شخص با یک مال به وجود می آید. مثال، شخص الف به شخص ب مبلغی بدهکار است. در این حالت، شخص ب رابطه غیرمستقیم با مبلغ مورد نظر دارد.